کد خبر: ۵۹۷۴۲۸
تاریخ انتشار:
مجید شاکری، اقتصاددان در شبکه اجتماعی اقتصاد سیاسی نوشت؛

با برجام چه باید کرد؟

سوالی كه مدتي است از لايه نخبگاني عبور كرده است آن است اكنون كه ايران از برجام پس از خروج آمريكا از آن عملا هيچ بدست نياورده بايد با برجام چه كرد؟

با برجام چه باید کرد؟گروه اقتصادی: مجید شاکری اقتصاددان برجسته کشور در یادداشتی مفصل به نتایج برجام و آثار احتمالی ماندن و خروج از آن پرداخت پرداخته است.

به گزارش بولتن نیوز، به نقل از کانال تلگرامی اقتصاد سیاسی، در ادامه متن این یادداشت را می‌خوانید:

سوالی که مدتی است از لایه نخبگانی عبور کرده است و به یک سوال عمومی بدل شده آن است که اکنون که ایران از باقی ماندن در برجام پس از خروج آمریکا از آن عملا هیچ بدست نیاورده باید با برجام چه کرد؟

یک سر طیف آن است که با توجه به آن که صرفا ایران در برجام باقی مانده و بقیه اعضا( چین، روسیه، اروپا و سه کشور آن و آمریکا) عملا در برجام نیستند دلیلی برای ادامه یکطرفه این تعهد نیست و باید آن را دور انداخت.

طرف دیگر طیف آن است که خروج از برجام یعنی بازگشت قطعنامه های سازمان ملل، بازگشت تحریم اتحادیه اروپا و بقول بعضی سیاسیون( فارغ از صحت و عدم صحت) بازگشت سایه جنگ، پس حتی در صورت ادامه روند فعلی باید برجام را حفظ کرد تا " اوضاع بدتر نشود". این نوشتار در پی آن است که معقول‌ترین جانمایی در این طیف را به افکار عمومی پیشنهاد دهد.

با این حال لازم است قبل از تبیین چارچوب پیشنهادی جهت پیشگیری از پیش فرض های احتمالی اثرگذاربر برداشت خواننده محترم،دو نکته عمومی را متذکر شوم:

1- مع‌الاسف سیاست خارجی ایران به بخشی از سیاست داخلی جریان های سیاسی بدل شده است. بطور خاص شکل رابطه ایران و آمریکا به بخشی از برنامه داخلی یک طیف سیاسی در ایران و یک طیف سیاسی در آمریکا بدل شده. این نوشتار به برجام به عنوان بخشی از سیاست خارجی ایران به عنوان یک کل نگاه می کند و تعمدا ردپای تاثیرات و تاثرات این امر بر سیاست داخلی جریانها در سراسر این نوشتار مکتوم است تا مانع از اثر گذاری علقه های احتمالی سیاسی بر نگرش مخاطب ارجمند شود.

2- با هر شکست می توان با دو سوال مرکزی مواجه شد. سوال اول ان که " تقصیر کیست؟" و سوال دوم آن که" چه باید کرد؟"
مع‌الاسف در فضای رسانه‌ای- سیاسی ایران به هر دلیل سوال اول محبوبتر است، لیکن این نوشتار از زاویه سوال دوم به تجربه 8‌ماهه گذشته می نگرد.

در این نوشتار بعد از شرح تمثیلی شرایط ایران در برجام و تبیین چارچوب فنی- اقتصادی موجود و تطبیق آن با شرایط قبل از برجام و ارائه راهکارهای قابل پیشنهاد، دو اصل کلی حاصل آمده:

1- برای حفظ برجام باید بتوان از آن خارج شد.

2- بدیل سناریوی خروج از برجام، ماندن در برجام نیست.

سطر سطر اجزای بعدی این نوشتار ،شرح این دو جمله متناقض نماست.

در این سه سال نوشتار حقیر اجزای مختلفی از مسائل فنی-اقتصادی برجام را مکررا و از وجوه مختلف با نقاط قوت و ضعف و با بیانی تخصصی توضیح داده است. حال پس از پایان برجام و در مقام جمع بندی اجازه می خواهم فقط یک بار و بر خلاف رویه معمول خود، همه آن ادبیات فنی را از بعد اقتصادی( نه امنیتی و سیاسی) در قالب یک مثال ساده و عام تجمیع کنم که بخش عمده‌ای از آن چه گذشته را بازنمایی می‌کند:

برجام معامله ای بود که در آن پسری( ایران) پذیرفت به قیمت یک میلیون تومان(بازدارندگی هسته ای) شکلاتی( بند 29 برجام) را از فروشنده( آمریکا) بخرد. فروشنده بعد از نقد گرفتن یک میلیون تومان، به پسرک گفت داخل مغازه بایست تا از پشت دخل شکلات را بیاورم. در این مدت برای آن که حوصله‌ات سر نرود اجازه داری از این تخمه های روی میز بخوری به شرطی که تخمه های سفید را برداری و نه سیاه را(پی نوشت 16 از پیوست دوم برجام). سایر افراد حاضر در مغازه هم با دلداری دادن پسرک به او تاکید می کردند که فروشنده الان با شکلات خواهد آمد و گاهی هم همنوا با پسرک می گفتند چقدر اوردن یک شکلات طول کشید.

سرانجام شب شد و در حالی که پسرک همچنان منتظر بود تا شکلات را بدست آورد صاحب مغازه آهسته ولی به وضوح به کنار در رفت و گفت میخواهم مغازه را تعطیل کنم. سایر حضار به سرعت و از ترس ماندن پشت در بسته مغازه را ترک کردند اما پسرک با عصبانیت فریاد کشید که حق با من است و من در مغازه خواهم ماند تا شکلات من را بدهی. صاحب مغازه خندید در را قفل کرد و رفت. و پسرک هم چنان وسط مغازه بسته و خالی ایستاده و فریاد می کشد و "حقانیت" خود را اثبات می کند."

این مثال در دل خود مثالهای جنبی‌ای دارد:

1- شکلات یک میلیون تومانی واقعا در بازار وجود دارد ولی شانس اینکه یک شکلات یک میلیون تومان باشد عقلا کم است. بندهای اقتصادی برجام بسیار کلی و بدون ضمانت هستند و اگر چه از پنجره ان ممکن است به اهداف عالی اقتصادی مطروح در بند ۲۹ دست یافت اما شانس این مسئله عقلا کم است. حتی آنچه به صراحت در پیوست دوم برجام از SDN خارج شده بدلیل نبستن مکانیزم باز گشت به اس دی ان همراه با نبستن تعداد لایه های ذینفع نهایی از دید اوفک عملا فاقد ارزش صریحند. این حقیقت این امر را به ذهن متبادر می کند که اساسا هدف طرف ایرانی مذاکرات گرفتن امتیاز اقتصادی برای ایران نبوده. امری که امروز خود مقامات محترم وزارت خارجه هم بر آن صحه می گذرند، اگر چه این صحه گذاری کاملا خلاف اظهارات این عزیزان در همه چهار سال گذشته است.

 

با برجام چه باید کرد؟

 

2- منطقی نبود پسرک بعد از دادن یک میلیون تومان نقد و در حالی که مغازه دار پشت دخل بود در اعتراض به «بدعهدی، تعلل و عدم ایفای تعهدات» مغازه دار از مغازه(برجام) خارج شود چون عملا به معنای چشم پوشی از حق بدست امده از پرداخت یک میلیون تومان بود. آیا ممکن است پسرک دوباره یک میلیون تومان بدست آورد؟ بله اما بعد از کار بسیار و گذر زمان.

3- منطقی نبود وقتی مغازه دار کرکره را پایین می کشید پسرک در مغازه بماند و باید یا زیر کرکره را می‌گرفت و فریاد می زد و لگد، و یا قبل از بسته شدن کرکره خارج می شد.

4- پسرک اکنون حتی اگر بخواهد هم نمی تواند از مغازه خارج شود چون در بسته است و حداکثر تلاش او برای بیرون آمدن از مغازه تلاش مذبوحانه‌ای برای بیرون آوردن نوک بینی خود از سوراخ‌های کرکره خواهد بود.

5- پسرک دو راه دارد، نخست آن که به دنبال قیچی اهن بر داخل مغازه بگردد و به نوعی کرکره را باز کند و خلاص شود و یا آن که در مغازه بایستد و فریاد بکشد و از حق خود سخن بگوید. ما دومی را انتخاب کرده ایم.

6- سایر حضار که حالا بیرون کرکره هستند یا نمی خواهند به ما کمک کنند یا نمی توانند چون کلید قفل آن را ندارند و دلیلی هم نمی بینند برای کسی که خودش تلاشی برای خروج از مغازه نمی کند و صرفا بی هدف فریاد می کشد، کاری بکنند.

7- برجام به لحاظ حقوقی حتی یک Gentleman agreement هم نیست و صرفا یک Deal است. به همین خاطر تیم حقوقی ایران عملا امکان استفاده از آن را در شکایت علیه آمریکا نداشت و ناچار به عهدنامه مودت استناد کرد.

ما به ازای فنی این مثال خاصه بند ٤و ٥و ٦ آن را در هشت ماه گذشته در نوشتار بعدی مفصلا شرح خواهم داد.

فهم این که مغازه دار(آمریکا) به وضوح و آهستگی به سمت تشدید رژیم تحریم ها رفته است بدلایل مختلفی مهم است. در واقع بر خلاف نگاه غالب که اکنون در رسانه ها ترویج می شود، تشدید تحریم ها توسط آمریکا کاملا گام به گام و مبتنی بر یک سیستم واکنش سنجی و برآورد هزینه انجام می شد نه یک خروج دیوانه وار غیر قابل پیش بینی از میراث "اوباما".

1- ابتدا " تصویب" تحریم کاتسا روی میز آمد. ان هم به نحوی که اعمال آن با فاصله طولانی از زمان تصویب رخ می داد و واکنش ایران نسبت به فعل تصویب سنجیده می شد.

تحریم کاتسا مفصلا و به وضوح ناقض بندهای 25،26،27 و 29 برجام و پی نوشت 16 از پیوست دوم برجام بود.

واکنش ایران در آن زمان چه بود؟ ضمن محکوم کردن این اقدام، آن را صرفا جمع بندی تحریم های قبلی و بی اهمیت دانست و از هر نوع اقدام عملی علیه این نقض همه جانبه برجام حتی در چارچوب برجام استنکاف ورزید. مقامات وزارت خارجه و بانک مرکزی این تحریم را فاقد اثر و یا بقول جناب دکتر عراقچی" نقض غیر فاحش برجام" می دانستند. رییس کل بانک مرکزی آقای دکتر سیف هم مواضعی نزدیک به همین جملات داشتند.( بعدها دکتر سیف با همین تحریم تگ SDGT خوردند و برنامه مفصلشان برای دوران بازنشستگی بی‌نتیجه ماند و بیش از هر ایرانی دیگر اثر این تحریم بی اهمیت را در زندگی شخصی خود حس کرد.)

طرف آمریکایی مطمئن شد که "هیچ" واکنشی از طرف ایران وجود ندارد. این "هیچ" در ذات خود هم عدم تمایل و هم عدم امکان را جمع دارد. در واقع نقشه ارزی ایران بعد از برجام طوری سامان یافته بود که توان طرف ایرانی بر هر نوع واکنش اقتصادی به تحریم اقتصادی را به صفر میل می داد و طبعا سقف واکنش در سایر عرصه ها( اعم از سیاسی و نظامی) را به طرز ناامید کننده ای توام با احتیاط می کرد.

2- در گام بعدی و با فاصله زمانی چند ماهه آمریکایی ها فهرست اول افراد و شرکتهای تحریم شده ذیل کاتسا را منتشر کردند. فهرست تعمدا بدون اثر دامنه دار و بدون هر نوع واکنش زنجیره ای تنظیم شده بود. مثلا تنها موسسه مالی جدی ای که مورد تحریم قرار گرفته بود موسسه مهر اقتصاد بود که بدلیل بانک نبودن از تمام شبکه های تسویه ریالی قطع بود، پنجره ای با بانک مرکزی نداشت، در بازار بین بانکی حضور نداشت و مانند آن.

در واقع تحریم به نحوی سامانه یافته بود که با "دُز" کم تزریق شود و بر اساس واکنش ایران، درباره دز تحریم های بعدی تصمیم گرفته شود. واکنش ایران به این افزایش دز تزریقی فریاد کشیدن و محکوم کردن بود و به خوبی آمریکا را مطمئن کرد که در مقابل تزریقات شدیدتر ایران "امکان" واکنش نخواهد داشت. لازم است تاکید کنم وقتی درباره عدم "امکان" صحبت می کنم مجددا از یک میانگین موزون تمایل و توان حرف میزنم. چه بسا ایران توان واکنش را داشته ولی بخشی از کشور به هر دلیل تمایلی به این واکنش نداشته اند. خیلی مهم است که درک شود، منظور حقیر از واکنش خروج از برجام یا ماندن در برجام نیست. و اساسا گزینه های واکنش محدود به این دو نیست.

3- در گام بعدی و با فاصله زمانی دور دوم تحریم کاتسا مجددا با دز بیشتر نسبت به بار قبل ولی باز هم تعمدا بدون اثر حیاتی بر اقتصاد ایران تنظیم شد. این بار یک سناریو هم به فهرست تحریم الصاق شده بود. فهرست تحریمی به مخاطب خود می گفت که افرادی مرتبط به سپاه در یمن اقدام به چاپ غیر قانونی پول یمنی کرده اند و افراد به این خاطر تحریم شده اند. سناریو بدلایل فنی بسیار واقع بیانیه نبود ولی اولین باری بود که همراهی یک فهرست تحریمی با یک سناریو تست می شد. واکنش ایران هم که قابل حدس بود:"هیچ".

موازی با این جنس افزایش تدریجی "دز تزریق" از جهات دیگر کارهایی به مراتب مهم تر و موثر تر ظاهرا از جانبی غیر از آمریکا سامان می‌یافت که آثار بسیار پایدار تر و جدی تری بر اقتصاد ایران می‌گذاشت اما همچنان با همین الگوی مرحله به مرحله و آهسته و مبتنی بر سنجش واکنش احتمالی ایران اعمال می شد.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین