کد خبر: ۵۱۸۱۲۷
تاریخ انتشار:
آسیب پذیری در عدم اجماع میان قدرت و شریعت با حضور همه گفتمان ها

کشورهای منطقه عرصه منازعه گفتمان ها/ بهانه ای که کشورهای بیگانه را به منطقه می کشاند

از تحولات داخلی کشورهای منطقه که ناشی از منازعه گفتمان ها است نباید غافل شد که هم در ایجاد تنش موثر بوده و هم بهانه حضور کشورهای بیگانه در منطقه را فراهم می کنند چرا که اجماع میان کشورهای دارای گفتمان مستقل غیر ممکن می شود و بخش عمده ای از درگیر ی های منطقه نیز به همین عدم اجماع در چگونگی جمع میان قدرت و شریعت با حضور همه گفتمان ها ادامه می یابد.

گروه بین الملل ـ حبیب ساسانی: تحولات چند ساله اخیر درمنطقه خاورمیانه و نتایج نامیمون وخسارت های ناشی ازبروز جنگ، چه میان کشورها وچه جنگ های داخلی را می توان درمنازعه گفتمان های مختلف حاکمیتی دانست. گفتمان هایی که وقتی پا به عرصه تحقق عینی در صحنه خارجی می گذارند نتایج و تبعاتی را با خود به همراه دارند که خروجی آن در برخی ازکشورهای منطقه بروز منازعات و چالش هایی است که علاوه بر آسیب رساندن به منافع ملی این کشورها؛ بهانه ای می گردد تا پای قدرتهای فرامنطقه ای نیز به این منطقه بازگردد. راقم این سطور، بر این اعتقاد است که علی رغم اینکه قدرتهای فرا منطقه ای برای مناطق برخرودار از منابع غنی و موقعیت های ممتاز ژئوپلیتیکی نقشه طراحی می کنند برای اینکه بتوانند حضور داشته باشند، برای خودشان دراین مناطق منافع تعریف می کنند. خواه این منافع اقتصادی باشد وخواه فرهنگی وسیاسی.

به گزارش بولتن نیوز، نکته قابل تامل آن است که از تحولات داخلی کشورهای منطقه که ناشی از منازعه گفتمان ها است نباید غافل شد که هم در ایجاد تنش موثر بوده و هم بهانه حضور کشورهای بیگانه در منطقه را فراهم می کنند.

درهمین زمینه قابل ذکراست که برخی ازکشورهای منطقه شکل گیری حاکمیت در آنها یا بر مبنای قیام علیه افرادی بوده است که دریک بستر خانوادگی و قومی قدرتمند شده بودند که این خود متاثر از بافت فرهنگی وسیاسی آنها بوده است و یا خود بر اساس کودتا علیه حاکم دیگری توانستند قدرت را بری چندین دهه متوالی به دست گیرند که نظامی های مستقر در این کشورهای برای دهه های متوالی از این نمونه می باشند. بر این اساس، در طی چندین دهه اخیر کشورهای منطقه با درنظر گرفتن همین مساله عرصه منازعه سه گفتمان حاکمیتی بوده اندکه این منازعه به نظر نگارنده همچنان ادامه داشته و تحولات درونی این کشورها هم ناشی از رقابت و جنگ این گفتمان هاست.

کشورهای منطقه عرصه منازعه گفتمان ها/ بهانه ای که کشورهای بیگانه را به منطقه می کشاند

گفتمان اول تدوام گفتمان حاکمیت خودمحوری ویا به عبارت بهتر گفتمان دیکتاتوری است . در برخی از کشورهای عربی منطقه این گفتمان مشهود است. بعد از به قدرت رسیدن نظامی ها، تغییرویا بهتر بگوییم که تاسیس قوانین جدید برمبنای خواست و ارده نظامی حاکم بر آن کشورصورت پذیرفته است. لیبی در دوران معمر قذافی نمونه این گفتمان است ( کتاب سبز قذافی که درواقع همان قانون مدنظر وی بوده است ).برخی دیگر نیز دربستر غیر نظامی گری از حاکمیت دیکتاتوری برخوردار می باشند اما به لحاظ بافت سیاسی وفرهنگی خاص این کشورها هنوز شاهدتغییرات جدی در این کشورها نیستیم مخصوصا اینکه برخی از آنها به ثروت نفت تکیه زده و با درآمدهای هنگفت نفتی هم توانستند فضای داخلی را تغییر دهند و هم به بذل و بخشش های مشروعیت زا درخارج اقدام نمایند. اما این هرگزبه معنای برخوردارنبودن از منازعه نیست بلکه حتی باوجود همه تغییرات و بذل و بخشش ها ساختار حاکمیتی در تیغ تیز انتقادات درونی و بیرونی قرار دارد.

گفتمان دوم گفتمان اسلام خواهی به معنای تلاش اسلام گرا های درون این کشورها برای تشکیل دولت ویاحکومت بر اساس گفتمان اسلامی مورد نظر خودشان است. این گفتمان را می توان از گفتمان های ریشه داردر منطقه دانست به گونه ای که همواره یک گفتمان همیشگی وثابت در منطقه بوده است اما از آنجایی که اولادردرون اسلام گراها نحله های مختلف فکری وجود دارند و ثانیا قدرت در دست جریان رقیب بوده و به فعالیت اسلام گراها اجازه داده نمی شد این جریان نیز تا کنون نتوانست آنگونه که باید وشایدبه تثبیت گفتمانی خود بپردازد. اما این گفتمان همچنان درگیر بوده و حضور دارد وبرای دست یابی به قدرت سیاسی تلاش می کند. بخشی از تنش های منطقه نتیجه درگیری میان این گفتمان با گفتمان های مسلط است . مصر نمونه ای است که در آن حضور این گفتمان کاملا بروزوظهورداردو بعد ازتحولات انقلابی دراین کشورها (به تعبیرما بیداری اسلامی و به تعبیر خودشان بهار عربی )و به دست گرفتن قدرت با آرای مردم؛ نتوانتسند تداوم قدرت را دراین کشور حفظ نمایند. دردرون گفتمان اسلام گرایی اسلام گرایی اعتدالی و افراطی موجود می باشند که مصر با تفکر اخوان المسلیمن را می توان اعتدالی دانست (به نسبت گفتمان های دیگر). داعش نمونه کامل اسلام گرایی افراطی برای تشکیل حاکمیت وبه دست گرفتن قدرت برای اعمال شریعت مورد نظر خودشان می باشد.با اندکی تامل در کشورهایی که این نوع گفتمان ها وجود دارند منازعه درونی این کشورها نیز قابل تحلیل و بررسی است.

گفتمان سوم گفتمان سکولاریسم است که علی رغم برخوردای کشور هااز بافت مذهبی و فرهنگی اما جداسازی نهاد دولت از دین انجام. پذیرفته است . در این کشورها حتی احتمال داردکه قدرت در دست برخی از افراد وابسته به اسلام گراها باشد اما اعتقادبه حاکمیت شرع درعرصه سیاسی و اجتماعی نداشته باشند. این گفتمان نیز با توجه به غلبه آن بر دیگر گفتمان های دیگرحضور آن پررنگ می باشد. تنش های موجود در درون این کشورها نیز حاصل جدال قبضه قدرت میان سکولارها با گفتمان های دیگر است که گاه به گاهی دست به دست می شود.

ماحصل آنکه کشورهای منطقه احتمال داردکه با نقشه و برنامه هایی از پیش طراحی شده توسط قدرت های فرامنطقه ای مواجه باشنداماخودشان نیزدر درون با گفتمان های متعارض و منازعه آمیز مواجه می باشندکه اجماع میان آنها را غیر ممکن ساخته است و بخش عمده ای از درگیر ی های منطقه نیز به همین عدم اجماع در چگونگی جمع میان قدرت و شریعت با حضور همه گفتمان ها بر می گردد. نگارنده اعتقاد دارد که این کشورها و گفتمان های درونی آنها سه راه بیشتر پیش روی خودشان ندارند.یک،غلبه یک گفتمان بر گفتمان های دیگر به واسطه اجبار وزور و دوم،تداوم گفتمان های موجود و ادامه تنش ها و تحمیل هزینه های مادی و معنوی بر کشورها وشکل گیری تنش های دایمی و سوم،همزیستی مسالمت آمیز با حفظ احترام و سهیم شدن همه طرف های درگیر در منازعه در قدرت.

 

انتهای پیام/

منبع: بولتن نیوز

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین