کد خبر: ۵۶۳۸۷۹
تاریخ انتشار:
امر به معروف و نهی از منکر؛ عنصر اصلی نهضت حسینی

فلسفه عزاداری برای امام حسین(ع)

همه می‌دانیم که فلسفه عزاداری و تذکر امام حسین (ع) که به توصیه ائمه اطهار سال به سال باید تجدید شود، به خاطرآموزندگی آن است، به خاطر آن است که...

گروه فرهنگ و هنر: همزمان با فرا رسیدن ایام ماه محرم قسمتی از فصل اول کتاب حماسه حسینی، جلد اول، استاد شهید مرتضی مطهری در ادامه خبر می خوانید و می شنوید:

فلسفه عزاداری برای امام حسین(ع)

به گزارش بولتن نیوز به نقل از میزان، ""....بحث ما درباره عنصر امر به معروف و نهی از منکر در نهضت حسینی است. اولا بحث درباره این است که آیا این عنصر در نهضت حسینی دخالت داشته است یا نه؟ و به عبارت دیگر آیا یکی از چیز‌هایی که امام حسین (ع) را وادار به این حرکت و پاورقی: این سخنرانی در نهضت کرد، امربه معروف ونهی از منکر بود یا نه؟ و ثانیا درجه دخالت این عنصر در این نهضت چه اندازه است؟

همه می‌دانیم که فلسفه عزاداری و تذکر امام حسین (ع) که به توصیه ائمه اطهار سال به سال باید تجدید شود، به خاطر آموزندگی آن است، به خاطر آن است که یک درس تاریخی بسیار بزرگ است. برای اینکه یک درس را انسان مورد استفاده خودش قرار بدهد، اول باید آن درس را بفهمد و حل کند.

امشب من درباه مجموع عناصری که در نهضت حسینی موثر بوده‌اند به طور اجمال بحث می‌کنم، سپس درباره امر به معروف و نهی از منکر که عنصر اصلی این نهضت است، بحث بیشتر و مبسوط‌تر و مشروح‌تری می‌کنم.

در نهضت حسینی عوامل متعددی دخالت داشته است و همین امر سبب شده است که این حادثه با اینکه از نظر تاریخی و وقایع سطحی، طول و تفصیل زیادی ندارد، از نظر تفسیری و از نظر پی بردن و به ماهیت این واقعه بزرگ تاریخی، بسیار بسیار پیچیده باشد. یکی از علل اینکه تفسیر‌های مختلفی درباره این حادثه شده و احیانا سو استفاده‌هایی از این حادثه عظیم و بزرگ شده است، پیچیدگی این داستان است از نظر عناصری که در به وجود آمدن این حادثه موثر بوده‌اند.

ما در این حادثه به مسائل زیادی برمی‌خوریم؛ در یک جا سخن از بیعت خواستن از امام حسین و امتناع امام از بیعت کردن است در جای دیگر دعوت مردم کوفه از امام و پذیرفتن امام این دعوت راست. در جای دیگر امام به طور کلی بدون توجه به مسئله بیعت خواستن و امتناع از بیعت و بدون اینکه اساسا توجهی به این مسئله بکند که مردم کوفه از او بیعت خواسته‌اند، او را دعوت کرده‌اند یا نکرده‌اند، از اوضاع زمان و وضع حکومت وقت، انتقاد می‌کند، شیوع فساد را متذکر می‌شود، تغییر ماهیت اسلام را یادآوری می‌کند، حلال شدن حرام‌ها و حرام شدن حلال‌ها را بیان می‌نماید، و آن وقت می‌گوید وظیفه یک مرد مسلمان این است که در مقابل چنین حوادثی ساکت نباشد. در این مقام می‌بینیم امام نه سخن از بیعت می‌آورد و نه سخن از دعوت. نه سخن از بیعتی که یزید از او می‌خواهد و نه سخنی از دعوتی که مردم کوفه از او کرده‌اند.

قضیه از چه قرار است؟ آیا مسئله، مسئله بیعت بود؟ آیا مسئله، مسئله دعوت بود؟ آیا مسئله، مسئله اعتراض و انتقاد یا شیوع منکرات بود؟ کدام یک از این قضایا بود؟ این مسئله را ما بر چه اساسی توجیه کنیم؟ به علاوه چه تفاوت واضح و بینی میان عصر امام یعنی دوره یزید با دوره‌های قبل بوده؟ بالخصوص با دوره معاویه که امام حسن (ع) با معاویه صلح کرد، ولی امام حسین (ع) به هیچ وجه سر صلح با یزید نداشت و چنین صلحی را جایز نمی‌شمرد.

حقیقت مطلب این است که همه این عوامل، موثر و دخیل بوده است یعنی همه این عوامل وجود داشته و امام در مقابل همه این عوامل عکس‌العمل نشان داده است. پاره‌ای از این عکس‌العمل‌ها و عمل‌های امام براساس امتناع از بیعت است، پاره‌ای از تصمیمات امام براساس دعوت مردم کوفه است و پاره‌ای براساسی مبارزه با منکرات و فساد‌هایی که در آن زمان به هرحال وجود داشته است. همه این عناصر، در حادثه کربلا که مجموعه‌ای است از عکس‌العمل‌ها و تصمیماتی که از طرف وجود مقدس اباعبدالله (ع) اتخاذ شده دخالت داشته است...."

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین