کد خبر: ۴۲۷۹۳۹
تاریخ انتشار:
شهاب حسيني مهمان ويژه برنامه نود شد

تهش دلم مي‌خواهد سر پا بميرم

ورزشگاه‌ها بايد بتوانند فضاي حضور تمام اقشار جامعه را داشته باشند
تهش دلم مي‌خواهد سر پا بميرمبه گزارش بولتن نیوز، برنامه دوشنبه‌شب نود مهمان ويژه‌اي داشت؛ شهاب حسيني، بازيگري كه اتفاقا عاشق فوتبال هم هست، آنقدر كه به گفته خودش ديدن فوتبال را به فيلم ديدن ترجيح مي‌دهد و همين باعث شد تا گفت‌وگوي عادل فردوسي‌پور با او كه به بهانه شب يلدا روي آنتن مي‌رفت جذاب‌تر شود. گفت‌وگويي كه هم از سينما در آن حرف زده شد و هم فوتبال و البته در اين بين هم بخش‌هايي از آن‌كه مربوط به صحبت‌هاي شهاب حسيني در مورد اصغر فرهادي بود، سانسور شد. صحبت‌هاي حسيني با تعريف‌هايش از برنامه نود شروع شد. او كه خودش هم فوتبالي است و در دوران نوجواني هافبك تيم فوتبال پاس بوده است حالا بيشتر به عنوان يك طرفدار، اين ورزش را دنبال مي‌كند. 

چراي آن را خودش اين‌طور توضيح داد: «خيلي فوتبال را دوست داشتم و تمام تفريح دوران نوجواني‌ام گل كوچك بود؛ مدتي به تمرين در تيم نوجوانان پاس مشغول بودم ولي توان تمرين با ديگر بازيكنان را نداشتم؛ بعدش هم يك تصادف اجازه نداد به فوتبال ادامه دهم و تقديرم طور ديگري رقم خورد.» در اين بين فردوسي پور هم گفت‌وگو را شنيدني‌تر و ديدني‌تر مي‌كرد. از نظر او هافبك‌ها خشن مشن هستند و شهاب حسيني حالا كمي شكم آورده است. همين‌ها باعث شدن فردوسي‌پور به سكانسي از پشت صحنه فيلم فروشنده با بازي شهاب حسيني اشاره كند؛ «يك استپ خوب و ضربه به توپ خوب» و البته توپي كه حسيني در آن سكانس در نهايت آن را به هوا شوت مي‌كند. فردوسي‌پور بعدتر سراغ پايان بازهاي معروف اصغر فرهادي در فيلم‌هايش رفت و از او ياد كرد، اما به شكل فوتبالي؛ «ليگ چهاردهم هم يك پايان باز داشت. بازي تراكتور و نفت و خوشحالي طرفداران هر كدام از تيم‌ها بابت قهرماني تيم‌شان.» تقدير بعد از آن حادثه كوچك رو آوردن به سينما بود اما اين باعث نشده كه او تماشاي فوتبال را كنار بگذارد و حتي ديدن يك مسابقه فوتبال را به فيلم ترجيح مي‌دهد؛ «من ترجيح مي‌دهم بين يك فيلم، بازي فوتبال و ديدارهاي خانوادگي، مسابقه فوتبال را ببينم چون در لحظه اتفاق مي‌افتد. » اما اين همه ماجرا نيست. نگاه حسيني به فوتبال هم كمي سينمايي است و مي‌گويد اين دو روي هم تاثيرات متقابل دارند. همين‌ها شايد موجب جذابيت فوتبال براي حسيني شده است: «واقعا فوتبال از يك منظر ديگري برايم جالب است؛ با اينكه نتايج برايم مهم است ولي اهميت اول را ندارد؛ فوتبال دنيايي است كه مي‌شود چيزهاي زيادي در آن كشف كرد؛ عكس‌العمل‌هايي در فوتبال آموزنده است كه به درد بازيگري مي‌خورد. اين عكس‌العمل‌ها خيلي جالب است و كاملا طبيعي هم هست. » شهاب حسيني بعدتر بحث را فوتبالي‌تر كرد، درست‌تر اينكه مثل يك طرفدار پروپاقرص فوتبال و تيم ملي حرف زد و خب چه روايتي بهتر از بازي ايران و استراليا؛ «ايران و استراليا دراماتيك‌ترين بازي‌اي بود كه ديدم؛ يادم است وقتي پخش شد جنس تصوير مثل دوربين‌هاي ديجيتال هميشگي نبود و مثل فيلم بود. » شايد همين باعث شده تا شهاب حسيني خداداد عزيزي ستاره آن بازي را دوست داشته باشد. در اين بين بازي‌هاي معروف و به يادماندني هم هستند؛ «بازي‌هايي مثل آلمان و آرژانتين كه تيم مارادونا ٤ بر صفر باخت و اتفاق وحشتناك شكست برزيل برابر آلمان در جام جهاني ٢٠١٦ به يادماندني هستند.» نوبت به سوال معروف رسيد؛ مسي يا رونالدو؟ حسيني، مسي را ترجيح مي‌دهد اما در مورد بازيكن محبوبش نظر ديگري دارد و آن را سينمايي تعريف مي‌كند؛ «بازيكن محبوبم در تمام ادوار زيدان است چون در قهرماني فرانسه يك تنه ايفاي نقش كرد. آنجا كه با سر زد به ماتاراتزي دنبال پاياني بود كه در يادها بماند و يك جور انتحار به نظر برسد. ترجيح داد كه كارت قرمز بگيرد و با دنياي فوتبال خداحافظي كند. شايد يك فلسفه‌اي كه براي هميشه در يادها بماند و جاودانگي داشته باشد. ما آن لحظه را هيچ‌وقت فراموش نمي‌كنيم. آنجا زيدان نيامد با خودش حساب و كتاب كند. طرف مقابلش احتمالا حرفي زد كه نمي‌توانست آن را بپذيرد و زيدان هم ترجيح داد با اين كار پاي باورها و اعتقاداتش بايستد.» معادل سينمايي زيدان هم از نظر حسيني جك نيكلسون است؛ بازيگري كه در هر فيلمي كه بوده تاثيرگذار ظاهر شده است. بعدتر صحبت‌ها خودماني‌تر شد و فردوسي پور از شر بودن حسيني در بچگي پرسيد و او هم آن را تاييد كرد. حد آن «قابل عرض نيست» يا به قول فردوسي‌پور منشوري است. صحبت از دو فرزند حسيني هم شد. دو پسر كه خيلي فوتبالي نيستند و آن يكي كه بزرگ‌تر است دنبال انيميشن و نقاشي است. نوبت به دنياي بعد از ٤٠ سالگي شهاب حسيني رسيد. دنيايي كه به گفته او شروع ته‌نشيني است و همه غبارها مي‌نشيند و افق دورتر را مي‌شود، ديد. اين چيزهايي است كه عادل به آنها مي‌گويد سوسول بازي و به پنج شش فيلم و سريالي اشاره مي‌كند كه حسيني در سال ٩٤ بازي كرده است. حجم كار زياد انرژي زيادي هم مي‌خواهد: «با كارم خوشحال هستم و سرگرم مي‌شوم و علاقه‌مندي‌هاي خودم را دنبال مي‌كنم كه اين من را خسته نمي‌كند.» بعدتر نوبت به سوال‌هاي عجيب و غريب هم رسيد. دكمه‌اي براي عقب و جلو كردن زندگي كه واكنش حسيني در مقابل آن گفتن اين بود كه بعيد است كسي اگر چنين امكاني داشته باشد و از آن استفاده نكند. حسيني مي‌گويد همين موضوع بهانه‌اي شده براي ساختن فيلمي به نام كليك. حسيني بعدتر از ترس‌هايش گفت: «تهش دلم مي‌خواهد سرپا بميرم. اينكه بخواهد يك روندي براي اين مردن طول بكشد من را مي‌ترساند. »

نوبت حرف زدن از سينما رسيد. شهاب حسيني در اين رابطه  از تجربه‌ها و خاطراتش از بازيگري‌اش مي‌گويد و حتي از برنامه تلويزيوني كه به عنوان مجري در آن حضور داشت، گفت: «يك بار يكي از متن‌هاي اجرا را ٢٦ بار گرفتيم و برداشت ٢٦ جلوي چشمم سياهي رفت و بعد ديدم كه در اتاق گريم دراز كشيدم. بعد گفتند كار را تعطيل كنيم. در اجراي ٢٧ موفق شدم.» او در ادامه گفت كه بعضي وقت‌ها آدم براي بعضي نقش‌ها كمتر زحمت مي‌كشد ولي نتيجه بهتري مي‌گيرد و بالعكس و به يكي از بهترين خروجي‌هاي كارش يعني بازي نقش احمد در فيلم درباره الي اشاره كرد. در اين بين پشيماني‌هايي هم بوده است؛ «از يك‌سري نقش‌ها كه بازي كردم پشيمان شدم ولي آنها را نمي‌گويم چون فردا داستان جديدي درست مي‌شود.» صحبت‌هاي ديگر حسيني در مورد كار كوتاه است؛ «پيرو احساس و قلبا با كارم برخورد مي‌كنم و بيشتر از منظر تماشاگر به آن مي‌نگرم. بعضي مواقع از روي تعارف كاري را پذيرفتم كه نتيجه خوبي نداشته و غم‌انگيز بوده است.» او در مورد ماندن در ايران يا رفتن هم حرف زد و از علاقه‌اش به تجربه كردن كارگرداني در سينما گفت؛ «به شكل جدي فكر رفتن از ايران مثل لژيونر شدن فوتبالي‌ها را نداشتم؛ خيلي علاقه به كارگرداني دارم و تصور مي‌كنم در حوزه فيلمسازي بتوانم آينده بهتري در آن ببينم.» او بابت جوايزي كه گرفته هم خوشحال است چراكه توانسته نام ايران را بلندآوازه كند. او بعدتر سراغ نخل طلاي بازيگري جشنواره كن كه آن را امسال به خاطر بازي در فيلم فروشنده فرهادي دريافت كرد رفت و گفت كه دوست دارد اين جايزه به همان گل معروف خداداد عزيزي تشبيه شود؛ «وقتي خداداد عزيزي گل دوم را به استراليا زد گفتم اي‌كاش جاي او بودم و خوشحال هستم اگر جايزه‌اي مثل نخل طلايي گرفتم به آن تشبيه شود.» بعدتر به بهانه‌اي بحث به حضور خانم‌ها در ورزشگاه‌ها هم كشيده شد كه شهاب حسيني در موردش اين‌طور مي‌گويد؛ «اگر ورزشگاه‌ها بتوانند فضاي حضور تمام اقشار جامعه را داشته باشند اتفاق خوبي رقم مي‌خورد چون آن جو در سينما و موقع فيلم ديدن است و تمام اعضاي خانواده كنار هم نشستند و فيلمي مي‌بينند و از آن لذت مي‌برند. از طرفي اگر يك فوتباليست بتواند خانواده خود را به آن ورزشگاه دعوت كند مطمئنا عملكرد بهتري خواهد داشت. ايجاد فضاهايي كه عموم مردم را بيشتر متوجه مي‌كند يا وحدت موضوعي به آنها مي‌دهد تا بتوانند تبادل نظر كنند جامعه را شاداب و فرهنگ گفت‌وگو ايجاد مي‌كند. در اين صورت خيلي از سوء‌تفاهم‌ها هم در همان فضا از بين مي‌رود.» در بخش پاياني اين گفت‌وگوي ويژه باز هم صحبت‌ها به خود برنامه نود و تاثير پخش آن كشيده شد و با جمله‌اي در مورد يلدا به بخش سوال و جواب‌هاي كوتاه بين عادل فردوسي‌پور و شهاب حسيني رسيد؛ نخل طلايي؟ حس خوشحالي كه بشود آن را با ديگران تقسيم كرد. اسكار؟ اگر به افتخاراتم اضافه شود خوشحال مي‌شوم ولي به داشته‌هايم نيز راضي هستم. قرمز؟ رنگ خون و حركت. آبي؟ رنگ مهر و محبت. عباس كيارستمي؟ گنجينه‌اي كه قدرش را ندانستم و وقتي رفت تازه در گنيجه آن باز شد. علي دايي؟ اسطوره و افتخار فوتبال ايران. فضاي مجازي؟ كه شهاب حسيني گفت آن را دوست ندارد آن هم به اين خاطر كه استفاده ما از آن وحشت‌آور است. حسيني در ادامه احساسش را درباره ايران با «عشق و مأوا» بيان كرد و در مقابل انتخاب بين «پايان تلخ يا تلخي بي‌پايان» هم گفت: «پايان تلخ».
منبع: اعتماد

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین