بولتن نيوز: هنوز چلّۀ دور اول انتخابات فرا نرسیده و تا دور دوم، چند صباحی باقیست. اما لازم است از آنچه گذشت، برای آنچه در پیشروست درس گرفت و کیفیت نمایندگان باقی ماندۀ مجلس شورای اسلامی را بالا برد تا این مجلس، حقیقتاً عصارهای باشد از فضائل ملت. چیزی که آرمان انقلاب اسلامی بوده و بارها در بیانات رهبر کبیر انقلاب و مقام معظم رهبری تکرار شده است.
هرچند مواردی که ذکر خواهیم کرد، تنها به انتخابات گذشته منحصر نمیشود، اما باز هم این موارد در حماسۀ 12/12 ثابت شد. یکی از این موارد آن است که مردم، به لیستهای انتخاباتی رأی نمیدهند. لیستهایی که درون اتاقهای در بسته و به دور از دلمشغولیهای امت حزبالله تهیه میشود و محصول نظرات کارشناسی و شاید غیرکارشناسی عدهایست که خود را قیّم و همهکارۀ مردم و نظام میدانند. بدیهی است که مردم، از تصمیمات انفرادی و یا کار چند نفر آدم سیاسی خاص خسته شدهاند و خواهان تصمیماتی هستند که برآمده از عقل جمعی اکثریت قاطع ایشان باشد و لیستهایی که دور از نظر عموم مردم است، نتیجه بخش نخواهد بود.
یکی دیگر از موارد از پیش ثابت شده و دوباره تأیید شده این است که تبلیغات گوناگون نیز در نظر مردم تأثیری ندارد. این دوران، زمانهای نیست که مردم به پوستر و تراکت و شعارهای رنگارنگ و سوءاستفاده از وابسته جلوه دادن خود به افراد و نهادهای نظام رأی بدهند. پروژههای ملی را به نام خود زدن و دیگران را نوچۀ سیاسی خود نمایش دادن، هیچ ارزشی در بین مردم ندارد و این روزها، کسی برای این فاکتورها، تره هم خرد نمیکند.
آنچه در چند انتخابات گذشته وجود داشته و در حماسۀ 12/12 کاملاً بدیهی بود آن است که شناسایی کاندیداها از طرف مردم و کیفیت کارنامۀ ایشان، حرف اول را در رأی مردم میزند. به عبارت دیگر، گونهشناسی رأیهای مردم در انتخابات گذشته نشان میدهد که میزان آشنایی مردم به نامزد انتخاباتی و گذشتهای که آن نامزد از خود بجا گذاشته، سهم اصلی را در شکل دهی رأی مردم به خود اختصاص میدهد.
نمونۀ عینی این ادعا، پنج نفر اول تهران هستند که در دور اول انتخابات به مجلس راه یافتهاند. این افراد کسانی هستند که به هر طریقی، در نزد مردم تهران شناخته شدهتر بوده و از آن مهمتر، کارنامۀ شفاف و مطلوب آنها، هیچگاه از ذهن مردم فراموش نمیشود.
از طرف دیگر، با رجوع به رفتار انتخاباتی تعداد کثیر آنهایی که به دور دوم رفتهاند، معلوم میشود که یا ایشان در نزد عموم مردم از شناسایی لازم برخوردار نبودند و یا کارنامۀ ایشان، آنچیزی نبوده که مردم برای نمایندۀ مجلس میطلبند. این مسئله به خوبی از مجموعۀ آن چیزی که تحت عنوان "گنجینۀ تبلیغاتی" انتخابات نام برده میشود، هویداست. اکتفا به چند مناظره، آن هم در فضاهای دانشگاهی و بحث و جدل بر سر موضوعات فرعی، بیان شعارهای کلی و بدون برنامهریزی خاص یک نمایندۀ مجلس و ... اصلیترین مواردی است که در این گنحینه موجود است ولی اینها، چیزهایی نیست که مورد نظر مردم باشد.
در اینجا لازم است خاطر نشان شود که منظور از شناساندن خود به مردم و بیان کارنامۀ کاری به ایشان آن نیست که خود را منحصر به چند خبرگزاری و سایت خبری-تحلیلی کرده و به چند هزار نفری که دور و بر ما هستند، اکتفا کنیم. وقتی صحبت از چند میلیون نفر واجد شرایط در انتخابات به میان میآید، معلوم میشود که باید چه تدابیری اندیشید و چه حجمی از مردم را مدنظر قرار داد.
البته شاید در برابر موضوع بالا ادعا شود که در دور دوم انتخابات، کفی برای میزان رأی آوری وجود ندارد و هر کس که بیشترین آراء مؤخذه را کسب کرد به مجلس میرود و به چنین کارهایی نیاز نیست. اما توجه به این نکته ضروری است که نمایندۀ مجلس با رأی بالا، هم پشتوانۀ بیشتری برای کار کردن دارد و از قدرت تأثیرگذاری بیشتری در فعالیتهایش بهره میبرد و هم اینکه آن نماینده، چون وکیل تعداد زیادی از مردم است، باید جوابگوی عدۀ قابل توجهی از ایشان بوده و به نوعی، در نمایندۀ با رأی بالا، احساس مسئولیت بیشتری یافت میشود.
حال، برای اینکه جایگاه این تعداد نمایندۀ باقی مانده به آنهایی برسد که علاوه بر ویژگیهای یک نمایندۀ انقلابی، از تعداد آراء بالایی هم برخوردار باشند، نیاز است تا تک تک ایشان با همکاری رسانههای گروهی و پر مخاطب و حتی رسانۀ ملی، امر مهم شناسایی را به بهترین وجه انجام دهند تا از این تعداد، همانقدری بدانیم که مثلاً از دکتر حداد عادل میشناسیم و یا از حجتالاسلام آقاتهرانی.
اما اگر بخواهیم به فعالیتهای صورت گرفته در این خصوص، در فاصلۀ زمانی بعد از دور اول انتخابات تا امروز نگاهی بیاندازیم باید بگوییم که نه تنها در اینباره عملکردی صورت نگرفته، حتی گویی دور دومی در کار نیست و قرار است شب انتخابات، تصمیمات گرفته شود. شاید بارزترین فعالیت سیاسی صورت گرفته، اعلام لیست جبهۀ متحد اصولگرایی باشد که آن هم فاقد عنصر شناسایی است و تنها یک اعلام نظر است.
به نظر میرسد برنامهریزی برای کارهای سیاسی و داشتن نگاه فرجامشناسانه به آن، هنوز جایگاه خود را در بین فعالان سیاسی ما کسب نکرده و به همین دلیل، آسیبهای فقدان چنین نگاهی، در جاهای مختلف دامنگیر ما میشود. عدم توجه به دور دوم انتخابات، مصداقی است از این مسئله که به عینه در جلوی چشم ما قرار دارد و این مشکل بزرگ را به ما نشان میدهد.
در هر صورت لازم است تا سیاسیون فعال در عرصۀ انتخابات، زبان مردم را درک کرده و پیامهای ایشان را در دور اول انتخابات بشنوند. اگر این اتفاق بیافتد نتیجهاش آن خواهد بود که ایشان، فعالیتهای خود را بر مبنای نظر مردم پیریزی کرده و تلاش میکنند تا نامزدهای موجود را بر اساس آنچه که هستند، به جامعه معرفی کنند. بالطبع، چنین عملکردهایی دور از فضای گفتمانی مردم نبوده و از سوی دیگر، توقع پیروی بی چون و چرا نیز از ایشان نخواهد رفت.