قانونی که در اسفند سال ١٣٥٣ تصویب شده تا پای دختران را به دنیای مادری باز کند اما باید ٤٠سال از عمر آن میگذشت تا از سال ٩٤ تاکنون ٦٢دختر مجرد تقاضای فرزندخواندگی بدهند...
«رفتوآمد به بهزیستی یکی از برنامههای همیشگی او بود. مینا رشته آکادمیک خود را پژوهشگری اجتماعی انتخاب کرد تا دغدغهای به نام زنان و کودکان بیسرپرست را جزئی از زندگیاش کند. هرازگاهی که گذرش به بهزیستی میافتاد دقایقی را در اختیار تخیلش میگذاشت تا با نگاه کردن به جستوخیز بچهها پروبال بگیرد و حالا مدتی است که او جزو ٥دختر تهرانی است که تخیلش پا در دنیای حقیقی گذاشته است؛ تخیلی که تصویب قانون فرزندخواندگی دختران مجرد به آن رنگوبوی حقیقت داد و حالا مدتی است که هر ماه بودن با راحیل را جشن میگیرد؛ به یمن مادرشدن. مادرشدنی که متفاوت بود؛ تکمیل فرم درخواست فرزندخواندگی و ٦ماه انتظار برای به جریان افتادن پرونده و بعد آزمایشات پزشکی قانونی برای سنجش سلامت جسمی و روانی، نداشتن سوءپیشینه و... و بالاخره مادرشدن».

به گزارش بولتن نیوز، قانونی که در اسفند سال ١٣٥٣ تصویب شده تا پای دختران را به دنیای مادری باز کند اما باید ٤٠سال از عمر آن میگذشت تا از سال ٩٤ تاکنون ٦٢دختر مجرد تقاضای فرزندخواندگی بدهند؛ دخترانی که تنها ٥نفر از آنها تا به امروز توانستهاند به خواسته خود برسند، البته جعفر شریبانی، مسئول روابطعمومی بهزیستی تهران دلیل تعداد کم دختران موفق در این زمینه را تقاضای اکثر دختران برای سرپرستی کودکان زیر دوسال میداند، درحالیکه اولویت سازمان بهزیستی در تحویل کودکان زیر دوسال به خانوادهها و زوجین است.
آمارها بر مثبت بودن تکوالدی تأکید دارندآمارها از ٩هزار و ٨٠٠کودک بدسرپرست و بیسرپرستی میگویند که در ٦٠٠مرکز شبانهروزی بهزیستی نگهداری میشوند. کودکانی که ٩درصدشان سرراهی هستند و ٧درصدشان معلولیت دارند و از این میان تنها ١٨درصد این فرزندان شرایط فرزندخواندگی را دارند. از میان این ١٨درصد درحال حاضر بیش از ٩هزار کودک از حمایت خانواده محروم هستند و تنها سالانه حدود هزارکودک به خانوادههای دارای شرایط واگذار میشوند و سهم تهران تنها ١٨٠کودک بیسرپرست بوده است. البته اعداد و ارقام از بالا بودن جامعه آماری دختران مجرد نیز حکایت میکنند.
با توجه به این آمارها باید گفت این قانون دریچه تازهای را به زندگی این کودکان باز میکند و میتوان با فرهنگسازی و تسهیل قانون به دختران بیشتری که شرایط مادرشدن را دارند فرصت داد تا به کودکانی طعم خانواده داشتن را بچشانند. اگرچه این خانوادههای جدید تکوالد خواهند بود اما شرایطی به مراتب بهتر از نداشتن خانواده است؛ این مسأله در کشورهای توسعهیافته پذیرفته شده است و کودکان با مادر یا پدر مجرد زندگی میکنند.
البته فرصت پدرشدن، پسران مجرد در ایران وجود ندارد و برای این ممنوعیت دلایلی نیز آورده شده است اما در شرایط فعلی به دلیل وجود خانمهای مجرد که استطاعت مالی و جایگاه اجتماعی مناسبی دارند، سبب شده بیشترین تمرکز قانون بر مادرشدن دختران جوان باشد تا بتوانند هم عواطف مادری خود را بروز بدهند و هم شرایط سرپرستی کودکان بیسرپرست یا بدسرپرست را به شکل مناسبی فراهم آورند.
شناسنامهای با نام پدر فرضیشاید یکی از دغدغههای مادران مجرد شناسنامهای است که کودک در آینده با آن در جامعه هویت مییابد؛ دغدغهای که قانون برای آن راهحلی در نظر گرفته است تا این کودکان با خیال آسوده زندگیای همانند سایر کودکان داشته باشند. خانوادههای متقاضی سرپرستی کودک به بهزیستی مراجعه کرده و با کسب تأیید بهزیستی به دادگاه صالح برای تأیید صلاحیتهای قانونی نظیر عدم سوءسابقه، مسائل هویتی، اسناد ازدواج، امور پزشکی قانونی و... مراجعه میکنند، البته تمام اسناد به شکل محرمانه حفظ میشوند.
مادران مجرد نیز میتوانند با طی این پروسه برای فرزندان خود شناسنامه تهیه کنند. در مورد ثبت نام پدر نیز مشخصات کلی شناسنامهای سرپرست و نام کوچک پدر فرضی به پیشنهاد سرپرست صادر خواهد شد. همچنین درخصوص آن دسته از فرزندخواندگانی که پس از مدتی پدر و مادر واقعیشان مشخص میشوند نیز در این شرایط، مفاد حکم قطعی دادگاه، در شناسنامه فرد تحت سرپرستی درج خواهد شد.
دغدغه ازدواج مادرخواندههایکی از دغدغهها و سوالات اساسی مادرخواندهها این است که آیا درصورت ازدواج، سرپرستی این کودکان بدسرپرست یا بیسرپرست از آنها سلب میشود یا خیر. سوالی که امیرحسین قاضیزاده، عضو کمیسیون مجلس به جامجم پاسخ میدهد: «این دختران مجرد میتوانند ازدواج کنند و در صورت ازدواج نیز سرپرستی کودک از آنها گرفته نمیشود، مگر اینکه خودشان بعد از ازدواج از مادرخواندگی انصراف بدهند، البته در صورت ازدواج و عدم انصراف، همسر وی از سوی سازمان بهزیستی و مراکز مشاوره مورد بررسی و ارزیابی صلاحیت قرار میگیرد. بر همین اساس درصورتی که مرد از سوی بهزیستی تأیید صلاحیت شود برای وی نیز حکم فرزندخواندگی صادر میشود و از آن پس فرزندخواندگی از سوی هر دوطرف ادامه خواهد یافت، البته در صورت عدم تأیید صلاحیت، سرپرستی از خانواده سلب میشود. یکی از نکات اساسی این قانون این است که با توجه به تعهدات مالی و اخلاقی مختلفی که از مادرخوانده گرفته میشود زمانی که بهزیستی احساس کند رفتار درستی با فرزندخوانده نمیشود سرپرستی کودک را سلب میکند.

خانمی که یک بچه دارد و از شوهر خود جدا شده، به اهمیت سلامت روانی فرد تأکید دارد و میگوید: «اینکه زنان به این صورت بتوانند صاحب بچه شوند فکر خوبی است ولی باید سلامت روحی و روانی آنها بررسی شود.» اما معلم بازنشستهای که صاحب دو فرزند است با تردید به این قانون میگوید: «در خانواده نقشهای مختلفی وجود دارد. دختر مجرد خیلی آزاد است و تا به حال هر کاری که دوست داشته کرده و متوجه نقشهای زندگی نشده است. باید برای افرادی که به این طریق میخواهند صاحب فرزند شوند، آموزشهای خاص در نظرگرفت. باید در کارگروههای مختلف شرکت کنند تا برایشان زمینههای ذهنی ایجاد شود، تا بتوان سنجید که آیا بلوغ فکری دارند یا فقط سنشان بالا رفته! این طرح باید روی افراد محدودی اجرا شود تا نتایجش را بررسی کنند و از همان ابتدا نباید به صورت همگانی اجرایی شود.» دختر ٢٦سالهای که دانشجوی کارشناسیارشد است، به شرط اینکه سن دختران در این قانون بالاتر در نظر گرفته شود، آن را قانونی مناسب دانسته و میگوید: «به نظرم چنین طرحی خیلی هم خوب است، فقط اگر مثلا سن دختران از ٣٥ یا ٤٠سال شروع شود، خیلی بهتر میشود. در کل بحث فرزندخواندگی مسئولیتی است که مادر قبول میکند. در خانوادهها هم با وجود پدر و مادر وقتی کودکی را به فرزندخواندگی قبول میکنند بیشتر مسئولیت برعهده مادر خواهد بود. من اگر تا به این سن ازدواج نکرده باشم و از نظر مادی بهحدی رسیده باشم که بتوانم از کودکی نگهداری کنم، چنین کاری خواهمکرد. اگرچه در جامعهای زندگی میکنیم که ممکن است به این تغییر، مثبت نگاه نکنند، اما شرایط در جامعه ما درحال تغییر است. الگوهای رفتاری از این تغییرات جا ماندهاند ولی باید از جایی این تغییر را شروع کنیم.»
منبع: روزنامه شهروند