گرو سیاسی ـ رضا معتمدی: رهبر معظم انقلاب اسلامی در سالهای گذشته و به ویژه پس از روی کار آمدن دونالد ترامپ در کاخ سفید، با ارائه ی یک دیدگاه و راهبرد خارق العاده و همزمان شگفت انگیز برای اندیشمندان روابط بین الملل، سعی در خلق و ترسیم یک پارادایم فکری مبتنی بر این گفتمان داشتند که جهان در حال عبور از هژمونی امریکا و توزیع و تقسیم قدرت راهبری جهان و فرا رسیدن افول و زوال قدرت امریکا است.
به گزارش بولتن نیوز، این ترسیم افق و برآورد راهبردی از مسیر زایش و اجرای سیاست و قدرت بین الملل، برای بسیاری از روشنفکران غرب گرا که همچنان مسحور و مقهور قدرت دوران نظم نوین جهانی امریکا هستند، فاقد معنا و یا غیر قابل پذیرش بود و هم چنان با تکیه و استناد بر موءلفه های قدرت سخت و نرم امریکا، این هژمونی را شکست ناپذیر معرفی می کردند. از سویی بسیاری از اندیشمندان غربی و شرقی که صدای شکستن استخوانهای این قدرت هژمون را به دلیل درک بهتر و مستقیم متغیرهای قدرت بین الملل و تحلیل معادلات و زایش های قدرت جدید و چرخش و دگرگونی این معادلات، غالب شدن این پارادایم فکری مقام معظم رهبری در روابط بین الملل را به واقعیت نزدیک دیدند و به تدریج بر چیره گی این پارادایم در عمل و صحنه ی واقعی و اجرایی روابط بین الملل اذعان و اعتراف کردند.
مقام معظم رهبری در سالهای اخیر در اوج حملات سیاسی و نظامی و امنیتی و جنگ نرم و سخت امریکا با تاکید بر این نظریه و گفتمان بین المللی، امواج قدرتمند مقابله ای نرم سیاسی را در برابر جنگ نرم و سخت امریکا ایجاد نموده و بسیاری از متفکران و اندیشمندان و سیاسیون داخلی و خارجی را همراه ساختند. مقابله ای که در بدترین حوادث آبانماه 97 و ترور سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، سرنگونی گلوبال هاوک امریکایی و تهدیدات دولت ترامپ علیه منافع و مراکز حیاتی کشور و ...، یک آرایش دفاعی – تهاجمی چند لایه مبتنی بر قدرت نرم و سخت افزاری جمهوری اسلامی ایران را در سطح بی سابقه ای به نمایش گذاشت وکشور را از آن کارزار سیاسی، امنیتی و نظامی به سلامت عبور داد.
رهبر انقلاب در سال سه سال اخیر در بیانات مهم و راهبردی خود بر این پارادایم جهانی ارايه شده و مورد نظرخود برای ترسیم آینده ی جهان و روابط بین الملل تاکید کرند که برخی از این گزاره های پرمعنا و تاریخی به شرح زیر است:
- « اهل سازش بدانند آمریکا رو به افول است. کسانی که به سازش گرایش دارند بدانند، آمریکا رو به افول است... در چالش ۴۰ ساله امریکا و ایران حقیقت مهمی وجود دارد که گاهی از دیده ها پنهان می ماند و آن اینکه، طرف پیروز در این چالش، جمهوری اسلامی ایران و طرف مغلوب، آمریکا بوده است. در یک نگاه وسیع تر، قدرت و اقتدار و هیمنه امریکا در دنیا، رو به افول و زوال است و امریکای امروز به مراتب ضعیف تر از امریکای چهار دهه قبل است...»
- « ...قدرت نرم امریکا به معنای «اقناع و قبولاندن نظر خود به کشورهای دیگر»، اکنون در ضعیف ترین موقعیت ممکن قرار دارد و بخصوص از زمان روی کار آمدن رئیس جمهور فعلی امریکا نه تنها ملتها بلکه دولتهای اروپا، چین، روسیه، هند، افریقا و امریکای لاتین نیز با تصمیم های امریکا صراحتاً مخالفت می کنند...»
- «...اکنون نه تنها اقتدار معنوی و قدرت نرم امریکا رو به افول است بلکه اقدامات رئیس جمهور عجیب و غریبِ فعلیِ امریکا، «لیبرال دموکراسی» را نیز که پایه تمدن غرب است، بی آبرو کرده است... »
- «... آنها ابزار نظامی دارند اما به علت افسردگی، سردرگمی و تردید سربازانشان مجبورند از سازمانهای جنایتکاری نظیر بلک واتر برای تحقق اهدافشان در کشورهای دیگر کمک بگیرند...»
- ایشان بدهی افسانه ای امریکا و کسری بودجه ۸۰۰ میلیارد دلاری این کشور در سال جاری را از نشانه های روند زوال اقتصادی امریکا برشمردند و خاطرنشان کردند: « آنها این واقعیات را با ظاهرسازی و شعار می پوشانند اما در زیر این زرق و برق، افول اقتصادی مشهود است.»
- « ...دلم میخواهد به این نکته شما جوانان عزیز درست توجّه کنید -[چون] کارهای آیندهی این کشور دست شماها است، به اینها باید توجّه کنید- حالا بحث چالش ایران و آمریکا را میگذاریم کنار، در یک نگاه وسیعتر وضعیّت آمریکا را وقتیکه نگاه میکنیم، میبینیم که قدرت آمریکا و اقتدار و هیمنهی آمریکا در دنیا رو به افول و رو به زوال است؛ در طول سالها دائماً دارد کم میشود. آمریکای امروز از آمریکای چهل سال قبل که انقلاب پیروز شد، بمراتب ضعیفتر است؛ قدرت آمریکا رو به افول است؛ نکتهی مهم این است. اکنون پس از آن پیش بینی نویسنده ها و اندیشکده های غربی به وضوح و جرات بیشتر از افول آمریکا سخن به میان می آورند.»
- «...کسانی که به پشتیبانی امریکا حاضرند مسئله فلسطین را بهکلی به فراموشی بسپارند، متوجه باشند که امریکا حتی در منطقه خودش هم رو به زوال است اما ملتهای این منطقه و حقایق آن، زنده و پابرجا هستند...»
- « ... سنگینترین شکست تاریخ آمریکا رقم خواهد خورد. اگر در مقابل تهاجم حداکثری دشمن بسیج شویم، سنگینترین شکست تاریخ آمریکا رقم میخورد...»
- «... بعد از خروج آمریکا از برجام که این سه دولت (انگلیس، فرانسه و آلمان) مدام حرف می زدند، مدام یاوهگویی می کردند، بنده همان روز هم گفتم من به اینها اعتمادی ندارم، اینها کاری نخواهند کرد، در خدمت آمریکا خواهند بود؛ امروز کاملاً واضح شده است، بعد از گذشت حدود یک سال معلوم شده است که اینها به معنای واقعی کلمه، پادو آمریکا هستند ...آمریکا که بزرگترِ شما بود، پیشروِ شما بود، ارباب شما بود، قادر نبود ملّت ایران را به زانو در بیاورد؛ شما کوچکتر از آن هستید که بخواهید ملّت ایران را به زانو در بیاورید.»
- « آمریکایی ها با صهیونیستها درباره چیزی معامله کرده اند که متعلق به آنها نیست. فلسطین از آِن فلسطینی ها و تصمیم گیری درباره آن مختص آنهاست ... معتقدم سازمانهای مسلح فلسطینی خواهند ایستاد و مقاومت را ادامه خواهند داد و نظام جمهوری اسلامی نیز وظیفه خود را پشتیبانی از گروههای فلسطینی میداند، بنابراین هر گونه و هرقدر که بتواند از آنها حمایت میکند و این پشتیبانی، خواست نظام اسلامی وملت ایران است. ... طرح آمریکایی معامله ی قرن، قبل از مردن ترامپ خواهد مرد ... »
پس از طرح این ایده ی تیز بینانه و هوشمند و علیرغم انکارها و تخطئه های غربی ها و غرب گرایان وطنی و غیر وطنی، به تدریج ولی به شکل کاملا محسوسی این فرآیند تاریخی در حال وقوع است. برخی از این اعترافات غربی ها بسیار هیجان انگیز و دلگرم کننده است. از جمله؛
- « جوزپ بورل»، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا تاکید کرد که افول قدرت آمریکا در سایه شیوع ویروس کرونا آغاز شده است. مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا طی اظهار نظری از قدرت گرفتن مستمر چین ابراز نگرانی و تاکید کرد که اروپا باید راهبردی قدرتمندانه را در برابر چین اتخاذ کند. مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا گفت که از مدتها پیش افول قدرت آمریکا پیشبینی میشد و اکنون شیوع ویروس کرونا باعث شده که افول قدرت آمریکا با سرعت بیشتری رخ دهد. جوزپ بورل این را هم گفته که اتحادیه اروپا همواره به دنبال منافع خود است و نباید مورد استفاده ابزاری سایر کشورها قرار گیرد...
- « استیو اشمیت »، استراتژیست جمهوری خواه و مشاور کاخ سفید در دوران ریاست جمهوری جورج بوش در گفتگو ا شبکه ی msnbc: «... امریکا به بدترین وضعیت خود در 75 سال گذشته رسیده است. رهبران کشورهای خارجی و متحدین امریکا در کنار هم ایستاده و به رییس جمهور ما می خندند. اکنون امریکا در حالت عجز بی سابقه ای قرار دارد. دیپلماسی کشور ما هیچ گاه در چنین سطح پایینی قرار نداشته است. مایک پمپیو از معماران سیاست امنیت ملی ماست که در کنار ترامپ می تازند و امریکارا به بدترین و ضعیف ترین وضعیت خود در 75 سال گذش و پس از جنگ جهانی دوم رسانده اند.»
- « با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی با وجود دارا بودن قدرت سخت نظامی متناسب با قدرت آمریکا و اعلام پایان تاریخ توسط فرانسیس فوکویاما، برخی از اندیشمندان لیبرال آمریکا نظیر جوزف نای که در دولت کلینتون نیز به عنوان مشاور فعالیت می کرد، برای اولین بار در مقاله ای در مجله فارین پالیسی بر لزوم توجه به قدرت نرم به جای اتکای کامل بر قدرت سخت، تاکید کردند. در آن زمان، جوزف نای، آمریکا را تنها منبع قدرت نرم در جهان توصیف کرد. »
- حالا همین «جوزف نای » در مقاله ای برمبنای این نظرسنجی، قدرت نرم آمریکا در عرصه جهانی را رو به افول توصیف کرده است. نای می نویسد، مدافعان ترامپ، می گویند، قدرت نرم اهمیت چندانی ندارد و بودجه قدرت سخت را افزایش می دهند ... قدرت نرم آمریکا با روی کارآمدن ترامپ به شدت کاهش یافته است. مهمترین دلایل افول قدرت نرم آمریکا، شعار « اول آمریکا» است که به باور جوزف نای، می تواند حتی متحدان آمریکا را از این کشور دور کند. راه اندازی جنگ تجاری با چین و حتی اتحادیه اروپا و کانادا، خروج از توافقنامه ها و معاهده های بین المللی نظیر شورای حقوق بشر سازمان ملل، توافقنامه پاریس و حتی خروج از نهاد فرهنگی یونسکو از مهم ترین دلایل کاهش نفوذ و فرسوده شدن قدرت نرم آمریکا است.
- « پیتر هاریس نویسنده آمریکایی در مقالهای در مجله نشنال اینترست آمریکا نوشت که اکثر کارشناسان سیاست بینالمللی بر این باورند که قدرت آمریکا در جهان رو به افول است. کارشناسان به آشفتگی داخلی آمریکا یا ظهور چین و دیگر قدرتهای درحال ظهور دامن میزنند... جهان تکقطبی زمانی به پایان میرسد که ایالات متحده آمریکا موقعیت کنونی خود بهعنوان قدرت مسلط در اروپا یا آسیای شرقی را از دست بدهد. جهان تکقطبی هنوز به پایان نرسیده هرچند که افول آن قریبالوقوع است. »
- «اندیشکده آمریکایی مرکز یو اس سی برای دیپلماسی عموم موسوم به سی پی دی، در گزارش ماه اکتبر 2018 درباره کشورهای برخودار از قدرت های نرم، آمریکا را در مقام چهارم قرار داده است. انگلیس، فرانسه و آلمان در رده اول تا سوم این جدول قرار دارند. این در حالی است که در سال 2016 آمریکا در قدرت نرم، از رتبه اول جهانی برخوردار بود».
- دکتر ایزدی، استاد دانشگاه نیز نکات برجسته و کلیدی از درون خود امریکا در تایید این پارادایم جهانی مطرح شده از سوی رهبرمعظم انقلاب دارند. وی در گفتگو با پایگاه تحلیلی مصداق به برخی از این محورها اشاره نموده است که چکیده ی مهمترین محورهای آنها عبارتند از:
اصلاً یکی از دلایلی که آقای ترامپ رئیس جمهور شد همین بود. ایشان گفت که آمریکا دارد افول پیدا میکند و من آمریکا را دوباره به جایگاه اول بر میگردانم و از این جهت مردم آمریکا هم که آنجا زندگی میکنند و خودشان شاهد افول آمریکا هستند این سؤال برایشان جذابیت داشت و یکی از دلایلی که به ایشان رأی دادند همین بود. در آمریکا هم روی بحث افول اجماع است...من کسی را نمیشناسم در آمریکا که معتقد به افول نباشد و افرادی که در این حوزه کار میکنند، همگی بر افول اجماع دارند.
یک اصطلاحی هم کارشناسهای خودشان دارند که این افول را میگویند افول موریانهای. یک استادی را در آمریکا داریم به نام کریستفر لین استاد دانشگاه تگزاس. متنی را همین امسال در یکی از مجلات علمی پژوهشی در آمریکا درباره همین بحث افول موریانهای چاپ کرده بود. افول موریانهای هم به این معنی است که یک وقتی یک شیء ظاهر خوبی دارد، یعنی به ظاهرش که نگاه میکنید، خیلی مشکلدار نیست؛ ولی موریانه، از درون دارد این میزی که مجلل است را میخورد و پوک میشود و در یک بازهی زمانی کوتاهی از بین میرود. زمانی که میگویند «افول موریانهای» است یعنی از داخل، آمریکا دارد پوک میشود.
نه تنها اساتید آمریکایی این بحث افول را مطرح میکنند، بلکه سندهای بالادستی در آمریکا هم این مسأله را اعتراف میکنند. مثلاً یک نهادی در آمریکا داریم به اسم شورای ملی اطلاعات. این نهاد چند وقت پیش یک گزارشی را منتشر کرده بود، در خلاصهی ابتدای آن آمده بود که دنیای سال ۲۰۳۰ هیچ هژمونی نخواهیم داشت؛ یعنی اگر آمریکا هم یک زمانی ابرقدرت بوده دیگر تا یازده سال دیگر این حالت ابرقدرتی را نخواهد داشت. این نهاد به طور تخصصی کارش آینده پژوهی هست. آنها معتقد هستند تا سال ۲۰۳۰ دنیا چند قطبی میشود و آمریکا هم در نهایت یکی از قطبهای سال ۲۰۳۰ خواهد بود.
یکی ازدلایلی که وضعیت اجتماعی آمریکا را بحرانی کرده، مشکلاتی است که در حوزهی اقتصادی دارند. بعضی از آمارها الان نسبتاً خوب است، مثلاً درصد بیکاری در آمریکا کاهش پیدا کرده است اما زمانی که شما روند را نگاه میکنید متوجه میشوید که در حوزهی اقتصادی هم آمریکا جایگاه خودش را واقعاً در دنیا از دست داده است. بعد از جنگ جهانی دوم حدود نیمی از اقتصاد دنیا دست آمریکاییها بود، حدود پنجاه درصد. الان آماری که بانک جهانی داده می گوید الان 1/15 درصد اقتصاد دنیا دست آمریکاییهاست و همین بانک جهانی اعلام میکند که تا سال ۲۰۲۳ یعنی چهار سال دیگر این میشود ۱۳/۷ درصد.
خب قطعاً این افول اقتصادی هم بسیار جدی هست؛ یعنی آمریکا دارد جایگاه اقتصادیاش را از دست میدهد. پیشبینی میکنند که اقتصاد چین از آمریکا جلو خواهد زد و اقتصاد چین در این چند سال آینده رتبهی یک را در دنیا خواهد داشت.
در مورد افول سیاسی که کاملاً مشخص است. شما یک فردی را مثل آقای ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا میبینید این جایگاه را میگیرد. این فردی که کاملاً از حرکات و رفتار و حرفها و اینها مشخص است که کشوری که این شخص رئیس جمهورش میشود، معلوم میشود در حوزهی سیاسی مشکلاتی را دارد تجربه میکند؛ و این انسداد سیاسیای که در آمریکا وجود دارد، عجیب است.
این افول سیاسی در حوزهی بین الملل هم کاملاً مشهود است؛ یعنی آمریکا در دنیا جایگاه خودش را از دست داده است. مثلاً مؤسسهی تیو نظرسنجی کرده بود در ۳۷ کشور دنیا و محبوبیت آمریکا الان به حدود بیست درصد از زمانی که ترامپ رئیس جمهور آمریکا شده کاهش پیدا کرده است.
جمع بندی مهمترین دلایل شدت گرفتن روند افول قدرت نرم و سخت امریکا
ترامپ در نطق سالانه خود در 16 بهمن 1398 به موضوعات مهمی اشاره کرد که هر چند در ظاهر قصد قدرت نمایی و ارایه تصویری قدرتمند از ایالات متحده امریکا را داشت، بر لزوم بازگشت نیروهای نظامی این کشور از خاورمیانه و پایان طولانی ترین جنگ تاریخ امریکا تاکید کرد. این موضوع که به تناوب در بسیاری از سخنرانیها و مصاحبه ها و توییت های دونالد ترامپ مشاهده میشود، در بطن خود حکایت از ضعف و افول موریانه ای قدرت سخت امریکا دارد. جالب اینکه رییس مجلس نمایندگان امریکا، متن تقدیمی همین سخنرانی ترامپ را در مقابل دوربینهای خبرنگاران دنیا پاره می کند تا افول قدرت نرم و ناکارآمدی و انحطاط اخلاقی سیاستمداران امریکا را هم به نمایش بگذارد.
هزینه های 80 میلیارد دلاری حضور امریکا در خلیج فارس، موضوع دیگری است که ترامپ را وادار به موضعگیریهای متناقض برای تامین هزینه های این حضور نماید و میزان دریافتی های خود از کشورهای حوزه خلیج فارس را افزایش دهد و رفتارهای سیاسی وی بعد از حملات به تاسیسات نفتی آرامکو و اشاره به عدم نیاز امریکا به نفت خلیج فارس و خودکفایی نفتی امریکا و لزوم پرداخت هزینه های توسط سایر شرکای جهانی و کشوهای منطقه و سپس اعلام خارج ساختن برخی سامانه های دفاع هوایی از عربستان و ناتوانی در دادن پاسخ های مورد انتظار کشورهای مرتجع عرب به ایران و اقدامات محور مقاومت، همگی بر یک افول جدی قدرت نرم و سخت امریکا در حوزه ی خاورمیانه و واکنش به بحرانهای بین المللی دارد.
خروج مستمر و زنجیر وار دونالد ترامپ از توافقنامه ها و معاهدات بین المللی و حتی ساختارها و سازمانهای بین المللی که بعضا خود دولت امریکا مبدع و مبتکر و حامی اصلی تاسیس و خلق و انعقاد آنها بوده و به عنوان یکی از مهم ترین ابزارهای قدرت نرم امریکا برای سیطره بر موضوعات مختلف زیست محیطی و حقوق بشری و نظامی و امنیتی و سیاسی و اقتصادی و مدیریت آنها در راستای اهداف امنیت و منافع ملی ایالات متحده امریکا بوده، موضوعی عجیب و در عین حال واقعی است که نشانگر فقدان کنترل و توازن تصمیم گیری منطقی در تیم رهبری کاخ سفید و قرار گرفتن در همان مسیر افول این کشور است.
روند فزاینده ی قدرت چین در حوزه ی قدرت نرم و سخت و نگرانی های اعلامی و رسمی امریکا و غرب از این تحولات جانشین چینی ها در عرصه های مختلف علمی و اقتصادی و بازرگانی، از دیگر نشانه های افول و نزول امریکاست. سیطره ی غولهای مخابراتی «هوآوی » و « زد تی ان» چین بر نسل پنجم اینترنت و تصاحب 40 درصد کل بازار زیرساختهای اینترنتی و مخابراتی دنیا و بازار چند صد میلیارد دلاری آن و همچنین صدرنشینی چین در سازمان جهان مالکیت معنوی و ثبت اختراعات و به زیر کشاندن امریکا بعد از 40 سال صدر نشینی، تراز تجاری بالا و بی رقیب چین در بازارهای جهانی و ... از نشانه های این تغییر حوزه ی قدرت نرم و سخت در جهان و نزول و افول ایالات متحده است.
گرایش و رویکرد امریکا ستیزی هم در حوزه بازیگران بین الملل و هم افکار عمومی جهانی و سازمان های مردم نهاد در سالهای بعد از جنگ جهانی دوم به تدریج آغاز شده و در منحنی صعودی قرار داشته لیکن با آغاز قرن بیست و یکم شاهد رشد شدید و قابل اندازه ی این رویکرد امریکا ستیزی در جهان هستیم و تحقیقات و نظرسنجیهای مختلف بینالمللی گواهی بر آن است.
« ... شواهد فراوانی دال بر فرسایش قدرت نرم امریکا در نیم سده اخیر وجود دارد. پس از جنگ جهانی دوم، هر چند ایالات متحده به دلیل پیروزی در جنگ علیه اردوگاه نازیسم و به دست گرفتن رهبری مقابله با تمامیت خواهی کمونیسم به پرستیژ قابلملاحظهای در صحنه جهانی دست یافت لیکن با گذشت زمان، منحنی قدرت نرم امریکا روندی نزولی را تجربه کرد. انگاره اصلی مقاله حاضر آن است که زوال قدرت نرم امریکا روندی تاریخیـجهانی و خارج از کنترل مقامات این کشور بوده به گونهای که وقوع منازعات بینالمللی و حتی داخلی کشورها، در افول قدرت نرم امریکا تأثیرگذار بوده و به دلیل نقش رهبری بلوک غرب توسط امریکا پس از جنگ جهانی دوم بسیاری از تأثیرات فرهنگی و سیاسی بحرانها خارج از کنترل این دولت به افول این بعد از قدرت امریکا منجر گردیده است. بدین سان، به دلیل نقش بینالمللی امریکا به عنوان ابرقدرت سختافزاری جهانی، مداخلات گاه ناگزیر این کشور در صحنههای منطقهای، جهانی و داخلی سایر کشورها تأثیر منفی روی قدرت نرم آن گذارده است...» (فصلنامه پژوهشی قدرت نرم دوره 2، شماره 7 پاییز و زمستان 1391)
برخی از این نشانه ها عبارتند از؛ زوال سبک زندگی آمریکایی، زوال سیاسی هژمونی آمریکایی، زوال اعتبار سیاست خارجی آمریکا، زوال نفوذ منطقهای آمریکا، زوال قدرت حقوقی آمریکا در نهادهای بینالمللی و خروج های پیاپی امریکای ترامپ از پیمان ها و سازمانها و توافقنامه های مرجع و مهم بین المللی، ناکامی امریکا در حل و فصل بحران های بین المللی و ایجاد نقش مخرب و معکوس در روند حل و فصل مسالمت آمیز مناقشات بین المللی، شکست و ناکامی در مقابله با بحران های داخلی از مدیریت بیماری کرونا تا اختلافات داخلی و تبعیض نژادی و اعتراضات سنگین و گسترده داخلی و ناکارایی سیستم سیاسی و امنیتی امریکا در رفع این بحران ها و ...
نتیجه گیری
قدرت نرم امریکا که اولین موتور محرک سیاست خارجی و تامین امنیت و منافع ملی امریکا در نظام روابط بین الملل بود به شکل قابل توجهی تخریب و آسیب دیده و این امر موجب کاهش سطح قدرت و نفوذ بین المللی امریکا در پیگیری اهداف خود گردیده است.
قدرت سخت امریکا نیز به دلیل برخوردهای مستمر و درگیریهای نفس گیر و طولانی مدتن در خاورمیانه و شرق آسیا و شمال افریقا و هم چنین بروز خطاهای مکرر راهبردی در تعیین اهداف و اولویتها و ناکامی در همراه سازی شرکای بین المللی و منطقه ای و تقویت قدرت سخت رقبای بین المللی امریکا و ناکارآمدی و یا تضعیف ساختارهای کنترل و نظارت بین المللی بر قدرت سخت در جهان توسط خود امریکا، در شرایط افول به سر می برد. ناکامی در حملات نظامی امریکا و متحدین در سوریه، عراق، یمن و اقغانستان و شکست کامل یا نزدیک به ناکامی در این حوزه ها، بیانگر ناکارآمدی و افول قدرت سخت امریکا هم می باشد.
بروز و ظهور قدرت نرم و سخت جمهوری اسلامی ایران در خاورمیانه و افزایش سطح تماس و همجواری قدرت نرم ایران در سایر نقاط جهان و به چالش کشیده شدن امریکا و سیاست های زورمدارانه آن در سوریه و عراق و افغانستان و یمن و حوزه خلیج فارس در کنار قدرت نرم و سخت چین و روسیه و هند و ترکیه و کره شمالی و ... در جهان، امریکا و متحدین آن را در حالت انفعال بی سابقه ای قرار داده است.
رشد خودباوری و روحیه مقاومت و ایستادگی در مقابل سلطه گر و سلطه جویی و اشغال و اشغالگری و قرار گرفتن قدس و فلسطین در راهبرد انقلاب اسلامی به عنوان نقطه محوری و تمرکز جبهه و محور مقاومت، انرژی بسیار عظیم و توفنده ای را در کالبد ملتها و جوانان مسلمان منطقه و همه آزادیخواهان جهان دمیده است که این امر، اساسی ترین پیشران سیاست خارجی امریکا و اروپا یعنی تقویت و حمایت از رژیم اشفالگر قدس را هدف قرارداده و ناکام و عقیم نموده است و این راهبرد اساسی و کلیدی و محور مهم و تاریخ ساز را تنها با ایستادگی و پایمردی انقلاب اسلامی و شخص مقام معظم رهبردی و بدون کمک سران مرتجع عربی و اکثر کشورهای اسلامی به مرحله ی عزیمت و تغییر ژئوپولتیک خاورمیانه، به انجام رسانده ایم و این پیروزی و دستاورد بزرگ، بزرگترین ضربه بر قدرت نرم و سخت امریکا و محور شرارت و سلطه ی غربی و سوخت و انرژی مورد نیاز برای تسریع در افول امریکا و غرب در جهان می باشد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com