کد خبر: ۵۱۸۰۹۱
تاریخ انتشار:
گفت‌وگو با حمیدرضا آذرنگ، بازیگر فیلم «بیست‌ویک روز بعد»

نگرانی‌هایمان بسیار شده است

معمولا تئاتر در جامعه ما، تولد تا مرگش به همان ایام اجرائی‌اش برمی‌گردد که به یک‌ ماه تا ٤٠ روز می‌رسد و استثنائاتی هم هست که بیشتر از این بشود. اما پس از این مدت تازه می‌فهمی که پویایی و لطافت و بزرگواری تئاتر حین تولید و پیش‌تولید و پس‌تولیدش اتفاق می‌افتد و یکی از بازخوردهای متفاوتش این خواهد بود.

گروه سینما و تلویزیون: حمیدرضا آذرنگ این روزها فیلم سینمایی «بیست‌ویک روز بعد»، به کارگردانی سیدمحمدرضا خردمندان را روی پرده دارد و به گفته خودش پنج ماه است درگیر ساخت سریال آرمان دو، ساخته احسان عبدی‌پور بوده. همچنین آذرنگ در فیلمی از بهرام توکلی که هم‌اینک مقدمات ساختش انجام می‌شود بازی خواهد کرد.

نگرانی‌هایمان بسیار شده است

به گزارش بولتن نیوز به نقل از روزنامه شرق، او در فیلم سینمایی «چهل‌وهفت»، به کارگردانی مشترک احمد اطراقچی و علیرضا عطاءالله‌تبریزی هم بازی کرده و بهمن امسال یک‌بار دیگر نمایش «هتلی‌ها» را با نگاهی متفاوت اجرا خواهد کرد. با او درباره فیلم «بیست‌ویک روز بعد» و تئاتر امروز و اجرای مجدد هتلی‌ها گفت‌وگوی کوتاهی کردیم.

‌از بازی در فیلم بیست‌ویک روز بعد بگو... .


زمانی که فیلم‌نامه را برایم فرستادند و آن را خواندم، از درستی درام روی فیلم‌نامه‌ای برای کودکان به وجد آمدم و درواقع شخصیت بزرگ‌سالی آنچنان در آن نیست، اما هرچه هست در جهت تکمیل قصه آن است و بیشتر بزرگ‌سالان حضور تیپیکال دارند، اما چون قرار بود که در کنار بچه‌ها باشم و با آنها همکاری کنم، حس کردم با بهترین شرایط کار می‌کنم و به‌همین‌دلیل آن را خیلی سریع انتخاب کردم و البته انتظار داشتم که از صددرصد فیلم‌نامه در زمان فیلم‌برداری به ٧٠ درصدش هم برسیم، بنابراین اقناع‌کننده است، اما خوشبختانه فیلم مورد توجه قرار گرفته، اما در زمان جشنواره در حق آن کم‌لطفی شد و شب آخر، آن زمانی که باید جایزه‌ها اهدا می‌شد، اکران شد، اما برای خودم جالب بود که در کنار یک گروه خوب کار کردم.


‌ چگونه است که در این سال‌ها کودکان ایران بیشتر شده‌اند، اما فیلم و تئاتر و کتاب کودک و نوجوان نسبت به این رشد کمتر شده است؟


به نظرم ما کودکان را فراموش کرده‌ایم. اینکه بخواهیم برای بزرگ‌سالان کار کنیم، اینها که به‌لحاظ فرهنگی شکل‌وشمایل خودشان را گرفته‌اند، اما کودکان، نسل آینده این کشورند و نیازمند بازسازی یک نسل تازه‌ایم که متأسفانه برای اینها کار نمی‌شود. در این دو دهه به اندازه انگشتان دو دست آثار ماندگار در حوزه کودک و نوجوان کار نکرده‌ایم و با آنکه برخی آثار توفیق گیشه‌ای دارند و با اقبال عمومی مواجه می‌شوند، اما آثار ماندگاری نیستند. ما خودمان در نوجوانی و کودکی شاهد آثاری بوده‌ایم که بر ما تأثیر ماندگاری گذاشته‌اند و برای مثال «دونده» امیر نادری، «هفت‌تیرهای چوبی» شاپور قریب، «سازدهنی» نادری و «باشو غریبه کوچک» بهرام بیضایی از جمله این آثار درخشان هستند و همین‌طور که جلوتر می‌آییم، عباس کیارستمی، محمدعلی طالبی و مجید مجیدی چنین دغدغه‌ای داشته‌اند و آن‌قدر هیجان‌برانگیز بوده‌اند، برای اینکه دغدغه‌شان را تعریف و مخاطبانشان را با فرهنگی درست مواجه کنند.


‌ شاید بازگشت سرمایه در آثار کودک راحت نباشد و این خود دلیلی شده که به تولید آثار برای بچه‌ها کمتر توجه شود؟


بازگشت پول در زمینه آثار فرهنگی باید در درجه چندم اولویت‌ها باشد؛ چه در تئاتر و چه در ساخت فیلم. متأسفانه این روزها اتفاق ویرانگری افتاده است که همه مجبور به نگاه مادی و کمیتی شده‌اند و خیلی از حِرَف از شناسنامه تئاتر حذف شده‌اند، چنانچه کارگاه دکور تئاتر شهر و آرشیو لباس تالار وحدت مورد بی‌عنایتی قرار گرفت و امروز انگار طراحی صحنه آنچنان وثوق و اقبالی ندارد و گروه‌ها به کم و کمترین‌ها بسنده می‌کنند و انگار برای اینکه صحنه خالی نباشد و طراحی مکمل یک اتفاق هنری باشد، از آن استفاده می‌شود؛ این در حالی است که طراحی صحنه بخشی از شناسنامه یک اثر هنری، به‌خصوص فیلم است.

در مورد فیلم هم این دوره را پشت‌سر گذاشته‌ایم و البته هنوز داریم تبعاتش را می‌بینیم، چون در آن دوره باب شد که برای خنداندن تماشاگر متوسل به هر ترفندی شدیم و برای آنکه آرامش و انبساط خاطر تماشاگر را فراهم کنیم به هر سمت‌وسویی رفتیم که تبعاتش صرفا خنده است و از آن بیشتر، کمدی کم‌وکیف خودش را دارد و می‌تواند بسیار سودمند باشد که اگر با همان تعاریف درست کار شده باشد وگرنه باید دائم افسوس بخوریم، چراکه هیچ‌یک از این آثار به یاد نمی‌مانند. اما برخی آثار نیز هستند که برعکس در زمانه خودشان با بی‌مهری مواجه می‌شوند، اما هرگز کارهای بدی نیستند و باید زمان بگذرد تا مورد توجه و کشف واقع شوند.

درمقابل آثاری هم هستند که بسیار پرفروش‌اند که این دلیل ماندگاری‌شان نیست و به‌همین‌خاطر می‌بینیم که در آثار، اندیشه دارد کم می‌شود و بی‌توجهی به نویسندگی که یک اتفاق هنری است و ادبیات دراماتیک که بر اساس آن تلویزیون، سینما و تئاتر می‌تواند پابرجا بماند، کمتر مورد توجه واقع می‌شود و این یعنی نگرانی‌هایمان بسیار شده است. از آ‌ن‌سو شبکه‌های بیگانه و از این سو هم روابط جمعی و بین‌الملل پیشرفت خودش را دارد و اینها باعث می‌شود از پس ذائقه مردم خودمان برنیاییم و البته راهکارهایی را داریم، پیشنهاد می‌دهیم و اتفاقاتی را مدنظر قرار می‌دهیم، اما تا مورد توجه و اجرا واقع نشوند همچنان با این مشکلات دست‌وپنجه نرم خواهیم کرد، اما درکل، فیلم کودک نیز از این قاعده مستثنا نیست، درحالی‌که باید این دغدغه با چشم‌انداز برای سازنده در کشورمان وجود داشته باشد؛ برای مثال آموزش‌وپرورش چقدر برای کودکان و نوجوانان دغدغه‌مند امر فرهنگی و تولیدات هنری است؟! درحالی‌که باید نوع نگاه برازنده این سنین باشد و ما نیز باید از آنها چنین چیزی را مطالبه کنیم.

نگرانی‌هایمان بسیار شده است


‌ بیست‌ویک روز بعد چگونه اثری است؟


مطمئن هستم که فیلم ماندگاری است و اصلا کاری به فروش آن ندارم و خیلی هم نیاز به فروش ندارد، چون ممکن است گزینه‌های پرفروشی هم باشند که به مرور از یادها بروند اما در آینده شاهد مباحث بیشتری درباره «بیست‌ویک روز بعد» خواهیم بود.


‌ چه دلیلی برای این آینده قابل تأمل هست؟


باید بدانیم در چه زمانه‌ای داریم زندگی می‌کنیم، کودکان و نسل نوی این سرزمین با خطرات بسیاری مواجه می‌شوند و حتی نوزادان ما در خطر هستند. فکر می‌کنم رؤیا‌پردازی و خیال‌پردازی هل‌دادن به سمت شرافت رو به فراموشی باشد و مطمئنم با این نوع فیلم‌ها آشنایی دقیقی با سینما ايجاد می‌شود و خیلی خیال‌انگیز و دغدغه‌مند کودکان را رؤیاپرداز می‌کند. اینها کودک را دچار حالت خوشی می‌کند که ما نیز روزگاری دچارش شده‌ایم و هر فیلم مجموعه چند سکانس است که جلوی چشمانمان ما را دچار رؤیا می‌کند و روزگاری ما نیز با دونده، رنگ خدا، ساز دهنی تصاویری جلوی چشمانمان می‌آمد و اینها حس ماندگاری دارد که در تاریخ ثبت می‌شود و نمی‌شود منکرش شد.


‌ تئاتر هم می‌بینید؟


سینما و تلویزیون وقتم را می‌گیرد و متأسفانه نمی‌رسم اما با وجود اين می‌بینم که تئاتر‌های خصوصی به حال مردم پی برده‌اند و حال و روز تئاتر هم بهتر است و این به لحاظ جذب مخاطب و برخورد بهتر با کم و کیف آن است.


‌ ترن را سال گذشته اجرا کردی، آیا اجرای مجددش بازتاب خوبی داشت ؟


این‌قدر خاطره‌انگیز بود و بازخوردش برای مخاطب و مورد اقبال قرارگرفتنش هم جالب بود، چون از پس خودش برآمد و من با آنکه تعداد زیادی از عوامل را داشتم اما شرمنده آنها نشدم و خودم هم از آن خیلی راضی‌ام.


‌ بنابراین این شاید خود مقدمه‌ای باشد برای اجرای مجدد هتلی‌ها؟


معمولا تئاتر در جامعه ما، تولد تا مرگش به همان ایام اجرائی‌اش برمی‌گردد که به یک‌ ماه تا ٤٠ روز می‌رسد و استثنائاتی هم هست که بیشتر از این بشود. اما پس از این مدت تازه می‌فهمی که پویایی و لطافت و بزرگواری تئاتر حین تولید و پیش‌تولید و پس‌تولیدش اتفاق می‌افتد و یکی از بازخوردهای متفاوتش این خواهد بود. اينكه از پذیرش متن، کلید زده می‌شود و به جشنواره برسد و اجراي عمومی شود، فرصت کم است و تو هنوز فکرهایی داری که از دست می‌رود و در ناخودآگاهت دوست داری تجربه متفاوت‌تری را ارائه کنی؛ چنانچه الان دوست دارم متن خانم ساناز بیان را با یک نگاه متفاوت دوباره اجرا کنم.

نگرانی‌هایمان بسیار شده است


‌ در اجرای قبلی، هتلی‌ها با یک طراحی صحنه سنگین مواجه بود. آیا با توجه به اقبال مردم توانست از پس خودش برآید؟


این عمدی بود چون می‌خواستم دهه ٥٠، ٦٠ و ٧٠ را یادآوری کنم و در این بین دهه ٦٠ دهه گمشده در تاریخ فرهنگی ماست و بنا بر یک لوکیشن خواستم به ریزترین خاطرات برای نسل امروز ارجاع دهم و با این شناسه‌ها که در آن روزها مردم زندگی می‌کرده‌اند، آشنا شوند.


‌چه نظری نسبت به این روزهای تئاتر خصوصی دارید؟


تئاتر دارد مسیر خودش را پیدا می‌کند و با آزمون و خطاهایی هم مواجه است که دوره پرمخاطره‌ای است چون حجم اجراهای عمومی زیادتر می‌شود و این دارد وضعیت را سهل و ممتنع می‌کند. با این تعداد اجرائی که در کلان‌شهر تهران می‌شود که مخاطب تئاتر هم کم نیست و تئاتر هم دارد خودش را به سلیقه مردم نزدیک می‌کند و آنها نیز سلیقه‌مندی خودشان را به تئاتر اعلام می‌کنند و... ما امروز آزادی عمل و انتخاب بیشتری داریم و این اتفاق خوبی است.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین