به گزارش بولتن نیوز، عروس جوان که قصد داشت مادر شوهرش را در سالروز تولدش خوشحال کند زمانی که به منزل مادرشوهرش رسید با صحنه هولناکی مواجه شد.عروس جوان هر چه زنگ ساختمان 118 در خیابان کوهسنگی را به صدا درآورد کسی پاسخ گو نبود. او که می دانست مادرشوهرش از کم شنوایی رنج می برد و احتمال دارد صدای زنگ را نشنیده باشد همچنان به فشردن کلید زنگ ادامه داد ولی باز هم کسی در را نگشود.او که یقین داشت، مادرشوهرش بدون اطلاع به بستگان جایی نمی رود، آرام آرام نگرانی در چهره اش نمایان شد. او شماره تلفن همسرش را گرفت و با ابراز نگرانی از وضعیت موجود گفت: مادر در خانه را باز نمی کند! این گونه بود که پسر پیرزن 82 ساله با سرعت خود را به خیابان کوهسنگی رساند و با کلیدی که در دست داشت در ساختمان 118 را گشود.
وقتی زوج جوان وارد اتاق شدند ناگهان با صحنه وحشتناکی مواجه شدند. وضعیت اتاق به هم ریخته و پیرزن در حالی روی تخت افتاده بود که پتو و تشک روی او قرار داشت. پسر پیرزن، بلافاصله مادرش را از زیر پتوها بیرون کشید و با احتمال سکته قلبی، در حالی شروع به تنفس و ماساژ قلبی کرد که روسری روی صورت پیرزن پیچیده شده بود اما پیرزن نفس نمی کشید. او هراسان با اورژانس تماس گرفت و بدین ترتیب ماجرای مرگ مشکوک پیرزن 82 ساله به قاضی ویژه قتل عمد اعلام شد.
عقربه های ساعت هنوز به 20 نرسیده بود که قاضی کاظم میرزایی به همراه کارآگاهان اداره جنایی عازم ساختمان شماره 118 شد. وجود پرزهای متکا روی صورت پیرزن از وقوع جنایتی هولناک حکایت می کرد به همین دلیل با نظارت مستقیم قاضی ویژه قتل عمد، بررسی های جنایی در صحنه حادثه آغاز شد. به هم ریختگی خانه و مفقود شدن پول و طلاهای پیرزن نشان می داد که فرد یا افرادی به قصد سرقت وارد خانه شده اند و دست به ارتکاب جنایت زده اند. با این فرضیه بررسی های شبانه قاضی میرزایی در حالی تا نیمه شب به طول کشید که مشخص شد، عامل قتل یک نفر بوده و به زور نیز وارد خانه نشده است چرا که هیچ تخریبی برای ورود به عنف صورت نگرفته بود. از سوی دیگر نیز وجود ظروف پذیرایی شکلات و باقی مانده 2 ظرف آش، این فرضیه را عینیت می بخشید.
این گونه بود که با صدور دستورات ویژه ای از سوی قاضی کاظم میرزایی، این پرونده جنایی به پلیس آگاهی خراسان رضوی ارسال شد با توجه به این که هر لحظه تاخیر در آغاز عملیات پلیس احتمال فرار متهم را امکان پذیر می کرد، سرهنگ کارآگاه حمید رزمخواه (رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی) دستور داد تا جلسه کارشناسی و تجزیه و تحلیل این پرونده جنایی در همان ساعات اولیه بامداد تشکیل شود.
ساعتی بعد گروه زبده ای از کارآگاهان با فرماندهی مستقیم سرهنگ محمدرضا غلامی ثانی (رئیس اداره جنایی) و با راهنمایی های لحظه به لحظه مقام قضایی وارد عمل شدند. اگرچه تحقیقات مقدماتی با بررسی سوابق چندین فرد مظنون به سپیده دم روز بعد کشیده شد اما ادامه تحقیقات نشان می داد که پیرزن از حدود 10 روز قبل مقداری طلا خریده و افرادی از این موضوع اطلاع داشتند. به همین دلیل، صبح روز بعد بررسی های میدانی درحالی دوباره به خانه پیرزن کشیده شد که باز هم قاضی میرزایی در صحنه بازرسی خانه حضور یافته بود تا این که سرنخ این کلاف پیچیده به جوان 25 ساله ای به نام «ع » رسید.
او در روزهای گذشته نیز در اطراف خانه پیرزن دیده شده بود و از بستگان نزدیک مقتول به شمار می رفت. با به دست آمدن این سرنخ، دامنه تحقیقات سرگرد نجفی (افسر پرونده) با صدور دستور قضایی به محل کار وی کشیده شد. این بررسی ها حاکی از آن بود که «ع » ساعت وقوع جنایت در محل کارش حضور نداشته است و از مدتی قبل با زن مطلقه ای نیز آشنا شده و از او خواستگاری کرده بود.
بنابراین گزارش، درحالی که دستور دستگیری متهم 25 ساله در دستان افسر پرونده بود، فرد ناشناسی از یک باجه تلفن عمومی تماس گرفت و فردی از اهالی ساختمان 118 را به عنوان قاتل پیرزن معرفی کرد. با این تماس و به دستور سرهنگ« رزمخواه» گروهی از کارآگاهان در یک شاخه عملیاتی دیگر به بررسی این تماس تلفنی پرداختند و گروه دیگر نیز برای دستگیری «ع » عازم خیابان سناباد شدند. ساعتی بعد در حالی مشخص شد تماس تلفنی برای گمراه کردن پلیس از روند رسیدگی به این پرونده جنایی بود که متهم اصلی هنگام رفتن به خانه اش در محاصره کارآگاهان قرار گرفت و دستگیر شد.
در بازرسی بدنی از متهم 25 ساله، مدارک شناسایی پیرزن و مقداری از جواهرات کشف شد و او که دیگر نمی توانست حقیقت ماجرا را کتمان کند، دقایقی بعد لب به اعتراف گشود و به قتل زن عمویش اقرار کرد. متهم این پرونده جنایی گفت: خودم را نزد آن زن جوان فردی پولدار معرفی کرده بودم و می خواستم مقداری پول به دست بیاورم.
او در حالی که ابراز پشیمانی می کرد ادامه داد: با مردی که راننده تاکسی تلفنی است به در خانه زن عمویم واقع در ساختمان 118 رفتم و به او گفتم که می خواهم از زن عمویم مقداری پول بگیرم. آن راننده که دیگر با هم دوست شده بودیم پایین ساختمان ایستاد و من بالا رفتم. زن عمویم بعد از آن که از چشمی نگاه کرد و مرا شناخت، در خانه را گشود و از من با آب و شکلات و آش پذیرایی کرد.
بعد از آن من برای اجرای نقشه ام به اتاق خواب رفتم و زن عموی پیرم را صدا زدم وقتی به داخل اتاق آمد به طور ناگهانی او را روی تخت انداختم و متکا را روی صورتش فشار دادم. وقتی فهمیدم دیگر جان ندارد پول های او را برداشتم و گردنبندش را باز کردم. خواستم به گاو صندوق هم دستبرد بزنم اما کلید آن را پیدا نکردم به همین دلیل به پول و طلا بسنده کردم و از خانه او خارج شدم.
سپس به راننده گفتم چون پول کم بود زن عمویم مقداری طلا هم داد که آن ها را بفروشم. بعد از آن هم با راننده برای فروش طلاها اقدام کردیم ولی چون فاکتور نداشت کسی نمی خرید تا این که یکی از طلافروشان گفت: مقداری از پول طلاها را برای آوردن فاکتور به امانت نگه می دارد! سپس یک میلیون و 700 هزار تومان به راننده دادم که آن ها را به دست زنی برساند که با او آشنا شده بودم!
در پی اعترافات این جوان 25 ساله، عصر روز گذشته کارآگاهان اداره جنایی، در یک عملیات هماهنگ پلیسی موفق شدند راننده تاکسی تلفنی را نیز دستگیر کنند . زن جوان هم که مورد شناسایی قرار گرفته بود پول ها را به پلیس بازگرداند و گفت: به دلیل این که به ماجرای پول ها مشکوک شده بودم حتی به آن ها دست نزدم!
راننده 43 ساله نیز در بازجویی ها گفت: من از حدود سه روز قبل با «ع » آشنا شدم و وی به صورت تلفنی با من در ارتباط بود آن روز هم خودروی مرا به صورت دربستی اجاره کرد تا از زن عمویش پول بگیرد.
تحقیقات بیشتر درباره زوایای پنهان این پرونده جنایی که طی 48 ساعت به نتیجه رسید با صدور دستورات قضایی همچنان ادامه دارد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com