کد خبر: ۶۲۳۶۰۷
تاریخ انتشار:
تحلیلگر گروه بین المللی بحران در گفتگویی مطرح کرد:

تحریرالشام خود را در دولت نجات پنهان می کند

سم هلر طی گفتگویی ضمن بررسی وضعیت گروه‌های اصلی مسلح در سوریه، از برنامه‌های هیئت تحریرالشام...

به گزارش بولتن نیوز، سوریه پس از سال 2011، عرصه زورآزمایی بازیگران مسلح غیردولتی به طرفداری و ضد دولت شد. در این میدان البته فراز و نشیب های فراوانی رقم خورد اما آن چه که ثابت باقی ماند، اثبات قدرت نقش آفرینی این بازیگران در عرصه میدانی بود. در مقطع فعلی، سه بازیگر مسلح غیردولتی کلان را می توان در این کشور یافت: جبهه النصره، نیروهای دموکراتیک و حزب الله. به منظور شناخت بهتر از وضعیت هر یک از این سه بازیگر، مصاحبه‌ای با سم هلر، تحلیلگر "گروه بین‌المللی بحران" و اندیشکده "کارنگی" داشتیم و از وی در مورد سیاست‌های جبهه النصره در ادلب پرسیدیم.

 

به عنوان اولین سوال، لطفا به ما بگو که چند سال در منطقه غرب آسیا بوده‌ای؟ و چه میزان با گروه‌های مسلح غیردولتی آشنایی داری؟

 

طی 11 سال گذشته، 8 سال را در منطقه خاورمیانه شامل خلیج، سوریه، مصر، ترکیه و اخیرا لبنان بوده‌ام. سال 2009 تا 2010 در سوریه درس می‌خواندم و زندگی می کردم و از 2013، پژوهش تمام وقت روی جنگ این کشور انجام دادم. طی این پژوهش آشنایی بیشتری با بازیگران مسلح غیردولتی پیدا کردم چه به لحاظ عملی که چگونه رفتار می کنند و چه هستند؛ چه به لحاظ تئوریک شامل این که تفاوت ایدئولوژیک و دیدگاه های راهبردی آن‌ها چیست.

 

 آیا تا به حال با اعضای داعش، جبهه النصره یا ارتش آزاد ملاقات کرده‌ای؟

 

من با گروه های مختلف ارتش آزاد برخورد داشته ام. با اعضای جبهه النصره و هیئت التحریر الشام هم از راه دور با وسایل ارتباطات اجتماعی و شبکه های مجازی صبحت کرده ام. در خصوص ارتش آزاد باید تاکید کنم که این یک گروه واحد تعریف شده نیست بلکه صرفا یک برند برای مجموعه ای از گروه هاست. بر این اساس، طیف گسترده ای از دسته های غیر سلفی و غیر جهادی سوری، ارتش آزاد سوریه نامیده می شوند. در مورد داعش هم باید بگویم که تا به حال مستقیما با آن‌ها ارتباط نداشتم؛ آن‌ها عمدتا از دسترسی داشتن می گریزند.

 

در مقطع کنونی بازیگران مسلح غیردولتی در سوریه چقدر قدرتمند هستند؟

 

باید بگویم این بازیگران همچنان قدرتمند هستند گرچه طی سال های اخیر، پس از ورود مستقیم روسیه به جنگ از 2015 و با حمایت های مستمر ایران، دولت سوریه پیشروی های مکرری علیه این بازیگران رقم زده است. اکنون دو منطقه مهم وجود دارد که خارج از کنترل دولت سوریه و تحت کنترل بازیگران غیردولتی مسلح است: ادلب که در اختیار ترکیبی از دسته های شورشی به رهبری هیئت تحریر الشام است؛ شمال شرق کشور که به دست نیروهای دموکراتیک سوریه اداره می‌شود.

 

هیئت تحریرالشام آخرین برونداد تکامل جبهه النصره است. گروهی که شاخه سوری القاعده بود. در سوی دیگر، نیروهای دموکراتیک سوریه برآمده از یگآن‌های مدافع خلق تحت حمایت امریکاست. یگآن‌های مدافع خلق خود ادامه حزب کارگران کردستان است. این حزب جنگی به طول یک دهه علیه ترکیه به راه انداخت.

 

هر کدام از این دو منطقه به نوبه خود استراتژیک هستند. ادلب نقطه وصل راه های حمل و نقل کلیدی است که درون سوریه را به یکدیگر پیوند می دهد و از آن جا به ترکیه و شمال می رساند. ادلب همچنین در همسایگی مراکز کلیدی وفادار به دولت شامل حماه، حلب و ساحل سوری است. هیئت تحریر الشام می تواند با سختگیری بر ترانزیت و تجارت و در صورت لزوم تهدید مناطق وفادار به دولت، فشار بیاورد. نیروهای دموکراتیک هم اداره کننده مناطقی هستند که بیشتر منابع طبیعی کلیدی کشور، شامل گندم و نفت را در بر گرفته.

 

این بازیگران ثابت کرده اند که با وجود محدودیت در عوامل نظامی، از این منظر قابل هستند. هیئت تحریر الشام اخیرا بسیاری را با دفاع نسبتا موفق در مقابل حمله ارتش سوریه به گوشه جنوبی ادلب شگفت زده کرد. نیروهای دموکراتیک هم دیسیپلین خود را به عنوان شریکی کارآمد برای امریکا و ائتلاف بین المللی در جنگ علیه داعش ثابت کردند. اما این بازیگران غیردولتی، برای نجات نهایی خود بسیار وابسته به حامیان دولتی هستند.

 

حالا دولت سوریه با تمایل به بازپسگیری کل کشور، مصمم شده که ادلب را تصاحب کند. در همین حین، نیروهای دموکراتیک مستقیما با ترکیه درافتاده اند زیرا آنکارا این گروه را به شدت تحت تاثیر پ ک ک می بیند که تهدیدی امنیتی است و باید محو گردد. مشخص است که در درگیری همه‌جانبه متعارف، تحریرالشام و نیروهای دموکراتیک در مقابل ارتش سوریه و ترکیه بازنده خواهند بود ولی هر دو به نسبت خود، از میزانی حمایت خارجی سود می برند.

 

ترکیه و روسیه بر سر ادلب به سازشی رسیدند و مسکو مایل نیست به قیمت طرد کامل ترکیه، این استان از سوی دولت سوریه پس گرفته شود. در شمال شرق هم ادامه حضور نظامی امریکا در کنار نیروهای دموکراتیک، ترکیه را از حمله به این ناحیه باز می دارد. در هر دو نمونه، طی یک تصمیم سیاسی، پشتیبانی از بازیگر مسلح سوری انجام شده؛ یکی از سوی روسیه و دیگر امریکا. اگر به هر دلیلی هر یک از این دو دولت تصمیم خود را عوض کند، بازیگران مسلح غیردولتی حاضر در این دو منطقه، ناگهان در معرض خطر حمله قرار می گیرند.

 

آینده النصره در ادلب را چطور ارزیابی می کنید؟

 

پیش بینی آینده تحریرالشام سخت است. آینده ادلب بیشتر بستگی به توافقی است که دارد میان مسکو و آنکارا حاصل می‌شود؛ به بیان وسیع تر، بستگی به روابط این دو دارد. تا زمانی که روسیه بی تمایل به شکست گروه های مسلح به روش نظامی و روانه کردن تعداد زیادی از آوارگان را شامل شبه‌نظامیان خطرناک به سوی مرز ترکیه باشد، ادلب تحت کنترل شورشیان باقی خواهد ماند و تحریرالشام هم با آن نجات می یابد. اکنون هیچ راه مشخصی برای پایان دادن به سلطه تحریرالشام بر ادلب وجود ندارد جز این که اقدام نظامی‌شود. پر واضح است که پیامدهای انسانی و امنیتی چنین تصمیمی فاجعه بار خواهد بود.

 

تا وقتی ادلب دست نخورده بماند، تحریرالشام می تواند به باقی ماندن و حکومت کردن در آن امیدوار بماند. تحریر الشام به این جمع بندی رسیده که پیروزی کاملا نظامی بر دولت سوریه اینک، واقع بینانه نیست. در عوض این گروه روی اداره ادلب و سازماندهی نیروهای نظامی اش برای فاز بعدی جنگ متمرکز گشته. همچنین تحریر الشام گویا به گسترش روابط خارجی و نمایندگی اپوزیسیون سوری به لحاظ سیاسی در مجامع بین المللی علاقمند شده؛ البته مشخص نیست که این راه تا کجا ادامه یابد.

 

به علاوه شاید تحریرالشام امید داشته باشد که از لیست بین المللی گروه های تروریستی خارج گردد. پیشتر این گروه تقریبا خود را در لوای "دولت نجات" مستتر کرد و با پیوستن به گروه های دیگر در یک اتاق عملیات، به دنبال وجهه سازی برای خود بوده. در آینده تحریرالشام احتمالا گام های دیگری برای پنهان کردن نقش پیشتاز خود در ادلب بر می‌دارد و می کوشد وجهه دلپذیرتری از خود در میان اپوزیسیون ادلب، در مجامع بین المللی ارائه کند.

 

آیا تا به حال به ادلب رفته اید؟ جزئیاتی از اوضاع این استان و شیوه حکمرانی النصره دارید؟

 

خود من به ادلب نرفته ام ولی یکی از همکارانم اخیرا به آن جا سفر کرده. من با شیه نظامیان و ساکنان ادلب از راه دور در ارتباطم.

از گفته هایشان چنین می فهمم که تحریرالشام همچون داعش، کنترل کامل و مستقیم اعمال نمی کند. این گروه نه ظرفیت کنترل همه چیز در ادلب را دارد و نه می خواهد چنین کند. برعکس؛ شهرهای کوچک و نهادهای شهری به حال خود رها شدند تا خود امور را اداره کنند. تحریرالشام خود را به نهادهایی همچون دولت نجات وصل کرده تا کنترل غیرمستقیم بر اوضاع پیدا کند. این گروه تنها در انگشت شمار بخش های کلیدی نظیر مسائل نظامی و البته اقتصادی وارد شده است. اقتصاد ادلب از جوانب مختلف اکنون بسیار پویا شده و این را تحریرالشام پیاده کرده. منابع درآمدی گروه از مالیات بر ترانزیت و نقل و انتقالات ساکنان داخل است.

 

تحریرالشام رویکرد هیولایی داعش در اجرای قوانین اسلامی (طبق تعریف خود) را تکرار نکرده. تحریر الشام به دادگاه های اسلامی قدرت داده و برخی مظاهر دینی را به زور در جامعه اجرایی کرده اما عموما رویکردی منعطف و تدریج گرا درارد که در آن خشونت علنی و اجبار اعمال شده از سوی داعش، نیست.

 

نقش حزب الله در جنگ سوریه را چگونه ارزیابی می کنید؟ آینده حضور حزب الله در این کشور از دید شما چه خواهد شد؟

 

حزب الله در کنار ایران و سوریه، محور منطقه ای مقاومت را شکل داده اند. سوریه مجرای ارسال کمک برای حزب الله بوده و به همین خاطر نیروهای این گروه به کمک دولت سوریه آمدند. حزب الله کمک های مستشاری و آموزشی موثری به سوریه کرد. اکنون مسئله ادامه حضور نیروهای حزب الله در سوریه یکی از مهم ترین مسائل در نظر قدرت های جهانی است که روی جنگ سوریه مذاکره می کنند. امریکا به طور خاص روی این موضوع تاکید دارد که حزب الله و تمام گروه های مورد حمایت ایران باید از سوریه خارج شوند. در مقابل حزب الله مصر است که به دعوت دولت سوریه آمده. اکنون برخی گزارش های رسانه ای از کاهش نیروهای حزب الله در سوریه خبر می دهند؛ اگر چنین خبری درست باشد هیچ دلیلی جز پیشروی زمینی نیروهای نظامی سوری و کم شدن نیاز به حمایت حزب الله ندارد.

منبع:راهبرد معاصر

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین