هر چقدر هم که ما از ناموفق بودن ضدانقلاب بگوییم و خباثت آن ها در دروغ پردازی ها و سیاه نمایی از وضعیت ایران پس از انقلاب، اما نمی توانیم منکر شویم که در ضعف دستگاه های فرهنگی درون نظام،؛ همان آثار ضعیف آن ها نیز توانسته اند به واسطه حمایت های رسانه ای غرب، بر ذهن مردم جهان اثر بگذارند.
گروه فرهنگی: پس از انقلاب اسلامی ایران و استقرار نظام جمهوری اسلامی به انتخاب مردم، مخالفان مختلف با گرایش های متفاوت در برابر نظام برآمده از آرای ملت ایران قرار گرفتند. سلطنت طلب ها، منافقین و گروه های چپی و بعدها ملی گراهایی که دل در گروی غرب داشتند. برخی از این معاندین جدا از فعالیت مستقیم سیاسی و نظامی علیه نظام، از ابزار فرهنگ و هنر نیز برای ضربه زدن به انقلاب نوپای مردم ایران بهره جستند و همچنان نیز بر رویه خود هستند.
به گزارش بولتن نیوز، عناوین مختلف سینمایی، انیمیشن، سریال و کتاب ها و داستان هایی که در ضدیت با جمهوری اسلامی و اسلام توسط مخالفان نظام تولید گشته، نشان می دهد که دشمنان در حالی که کاری از پیش نبرده اند، اما به خوبی می دانند که در جنگ رسانه ای می بایست فعال باشند و روایت وارونه و دروغین خود را به دنیا عرضه کنند. اخیرا نیز عناوینی داستانی پیرامون انقلاب اسلامی و وقایع پس از آن در مجموعه داستانی در سوئد منتشر گشته که در آن نسبت به انقلاب و نظام چجمهوری اسلامی سیاه نمایی تمام و کمالی صورت گرفته است.
اهدافی که می توان برای این اقدامات فرهنگی از سوی این گروه ها ذکر کرد، در سه حالت قابل ذکر هستند. ابتدایی ترین هدف سیاه نمایی از وضعیت ایران است. در واقع در آثار این دسته ها شاهدیم که سعی می کنند پا بر روی هر چیزی بگذارند تا دروغ هایی درباره ایران و ایرانیان و اسلام تحویل مخاطبین ناچیز خود بدهند حتی اگر شاهد این باشیم که کیفیت آثارشان تا چه میزان نازل و پایین است و اساسا قابل بحث نیستند.
هدف دوم از تولید آثار فرهنگی توسط ضدانقلاب، حمله به نظام است. در مبحث اول گفتیم که سیاه نمایی به معنای بد نشان دادن هر چیزی است که در ایران می گذرد. اما این جا بحث بر سر این است که علت این سیاه هی ها را چه نشان می دهند؟! قطعا نظام جمهوری اسلامی و وقوع انقلابی اسلامی و حاکم شدن قوانین اسلام امری است معاندین با آن مشکل دارند، پس تمام سعی خود را می کنند تا تمام آن چه که به نام جمهوری اسلامی صورت پذیرفته را بد جلوه بدهند و مقصر وضعیت سیاهی که در کشور به زعم آن ها حاکم است، اسلام و انقلاب معرفی کنند.
اما شاید گفته شود که مگر آثار آن ها در میان مخاطبان داخل کشور بازخوردی هم دارد؟! پاسخ این است که هر چند درصد بسیار ناچیزی شاید در داخل کشور اساسا از وجود این آثار مطلع شوند اما در ضعف دستگاه های فرهنگی نظام و عملکرد نامناسب در عرصه های جهانی، آثار ضعیف سینمایی و تلویزیونی و کتاب ها و رمان های دست چندم آن ها، در سطح بین المللی در حال انتشار هستند و ذهنیتی که از داخل ایران و جمهوری اسلامی برای مردم جهان ترسیم می کنند، با واقعیت تفاوت آشکاری دارد. این همان هدف سومی است که ضد انقلاب از این فعالیت ها برای خود ترسیم کرده است یعنی اثرگذاری بر ذهن مخاطب جهانی با ارائه تصویری سیاه از ایران اسلامی.
هر چقدر هم که ما از ناموفق بودن ضدانقلاب بگوییم و خباثت آن ها در دروغ پردازی ها و سیاه نمایی از وضعیت ایران پس از انقلاب، اما نمی توانیم منکر شویم که در ضعف دستگاه های فرهنگی درون نظام،؛ همان آثار ضعیف آن ها نیز توانسته اند به واسطه حمایت های رسانه ای غرب، بر ذهن مردم جهان اثر بگذارند. همین امر بار دیگر اثبات می کند که برای مقابله ای جدی با دشمنان می بایست علاوه بر بالا بردن توان دفاعی و قدرت اقتصادی و سیاسی، بر مباحث فرهنگی و هنری تمرکزی ویژه داشته باشیم و افق دیدمان را از تهران و ایران فراتر ببریم و مخاطب عام جهانی را مدنظر قرار دهیم تا معاندین نتوانند از غیبت آثاری که حقایق را نشان می دهند، با آثار ضعیف خود جولان بدهند.