کد خبر: ۴۰۹۰۱۰
تاریخ انتشار:

“یتیم‌خانه ایران” و نسبت آن با سینمای ملی

آخرین ساخته سینمایی ابوالقاسم طالبی از دیروز اکران خود را آغاز کرد
به گزارش بولتن نیوز، ژانر تاریخی در سینمای ایران ژانر مهجوری است و ورود فیلمسازان به این ژانر موانع و مشکلات خاص خود را دارد. «یتیم خانه ایران» تجربه‌ای تازه در این ژانر محسوب می‌شود؛ فیلمی که درباره یکی از حلقه‌های مفقوده تاریخ معاصر ایران ساخته شده است، نسل‌کشی مردم ایران توسط دولت استعماری انگلستان در جریان جنگ جهانی اول؛ ماجرایی که گویی در تاریخ معاصر ایران گم شده است.

ساخته‌شدن فیلم یتیم‌خانه ایران به لحاظ بازنمایی بخشی از جنایت انگلستان در ایران یک فیلم استراتژیک محسوب می‌شود که می‌توان آن را در چارچوب سینمای ملی تعریف کرد. این فیلم موضوعی کاملاً ملی را که در بستری تاریخی اتفاق افتاده دستمایه قرار داده است و از این جهت یکی از ملی‌ترین آثار سینمای ایران قلمداد می‌شود؛ فیلمی که به لحاظ راهبردی ارزش هزینه‌ای را  که برای آن شده، دارد و بیش از پیش راه را برای تولید آثار استراتژیک سینما باز می‌کند.

سینمای ایران به دلیل رویکردهای غلط مدیریت‌های سینمایی در چند دهه گذشته به جای رفتن به سوی مدلی مشخص که از دل آن آثاری منطبق بر منافع ملی بیرون بیاید، همواره ترتیبی اتخاذ کرده است که سینماگران به سمت تولید آثار جشنواره پسند بروند. این انحراف سبب شده است تا بسیاری از موضوعات و مضامین مبنایی که نسبتی معین با منافع ملی پیدا می‌کند در سینما مغفول واقع شود و مردم ایران کمتر تصویری منطبق با نیاز فرهنگی و اجتماعی خود بر پرده سینما مشاهده کنند.

اکران فیلم‌هایی چون «سیانور» و «یتیم‌خانه ایران» این روزها به جایگاه سینمای ایران اعتبار داده است، هر چند این فیلم‌ها می‌توانست با تدبیر سازمان سینمایی فصل بهتری از اکران را به خود اختصاص می‌داد، ولی این فرصت با بی‌تدبیری مدیریت سینمایی و اختصاص فصل خوب اکران به فیلم‌های مبتذلی چون «۵۰ کیلو آلبالو» و «من سالوادور نیستم» اتفاق نیافتاد. مدیریت سینمایی باید نسبت به انتخاب‌هایش پاسخگو باشد و حالا که آثار استراتژیک از سوی مردم با استقبال مواجه شده و این جنس از سینما جای خود را در سینمای ایران باز کرده است بنابراین هزینه کردن و استفاده از احکام ریاستی برای تولید آثاری چون «۵۰کیلو آلبالو» و «ارادتمند، نازنین…» نمی‌تواند توجیهی داشته باشد.

موضوعات و مضامین زیادی هستند که می‌توانند در قالب سینمای ملی قرار بگیرد و سازمان سینمایی موظف است در این زمینه به وظیفه ذاتی خود عمل کند. ماجرای نسل‌کشی انگلستان پیش از این حتی یک‌بار هم به گوش اغلب ایرانیان خطور نکرده بود. اینکه چرا باید فاجعه‌ای که از وقوع آن تنها نزدیک به یک قرن می‌گذرد و به لحاظ تاریخی مربوط به دوران معاصر می‌شود تا این اندازه در بین ایرانیان موضوعی ناآشنا باشد، خود به یک راز می‌ماند.

این فاجعه که از آن به عنوان قحطی بزرگ ۱۲۹۶–۱۲۹۸ هجری شمسی (۱۹۱۷ تا ۱۹۱۹ میلادی) یاد می‌شود منجر به تلفات جانی فراوانی در ایران شد. از این رویداد به عنوان بزرگ‌ترین قحطی و فاجعه انسانی تاریخ ایران یاد شده است که تبعات فاجعه‌آمیز آن برای ایرانیان از حمله مغول در قرن سیزدهم میلادی نیز بسیار فراتر رفت. درباره این ماجرا مطالب اندکی نوشته و حتی کمتر شناخته شده‌است. نوشته‌اند در این قحطی نزدیک به ۴۰درصد (در برخی دیگر از منابع ۲۵ درصد) از جمعیت ایران به سبب گرسنگی و سوءتغذیه و بیماری‌های ناشی از آن از بین رفتند. متهم اصلی این رویداد دولت بریتانیا است که به دلیل خرید گسترده غلات و مواد غذایی در ایران به منظور ارسال به جبهه متفقین، وارد نکردن غذا از هندوستان و بین‌النهرین، ممانعت از ورود غذا از ایالات متحده و اتخاذ سیاست‌های مالی  از جمله تحویل ندادن درآمدهای نفت به ایران، مسبب اصلی شناخته می‌شود.

در این دوران که مصادف با جنگ جهانی بود به‌‌رغم اعلام بی‌طرفی در جنگ از سوی حکومت ایران بخش‌هایی از ایران توسط نیروهای انگلیس و تا حدی روسیه اشغال شده بود و انگلستان برای پیروزی در جنگ با آلمان و به واسطه ضعف دولت مرکزی که تن به اشغال داده بود هر آنچه می‌توانست ذخایر غذایی ایران را غارت کرد. تولید یتیم‌خانه ایران از این جهت که نقاب از چهره واقعی استعمار پیر می‌کشد، ادای دین کوچکی به ملت ایران محسوب می‌شود.

منبع: آوینی نیوز

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین