کد خبر: ۶۹۰۸۳۰
تعداد نظرات: ۴۵ نظر
تاریخ انتشار:

۱۷ ربیع الاول، پیامبر رحمت و رئیس مکتب

روز ١٧ ربيع الاول بنابر نظر مشهور تاريخ نويسان سالروز ولادت با سعادت نبي مكرم اسلام حضرت محمد(صلی الله علیه وآله وسلم) است..

گروه دین و اندیشه - حجه الاسلام والمسلمين عليرضا توحيدلو در یادداشتی نوشت:روز ١٧ ربيع الاول بنابر نظر مشهور تاريخ نويسان سالروز ولادت با سعادت نبي مكرم اسلام حضرت محمد(صلی الله علیه وآله وسلم) است، تولد آن حضرت در عام الفيل، و در سال ۵٧٠ ميلادي بوده است.
 
به گزارش بولتن نیوز، به اتفاق علماى شیعه، در این روز هنگام فجر روز جمعه در مکه معظمه ولادت با سعادت حضرت سید الانبیاء محمد مصطفی(صلی الله علیه وآله وسلم)واقع شده است. ولادت آن حضرت با سلطنت انوشیروان مقارن بود و در آن سال اصحاب فیل هلاک شدند.(١)
نام آن حضرت محمد(صلی الله علیه وآله وسلم)
و کنیه ایشان ابوالقاسم است. نام پدر آن حضرت عبدالله و نام مادر آن حضرت آمنه بنت وهب است.(٢)
 
هنگام ولادت حضرت محمد(صلی الله علیه وآله وسلم)، نور از پیشانى آن حضرت لامع بود و بوى مشک از ایشان ساطع می‌گشت. نورى در آن شب از طرف حجاز ساطع شد و در تمام عالم منتشر گردید. تخت پادشاهان سرنگون شد و همه آنان در آن روز لال بودند و نمی‌توانستند سخن بگویند.
ملائکه مقرب و ارواح اصفیاء پیامبران در هنگام ولادت آن حضرت حضور یافتند و رضوان خازن بهشت با حوریان نازل شدند و ابریق‌ها و تشت‌ها از طلا و نقره و زمرد بهشت حاضر کردند و براى حضرت آمنه شربت‌ها از بهشت آوردند که او آشامید. آن حضرت را بعد از ولادت به آب‌های بهشت غسل دادند و به عطرهاى فردوس معطر کردند.(٣)
 
معجزات ولادت حضرت محمد(ص)

در روز ولادت آن حضرت هر بتى که در هر جاى عالم بود به رو درافتاد و چهارده کنگره از ایوان کسرى فروریخت. دریاچه ساوه که آن را می‌پرستیدند خشک و بدل به نمکزار شد. در وادى ساوه که مهر و موم‌ها بود کسى آب در ندیده بود آب جارى شد. آتشکده فارس که هزار سال خاموش نشده بود در شب ولادت آن حضرت خاموش شد. علم کاهنان و سحر ساحران باطل گردید و طاق کسرى از میان به دونیم شد که تا امروز نمایان است.(۴)
هنگام ولادت آن حضرت این ندا از آسمان شنیده شد: «جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ ۚ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا».(۵)

خصوصیات حضرت محمد(ص)

هرگز مگس بر بدن مبارک آن حضرت نمی‌نشست. هرگاه چشم مبارکش خواب بود دلش بیدار بود و می‌دید و می‌شنید چنانکه در بیدارى می‌دید و می‌شنید. حضرت محمد(صلی الله علیه وآله وسلم) از قفاى خود چنان می‌دید که از پیش روى می‌دید.

حضرت محمد(ص) بر هر حیوانى که سوار می‌شد هرگز پیر و لاغر نمی‌شد.(۶)
آن حضرت حمارى به نام یعفور داشتند. هر زمان که فرمان می‌داد فلان مرد را حاضر کن، به در خانه‌اش می‌رفت و سر بر در می‌کوفت و به اشاره او را حاضر می‌ساخت.(٧)
از خصوصیات ولادت پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) آن بود که ختنه کرده و ناف بریده و پاک از آلایش خون و غیره متولد شد. همچنین در وقت ولادت از پا به زیر آمد نه از سر. هنگام ولادت رو به کعبه به سجده افتاد و چون سر از سجده برداشت دست به سوى آسمان بلند کرد و به وحدانیت خدا و رسالت خود اقرار نمود و سپس نورى از او ساطع گردید که مشرق و مغرب عالم را روشن نمود.(٨)
 
معجزات حضرت محمد(صلی الله علیه وآله وسلم)

پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) معجزات بسیارى داشت که از جمله آنها نمونه‌های زیر است(٩):

١- مستجاب شدن دعاى آن حضرت در زنده شدن مردگان و بینا شدن کوران و شفا یافتن بیماران.

٢- سخن گفتن آن حضرت با حیوانات.

٣- وجود مقدسش در آفتاب سایه‌ای نداشت.

۴- سنگریزه در دست مبارکش تسبیح می‌گفت و مردم می‌شنیدند.

۵- آگاهى به همه لغت‌ها و قدرت بر سخن گفتن به همه آنها.

۶- آب از میان انگشتان مبارکش جارى شد، به‌قدری که جمع بسیارى سیراب شدند.

٧- مهر نبوت بر پشت مبارکش جا گرفته بود و نور آن بر نور آفتاب زیادتى می‌کرد.

٨- دست مبارک حضرت محمد(صلی الله علیه وآله وسلم) به هر طعامى که می‌رسید بابرکت می‌شد و از طعام کم جماعت کثیر را سیر می‌کرد.

٩- حضرت محمد(صلی الله علیه وآله وسلم) هرگاه بر زمین نرم راه می‌رفت جاى پایش نمی‌ماند و هنگامى که بر سنگ سخت راه می‌رفت اثر پاى مبارکش می‌ماند.

١٠- هرگاه آب دهان مبارک به چاهى می‌افکند در آن چاه برکت به هم می‌رسید و پر از آب می‌شد. آب دهان مبارک را به هر صاحب دردى می‌مالید شفا می‌یافت.
 
روز ولادت حضرت روز شریف و بابرکتى است که از قدیم الایام صالحین از آل محمد(صلی الله علیه وآله وسلم) حرمت آن را نگه داشته‌اند و حق این روز را ادا کرده و روزه گرفته‌اند.
کسى که ۱۷ ربیع‌الاول را روز بگیرد خداوند متعال ثواب یک سال روزه را به او می‌دهد. در این روز صدقه دادن و زیارت مشاهد مشرفه و انجام خیرات و مسرور کردن اهل ایمان مستحب است.(١٠)


روز هفدهم ماه ربیع الاول چه روزی است؟

١٧ ربیع الاول، روز میلاد حضرت رسول اکرم(ص) و امام جعفر صادق(ع) می باشد. برای این شب و روز هفدهم، اعمالی سفارش شده است که در این مطلب به آنها اشاره می کنیم.

ربیع کلمه عربی است که در زبان فارسی  به معنی بهار است و ربیع الاول یکی از ماههای قمری است که مناسبت های مذهبی زیادی در این ماه ثبت شده است. یکی از این مناسبتها ، میلاد حضرت رسول اکرم(ص) و امام جعفر صادق(ع) امام ششم شیعیان می باشد.

حضرت محمد(صلی الله علیه وآله وسلم) در روز هفدهم ماه ربیع الاول به دنیا آمده است. این روز، یکی از اعیاد بزرگ مسلمانان جهان می باشد و آنها این روز را جشن می گیرند.

تاریخ دقیق میلاد پیامبر مشخص نیست و اهل سنت آن را روز دوازدهم ربیع الاول و شیعیان آن را هفدهم می دانند، از این رو این یک هفته به عنوان هفته وحدت نامیده شده است.

 نام پیامبر اکرم در قرآن

 در قرآن کریم، رسول اکرم به دو نام معرفی شده است و در آیه هایی از آن با نام محمد شناخته شده و در سوره‏ «صف آیه ۶» به نام‏«احمد» خوانده است.
وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ ۖ فَلَمَّا جَاءَهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ قَالُوا هَٰذَا سِحْرٌ مُبِينٌ
و هنگامی که عیسی مریم به بنی اسرائیل گفت: من همانا رسول خدا به سوی شما هستم و به حقانیت کتاب تورات که مقابل من است تصدیق می‌کنم و نیز (شما را) مژده می‌دهم که بعد از من رسول بزرگواری که نامش (در انجیل من) احمد است بیاید. چون آن رسول ما با آیات و معجزات به سوی خلق آمد گفتند: این سحری آشکار است.

علت نامگذاری پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) به دو نام، (آنطور که در تاریخ منعکس شده) این است که مادر رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم)، پیش از جدش، نام او را «احمد صلوات الله و سلامه علیه و آله» گذاشته بود. خاورشناسان اعتراض کرده اند و گفته اند در کتاب انجیل هم مانند آیه ۶ سوره صف، ظهور پیامبرى را بشارت داده است که نام او احمد(صلوات الله و سلامه علیه و آله) است نه محمد(صلی الله علیه وآله وسلم)، و شخصى که مسلمانان به رهبرى او معتقدند، نام او محمد(صلی الله علیه وآله وسلم) است نه احمد(صلوات الله و سلامه علیه و آله)،
بى اساس است.

زیرا قرآنى که پیامبر ما را به نام‏ احمد(صلوات الله و سلامه علیه و آله) معرفى نموده است، در چند جا او را به نام ‏«محمد صلّی الله علیه و آله و سلم» خوانده است. اگر مدرک آنها براى تعیین نام این پیامبر، قرآن مجید باشد(چنانکه همانست)، قرآن او را به هر دو اسم نامیده، و او را در جائى به نام محمد(صلّی الله علیه و آله و سلم) و در جاى دیگر احمد(صلوات اﷲ و سلامه علیه) معرفى نموده است.

رسول اللّه، نبى اللّه، مصطفى، محمود، امين، امّى، خاتم، مزّمل، مدّثر، نذير، بشير، مبين، كريم، نور، رحمت، نعمت، شاهد، مبشّر، منذر، مذكّر، يس، طه، القاب این پیامبر مهربانی می باشد.

 حضرت محمد(صلّی الله علیه و آله و سلم) در شهر مکه معظمه به دنیا آمد. مادر پیامبر گرامی اسلام ، آمنه نام داشت. اين بانوى بزرگوار، در طهارت و تقوا در ميان بانوان قريشى، كم‏ نظير و سرآمد همگان بود. او پس از تولد حضرت محمّد(صلّی الله علیه و آله و سلم) دو سال و چهارماه و به روايتى شش سال زندگى كرد و سرانجام، در راه بازگشت از سفرى كه به همراه تنها فرزندش، حضرت محمّد(صلّی الله علیه و آله و سلم) و خادمه‏اش، ام ايمن جهت ديدار با اقوام خويش عازم يثرب(مدينه) شده بود، در مكانى به نام «ابواء» از دنیا رفت و در همان جا دفن شد.

 پدر رسول اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلم) هم دو ماه و به روایتی (هفت ماه) قبل از به دنیا آمدن آن حضرت از دنیا رفته بود، به همین خاطر كفالت آن حضرت را پدربزرگش، عبدالمطلب به عهده گرفت. او ابتدا محمد(صلّی الله علیه و آله و سلم) را به ثويبه (آزاد شده ابولهب) سپرد تا او  را شير دهد و از او نگه‏دارى كند؛ اما پس از مدتى او را به حليمه، دختر عبدالله بن حارث سعديه واگذار كرد. حليمه اگرچه دايه آن حضرت بود، اما به مدت پنج سال براى محمد(صلّی الله علیه و آله و سلم)مادرى كرد.

حضرت محمد(صلّی الله علیه و آله و سلم) در سن چهل سالگی در بیست و هفتم رجب سال چهلم عام الفيل به پیامبری برگزیده شد و به مدت بیست و سه سال عهده دار این مسئولیت بودند.
هفده ربیع الاول یکی از چهار روز پرفضیلتی در طول سال است که مستحب است روزه گرفته شود. روزه که برای آن فضیلت بسیار نقل شده است، از جمله در روایاتی از ائمّه معصومین(علیهم السلام) آمده است: کسی که روز هفده ربیع را روزه بدارد، خداوند برای او ثواب روزه یکسال را مقرّر
می فرماید.

 میلاد امام جعفر صادق، رئیس مکتب

روز هفدهم ربیع الاول با میلاد امام جعفر صادق (ع) رئیس مکتب هم مصادف می باشد. این امام بزرگوار در شهر مدینه به دنیا آمدند. پدرش امام محمدباقر علیه‌السلام و مادرش امّ فروه دختر قاسم بن محمد بن أبى بكر بودند.

نام آن حضرت جعفر و لقب آن حضرت «صادق»، فاضل ؛ صابر، و طاهر می باشد.

امام جعفرصادق علیه السلام، از ميان برادران خود جانشين پدرش حضرت باقر(عليه السلام) بود، و وصى آن حضرت بود كه پس از او به امر امامت قيام نمود، و در فضل و دانش سر آمد همه برادران گشت، و از همه آنان نام آورتر، و در قدر و منزلت بالاتر، و در ميان شيعه و سنى مقامش ارجمندتر بود.

حضرت صادق(علیه‌السلام) به رئیس مذهب جعفری و همین‌طور رئیس مذهب شیعه مشهور هستند. امام صادق(علیه‌السلام) از یک مقطع مهم زمانی که خلافت بنی‌امیه به بنی‌عباس تغییر می‌کرد و بنی‌امیه درگیر جنگ‌های داخلی بود امام از این فرصت حسن استفاده را کرده و شاگردان زیادی تربیت کردند. در این زمان امام صادق(علیه‌السلام) با تربیت چهار الی دوازده هزار شاگرد راه را بر شائبه‌ها بست. زیربنای اصلی و زیرساخت دقیق برای جامعه اسلامی در همین زمان شکل گرفت و در همین برهه شاهد تربیت و ترویج مفسر و معلم قرآن هستیم. به همین دلیل شناسنامه دار شدن ما را منتسب به امام صادق (علیه‌السلام) می‌دانند.

محروم شدن شیطان در روز ١٧ ربیع الاول

امام صادق(علیه‌السلام)در مورد محرم شدن شیطان در این روز فرمودند: در این روز شیطان از ورود به آسمان‌های هفتگانه محروم شد، شیاطین دور شدند، همه بت‌ها در بیت خانه ها به صورت بر زمین افتادند، ایوان کسری شکست و ١۴ کنگره‌ آن سقوط کرد، آب دریاچه ساوه خشک شد، سرزمین خشک سماوه، آب پیدا کرد، آتشکده فارس پس از هزار سال خاموش شد، نوری از سرزمین حجاز بر آمد تا به مشرق رسید، کاهنان عرب علوم خود را فراموش کردند و سحر ساحران باطل شد.


 اعمال روز و شب هفدهم ربیع الاول

روز هفدهم ربیع الاول از روزهای بزرگ و با عظمت مسلمانان است. رحمت خداوند در این  روز و ماه بسیار زیاد و آشکار است.مسلمانان این روز بزرگ را جشن می گیرند. برای این روز اعمالی سفارش شده است که مؤمنان آن را انجام می دهند.

 یک سال پیش از هجرت رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلم) از مکه به مدینه، در چنین شبی معراج پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلم) گرفت.

غسل

از اعمال این شب و روز ، انجام غسل به نیت روز هفدم ربیع الاول است که بسیار ثواب دارد.

 روزه

هفده ربیع الاول یکی از چهار روز پرفضیلتی در طول سال است که مستحب است روزه گرفته شود. روزه که برای آن فضیلت بسیار نقل شده است، از جمله در روایاتی از ائمّه معصومین(علیهم السلام)آمده است: کسی که روز هفده ربیع را روزه بدارد، خداوند برای او ثواب روزه یکسال را مقرّر می فرماید.

صدقه

یکی دیگر از اعمال نیک برای این روز ، صدقه دادن می باشد. در کتاب مفاتیح الجنان در اعمال ماه ربیع آمده است که مسلمانان در روز ١٧ ربیع الاول تصدّق و خیرات نمایند و مؤمنین را مسرور کنند و به زیارت مشاهد مشرّفه بروند.

زیارت پیامبر اکرم (ص) از دور و نزدیک

 در این روز بزرگ، زیارت پیامبر از راه دور و نزدیک بسیار پر فضیلت می باشد. رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلم) می فرماید: هر کس مرا زیارت کند، یا یکی از فرزندانم را زیارت کند، من هم روز قیامت به زیارت او می روم و او را از هول و هراسهای قیامت می رهانم.

کسانی هم که دسترسی به قبر آن حضرت ندارند، سفارش شده که از راه دور ایشان را با خواند زیارت نامه ای (زیارتنامه از بعید) زیارت کنند.

زیارت حضرت امیرالمؤمنین علی(ع)

زیارت امیرالمؤمنین علی(علیه‌السلام) نیز در این روز مستحب است با همان زیارتی که امام صادق(علیه‌السلام) در چنین روزی کنار ضریح شریف آن حضرت(صلوات اﷲ و سلامه علیه) وی را زیارت کرد.

 نماز

یکی دیگر از اعمال این روز ، خواندن نماز است. در روز ١٧ ربیع الاول دو رکعت نماز بخواند که در هر رکعت یک مرتبه حمد و ١٠ مرتبه سوره قدر و ١٠ مرتبه سوره اخلاص است، پس از نماز در محلّ نماز بنشیند و این دعا را بخواند:

اللّهُمَّ أَنْتَ حَیٌّ لا تَمُوتُ، وَ خالِقٌ لا تُغْلَبُ (خالق لا تخلق و فائق لا تغلب)، وَ بَدِی ءٌ لا تَنْفَدُ، وَ قَرِیبٌ لا تَبْعَدُ، وَ قادِرٌ لا تُضادُّ، وَ غافِرٌ لا تَظْلِمُ،وَ صَمَدٌ لا تُطْعَمُ، وَ قَیُّومٌ لا تَنامُ، وَ عالِمُ لا تُعَلَّمُ، وَ قَوِیٌّ لا تَضْعُفُ، وَ عَظِیمٌ لا تُوصَفُ، وَ وَفِیٌّ لا تَخْلِفُ، وَ غَنِیٌّ لا تَفْتَقِرُ و وَ حَکِیمٌ لا تَجُورُ، وَ مَنِیعٌ لا تُقْهَرُ، وَ مَعْرُوفٌ لا تُنْکَرُ، وَ وَکِیلٌ لا تَخْفی ، وَ غالِبٌ لا تُغْلَبُ، وَ فَرْدٌ لا تَسْتَشِیرُ، وَ وَهّابٌ لا تَمَلُّ، .........(مراجعه به مفاتیح اجنان)

صلوات بر محمد و آل محمد

 درود و صلوات بر محمد و آل محمد از بهترین کارهایی است که در این روز عزیز به آن سفارش شده است.

تصدّق و خیرات

مسلمانان روز ١٧ ربیع الاول را تعظیم بدارند و تصدّق و خیرات نمایند و مؤمنین را مسرور کنند و به زیارت مشاهد مشرّفه بروند.
(مفاتیح الجنان فصل نهم در اعمال ماه ربیع الأّوّل)

عید گرفتن و عیدی دادن

به آنچه موافق حقیقت عید است(عمل کند) یعنی به آنچه که در شرع وارد گشته نه آنچه خلاف مقرّرات شرع باشد همچنان که عادت و سنّت
پاره ای از نادانان است که به لهو و لعب بلکه
پاره ای از افعال حرام می پردازند. برای هر مجلسی لباس مخصوصی و زینتی مناسب آن لازم است و لباس شایسته ی اهل چنین مجلسی، لباس تقوا و تاج آنها، تاج کرامت و وقار می باشد؛ یعنی لباس اهل این مجلس تخلّق به اخلاق حسنه و تاج معارف ربّانیه و تطهیر آنها، پاکیزه ساختن دل از اشتغال به غیر خدا و بوی خوش ایشان، ذکر خدا و درود بر رسول خدا و آل طاهرین او {علیهم السّلام} است.(١١)


کرامات پیامبر رحمت(صلى الله عليه و آله و سلم )

چرا محمد(ص) چرا احمد(ص)

اللّهــم صلّ علــي محمّــد و آل محمّــد و عجّــل فرجــــهم "

گروهى از يهود خدمت رسول الله(صلى الله عليه و آله و سلم) آمدند و سئوال كردند كه به چه سبب تو را محمد(صلى الله عليه و آله و سلم) و احمد و ابوالقاسم و بشير و نذير و داعى ناميده اند؟
حضرت فرمود: مرا محمد(صلى الله عليه و آله و سلم) ناميدند، براى آنكه در زمين من ستايش
شده ام.
احمد(صلوات الله و سلامه علیه و آله) ناميدند، براى آنكه در آسمان مرا ستايش مى كنند.
ابوالقاسم ناميدند، براى آنكه حق تعالى در قيامت بهشت و جهنم را به سبب من قسمت مى نمايد، پس هركس كافر شده است و ايمان به من نياورده است از گذشتگان و آيندگان به جهنم مى فرستم و هركس ايمان آورده و به پيامبرى من اقرار نمايد او را داخل بهشت مى گردانم.
بشير ناميد، براى آنكه اطاعت كنندگان را به بهشت بشارت مى دهم.
نذير ناميد، زيرا هركس نافرمانى كند از آتش
مى ترسانم.
داعى ناميد، براى اينكه مردم را به دين خدا دعوت مى كنم.(١٢)

رسول رحمت شبیه کیست

اللّهــم صلّ علــي محمّــد و آل محمّــد و عجّــل فرجــــهم "

رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود:
من شبيه ترين مردم به حضرت ابراهيم (عليه السلام) هستم و حضرت ابراهيم شبيه ترين افراد به آدم(عليه السلام) در خلق و خلقت بود، حق تعالى مرا از بالاى عرش پر عظمت و جلال خود به ده نام ناميده و صفت مرا بيان كرده و به زبان هر پيامبرى بشارت مرا به قوم خود داده و در تورات و انجيل نام مرا بسيار ياد كرده و نام مرا از نام بزرگوار خود مشتق نمود.
نام او محمود است و نام مرا محمد نام نهاد و مرا در بهترين قرنها و در ميان نيكوترين امت ها ظاهر گردانيد.
در تورات مرا (احمد) ناميد زيرا كه به توحيد و يگانه پرستى خدا مبعوث شده ام و جسدهاى امت من بر آتش حرام گرديده است.
در انجيل مرا (احمد) ناميد زيرا كه من محمودم در آسمان ، و امت من حمد كنندگانند.
# در زبور مرا ((ماحى )) ناميد، زيرا كه به سبب من از زمين عبادت بت ها را محو مى نمايد.
در قرآن مرا (محمد) ناميد، زيرا كه در قيامت همه امت ها مرا ستايش خواهند كرد و كسى در قيامت شفاعت نخواهد كرد مگر به اذن من.
در قيامت مرا (حاشر) خواهند ناميد زيرا زمان امت من به حشر متصل است.
و مرا (موقف ) ناميد، زيرا كه من مردم را نزد خدا به حساب مى دارم.
و نيز مرا (عاقب) ناميد زيرا كه من از عقب پيامبران آمده ام و بعد از من پيامبرى نيست.
و من رسول (رحمت) و رسول (توبه ) و رسول (ملاحم يعنى جنگ ها) و منم (مقفى) كه از قفاى انبياء مبعوث شده ام و منم (قسم) يعنى جامع كمالات.
پروردگارم بر من منت گذاشت و گفت اى محمد من هر پيامبرى را به زبان امتش فرستادم و بر اهل يك زبان فرستادم و تو را بر هر سرخ و سياهى مبعوث كردم.
تو را به ترسى كه بر دل دشمنان تو افكندم يارى دادم و هيچ پيامبر ديگرى را چنين نكردم.
و غنيمت كافران را بر تو حلال گردانيدم و براى احدى قبل از تو حلال نكرده بودم بلكه مى بايست غنيمت هايى را كه مى گرفتند بسوزانند.
و به تو و امت تو گنجى از گنج هاى عرش خود كه آن سوره فاتحه الكتاب و آيات سوره بقره است عطا كردم.
و من همه زمين را براى تو و امت تو محل سجده و نماز گردانيدم بر خلاف امت هاى گذشته كه مى بايست نماز را در معبدهاى خود سجده كنند، و خاک زمين را بر تو پاك كننده گردانيديم و
(الله اكبر) را به امت تو دادم و ياد تو را با ياد خدا مقرون كردم كه هرگاه امت تو مرا به وحدانيت ياد كنند تو را هم به پيامبرى ياد كنند.(١٣)
(اى محمد خوشا به حال تو و امت تو)

پیامبر رحمت هم خدا را به ایشان قسم داد

اللّهــم صلّ علــي محمّــد و آل محمّــد و عجّــل فرجــــهم "

در كتاب مفتاح الجنه از عايشه مروي ست كه شبي حضرت رسول صلي الله عليه و آله وسلم در حجره من بود، در اثناي شب بيدار شدم، ديدم كه حضرت در رختخواب نيست، برخاستم، و حجره را ملاحظه كردم در حجره نبود، بيرون آمدم، و ساير حجرات را گشتم، در هيچ يک نيافتم، تشويش و اضطراب بر من غالب شد كه مبادا امري واقع شده پس بر پشت بام بر آمدم، ديدم در آنجا با پروردگار مناجات ميكند من در گوشه اي پنهان شدم تا كه ببينم در مناجات چه مي گويد. 
شنيدم كه مي گفت: 
الهي اسيلك بخير خلقك علي بن ابيطالب ان تغفر امه محمد صلي الله عليه و آله 
يعني خدا سوال مي كنم از تو به بهترين خلايق تو علي بن ابيطالب كه امت محمد را بيامرزي 
الهي انشرك با حب الناس اليك علي بن ابيطالب ان ترحم عصاه امتي 
يعني خدا يا قسم مي دهم تو را به محبوبترين بندگان تو علي بن ابيطالب كه بر گنهكاران امت من رحم كني. 
و من مدت طويلي مكث كردم و ديدم حضرت رسول صلي الله عليه و آله وسلم در اين مدت خدا را به علي قسم ميداد، كه امت او را ببخشيد، من چون اين حالت را مشاهده كردم نزديک رفتم حضرت مرا ديد فرمود: 
اي عايشه كجا بودي؟ عرض كردم كه چون شما را در رختخواب نديدم خوف كردم كه مبادا خداي نكرده امري روي داده باشد، بنابراين در صدد تفحص شده بر پشت بام آمدم، حضرت فرمود:
اي عايشه به حجره خود مراجعت كن ! عرض كردم : يا رسول الله سوالي دارم فرمود:
بگو گفتم: (اليس الله الملايكه المقربون)
آيا براي خدا ملائكه مقرب نيستند، فرمود: بلي! گفتم: آيا تو آقاي انبياي مرسلين نيستي؟
فرمود: بلي!
مقصود خود را بگو گفتم: با وجود اين كه خدا فرشتگان مقرب و پيغمبران مرسل و مثل تو پيغمبري دارد، پس چرا خدا را به علي بن ابيطالب قسم مي دهي؟ حضرت فرمود: 
وقتي كه به پشت بام آمدم كه عاصيان امت را دعا كنم نظر به ملكوت كردم و بر جميع مقربان درگاه الهي مطلع شدم، و به قدر و مرتبه هر يک در نزد خدا علم بهم رسانيدم، مرتبه هيچ يک از ايشان را بالاتر از مرتبه علي عليه السلام نديده و نيافتم !
و به خدا قسم كه اگر مطلع به بهتر از علي
مي شدم خدا را به او قسم مي دادم(١۴)

رسیدن از پستي خاك به بلندي افلاك

اللّهــم صلّ علــي محمّــد و آل محمّــد و عجّــل فرجــــهم

در اكثر كتب معتبره و مفتاح الجنه مروي ست كه روزي جبرييل به خدمت حضرت رسول صلي الله عليه و آله وسلم آمده عرض كرد: يا رسول الله امر عجيب و غريبي مشاهده كرده ام و آن اين است كه در وقت نزول، گذرم از كوه قاف افتاد ناله سوزناكی شنيدم جلوتر رفتم فرشته اي را ديدم كه پيش از اين، همين فرشته را در آسمان با جلال و عظمت ديده بودم، كه بالاي تختي از نور مي نشست و هفتاد هزار نفر از ملائكه در حضورش صف بسته مي ايستادند، و چون نفس مي كشيد از نفس او ملائکه خلق مي شدند. 
پس اين فرشته را ديدم با دل خسته و بال هاي شكسته بر زمين افتاده چون سبش را پرسيدم گفت: در شب معراج من در تخت خود نشسته بودم كه حضرت رسول صلي الله عليه و آله وسلم بر من گذشت و من تعظيم لايق و تكريم شايسته براي مقدم شريفش به عمل نياوردم، بنابراين به اين عقوبت گرفتار شدم و از بلندي افلاك به پستي خاك افتادم پس اي جبرييل الان توشفيع باش و خلاصي مرا از درگاه الهي بخواه. 
پس من با تضرع و زاري بسيار از درگاه الهي مسئلت عفو و مغفرت او را نمودم تا آنكه خطاب مستطاب را به او گفتم و او بر جناب شما از روي اخلاص صلوات فرستاد، و في الحال بال هاي اقبال او از بركت صلوات فرستادن بر جناب شما، روييده و از پستي خاك به بلندي افلاك و به مقام قرب خود رسيد.(١۵)

پیامبر مهربانی و آهو

اللّهــم صلّ علــي محمّــد و آل محمّــد و عجّــل فرجــــهم

در كتاب تحفه الذاكرين كرمانشاهي و كنزالغرايب مسطور است كه ام السلمه روايت كرده، كه روزي خاتم الانبياء صلي الله عليه و آله وسلم از صحرايي مي گذشت ناگاه از كنار دشت آوازي بلند شد، و آن حضرت به اطراف ملاحظه كرد! و كسي را نديد. 
بار ديگر فريادي شنيد و ملتفت نگرديد، دفعه سوم حضرت احمد مختار(صلی الله علیه وآله وسلم) نظر با محبت خويش را گشاده و چشمش به آهوي پا بسته اي افتاد كه گفت: يا رسول الله(صلی الله علیه وآله وسلم) اين يهودي مرا صيد كرده و دو فرزند شيرخواره در پس اين كوه دارم كه آنها را شير نداده ام، خيلي نگران آنها هستم، ميخواهم، بروم كه كودكانم را سير كنم! و باز مراجعت نمايم، حضرت رحمت (صلی الله علیه وآله وسلم)فرمود: البته مراجعت خواهي كرد، عرض كرد: بلي،
اگر چنانكه گفتم، خلافي واقع شود و تأخير نمايم، خداوند مرا مانند جماعت عشار عذاب كند، حضرت ضامن شد و آهو رفت و بعد از زماني در موعد مقرر ديد آهو با دو بره اش آمدند، هرسه به پابوسي آن بزرگوار شرفياب شدند، صياد يهودي از مشاهده اين معجزه به دين شريف اسلام مشرف شد و براي رضاي خاطر شريف حضرت رسول صلي الله عليه و آله وسلم آن آهو را آزاد كرد. 
آهو با دو بره اش حضرت رسول صلي الله عليه و آله وسلم را دعا و ثنا كرده خواستند بروند جناب رسول خدا(صل الله علیه و آله وسلم)براي نشان آزادي زنجيري به قرار طوق به گردن آهوان بست يعني اين آهو منسوب به رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم است و آزاد كرده آن بزرگوار است.
پس هر كسي كه آن نشان را مي ديد احترام رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم را مراعات كرده آن آهو را صيد نكرده و زخمي به آنها وارد نمي ساخت كانه گوشت آن به مردم حرام شده بود.(١۶)

آه آه صد هزار آه نمي دانم كه آهوان حرم سراي نبوت و ولايت را چرا در صحراي كربلا صيادان ‌
بي رحم كوفه و شام به جراحات شمشير و تير جفا تشنه و گرسنه صيد كرده بعضي را كشتند و بخري را اسير و دستگير در بيابانها و صحراها و بازارها با هزار ظلم و ستم مي گردانيدند، و به اين ظلمها اكتفا نكرده قلب مبارك حضرت رسول صلي الله عليه و آله وسلم را شكسته به مجلس ابن زياد ملعون در كوفه و به مجلس چون يزيد پليدي در شام شوم كشيده و چه مصيبت ها به آن دست بستگان وارد آوردند.
الا لعنه الله علي القوم الظالمين

کرامات رئیس مکتب، امام صادق (علیه السلام)

یکی از یاران امام صادق(علیه السلام) گفته با ایشان به سفر حج رفتم در بین راه زیر درخت خرماى خشکى نشسته بودیم. فرمود: اى نخل ما را از آنچه خداوند به عنوان روزى بندگانش در تو قرار داده است، بخوران! دیدم نخل پر از خرما شد و به طرف امام خم شد.
ابن طلحه مى گوید: (١٧)
امام جعفر صادق(علیه السلام) از بزرگان و سادات اهل بیت(علیه السلام) است.
صاحب علوم کثیر، عبادت فراوان، اوراد دائم، زهد آشکار و تلاوت بسیار، معانى قرآن کریم را به دقت بررسى و از اقیانوس قرآن گوهرهاى ارزنده را استخراج مى کرد و نتایج شگفتى به دست مى آورد
و اوقاتش را به انجام طاعات گوناگون تقسیم مى کرد به گونه اى که از خود در آن باره حساب
مى کشید.
دیدنش انسان را به یاد آخرت مى انداخت
و شنیدن سخنش باعث پارسایى در دنیا مى شد.
نتیجه پیروى از رهنمودهایش بهشت بود،
نور جمالش گواهى مى داد که او از سلاله نبوت است و پاکیزگى اعمالش روشن مى ساخت که او از دودمان رسالت است.
گروهى از بزرگان مذاهب و دانشمندان برجسته آنها مانند یحیى بن سعید انصارى، ابن جریح، مالک بن انس، ثورى، ابن عیینه، ابوحنیفه، شعبه، ایوب سجستانى و دیگران از او حدیث نقل کرده اند و از دانشش بهره جسته اند. مى گوید: او چندین لقب دارد که مشهورتر از همه صادق است و از جمله آنها صابر، فاضل و طاهر مى باشد.

مناقب حضرت صادق علیه‌السلام:

اما مناقب و صفات آن حضرت بیش از حد شمار است و عقل و فهم شخص آگاه و بصیر درباره انواع مناقبش حیران است تا آنجا که علوم سرشارى که به خاطر تقواى زیاد بر قلبش جارى بود، همه احکامى را که علل آنها براى کسى قابل درک نیست و علومى را که عقول از احاطه به حکم آنها قاصر است به او نسبت داده و از وى روایت کرده اند. گویند کتاب جفرى که در مغرب به پسران عبدالمؤمن به ارث رسیده، از جمله سخنان اوست. براستى که این خود منقبتى والا و در مقام فضایل، مرتبه بلندى است.

١- روایتی از  ابن ابى حازم:
من در خدمت جعفر بن محمّد(علیه السلام) بودم ناگاه دربانش آمد و گفت سفیان ثورى پشت در است، فرمود: بگو بیاید. سفیان وارد شد، جعفر بن محمّد(علیه السلام) فرمود: اى سفیان تو کسى هستى که پادشاه در جستجوى تو است و من از پادشاه بر حذرم، بلند شو و از منزل محترمانه بیرون برو. سفیان عرض کرد: یک حدیث بفرمائید تا بشنوم و برخیزم.
جعفر بن محمّد(علیه السلام) فرمود: پدرم از قول جدم براى من نقل کرد که رسول خدا(صل الله علیه و آله وسلم)فرمود: کسى که خداوند به او نعمتى داده، باید خدا را حمد و سپاس گوید و هر که دیرتر روزى اش را رساند، باید از خداوند طلب آمرزشى کند و هر که به او اندوهى رسید، باید بگوید:
( لا حول و لا قوه الا باللّه العلى العظیم)
همین که سفیان بلند شد، جعفر بن محمّد فرمود: سفیان این سه را فراگیر که بسیار مهم است.

٢- سفیان مى گوید:
بر جعفر بن محمد(علیه السلام) وارد شدم در حالى که جامه اى از خز سیاه بر تن و عبایى از خز بر دوش داشت. با تعجب به آن حضرت نگاه میکردم! فرمود: «اى ثورى ! چه شده است که به ما نگاه مى کنى شاید تو از لباس ما در شگفتى؟ عرض کردم: یابن رسول الله(ص) این لباس شما و پدرانتان نیست، فرمود: اى ثورى! آنها در زمان تنگدستى و نیازمندى بودند، به مقدار تنگدستى و نیازمندی شان عمل مى کردند و امروز هنگام فراوانى نعمت است. آنگاه آستین جامه را پس زد، زیر آن جامه پشمینه سفیدى نمودار شد که دامن و آستینش از دامن و آستین لباس رویى کوتاهتر بود، فرمود: اى ثورى! این لباس زیر را براى خداى تعالى و این لباس رویى را براى شما پوشیده ایم. آنچه براى خداست پنهان داشته ایم و آنچه براى شماست آشکار کرده ایم.»

٣- هیاج بن بسطام مى گوید:
جعفر بن محمد(علیه السلام) بقدرى دیگران را اطعام مى کرد که براى خانواده خویش چیزى نمى ماند و همواره مى فرمود: «کار نیک به کمال نمى رسد مگر به سه چیز : تأخیر نینداختن ، کوچک شمردن و پنهان داشتن.»(١٨)

۴- از عمرو بن ابى مقدام نقل شده که مى گوید:
من هر وقت به سیماى جعفر بن محمد(علیه السلام) مى نگریستم، مى فهمیدم که او از دودمان نبوت است.

۵- برذون بن شبیب نهدى که اسم اصلى اش جعفر بود مى گوید:
از جعفر بن محمّد(علیه السلام) شنیدم که مى فرمود: «درباره ما همان حقى را رعایت کنید که عبد صالح حضرت خضر درباره یتیمان رعایت کرد که پدر و مادرشان صالح بودند.»

۶- از صالح بن اسود نقل شده که مى گوید:
از جعفر بن محمد(علیه السلام) شنیدم که مى فرمود: «از من بپرسید پیش از آن که مرا نیایید زیرا هیچ کس بعد از من براى شما چون من حدیث نخواهد گفت »

٧- رد و بدل شدن سخن:

میان جعفر بن محمد(علیه السلام) و عبدالله بن حسن در اول روز سخنى رد و بدل شد و عبدالله بن حسن با امام به درشتى سخن گفت: بعد که جدا شدند و راهى مسجد گشتند، جلو مسجد به هم رسیدند. ابوعبداللّه جعفر بن محمد(علیه السلام) رو به عبداللّه بن حسن کرد و فرمود: امروز را چگونه گذراندى اى ابا محمد؟ وى مثل یک آدم عصبانى جواب داد: خوب. فرمود: اى ابا محمّد! آیا مى دانى که صله رحم حساب را سبک مى کند؟ عبداللّه گفت: تو همواره چیزى مى گویى که من نمى فهمم! فرمود: بنابراین براى تو قرآن میخوانم، گفت: آن را بگو! فرمود: بسیار خوب، گفت: پس ‍ بگو! این آیه را تلاوت کرد: « وَالَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَيَخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ »
عبداللّه پس از این سخنان عرض کرد: پس از این مرا نخواهى دید که قطع رحم کرده باشم.(١٩)

٨- در ارشاد مفید رحمه اللّه آمده است که:
امام صادق، جعفر بن محمّد بن على بن حسین بن على بن ابى طالب(علیه السلام) از میان برادرانش، جانشین و وصى پدرش بود و پس از وى عهده دار امامت شد و بر همه آنها برترى داشت و از همگى پرآوازه تر و ارجمندتر و در نظر عامه و خاصه والامقام تر بود و مردم بقدرى از علوم آن حضرت نقل کرده اند که از هر سو به نزد او مى شتافتند و آوازه اش در همه جا پیچیده بود و دانشمندان به قدرى که از آن حضرت روایت کرده اند از هیچ یک از اهل بیت، روایت نکرده اند و از هیچ یک از عالمان و صاحبان آثار و ناقلان اخبار به اندازه امام صادق(علیه السلام) حدیث نقل نشده است تا جایى که محدثان، نام راویان مورد وثوقى را که از آن حضرت روایت کرده اند، بر شمرده و شمار آنان را از اهل آراء و عقاید گوناگون، چهار هزار تن بر آورد کرده اند. که این خود یکى از دلایل روشن امامت آن حضرت است که عقلها را حیران ساخته و زبان مخالفان را از ایراد شبهات درباره امامتش لال کرده است .(٢٠)

٩- حافظ ابونعیم مى گوید:
براستى که ابوعبداللّه، جعفر بن محمّد الصادق (علیه السلام) به عبادت و خضوع در پیشگاه خدا رو آورده بود و کناره گیرى از دنیا و خشوع را برگزیده و از ریاست و اجتماعات گریزان بود.(٢١)

١٠- بعضى گفته اند:
تصوف، بهره گرفتن از نسب و ترقى کردن به وسیله اسباب است.(٢٢)

١١- ابن جوزى مى گوید:
جعفر بن محمّد(علیه السلام)از حب ریاست و روگردان و سرگرم عبادت بود.(٢٣)

١٢- از ابن حمدون نقل شده است که:
منصور دوانیقى در نامه اى به جعفر بن محمّد (علیه السلام) نوشت: چرا شما مثل سایر مردم نزد ما رفت و آمد نمى کنید؟ در پاسخ نوشت: نه ما کارى کرده ایم که به خاطر آن از تو بیم داشته باشیم و نه تو از امور آخرت چیزى دارى که به آن امید نزد تو آمد و رفت کنیم و نه در نعمتى هستى که به تو گوارا باد بگوییم و نه مصیبتى را مى بینیم که تو را تسلیت بدهیم پس نزد تو بیاییم چه کنیم؟

مى گوید: منصور با شنیدن این پاسخ، نوشت، همراه ما باش تا ما را نصیحت کنى! جواب داد:

کسى که هدفش دنیا باشد تو را نصیحت نمى کند و آن که هدفش آخرت است، همراه تو نمى شود. منصور گفت: به خدا سوگند که این سخن، جایگاه مردمى را که هدفشان دنیاست از مردمى که طالب آخرتند در نزد ما مشخص کرد و براستى که جعفربن محمّد(علیه السلام) خود طالب آخرت است نه طالب دنیا.(٢۴)

کرامت اول:

در«کشف الغمه» به نقل از کتاب ابن طلحه (٢۵) آمده است که مى گوید: عبداللّه بن فضل بن ربیع از پدرش نقل کرده، مى گوید: منصور، در سال ۱۴۷ سفر حج کرد و بعد به مدینه رفت و به ربیع گفت: کسى را به دنبال جعفر بن محمّد(علیه السلام) بفرست تا او را با رنج و عذاب نزد ما بیاورد. خدا مرا بکشد، اگر من او را نکشم ! ربیع چنان وانمود کرد که فراموش کرده است.
دوباره منصور تکرار کرد و به ربیع گفت: کسى را بفرست تا او را با رنج و عذاب بیاورد، باز ربیع خود را به غفلت زد. این بار منصور نامه تندى به ربیع نوشت و در نامه به ربیع پرخاش کرد و فرمان داد که کسى را بفرستد تا جعفر بن محمّد(علیه السلام) را بیاورد. ربیع کسى را فرستاد، وقتى که حضرت را آوردند، ربیع عرض کرد: یا اباعبداللّه به خدا پناه ببر که منصور به گونه اى دنبال تو فرستاده که جز خدا کسى شرّ او را دفع نمى کند.
جعفر بن محمّد(علیه السلام) گفت:
«لا حول و لا قوه الا بالله» آنگاه ربیع حضور وى را به اطلاع منصور رساند. همین که امام (علیه السلام) وارد شد، منصور شروع به تهدید آن حضرت کرد و سخنان درشت به زبان آورد و گفت: اى دشمن خدا! مردم عراق تو را رهبر خود دانسته و زکات مالشان را براى تو مى فرستند و تو از سلطنت من سرپیچى مى کنى و در پى آشوب و غائله هستى، خدا مرا بکشد که اگر من تو را نکشم! امام صادق(علیه السلام) پس از شنیدن سخنان منصور فرمود: یا امیرالمؤمنین! به سلیمان نعمت داده شد، سپاسگزارى کرد. ایوب مبتلا شد، صبر کرد، به یوسف ستم کردند، او بخشید و تو از آن قبیل هستى.
چون منصور این سخنان را شنید گفت:
اى ابوعبداللّه، جلوتر بیا، ساحت شما در نزد ما از این چیزها پاک و از هر تهمتى مبراست و شما کم سر صدایید، خداوند به شما از طرف خویشاوندان بهترین پاداش را مرحمت کند! آنگاه دستش را گرفت و با خود روى فرش مخصوص نشاند. سپس ‍ دستور داد عطر بیاورند، مخلوطى از مواد خوشبو را آوردند شروع کرد با دست خود محاسن امام صادق(علیه‌السلام) را معطر کردن به گونه اى که در پایان کار قطرات عطر از محاسن شریفش مى چکید.
سپس گفت در پناه و حمایت خدا برخیزید. آنگاه به ربیع گفت: جایزه و خلعت ابوعبداللّه را پشت سر ببرید. و رو به امام صادق(علیه السلام)کرد و گفت: در پناه و حمایت خدا بروید، آن حضرت رفت. ربیع مى گوید: من پشت سر رفتم و عرض کردم: من پیش از شما وضعى را دیدم که شما ندیده بودید و بعد از شما هم وضعى را دیدم که شما ندیدید. شما موقع ورود چه فرمودید؟ فرمود: گفتم:
« اللهم احرسنى بعینک التى لاتنام و اکنفنى برکنک الذى لا یرام ، و اغفرلى بقدرتک على و لا اهلک و انت رجائى اللهم انت اکبر و اجل مما اخاف و حذر، اللهم بک ادفع فى نحره و استعیذ بک من شره »
پس خداوند چنان کرد که دیدى.

کرامت دوم:

از جمله داستانى است که لیث بن سعید نقل کرده، مى گوید: در سال ۱۱۳ به سفر حج رفتم و وارد مکه شدم. چون نماز عصر را خواندم، بالاى کوه ابوقبیس رفتم، ناگاه مردى را دیدم، نشسته و دعا مى خواند، بقدرى « یا ربّ یا ربّ » گفت که نفسش قطع شد. باز « ربّ، ربّ » گفت تا نفسش برید. سپس بقدرى « یا اللّه یا اللّه» گفت تا نفسش قطع شد. باز «یا حىّ یا حىّ» گفت تا نفسش برید. آنگاه « یا رحیم یا رحیم » گفت تا نفسش قطع شد. سپس هفت نوبت « یا ارحم الراحمین » را بقدرى گفت که نفسش برید.
آنگاه گفت: «اللهم انى اشتهى من هذا العنب فأطعِمنیه ، اللهم بردىّ قد اخلقا» ؛(٢۶)
لیث مى گوید: به خدا سوگند هنوز سخن او تمام نشده بود که سبدى را پر از انگور در نزد وى دیدم در حالى که آن روز انگورى نبود و دو پارچه نو در برش دیدم، همین که خواست انگور میل کند، گفتم: من هم شریک هستم. فرمود: براى چه؟ عرض کردم: شما دعا مى کردید و من آمین
مى گفتم. فرمود: بیا و بخور ولى چیزى را پنهان نکن.
رفتم مقدارى خوردم و هرگز چنان انگورى نخورده بودم؛ هیچ دانه نداشت. بقدرى خوردم که سیر شدم ولى چیزى از سبد کم نشد. سپس فرمود: یکى از این دو پارچه را بر تنت کن! عرض کردم:
من نیازى ندارم. فرمود: پس دور شو تا من آنها را بپوشم، دور شدم؛ یکى از آنها را به کمر بست و یکى را به شانه انداخت سپس آن دو پارچه اى را که داشت به دستش گرفت و از کوه به زیر آمد من به دنبالش رفتم تا به محل سعى رسید، مردى او را دید و گفت: مرا بپوشان خدا تو را بپوشاند! آن دو پارچه را به او داد. من به آن مرد رسیدم و گفتم: این شخص کیست؟
گفت: جعفر بن محمّد(علیه‌السلام)
لیث مى گوید: دنبالش رفتم تا از او حدیثى بشنوم دیگر او را نیافتم.(٢٧)

کرامت سوم:

على بن عیسى رحمه الله مى گوید:
حدیث لیث مشهور است و گروهى از راویان و ناقلان حدیث آن را نقل کرده اند و در داستان امام صادق(علیه السلام) با منصور نیز همین سخن را گفته، سپس از ارشاد مفید، قریب به این مطلب را با اضافاتى نقل کرده است.
از جمله مى گوید: آورده اند که داوود بن على بن عبداللّه ، معلى بن خنیس غلام جعفر بن محمد (علیه السلام) را کشته و مال او را برداشته بود. امام صادق(علیه السلام) در حالى که خشمناک بود بر داوود بن على وارد شد و فرمود: تو غلام مرا مى کشى و مال او را بر مى دارى.
مگر نمى دانى که مرد مصیبت عزیزش را مهم
مى شمارد در حالى که به جنگ و کارزار اهمیت نمى دهد.
هان به خدا سوگند که در پیشگاه خدا بر تو نفرین مى کنم. داوود بن على گفت: مرا به نفرینت تهدید مى کنى؟
این سخن را از روى تمسخر گفت.
امام صادق(علیه السلام) به منزلش برگشت و تمام آن شب را در قیام و قعود بود تا سحر که شنیدند در مناجاتش مى گفت:

« یا ذا القوه القویه ، و یا ذا المحال الشدید، و یا ذاالعزه التى کل خلقک لها ذلیل ، إ کفنى هذا الطاغیه ، و أنتقم لى منه ؛»
ساعتى نگذشت که صداى ناله و شیون بلند شد. گفتند: داوود بن على مرده است.(٢٨)

کرامت چهارم:

از جمله ابوبصیر نقل کرده، مى گوید:
وارد مدینه شدم، همراهم کنیزکى بود که با او همبستر شده بودم، بیرون شدم تا حمام بروم بین راه به گروهى از شیعه برخوردم که مى خواستند خدمت ابوعبداللّه امام صادق(علیه السلام) برسند. ترسیدم که زودتر از من شرفیاب شوند و من نتوانم محضر امام را درک کنم. همراه آنها رفتم تا وارد منزل امام شدم، همین که با امام صادق (علیه السلام) روبرو شدم، نگاهى به من کرد و فرمود: اى ابوبصیر! مگر نمى دانى که به خانه پیامبران و پیغمبر زادگان کسى با حال جنایت وارد نمى شود؟ خجالت کشیدم و گفتم: یابن رسول اللّه(ص) من شیعیان را دیدم ترسیدم که نتوانم همراه آنها شرفیاب شوم؛ دیگر هرگز چنین کارى را نخواهم کرد و از خانه آن حضرت بیرون شدم.(٢٩)

شیخ مفید مى گوید:

روایات زیادى از آن حضرت نظیر کرامات و خبرهاى غیبى که نقل کردیم که نقل شده که شمارش آنها به درازا مى کشد.(٣٠)

کرامت پنجم :

از کتاب حمیرى به نقل از عبداللّه بن یحیى کاهلى روایت کرده (٣١)، مى گوید:

امام صادق(علیه السلام) فرمود: وقتى که درنده اى را ببینى چه مى گویى؟
عرض کردم: نمى دانم، فرمود: هرگاه درنده را دیدى، آیه الکرسى را در مقابل او بخوان و بعد بگو:
« عزمت علیک بعزیمه اللّه، و عزیمه محمّد رسول الله و عزیمه سلیمان بن داوود و عزیمه على امیرالمؤ منین و الائمه من بعده ؛ »
او از تو منصرف خواهد شد.

عبدالله کاهلى مى گوید:
بعدها به کوفه رفتم با پسر عمویم راهى روستایى شدیم ناگهان درنده اى پیدا شد و در بین راه مقابل ما قرار گرفت. من آیه الکرسى را در برابر او خواندم و گفتم:
« عزمت علیک بعزیمه اللّه و عزیمه محمّد رسول اللّه و عزیمه سلیمان بن داوود و عزیمه امیرالمؤمنین و الائمه من بعده الا تنحیت عن طریقنا فلم تؤذنا فانا لا نؤذیک»

این دعا را که خواندم نگاه کردم دیدم سرش را جلو انداخت و دمش را میان پاها جا داد و از راه منحرف شد و از راهى که آمده بود، برگشت.
پسر عمویم گفت: من هرگز سخنى زیباتر از سخن تو نشنیده بودم، گفتم: من هم این سخن را از جعفر بن محمّد(علیه السلام) شنیده ام. گفت: براستى گواهى مى دهم که او امام « مفترض الطاعه» است، در حالى که پسر عموى من هیچ از کم و زیاد نمى دانست. سال بعد خدمت امام صادق(علیه السلام) رسیدم و قضیه را به عرض ایشان رساندم. فرمود: آیا تو تصور مى کنى که من شاهد جریان شما نبودم، این تصور بدى است، همانا مرا با هر یک از دوستان، گوش شنوا، چشم بینا و زبان گویایى است، سپس رو به من کرد و فرمود: اى عبداللّه بن یحیى، به خدا سوگند که من آن درنده را از شما منصرف کردم و نشانى این مطلب آن که شما ابتدا کنار رود بودید و نام پسر عموى تو نزد ما نوشته است و خداوند او را از دنیا نمى برد تا آن که عارف به امامت ما گردد. عبداللّه مى گوید: چون به کوفه برگشتم سخنان امام صادق (علیه السلام) را براى پسر عمویم نقل کردم.
او خوشحال شد و سخت شادمان گشت و همچنان مستبصر بود تا از دنیا رفت.

کرامت ششم:

در همان کتاب به نقل از شعیب عقرقوفى آمده است که مى گوید:
من به اتفاق على بن ابى حمزه و ابوبصیر خدمت امام صادق(علیه السلام) شرفیاب شدیم. همراه من سیصد دینار بود. پولها را حضور امام(علیه السلام) گذاشتم، امام صادق(علیه السلام) مشتى از آنها را براى خودش برداشت و بقیه را به من بازگرداند و فرمود: شعیب! این صد دینار را از همان جایى که گرفته اى به همان جا برگردان. شعیب مى گوید: تمام نیازمندیهاى خودمان را برآوردیم آن وقت ابوبصیر به من گفت: شعیب! جریان آن پولهایى که امام(علیه السلام) به تو برگرداند چگونه است؟ گفتم: من آنها را از همیان برادرم بدون اطلاع او مخفیانه برداشته بودم. ابوبصیر گفت: شعیب! به خدا قسم امام صادق(علیه السلام) نشانه امامت را به تو مرحمت کرده. سپس ابوبصیر و على بن حمزه به من گفتند: شعیب! این پولها را بشمار! من آنها را شمردم، دیدم بدون کم و زیاد، صد دینار است.(۳۲)

کرامت هفتم:

از جمله در همان کتاب به نقل از سماعه بن مهران آورده است که مى گوید:
بر امام صادق(علیه السلام) وارد شدم، بدون مقدمه رو به من کرد و فرمود: سماعه ! آن چه بود که بین تو و ساربانت در میان راه اتفاق افتاد؟ زنهار که تو اهل دشنام، فریاد و لعن و نفرین باشى! عرض کردم: به خدا سوگند که چنان اتفاقى افتاد، به این خاطر که او همواره به من ستم مى کرد. فرمود: او هر چند به تو ستم مى کرد.
امّا تو نسبت به او افزونتر ستم کردى، براستى که این روش من نیست و شیعیانم را نیز به آن روش وانمى دارم. سپس امام(علیه السلام) فرمود: سماعه! از آنچه اتفاق افتاده است طلب آمرزش کن و مبادا که هرگز آن را تکرار کنى. عرض کردم: من طلب آمرزش مى کنم و دوبار چنان کارى از من سر نخواهد زد.(۳۳)

کرامت هشتم:

همچنین به نقل از ابوبصیر آورده است مى گوید:
روزى خدمت امام صادق(علیه السلام) نشسته بودم، ناگهان فرمود: اى ابومحمّد! آیا امام خودت را مى شناسى؟ عرض کردم: آرى به خدایى که جز او خدایى نیست، تویى آن امام، دستم را روى زانوى مقدس آن حضرت نهادم. فرمود: راست گفتى، مى شناسى، از او جدا نشو! گفتم: مایلم نشانى امامت را به من مرحمت کنى، فرمود: اى ابومحمّد پس از شناخت، دیگر نشان لازم نیست. گفتم: براى این که به ایمان و یقینم افزوده شود. فرمود: اى ابومحمّد به کوفه که بر مى گردى خداوند به تو فرزندى به نام عیسى مى دهد و بعد از او پسرى به نام محمّد و پس از او دو دختر خواهد داد؛ بدان که نام پسران تو در نزد ما در صحیفه جامعه با نام شیعیان ما و نام پدران، مادران، اجداد و نیکان و فرزندانشان تا روز قیامت نوشته شده است، پس امام صحیفه را در آورد، دیدم کاغذى زرد رنگ و مکتوب است.(۳۴)

کرامت نهم:

از جمله در همان کتاب به نقل از ابوبصیر آمده که مى گوید:
بر امام صادق(علیه السلام) وارد شدم، فرمود: اى ابومحمّد، ابوحمزه ثمالى چه مى کرد؟ عرض کردم: وقت آمدنم او تندرست بود. فرمود: وقتى که برگشتى سلام مرا به او برسان و به او بگو که در فلان ماه فلان روز از دنیا مى رود. ابوبصیر گفت: مرا با او انسى است و او شیعه شماست. امام صادق (علیه‌السلام)فرمود: اى ابومحمّد، راست مى گویى و آنچه نزد ماست براى او خیر است، گفتم: آیا شیعیان شما با شما هستند؟ فرمود: آرى، هرگاه شیعه، خداترس باشد و در کارهاى خود خدا را در نظر داشته باشد و از گناهان بپرهیزد، با ما در یک مرتبه خواهد بود. ابوبصیر مى گوید: همان سال ما برگشتیم، طولى نکشید که ابوحمزه ثمالى از دنیا رفت.(٣۵)

کرامت دهم:

از جمله داستانى است از عبدالحمید بن ابى العلاء که وى دوست محمّد بن عبداللّه بن حسن و از خواص او بوده است، منصور دوانیقى او را گرفت و مدتى در سیاهچالى زندانى کرد سپس موسم حج فرا رسید، چون روز عرفه شد، امام صادق(علیه السلام) او را در موقف ملاقات کرد، فرمود: محمّد، دوستت عبدالحمید چه شد؟ عرض کرد: او را منصور گرفته است و مدتى است که در زندان تنگى بازداشت کرده است. امام(علیه السلام) مدتى دستش را به طرف بالا بلند کرد سپس رو به محمّد بن عبداللّه کرد و فرمود: محمّد به خدا سوگند که رفیقت از زندان آزاد شد، محمّد مى گوید: پس از مراجعت از عبدالحمید پرسیدم چه وقت منصور را آزاد کرد؟ گفت: روز عرفه، بعد از عصر بود که مرا از زندان آزاد کردند.(٣۶)

کرامت یازدهم:

از رزام بن مسلم غلام خالد بن عبداللّه قسرى نقل شده مى گوید:
منصور به دربانش گفت: هر وقت جعفر بن محمّد (علیه السلام) وارد شد پیش از این که به ما برسد او را بکش، امام صادق(علیه السلام) وارد شد و نشست، منصور به دنبال دربانش فرستاد و او را طلبید، وى آمد و نگاهى کرد، دید امام صادق(علیه السلام) کنار منصور نشسته است. رزام مى گوید: آنگاه منصور به دربان گفت: به جاى خودت برگرد! مى گوید: منصور از ناراحتى دست بر روى دست مى زد، همین که امام صادق(علیه السلام) بلند شد و از خانه بیرون رفت، منصور دربانش را طلبید و گفت: چه دستورى به تو دادم؟ جواب داد: به خدا قسم من موقع ورود و خروج او را ندیدم فقط دیدم نزد شما نشسته است.(٣٧)

کرامت دوازدهم:

از عبدالعزیز قزاز نقل کرده، مى گوید:
به ربوبیت ائمه معصومین(علیهم‌السلام) عقیده داشتم، بر امام صادق(علیه السلام) وارد شدم، رو به من کرد و گفت: اى عبدالعزیز! براى من آب حاضر کن تا وضو بگیرم، آب آوردم، وقتى که امام وارد شد، با خود گفتم: این همان کسى است که من به ربوبیت او معتقد بودم، این که وضو مى گیرد، چون بیرون رفت، گفت: اى عبدالعزیز روى یک ساختمان بیش از حد، بار نریز که خراب مى شود، ما بندگان خدا و مخلوق او هستیم.(٣٨)

کرامت سیزدهم:

از جمله، نقل شده است:
عبداللّه بن محمّد مى خواست همراه زید قیام کند، امام صادق(علیه السلام) او را مانع شد، و این امر را بزرگ شمرد امّا وى تصمیم داشت که با زید قیام کند. امام فرمود: به خدا قسم که گویا تو را مى بینم بعد از زید همچون زنان نقاب به صورت دارى و تو را در کجاوه اى مى برند و همچون زنان با تو رفتار مى کنند. وقتى که جریان زید پیش آمد، شیعیان براى عبداللّه بن محمّد مبلغى جمع کردند و مرکبى کرایه گرفتند و چون او را بیابان رساندند در حالى که خود به دنبال او حرکت مى کردند، او لبخندى زد. گفتند: چه چیز باعث خندیدن تو شد؟ گفت: به خدا سوگند من از رهبر شما در شگفتم، به خاطرم آمد که او مرا از قیام منع کرد ولى من اطاعت نکردم و به من این جریان را خبر داد و گفت: گویا من تو را مى بینم که مثل زنان نقاب به صورتت زده اند و در کجاوه اى قرار داده اند! این خاطره تعجب من شد.(٣٩)

کرامت چهاردهم:

از جمله به نقل از ابوحمزه ثمالى مى گوید:
در سفرى بین مکه و مدینه خدمت امام صادق (علیه السلام) بودم، ناگاه به سمت چپش نگاهى کرد، سگ سیاهى را دید، فرمود: چه کرده اى که خدا تو را زشت رو گرداند! چقدر شتاب دارى؟ ناگاه سگ به صورت پرنده اى در آمد، فرمود: این عثم نامه رسان جن است. هم اکنون هشام از دنیا رفته او پرواز مى کند تا خبر مرگ او را به همه جا برساند.(۴٠)

کرامت پانزدهم:

از آن جمله به نقل از مرازم مى گوید:
امام صادق(علیه السلام) در مکه به من فرمود: مرازم! اگر بشنوى کسى مرا دشنام مى دهد، چه مى کنى؟ عرض کردم: او را مى کشم، فرمود: مرازم! اگر شنیدى کسى مرا دشنام مى دهد، کارى به او نداشته باش. مرازم مى گوید: بعد از ظهر روز گرمى بود که از مکه بیرون شدم، گرما مرا ناگزیر ساخت تا به خیمه اى پناه ببرم که جمعى آن جا بودند، من هم پیاده شدم، در آن میان شنیدم که یکى از آنها امام صادق(علیه السلام) را دشنام مى دهد، فرمایش امام را به یاد آوردم و چیزى نگفتم ، وگرنه، او را مى کشتم.(۴١)

کرامت شانزدهم:

از جمله، ابوبصیر مى گوید:
من همسایه اى داشتم که از اطرافیان شاه (خلیفه عباسى) بود. پولى به دستش آمد، چندین غلام خرید و همیشه افرادى را جمع مى کرد و بساط باده گسارى مى گسترد و باعث اذیت من مى شد. چند بار به خودش گله کردم، ولى خوددارى نکرد و چون سماجت کردم، گفت: فلانى، من مردى هستم گرفتار و تو فرد سالمى هستى. اگر مرا خدمت امامت معرفى کنى امیدوارم که خداوند مرا به وسیله تو از این گرفتارى نجات دهد. ابوبصیر مى گوید: این سخن در دل من اثر کرد، وقتى که خدمت امام صادق(علیه السلام) رسیدم، جریان آن مرد را نقل کردم، فرمود: وقتى که به کوفه برگشتى او نزد تو خواهد آمد، به او بگو: جعفر بن محمّد (علیه‌السلام) گفت: اگر تو این کارها را ترک کنى من در پیشگاه خدا براى تو بهشت را ضمانت مى کنم.

کرامت هفدهم:

ابوبصیر مى گوید:
وقتى که به کوفه برگشتم، آن مرد با جمعى نزد من آمدند، او را نگاه داشتم تا منزلم خلوت شد. گفتم: فلانى! من ماجراى تو را خدمت امام صادق(علیه السلام) عرض کردم، فرمود: سلام مرا به او برسان و بگو: کارهایش را ترک کند، من هم نزد خدا بهشت را براى او ضمانت مى کنم. آن مرد با شنیدن پیام امام گریست، سپس گفت: شما را به خدا آیا
جعفر بن محمّد(علیه‌السلام) چنین سخنى گفت؟ ابوبصیر مى گوید: من قسم خوردم که آنچه به تو گفتم سخن آن حضرت بود. گفت: کافى است و از منزل بیرون رفت، پس از چند روزى به دنبال من فرستاد و مرا طلبید؛ او را پشت در منزلش برهنه یافتم. گفت: ابوبصیر! هیچ چیز در منزلم نمانده است. همه را انفاق کردم، من مانده ام با این وضعى که مى بینى! پس از آن من نزد بعضى از دوستانم رفتم و مقدارى پوشاک براى او جمع کردم، چند روزى نگذشته بود که دنبال من فرستاد (و پیام داد) من مریضم بیا! من نزد او رفت و آمد مى کردم و به معالجه اش مى پرداختم تا این که اجلش فرا رسید.
در حال جان دادن نزد او نشسته بودم تا این که از هوش رفت، بعد که به هوش آمد، گفت: اى ابوبصیر! امام تو به قولش وفا کرد، سپس از دنیا رفت من به مکه رفتم و خدمت امام صادق(علیه السلام) رسیدم، اجازه ورود خواستم، وقتى که وارد شدم، هنوز یک پاى من در صحن منزل و پاى دیگر در ایوان منزل بود که از داخل خانه فرمود: ابوبصیر! ما به عهدمان براى همسایه ات وفا کردیم.(۴٢)

کرامت هجدهم:

از جمله به نقل از هشام بن احمر، مى گوید:
امام صادق(علیه السلام) نامه اى نوشته بود تا چیزهایى را که لازم داشتند خریدارى کنم و من همین که نامه را خواندم، آن را پاره کردم و لوازم را خریدم، قطعات نامه را میان صندوقچه نهادم و با خود گفتم آن را براى تبرّک نگه مى دارم. مى گوید: خدمت امام صادق(علیه السلام) رفتم، فرمود: هشام ! لوازم را خریدى؟ عرض کردم: آرى، فرمود: نامه را پاره کردى؟ عرض کردم: آن را میان صندوقچه گذاشتم و بر آن قفل زدم و قصد تبرّک دارم و این هم کلیدش که به کمربندم بسته ام. مى گوید: امام صادق(علیه السلام) گوشه جا نمازش را بلند کرد و نامه را از آنجا برداشت و به سمت من انداخت و فرمود: آن را پاره کن، پس من پاره کردم و برگشتم آمدم صندوقچه را باز کردم چیزى داخل آن نیافتم.(۴٣)

کرامت نوزدهم:

از جمله به نقل از اسحاق بن عمار آمده است که گفت:
به امام صادق(علیه السلام) عرض کردم: من سرمایه اى دارم، و با مردم داد و ستد مى کنم و از آن بیم دارم که اتفاقى بیفتد و سرمایه ام پراکنده شود. فرمود: در ماه ربیع سرمایه ات را جمع آورى کن. على بن اسماعیل مى گوید: اسحاق بن عمار در ماه ربیع از دنیا رفت.(۴۴)
على بن عیسى گوید: این بود آخرین بخش از کتاب « الدلائل » که مى خواستم نقل کنم و به منظور رعایت اختصار از بسیارى از مطالب مشابه گذاشتم زیرا مشت نمونه خروار است.(۴۵)

کرامت بیستم:

از کتاب راوندى ضمن معجزات جعفر بن محمد الصادق(علیه السلام)به نقل از مفضل بن عمر آورده است که مى گوید:
همراه امام صادق (علیه السلام) به مکه یا به منى مى رفتم ناگاه به زنى رسیدیم که دختر بچه اى همراه داشت و ماده گاو مرده اى در مقابلش افتاده بود و آن دو به خاطر ماده گاو گریه مى کردند، آن حضرت فرمود: قضیه چیست؟ آن زن عرض کرد: من و بچه هایم با شیر این گاو زندگى مى کردیم، اکنون مرده است و من نمى دانم چه کنم! حضرت فرمود: دوست دارید که خداوند آن را زنده کند؟ عرض کرد: مرا با چنین مصیبتى مسخره مى کنید؟ فرمود: هرگز! من چنین قصدى نداشتم، سپس دعایى خواند پاى خود را به پیکر بی جان گاو زد و گفت: برخیز! گاو، فورا از جا برخاست آن زن گفت: به پروردگار کعبه سوگند که این شخص عیسى بن مریم است! آنگاه امام صادق(علیه السلام) به میان جمعیت رفت و آن زن وى را نشناخت.(۴۶)

کرامت بیست ویکم:

از جمله على بن حمزه مى گوید:
با امام صادق(علیه السلام)به سفر حج رفتم، در بین راه زیر درخت خرماى خشکى نشسته بودیم. امام صادق(علیه السلام) لبهایش را به خواندن دعایى حرکت مى داد، من نفهمیدم چه مى گفت، سپس فرمود: اى نخل ما را از آنچه خداوند به عنوان روزى بندگانش در تو قرار داده است، بخوران ! همین طور که به درخت خرما نگاه مى کردم دیدم به طرف امام صادق(علیه السلام) خم شد در حالى که شاخه هایش خرما داشت. فرمود: نزدیک بیا، « بسم اللّه» بگو و بخور.
از آن خرما خوردیم، گواراترین و بهترین خرما بود. ناگهان دیدم مرد عربى مى گوید: تاکنون جادویى مهمتر از این را ندیده بودم ! امام صادق(علیه السلام) فرمود: ما وارثان پیامبرانیم ما اهل سحر و جادو نیستیم، ما از خدا درخواست مى کنیم و او اجابت مى کند. آیا مایلى دعا کنیم که خداوند تو را به صورت سگى در آورد، تا به منزلت بروى و بر اهل منزل وارد شوى در حالى که براى آنها دم مى جنبانى؟ مرد صحرانشین از روى نادانى گفت: آرى بکن! امام صادق(علیه السلام) دعا کرد، فورى به صورت سگى درآمد و راهش را گرفت و رفت.
امام صادق(علیه السلام) فرمود: به دنبال او برو، در پى او رفتم تا به محله اش رسید و داخل منزل خود شد و شروع کرد به دم جنبانیدن براى زن و بچه اش، آنها چوبى برداشتند و او را بیرون کردند من خدمت امام صادق(علیه السلام) برگشتم و جریان را به عرضشان رساندم در آن بین که من قضیه را مى گفتم آن سگ برگشت آمد و مقابل امام(علیه السلام) ایستاد در حالى که اشکهایش جارى بود و روى خاک مى غلتید و زوزه مى کشید.
امام صادق(علیه السلام) ترحم کرد و دعا فرمود، مرد عرب دوباره به حال اول برگشت، امام صادق(علیه السلام) فرمود: اى اعرابى آیا ایمان آوردى یا نه؟ عرض کرد: آرى هزاران هزار مرتبه.(۴٧)

کرامت بیست و دوم:

به نقل از یونس بن طبیان، مى گوید:
با گروهى خدمت امام صادق(علیه السلام) بودیم، من از این فرموده خدا، به ابراهیم: «خذ اربعه من الطیر فصوهنّ الیک»
پرسیدم که آیا چهار پرنده از جنس هاى مختلف بودند یا از یک جنس ؟ فرمود: آیا مایلید که نظیر آن رویداد را به شما نشان دهم؟ گفتم: آرى، فرمود: اى طاووس! ناگاه طاووسى به حضور امام پرواز کرد. فرمود: اى کلاغ! ناگاه کلاغى در حضور امام مشاهده کردیم. فرمود: اى باز! ناگاه بازى مقابل حضرت حاضر شد. سپس فرمود: اى کبوتر! ناگاه کبوترى جلو حضرت قرار گرفت.آنگاه دستور داد همه را سر ببرند و قطعه قطعه کرده و پرهای شان را بکنند و درهم مخلوط کند، سرانجام دست برد و سر طاووسى را برداشت، فرمود: اى طاووس! دیدیم گوشت، استخوان و پرهایش را از پیکر درهم آمیخته پرندگان جدا شد و به سر طاووس چسبید و زنده شد. آنگاه کلاغ را صدا زد، زنده شد و باز و کبوتر را صدا زد، همچنین به پا خاستند و همگى زنده شدند و در مقابل آن حضرت ایستادند.(۴٨)

کرامت بیست و سوم:

از جمله، هشام بن حکم روایت کرده است که:
مردى از اهل جبل خدمت امام صادق(علیه السلام) شرفیاب شد و ده هزار درهم عرضه داشت، عرض ‍ کرد: با این پول منزلى براى من خریدارى کنید که پس از مراجعت با خانواده در آنجا فرود آیم.سپس راهى مکه شد، وقتى اعمال حج را به جا آورد و مراجعت کرد امام صادق(علیه السلام) او را در منزل خود فرود آورد و فرمود: من براى تو در فردوس اعلى منزلى خریدم که اولین حدش به خانه رسول خدا(ص) و حد دومش به خانه على(علیه السلام) و حد سوم به خانه حسن بن على(علیه السلام) و حد چهارمش به خانه امام حسین(علیه السلام) است و سند آن را با همین حدود نوشته ام، چون آن مرد سخنان امام صادق(علیه السلام) را شنید عرض کرد: من راضى ام.
پس امام صادق(علیه السلام) آن پول ها را بین اولاد امام حسن و امام حسین(علیه السلام) تقسیم کرد و آن مرد برگشت، همین که به منزلش رسید، به مرض موت مبتلا شد و چون هنگام وفاتش فرا رسید تمام اعضاى خانواده اش را جمع کرد و آنها را سوگند داد تا آن سند را به همراه جنازه اش میان قبر بگذارند.
آنها به وصیت او عمل کردند فرداى آن روز که کنار قبر وى رفتند دیدند سند روى قبر افتاده است و پشت سند نوشته شده است: ولى خدا جعفر بن محمّد(علیه السلام) به وعده خود وفا کرد.(۴٩)

کرامت بیست و چهارم:

حماد بن عیسى از امام صادق(علیه السلام) درخواست کرد که دعا کند تا خداوند حج فراوان نصیب او کند و باغ و سرایى خوب و همسرى از خانواده هاى سرشناس و فرزندان صالحى به او مرحمت فرماید.
امام صادق(علیه السلام) گفت: «خداوندا به حماد بن عیسى پنجاه حج ، باغ و سرایى خوب و همسرى شایسته از خاندانى بزرگوار و فرزندان صالح مرحمت کن » یکى از حاضران مى گوید: سالى در بصره به منزل حماد بن عیسى وارد شدم، گفت: آیا به خاطر دارى که امام صادق(علیه السلام) براى من دعا کرد؟ گفتم: آرى گفت: این منزل من است که در این شهر بى نظیر است، و باغى دارم که بهترین باغها است و همسرم را از فامیل بزرگوارى گرفته ام و فرزندانم را هم که مى شناسى.
تاکنون چهل و هشت مرتبه حج نیز به جا آورده ام. مى گوید: حماد پس از آن دو حج دیگر به جا آورد و چون برای پنجاه و یکمین بار عازم حج شد، به جحفه که رسید و خواست لباس احرام بپوشد، وارد رودخانه شد تا غسل کند، سیل او را برد، غلامانش دنبال او رفتند، ولى مرده او را از آب گرفتند، از این رو حمادّ را «غریق الجحفه» نامیدند.

منابع:
١- کشف الغمه: ج ۱ ص ۱۴، اعلام الورى: ج ۱ ص ۴۲، تهذیب: ج ۶ ص ۲، زاد المعاد: ص ۳۴۵، توضیح المقاصد: ص ۹، مصباح المتهجد: ص ۷۳۳، العدد القویه: ص ۱۱۰، مصارع الشهداء و مقاتل السعداء: ص ۲۳، فیض العلام: ص ۲۲۰، بحار الانوار: ج ۱۷ ص ۲۸۰، ج ۵۵ ص ۳۶۱، ج ۹۵ ص ۱۹۴.
٢- اعلام الورى: ج ۱ ص ۳۳ - ۴۴ کشف الغمه: ج ۱ ص ۱۵، مسار الشیعه: ص ۳۰.
٣- حق الیقین: ص ۲۷.
۴- قلائد النحور: ج ربیع الاول، ص ۱۰۰.
۵- سوره اسراء: آیه ۸۴، قلائد النحور: ج ربیع الاول، ص ۱۰۱.
۶- قلائد النحور: ج ربیع الاول، ص ۱۱۰ م.
٧- قلائد النحور: ج ربیع الاول، ص ۱۱۲.
٨- حق الیقین ص ۲۶.
٩- حق الیقین: ص ۲۶ - ۲۷.
١٠- مسار الشیعه: ص ۳۰.
١١- المراقبات ص٨١ – ٨۴.
١٢- قصص الرسول يا داستانهايى از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم)
۱۳- قصص الرسول يا داستانهايى از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم)
١۴- داستانهايی از انوار آسمانی
١۵- داستانهايی از انوار آسمانی
١۶- داستانهايي از انوار آسماني
۱۷- « مطالب السؤول ، » ص ۸۱.
۱۸- تا این جا در « کشف الغمه» ص ۲۲۳ از « مطالب السؤ ول » و بقیه از جنابذى نقل شده است.
۱۹- تا اینجا در «کشف الغمه» ص ۲۲۴ از کتاب جنابذى نقل شده است . آیه مبارکه ، رعد، ص ۲۱: و آنها که پیوندهائى را که خداوند بدان امر کرده است برقرار مى دارند و از پروردگارشان مى ترسند و از بدى حساب (روز قیامت ) بیم دارند.
۲۰- همان ماءخذ، ص ۲۵۳.
۲۱- همان ماءخذ، ص ۲۳۲.
۲۲- همان ماءخذ، همان ص .
۲۳- «تذکره الخواص ،» ص ۱۹۲ از چاپى که ضمیمه (( مطالب السؤ ول )) است .
۲۴- همان ماءخذ، ص ۲۴۰.
۲۵- همان ماءخذ، ص ۲۳۳ و « مطالب السؤ ول» ، ص ۸۲.
۲۶- خداوندا من از این انگور میل دارم ، به من بخوران و دو پارچه احرامم کهنه است .
۲۷- «کشف الغمه ،» ص ۲۲۴ حدیث لیث را محمّد بن طلحه در «مطالب السؤ ول» ص ۸۳ و سبط بن جوزى در «التذکره» نقل کرده است .
۲۸- ارشاد مفید، ص ۲۵۶.
۲۹- ارشاد مفید، ص ۲۵۶.
۳۰- همان ماءخذ، ص ۲۵۶ و ۲۵۷.
۳۱- «کشف الغمه ، » ص ۲۳۴.
۳۲- همان ماءخذ، همان ص .
۳۳- همان ماءخذ، همان ص .
۳۴- همان ماءخذ، همان ص .
۳۵- همان ماءخذ، همان ص .
۳۶- همان ماءخذ، ص ۲۳۵.
۳۷- همان ماءخذ، همان ص .
۳۸- همان ماءخذ، همان ص .
۳۹- همان ماءخذ، همان ص .
۴۰- همان ماءخذ، همان ص .
۴۱- همان ماءخذ، همان ص .
۴۲- «کشف الغمه» ص ۲۳۶.
۴۳- همان ماءخذ، همان ص .
۴۴- همان ماءخذ، همان ص .
۴۵- در کتاب «کشف الغمه » آمده است : « این بود آخرین بخشى که از کتاب « الدلائل حمیرى» مى خواستم اثبات کنم » بقیه عبارت احتمالا سخن مرحوم فیض باشد، یا در نسخه اى که نزد ایشان بوده این اضافات وجود داشته است !.
۴۶- «خرائج و جرائح » ص ۱۹۸ چاپ ضمیمه به اربعین علامه مجلسى .
۴۷- همان ماءخذ، همان ص ، همان چاپ . ص ۱۹۸ چاپ ضمیمه اربعین علامه مجلسى .
۴۸- همان ماءخذ، همان ص ، همان چاپ .
۴۹- « الخرائج و الجرائح » ص ۲۰۰.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۴۵
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
حمید کلباسی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۱:۲۹ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۲
0
0
بشنو از جان ؛ این ندا آمد .
عید میلاد مصطفی(ص) آمد .
عید میلاد اسوه رحمت .
بر همه اشقیا و مکرشان لعنت .
روح افزا
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۲:۰۷ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۲
0
0
سلام و عرض ادب و ارادت
ممنون که اعمال این عید مبارک را گذاشتید
سپاسگزارم
ایام به کام
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۲:۲۹ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۲
0
0
سلام عيدتون مبارك
از صميم قلب به شما و بولتن نيوز تبريك عرض مي كنم
بسيار عالي مطلب تون جامع و كامل و درود هزار درود

به آیه آیه قرآن احمدی صلوات
به بهترین گل گلزار سرمدی صلوات
به اهل بیت رسول گرامی اسلام 
به غنچه غنچه باغ محمدی صلوات

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
محمد طاها موسوی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۲:۲۹ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۲
0
0
پیامبــر اکرم (صلی الله علیه و آله) :

دعایی که پدر برای‌ فرزند کند مانند دعائیست ڪه پیامبر برای امت خود میڪند.

نهج الفصاحه ص۴۸۲
رسولی نژاد
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۲:۳۱ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۲
0
0
رسول اکرم(صلی الله عليه و آله) :

مَن اَکثَرَ مِنَ الاِستِغفارِ جَعَلَ اللّه‏ُ لَهُ مِن كُلِّ هَمٍّ فَرَجا وَ مِن كُلِّ ضَیقٍ مَخرَجا وَرَزَقَهُ مِن حَیثُ لايَحتَسِبُ.

هر کس بسیار #استغفار کند خدا براى او از هر غمى گشایش و از هر تنگنایى راه خروجی قرار می دهد و از جایى که گمان نمیبرد او را روزی خواهد داد.

نهج الفصاحه حدیث ۲۹۴۱
مریم
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۲:۴۲ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۲
0
0
خورشید، محمد است و صادق ماه است

خورشید همیشه با قمر همراه است

یعنی که ولادت امام صادق

در روز ولادت رسول الله است

میلاد_رسول_مهربانی‌ها_پیامبر_اعظم_ص_و_امام_جعفر_صادق_ع_مبارکبارک باد
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۲:۴۲ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۲
0
0
محمد(ص) شــافع روز پسیـن است
محمد(ص) رحمــة للعـالمین اسـت

محمد (ص) هم بشیر و هم نذیر است
محمد(ص) در دو عالم بی نظیر است

شب میلاد پیـامبـر رحمت مبارک باد
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۲:۴۴ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۲
0
0
دو نهال بارور در باغ دین روییده شد
یاس‌های آسمانی در زمین روییده شد
نخل حق در سرزمین مشرکین روییده شد
لاله در باغ دل اهل یقین روییده شد

ولادت پیامبر اکرم (ص) و امام صادق (ع) بر شما مبارک
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۲:۴۵ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۲
0
0
دو اعتراف سبب کمال انسان
می شود

۱- اعتراف به نعمتهای #الله
۲- اعتراف به تقصیرات خودت

اولی #تو را به شکر و شکر تو را به #الله می رساند

دومی #تو را به توبه و توبه تو را به رضای #الله می رساند
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۲:۵۳ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۲
0
0
محمـد(ص)
زينـت نـام جهــان اسـت
چہ خوشبوتر
از آن انـدر دهــان اسـت

نزائيدہ
کسی همچون محمد(ص)
که نور
روی وی رنگين کمان است
میلاد
پیامبر اکرم (ص) مبارک باد
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۲:۵۵ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۲
0
0
جهان سرسبز و
خرم گشت از میلاد پیغمبر
منور قلب عالم
گشت از میلاد پیغمبر

بده ساقى مى باقى
که غرق عشرت و شادى
دل اولاد آدم گشت ازمیلاد پیغمبر

میلاد امام صادق ع و
نبی اکرم(ص)گرامی باد
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۲:۵۸ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۲
0
0
دریا مبرّا از پلیدی‌ست

ناپاکی‌ها نمی‌توانند ساحت پاک پیامبر رحمت(ص) را بیالایند.عیدتون مبارک
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۲:۵۹ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۲
0
0
علامه طباطبایی:

گاهی یک عصبانیت ،بیست سال انسان را از سیر وسلوک عقب می اندازد
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۳:۰۱ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۲
0
0
گنجشکی با عجله و با تمام توان به آتش نزدیک می‌شد و برمی‌گشت‌!

پرسیدند : چه می‌کنی؟
پاسخ داد: در این نزدیکی چشمه آبی هست و من مرتب نوک خود را پر از آب می‌کنم و آن را روی آتش می‌ریزم…

گفتند: حجم آتش در مقایسه با آبی که تو می‌آوری بسیار زیاد است و این آب فایده‌ای ندارد.

گفت: شاید نتوانم آتش را خاموش کنم، اما آن هنگام که وجدانم می‌پرسد:
زمانی که دوستت در آتش می‌سوخت تو چه کردی؟
پاسخ می‌دهم: هر آنچه از من بر می‌آمد!!

عید بر دوستان عزیز بولتن مباررررررررک
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۳:۳۰ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۲
0
0
سلام شبتان پر از ستاره های آرزو
چقدر کرامات عالی بود
لطف آقا رسول الله شامل حالتان
عیدتان مبارک
سبحان
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۳:۳۲ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۲
0
0
گوش کن هفت آسمان در شور و حالی دیگرند
عرشیان و فرشیان نام محمّد می‌برند
ولادت حضرت محمد بر شما مبارک
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۳:۳۳ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۲
0
0
اسم تو نور امـید است و صفای سینه هاست
دین تو اسلام عشق است و بدور از کینه هاست
روز میـلادت شدم مست می عرفان تو
آیه شرع است و حق است، خط به خط قرآن تو
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۳:۴۳ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۲
0
0
ز یمن مقدم رسول خاتم
معطر آمده محیط عالم
مولد صادق آل محمد
مقارن گشت با میلاد احمد
میلاد نبی اعظم (ص) و امام صادق (ع) مبارک باد
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۳:۵۵ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۲
0
0
باید سرود: نقطه‌ی پرگار معرفت احمد

باید نوشت: دیده‌ی بیدار معرفت احمد

باید سرود: ناشر آیات کبریا صادق

باید نوشت: بحر گهربار معرفت احمد

باید سرود: فاطمه را علت بقا صادق

باید نوشت: محور و معیار معرفت احمد

باید سرود: جلوه‌ی خیبر گشای ما صادق

باید نوشت: حیدر کرار معرفت احمد

باید سرود: بانی تکرار کربلا صادق

باید نوشت: مظهر آثار معرفت احمد

هر چهارده جمال خدا را در این دو باید دید

هر چهارده جلال خدا را در این دو باید دید

میلاد امام جعفرصادق (ع) و حضرت محمد (ص) مبارک
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۰:۱۹ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۳
0
0
سلام ممنون از مطالب ارزنده تان
اعیاد مبارک
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۰:۲۶ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۳
0
0
چقدر جالب من نمیدونستم حضرت محمد شبیه حضرت ابراهیم است
ممنون از ‌مطالبتان
عیدتون مبارک
شهریاری
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۰:۴۷ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۳
0
0
درود بر قلمتان
چقدر دلم شکست وقتی داستان آهو را خواندم
الهی بمیرم برای اولاد حسین
یه آهو که گردنبند حضرت محمد نشانش کرده بود کسی شکارش نمیکرد
بگردم برای حسین و اولادش که چه مصیبتی این قوم عصیانگر بر سرش آورد
علی لعنت الله
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۰:۵۷ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۳
0
0
سلام در دل شب نشستم تمام مطالبتان را با دقت خواندم
یه کمی طولانی بود
ولیکن پر محتوا بود
و توانست بر آگاهی ما در مورد رسول مهربانی زیاد کند
خیر دو دنیا نصیبتان
دل شکسته محب اهل بیت
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۱:۲۳ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۳
0
0
ای به فدای علی و اولاد علی
ضمن تبریک اعیاد و سپاس فراوان از گروه دین واندیشه
وکارشناس مذهبیتان
خدایا ما هم امیر المومنین رو واسطه قرار میدهیم مثل پیمبر
خودت شر این ویروس منحوس رو کم کن از دنیا
هر روز عزیزانمان رو از دست میدهیم
و دیگر کاری بر نمیاید
از ما آدمهای پر مدعا
یه رحمی‌
یه گوشه چشمی
یه عنایتی
به ما بکن
از سر تقصیرات ما بگذر
خدایا یه عیدی به ما بده
منتظریم
اللهم عجل لولیک الفرج
غفوری فرد
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۶:۲۴ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۳
0
0
سلام صبح دل انگیز ۱۷ ربیع بخیر
و منور به نور اهل بیت
مطالبتان مثل همیشه دل انگیز بود
ان شاءالله نور پیامبر مهربانی شامل حالتان
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۸:۰۶ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۳
0
0
سلام
ممنون از مطالب خوبتون حیف که برای پاسخگویی به سوالات مون باشما در ارتباط مستقیم نیستیم
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۴۲ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۳
0
0
بر خلق خوش و
خوی محمد (ص) صلوات
بر عطر گل
روی محمد (ص) صلوات
در گلشن
سر سبز رسالت گوييد
بر چهره
گل بوی محمد (ص) صلوات

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ
وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۴۵ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۳
0
0
عید زیبای برائت از عدو دارد ربیع
عید میلاد دو دلدار نکو دارد ربیع
موسم سرمستی دل‌های شیدا آمده
مصطفی (ص) با حضرت صادق (ع) به دنیا آمده
عید شما مبارک
علیرضا شیر محمدی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۵۲ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۳
0
0
سلام روزتان سرشار سلامتی و امید
میلاد با سعادت حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم و امام جعفر صادق علیه السلام را به شما کارکنان سایت بولتن عزیز و گروه دین و اندیشه و شیعیان جهان تبریک و تهنیت می گویم .آرزو مندم به زودی در مدینه منوره جشن ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را شاهد باشیم.
همچنین در این روز عزیز آرزوی سلامتی برای تمام هموطنان و شفای عاجل برای بیماران و غفران و رحمت برای در گذشتگان دارم.
التماس دعا.
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۱:۳۳ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۳
0
0
سلام بسیار بسیار عالی بود استاد

ای چراغ آسمانها روشن از برق نگاهت
شمع بزم آفرینش جلوه‌ای از روی ماهت
طفل خلقت ، از طفیلت ، پیر هستی در پناهت
با ظهورت صفحه ی عالم شده زیبا محمد
یا محمد یا محمد یا محمد یا محمد

کرده ظاهر ذات و پاکت ، نور الله الصمد را
در تجلّی از تو بینم قل هو الله احد را
مکه از یمن سرفرازی هر بلد را
شد زعرش اولی که شد فرش رهت بطحا محمد
یا محمد یا محمد یا محمد یا محمد

از فروغ روی ماهت جلوه ها خورشید دارد
از کمالت سرفرازی مکتب توحید دارد
رحمتت نازم که شیطان هم از آن امید دارد
رحمة للعالمین ، یاسینی و طاها محمد
یا محمد یا محمد یا محمد یا محمد

یا رسول الله که فخر کائنات و ممکناتی
برترین نور هدایی ، بهترین فُلک نجاتی
مظهر صلح و صفایی ، معنی صوم و صلاتی
داده عزت پیروی از دین تو ، بر ما محمد
یا محمد یا محمد یا محمد یا محمد

کشور ما را تو یاور ، ملت ما را دو سرور
دولت ما را تو حامی ، رهبر ما را تو رهبر
قدرت ما را تو مرکز ، وحدت ما را تو محور ی
میلاد نبی اکرم بهانه خلقت و قرآن ناطق و میلاد ششمین اختر تابناک امام صادق ع بر شما تبریك وتهنیت باد
ارادتمند شما جلالوندی
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۱:۴۷ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۳
0
0
بسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ

ولَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ

و هیچ کس بار گناه دیگری را به دوش نگیرد.

(سوره فاطر آیه ۱۸)

ســـلام روزتون بخیر
امروزتان سرشار از موفقیت

چهرتون همیشه خندان
قلبتون پرازعشق و محبت

هوای زندگیتون گرم و پرنشاط
و لطف خداهمیشه شامل حالتون

نبی مکرم اسلام (ص):

اگر شخصی غیبت مرد و زن مسلمانی را نماید خداوند چهل روز نماز و روزه او را قبول نمی‌کند تا غیبت‌شونده، غیبت او را ببخشد.

نهج‌الفصاحه
صادق زاده علی
     ۹۹/۰۸/۱۳
حمید کلباسی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۲:۱۷ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۳
0
0
صد بار ؛ هزار بار ؛ سیصد هزار بار ؛ بر یکه سوار عرب و عجم ؛ زبده اولاد بنی آدم ؛ ماه مکه و حرم ؛ همه جزء اند و او کل ؛ او شفاعت کننده بر سر پل ؛ یعنی به نام احمد ، محمود ، ابوالقاسم ، محمد ، صلوات .
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۲:۴۶ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۳
0
0
سلام مهربان پدرم ، مهدی جان

عیدتان مبارک ...

عید که می شود اول می رویم دست بوس پدرها ... و حالا عید است ، آنهم میلاد جد مهربانتان ، و من برایتان از نرگس زار چشم براهی های دلم ، دسته گلی آورده ام هدیه به پیشگاه معطرتان ...

یکی از همین روزهای نزدیک ، این دلتنگی های مداوم تمام می شود و شما از این درازنای غیبت باز می آیید و هر روزمان عید خواهد بود
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۲:۴۸ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۳
0
0
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى مَنَّ عَليْنَا بِمُحَمَّدٍ نَبِيِّهِ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ - دُونَ الْأُمَمِ الْمَاضِيَةِ وَ الْقُرُونِ السَّالِفَةِ،
سپاس خداوند را که بر ما منّت نهاد و پیغمبرش محمد(صلى الله علیه و آله و سلم)را بر ما فرستاد نه بر امم گذشته و مردم پیشین،
صحیفه سجادیه
دعا بر محمد و آل محمد - دعای دوم

عید میلاد سراسر نور و رحمت و برکت و خیر و هدایت و شفاعت حضرت رسول اکرم محمد بن عبدالله ص ❤️ و حضرت امام صادق علیه السلام بر امام عصر ع و کون و مکان و عالم هستی و بر شما مبارک باد
سعید
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۲:۵۰ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۳
0
0
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند :

هرکس که خواهد خانه اش به نعمتِ بی حساب آبادان باشد، به ذکر شش گانه زیر بپردازد :

اول آنکه در آغاز هرکار بگوید:
بسم الله الرحمن الرحیم


دوم آنکه چون نعمتی از راه حلال نصیبش شد، بگوید
الحمدالله رب العالمین

‍ سوم آنکه چون خطا و لغزشی کند بگوید:
«استغفرالله ربی و اتوب الیه.»

‍ چهارم آنکه چون غم و اندوه براو هجوم آورد بگوید :

لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم

‍ پنجم آنکه چون کارجدیدی شروع کند،گوید
ماشاالله

ششم آنکه چون از ظلم ستمگری هراس کند بگوید:
«حسبناالله و نعم الوکیل.»
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۲:۵۴ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۳
0
0
میلاد جامع علم و عمل و عبادت، پرچم دار شاهراه ولایت علوی

حضرت امام جعفر صادق علیه السلام گرامی باد
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۳:۳۹ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۳
0
0
میلاد جامع علم و عمل و عبادت، پرچم دار شاهراه ولایت علوی

حضرت امام جعفر صادق علیه السلام گرامی باد
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۴:۴۸ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۳
0
0
احسنت احسنت حاج آقاي توحيدلو گل
و بولتن نيوز شما و خانواده هايتان عاقبت بخير باشيد

‍ به مناسبت ميلاد نيّراعظم

يكي از عرفاي نامدار تاريخ كه بنا بر مصالحي نام او را ذكر نميكنم اما مرحوم علامه ي طباطبايي ره او را از چهار نفر مُندَكين در توحيد بر شمرده اند، درباره ي سير معنوي اش ميفرمايد:

در سيري كه من نمودم، برهه اي از زمان رسيد كه به جايگاهي از عوالم ملكوتي و غيبي واصل گشتم كه مقامي بود رفيع و منيع و عالي رتبه. منزلي بود كه براي وصول به آن از درياهاي عظيم و آتش هاي عجيب و دشت هاي حقايق وسيع و آسمان هاي متعدد گذشتم تا به اين نقطه رسيدم كه احدي از اهل معنا قوّت و توفيق درك اين منزل را نداشته و احدي به آن نرسيده بود...

اما پس از لحظاتي دريافت عجيبي مرا متوجه خويش ساخت كه مرا در بهت و حيرت و تعجب به كام خويش فرو كشانيد و آن شهود اين بود كه به من فهماندند اين نقطه كه به آن رسيدي و گمان نمودي احدي بدان نرسيده است جايگاهي است كه خواجه ي لولاك، صاحب مقام اوْ ادني ، رحمة للعالمين ، خاتَم و خاتِم النبيين و معلّم مولي الموحدّين محمد بن عبدالله صلي الله عليه و آله وسلم،تازه سلوك و حركت و سيرش را از اين منزل آغاز نموده است...

و حقير ميگويم: چرا اينطور نباشد كه مقام ولايت كبراي الهي و مقصود كائنات اميرالمومنين و قائدالغرّالمحجلين و خليفة رب العالمين در توصيف بلنداي حقيقت نبي ختمي و مقام عظيم او لطيفه اي آنسويي و آسماني فرموده است كه اسراري نهاني و مگو و مفتاح گشايشي بس عظيم در ساحت توجهات براي مجانين و فانيان و محتاجان درگاه ولايت در بر دارد كه فرمود:

انا عبد من عبيد محمد(صلوات الله و سلامه عليه)

و بايد متوجه مقام نوري اميرالمومنين روحي له الفداء گشت تا دريچه اي براي چشيدن نيّر اعظم بگشايند كه وأتوا البيوت
من ابوابها...

اللّهُمَ صَلِّ عَلَى الذَاتِ المُطَلْسَمِ ، والغَيْبِ المُضَمْضَمِ والكَمَالِ المُكْتَتَمْ ، لاهُوتِ الجَمَال ونَاسُوتِ الوُصَالْ ، طَلْعَةِ الحَقِّ كَثَوبِ عَيْنِ إنْسَانِ الأزَلْ ، في نَشْرِ مَنْ لَمْ يَزَل ، مَنْ أقامَتْ بِهِ نَواسِيتُ الفَرقِ ، في قَابِ قَوْسِهْ نَاسُوتَ الوِصَالْ ، الأقْرَبِ إلى طُرِقِ الحَقْ ، فَصَلِّ اللّهُمَّ بِهِ فِيهِ مِنْهُ عَليه و آله وسَلِّمْ


طلعت ذات
نبي ختمي
١٧ ربيع
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۴:۵۴ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۳
0
0
*"زيارة الإمام جعفر الصادق عليه السلام:*

*السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الإِمَامُ الصَّادِقُ . السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الوَصِيُّ النَّاطِقُ . السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الفَاتِقُ الرَّاتِقُ . السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا السَّنَامُ الأَعْظَمُ . السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الصِّرَاطُ الأَقْوَمُ . السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مِفْتَاحَ الخَيْرَاتِ . السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَعْدِنَ البَرَكَاتِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا صَاحِبَ الحُجَجِ وَالدَّلالاتِ . السَّلامُ عَلَيْكَ يَا صَاحِبَ البَرَاهِينِ الوَاضِحَاتِ . السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نَاصِرَ دِينِ اللَّهِ . السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نَاشِرَ حُكْمِ اللَّهِ . السَّلامُ عَلَيْكَ يَا فَاصِلَ الخِطَابَاتِ . السَّلامُ عَلَيْكَ يَا كَاشِفَ الكُرُبَاتِ .*

*السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَمِيدَ الصَّادِقِينَ . السَّلامُ عَلَيْكَ يَا لِسَانَ النَّاطِقِينَ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا خَلَفَ الخَائِفِينَ . السَّلامُ عَلَيْكَ يَا زَعِيمَ الصَّالِحِينَ . السَّلامُ عَلَيْكَ يَا سَيِّدَ المُسْلِمِينَ . السَّلامُ عَلَيْكَ يَا كَهْفَ المُؤْمِنِينَ . السَّلامُ عَلَيْكَ يَا هَادِيَ المُضِلِّينَ . السَّلامُ عَلَيْكَ يَا سَكَنَ الطَّائِعِينَ . أَشْهَدُ يَا مَوْلايَ أَنَّكَ عَلَمُ الهُدَى ، وَالعُرْوَةُ الوُثْقَى ، وَشَمْسُ الضُّحَى ، وَبَحْرُ النَّدَى ، وَكَهْفُ الوَرَى ، وَالمَثَلُ الأَعْلَى ، وَصَلَّى اللَّهُ عَلَى رُوحِكَ وَبَدَنِكَ . وَالسَّلامُ عَلَيْكَ وَعَلَى العَبَّاسِ عَمِّ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُه..*

*❀اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ*
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۶:۰۱ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۳
0
0
شد ربیع الاول و خوش رنگ و بو دارد ربیع
از بهار و عیش و مستى گفتگو دارد ربیع
عید زیباى برائت از عدو دارد ربیع
عید میلاد دو دلدار نكو دارد ربیع

میلاد آینه مهربانی‏ها، خاتم پیامبرن، رحمت زمین و آسمان، بر پیروان یکتاپرستش مبارک باد!

باران گرفت و سقف مدائن نشست كرد دندانه‏هاى كنگره قصد شكست كرد
نورى به صحن معبد زردشتیان رسید كآتشكده ز نابى آن‏نور مست كرد
بالا بلند آمد و هر ارتفاع را
در زیر پا نهاده و پایین و پست كرد

رسول خدا صلی الله علیه وآله:
كسى اظهار تواضع و فروتنى نكرده ، مگر آن كه خداوند متعال او را رفعت و عزّت بخشیده است .

دلا میلاد ختم المرسلین است
فروغ آسمانی در زمین است
محمد مهر ظلمتْ ‏سوز آمد
شب یلدای ما را روز آمد

محمد با بشارت آفتاب و سخاوت مهر می‏آید، تا سرشارمان کند از آیه‏های آبی آسمان و ما حضور متبرکش را در کوچه‏های آینه‏بندان، مکرر می‏کنیم.
او می‏آید تا آیین آفتاب، ماندگار شود.
شاه آبادی از دماوند
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۸:۱۴ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۳
0
0
فرخنده جشن مسلمین،
بادا مبارک
میلاد ختم المرسلین،
بادا مبارک
آمد بدنیا، آن نور سرمد،
ذکر دو عالَم، شد یا محمدﷺ

جان جهان آن مصحف ناطق
خوش‌ آمد
فرزند زهرا ، حضرت صادق
خوش‌آمد‌

میلاد با سعادت پیامبر مهربانیﷺ
و امـام جعفر صـادق علیه السلام
بر همه مسلمانان مبارک باد

عاشقان عيدتان مبارک
علی صالح زاده
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۲:۳۱ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۳
0
0
کدام اخلاقمان شبیه پیامبرتان است؟

پیامبر اسلام :  دائماً متفکر بود.
 اکثر اوقات ساکت بود.
خلقش نرم بود.
کسي را تحقير نمي‌‌کرد.
دنيا و ناملايمات هرگز او را به خشم نمي‌آورد.
حقي پايمال مي‌شد از شدت خشم کسي او را نمي‌‌شناخت تا اينکه حق را ياري کند.
بيشتر خنده‌هاي آن حضرت تبسم بود
مي‌فرمود حاجت کساني که به من دسترسي ندارند را ابلاغ کنيد.
با مردم انس مي‌گرفت و آنان را از خود دور نمي‌کرد.
در همه امور اعتدال داشته و افراط و تفريط نمي‌کرد.
زبان خويش را از بيان سخنان غيرضروري کنترل مي‌کرد.
در انجام وظيفه به هيچ وجه کوتاهي نمي‌کرد.
بافضيلت‌ترين فرد نزد پيامبر خيرخواه‌ترين آنان براي مردم بود.
در مجالس جايگاه خاص براي خود برنمي‌گزيد.
هنگامي که بر جمعي وارد مي‌شد در جاي خالي مي‌‌نشست و به ياران خويش دستور مي‌داد اين گونه عمل کنند.
هر کس براي رفع نياز رجوع مي‌کرد نيازش را برآورده مي‌کرد يا با کلام دلنشين آن حضرت قانع مي‌شد.
رفتار پيامبر آنقدر نرم بود که مردم او را همچون پدري دلسوز و مهربان مي‌دانستند و حق همه مردم نزد آن بزرگوار يکسان بود.
مجلسش مجلس بردباري، حيا، صدق و امانت بود.
عيب‌جو نبود و از کسي هم تعريف زياد نمي‌کرد.
پيامبر نفس خود را از سه چيز پرهيز مي‌داد جدال، پرحرفي و سخنان غيرضروري.
هرگز کسي را سرزنش نمي‌کرد.
در پي لغزش‌هاي مردم نبود.
سخن نمي‌گفت مگر در جايي که اميد ثواب در آن وجود داشت.
سخن کسي را قطع نمي‌کرد مگر اين که از حد متعارف تجاوز مي‌کرد.
به آرامي و متانت گام برمي‌داشت
کلامش مختصر، جامع، آرام و شمرده بود و آهنگ صدايش از همه مردم زيباتر بود.
پيامبر در تمام حالات و در برابر همه مشکلات شکيبا بود.
هر روز هفتاد بار استغفار مي‌کرد.
لحظه‌اي از عمر بابرکت خويش را بيهوده نمي‌گذرانيد.
ديرتر از همه مردم به خشم مي‌‌آمد و زودتر از همه راضي مي‌گشت.
با ثروتمندان و تهيدستان يکسان دست مي‌داد و مصافحه مي‌کرد ووقتي به کسي دست مي‌داد بيش از او دست خويش را باز نمي‌کشيد.
با مردم شوخي مي‌کرد تا مردم را خوشحال سازد.


امام صادق(ع)فرمودند:
*اني لاکره للرجل ان يموت و قد بقي خلة من خلال رسول الله صلي الله عليه و آله لم يأت بها.*
من خوش ندارم کسي بميرد در حالي که هنوز برخي از آداب پيامبر (ص) را به جا نياورده است.

منبع: سنن النبی، علامه طباطبایی
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۲:۴۹ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۳
0
0
اِنَّ اللّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلّوُنَ عَلَی النَّبیّ یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا صَلّوا عَلَیهِ وَ سَلِّمُوا تَسلیما.
َاَلَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ.

سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی
عشق محمد تو را بس است و آل محمد.
با عرض سلام و احترام استاد گرانقدر
ضمن تشکر و قدردانی از زحمات حضرتعالی و همکاران محترم بولتن نیوز
سالروز میلاد ختمی مرتبت محمد مصطفی صل الله علیه و آله، پیغمبر محبت و دوستی و مهربانی،رحمتی برای جهانیان، افتخار و فخر بشریت را خدمت شما و خانواده محترم تان تبریک عرض می کنم.
همچنین میلاد با سعادت امام جعفر صادق علیه السلام رئیس مکتب جعفری و زنده کننده احادیث نبوی و علوی را نیز تبریک و تهنیت عرض می کنم.
صدیقی دوستدار شما
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۳:۴۳ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۳
0
0
درود خیلی عالی بود

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند :

هرکس که خواهد خانه اش به نعمتِ بی حساب آبادان باشد، به ذکر شش گانه زیر بپردازد :

اول آنکه در آغاز هرکار بگوید:
بسم الله الرحمن الرحیم

‍ دوم آنکه چون نعمتی از راه حلال نصیبش شد، بگوید
الحمدالله رب العالمین

‍ سوم آنکه چون خطا و لغزشی کند بگوید:
«استغفرالله ربی و اتوب الیه.»

‍ چهارم آنکه چون غم و اندوه براو هجوم آورد بگوید :
لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم

‍پنجم آنکه چون کارجدیدی شروع کند،گوید
ماشاالله

ششم آنکه چون از ظلم ستمگری هراس کند بگوید:
«حسبناالله و نعم الوکیل.»
با تقدیم احتراما صفرپور
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۰:۰۹ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۴
0
0
#یا_امام_جعفر_صادق_ع

شکر خدا که دست به دامان #صادقیم
یعنی همیشه بی سر و سامان #صادقیم

بی راهه نیست اینکه بگویم تمام ما
سلمان حیدریم و مسلمان #صادقیم

از تشنگیِّ روز قیامت هراس نیست
تالحظه ای که تشنه ی باران #صادقیم

با دیدن صلابتِ ایوانِ #کربلا
فکر درست کردن ایوان #صادقیم

مثلِ فرشته های به دُور مزار او
در حسرت مزارِ چراغان #صادقیم
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین