یکی از گشت های کلانتری گاندی در محل حضور پیدا کرده و اقدام به پرس و جو از این جوان بسیجی می کند. این جوان بسیجی نیز با بیان اینکه قصد امر به معروف داشته خواستار انتقال خانم بدحجاب به کلانتری می شود.
به گزارش خبرنگار مشرق، دوشنبه شب (24 مرداد) یکی از جوانان بسیجی
ساکن خیابان شهید کلاهدوز و از اعضای ناحیه شهید مفتح در حال مراجعت از
مراسم هیات، در حوالی خیابان میرداماد با چند خانم که وضع نامناسب ظاهری
داشتند برخورد می کند.
شاهین میرزایی که همراه دوست خود بوده، پس از
مشاهده این افراد به طرف آنها رفته و یکی از این بانوان را مورد امر به
معروف و نهی از منکر قرار می دهد.
در همین حین یکی از گشت های
کلانتری گاندی در محل حضور پیدا کرده و اقدام به پرس و جو از این جوان
بسیجی می کند. این جوان بسیجی نیز با بیان اینکه قصد امر به معروف داشته
خواستار انتقال خانم بدحجاب به کلانتری می شود.
بنابر این گزارش،
مامور کلانتری گاندی در کمال ناباوری این دو جوان را به اتهام مزاحمت برای
نوامیس بازداشت و به کلانتری انتقال می دهد. در محل کلانتری نیز به دو جوان
اعلام می کنند که این خانم از شما شکایت کرده و پرونده شما به آگاهی ارجاع
می شود.
پدر شاهین میرزایی در گفت و گویی که در این زمینه با
خبرنگار مشرق داشت گفت: روز بعد از دستگیری فرزندم وقتی به محل پایگاه
آگاهی مراجعه کردم دیدم که به فرزندم و دوستش پابند فلزی زده اند و دستان
این دو جوان بسیجی را با دستبند به یکدیگر بسته اند به گونه ای که انگار دو
قاتل را دستگیر کرده اند.
همچنین پدر شاهین میرزایی اعلام کرد که فرزندش و دوست او، به شدت مورد ضرب و جرح قرار گرفته اند.
گفتنی
است بازپرس این پرونده نیز پس از تفهیم اتهام و بعد از اینکه دو جوان
اظهار کرده اند که قصد امر به معروف داشته اند، به آنها گفته "شما حق
ندارید امر به معروف کنید، مگر مملکت نیروی انتظامی ندارد؟"
با توجه
به اتفاقات اخیر و تاکید همه جانبه مسوولان به حمایت از آمرین به معروف و
ناهیان از منکر، اینگونه برخورد های تلخ با جوانانی که قصدی جز ارشاد
نداشتند بسیار تلخ و باور نکردنی است.
خبرنگار مشرق تا روشن شدن وضعیت این جوانان، پیگیری های خود را ادامه خواهد داد.
گفت و گوی خبرنگار مشرق با پدر شاهین میرزایی (که از جانبازان دفاع مقدس نیز هست) به زودی منتشر خواهد شد.
واقعا متاسفیم برای فرماندهان این نیرو
و خواستار پاکسازی این نیرو از افراد متخلف هستیم
هدایت به حیات طیبه است.
ولي خب مگه بسيجي ها نميتونن خطا كنن؟؟
خيلي ها با كارت بسيج...
من ديدم|
و اون ...اي كه قصد امر به معروف داشته،احيانا جايي نخونده يا تو جلسات هييتشون بهش نگفتن امر به معروف شرايط و مراحل و روش داره؟؟؟؟؟؟
يا فقط بهشون حسين حسين كردن ياد دادن؟؟
اگه مردي نظرم رو بدون سانسور منتشر كن!
شما برو صفحه حوادث يكي دو ماه پيش روزنامه ها رو بخون،بعد شروع به نظر دادن كن|
داداشي،پل مديريت،پرديس دانشگاه فردوسي مشهد،حادثه خميني شهر،حادثه كاشمر،زورگيري هاي روزانه در سطح شهر،معتادان سرحال! در پارك ها،ميدان كاج،مزاحمت براي نواميس كه بماند...
بسه يا بازم بگم؟؟!
اگه ايجوري باشه هر كس و ناكسي ميره جلوي ناموس مردم رو به بهانه امر به معروف ميگيره كه بعدا اين خودش يه دردسر بزرگ ميشه.
بابا هوس بازا ازاین کاراتون دست بردارید
((((ازخدا بترسید))))
مشدي يه بچه مدرسه اي هم حق امربه معروف داره
بزرگترا وظيفه امر به معروف دارن! من نمي دونم بعضيا چرا وقتي با فلان گروه بدن چرت و پرت ميگن
منبع:پایگاه اینترنتی علقمه 133
شرح ماجرا به این صورت است که دو خواهر محجبه در پارک دور شهر قم نشسته بودند که نیروی امنت اخلاقی بی خود و بی جهت (البته شاید از روی عقده) آمدند و به یکی از این دو خواهر محجبه تذکر رعایت حجاب را دادند که آنها در پاسخ گفتند حجاب ما کامل است شما اگر نقصی می بینید به ما هم بگویید تا درست کنیم مأمورین هم در پاسخ اشاره به چانه کردند و گفتند زیر چانه شما مشخص است.
وقتی این را شنیدند خواهر این شخص گفت:
شما اگر سرتان را برگردانید و دور و برتان را بهتر نگاه کنید این قدر آدم می بینید که حجابشان نقص داشته باشه و بتوانید به آنها گیر دهید. (مثل اینکه به آنها برخورد…)
مأمور مردی که همراه آنان بود جلو آمد و گفت زر نزن این خواهر هم در پاسخ به او گفت خودت زر میزنی من که چیزی نگفتم در همین حول بود که مأمور زن دست درازی کرد و شال را از روی سر این خواهر برداشت (فکر کنم به این عمل بگن کشف حجاب یعنی در زمان رضاشاه که اینطوری می گفتن) این خواهر هم یک سیلی به این مأمور زن زد در همین حین هم مأمور مرد آمد جلو و اسپری فلفلی به صورت این خواهر زد.
و کشان کشان این خواهر را سوار ماشین کردند و بردند به کلانتری امنیت اخلاقی چها راه شهدا
و بعد از دقایقی هم بدون اینکه خانواده این شخص از قضیه اطلاع پیدا کند این خواهر را به پیش قاضی برده (البته به نقل از خودشان ولی من نمیدانم غروب جمعه قاضی از کجا پیدا می شود) و حکم بازداشتش را گرفتند.
البته با پرونده سازی های دروغین که ما هنوز از خیلی از این اتهامات دروغین بی خبر هستیم.
ولی می گویند که آدم دروغگو کم حافظه می شود چون این مأمورین زن در پرونده قید کرده بودند که این خواهر دست آنها را کبود کرده است.
عجب !!!
سیلی به صورت می خورد ولی اشتباهی دست کبود می شود …!!!
خب حالا بریم سراغ جانباز شیمیایی مظلوم که پدر این خواهر مظلوم بوده است.
این پدر جانباز پس از اینکه توسط دختر دیگرش که شاهد این ماجرا بوده از این قضیه مطلع می شود با عصبانیت به کلانتری امنیت اخلاقی (واقع در چهار راه شهدا – قم) مراجعه کرده و به مأموری که آنجا بوده با عصبانیت تمام فحش می دهد (دیوس).
ولی با اینکه مأمورین این کلانتری از وضع او با خبر بودند چون کارت شناسائی را دیده بودند (کارت شناسائی جانبازی و پاسداری) این پدر جانباز شیمیایی را آنجا نگه می دارند و خانواده او که به آنجا آمده بودند و حضور داشتند را با بی احترامی تمام بیرون می کنند.
همان لحظه این جانباز شیمیایی مظلوم را به بازداشتگاه می برند و فردای آن روز هم به زندان ساحلی قم منتقل می کنند….
ولی آقا قضیه همین جا تمام شد ؟!
نه به خدا تمام نشد …..
این مأمورین از خدا بی خبر برای این جانباز شیمیایی مظلوم هم پرونده سازی دروغین می کنند که یکی از این دورغ ها این بود که در پرونده قید شده بود: فحش ناموس داده است در حالی که فحشی را که این جانباز مظلوم از روی عصبانیت به آنها داده بود را قید کرده ام و دیگر حرف می زد فحش فقط همان بود (مثلا در حرف هایش می گفت من از توی مأمور ساده گرفته تا فرمانده هات رو به پیش رهبر می کشانم)
منبع این خبر خودم هستم فرزند جانباز
در ضمن یادم رفت بگم که وقتی من داروهای پدرم را بردم به زندان آنها اجازه خوردن دارو را به پدرم ندادند و گفتند باید گواهی دکترت را خانواده ات بیاورد و الآن تقریبا یش از ۲۴ ساعت است که پدرم نتوانسته داروهای خود را مصرف کند.
و خواهر بنده هم از شنبه همین هفته به زندان لنگرود قم انتقال داده اند.
وای از این همه ظلم
واااااااااااااااااااااااااااای
آقايون حق ندارن تنها به خانومها امر به معروف كنن.
مگر همین نیروی انتظامی نیست که جلوی ورود بسیاری از مواد مخدر به کشور را می گیرد؟
یا اراذل اوباش را دستگیر میکند؟
یا برای دفاع از امنیت خود ماها کشته می دهد؟ و خیلی موارد دیگر
آیا ما این همه خدمات را نمی بینیم؟اون دنیا ما باید بابت تمام حرفهامون جواب پس بدیم.
من منکر نقص ها نیستم.ولی باید در انتقاد انسان عدالت داشته باشد.