کد خبر: ۴۲۲۱۵۲
تاریخ انتشار:
مجسمه طلایی شانس بر شانه کدام خوشبخت خواهد نشست؟

بازی اسکار در نقطه آغاز

دوباره فصل جوایز سینمایی از راه رسیده. فصلی پر از شور و حال و هیجان برای سینماگران، منتقدان و البته سینمادوستانی که یک‌سال را با این امید پشت سر می‌گذارند که آیا فیلم، فیلمساز و یا هنرمند محبوب‌شان در پایان فصل جوایز سینمایی -که نقطه نهایی و به اصطلاح بازی فینال آن، مراسم معظم اسکار است- خواهد توانست شاهد موفقیتش را در آغوش کشد یا نه
بازی اسکار در نقطه آغازبه گزارش بولتن نیوز، دوباره فصل جوایز سینمایی از راه رسیده. فصلی پر از شور و حال و هیجان برای سینماگران، منتقدان و البته سینمادوستانی که یک‌سال را با این امید پشت سر می‌گذارند که آیا فیلم، فیلمساز و یا هنرمند محبوب‌شان در پایان فصل جوایز سینمایی -که نقطه نهایی و به اصطلاح بازی فینال آن، مراسم معظم اسکار است- خواهد توانست شاهد موفقیتش را در آغوش کشد یا نه. این پرسش هر چه به جوایز مهم و بالاخص اسکار نزدیک‌تر می‌شویم بیشتر و بیشتر تکرار شده و توجهات را معطوف به خود می‌کند...


گذشته از چند فیلم به اصطلاح پدیده که به‌طور معمول همه ساله به یکباره سر بر آورده و ناگهان بدل به سرتیتر اخبار می‌شوند، در این میان فیلم‌هایی وجود دارند که حتی پیش از آغاز نمایش‌شان نیز به‌عنوان امیدهای مسلم جوایز مهم‌ سال قلمداد می‌شوند. فاکتورهایی چون نام فیلمساز یا بازیگران فیلم، داستان، مضمون یا حال‌وهوای آن و... در این‌که فیلمی نامش بین این شانس‌های بالقوه بیاید، نقش مهمی دارند. فیلمسازی که فیلم قبلی‌اش اسکار برده یا بازیگری که نامش پیش از این به‌عنوان برنده این جایزه آمده، قطعا در گمانه‌زنی‌های منتقدان و کارشناسان جزو فیلم‌هایی که شانس جوایز مهم را دارند، نام برده می‌شوند. یک چیزی در مایه‌های فیلم‌های جشنواره فجر خودمان که پیش از تماشای فیلم و فقط و فقط با اتکا به نام دست‌اندرکارانش تا حد زیادی می‌توان فهمید قرار است در روزهای جشنواره چند مرده حلاج باشد و آیا می‌توان به آن امید بست یا نه. با این‌که تاریخ نشان داده چنین گمانه‌زنی‌هایی وحی منزل نیست و همیشه می‌توان انتظار فیلم و فیلمسازی را داشت که شهاب‌گونه در دنیای سینما سر برآورده و نگاه‌ها را به خود و درخشش رویایی‌اش جلب کند...

مطلب زیر با چنین نگاهی تنظیم شده است. این مطلب مروری است بر فیلم‌هایی که هر کدام می‌توانند در شب برگزاری مراسم آکادمی اسکار نام خود و عوامل‌شان را به‌عنوان برندگان و ستارگان آن شب رویایی به ثبت برسانند.

سالی
کلینت ایستوود که با فیلم وطن‌پرستانه قبلی‌اش تک‌تیرانداز آمریکایی موفقیت‌های بزرگی به دست آورد، این بار نیز صاحب شانس بالایی برای تداوم موفقیت‌های جشنواره‌ای و اسکاری شمرده می‌شد؛ اگر عکس‌العمل‌هایش به اوضاع روز آمریکا او را رسوای خاص و عام نمی‌کرد. اما سخنان ایستوود یک بار دیگر ثابت کرد که انسان و اشتباهاتش ربطی به سن‌و‌سال ندارد و حتی کسی چون کلینت ایستوود نیز می‌تواند اشتباه کرده و تمام شانس‌های فیلم خوبش را تباه سازد...
در سرزمین دموکرات‌ هالیوود سخنان کلینت ایستوود در حمایت از دونالد ترامپ گناهی نابخشودنی قلمداد شد و انتقادات فراوانی را به وجود آورد. کارشناسان اسکار معتقدند تنها چیزی که می‌توانست شانس ایستوود را برای دریافت اسکار امسال کاهش دهد، حماقتی در حد دفاع از دیوانه‌ای چون ترامپ بود. حالا با وجود این‌که نامزد مورد حمایت آقای ایستوود سربلند از انتخابات بیرون آمده اما بعید نیست اعضای دموکرات آکادمی به انتقام حمایت از نامزد جمهوری‌خواه فیلم خوب و شاخص کلینت ایستوود را یکسره نادیده بگیرند. اما اگر این اتفاق رخ ندهد و اعضای آکادمی بخواهند دموکرات منشی‌شان را به اثبات برسانند، آن وقت می‌توان سالی را دارای شانس بالایی برای فتح اسکار امسال دانست. این فیلم از آنهایی است که جان می‌دهد برای اسکار شدن. داستان واقعی یک رخداد مشهور هوایی، درباره خلبانی به نام چلسی سالنبرگر که به خاطر یک اتفاق هوایی ابتدا به‌عنوان خلبان معجزه‌گر شناخته شد و سپس با ادامه روند تحقیقات اعلام شد او کسی بوده که باعث اصلی وقوع این رخداد بوده، به‌خودی‌خود برای اسکار جذاب قلمداد می‌شود. حالا اگر نقش او را تام هنکس همیشه محبوب آکادمی ایفا کرده باشد که دیگر می‌توان تکلیف دو رشته اصلی اسکار امسال را روشن شده دانست؛ البته اگر هیلاری و دوستدارانش بگذارند...

بازی اسکار در نقطه آغاز

جکی
٦‌سال پس از نخستین اسکارش برای بازی در فیلم «قوی سیاه» ناتالی پورتمن دلش لک‌زده برای یک فصل جوایز پرافتخار و بزرگ و با بازی در فیلم جکی در نقش جکی کندی این رویا نزدیک‌تر از همیشه برایش به نظر می‌رسد. دیگر فاکتوری که حداقل شانس این فیلم را برای دیده‌شدن تضمین می‌کند، نام کارگردانش است. پابلو لاراین که در‌ سال ٢٠١٣ فیلم نامزد اسکاری «نه» را در شب مراسم داشت، آن‌قدر در این چند وقت تحسین شده که اکنون دیدن نخستین فیلم انگلیسی‌زبانش برای منتقدان حیاتی باشد. نمایش بخش‌هایی از فیلم برای خریداران در جریان جشنواره کن امسال طبق شنیده‌ها تحسین همگانی آنها را باعث شده اما برای فهمیدن این‌که تا چه حد انتظارات از این فیلم و فیلمسازش واقع‌بینانه است، باید تا نمایش گسترده این فیلم صبر کنیم.  

زنان قرن بیستم
یک بار دیگر آنت بنینگ جزو شانس‌های مطرح کسب اسکار‌ سال قرار گرفته و این بار برای بازی در فیلم «زنان قرن بیستم» که کارگردان فیلم «تازه‌کاران» یعنی جناب مایک میلز آن را کارگردانی کرده است. آنت بنینگ که تاکنون چهار بار نامزد دریافت اسکار بوده، در زنان قرن بیستم، ستاره اصلی گروه بازیگرانی متشکل از گرتا گرویگ و الی فانینگ است. بنینگ نقش مادری تنها را بازی می‌کند که در دهه پرآشوب ٧٠ باید از پس بزرگ‌کردن پسر در آستانه نوجوانی‌اش برآید. مایک میلز که سابقه خوبی در کار با بازیگران دارد و در‌سال ٢٠١٠ با فیلم تازه‌کاران باعث کاندیداشدن کریستوفر پلامر شده، یکی از نام‌هایی است که می‌تواند نقش عمده‌ای در اسکاری‌شدن آنت بنینگ داشته باشد...

سکوت
از آن‌جا که آخرین فیلم مارتین اسکورسیزی بزرگ، «گرگ وال استریت» به موفقیت اقتصادی بی‌سابقه‌ای رسید و بدل شد به پرفروش‌ترین فیلم کارنامه این سینماگر اسطوره‌ای، بعید نیست که آکادمی اسکار با یک جایزه ارزشمند این موفقیت بزرگ مارتین کبیر را در فیلم بعدی‌اش که سکوت نام دارد، به جشن بنشیند. چنین گمانه‌ای که ریشه در سابقه اعضای آکادمی دارد، دلیل بزرگی برای صاحب شانس قلمدادکردن سکوت اسکورسیزی است.
 «سکوت» اقتباسی است از رمانی نوشته شوساکی اندو، درباره دو کشیش کاتولیک پرتغالی که برای یافتن و دیدن کشیشی که ایمانش را از دست داده، متحمل رنج و مشقت سفر به ژاپن می‌شوند. نقش این دو کشیش را اندرو گارفیلد و آدام درایور و نقش کشیش ایمان‌باخته را لیام نیسن بازی کرده‌اند. آنها که در جریان ساخته‌شده «سکوت» بوده یا آن را دیده‌اند، از دشواری‌های اسکورسیزی در ساخت این فیلم سخن گفته‌اند؛ چنان که خیلی‌ها «سکوت» را چالش‌برانگیزترین فیلم کارنامه بلندبالای مارتین اسکورسیزی می‌دانند.
گفته می‌شود اسکورسیزی ٢٣‌سال تمام در تلاش برای ساختن این فیلم بود اما در این راه مدام با بدشانسی مواجه شده و ‌سال‌به‌سال ساخته‌شدن «سکوت» را با تعویق مواجه می‌دید. این بدشانسی‌ها حتی زمان فیلمبرداری نیز دست از سر کارگردان بزرگ و یارانش برنداشت. تراژدی مرگ یکی از عوامل صحنه این فیلم به دلیل سقوط از بلندی، آخرین بدشانسی پیش پای این سینماگر اسطوره‌ای در راه خلق «سکوت» بود و حالا شاید فقط جایزه‌ای در حد و اندازه اسکار بتواند تلخی، سختی و دشواری‌های متعدد ساخت این فیلم را برای اسکورسیزی بدل به شیرینی کند...

جانوران شبگرد
آخرین (و نخستین) بار که طراح مد، تام فورد کارگردانی را امتحان کرد مربوط است به ٧سال پیش که توانست با قدرت و استحکام فیلمش همگان را شگفت‌زده کند. او با فیلم یک مرد تنها که درامی سبک‌پردازانه و احساسی بود، برای بازیگر اصلی‌اش کالین فرث یک نامزدی اسکار به ارمغان آورد که تا امروز آخرین نامزدی او در اسکار بوده است. اکنون تام فورد پس از ٧‌سال غیبت با دومین فیلمش «جانوران شبگرد» پا به فصل رقابت سینمایی می‌گذارد. این فیلم که براساس رمان تحسین‌شده تونی و سوزان نوشته آستین رایت جلوی دوربین رفته، درباره مالک یک گالری هنری است که رمانی که شوهر سابقش نوشته، تمام زندگی‌اش را تحت‌تأثیر قرار داده است. بازیگران این فیلم را شاید بتوان بهترین گروه بازیگری‌ سال نامید، گروهی متشکل از ایمی آدامز، مایکل شانون، ایزلا فیشر، لورا لینی و آرمی همر.  

بازی اسکار در نقطه آغاز

هم‌پیمان
پارامونت با انتخاب ماه نوامبر -که در فصل جوایز سینمایی ماه مهمی برای اکران محسوب می‌شود- برای اکران این فیلم نشان داده بدش نمی‌آید روی موفقیت این آخرین ساخته رابرت زمه‌کیس در مراسم اسکار شرط‌بندی کند. زمه‌کیس که‌ سال گذشته با فیلم «راه رفتن» درباره یک بندباز که مسیر بین دو برج دوقلوی تجارت جهانی را روی طناب طی کرد و باوجود این‌که فیلمش به‌عنوان برنامه افتتاحیه جشنواره معتبر ونیز دارای شانس بالایی به شمار می‌رفت، کمترین موفقیتی در هیچ جنبه‌ای به دست نیاورد، امسال به نظر می‌رسد با «هم‌پیمان» کار راحت‌تری برای جلب نظر و توجه منتقدان و رأی‌دهندگان آکادمی پیش‌رو دارد.
«هم‌پیمان» درواقع گزینه مطمئن‌تری برای شرط بستن روی شانس موفقیتش است: یک تریلر رومانتیک که در روزهای جنگ دوم جهانی رخ می‌دهد و در آن ماریون کوتیار و براد پیت، دو نفر از بازیگران محبوب اسکار ایفای نقش کرده‌اند، قطعا می‌تواند شب درخشانی در سالن اهدای مجسمه‌های طلایی اسکار پیش‌رو داشته باشد. زمه‌کیس که پس از فیلم «فارست گامپ» از ‌سال ١٩٩٤ به این سو نشانی از جنگ در آثارش نبوده، این بار امید دارد بتواند موفقیت‌های غیرقابل تکرار آن فیلم بیست‌و‌اندی‌سال پیش را مکرر کند. اما آیا می‌تواند؟ گذشت چند ماه به این پرسش پاسخ خواهد داد...

حصارها
امسال فیلم‌های معدودی را می‌توان دارای پرستیژ و احترام سومین فیلم دنزل واشینگتن در مقام کارگردان دانست. فیلمی به نام «حصارها» که براساس نمایشنامه‌ای برنده جایزه پولیتزر نوشته آگوست ویلسون ساخته شده و یک بار دیگر واشینگتن و ویولا دیویس را پس از جایزه تونی که در کنار هم برای بازی در همین نمایشنامه در برادوی به خانه بردند، کنار هم به معرض تماشا گذاشته است. از آن‌جا که منبع الهام اصلی این فیلم به نحو غیرقابل کتمانی قدرتمند است، می‌توان گفت بقیه راه موفقیت فیلم برعهده دنزل واشینگتن بوده، او اگر در کارگردانی موفق شده باشد، بی‌شک یکی از بهترین فیلم‌های‌ سال پا به رقابت اسکار خواهد گذاشت اما اگر نه، آن وقت باید گفت وای به حال دنزل که هم باید بار سنگین ناکامی را تحمل کند و هم بار طعنه‌ها و کنایه‌های طرفداران پروپاقرص نمایشنامه حصارها را. البته ناگفته نماند که سابقه کارگردانی دنزل در فیلم‌های آنتون فیشر و سخنرانان بزرگ نشان از توانایی‌های او در این عرصه دارد...

پیاده‌روی طولانی نیمه وقت بیلی لین
در میان فیلمسازان، آنگ لی یکی از محبوب‌های همیشگی اسکار و به اصطلاح محک و معیار فیلمسازان طلایی در نظر اعضای آکادمی است. آنگ لی که تاکنون دو بار برای فیلم‌های «کوهستان بروکبک و زندگی پای» برنده جایزه اسکار شده، امسال با فیلم «پیاده‌روی طولانی نیمه وقت بیلی لین» که اقتباسی از کتاب بن فونتین است، دوباره به این رقابت مهم و جذاب بازگشته است. این فیلم که در روزهای اخیر به‌عنوان نوآورانه‌ و خلاقانه‌ترین فیلم آنگ لی -تاکنون- در رسانه‌ها مطرح شده، بیشتر ارزش و اهمیتش را مرهون تصمیم سازنده‌اش مبنی بر فیلمبرداری با سرعت صدوبیست فریم در ثانیه است (برای توضیح باید گفت سرعت نرمال فیلمبرداری، بیست‌وچهار فریم است). ظاهرا آنگ لی در این چالش سربلند بیرون آمده؛ رونمایی از پلان‌های گرفته‌شده فیلم در لاس‌وگاس نشان از موفقیت لی در این تصمیم داشته و کارشناسان توجه زیادی معطوف این تلاش فنی کردند...
درباره مضمون فیلم باید گفت که منتقدان کتاب فونتین را کچ٢٢ جنگ عراق نامیده‌اند. داستان فیلم که بیشتر با فلش‌بک روایت می‌شود، به تجارب یک سرباز ١٩ساله و جوخه او در جریان جنگ عراق می‌پردازد. بازیگر اصلی فیلم جو آلوین تازه آمده است و ستارگانی چون کریستن استیوارت، وین دیزل و استیو مارتن دیگر نقش‌های این فیلم را بازی کرده‌اند...

لبه اره کمانی
این درام جنگی براساس داستان واقعی پزشک‌یاری به نام دزموند تی داس که در نبرد اوکیناوا به‌خاطر باورهای مذهبی‌اش از برداشتن سلاح خودداری کرد و بعد‌ها به‌خاطر این کار مدال افتخار بهش داده شد، از آن پروژه‌هایی است که داد می‌زند می‌تواند محبوب اسکار شود. تنها نکته منفی این فیلم در نظر اعضای آکادمی اسکار می‌تواند نام کارگردان پر سروصدایش باشد که یکی از بحث‌انگیزترین آدم‌های حرفه‌اش است. مل گیبسون که سابقه‌اش نشان داده ید طولایی در مخالف‌خوانی و برانگیختن قدرتمندان علیه خود دارد، اگر کارگردان این فیلم نبود می‌شد از همین حالا بر سر میزان موفقیت این فیلم در چند رشته اصلی اسکار امسال شرط بست. اما حیف...

لالالند
فیلم قبلی دیمین چزل به نام «ویپلش» چنان درخشان بود که این فیلمساز مسیر ساندنس تا اسکار را با سرعت نور طی کرده و ظرف چند ماه از یک فیلمساز ناشناخته تازه‌کار بدل شد به کارگردانی که نامزدی اسکار را در کارنامه دارد. الان اما این سینماگر تحسین‌شده با سومین فیلمش یک بار دیگر پا به فصل جوایز گذاشته، آن هم با یک فیلم موزیکال پرزرق‌وبرق که رایان گاسلینگ و اما استون در آن بازی کرده‌اند.  لالالند، این رمانس موزیکال درباره عشق یک پیانیست جاز با یک هنرپیشه درحال رشد در شهر همیشه آفتابی لس‌آنجلس، با همان تریلر کوتاهی که از آن منتشرشده نشان می‌دهد با فیلمی خاص و استثنایی سروکار داریم. اگر این را نیز در نظر آوریم که لالالند فیلم افتتاحیه ونیز بوده، شانس موفقیت این فیلم را در اسکار امسال بیشتر خواهیم دانست. نباید فراموش کرد فیلم‌هایی که ونیز به‌عنوان فیلم افتتاحیه انتخاب می‌کند، سابقه خوبی در اسکار دارند. «بردمن» (مرد پرنده‌ای) و «جاذبه» دو فیلم آخری هستند که در سه چهار‌سال اخیر، هم فیلم افتتاحیه ونیز بوده‌اند و هم برنده شب اسکار...

بازی اسکار در نقطه آغاز

بنیانگذار
مایکل کیتون با ایفای نقش ری کروک که یکی از بنیانگذاران مک دونالد است، به بازی در نقش‌هایی در حدواندازه اسکار ادامه می‌دهد. آن هم در فیلمی به کارگردانی جان لی هنکاک که در‌سال ٢٠٠٩ با فیلم «سویه کور» یک نامزدی ارزشمند اسکار به‌دست آورد. اینها را برای کسانی می‌گوییم که در معرفی شانس‌های اسکار امسال نامی از این فیلم نمی‌آورند. اما خدا را چه دیدید، شاید هم در شب اهدای مجسمه‌های اسکار، سازندگان این فیلم بدل شوند به دل‌شادترین آدم‌های دنیای سینما...

اسنودن
لورا پویتراس که اسکار بهترین مستند‌ سال را برای ساخت مستند «شهروند شماره چهار» درباره ادوارد اسنودن، مامور سابق سیا که با انتشار اسناد طبقه‌بندی‌شده این سازمان دنیا را تکان داد، دریافت کرد، تنها چهره واقعی این جدید‌ترین ساخته اولیور استون نیست که نقشش توسط بازیگران حرفه‌ای ایفا شده. ظاهرا استون که حس کرده این روزها پرنده شانس دور و بر این بانوی مستندساز  پروبال می‌زند، با حضور او خواسته همای سعادت را متوجه خودش نیز کند؛ شاید بتواند روزهای جوخه، متولد چهارم جولای، قاتلین بالفطره، جی اف کی و نیکسون را تکرار کند...
البته لورا پویتراس تنها کسی نیست که منتظر است فیلم را ببیند تا بفهمد اولیور استون چگونه او را دیده و به تصویر کشیده، تا اگر راضی نشد دمار از روزگار اولیور استون درآورد؛ به او خود اسنودن، نامزدش، گلن گرینوالد خبرنگار گاردین و ده‌ها نفر دیگر را بیفزایید تا بفهمید استون برای راضی‌کردن مخاطبانی که تقریبا همه چیز را درباره این پرونده پرسروصدا می‌دانند، چه کار دشواری پیش‌رو دارد...

اولیور استون که فیلم اسنودن را براساس کتاب‌های پرونده اسنودن نوشته، لوک‌هاردینگ و زمان اختاپوس نوشته آناتولی کوچرنا جلوی دوربین برده، ایفای نقش اصلی فیلمش را به جوزف گوردون لویت سپرده و در کنار او از بازیگرانی چون شایلین وودلی، زاکاری کوینتو، ایون مک آسکیل و تان ویلکینسون استفاده کرده است تا نقش‌های آشنای آدم‌های آشنای واقعی را روی پرده جان ببخشند. این کارگردان بزرگ که البته در چند فیلم قبلش نتوانسته موفقیت‌های بزرگ دوران اوجش را تکرار کند، به اسنودن به‌عنوان مفری برای رهایی از دوران شکست‌های اخیرش می‌نگرد. به نظر هم می‌رسد در این نگاه حق با او باشد. موضوع بحث‌انگیز فیلم که کاملا خوراک استون به نظر می‌رسد این قابلیت را دارد تا یک بار دیگر اولیور استون را به بازی بزرگان‌ هالیوود برگرداند. البته اگر خود او در این جدیدترین فیلمش کارش را درست انجام داده باشد... 

بازی اسکار در نقطه آغاز
منبع: روزنامه شهروند

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین