گروه فرهنگی: در روزگاری که شهرت میتواند تریبونی قدرتمندتر از نهادهای رسمی باشد، مرز میان «نقد قانون» و «زیر سؤال بردن اصل قانونپذیری» باریکتر از همیشه شده است. اظهارات اخیر فاطمه معتمدآریا، بازیگر شناختهشده سینمای ایران، در برنامه اکران فیلمهایش در لندن، آتش بحثی دیرینه را شعلهور کرد؛ اینکه آیا هنرمندان حق دارند قانون را بهدلخواه خود بازتعریف کنند؟
به گزارش بولتن نیوزدر ویدیویی که بهسرعت در شبکههای اجتماعی دستبهدست شد، فاطمه معتمدآریا با صراحت اعلام میکند: «نسل من و کسانی مثل من قانون گذشته رو قبول نمیکنن! ما قانون خودمون رو دنبال میکنیم.» جملهای که شاید در ابتدا شور آزادیخواهی را تداعی کند، اما در نگاه عمیقتر، نشانهای از گسست خطرناک میان مسئولیت اجتماعی و سلبریتیسم است.
بگذارید از اساس شروع کنیم: قانون چیست؟ در جوامع مدرن، قانون مجموعهای از توافقات اجتماعی است که برای حفظ نظم، عدالت و همزیستی مسالمتآمیز افراد وضع شدهاند. در نظامهای توسعهیافته، حتی تغییر قانون، از مسیر نهادینه و شفاف اصلاح میشود؛ نه بر اساس سلیقه یک فرد، ولو مشهور.
سخنان معتمدآریا اما بیش از آنکه نوای تغییر و تحول باشد، یادآور نظم جنگل است؛ جایی که هر موجودی تنها قانون خودش را میشناسد. جملهای تمسخرآمیز در واکنش به این اظهارات چنین میگوید: «جنگل هم همینطوره؛ هر حیوانی قانون خودشو داره!» کنایهای تلخ که حکایت از این دارد که در غیاب قانون فراگیر، آنچه میماند نه آزادی، بلکه هرجومرج است.
در کشورهای غربی، برخلاف آنچه بسیاری از روشنفکران شرقی تصور میکنند، قوانین بعضاً صدها سال قدمت دارند، اما بهروز شده، پذیرفته شده و محترم باقی ماندهاند. چنانکه در بریتانیا، قانون اساسی نانوشتهای همچنان ستونهای اصلی دموکراسی را نگه داشته است. اما در همان کشورها، هیچ بازیگر یا چهرهای – صرفنظر از میزان شهرت – نمیتواند اعلام کند که «قانون خودش» را دارد.
این که هنرمندان حق دارند نقد کنند، بدیهیست؛ آنها باید آینه جامعه باشند. اما آینهگری با حاکممآبی تفاوت دارد. وقتی یک چهره شناختهشده، بهخصوص در خارج از کشور، در فضای بینالمللی و مقابل رسانههای غربی، بهجای دفاع از تلاشها برای اصلاح در چارچوب، منکر اصل حاکمیت قانون میشود، آنگاه پرسشی جدی مطرح میشود: آیا ما با روشنفکر روبهرو هستیم یا با نخبهای که از محبوبیت، مصونیت ساخته است؟
جامعه بدون قانون، جامعهایست بیپشتوانه؛ و هنرمندی که قانون را به سخره گیرد، حتی اگر نیت روشنگری داشته باشد، راه را برای بینظمی هموار میکند. فاطمه معتمدآریا، با تمام سابقه هنریاش، باید بداند که مسئولیت اجتماعی سلبریتی بودن، تنها ستاره بودن نیست؛ بلکه آگاهی از تأثیر کلمات، در زمان و مکان درست است.
قانون را میتوان نقد کرد، میتوان خواهان تغییر آن بود؛ اما نمیتوان آن را انکار کرد. چرا که در نهایت، جامعهای که قانونش را هرکس خودش بنویسد، چیزی جز جنگل نخواهد بود.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
علیهذا ، برای این مردم مسلمان جوان داده و شهید داده باید خون گریست که مدیران این کشور از یک طرف دزدان و غارتگران را به عنوان نخبه اقتصادی می آورند و میدان میدهند و حتی تجلیل هم میکنند و از طرف دیگر اکثرا و یا امثال این به اصطلاح هنر پیشه های فاسد را میدان می دهند که اینگونه فرهنگ و ارزشهای انقلاب خونبار مردم را به سخره بگیرند و آزادانه در تخریب فرهنگ مملکت مشغول باشند و مدیر مملکت و یا مجلس و یا قوه قضائیه در خواب و یا مشغول به رفیق بازی و یا دنبال استفاده از غنایم بدست آمده از انقلاب ، به اشرافی گری و تنعم از رفاه و حقوق نجومی مشغول باشند و حاصل این شود که أمثال این افراد فاسد برای کشوری که هزاران شهید برای ارزشهای انقلاب خمینی داده است را اینگونه تهدید نمایند ! اگر همان 25 سال پیش که یک عده فاسد منجمله همین خانم ، در حال رقاصی و آوازخوانی ، فیلمشان منتشر شد که "" ممد نبودی ببینی رقص آزاد شد "" را میگرفتند و دهانشان را پاره میکردند ، به اینجا نمی رسیدیم !
خاک بر سر ما که گذاشته ایم به اینجا برسیم. همه باید جواب بدهیم.
خودشون چکار کردند برای این سرزمین که اینقدر طلبکارند
در واقع او در حد یک رل و یا یک گوینده متنی است که فیلمنامه نویس وفیلمساز و کارگردان برایش آماده کردند.
دوران شاه هر کس حد و حدود خودش را داشت ، دلقک و هنرپیشه و تیارت باز در حد خودش کار میکرد.
و حرف میزد.
لعنت بر نادانهایی که به هر بی بهایی بهای کاذب دادند و میدهند.