کد خبر: ۴۶۸۱۵۵
تاریخ انتشار:
حداقل یک آیه در روز/ 22 فروردین 95/

من کسی نیستم که خدایی را که نبینم، بپرستم!

از امام صادق ع روایت شده است: یکبار امیرالمومنین ع بر منبر کوفه خطبه می‌خواند که مردی به نام ذعلب که شخصی زبان‌دار و بلیغ و شجاع‌دل بود برخاست و گفت:امیرالمومنین! آیا پروردگارت را دیده‌ای؟ حضرت فرمود: وای بر تو ای ذعلب! من کسی نیستم که خدایی را که نبینم بپرستم!
و خداوند مانع به نتیجه رسیدن اعمال کافران شدگروه دین و اندیشه: حجت الاسلام دکتر سوزنچی از اساتید دانشگاه، هر روز یک آیه قرآن را با ترجمه و چند حدیث تفسیری و چند نکته در تدبر آن آیه منتشر می کند. بولتن نیوز نیز در راستای ترویج چنین اقدامات ارزشی این سلسله مطالب را به صورت روزانه منتشر می کند.

به گزارش خبرنگار بولتن نیوز، در مطلب روز 22 فروردین به آیه 23 سوره قیامت پرداخته شده و در آن آمده است:
 

إِلی‏ رَبِّها ناظِرَةٌ  
سوره قیامت (75) آیه 23   

ترجمه
به سمت پروردگار خویش نظاره‌کنان؛
 
معانی لغات
«ناظِرَةٌ»
اسم فاعل از ماده «نظر» است. کاربرد کلمه «ناظر» در معنای «منتظر» کاربرد بسیار رایجی است و در زبان فارسی نیز گاهی کلمه «ببینم» را به معنای «منتظر می‌مانم» نیز به کار می‌رود؛ چنانکه در قرآن کریم همین تعبیر «ناظرة» مشخصا در معنای «منتظر بودن» به کار رفته است و می‌توان آن را به «ببینم» (به همین معنای منتظر می‌مانم) ترجمه کرد: «وَ إِنِّي مُرْسِلَةٌ إِلَيْهِمْ بِهَدِيَّةٍ فَناظِرَةٌ بِمَ يَرْجِعُ الْمُرْسَلُون‏؛ [ملکه سبأ گفت: ] و من هدیه‌ای برای آنها می فرستم تا ببینم [منتظر بمانم] که فرستادگان را با چه چیزی برمی‌گرداند.» (نمل/35)
 
حدیث
1) از امام رضا ع درباره این سخن خداوند عز و جل که می‌فرماید «رخساره‌هایی در آن روز [از فرط شادی] برافروخته است. به سمت پروردگار خویش نظاره‌کنان» (قیامت/22-23) فرمودند:
یعنی [آن رخساره‌ها] نورانی است و منتظر ثواب پروردگارش است.
ابن‌شهر آشوب این مطلب را به مفسران مهم صحابه و تابعین نسبت می‌دهد و سخن آنها را روایت نبوی می‌داند و بعد از آن می‌گوید: و امیرالمومنین ع فرمود: در آخرت به او می‌نگرند همان گونه که در دنیا می‌نگریستند.
متشابه القرآن و مختلفه (لابن شهر آشوب)، ج‏1، ص96

2) شخصی خدمت امیرالمومنین ع می‌رسد و می‌گوید در کتاب خداوند شک کرده‌ام و آیاتی را بیان می‌کند که از نظر خودش با هم ناسازگار است. یکی از سوال‌هایی که می‌پرسد ناسازگاری‌ای است که به نظر او بین «رخساره‌هایی در آن روز [از فرط شادی] برافروخته است. به سمت پروردگار خویش نظاره‌کنان» (قیامت/22-23) با آیاتی که دیدن خدا را انکار می‌کند، وجود دارد.
امیرالمومنین ع در پاسخ به این سوال می‌فرمایند:اما اینکه فرموده است «رخساره‌هایی در آن روز [از فرط شادی] برافروخته است. به سمت پروردگار خویش نظاره‌کنان»؛ پس همانا آن در جایگاهی است که اولیای خداوند عز و جل بعد از اینکه از حساب فارغ شدند، به نهری می‌رسند که «زندگی» نامیده می‌شود پس در آن غسل می‌کنند و از آن می‌نوشند؛ پس رخساره‌هایشان از نورانیت برافروخته می‌شود و هر آلودگی‌ و ناملایمتی از آنها زدوده می‌شود؛ سپس بدانها دستور ورود به بهشت داده می‌شود؛ پس، از این مقام است که می‌نگرند که پروردگارشان چگونه پاداششان می‌دهد و از اینجاست که وارد بهشت می‌شوند؛ همان سخن خداوند عز و جل درباره سلام دادن فرشتگان بر آنها: «سلام بر شما، پاک باشید! جاودانه در آن وارد شوید» (زمر/73)
در آن هنگام است که یقین می‌کنند به ورود در بهشت و نگریستن به آنچه پروردگارشان بدانها وعده داد؛ که این سخن خداوند است که: «به سمت پروردگار خویش نظاره‌کنان»؛ و «ناظر» [نظاره‌کنان] در برخی از معانی‌اش به معنای «منتظر» است؛ آیا سخن خداوند متعال را نشنیده‌ای که «[ملکه سبا گفت: پس می‌نگرم [= منتظر می‌مانم] که فرستادگان را با چه چیزی برمی‌گردانند» (نمل/35)
الإحتجاج (للطبرسي)، ج‏1، ص243؛ التوحيد (للصدوق)، ص262

3) از امام صادق ع روایت شده است: یکبار امیرالمومنین ع بر منبر کوفه خطبه می‌خواند که مردی به نام ذعلب که شخصی زبان‌دار و بلیغ و شجاع‌دل بود برخاست و گفت:امیرالمومنین! آیا پروردگارت را دیده‌ای؟
حضرت فرمود: وای بر تو ای ذعلب! من کسی نیستم که خدایی را که نبینم بپرستم!
گفت: یا امیرالمومنین! چگونه او را دیدی؟
فرمود: وای بر تو ذعلب! چشم‌ها با مشاهده بصری او را نبینند، ولی دلها با حقایق ایمان او را بینند.
وای بر تو ذعلب! همانا پروردگارم لطیفِ لطافت است به نحوی که با لطیف هم وصف نمی‌شود؛ عظیمِ عظمت است پس با عظمت هم نمی‌توان توصیفش کرد؛ کبیرِ کبریاست، با کبر و بزرگی هم وضف نشود؛ جلیلِ جلالت است، با درشتی هم وصف نشود؛ قبل از هر چیزی است که نمی‌شود گفت چیزی قبل از اوست؛ و بعد از هر چیزی است و گفته نشود که بعدی دارد؛ اشیاء‌ را شیئیت داد، نه با همتی درّاک و نه با حیله‌ای در اشیاء؛ همه آنها نه به او ممزوج و آمیخته شده، و نه از او جداست؛ ظاهر و آشکار است، اما نه به تاویلِ مباشرت؛ تجلی کرده است، اما نه آن گونه که با چشم بتوان رویت کرد؛ دور است اما نه با مسافت، و نزدیک است اما نه با کمیِ فاصله؛ لطیف [نافذ] است اما نه با تجسم؛ موجود است اما نه بعد عدم؛ فاعل است اما نه مجبور و به اضطرار؛ تعیین‌کننده اندازه است اما نه با حرکت؛ اراده‌کننده است اما نه با اهتمام ورزیدن؛ شنواست اما نه با ابزار [گوش ویا هر وسیلهای‌برای شنوایی] ؛ بیناست اما نه با ادواتِ [بینایی] ؛مکانها او را در خود جای ندهد و زمانها او را دربرنگیرد؛ و ویژگی‌ها او را محدود نکند؛ و سالها او را دربرنگیرد؛بودنش بر وقت‌ها، و وجودش بر عدم، و ازلیتش بر ابتدا سبقت گرفته است؛ با مشاعر [= ابزارهای ادراکی] ‌را مشاعر کردن، معلوم می‌شود که خودش مشاعری ندارد؛ و با جوهریت دادن به جوهرها، فهمیده می‌شود که جوهری ندارد؛ و با ضدیتی که بین اشیاء‌ برقرار کرده، دانسته می‌شود که ضدی ندارد؛ و با مقارنتی که بین اشیاء برقرار کرده، معلوم می‌شود که قرینی ندارد؛ ضدیت داد نور را با ظلمت، و خشک را با تَر، و خشن را با نرم، و سرد را با گرم؛ بین اختلاف‌هایشان تالیف کرد [کنار هم قرار داد] و بین نزدیکِ‌هم‌هایشان فرق انداخت؛ و با فرق انداختنشان بر فرق‌اندازنده دلالت کرد و با تالیف کردنشان بر مؤلِف [کنار هم قرار دهنده] ؛ و این سخن خداوند متعال است که «از هر چیزی زوجی آفریدیم باشد که متذکر شوید» (ذاریات/49).
پس بین قبل و بعد تفاوت انداخت، تا معلوم شود که نه قبلی دارد و نه بعدی؛ طبیعت و غریزه قرار دادن برای اشیاء را، شاهد قرار داد که برای غریزه دهنده‌شان غریزه و طبیعتی در کار نیست؛ و با وقت قراردادن برای آنها، خبر داد که وقت‌قراردهنده‌شان وقتی ندارد؛ برخی را از برخی در حجاب قرار داد، تا معلوم شود که حجابی بین او و آفریده‌اش نیست؛ پروردگار بود در حالی که پرورده‌ای در کار نبود؛ و اله [معبود، آن که حیرانش شوند] بود در حالی که مألوه [عابد، حیران شده] ای در کار نبود؛ و عالم بود در حالی که معلومی در کار نبود؛ و شنوا بود در حالی که شنیدنی‌ای در کار نبود.
الكافي، ج‏1، ص138-139؛ التوحيد (للصدوق)، ص305-306
 
تدبر
1️⃣ با توجه به اینکه ماده «نظر» هم به معنای دیدن است هم به معنای منتظر ماندن؛ درباره اینکه مراد از این آیه چیست، این دیدگاه‌ها قابل طرح است:
الف. «ثواب‌ [وعده داده شده] پروردگارشان را می‌بینند.»

برای این دیدگاه دو گونه بیان شده است:
الف.1.در این آیه، کلمه «ثواب» در تقدیر است که از سیاق عبارت فهمیده می‌شود مانند تعبیر «جاء ربک» (فجر/22) که به معنای «جاء امر ربک» است (نظر بسیاری از مفسران، به نقل از مجمع البيان، ج‏10، ص601)
الف.2. کلمه «الی»، نه حرف (= به سوی)، بلکه اسم است به معنای «نعمت»، و مفردِ کلمه «آلاء» است که در قرآن کریم زیاد به کار رفته است (فقط 31 بار در سوره الرحمن)؛ و «ربها» مضاف الیه (نه مجرور به حرف جر) می‌باشد. در واقع اساساً ترجمه آیه چنین است «نعمتهای پروردگارشان را نظاره‌کنان‌اند». (مجمع البيان، ج‏10، ص601؛ أمالي المرتضى، ج‏1، ص37)
ب. «آنها منتظر [نعمتها و ثوابهای] پروردگارشان هستند.» چون تعبیر «ناظرة» در آیه دیگری (نمل/35) بوضوح در معنای «منتظر بودن» به کار رفته، اینجا هم همان معنا مد نظر است (حدیث1، لینک زیر) (مجمع البيان، ج‏10، ص602) (درباره اینکه کلمه ثواب و نعمت از کجا آمد، همان دو بیانی که در بند الف مطرح شد، اینجا هم قابل طرح است.)
ج.  اینجا نوعی تعبیر ادبی است و به معنای «منتظر کرامتهای پیاپی خدا در حق خویش هستم» مانند اینکه می‌گوییم برای کارم به فلانی چشم دوخته‌ام (ابومسلم، به نقل از مجمع البيان، ج‏10، ص602)
د. به معنای امید بستن به پروردگار و قطع امید از غیر اوست؛ چنانکه می‌گوییم: من نگاهم به فلانی است. (مجمع البيان، ج‏10، ص603)
(چیزی که می‌تواند موید این معنا باشد تقابلش با آیه25 است که سرنوشت بدی را در انتظار گروه مقابل مطرح کرده است. [نکته دریافتی از یکی از اعضای کانال] )
ه. به معنای دیدن پروردگار است؛ اما نه دیدن با چشم، بلکه به معنای دیدن با چشم دل است

2️⃣ برخی از مفسران اهل سنت از قدیم‌الایام (مثلا: کلبی، قتاده، عطاء، به نقل مجمع البيان، ج‏10، ص602) گمان می‌کرده‌اند این آیه دلیلی است بر اینکه انسانها در روز قیامت، خدا را با چشم می‌بینند!
دوری از فرهنگ اهل بیت و رواج احادیث جعلی در مهمترین کتابهای روایی آنها بقدری انحراف ایجاد کرده که امروزه هم فراوانند کسانی که (بویژه وهابی‌ها و اغلب سَلَفی‌ها) اصرار دارند بر اینکه خداوند سبحان حتما با همین چشم در قیامت دیده می‌شود! و معتقدند که این دیدن دقیقا مانند این است که کسی ماه شب چهارده را در آسمان ببیند! (فتح القدیر (شوکانی)، ج5، ص407) و کسی که به این دیدگاه باور نداشته باشد، مسلمان صحیح‌الاعتقادی نیست! (چنانکه در کتاب‌های وهابیت، از جمله برخی کتابهای تبلیغی‌ای که هر ساله به حاجیان می‌دهند، می‌توانید این مطلب را ببینید!) و اصرار دارند که نباید آیات قرآن را از معنای ظاهری مادی آن خارج کنیم!
قرآن کریم نه‌تنها صریحا در آیاتی مانند (لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ؛ انعام/103) این تلقی را که بشود خدا را با همین چشم‌ها دید، باطل دانسته، بلکه اگر در همین آیات هم دقت شود، موصوفِ کلمه «ناظرة» - که در آیه قبل آمده - کلمه «وجوه» (جمعِ «وجه») است، نه «عیون» یا «ابصار» [چشم‌ها] ؛ و «وجه» به معنای «رو» و جهتی است که انسان بدان رو می‌کند؛ و در واقع، خود آنها هم برای این عقیده‌ ناصواب‌شان کلمه دیگری از این آیه را از معنای ظاهری آن خارج کرده‌اند!
اما الحمدلله ائمه شیعه ع نگذاشتند که این فرهنگ غلط در خداشناسی – که خدا را همچون بت‌پرستان موجودی مادی می‌دانسته – در پیروانشان رواج پیدا کند، چنانکه هربچه شیعه‌ای هم می‌داند که خداوند با چشم دیدنی نیست؛ و البته تاکید کرده‌اند که خدا را باید دید؛ اما نه با چشم سر (چرا که چشم، تنها اشیای محدود در مکان و مشمول طیفهای رنگی خاص را می‌تواند ببیند؛ و خداوند نه مکانمند است و نه محدود)؛ بلکه با چشم دل.

حکایت
مرحوم آیت الله حکیم در سفر حج با بن‌باز، مفتی اعظم سعودی‌ که نابینا بوده، مواجهه‌ای داشته است. بن‌باز با ایشان بحث می‌کند که ما حق نداریم در مورد هیچ آیه‌ای حق نداریم آن را معنای ظاهری مادی‌اش بیرون ببریم.
ایشان در پاسخ وی این آیه را تلاوت می‌کنند: «وَ مَنْ كانَ في‏ هذِهِ أَعْمى‏ فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمى‏ وَ أَضَلُّ سَبيلا: کسی که در دنیا کور بود، در آخرت هم کورتر و گمراه‌تر است.» (اسراء/72) و می‌فرمایند: آیا می‌پذیری که تو در آخرت کورتر و گمراهتری؟

3️⃣ در وصف آن رخساره‌های نورانی و بشاش، فقط یک جمله گفت: «به سمت پروردگار خویش‌اند نظاره‌کنان»؛ دیدار خداوند (که چون خداوند وجودی مادی نیست، واضح است که این دیدار در ساحت دل رخ می‌دهد نه در ساحت چشم)‌ امیدی بوده که تمام تلاش‌های دنیایشان را رقم می‌زده است؛ چنانکه فرمود: «فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَدا: پس هرکه به دیدار پروردگارش امید دارد باید که کار صالح انجام دهد و در عبادت پروردگارش احدی را شریک نکند» (کهف/110)
مشکل بسیاری از انسانها این است که در این دیدار تردید دارند (أَلا إِنَّهُمْ في‏ مِرْيَةٍ مِنْ لِقاءِ رَبِّهِمْ؛ فصلت/54) ویا بدان کفر می‌ورزند (وَ إِنَّ كَثيراً مِنَ النَّاسِ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ لَكافِرُون‏؛ روم/8) و بدان امیدی ندارند (إِنَّ الَّذينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنا ...؛ یونس/7) و زیانکار شدن زیانکاران هم در گروی این است که این دیدار را دروغ می‌شمرند: (قَدْ خَسِرَ الَّذينَ كَذَّبُوا بِلِقاءِ اللَّه‏؛ یونس/45)
ثمره اخلاقی
ما چه اندازه این دیدار را جدی گرفته و برایش می‌کوشیم؟

4️⃣ چرا نفرمود «الی الله» یا «الی الرب»؟
شاید می‌خواهد نشان دهد که چرا آنها بدین مقام رسیده‌اند؟ هرکسی «رب»ی دارد که اگر رب واقعی خودش را (که اوست که وی را پرورش می‌دهد) جدی بگیرد و به ربوبیت او تن دهد، هم به ربوبیت تکوینی او (از این جهت که با نظام عالم هماهنگ باشد و به رضای خدا راضی)، و هم به ربوبیت تشریعی او (یعنی تسلیم دستورات دین خدا باشد)؛ آنگاه «رو» به سوی رب خویش کرده است، پس این «رو» و «وجه» در قیامت، که همه باطن‌ها آشکار می‌شود، «رخساره‌ای» نورانی و بشاش است، چون رو به جانب پروردگار خویش داشته و دارد.
 
منبع: بولتن نیوز

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین