کد خبر: ۶۵۳۱۹
تعداد نظرات: ۶ نظر
تاریخ انتشار:
بازشناسی 4 چهره از هاشمی‌رفسنجانی

رابطه‌اي كه بايد به آن پاسخ داد

باید گفت در دوران پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و حتی در 3 سال ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی نه‌تنها هاشمی‌رفسنجانی با سازمان مجاهدین خلق رابطه تنگاتنگ سیاسی داشته بلکه فرزندان او نیز خواسته و ناخواسته از این روابط بشدت متاثر بوده و هستند.
بولتن نیوز:حقیقتی غیرقابل انکار است که برخی فرزندان اکبر هاشمی‌رفسنجانی همراه خانواده با جدیت بی‌نظیری در هدایت آشکار یا پنهانی فتنه 88 که با مشارکت اساسی فرقه تروریستی مجاهدین خلق رنگ خون به خود گرفت مشارکت خیابانی بسیار فعال و تعیین‌کننده‌ای داشتند که سکوت معنادار و حتی حامیانه هاشمی‌رفسنجانی در مقابل این مشارکت شوم خانوادگی تعجب همگانی را در پی داشت. باید گفت در دوران پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و حتی در 3 سال ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی نه‌تنها هاشمی‌رفسنجانی با سازمان مجاهدین خلق رابطه تنگاتنگ سیاسی داشته بلکه فرزندان او نیز خواسته و ناخواسته از این روابط بشدت متاثر بوده و هستند.
شاید برای عده‌ای موضع‌گیری‌های خصمانه فائزه هاشمی در فتنه 1388 در مقابل انقلاب اسلامی و مقام معظم رهبری بسیار عجیب می‌نمود اما باید پذیرفت از کسی که پس از گذشت 30 سال از مرگ اتفاقی هنگام بازداشت پدر و برادرشوهر منافقش کماکان و کینه‌جویانه از آن یاد می‌کند و حتی آن را به دروغ علنا به نظام اسلامی و شهید سیداسدالله لاجوردی منسوب می‌کند، انتظاری جز این نمی‌رود. تاریخ نهضت انقلاب اسلامی مملو از صحنه‌های پرشوری است که مبارزان مسلمان به دلیل همراه داشتن یک اعلامیه امام خمینی(ره) تحت شدیدترین شکنجه‌های ساواک قرار می‌گرفتند و حتی با وجود کشیده شدن ناخن انگشتان دست و پایشان در زیر شکنجه از مواضع اعتقادی خویش و اعلام وفاداریشان به راه خمینی(ره) کبیر کوچک‌ترین قدمی عقب نمی‌گذاشتند و تنها الگوی آنان منش و روش حضرت امام(ره) بود در حالی که الگوی فرزندان رفسنجانی در زندگی سیاسی‌شان ساده‌زیستی و شور انقلابی! اعضای سازمان تروریستی مجاهدین خلقی بوده است که اشتهار آنان به بی‌نمازی و حتی بی‌دینی زبانزد همگانی است و حتی زن‌بارگی، مفاسد اخلاقی و ربایش همسر همرزم! در خانه‌های تیمی آنان بیداد می‌کرد و هنوز نیز همان فساد اخلاقی در اردوگاه اشرف دامنگیر آنان است. با این وجود فاطمه هاشمی در مصاحبه با یک نشریه توقیفی مدعی می‌شود الگوی او در زندگی، محبوبه متحدین و سرور آلادپوش بوده و او در مدرسه تحت تعلیم معلمانی بوده که جزو اعضای فعال مجاهدین خلق بوده‌اند و او مبانی سیاسی خویش را از آنان دریافت می‌داشته است و جالب آنکه آنان با اعضای مجاهدین خلق رفت و آمد خانوادگی داشتند.


شاید شفاف‌گویی بیشتر دختر رفسنجانی و بیان جزئیات بیشتری از مناسبات و روابط خانوادگی خانواده رفسنجانی با اعضای سازمان تروریستی مجاهدین خلق در آن دوران به روشن شدن علل اصلی مواضع غیرانقلابی آنان در مقطع کنونی کمک شایان توجهی می‌کرد. به هر شکل فاطمه هاشمی در این باره می‌گوید: «ما از بچگی زندگی سیاسی داشتیم و با خانواده‌های سیاسی در رفت‌ و آمد بودیم. من در مدرسه رفاه دوران راهنمایی را می‌خواندم. بسیاری از معلم‌هایم مجاهدین بودند. زن علی میهن‌دوست، محبوبه متحدین، سرور آلادپوش، معلم‌های ما بودند. خانم بازرگان که همسر حنیف‌نژاد بود، مدیر مدرسه ما بود. برای من محبوبه متحدین و سرور آلادپوش الگو بودند. ساده‌زیستی و شور انقلابی آنها برای من الگو بود. من در مراسم‌ آنها شرکت می‌کردم و رابطه‌ای تنگاتنگ با آنها داشتم. یادم هست که اگر یکی از آنها شهید می‌شد، همراه مادرم در مراسم آنها شرکت می‌کردیم».

 

در این مصاحبه که مربوط به 3 سال پیش است فاطمه هاشمی با زیرکی خاصی سعی می‌کند ضمن تحریف برخی حقایق پدرش را از ارتباط با منافقین رسما مارکسیست شده تطهیر کند. او موضوع اطلاع یافتن پدرش از تغییر ایدئولوژیکی سازمان مجاهدین خلق از اسلام به مارکسیست را به دوران زندانی شدن رفسنجانی مربوط می‌داند، در حالی که رفسنجانی از مدت‌ها پیش از دستگیری‌اش از ماجرای اعلان رسمی مارکسیست شدن مجاهدین خلق مطلع بوده و حتی در همان مقطع یک سفر خارجی نیز همراه اعضای خانواده داشته است و عجیب آنکه رفسنجانی با وجود اطلاع از علائق و ارتباطات فرزندانش با سازمان مجاهدین خلق آنان را از استمرار چنین ارتباطاتی منع نمی‌کند و حتی ظاهرا هشداری نیز به آنان نمی‌دهد.


فاطمه هاشمی‌رفسنجانی در همان مصاحبه مدعی می‌شود: «پدر من که به زندان رفت، از ماجرای اختلاف در مجاهدین و تغییر ایدئولوژی در بخشی از آنها و تشکیل گروه‌هایی مثل فرقان باخبر شده بود. همیشه به ما سفارش می‌کرد که بچه‌ها وارد گروه‌ها نشوید، وقتی از زندان بیرون آمدم، توضیحات کامل را برای شما می‌دهم. یادم هست پدرم در زندان بود و من عکس‌ بچه‌های مجاهدین مثل حنیف‌‌نژاد و میهن‌دوست را گرفته بودم و به دیوار اتاقم زده بودم». فاطمه هاشمی در پاسخ به این سوال که بچه‌های مجاهدین قبل از انقلاب گویا حتی بعد از تغییر ایدئولوژی هم به خانه آقای لاهوتی رفت‌ و آمد داشته‌اند و آیا بعد از انقلاب هم این ارتباط وجود داشت؟ پاسخ جالب و روشنگرانه‌ای می‌دهد. او درباره دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی می‌گوید: «من زیاد به خانه آقای لاهوتی [از سمپات‌های اصلی مجاهدین خلق] می‌رفتم و یادم نمی‌آید آن بچه‌ها [اعضای سازمان مجاهدین خلق] زیاد به آنجا بیایند. شاید یکی، دو بار این اتفاق افتاد. البته تماس‌ تلفنی هم داشتند».

فاطمه هاشمی در ادامه از خصومت لاهوتی نسبت به انقلاب اسلامی ناخواسته پرده برمی‌دارد، او می‌گوید: «آیا احساس می‌کردید آقای لاهوتی به بچه‌های مجاهدین نزدیک هستند؟ ایشان ارتباط داشت اما نزدیکی نداشت. آقای لاهوتی در میانه بود. نه این طرف را قبول داشت و نه آن طرف را». وی در ادامه نیز شرح مبسوطی می‌دهد که وی چگونه در سال 1358 با راهنمایی مشفقانه پدرش در مدرسه پسرانه خوارزمی! در سالگرد درگذشت دکتر محمد مصدق برای وی مراسم گرامیداشت برگزار کرده و اکبر رفسنجانی شخصا سخنران جلسه یادشده را پیشنهاد می‌دهد.

 

فاطمه هاشمی در مصاحبه‌ای که با همان نشریه توقیفی دارد در لابه‌لای سخنان خویش می‌گوید: «بعد از انقلاب و بازگشت آقای [حسن] لاهوتی از فرانسه، یادم هست شب سالگرد مصدق بود که آقای لاهوتی به خانه ما آمدند، قرار بود فردای آن روز ما و دوستانمان برنامه‌ای را برای مصدق در مدرسه پسرانه خوارزمی تجریش برگزار کنیم». شنیدن این جمله از فاطمه هاشمی برای مصاحبه‌گر که برای یک نشریه اصلاح‌طلب کار می‌کند به قدری عجیب می‌نماید که او ناچار مجبور به طرح پرسش دیگری می‌شود که پاسخ فاطمه هاشمی مبین آن است که خانواده هاشمی با مصدق غیرمسلم نه‌تنها هیچ مشکلی نداشته است بلکه آنان پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز علنا مدافع خط فکری آنان نیز بوده‌اند و در فضای سیاسی ملتهب 1358 با راهنمایی پدر برای مصدق‌السلطنه که مدت‌ها جزو 8 مشاور ارشد رضاخان میرپنج بوده و همانند رضاشاه لائیک اشتهار عمومی به دین‌ستیزی داشته است مراسم گرامیداشت برگزار می‌کردند. مصاحبه‌گر با تعجب از فاطمه رفسنجانی می‌پرسد: «در خانه آقای هاشمی مشکلی با مصدق وجود نداشت؟» که فاطمه هاشمی در پاسخ با صداقت جالبی پاسخ می‌دهد: «نه، حتی یادم هست به پدر گفتم یک سخنران برای آن مراسم می‌خواهم و پدر هم، سعید [لاهوتی] را معرفی کردند که او هم فردا آمد و در آن مراسم صحبت کرد».


شاید بار دیگر بازخوانی کلام الهی حضرت امام(ره) درباره مصدق روشنگر حقایق دیگری باشد. به هر حال تحت هیچ شرایطی قابل قبول نیست که فردی همانند هاشمی‌رفسنجانی که داعیه پرچمداری مبارزات انقلابی متصل به روحانیت مبارز را در گذشته و حال دارد از خیانت‌های دینی مصدق بی‌اطلاع باشد و ساده‌اندیشی خواهد بود که کسی مدعی شود رفسنجانی از نظرات مبنایی امام خمینی(ره) درباره جبهه ملی، نهضت آزادی و مجاهدین خلق بی‌اطلاع بوده است چرا که در این صورت باید در کیفیت سوابق مبارزاتی هاشمی‌رفسنجانی بشدت شک داشت.

نباید فراموش کرد زمانی که حضرت امام(ره) در بحبوبه انقلاب اسلامی به پیشنهاد شورای انقلاب و برخی دوستان! بازرگان را با 3 وظیفه مشخص، برگزاري رفراندوم تغيير نظام کشور از سلطنتی به جمهوری اسلامی، تشکيل مجلس خبرگان براي تصويب قانون اساسي و برگزاري انتخابات مجلس شوراي اسلامي به عنوان نخست‌وزیر موقت معرفی می‌کند در همان حال نیز یادآور می‌شود که ایشان برحسب حق شرعی و حق قانونی و البته بدون در نظر گرفتن وابستگی حزبی‌شان برای این پست در نظر گرفته شده‌اند.

 

امام خمینی(ره) در حکم نخست‌وزیری بازرگان که اتفاقا روز يکشنبه 15 بهمن سال 1357 توسط اکبر هاشمی‌رفسنجانی قرائت می‌شود، حکم می‌کنند: «جناب آقای مهندس مهدی بازرگان! بنا به پیشنهاد شورای انقلاب، برحسب حق شرعی و حق قانونی ناشی از آرای اکثریت قاطع قریب به اتفاق ملت ایران که طی اجتماعات عظیم و تظاهرات وسیع و متعدد در سراسر ایران نسبت به رهبری جنبش ابراز شده است و به موجب اعتمادی که به ایمان راسخ شما به مکتب مقدس اسلام و اطلاعی که از سوابقتان در مبارزات اسلامی و ملی دارم، جنابعالی را بدون در نظر گرفتن روابط و حزبی بستگی به گروهی خاص، مامور تشکیل دولت موقت می‌نمایم تا ترتیب اداره امور مملکت و خصوصا انجام رفراندوم و رجوع به آرای عمومی ملت درباره تغییر نظام سیاسی کشور به جمهوری اسلامی و تشکیل مجلس موسسان از منتخبین مردم جهت تصویب قانون اساسی نظام جدید و انتخاب مجلس نمایندگان ملت بر طبق قانون اساسی جدید را بدهید...».

به هر صورت در همان مصاحبه فاطمه هاشمی از پشت پرده افکار رفسنجانی نیز در همراهی با منافقین شناسنامه‌دار رونمایی می‌کند. شکی وجود ندارد که نهضت آزادی مولود مشروع جبهه ملی است و از سوی دیگر منافقین تروریست نیز مولود مشترک جبهه ملی و نهضت آزادی است و در حقیقت چهره افراطی و تروریستی آن دو در منافقین تبلور یافته است. از سوی دیگر شکی وجود ندارد که حسن لاهوتی- پدرشوهر فاطمه و فائزه- و فرزند بزرگش وحید از اعضا و حامیان اصلی منافقین در پیش و پس از پیروزی انقلاب اسلامی بودند و لاهوتی‌ها تا آخرین لحظات عمرشان بر حقانیت مواضع سیاه منافقین اصرار داشتند و به استناد خاطرات هاشمی در سال 60، حسن لاهوتی بشدت منتقد انقلاب اسلامی بوده و نسبت به حذف منافقین، نهضتی‌ها و جریان بنی‌صدر از جریان انقلاب اسلامی بشدت معترض بوده است.

فاطمه هاشمی در ادامه همان مصاحبه مدعی می‌شود رفسنجانی ضمن تایید حرف‌های حسن لاهوتی او را به امید به حالت طبیعی برگشتن امور! دعوت به صبر می‌کرده و در این میان کاملا طبیعی است که توقعات سیاسی لاهوتی از هاشمی تامین منافع و مصالح منافقین باشد. به هر حال فاطمه هاشمی در همان مصاحبه می‌گوید: «من خیلی وقت‌ها در جلسات و صحبت‌های میان آقای لاهوتی و پدرم می‌نشستم و گوش می‌دادم. پدر، حرف‌های آقای لاهوتی را تایید می‌کردند و رد نمی‌کردند اما می‌گفتند باید صبر کرد چون انقلابی صورت گرفته و به مرور همه چیز به حالت طبیعی خودش می‌رسد». اگرچه در بازخوانی مجدد جمله یادشده واژه «خیلی وقت‌ها» به راحتی از جلسات محفلی متعدد هاشمی با چهره‌های نام‌آشنای منافقین خبر می‌دهد اما شاید شنیدن خبر حضور «مسعود رجوی تروریست» به‌عنوان سرکرده منافقین در بیمارستان هنگام ترور هاشمی‌رفسنجانی و دعای خیر او برای سلامتی ایشان آن هم از زبان عفت هاشمی بر پیچیدگی ماجرا بیش از گذشته می‌افزاید.

به هر شکل مواضع دوپهلو وگاه ناهضم برخی اعضای خانواده هاشمی‌رفسنجانی و شخص ایشان در چند سال اخیر موجب شده در مقطع کنونی ضرورت بازخوانی گذشته سیاسی او صدچندان مهم نماید. به هر صورت بازشناسی شخصیت خاصی همانند هاشمی‌رفسنجانی که زحمات بی‌شماری برای انقلاب اسلامی کشیده‌اند حکم می‌کند تا پژوهشگران با احتیاط بیشتری گام در وادی بازشناسی او بگذارند.

شاید در حالت عمومی و با توجه به روابط قبلی خانوادگی هاشمی‌رفسنجانی با برخی اعضای سازمان تروریستی مجاهدین خلق و همچنین سرعت غیرقابل کنترل رخدادهای سیاسی سال 58، همکلامی مسعود رجوی با همسر هاشمی‌رفسنجانی موضوعی عادی و ساده نشان بدهد اما وقتی ارتباطات خاص دهه 50 رفسنجانی با منافقین با وجود طرد علنی آنان از سوی معمار کبیر انقلاب اسلامی مورد واکاوی قرار می‌گیرد و با مواضع دهه‌های بعدی هاشمی تلفیق می‌شود مساله حالت جدی‌تر و حتی نگران‌کننده‌ای به خود می‌گیرد.


عفت هاشمی در مصاحبه با یکی از نشریات توقیفی مدعی می‌شود مسعود رجوی در شب ترور هاشمی‌رفسنجانی در بیمارستان محل بستری رفسنجانی حاضر شده و شخصا خطاب به همسر هاشمی‌رفسنجانی می‌گوید اگر تا فردا صبح اتفاقي نيفتد، ان‌شاءالله حاج‌آقا [رفسنجانی] زنده خواهد ‌ماند. بازخوانی مصاحبه همسر آقای رفسنجانی درباره نحوه ترور هاشمی‌رفسنجانی توسط منافقین که در مورخ 5 خرداد ۱۳۸۷ توسط یکی از خبرگزاری‌های کشور منتشر شده از این دست مطالب است که ناخودآگاه خواننده مصاحبه با علامت سوال بسیار بزرگی روبه‌رو می‌شود. همسر هاشمی‌رفسنجانی ناگاه در میانه مصاحبه با کلامی عجیب مدعی می‌شود مسعود رجوي به ایشان گفته است كه اگر تا فردا صبح اتفاقي نيفتد، ان‌شاءالله حاج‌آقا زنده مي‌ماند و عجیب‌تر آنکه در انتهای مصاحبه همسر آقای هاشمی‌رفسنجانی بیان می‌دارند: «يك روز نيز خانم‌هايي كه عضو منافقين بودند، آمدند تا با من ملاقات كنند. مي‌خواستند بفهمند وضعيت آقاي هاشمي چطور است». از یکسو هیچ عقل سلیمی نمی‌تواند بپذیرد که در 4 خرداد 1358 سرکرده منافقین به راحتی با همسر آقای هاشمی مراوده کلامی داشته و حتی در بیمارستان حضور به هم رسانده و با نگرانی جویای احوال ایشان باشد چرا که هاشمی‌رفسنجانی به اعتبار خاطرات مکتوبش از سال‌های بسیار دور نسبت به ارتداد منافقین اطلاع کافی داشته و حتی یک روز قبل نیز با حرارت علیه آنان در میدان هفت‌تیر سخنرانی کرده بود اما موجود بی‌وجدانی همانند رجوی تروریست در بیمارستان نگران حال او است.


عفت مرعشي، همسر اكبر هاشمي‌رفسنجاني، پس از 29 سال از ترور همسرش در روايتي خواندني در شرح جزئيات ترور هاشمي توضیح می‌دهد: «زمان ترور روز جمعه بود، روز پنجشنبه آقاي هاشمي در ميدان 25 شهريور (هفت‌تير) سخنراني داشت. خيلي درباره منافقين و آمريكا صحبت كرده بود. پس از ترور شهيد مطهري، خيلي درباره جنايت منافقين صحبت مي‌كرد. يك بار در قم، يك بار هم در ميدان 25 شهريور خيلي راجع به منافقين صحبت كرد. آقاي هاشمي جلوي تلويزيون سخنراني خودش را كه در ميدان 17 شهريور انجام داده بود، گوش مي‌كرد... زنگ خانه را كه زدند، كارگر ما رفت در را باز كرد. آمد، گفت كه 2 نفر هستند پيامي از طرف آقاي ناطق‌نوري براي آقاي هاشمي دارند... آقاي هاشمي گفتند كه بگو بيايند داخل... از مقابل اتاق كه رد شدم، ديدم انگار 3-2 نفر دارند كشتي مي‌گيرند. تعجب كردم، چون آقاي هاشمي داخل آن اتاق بودند. در را باز كردم ديدم ايشان با يك نفر گلاويز شده‌اند... من در را كه باز كردم و اين صحنه را ديدم رفتم داخل. آن مرد چند بار به صورت آقاي هاشمي زده بود و صورت او سياه شده بود. بعد نفر دوم منافقين با اسلحه وارد اتاق شد. اول فكر كردم كه يكي از پاسدارها براي كمك آمده اما ديدم نه، اين آدم غريبه است. پريدم جلو. آقاي هاشمي را پرت كردم روي زمين... خودم را انداختم روي آقاي هاشمي و دست‌هايم را دور سر او گرفتم. اين پدرسوخته نيز هيچ ابا نكرد. دستش را زير دست من آورد و 2 تا تير پشت سر هم خالي كرد. يك تير هم زد به ديوار اتاق و از در رفت. احتمال داد كه آقاي هاشمي كشته شده است. او كه رفت، من بلند شدم. ديدم خون از شكم آقاي هاشمي بيرون زده... خودم هم دويدم داخل كوچه و داد زدم: همسايه‌ها يك ماشين... به خانه تلفن زدم. ديدم هيچكس جواب نمي‌دهد. سريع بازگشتم به منزل. ديدم مقابل خانه ما جمعيت زيادي جمع شده است... همه از من حال آقاي هاشمي را مي‌پرسيدند. حتي منافقين هم مي‌آمدند. هيچكس نمي‌دانست كه تير به كجاي آقاي هاشمي خورده. دكترها به من نگفتند. تا اينكه آقاي مسعود رجوي آمد پيش من گفت كه خانم تا فردا صبح وضعيت هاشمي خطرناك است. پرسيدم: چرا؟ گفت: چون تير به كبد ايشان خورده و پرده ديافراگم نيز پاره شده است. اگر تا فردا صبح اتفاقي نيفتد، ان‌شاءالله حاج‌آقا زنده مي‌ماند...».

عفت مرعشی در ادامه شرح ماجرا با وجود اینکه از حضور مسعود رجوی در بیمارستان خبر می‌دهد در سطور بعدی از تلاش تشکیلاتی منافقین! برای کسب خبر از وضعیت سلامتی رفسنجانی در بیمارستان خبر می‌دهد و ظاهرا از منظر خانم عفت مرعشی که خود دارای شم سیاسی است و در فتنه خرداد 88 انتشار سخنان او برای دعوت از مردم به ریختن به خیابان‌ها در صورت رای نیاوردن میرحسین موسوی زبانزد عام و خاص است، مجموعه منافقین با آقای! مسعود رجوی تفاوت‌های بنیادین دارد و لابد ایشان جزو فرقه تروریستی منافقین نیست یا منافقین مدنظر ایشان کسان دیگری است!

 سیروس محمودیان-وطن امروز

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۶
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۳
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۳:۴۴ - ۱۳۹۰/۰۹/۰۵
1
0
خوب شد شما خدا نشدید
پریسا
|
UNITED STATES
|
۱۳:۵۷ - ۱۳۹۰/۰۹/۰۵
1
1
عزیزان من به احترام شما به در خواست شما چشم گفتم ولی من رفسنجانی را صادق نمیدانم و ایت الله هم نمیدانم نامی برای او برای استفاده خودم انتخاب کرده ام انرا باشما قسمت میکنم به نظر من منشا همه تباهیها خود بت بزرگ است و فرزندان به اتکا به باباجان این کارها را میکنند چرا فرزندان یک کارگر ساده فقیر این گستاخی ها را نمی کند چون می داند پدرشان نمیتواند از انهاحمایت کند و کارهایشان را ماله کشی کند مگر عفت خانم فتنه نیامد در زمان انتخابات گفت اگر موسوی انتخاب نشد تقلب شده بریزید تو خیابان و نامه کذائی خودش به رهبر و بقیه که شما خود بهتر از من میدانید نام ایشان را من اینگونه برای خود انتخاب کرده ام حجت الفساد ولسارقین .جهت خود شما عزیزان برای درخواستی که از من کردید من به قول خود وفا می کنم ولی خواستم شما برادران من احساس من را راجع به ایشان بدانید من فقط رهبر عزیز را قبول دارم
شهرام
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۴:۵۷ - ۱۳۹۰/۰۹/۰۵
2
2
متعجبم.!
چرا این مقاله را 5 سال پیش ننوشتید؟
فداییان امام خامنه ای
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۲:۵۱ - ۱۳۹۰/۰۹/۰۶
1
1
پس چرا از تشخیص مصلحت ردش نمیکنن؟؟
ثانیا کاش به خاطر مصالح نظام به روی خیانت برخی آقازاده ها . خواص و فساد انها چشم نمیگذاشتند و سکوت نمیکردند که این خود بیشتر به منافع نظام در طولانی مدت تاثیر بد میگذارد
پریسا
|
UNITED STATES
|
۰۴:۵۱ - ۱۳۹۰/۰۹/۰۶
0
2
ماهی را از اب هر وقت بگیری تازهئ است البته ایشان کو....هستند وتازه امسال بسیار پر اهمیت تر از هر زمان دیگر است .تشکر بولتن
سرباز
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۹:۳۰ - ۱۳۹۰/۰۹/۰۶
0
0
جلوه های ویژه آقای هاشمی در دو انتخابات پیش روی مجلس و ریاست جمهوری عیان تر و مظلومیت علی زمان دو چندان خواهد بود چرا که در فتنه پیش رو عمامه به سران از جنس هاشمی تمام قد جلوی آقا خواهند ایستاد و چه بسا عواملی از آنها در سپاه و خانواده شهداء هم در این صف آرایی جلون نمایی نمایند!
بخاطر حفظ برخی مصالح اسمی از این مهره ها نمی گوییم اما شک نکنید که بصیرت دهی مهمترین ابزار برای رسوایی جمل نشینان وصفینی ها و خوارج انقلاب است.
بسیار به هوش باشید....دغدغه اصلی جبهه پایداری دقیقا همین امر و پیش بینی همین افراد در فتنه پیش روست.
اما عده ای نعل وارونه میزنند....
جمل نشینان(عفت هاشمی....همسر شهید باکری و زن دوم یونسی وزیر اطلاعات خاتمی،فائزه هاشمی زن حسن لاهوتی گروهکی منافقین و....)با صفین یها(حسین علائی از سپاه...اکبر گنجی و....) در حال تدارک نهروان هستند نهروانی که پیشانی پینه بسته ها را هم همراه میآورند همانان که در محافل خصوصی علیه علی زمان صدا بلند کرده و به او هشدار و انذار عطاب می کردند همانانکه بین علی و عمر عاص زمان جانب دفاع از عمر وعاص را می گیرند و خون بدل علی کردند.
آری....بهوش باشیم و بصیر که امتحانات بزرگ د ر راه است و یادمان باشد ریزشهای بزرگتر در راه است و البته طبیعی چرا که نظام و رهبری و ملت با هیچکس عهد اخوت نبسته کما اینکه امام خمینی عزیز-ره- اینگونه بود.
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین