کد خبر: ۵۲۷۴۱۷
تاریخ انتشار:
به مناسبت ۵ مهر سالروز درگذشت سیدرضی؛

تو چه کردی که خدا،سعادت نگاشتن نهج‌البلاغه را ارزانی‌ات داشت

سید رضی منصب‌های مهمی از جمله نقابت، قضاوت در دیوان مظالم و امیر الحاج در دوره آل بویه داشت. او از بزرگ‌ترین شاعران طالبیان و در زهد و تقوا مشهور و...

گروه فرهنگ و هنر: محمد بن حسین بن موسی بن محمد بن موسی بن ابراهیمبن امام موسی کاظم مشهور به سید رضی و شریف رضی در ۳۵۹ق متولد شد. او از خاندانی بزرگ و ازسادات هاشمی و آل ابی طالب بود؛ از این روی به وی شریف می گویند. پدرش با پنج واسطه به امام کاظم(ع)امام هفتم شیعیان می‌رسد، مادرش نیز از نوادگان امام زین العابدین(ع) امام چهارم شیعیان است.

به گزارش بولتن نیوز، پدرش ابواحمد حسین بن موسی علوی عالم، زعیم و نقیب طالبیان بود و سرپرستی همه آنان و قضاوت در مظالم و امیری حج مردم را بر عهده داشت. ابواحمد مقام و منزلتی بسیار والا نزد خلفای عباسی و امیران بویه داشت. مادر سید رضی، فاطمه که نسب به امام علی(ع)می‌بُرد در سال ۳۸۵ق وفات یافت و سید رضی قصیده‌ای در ۶۸ بیت در رثای او سرود.

پسر سید رضی، ابواحمد عدنان معروف به شریف مرتضی ثانی، نیز ادیبی دانشمند و شاعر و از بزرگان علم و فضیلت و کمال و به لقب جدّش «طاهر ذاالمناقب» ملقب بود. او پس از نیا و پدر و عمویش، نقابت طالبیان در بغداد را بر عهده گرفت.

سید رضی منصب‌های مهمی از جمله نقابت، قضاوت در دیوان مظالم و امیر الحاج در دوره آل بویه داشت. او از بزرگ‌ترین شاعران طالبیان و در زهد و تقوا مشهور و مورد احترام خاص و عام بوده است. سید رضی علاوه برنهج‌البلاغه آثاری چون:

حقائق التأویل فی متشابه التنزیل، المجازات النبویة، خصائص الائمة و تلخیص البیان فی مجازات القرآن دارد. وی در بغداد درگذشت و در آنجا به خاک سپرده شد. بعدها برادرش سید مرتضی جسد او را به کربلا منتقل کرد.

از مشهورترین استادان وی می‌توان محمد طبری، ابوعلی فارسی، قاضی سیرافی، قاضی عبدالجبار معتزلی، ابن نباته، ابن جنی، شیخ مفید و سهل بن دیباجیرا نام برد.

تولد و وفات

سید رضی در سال ۳۵۹ در بغداد زاده شد و در ۶ محرم۴۰۶ق درگذشت. وی را پس از غسل‌دادن و کفن‌کردن و نماز گزاردن بر پیکرش، در منزلش در محله کرخ دفن کردند. درباره محل دفن او اقوال دیگری نیز وجود دارد. بنابر قولی پس از خراب‌ شدن خانه‌اش، سید مرتضی او را به کاظمین برد و در حرم کاظمین در جوار امام موسی کاظم دفن کرد. طبق قولی دیگر که عبدالحسین حلی آن را قول درست می‌داند، او را به کربلا برده، در کنار قبر پدرش دفن کردند. سید داوودی در کتاب عمدة الطالب، و سید علی خان مدنی در الدرجات الرفیعة در شرح حال سید رضی، و شیخ یوسف بحرانی در لؤلؤة البحرین بدین نکته تصریح کرده‌اند. گفته ابن میثم (متوفای ۶۷۹ق.) نیز گفته است: سید رضی به همراه برادرش سید مرتضی در کنار جدش امام حسین(ع) دفن شدند.

زمانه و جایگاه علمی

سید محسن امین در کتاب اعیان الشیعه در وصف سید رضی می‌نویسد:

سید رضی از نوادر علمای روزگارش بود و نزد بزرگان فاضلی شاگردی کرد و ادیبی برجسته و شناخته‌شده، فقیهی متبحر، مُتکَلِّمی حاذق، و مُفسِّر قرآن و حدیث نبوی بود که عظمت علمی برادرش مرتضی جایگاه علمی وی را اندکی پوشاند، همچنان که عظمت شعری وی جایگاه شعری برادرش مرتضی را اندکی پوشاند و از این رو بعضی از علما گفته‌اند اگر رضی نبود، مرتضی شاعرترین مردم بود و اگر مرتضی نبود، رضی داناترین مردم بود.

آموختن فقه و اصول غیرشیعه

سید رضی علاوه بر تحصیل علوم شیعی، نزد استادان غیرشیعی نیز علم آموخت. عبدالحسین حلّی درباره علت فراگیری فقه و اصولِ غیر شیعه امامیه مینویسد:

برخی از افراد ساده‌‌اندیش در زیاده‌روی شریف در فراگرفتن فقه و اصول و اصول کلام به شیوه و اعتقاد مخالفان او با مذهب شیعه، اظهار تعجب کرده‌اند؛ زیرا به نظر اینان مهم آن است که انسان احکام شخصی وابسته به مذهب خود را بشناسد و بس، لیکن دانشمندان سده‌های پیشین را هیچ چیزی خرسند نمی‌کرد مگر اینکه بر احادیث، و فقه و اصول فقه هر دو فرقه احاطه پیدا کنند، تا شناخت خویش را به کمال رسانند و برنامه تهذیب و تربیت خویش را ژرف‌تر و گسترده‌تر کنند و مشعل استدلال و احتجاج را برتر برند؛ زیرا بازار مناظره در آن روزگار رواج داشت و میدان جدل درباره امامت و کلام بسی پهناور بود. از اینها گذشته، چون سید رضی مسئولیت قضاوت در دیوان مظالم را نیز بر عهده داشت، و مسئولیت‌ها و وظایف همانند آن، وی را برمی‌انگیخت تا با علاقه و گرایشی شدید، فقه همه مذاهب را فرا گیرد و بدین وسیله قدرت قضاوت و اظهار نظر در آن مسائل را به خوبی کسب کند.

نبوغ شعری

سید رضی کمی پس از ده سالگی سرودن شعر را آغاز کرد و همین که نخستین قصیده خود را در آن سن سرود، ادیبان و سخن شناسان به شگفت آمدند. عده‌ای به گردآوری اشعار او همت گماشته‌اند. آخرین کسی که آن را گردآوری کرد، ابوحکیم المعلم عبداللّه الخبری (ف ۴۷۶ق) است و این دیوان که اکنون مشتمل بر بیش از ۶۳۰۰ بیت در انواع شعر است، پیوسته در میان مردم دست به دست می‌گردید و آن را میخواندند و اشعارش را حفظ می‌کردند. ادیب و سخن شناس و نویسنده بزرگ، صاحب بن عباد قطعه‌ای از شعر سید به دستش میافتد و چنان شیفته می‌شود که کسی را به بغداد می‌فرستد تا از روی دیوان سید رضی نسخه‌ای بر دارد و برایش ببرد. این جریان در سال ۳۸۵ق که سید ۲۶ سال بیشتر نداشت اتفاق افتاده است. چون سید رضی از این کار آگاه شد، نسخه‌ای از دیوان خود را برایش فرستاد، و قصیدهای به همین مناسبت سرود و به همراه دیوان برایش فرستاد.

انگیزه سید رضی در سرودن شیعیات، بیان زندگی علویان یا طالبیان محروم از حق و قدرت است. رثائیات، مراثی اوست برای بزرگان زمان یا دوستان و خویشاوندان و نیز مراثی شهدای کربلا. رضی در فخریات خود از عزت و شرف کهن یاد کرده و بدان بسی بالیده است.

چگونگى پیدایش کتاب نهج‌البلاغه‏

در آغاز جوانى و طراوت زندگى، دست به تألیف کتابى در «خصائص و ویژگى‌هاى ائمّه علیهم‌السّلام» زدم که مشتمل بر خبرهاى جالب و سخنان برجسته آن‏ها بود.

تو چه کردی که خدا،سعادت نگاشتن نهج‌البلاغه را ارزانی‌ات داشت

انگیزه این عمل را در آغاز آن کتاب یاد آور شدم و آن را آغاز سخن قرار داده‌‏ام.

پس از گرد آوردن خصائص امیر مؤمنان علیه‌السّلام مشکلات و حوادث روزگار مرا از اتمام بقیّه کتاب، باز داشت.

من آن کتاب را باب باب نموده و به فصل‏‌هاى مختلفى تقسیم کرده بودم. در پایان‏ آن، فصلى که متضمّن سخنان جالب امام علیه‌السّلام از سخنان کوتاه در مواعظ، حکم، امثال و آداب- «نه خطبه‌‏هاى طولانى و نه نامه‌‏هاى گسترده»- آورده شد.

برخى از دوستان آن را جالب و شگفت انگیز از جنبه‏‌هاى گوناگون دانستند، و از من خواستند کتابى تألیف کنم که سخنان برگزیده امیر مؤمنان علیه‌السّلام در جمیع فنون و بخشهاى مختلف، از خطبه‌‏ها، نامه‌‏ها، مواعظ و ادب در آن گرد آید، زیرا مى‏‌دانستند این کتاب متضمّن شگفتى‏‌هاى بلاغت و نمونه‌‏هاى ارزنده فصاحت و جواهر سخنان عرب و نکات درخشان از سخنان دینى و دنیوى خواهد بود که در هیچ کتابى جمع آورى نشده و در هیچ نوشته‌‏اى تمام جوانب آن گرد آورى نگردیده است؛ زیرا امیر مؤمنان منشأ فصاحت و منبع بلاغت و پدید آورنده آن است، مکنونات بلاغت بوسیله او آشکار گردیده، و قوانین و اصول آن از او گرفته شده است. تمام خطباء و سخنرانان به او اقتدا نموده و همه واعظان بلیغ از سخن او استمداد جسته‏‌اند.

با این همه، او همیشه پیشرو است آنها دنباله رو، او مقدّم است آنها مؤخّر، زیرا سخن او کلامى است که آثار علم الهى، و بوى عطر سخن پیامبر را به همراه دارد.

از این رو خواسته دوستان را اجابت کردم و این کار (جمع‌آوری نهج‌البلاغه) را شروع کردم در حالى که یقین داشتم سود و نفع معنوى آن بسیار است و به زودى همه جا را تحت سیطره خود قرار خواهد داد و أجر آن ذخیره آخرت خواهد بود.

هدف از جمع آوری نهج‌البلاغه

تو چه کردی که خدا،سعادت نگاشتن نهج‌البلاغه را ارزانی‌ات داشتمنظورم این بود که علاوه بر فضائل بى شمار دیگر، بزرگى قدر، و شخصیّت امیر مؤمنان را از این نظر روشن سازم که: امام على علیه‌السّلام تنها فردى است که از میان تمام گذشتگانى که سخنى از آنها به جا مانده، به آخرین مرحله فصاحت و بلاغت رسیده و گفتار او اقیانوسى است بیکرانه، که سخن هیچ بلیغی به پایه آن نخواهد رسید.

خواستم در افتخار کردن به امام علیه‌السّلام به قول شاعر معروف «فرزدق» متمثّل شوم (که در مورد افتخار به پدران خود به شخصى به نام «جریر» خطاب مى‏کند).

اولئک آبائی فجئنی بمثلهم‏  /  اذا جمعتنا یا جریر المجامع‏

(اى جریر! اینها پدران و نیاکان منند اگر مى‌‏توانى در آن هنگام که در مجمعى گرد آمدیم همانند آنها را براى خود بر شمار.)

سخنان آن حضرت بر مدار سه اصل مى‏‌چرخد:

اوّل- خطبه‏‌ها و اوامر. دوّم- نامه‌‏ها و رسائل. سوّم- کلمات حکمت آمیز و مواعظ.

تصمیم گرفتم ابتداء خطبه‏‌‌ها، پس از آن نامه‌‏ها، و سپس کلمات حکمت آمیز جالب آن حضرت را جمع کنم.

سپس به هر کدام از آنها بابى را اختصاص دادم و صفحاتى ویژه آن گردانیدم تا مقدّمه‌‏اى باشد براى به دست آوردن آنچه که به آن دسترسى ندارم (و ممکن است) در آینده به آن برسم. و هر گاه سخنى از آن حضرت در مورد بحث و مناظره، یا پاسخ سؤال، و یا منظور دیگرى بود که به آن دست یافتم ولى جزء هیچ یک از این سه بخش نبود، آن را در مناسب‏ترین و نزدیک‏ترین بخش قرار دادم.

اگر در میان آنچه برگزیده‌‏ام فصول غیر منظّم و سخنان غیر مرتّبى آمده، به خاطر آن است که من نکته‏‌ها و جملات درخشان آن حضرت را جمع مى‏‌کنم و منظورم حفظ تمام پیوندها و ارتباطات کلامى نیست.

از شگفتی‌های سخنان امام علی علیه‌السلام

از شگفتى‏‌هاى سخنان امام علیه‌السّلام که او خود در این زمینه تنها است و شریک و همتایى در آنها ندارد، این است که: سخن آن حضرت را که درباره زهد و مواعظ است هر گاه کسى تأمّل کند و خود را از این جهت بیگانه دارد که این سخن شخصى عظیم القدر و نافذ الامر است که همه در برابر او سر فرود مى‏‌آورند؛ شک و تردید نخواهد کرد که گوینده این سخن کسى است که جز در وادى زهد و پارسایى قدم نگذاشته و هیچ اشتغالى بجز عبادت نداشته است و یقین مى‏کند که این سخن از کسى است که در گوشه خانه‌‏اى تنها و دور از اجتماع یا در یکى از غارها قرار گرفته که جز صداى خودش را نمى‏شنود و غیر خویش دیگرى را نمى‏بیند، و همواره مشغول عبادت مى‏باشد.

و هیچ گاه نمى‏‌تواند باور کند که این سخن کسى است که به هنگام جنگ در دریاى لشکر دشمن فرو مى‌‏رفت و پهلوانان و جنگجویان نیرومند را بر زمین مى‌‏افکند. و او با این حال یکى از زهّاد و یکى از افراد صالح و پاک و نمونه‌اى است که نظیر ندارد.

این است فضائل عجیب و شگفتى‌‏زا و ویژگى لطیف او که جمع میان اضداد کرده است. بسیار مى‌‏شد که من در این باره با برادران مذاکره مى‌‏کردم و شگفتى آنها را از این ویژگى خاصّ امام علیه‌السّلام بر مى‌‏انگیختم و راستى این‏ خود جاى عبرت و شایسته اندیشه و فکر است.

اگر در اثناء سخنان انتخاب شده لفظ مردّد و یا معنى مکرّرى آمده است، عذر من در این باره این است که در روایات مربوط به سخنان امام علیه‌السّلام اختلاف است: گاهى سخنى را در روایتى یافتم و همان طور که بوده آن را نقل کرده‏‌ام. سپس روایت دیگرى در همان موضوع به دستم رسیده که با روایت قبل یکسان نبوده، امّا به خاطر مطالب بیشترى که داشته، و یا به خاطر لفظ جالب‌‏ترى که در آن به کار رفته، لازم بود آن را نیز بیاورم.

این نیز ممکن است بر اثر سهو و نسیان نه از روى عمد دوباره آورده شده است. با این حال ادّعا نمى‏‌کنم که من به همه جوانب سخنان امام علیه‌السّلام به طورى احاطه پیدا کرده‌‏ام که هیچ کدام از سخنان او از دستم نرفته است، بلکه بعید نمى‌‏دانم که آنچه نیافته‌‏ام بیش از آن باشد که یافته‌‏ام، و آنچه در اختیارم قرار گرفته کمتر از آنچه به دستم نیامده باشد اما وظیفه من غیر از تلاش و کوشش و سعى فراوان براى یافتن این گم شده نیست، و از خدا مى‌‏خواهم در این امر مرا راهنمایى کند.

بعد از تمام شدن کتاب چنین دیدم که نامش را «نهج‌البلاغه» بگذارم؛ زیرا این کتاب درهاى بلاغت را به روى بیننده مى‏‌گشاید، و خواسته‏‌هایش را به او نزدیک مى‌‏سازد.

این کتاب هم مورد نیاز دانشمند و عالم، و هم دانشجو و متعلّم است، و هم خواسته شخص بلیغ و زاهد در آن یافت مى‌‏شود. در بین کلمات امام علیه‌السّلام سخنان شگفت انگیزى در مورد توحید، عدل و تنزیه خداوند از شباهت به خلق مى‌‏بینم که تشنگان را سیراب کرده، و پرده‌‏ها را از روى تاریکى شبهات بر مى‏‌گیرد.

از خداوند بزرگ توفیق و نگهدارى از لغزش را خواستارم، و نیز مى‌‏خواهم که به من در این راه مقاومت و یارى بخشد و از خطاى فکر پیش از خطاى زبان، و از خطاى سخن، پیش از لغزش قدم، به او پناه مى‌‏برم. او مرا کفایت مى‏کند و بهترین حافظ و یاور است. / سال 400 هجرى. الشّریف الرّضیّ»

 

منابع:

https://www.mashreghnews.ir

http://fa.wikishia.net

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین