کد خبر: ۶۵۷۵۸۵
تاریخ انتشار:
رابطه «انسانی» را بر تروریسم رسانه‌ای و جنگ‌روانی، پیروز کنیم

اهمیت دیپلماسی عمومی در بحران کرونا

همانطور که این روزها با وسواس بیش از معمول به شستن دستها و پاکسازی فضای خانه‌ها و پرهیز از محیط‌های آلوده همت بسته‌ایم، باید با همین شدت وسواس فضای ذهن‌مان را از شایعات و اخبار جعلی و رسانه‌های بد نیت پاکسازی کنیم

اهمیت دیپلماسی عمومی در بحران کروناگروه اجتماعی- علی نصری طی یادداشتی نوشت: امروز در حالی که همه کشور درگیر مبارزه با اپیدمی ویروس کرونا هستند، یک نبرد دیگر در موازات آن به صورت خاموش‌ در حال شکل‌گیری است.

به گزارش بولتن نیوز، این نبرد گر چه شاید در حال حاضر «اولویت» جوامع وحشت‌زده از کرونا محسوب نشود، اما جامعه‌ای که از آن غافل بماند و در آن شکست بخورد، تا سالیان سال عواقب مخرب و ویران‌گر آن را خواهد چشید.

در تمام بحران‌های بین‌المللی - از جنگ جهانی گرفته تا فجایع زیست‌محیطی تا اپیدمی‌های بیماری - کشوری که به عنوان «آغازکننده» یا «منشأ» یا «کانون» بحران در حافظه تاریخ بشر ثبت شود، تا «ابد» با آسیب‌هایی به مراتب فراتر از خود آن بحران دست و پنجه نرم خواهد کرد.

بیش از ۷۰ سال از پایان جنگ جهانی دوم میگذرد و هنوز ملت آلمان نتوانسته نام خود را از ننگ هیتلر و تهمت فاشیسم و‌ طعنه «سلام نازی»، در افکار عمومی جهان، پاک کند. تصویری که حتی زانو زدن ویلیام برانت - صدر اعظم آلمان غربی - در برابر نماد قربانیان لهستانی آلمان نازی، ترمیم نکرد.

حادثه «چرنوبیل» گره خورده و نام «روس» - در افکار عموی جهان - به عنوان مصداق و مثال و استدلال برای اثبات «بی‌لیاقتی» هر ملتی برای دست یافتن به فن‌آوری‌های پیشرفته، مطرح می‌شود. ملتی که اولین انسان فضانورد را به خارج جو زمین فرستاد.

امروز در حین مبارزه با بحران جهانی کرونا، تمام کشورهایی که با واقعیت این نبرد رسانه‌ای و سیاسی آشنا هستند، تمام تلاش خود را بکار میگیرند تا حتی‌الامکان از این ویروس فاصله بگیرند و خود را به عنوان «قربانی» و نه «کانون» آن معرفی کنند.

شاید به همین دلیل است که اکثر دولت‌ها انتشار آمارهای مبتلایان کشور خود را به تعویق می‌اندازند یا به صورت قطره‌چکان رسانه‌ای میکنند؛ با این منطق که هر چقدر کرونا «دیر»تر به کشور ما سرایت کرده باشد، سهم کم‌تری در آلوده کردن سایر کشورها و «جهانی» کردن آن داریم.

تا همین امروز چین در ابعاد مختلف، آثار مخرب «منشأ» بحران بودن را تجربه کرده است. با این روال سالیان‌ سال طول خواهد کشید تا فکر بازدید از «دیوار چین» به ذهن گردشگری در جهان خطور کند یا فرهنگ و غذا چینی از برچسب «خفاش‌خور» رهایی یابد.

خشونت‌های نژادپرستانه، نگاه‌های خشم‌آلود، فحش و نفرین‌های زیر لبی، طرد شدن توسط دوست و همسایه و لطمات شدید اقتصادی در مقیاس فردی و احتماعی، جزیی از واقعیت تلخ زندگی این روزهای شهروندان چینی در سراسر جهان شده است.

در پی همین پیامدهای سنگین و غیرقابل تحمل است که این روزها مقامات چینی زمزمه‌های «منشأ» بیماری نبودن کشورشان را مطرح می‌کنند و مدعی می‌شوند که صرفاً «کاشف» آن بوده‌اند.

اما اگر چین موفق شود تا این بار تقصیر را از گردن خود باز کند، تمام کاسه کوزه ها بر سر کدام کشور خواهد شکست؟

«ایران» مساعدترین نامزد برای این نقش است. به چند دلیل:

اول اینکه چندین دهه است که ایران کانون حملات رسانه‌ای گسترده و پروژه «امنیتی‌سازی» و «انسانیت‌زدایی» رسانه‌های جمعی و جریان‌های سیاسی ایران‌ستیز کشورهای غرب و منطقه بوده است.

میلیاردها دلار تا کنون برای پیوند زدن نام ایران و ایرانی با «تروریسم»، «سلاح هسته‌ای»، «بی‌ثباتی»، «تهدید برای صلح جهانی» و مفاهیم نظیر آن، هزینه شده است. و آن بستر «هراس» و «نفرت» که لازمه پذیرش هرگونه اتهام است، هم‌اکنون هم برای ایران آماده است.

دوم اینکه بخش قابل توجهی از خود جامعه ایران به عادت «خودزنی» خو گرفته و نه تنها مصرف‌کننده و پزیرای پروپاگاندای ایران‌ستیزانه رسانه‌های خارجی و «فارسی‌زبان» است، که بعضاً خود نیز ناخواسته تولیدکننده انواع شایعات با محتوای ضدایرانی است. و مقاومتی چندانی نسبت به آن ندارد.

سوم اینکه فضای «بهت» و «حیرت» که این روزها در سراسر جهان حاکم است، افکار عمومی جوامع را برای پذیرش هر ادعایی، هر چند نامعقول و غیرمنطقی، آماده کرده است.

همانطور که در بهت عمومی پس از حادثه یازده سپتامبر، افکار عمومی آمریکا برای پذیرش هرگونه ادعای نامعقولی توسط دولت وقت و‌ رسانه‌های جمعی این کشور، آمادگی داشت. ادعاهایی مانند نقش داشتن صدام در این حملات و ساختن سلاح‌های کشتارجمعی توسط او، به راحتی مورد استقبال جامعه قرار گرفت.

در بستر روانی مشابهی‌ست که این روزها روزنامه «نیویورک پست» می‌تواند بدون کم‌ترین نگرانی از واکنش‌های منفی جامعه یا دغدغه راستی‌آزمایی مخاطبان، مدعی شود که «ایرانیان» برای مقابله با کرونا مشغول لیس زدن اماکن مذهبی هستند. این خبر در همان ساعات اول هزاران بار بازنشر می‌شود.

در چنین فضایی، تعجب نکنیم اگر در هفته‌های آینده، مقامات چینی با همکاری روزنامه‌نگاران و دانشمندان و هنرمندان این کشور در یک کمپین عظیم دیپلماسی عمومی، کشور خودشان را به عنوان «کاشف» و نه «منشأ» کرونا معرفی کنند.

غفلت و انفعال ما در این نبرد رسانه‌ای و سیاسی، در بحران این روزها،قطعاً به شکست ما در این میدان منجر خواهد شد و آسیب‌های جبران‌ناپذیری را در آینده نزدیک و تا سالیان سال نصیب‌مان خواهد کرد.

ما وظیفه داریم که هم در حوزه شخصی (نحوه مواجهه‌مان با اخبار و شایعات) و هم در جبهه دیپلماسی رسمی (موضع‌گیری‌های دستگاه سیاسی کشور) و هم از طریق ابزارهای دیپلماسی عمومی (رسانه، هنر، فضای مجازی..‌‌.) از تبدیل شدن کشورمان به کانون کرونا در افکار عمومی جهان، جلوگیری کنیم.

همانطور که این روزها با وسواس بیش از معمول به شستن دستها و پاکسازی فضای خانه‌ها و پرهیز از محیط‌های آلوده همت بسته‌ایم، باید با همین شدت وسواس فضای ذهن‌مان را از شایعات و اخبار جعلی و رسانه‌های بد نیت پاکسازی کنیم و نسبت به اعتبار منابع خبری و راستی‌آزمایی خبرها حساس باشیم.

در برابر فضاسازی‌های مسموم رسانه‌های خارجی و «فارسی‌زبان»، بی‌تفاوت نباشیم و با کمپین‌های اعتراضی و حتی شکایت‌های حقوقی اجازه نفرت‌پراکنی، ایران‌هراسی، انسانیت‌زدایی، اتهام‌زنی و دروغ‌پردازی علیه کشورمان را ندهیم.

و در کنار آن، با برقرار کردن ارتباط سالم با سایر مردم جهان از طریق فضای مجازی، خلاقیت‌های هنری، پیام‌های همدردی و به اشتراک گذاشتن تجربیات خودمان در نبرد با کرونا و یاری‌رساندن به آنها در صورت نیاز، رابطه «انسانی» را بر تروریسم رسانه‌ای و جنگ‌روانی، پیروز کنیم.

انتهای پیام/

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین