کد خبر: ۴۴۱۳۶۵
تاریخ انتشار:
درسهایی که از ریزش پلاسکو باید گرفت

دفتر پیشگیری از حریق درست کنید

مقررات ملی ساختمان را آدم‌های دور از دسترسی ننوشته اند. اعضای شورای شهر هم چندان نایاب نیستند. همین محمود گلابچی از نویسندگان مقررات ملی است و مدام مشغول تدریس، چمران هر چهارشنبه دو ساعتِ در دانشگاه کلاس داشت تا همین چند سال پیش. به جای تلف کردن فرصت با سوگواری و غر زدن، یقه‌ی شان را بچسبیم و اعتراض کنیم.
گروه اجتماعی: حادثه دردناک پلاسکو این روزها تبدیل به خوراک خوبی برای همه شده است، عده ای علیه دولت، عده ای علیه شهرداری، عده ای علیه شورای شهر و خلاصه همه و همه علیه همدیگر قلم فرسایی  می کنند، به نحوی که پلاسکو می رود از یک معضل اجتماعی بنام ساختمانهای فرسوده به موضوعی سیاسی بدل شود و به مرور بدون شک این موضوع توسط سیاسی کاران قربانی و به فراموشی سپرده می شود.

دفتر «پیشگیری از حریق» درست کنید

به گزارش بولتن نیوز، در فضای مجازی هم پلاسکو کماکان موضوع داغی است. در این میان عده ای از شهروندان اقدام به طرح پیشنهاداتی سازنده می کنند که بولتن نیوز یکی از آنها را عینا نقل می کند به این امید که بحث ایمنی در ساختمانها در تهران و کشور عزیزمان تبدیل به موضوعی مهم برای دولت و شهرداری گردد.

ماهان شیرازی یکی از معماران ایرانی است که در نیویورک زندگی می کند. او در خصوص فاجعه پلاسکو در صفحه شخصی خویش در فیس بوک می نویسد: حدود صد سال پیش، ساختمان ده طبقه‌ای در مرکز شهر نیویورک آتش گرفت و بیش از صد نفر کشته شدند. بخشی از تلفات بیش از انتظار این حادثه، به علت کوتاه بودن نردبان‌های آتش‌نشانی نیویورک بود که تنها تا طبقه‌ی ششم ساختمان می‌رسید، در حالی‌ که کارخانه‌ی نساجی که حریق از آن‌جا شروع شده بود، در طبقه‌ی هشتم تا دهم قرار داشت. پله‌های فرار ساختمان آن‌قدر بد ساخته شده بود که با هجوم عده‌ای از کارگرها از بدنه‌ی ساختمان جدا شد و همه‌شان درجا ساقط و سقط شدند. صاحب کارخانه بنیاد مستضعفان نبود، اما هر که بود درب پله‌های فرار داخل ساختمان را قفل کرده بود مبادا که کارگرها چیزی بدزدند و یواشکی در بروند. بنا به روایات، خیابان‌های اطراف پر شده بود از آدم‌هایی که البته موبایل دوربین‌دار نداشتند، اما ایستاده بودند و کاری جز نظاره‌ی مرگ دیگران هم از دستشان بر نمی‌آمد. بعدها در دادگاه، مالکین کارخانه مجبور شدند به ازای هر کشته هفتاد و پنج دلار جریمه بدهند و بعدترش به ازای هر کشته چهارصد دلار از بیمه خسارت گرفتند.

دفتر «پیشگیری از حریق» درست کنید

این‌ها را گفتم که به این‌جا برسم: پیامد این فاجعه، جنبشی راه افتاد که مطالبه‌اش امنیت ساختمان‌ها و فضای کار بود. پای مطالبه‌شان هم این‌قدر ایستادند که حریق کارخانه‌ی تراینگل، شد نقطه‌ی عطف قانون‌های پیشگیری از حریق. اصلاً کارکرد سازمان آتش‌نشانی عوض شد و این سازمان بیشتر از آن‌که مسئول اطفاء حریق باشد، موظف به برقراری و اعمال ضوابطی برای پیشگیری از حریق شد. دفتر «پیشگیری از حریق» به عنوان یک نهاد همان موقع در شهرداری شروع به کار کرد و الان، هر ساختمانی برای هر تعمیر ناچیزی هم بدون تأیید این نهاد نمی‌تواند از شهرداری مجوز بگیرد. نصب آب‌پاش در سرتاسر ساختمان اجباری شد. ضوابط مسیر فرار ساختمان‌های بلند مرتبه سخت‌گیرانه تر شد.
مقررات ملی ساختمان را آدم‌های دور از دسترسی ننوشته اند. اعضای شورای شهر هم چندان نایاب نیستند. همین محمود گلابچی از نویسندگان مقررات ملی است و مدام مشغول تدریس، چمران هر چهارشنبه دو ساعتِ  در دانشگاه کلاس داشت تا همین چند سال پیش. به جای تلف کردن فرصت با سوگواری و غر زدن، یقه‌ی شان را بچسبیم و اعتراض کنیم.
منبع: بولتن نیوز

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین