کد خبر: ۷۷۲۵۴۲
تاریخ انتشار:
«خاتون» بالاخره به خط پایان رسید

فیلمنامه ای بی منطق، شعار زده و جنسیت گرا؛ مانعی در مقابل درخشش «خاتون»

خاتون اثری است که شاید از بعد فنی و کیفیت ساخت توجهات را به خود جلب کند، اما در حوزه فیلمنامه به شدت لنگ می زند و از شدت شعار زدگی و جنسیت گرایی در برخی صحنه ها و روند کلی داستان، دچار سقوط می شود.       

گروه فرهنگی - سید محسن عبدالهی: دوشنبه هفته گذشته آخرین قسمت سریال تاریخی «خاتون» از پلتفرم نماوا پخش شد و داستان پر آب و تابی که تینا پاکروان نوشته و کارگردانی کرده بود، به سرانجام خود رسید. خاتون را نه می توان از حیث اجرا و کیفیت ساخت درزمره آثار ضعیف شبکه نمایش خانگی قرار داد و همچون بسیاری از کارهایی که در این فضا تولید می شوند، نادیده گرفت؛ و نه می توان آن را تا حدی بالا برد که در زمره شاخص ترین سریال های تاریخی ساخته شده در کشورمان قرار بگیرد. در یک بررسی منصفانه می توان این اثر را از حیث ساخت، کارگردانی، طراحی صحنه و برخی موارد فنی دیگر در سطحی قابل توجه ارزیابی کرد. اما هنگام نگاه به مبحث بازی ها، فیلمنامه و مضمون دیگر آن شرایط دیده نمی شود و خاتون در رتبه ای متوسط رو به پایین قرار می گیرد.

فیلمنامه ای بی منطق، شعار زده و جنسیت گرا؛ مانعی در مقابل درخشش «خاتون»

به گزارش بولتن نیوز، پاکروان به عنوان یک کارگردان زن دست به کار شجاعانه ای زده و سختی های ساخت یک کار تاریخی را که بسیاری از کارگردانان پرمدعای سینمای ایران جرأت نزدیک شدن به آن را ندارند، به جان خریده است. او در حوزه کارگردانی تا حد زیادی توانسته سربلند باشد و از پس این کار بر بیاید. باید توجه کرد که خاتون سریالی است با لوکیشن های فراوان، بازیگران نامدار و عوامل پشت دوربین با اعتبار که توانایی هدایت این افراد و هدر ندادن ظرفیت های آن ها کار هر کسی نیست.

اما این نکات مثبت موجب نمی شوند که اشکالات این سریال نادیده گرفته شوند. فیلمنامه ای که نوشته پاکروان است، چه به لحاظ ساختاری و منطق روایی و چه از لحاظ مضمون و اصالت داشتن، غیرقابل قبول است و اشکالات اساسی و فراوانی دارد. اگر بنا باشد که آب بندی های سریال و حواشی زائد آن حذف شوند، که علی الخصوص در نیمه دوم و از زمان حضور خاتون در تهران را شامل می شود، می توان در کمتر از 23 قسمت فعلی ماجرا را به پایان رساند.

فیلمنامه ای بی منطق، شعار زده و جنسیت گرا؛ مانعی در مقابل درخشش «خاتون»

اما این آب بستن ها تنها به طولانی شدن کار کمک کردند و تأثیری در روند قصه نداشتند و نشانه دست خالی نویسنده برای خلق داستانک های مناسب را رو می کنند. از طرف دیگر شدت زنانگی و اگر صریح تر بخواهم بگویم، فمنیسم موجود در خاتون بالا است که منطق را از داستان و اتفاقات و کنش های شخصیت های سریال گرفته است. برای مثال تعریف و تمجید های گاه و بیگاه و تکراری رضا فخار از خاتون  و حضور مداوم این زن در موقعیت هایی که حتی در میان برخی روشنفکران آن دوران نیز چندان قابل قبول نبوده، قرار است جای خالی شخصیت پردازی درست و داستانی که به ما در شناخت خاتون کمک کند، بگیرد.  

از سویی برخی اتفاقاتی که در داستان رخ می دهند، با منطق تاریخی و شناختی که ما از آن برهه داریم، سازگاری ندارند و غیرقابل قبول هستند. این درست است که داستان خاتون در دوران تجدد مآبی می گذرد و برخی تمام تلاش خود را می کردند تا به اروپایی ها شبیه شوند، اما حتی این اتفاق نیز در بستر جامعه سنتی ایرانی رخ می داد و با آن چه که در این سریال نمایش داده می شود، اختلاف قابل توجهی داشته است.

فیلمنامه ای بی منطق، شعار زده و جنسیت گرا؛ مانعی در مقابل درخشش «خاتون»

افزون بر این ها یک نکته عجیب دیگر هم در این سریال به چشم می خورد. به غیر از یک حاجی بازاری که بابک کریمی نقش او را ایفا می کند، هیچ شخصیت دیگری در این اثر وجود ندارد که رگه هایی از مذهبی بودن داشته باشد. گویا در آن برهه تاریخی تمام مذهبیون ایران در خانه خوابیده بودند و فقط امثال شخصیت هایی همچون رضا فخار و خاتون و پروین در حال مبازه با متفقین و اشغال گران بودند. پاکروان تا جایی این فاصله گذاری با مذهبیون را ادامه می دهد که ما حتی در صحنه پایانی و درگیری با نیروهای اشغال گر، شاهد حضو یک فرد لهستانی هستیم، ولی اثری از یک ایرانی متشرع نمی بینیم.

حتی در صحنه ای شرب خمر فخار که شمال تا جنوب ایران را به هم دوخته و هیچ کس هم نمی تواند او را مهار کند، به ما نشان داده می شود اما دریغ از یک کنش مذهبی از شخصیت های اصلی داستان در آن دوره تاریخی. در واقع خاتون را اگر به دو بخش فنی و داستان تقسیم کنیم، در حوزه فنی می توان امتیاز قابل قبولی به آن داد اما در حوزه فیلمنامه و مضمون، حقیقتا نمی توان از کنار اشکالات متعددی که در آن وجود دارد، به سادگی گذشت.

فیلمنامه ای بی منطق، شعار زده و جنسیت گرا؛ مانعی در مقابل درخشش «خاتون»

و آن چه که این سریال را برای نویسنده در رتبه نازلی قرار می دهد، بر خلاف نظر بسیاری بازی ضعیفی است که نگار جواهریان و چند نفر دیگر از بازیگران اصلی همچون بیژن امکانیان، رویا نونهالی و شبنم مقدمی ارائه می دهند. البته در میان این ها می توان به عملکرد قابل توجه اشکان خطیبی، بابک حمیدیان و تا حدودی مهران مدیری و میرسعید مولویان نیز اشاره کرد. اما آن فردی که وظیفه به دوش کشیدن بار سریال را بر دوش دارد، هیچ کدام این ها نیستند و شخص جواهریان است که اگر دوپینگ های گاه و بیگاه این بازیگران نبود، بدون شک از پس این کار بر نمی آمد و نتیجه کار او هم در این سریال چندان دلچسب نیست.

در مجموع بر خلاف نظر بسیاری که تحت تأثیر قسمت پایانی سریال و تدوین نهایی و تصنیف ماندگار عارف قزوینی قرار گرفتند و اشکالات اجرایی و داستانی خندوه آور همان قسمت را ندیدند و شروع کردند به تعریف و تمجید از سریال؛ باید اذعان کرد خاتون اثری است که شاید از بعد فنی و کیفیت ساخت توجهات را به خود جلب کند، اما در حوزه فیلمنامه به شدت لنگ می زند و از شدت شعار زدگی و جنسیت گرایی در برخی صحنه ها و روند کلی داستان، دچار سقوط می شود.       

منبع: بولتن نیوز

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین