کد خبر: ۸۱۹۲۶۴
تاریخ انتشار:
کارِ تشکیلاتی به جای نماز و روزه

مارکسیسم چگونه به مغز استخوان مجاهدین‌خلق رسوخ کرد؟

پس از دستگیری سران و بدنه سازمان در شهریور ١٣۵٠ و کشته‌شدن رضا رضایی درخرداد ۵٢، سازمان عملا در اختیار تقی شهرام و بهرام آرام قرار گرفت که مارکسیسم را پذیرفته بودند.
مارکسیسم چگونه به مغز استخوان مجاهدین‌خلق رسوخ کرد؟

گروه سیاسی: پس از دستگیری سران و بدنه سازمان در شهریور ١٣۵٠ و کشته‌شدن رضا رضایی درخرداد ۵٢، سازمان عملا در اختیار تقی شهرام و بهرام آرام قرار گرفت که مارکسیسم را پذیرفته بودند. از اینجا بود که رهبری مارکسیست شده سازمان تصمیم گرفت روند دگردیسی عقیدتی خود را -با صرفه جویی بیشتر نسبت به «زمان» - در سطح کادرها و اعضا تعمیم دهد. از همان نخست، به اراده تقی شهرام، نوعی تقسیم کار صورت گرفت: نگارش متون آموزشی و القای کتبی شبهات را شهرام خود به عهده گرفت؛ و اجرای عملی و گام به گام تغییر ایدئولوژی به ناصر جوهری محول گردید. 

 

به گزارش بولتن نیوز به نقل از موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، در این مرحله، مسئول با ظرافت و به تدریج، حساسیت های مذهبی، به خصوص حساسیتها و وسواس های عبادی اعضا (یا عضو) را ابتدا کم می‌کرد و بعد از بین می برد. برای مثال، پس از یک نشست ناگهان اظهار می کرد که نمازش قضا شده؛ و پس از چند بار تکرار، کاری می کرد که اعضا از او توضیح بخواهند؛ و او در جواب می گفت که به جای آن (ادای بموقع نماز) کارهای مثبت انجام دادیم - مثلا کار تئوریک مفید کردیم . و ضمنأ قضای نماز را هم می خوانم! 

 

بعد اعضا را به نوبت، در منگنه زمانی خاصی قرار می‌داد؛ به حدی که نتوانند - مثلا - نماز ظهر و عصر را بخوانند، آنگاه در برابر احساس شرمندگی و گناه اعضا، به آنها توضیح می‌داد که هر کاری به حفظ سازمان بینجامد، مثل نماز است؛ چرا که برای مثال، اگر شما به جای اجرای یک قرار یا زدن یک علامت سلامتی، نماز می خواندید وضعیت تشکیلات مختل می شد، ولی شما اکنون هم می توانید قضای نماز را بخوانید.

 

در کنار این برخوردها، فرازی از جزوه مبارزه چیست (اولین اثر آموزشی سازمان) توسط مسئول تفسیر می‌شد؛ در این فراز قید شده بود که خودسازی تا زمانی مفید است که مانعی در راه مبارزه نباشد؛ و در تفسیر «خودسازی»، نماز و روزه را از مصداق های آن عنوان می کرد.

  

در همین راستا در طول ماه رمضان سالهای ۵٢ و ۵٣، اکثر افراد رده دو سازمان، به دستور مسئول خود، روزه نگرفتند؛ چون استدلال می شد که در نتیجه روزه توان و انرژی مبارزه از آنها گرفته می شود. برنامه ریزی های این ایام نیز طوری بود که به عملا ۔ عضو را خسته می‌کرد (فرستادن به کارگری، قرارهای متعدد و بی ثمر، علامت زنی های بی دلیل و...). در آخر این مرحله، که همراه با آن مراحل دیگری نیز اجرا می شد، عضو «مذهبی» - عملا و روحا - نسبت به انجام اعمال عبادی بی تفاوت می‌شد.

 

مهر ۵۴ بیانیه تغییر ایدئولوژی به طور رسمی منتشر شد.

 

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین