شكل عروسكهاي اين فيلم كه در شيوه عروسكسازي «ماپت » ناميده
ميشوند، همواره ارتباط خوبي با مخاطبان و به خصوص كودكان برقرار كرده
است.
به نوشته ورايتي، ماپتها يک فيلم کمدي موزيکال نوشته «جيسون سگال» و «نيکلاس استالر» است که از چندي پيش در آمريکا و اروپا اكران شده است.
مهمترین شخصیت ماپتها، قورباغهای به نام کرمیت، اولین بار سال 1955 در تلویزیون ظاهر شد. در طول این 50 سال، تعداد آنها بیشتر و محبوبیتشان جهانی شده است.
ماپتهاي قديمي يک زوج مرکب از دو عروسک، يکي قورباغه و يکي خوک هستند و در اين فيلم دو ماپت يا احمق ديگر به جمع آنها اضافه ميشود. آنها دست به دست هم ميدهند تا سالن سينماي قديميشان را از دست يک ثروتمند نفتي حريص نجات بدهند و ماجراهايي مثل هميشه ديدني ميآفرينند.
«والتر» که بزرگترين طرفدار ماپتهاست و البته خودش يک عروسک دستي است، به همراه برادر و دوست برادرش که البته آنها انسان هستند، به لس انجلس رفتهاند. در آنجا ميبينند که فردي خبيث ميخواهد محل تئاتر ماپتها را بخرد و ويران کند تا از آن مکان به نفت برسد. اما اين چيزي نيست که والتر و طرفداران ماپتها ميخواهند. پس تصميم ميگيرند اين مکان را نجات دهند و اين تنها يک راه دارد آن هم راهاندازي دوباره تئاتر است.
ولي مشکلاتي بر سر راه وجود دارد مثل پول و اينکه هنرمندان تئاتر هرکدام جايي ديگر مشغول به کار هستند و انگار ديگر علاقهاي به کار کردن براي ماپتها ندارند.
به نوشتهي منتقدان، فيلم «ماپتها» از آن گونه فيلمهاي خانوادگي نادر است که احتمالاً براي پدر و مادرها جذابتر از بچههايشان است.
داستان فيلم مانند بقيه فيلمهاي ماپتها، بهانهاي است براي نمايش آواز خواندن، جابجاييهاي خندهدار، حضور عمدي اشخاص مشهور در طول فيلم و در نهايت فضاي شگفتانگيزي که از به هم پيوستن دوباره اين شخصيت هاي پارچهاي روي پرده سينما شکل ميگيرد مانند سريالهاي تلويزيوني مربوط به اين شخصيتها، اين فيلم هم بيشتر از آنکه طبق عرف ساير فيلمهاي سينمايي در پي روايت داستان خود باشد، به يک برنامه چند بخشي و جنُگ وار شبيه است که عوامل ساخت آن با وسواس و علاقه زيادي تک تک بخشهايش را کنار هم چيدهاند.
تمرکز داستان بر روي پسري با شکل و شمايلي شبيه به ماپتها و به نام والتر (با ظاهري شبيه به Bert و صداپيشگي Peter Linz) است که هميشه آرزو داشته به استوديوي ماپتها در کاليفرنيا برود.
همان طور که انتظار ميرود در فيلم «ماپتها» بازيگران نقش خيلي مهمي ندارند. هنرپيشههاي اصلي«جيسون سيگال» (که در نوشتن فيلمنامه و هم تهيه کنندگي اجرايي فيلم هم مشارکت داشته) و «امي آدامز» فرصتي براي آواز خواندن و رقصيدن پيدا ميکنند اما جز اين، کار اصلي آنها لبخند زدن و شاد بودن است.
گفتوگوها غالباً طنزآميز هستند و گاهي اوقات تماشاگر را هم مخاطب قرار ميدهند که هر دوي اينها از ويژگيهاي دوره اوليه حضور ماپتها در سينما و تلويزيون است. براي ياد کردن از سه فيلم اول سري ماپتها چهرههاي مشهور زيادي هم در اين فيلم حضوري کوتاه و نمايشي دارند.
ديدن اين فيلم براي همه کساني که زماني شيفته شخصيتهاي تلويزيوني و سينمايي بينظير «جيم جنسون» بوده اند، جذاب است.
پيام ضمني فيلم (درباره اهميت خانواده و دوستان) با مفاهيم اخلاقي فيلمهاي قبلي ماپتها همخواني دارد. همه ما روزي مانند والتر بوديم و هنگامي که اواخر دهه 70 اجازه داديم اين شخصيتها ميهمان خانههايمان بشوند، آنها با به وجود آوردن خاطراتي شگفتانگيز، ميهمان نوازي ما را جبران کردند و حالا «جيمز بوبين» کارگردان اين فيلم، توانسته است ويژگيهاي منحصر به فرد ماپتها را به نمايش بگذارد و آنها را هم براي نسل جديد و هم براي بزرگترها، از نو زنده کند.
قدمگاه شهرت هاليوود معروف به «Hollywood Walk of Fame» در سال 1958 براي تقدير از بزرگان دنياي سينما، تلويزيون و موسيقي ساخته شد و هماكنون بيش از 2400 ستاره در آن نقش بسته است.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com