اینکه آقامیری اساسا در صحبت های خود، جمع نقیضین است و بر خلاف ادعایش، خود در بالاترین نقطه نفرت پراکنی قرار دارد، امری است بدیهی زیرا با نگاهی گذرا به نوع سخنان او و دعوت به مهربانی و اسلام رحمانی در مباحثی که مطرح می کند، متوجه خواهیم شد که او بر خلاف آن چه از آن دم می زند، خود معتقد به گفته هایش نیست و تنها بحث جذب مخاطب برایش اهمیت دارد.
گروه دین و اندیشه: در ایام دهه اول محرم، ویدئویی از جلسه سخنرانی سید حسن آقامیری در یک مجلس روضه منتشر شد که جنجال های زیادی برپا کرد. در این ویدئو روحانی سابق که به حکم دادگاه ویژه روحانیت از کسوت روحانیت خارج گشته، به دنبال اظهارنظرهای گذشته خود و تبلیغ اسلام رحمانی از یک سو و حمله به جمهوری اسلامی از طرف دیگر، تفسیری جدید و نادرست از ماجرای تغییر جبهه حر بن یزید ریاحی در روز عاشورا ارائه می کند.
به گزارش بولتن نیوز، آقامیری با برداشتی عجیب از داستان جناب حر، آن اتفاق را به بازگشت بازیگران و خوانندگان ایرانی ساکن خارج کشور ربط می دهد. مغلطه ای خنده آور که اگر هر کسی جز خود او چنین صحبتی می کرد، احتمالا خود این فرد با آب و تاب فراوان آن سخنران را مورد تمسخر قرار می داد. طبق استدلال آقامیری اگر هر فردی که خارج از ایران مشغول فعالیتی مغایر با قوانین کشور است، قصد بازگشت به ایران را داشته باشد، می بایست بدون چون و چرا و بدون توجه به سابقه آن فرد و فعالیت هایش، به او مجوز فعالیت داد.
سید حسن آقامیری چنان در مغالطات خود غرق شده که متوجه نیست هنگامی که ما از حر بن یزید ریاحی صحبت می کنیم، داستان بازگشت یک فرد از تمام گذشته ای که دارد و فرار به سمت روشنایی از عمق ظلمات است. آیا در داستان آن کسانی که او درباره آن ها از چنین مصداق بی ربطی استفاده می کند شباهتی به جناب حر دارد؟! برای مثال آن آوازه خوان زن که سخنران پرشور ما با او یک لایو اینستاگرامی برگزار کرد و از صدای او نیز لذت برد، اگر به ایران بیاید، قصد دارد که چگونه رفتار کند؟! آیا فردی که روزانه در صفحه اینستاگرامش عکس های نیمه برهنه از خود منتشر می کند و هیچ نشانه ای از تغییر در رفتارش دیده نمی شود، قرار است با بازگشت خود رفتار متفاوتی نشان دهد؟!

جناب حر نماد بازگشت به سمت حق و آزادگی هستند. کدام یک از این افرادی که آقامیری از آن ها دفاع کرده و به خاطر آن ها جمهوری اسلامی را مورد حمله قرار داده است، بنای این را دارند که از گذشته خود توبه کنند و مسیری دیگر را برگزینند؟! آیا قرار است با این داستان سرایی ها، جمهوری اسلامی اجازه فعالیتی همانند آن چه که امروز این افراد در خارج از کشور انجام می دهند، به آن ها اعطا کند؟! اینگونه فاتحه اسلام خوانده نخواهد شد؟! اسلام تنها با راه ندادن این افراد و ندادن اجازه فعالیت به ایشان به خطر خواهد افتاد؟!
اینکه آقامیری اساسا در صحبت های خود، جمع نقیضین است و بر خلاف ادعایش، خود در بالاترین نقطه نفرت پراکنی قرار دارد، امری است بدیهی زیرا با نگاهی گذرا به نوع سخنان او و دعوت به مهربانی و اسلام رحمانی در مباحثی که مطرح می کند، متوجه خواهیم شد که او بر خلاف آن چه از آن دم می زند، خود معتقد به گفته هایش نیست و تنها بحث جذب مخاطب برایش اهمیت دارد. زیرا فردی اگر معتقد به گفته های خود باشد، دیگر با فریاد و توهین و استهزا و تمسخر علیه مسئولان جبهه نمی گیرد و از صفر تا صد جمهوری اسلامی را سیاه توصیف نمی کند بلکه به جنبه های مثبت نگاه می اندازد و از آن ها تعریف می کند.

اما جدا از خود آقامیری، انسان از برخی افراد انقلابی مدعی فضل متعجب می شود. این سخنان آقامیری در حجمی گسترده توسط افرادی بازنشر شد که خود از هر فرصتی برای حمله به امثال رائفی پور، پناهیان، عباسی و سایر سخنرانان جبهه انقلاب استفاده می کنند و حسرت می خورند که از شریعتی و مطهری و بهشتی به کجا رسیده ایم. پارادوکسی این چنینی از طرف افرادی با این تفکر چندان پسندیده و قابل قبول نیست زیرا اگر آن افراد را دارای اشکالات بزرگ بدانیم و تمام صحبت هایشان محل اشکال باشد، قطعا در بدترین حالت خود نسبت به سید حسن آقامیری سال ها جلوتر هستند. بد نیست دوستان ما کمی تفکر کنند و تکلیفشان را روشن نمایند که آیا حملاتشان به آن افراد از درد انقلاب است یا مسائل دیگری در میان است و ما اطلاعی از آن ها نداریم؟!