کد خبر: ۵۲۸۹۵۹
تاریخ انتشار:
نگاهي به عملكرد مهرداد راياني مخصوص

پروژه‌ ناتمام مرد بين‌الملل

دفتر بين‌الملل در دومين گام، همايش علمي براي تئاتر خصوصي با حضور پژوهشگران ايراني و خارجي با پنل‌هاي تخصصي با مديريت راياني مخصوص برگزار كرد تا...

گروه تئاتر و موسیقی: دفتر بين‌الملل اداره كل هنرهاي نمايشي همواره از آن دست دفاتري بوده كه چراغش براي عموم هنرمندان در ايام جشنواره تئاتر فجر روشن شده است؛ جايي كه معمولا چون فتح بابي براي پاگشاي برخي بزرگان تئاتر جهان در جشنواره فجر عمل مي‌كند ولي به نظر اين دفتر قابليت‌هايي داشت كه پيش از اين و در سال‌هاي اخير چندان كشف نشد.

پروژه‌ ناتمام مرد بين‌الملل


به گزارش بولتن نیوز به نقل از روزنامه اعتماد، مهرداد راياني مخصوص در حالي پا به دفتر امور بين‌الملل ‌گذاشت كه به عنوان نمونه تجربه نگارنده مي‌گويد در دوران تصدي مديركل سابق هيچ كمكي براي اعزام گروه‌هاي نمايشي به خارج از كشور نداشت و هيچ دستورالعملي براي حمايت يا حتي ايجاد ارتباط ميان كشورها تعريف نشده بود اما با آمدن راياني مخصوص وضع دگرگون شد.


نخستين اتفاق بزرگ براي راياني مخصوص، آمدن اوستراماير، كارگردان سرشناس آلماني و رهبر گروه برلين آنسامبل بود؛ گروهي كه نام برشت را يدك مي‌كشيد. آمدن اوستراماير به معني شروعي براي بازگشت بزرگان بود؛ بزرگاني كه از سال ٨٩ با فجر قهر كرده بودند. بسياري فراموش نكرده‌اند كه روزي نام پيتر بروك در جدول فجر وجود داشت اما او به هر دليل به ايران نيامد. با اين حال اوستروماير با اثري عظيم در ايران روي صحنه رفت. سه شب در تالار وحدت عموم را به وجد آورد تا به نوعي برگ برنده دور اول دبيري سعيد اسدي باشد.


راياني مخصوص حركت عظيم بعدي‌اش را يك سال بعد، با حضور شگفت‌انگيز يوجينو بارباي ايتاليايي رقم زد. هنرمندي كه نام و شهرتش مي‌تواند اعتبار هر جشنواره‌اي باشد، با رايزني راياني مخصوص به ايران آمد تا در بازه‌اي هفت روزه، شگفتي رقم زند. او با شيوه عجيب اجرايش كلاس درس
ي مهم براي اهالي تئاتر فراهم كرد و البته موفق به فروش برخي آثار مكتوب خود شد.


اين وجه از مديريت راياني مخصوص، چيزي بود كه همگان توقع داشتند. وجه دوم مديريت راياني مخصوص در نشست مديران تئاتري غرب آسيا و خاورميانه رقم خورد. او با دعوت از مديران تئاتر تونس، الجزاير، قطر، عمان، عراق، سوريه، افغانستان، پاكستان، آذربايجان، ارمنستان، نخستين گردهمايي مديران تئاتري در منطقه را رقم زد و ايران را پيشگام حركتي كرد كه طي آن دستاوردهاي تئاتري چند سال اخير ايران به سمع و نظر همسايگان كشور رسيد. شور و هيجان اين گردهمايي غرورآفرين بود.


اما مهم‌ترين ماموريت راياني مخصوص در جبهه‌اي بود كه هدف اصلي وزارتخانه متبوعش و دولت يازدهم در حوزه تئاتر به حساب مي‌آمد: خصوصي‌سازي تئاتر. رويكردي كه پيش از حضور او در اداره كل هنرهاي نمايشي در دستور كار قرار گرفت و البته قرار بود سالن‌داري به شيوه كنوني، مشابهتي هرچند اندك با وضعيت كمپاني‌هاي تئاتر در غرب پيدا كند.

بدين منظور سه برنامه با محوريت تئاتر خصوصي و حوزه بين‌الملل در سالن كنفرانس تئاترشهر برگزار مي‌شود كه هر يك بايد وجهي از مديريت و خصوصي‌سازي تئاتر در ديگر نقاط جهان را براي سالن‌دارهاي ايراني روشن مي‌ساخت. نخستين گام دعوت از يك كشور الگو و برگزاري چند كنفرانس با حضور مديران تئاتري آن بود: لهستان. حضور مديريت وقت تئاتر لهستان در ايران و جلسه معرفي تئاتر اين كشور با ارايه آماري مبني بر تعداد هنرمندان، سالن‌ها و وضعيت فروش تنها يك خروجي داشت: فاصله زياد ايران تا لهستان. البته حضور لهستاني‌ها در ظاهر تغييري در شيوه مديريتي تئاتر نداشت. مهم‌ترين بحث در آن جلسه شيوه انتخاب مديريت تئاتر بود كه نه در دست دولت؛ بلكه در اختيار هنرمندان قرار دارد. مدير تئاتر لهستان در كنفرانس خود از كتابي رونمايي كرد كه مي‌توان آن را كتاب اول تئاتر لهستان ناميد.


 كتابي جامع براي دسترسي راحت‌تر به اطلاعات مورد نياز درباره گروه‌ها و كليت تئاتر اين كشور. اين كتاب مهم‌ترين اتفاقي بود كه پس از رفتن لهستاني‌ها در ايران رخ داد، يعني انتشار كتاب اول تئاتر ايران كه در نشست مديران تئاتري كشورهاي منطقه رونمايي شد.


دفتر بين‌الملل در دومين گام، همايش علمي براي تئاتر خصوصي با حضور پژوهشگران ايراني و خارجي با پنل‌هاي تخصصي با مديريت راياني مخصوص برگزار كرد تا موافقان و مخالفان به تبادل نظر بپردازند و البته مشخص شود ديدگاه جامعه ايراني با جامعه غربي چه تفاوت‌هايي دارد.


گام نهايي يا شايد مهم‌ترين برنامه دفتر بين‌الملل برگزاري «بازار بهاره تئاتر ايران» بود؛ جايي كه قرار بود كمپاني‌هاي تئاتري كشورهاي ديگر با ديدن آثار ايراني، آنها را براي دعوت به كشور خود ارزيابي كنند. چيزي مثل ويترين يا آينه داشته‌هاي تئاتر ايران اما نتيجه نامعلوم ماند و بازار هيچگاه برگزار نشد. راياني مخصوص كه در نشست خبري با هيجان فراوان از قابليت‌هاي بازار سخن مي‌گفت و با مخالفت سالن‌داران مقابله مي‌كرد، در گام عملي برنامه‌هاي خود ناكام ماند. او كمتر از يك ماه پيش استعفا داد تا مشخص نشود برنامه‌اي كه مي‌توانست او را به شاخص‌ترين چهره اين سال‌هاي تئاتر تبديل كند، به كدامين وادي كوچ كرد.


پيش از سال نو، در آخرين روزهاي سال ٩٥، مهرداد راياني‌مخصوص در يك نشست خبري با حضور سالن‌داران بخش خصوصي و البته خبرنگاران حوزه تئاتر، پشت تريبون رفت و از طرحي سخن گفت كه طي آن گروه‌هاي نمايشي پنج اثر از آثار روي صحنه رفته در سالن خود را معرفي مي‌كنند تا در نهايت راه براي عرضه به كمپاني‌هاي عمدتا اروپايي مهيا شود. در اين بازار بهاره قرار بود مديران يا نمايندگان كمپاني‌ها با حضور در ايران و ديدن آثار، به انتخاب و مهيا كردن فضاي سفر براي گروه‌هاي نمايشي مبادرت ورزند تا به نوعي فاصله ميان كمپاني خارجي و گروه ايراني كمتر شود و نقش عمل‌گرايانه دفتر بين‌الملل كاهش يابد. در واقع دستگاه تحت امر راياني مخصوص بيشتر به يك عنصر سياستگذاري و عامل واسطه ميان اثر و كشور مقصد مبدل مي‌شد اما چنان‌كه گفتيم طرح مورد نظر هيچگاه برگزار نشد.

پروژه‌ ناتمام مرد بين‌الملل


راياني مخصوص در تابستان كنوني به كشور انگلستان، مقصدش براي ادامه تحصيل و دريافت مدرك دكترا، سفر مي‌كند و به محض بازگشت در حساب اينستاگرامي خود از استعفايش مي‌نويسد. مهدي شفيعي، مديركل هنرهاي نمايشي هم هيچ واكنشي نشان نمي‌دهد و تقريبا پس از دو هفته نام سعيد اسدي به عنوان مدير جديد اعلام مي‌شود؛ سعيد اسدي كسي است كه با نظارت او و همكاري راياني‌مخصوص، بيش از سي گروه نمايش در فجرهاي ٣٥ و ٣٤ به ايران دعوت شدند. او كسي است كه پيش از دبيري فجر در كنار راياني مخ
صوص در نشست‌هاي تخصصي شركت داشت و براي چند سال همچون مكمل يكديگر به حساب مي‌آمدند.


برخي مي‌گويند راياني مخصوص به دنبال فرصتي فراتر از دفتر بين‌الملل بوده و استعفايش جنبه سياسي داشته است اما براي اين يادداشت مهم‌ترين مساله آن است كه آيا راياني مخصوص در دفتر بين‌الملل موفق بود يا خير؟ آيا هزينه‌ها در اين دفتر در دوران رياستش به ثمر نشسته است؟ آيا كنفرانس عظيم او در تئاتر شهر منجر به بهتر شدن حال تئاتر خصوصي شد؟
در حال حاضر تماشاخانه موج نو كه آن روزها باز بود تعطيل شده است. تماشاخانه مشايخي در وضعيت معلقي قرار دارد.

تماشاخانه باران ديگر آن هياهوي سابق را ندارد. فروش تماشاخانه مستقل در حال حاضر به اجراي مجدد نمايش «نامه‌هاي عاشقانه از خاورميانه» گره خورده است و چند اثر ماقبل آن فروش چنداني نداشته و حيات تماشاخانه در خطر است. در غرب تهران، وضعيت براي تماشاخانه هماي‌سعادت به همين نحو است. در تابستان اين تماشاخانه تنها يك نمايش روي صحنه برده است. فاصله اجراها در تماشاخانه دا بسيار زياد است. پيش از اجراي نمايش «زنان آشويتس» اين تماشاخانه در خواب تابستاني فرو رفته بود. وضعيت در تماشاخانه سه‌نقطه بدتر هم بوده است. ديگر خبري از تماشاخانه ارغنون نيست، تعطيل شد.


بنابراين تا حدي مي‌توان نتيجه گرفت كه آن همه آسيب‌شناسي به نتيجه نرسيده است. تماشاخانه‌هايي چون پاليز، شهرزاد يا پايتخت به واسطه سرمايه و سياست‌هاي خود فعلا موفق به حفظ موجوديت و بقا شده‌اند. از قضا در آن نشست تماشاخانه پايتخت به شكل مستقيم با طرح‌هاي راياني مخصوص به مخالفت برخاست يا آنكه از تماشاخانه پاليز هيچ نماينده‌اي شركت نكرد. در واقع به نظر آنان كه طرح را جدي نگرفتند بيشتر به ادامه بقا نزديك بوده‌اند. با اين همه سالن‌داران از راياني‌مخصوص به نيكي ياد مي‌كنند و او را مديري محترم و باسواد برمي‌شمرند.


حميد عرب در گفت‌وگو با «اعتماد» مي‌گويد: «مثل خيلي از طرح‌ها و برنامه‌هايي كه هيچ زيرساختي ندارد و بيشتر شبيه يك تب يا يك فكر يك شبه است خوشبختانه يا متاسفانه بازار بهاره اجرا نشد. چيز ساده‌اي است و خيلي اتفاق مي‌افتد.» اين مدير جوان معتقد است تا زماني كه «تماشاخانه خصوصي خودگردان هستند و از هزينه‌هاي شخصي تماشاخانه را حفظ مي‌كنند قادر به پذيرايي از گروه‌هاي خارجي نيستند چون اين اتفاق به منزله اسكان دادن، فراهم كردن حداقل امكانات است و شرايط سالن‌هاي ما شايد شبيه آف‌آف‌برادوي باشد و نمي‌توان از گروه‌هايي دعوت كرد كه در بدترين شرايط در آف‌برادوي اجرا مي‌روند. همچنين هزينه‌ حرف اول را مي‌زند.»


با اين حال آقاي عرب درباره راياني مخصوص مي‌گويد: «ايشان براي تئاتر ايران زحمت كشيده است. عملكردش براي تئاتر مثبت است و در حوزه فعاليت خود تلاشش را كرده است.» او معتقد است در حال حاضر فضايي براي فعاليت وجود ندارد و نه راياني مخصوص و نه هيچ كس ديگري توانايي كار ندارد. او مي‌گويد: «اسم‌ها خيلي مهم نيستند و درست نيست آدم‌ها را موردي قضاوت كنيم. من براي بازاره بهاره چيزي ارسال نكردم چون با آن مخالف بودم. آوردن گروه‌هاي خارجي در اين فضا مثبت نيست؛ چرا آنان را آزار دهيم كه در چنين شرايطي اجرا بروند.»


خيام وقار كاشاني شرايط متفاوتي دارد. او موفق شده است با گروه‌هاي ايتاليايي ارتباط بگيرد و از آنان دعوت كند تا در ايران در دو نوبت با دو نمايش روي صحنه بروند. او در چند نوبت هنرجويان ايراني را به ايتاليا برده است و حتي موفق به برگزاري كارگاه يوجينو باربا – همان هنرمند شهيري كه براي فجر ٣٥ به ايران آمد – در ايتاليا شد. او نيز مي‌گويد: «از بازار بهاره خبري نيست و برگزار هم نشد.»


از او پرسيدم كه راياني مخصوص چه كمكي به تماشاخانه «باران» كرده است و پاسخ اين جمله است: «فقط در زمينه ارسال دعوت‌نامه از طرف مركز هنرهاي نمايشي.» يعني سالن باران و خيام وقار كاشاني موفق شده‌اند بدون نياز به دولت به همكاري با گروه‌هاي خارجي اقدام كنند.

پروژه‌ ناتمام مرد بين‌الملل


شاهين چگيني، مديريت تماشاخانه مشايخي و البته مدير صنف تماشاخانه‌داران خصوصي اطلاعات دقيق‌تري مي‌دهد. او مي‌گويد: «متاسفانه با وجود ارسال مدارك توسط برخي تماشاخانه‌هاي كنسل اعلام شد. آقاي راياني‌مخصوص اعلام كردند كه از جانب تماشاخانه‌ها مدارك دير به دست‌شان رسيده و اينكه ظاهرا بودجه لازم براي انجام پروژه هم هنوز قطعي نشده و براي همين امسال از اولويت خارج شده است.»


اين مدير جوان كه خودش مدارك را ارسال كرده بود، معتقد است مشكل از ارسال مدارك نبوده و در كل اين طرح از اولويت سال ٩٦ خارج شده است و قصدي براي برگزاري آن وجود نداشته است چرا كه زمان زيادي براي انجامش وجود داشته است.
چگيني اما معتقد است: «به نظر من ايده درستي بود؛ ولي اگر حمايت صورت بگيرد كه توسط بخش خصوصي برگزار شود. ولي به اين شكل كه فقط از ما دعوت كنند چندان مناسب نيست.»


او اظهار مي‌كند بازار بهاره در فضاي قبل انتخابات مطرح شد و اين فضا بر آن تاثير گذاشته و برگزار نشده است، از همين رو پيشنهاد مي‌كند براي «جلوگيري از سوءاستفاده‌هاي سياسي احتمالي بهتر است توسط خود بخش خصوصي و با حمايت ارشاد برگزار شود كه دولت دخل و تصرف كمتري داشته باشد و اصل اتفاق زير سوال نرود.»


حال بايد پرسيد چرا تلاش‌هاي راياني مخصوص پس از طرح موضوع هيچگاه عملي نشد؟ چرا او بدون پاسخ دادن به پرسش‌ها -كاري كه در نشست خبري هم از آن طفره مي‌رفت- از سمتش استعفا داد؟ آيا مشكلاتي درون سازماني موجبات برگزار نشدن بازار بهاره را رقم زد؟ اگر چنين است چرا مهدي شفيعي در هر دو جلسه نشست خبري بازار و همايش علمي آن همواره در كنار راياني مخصوص بود و از قضا در هر دو مورد از مدير زيرمجموعه‌اش دفاع كرد؟


براي نگارنده فراموش‌ناشدني است كه چگونه در نشست خبري بازار بهاره، مهدي شفيعي در دفاع از راياني مخصوص با خبرنگاران وارد مباحثه شد. پس آيا راياني مخصوص در مديريت و انجام وجوه عملي يك رويداد ناتوان بوده است؟ آيا او چندان هم در جلب نظر اهالي فرنگ توانايي نداشت؟ اين مهم زماني بارز مي‌شود كه شهرام كرمي و گروهش در دو دوره جشنواره تئاتر كودك و نوجوان با همراهي برخي واسطه‌هاي فرهنگي و البته حضور مستمر كرمي در جشنواره‌هاي خارجي موفق به دعوت وسيع گروه‌هاي خارجي مي‌شود كه با قياس جشنواره تهران و همدان مي‌توان دريافت كرمي موفق‌تر عمل كرده است.


حال آيا راياني مخصوص موفق به برجسته كردن دفتر بين‌الملل شد يا خير؟ آيا او مرد عمل بود يا نظر؟ بي‌پاسخ‌ ماندن پرسش‌ها شايد تا مدت‌ها موجب غفلت در حوزه بين‌الملل شود.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین