به گزارش بولتن نیوز، «ویلاییها» فیلمی است که تلاش میکند از زاویهای جدید وقایع دوران دفاع مقدس را به تصویر بکشد، اما در پیچوخمهای فیلمنامهای از تبدیلشدن به یک فیلم مهم و قابلقبول بازمیماند.
منیر قیدی که سابقهای طولانی بهعنوان منشی صحنه و دستیار کارگردان در سینما دارد، نخستین فیلم خود را براساس فیلمنامهای مشترک با ارسلان امیری ساخته است؛ فیلمی درباره دوران دفاع مقدس که زاویهای هوشمندانه را برای پرداختن به این دوران – که درباره آن فیلمهای بسیاری ساخته شده – انتخاب کرده است؛ انتخاب سویهای زنانه از جنگی مردانه که قرار است زاویهای ناپیدا از دفاع مقدس و قهرمانان پنهان آن؛ یعنی زنان را به تصویر بکشد. این هوشمندی یک امتیاز بالقوه به فیلم داده، چراکه نشان میدهد فیلمساز واجد دغدغهمندی برای حرکت در مسیری جدید و سهیمکردن مخاطب در این تجربه است. حضور زنان، مادران و فرزندانی که در یک شهرک نزدیک به خطمقدم، درصدد سهیمشدن در تجربه مرگ و زندگی مردانشان هستند، ایدهای مستند و واقعی است که به فیلمساز امکان داده تا یک فیلم زنانه درباره دفاع مقدس بسازد.
اما این فقط آغاز ماجراست، چراکه فیلم و فیلمنامه با کاستیها و علامت سؤالهای بسیاری روبهرو است که منطق داستانی را سست و پیگیری درام را دچار مشکل میکند. تمرکز بر چند شخصیت زن که در زندگی دستهجمعی در تعامل با یکدیگر درام را پیش میبرند تمهیدی کاربردی است که تنها کفایت آغاز داستان را میکند، ولی در ادامه فقط چند کاراکتر معدود مثل عزیز و عروسش و یک زن شهید کمی بسط پیدا میکنند، اما بقیه حضوری تخت و عمقنیافته دارند.
نکته دیگر درباره گرههای داستانی است که برای غافلگیری مخاطب و ایجاد پیچهای دراماتیک در فیلمنامه طراحی شده که نهتنها غافلگیری در پی ندارند، بلکه مخاطب کلا از فیلمنامه و فیلم جلو است. در چنین شرایطی شرح و بسط طولانی و احساساتزدگی که برای درگیرکردن مخاطب وارد کار شده، هم ناکارآمد جلوه میکند و هم سؤالبرانگیز است، چراکه فیلمساز خودش میداند چه دادهای در اختیار مخاطب گذاشته! بهعنوانمثال وقتی در ابتدای فیلم کدی از رابطه عزیز با سربازی مجروح در بیمارستان داده میشود، چطور انتظار میرود در لحظهای که پیک خبری مشکوک درباره وضعیت پسر عزیز در بیمارستان به عروسش میدهد، مخاطب هم مانند زن جوان دستپاچه و نگران شود؟! اینچنین است که کلیت آن سکانس بهاصطلاح پرتعلیق و پراضطرابی که جستوجوی زن در بیمارستان و رسیدن به سالن معراج و دیدن عزیز در کنار یک جسد را به تصویر میکشد، اضافی و ناکارآمد و فرسایشی جلوه میکند!
نکته دیگر اینکه به نظر میآید برای حضور مردان در این شهرک زنان نیز منطق خاص و کاربردی مدنظر نبوده و معلوم نیست به چه دلیل فقط شوهر زنی که مسئول شهرک است؛ آقای خیری با حضور صابر ابر به تصویر درمیآید، ولی مردان دیگر از این موقعیت محروم هستند؟ اگر قرار است این زن را بهعنوان قهرمان اصلی فیلم در نظر بگیریم، در این صورت نکات مغفول دیگری هم در فیلم خودنمایی میکند.
«ویلاییها» فیلمی است که بهواسطه پرداختن به زاویهای ناپیدا از دفاع مقدس میتوانست تبدیل به اثری تازه و جسورانه با نگاهی زنانه شود که اتفاقا نیاز سینمای دفاع مقدس در این مقطع برای احیای دوباره است، اما با کاستیهای فراوان در سویههای مختلف از تبدیلشدن به یک فیلم مهم بازمیماند و تأثیرگذاری احتمالی آن بیش از هر چیز مدیون لحظههای حسی و تمهیدات تشدیدکننده این حسوحال است.
منبع: شرق