گروه اجتماعی: فیلم زیر، سخنان آقای محمدحسین میرلوحی، مدیر دبیرستان پولی معارف امام صادق(ع) در دفاع از مدارس خصوصی و پاسخ به نقدهای عدالتخواهان در حوزه آموزش است.
به گزارش بولتن نیوز، اول. ایشان ادعا میکند که صورت مساله عدالتخواهان، این است که با ارائه «آموزش بهتر» در مدارس غیرانتفاعی و محروم بودن دیگران از این کیفیت آموزشی مشکل دارند. در این باره باید گفت که اساسا این صورتبندی، نوعی انحراف در تبیین مساله است. مساله اساسا «آموزش بهتر یا بدتر» نیست. مساله تن دادن به نظامی طبقاتی است که آغازش از آموزش «به اصطلاح» با کیفیت است و پایانش ایجاد درّه و شکاف طبقاتی در ورود به دانشگاه و رسیدن به مناصب و صندلیهای مدیریتی و کرسیهای حکومتی. مساله بر سر سازوکار تولید نابرابری است نه کیفیت آموزشی. شاید حتی اگر این روند نابرابری در جایی متوقف میشد، به ضرورت میشد آن را پذیرفت، که متاسفانه در فقره آموزش و تربیت، این روند توقفی ندارد و هر روز درّه نابرابری را عمیقتر و وسیعتر میکند.
دوم. از کدام «کیفیت آموزشی» سخن میگوییم؟ اینکه رتبه برتر کنکور داریم ارزش است؟ اینکه در یک کلاس به جای چهل نفر، بیست نفر را بنشانیم اسمش کیفیت است؟ با کدام متر و معیار علمی و نه تابلوهای تبلیغاتی کنکوری و مسابقات پرورشی و امثال آن، مدعی «کیفیت» هستیم؟ نه برادر عزیز، مدارس پولی ما، تنها بردگان مطیع و موفق نظام ناعادلانه کنکور و مافیای هزاران ملیلیاردی پشت پرده آن هستند و نه کسانی که «کیفیت آموزشی» به ارمغان بیاورند.
سوم. گوینده در ادامه با اشاره به محدودیت منابع مالی دولت، مدارس غیردولتی را ناگزیر از دریافت پول میداند و میگوید که چون به پول نفت دسترسی نداریم، مجبوریم برای اداره مدرسه خصوصی، شهریه دریافت کنیم و نمیتوانیم به کسی که پول دارد بگوییم تو از امکانات موجود بهره نبر! آقای میرلوحی در همین فیلم میگوید که دولت موظف به تامین آموزش با کیفیت رایگان برای تمام آحاد جامعه است. اینجا یک سوال ساده وجود دارد. آیا اولین راه برای کمک به آموزش و پرورش، ایجاد مدرسه پولی است؟
چرا شما و دیگران مانند خیرین مدرسه ساز به کمک آموزش و پرورش نمیآیید؟ چرا راحتترین راه که دریافت زمین و امکانات رایگان بوده را انتخاب کردهاید و از کنار آن از مردم هم شهریه و فوق برنامه و خدمات ویژه هم میگیرید؟ شما اگر این مدل را کارآمد و عادلانه میدانید چرا دانشگاه امام صادق(ع) را پولی نمیکنید؟ چرا تلاش نمیکنید این الگوی موفق ادعایی خودتان را در دانشگاه امام صادق(ع) پیاده کنید و «کیفیت آموزشی» را آنجا هم توسعه دهید؟ میدانید چرا؛ چون جایگاه دانشگاه شما در آموزش عالی شبیه یکی از همین مدارس دولتی در آموزش و پرورش است که اگر پولی شد، با وجود دانشگاههای رایگان با کیفیت، کسی به آن رغبت نخواهد کرد. شما کدام یک از ویژگیها یک بخش خصوصی واقعی را دارید؟ زمین شخصی دادهاید یا پول ساخت و ساز و سرمایه اولیه را از جیب خودتان آوردهاید؟ واقعا باورتان شده که نفتی نیستید؟
چهارم. ایشان طبق عادت سایر همفکرانشان، کلیه منتقدان را با چوب «تفسیر کمونیستی از عدالت» رانده و ادعا میکند که کسی که پول دارد محق است خوب زندگی کند. بله! کسی که تلاش کرده و ثروت حلال کسب کرده حتما در بهرهمندی بیشتر از زندگی حق دارد، اما حکومت حق ندارد که معادلات جامعه را طوری تنظیم کند که پولدارها رشد کنند و فقرا در یک روند تقویت شونده، روزانه فقیرتر شوند. مساله دقیقا بر سر «حکمرانی آموزش» به عنوان مبناییترین مسیر برای رشد و تعالی همه مردم است نه «کیفیت آموزشی» مورد پسند قشر پولدار و بهرهمند.
پنجم. چون دیدهام که مکرر به این منطق تمسک دارید که «هر کس پول دارد، حق دارد از آموزش بهتر بهره ببرد» این بیانات رهبری را هم جهت استحضار تقدیم میکنم: «نگاهِ غیر عدالتمحور، این است که ما در کشور مدارس پیشرفتهی مجهز به بهترین تجهیزات در یک جاهایی، و مدارس محرومِ کپری یا شبیه کپری در یک مناطق دیگر داشته باشیم؛ معلم ممتاز برجسته برای تعدادی از مدارس، و معلمان خسته یا کمسواد برای تعداد دیگری از مدارس داشته باشیم. این درست ضد نگاه عدالتمحور است. نتیجه چه خواهد شد؟
نتیجه اینکه: جمعی از کودکان امروزِ ما بدون هیچ دلیلی (جز اینکه یا پول دارند یا در یک منطقهی برخوردار زندگی میکنند) از عالی ترین تحصیلات برخوردار خواهند شد و یک عدهی دیگر در سطوح بسیار پایینی خواهند ماند، پیش نخواهند رفت و استعدادهایشان رشد نخواهد کرد. البته عدالت به معنای این نیست که ما با همهی استعدادها با یک شیوه برخورد کنیم؛ نه، استعدادها بالأخره مختلف است؛ نباید بگذاریم استعدادی ضایع بشود و برای پرورش استعدادها بایستی تدبیر بیندیشیم؛ در این تردیدی نیست.
اما ملاک، باید استعدادها باشد، لاغیر. عدالت، این است.
۱۲ اردیبهشت ۱۳۸۵
منبع: رجانیوز
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
پسر عمو به کجا چنین شتابان؟ چه چیزی تو را به وادی بی عدالتی کشانده است ؟به خودت بیا
وضع موجود: 1. به امر تربیت اصلا بها داده نمی شود و خروجی این امر؛ بی نمازی، بد حجابی، بزهکاری، طلاق، اعتیاد، خودزنی، خودکشی، فرار از منزل، تنبلی، بی مسئولیتی و ... است. 2. به امر یادگیری و آموزش بها داده نمی شود و خروجی این امر، حافظه محوری و عدم یادگیری حقیقی است (یادگیری حقیق = تغییر رفتار و افزایش راندمان عملکرد ) 3. بی عدالتی در توزیع امکانات در دو بُعد صورت می پذیرد؛ هم در بعد توزیع امکانات دولتی، و هم در بعد توزیع امکانات در مدارس غیر دولتی. امکانات دولتی، به صورت کاملا ناعادلانه توسط یک آزمون نامناسب به نام آزمون سمپاد و مدارس نمونه مردمی و همچنین گزینش دانش آموزان شاهد از طریق امتیاز بندی های کذایی توزیع می شود، امکانات غیر دولتی نیز به هر کسی که پول بیشتری دارد، بیشتر می رسد و این همان نقطه مقابل عدالت است. خروجی این سیستم نا عادلانه منجر به این می شود؛ که عده ای که در مدارس خاص دولتی (سمپاد، نمونه و بعضا شاهد) درس می خوانند، به دلیل برچسبی که می خورند محکوم به موفقیت (البته کاریکاتوری و تک بعدی) هستند، و عده ای که از این مدارس جا می مانند باز به دلیل برچسبی که می خورند محکوم به شکست هستند و لذا زمینه تمرد و هنجار شکنی در آنها فراهم می شود که نتیجه این توزیع عادلانه را ما هم اکنون در اجتماع می بینیم. 4. منزلت معلمان به دلیل حقوق کم و عدم توجه مسئولین به این قشر تاثیر گذار ، پایین است، به همین دلیل است که نمی توان از معلم انتظار داشت و او را وادار کرد که اهداف تربیتی را به نحو احسن انجام دهد. لذا سیستمِ پاسخگو کردن معلم وجود ندارد، به همین دلیل روش های تدریس در مدارس ضعیف و قدیمی است، محتوای کتب درسی، بی ارزش است، یادگیری حقیقی و تغییر رفتار صورت نمی گیرد.
راهکار چیست؟
1. اولین کار افزایش حقوق معلم و بالا بردن شان و جایگاه اجتماعی معلم و همچنین تخصصی کردن دوره های تربیت معلمی است، تا نخبه ها، جذب بدنه آموزش و پرورش شوند و پس از آن با استفاده از روش های سیستمی و الکترونیکی ارزیابی دانش آموز، به راحتی می توان حقوق معلم را بر اساس عملکرد وی تعیین کرد، لذا معلمی که کارآیی بالاتر دارد حقوق بالاتر دریافت کند. اجرای این امر منجر به ارتقای عملکرد معلم، میشود، ضمن خدمتهای فرهنگیان، موثر می شود و معلمان به دنبال یادگیری تمامی دانش آموزان می روند و افراد را گزینش نمی کنند.
2. یکسان سازی تمامی مدارس و انحلال مدارس خاص سمپاد نمونه شاهد و مدارس استثنایی؛ که منجر به افزایش تاب آوری دانش آموزان مستعد، معمولی و نیازمند ویژه می شود. در مقابل باید شیوه های تربیت افراد مستعد تغییر کند، و به جای این که مدرسه آن ها را جدا کرد، محتوای مناسب استعدادشان طراحی و در کنار سایر دانش آموزان تربیت شود، تا نقش لیدری اجتماعی را متناسب با استعدادش، فرا گیرد، دانش آموزان معمولی نیز کار گروهی و تشکیلاتی را می آموزند و دانش آموزان نیازمند ویژه یادگیری نیز برچسب نمی خورد و اجتماع آن ها را راحت تر، مورد پذیرش قرار می دهد و لذا مدرسه نمونه حقیقی یک اجتماع کوچک می شود. 3. محتوا باید متحول شود؛ کتاب درسی به ویژه در دوره ابتدایی باید به موزه برود و به جای آن بازی باید جایگزین شود، خواندن، نوشتن، اموزش دین (انسان شناسی و نه احکام) و هرچه که الان در خلال کلمات به دانش آموزان انتقال پیدا می کند؛ در خلال بازی و فعالیت های حقیقی یا اصیل باید باشد. در دوره متوسطه نیز باید، اموزشها کاربردی، نیمه تخصصی و متناسب با زندگی حقیقی باشد.
انتقال دین به روش کنونی ،در کتب درسی، اثر معکوس دارد، درست مثل انتی بیوتیکی است که وقتی زیاد به بدن تزریق شود، میکروب نسبت به آن مقاومت نشان می دهد. لذا ابتدا باید انسان شناسی و نیاز های روانی انسان، به دانش آموز انتقال داده شود و سپس راهکارهای ارضای نیازهای انسان را که همان دین است به عنوان پیشنهاد به او داده شود (باید نقطه مقابل بی دینی را هم بشناسد که چه تاثیر مخربی بر ارضای نیازهای روانی او می گذارد) و او را در استفاده از دین مخیر گذاشت که اگر واقعا احساس آزادی در انتخاب کند، خود، دین را انتخاب می کند و ان را وسیله مناسبی برای تعالی و رشد خود می یابد.