کد خبر: ۴۰۶۸۳۰
تاریخ انتشار:
به مناسبت یکم آبان‌ ماه سالروز شهادت شهید سید مصطفی خمینی

امید اسلام

فرزند امام خمینی(ره) در سال ۱۳۰۹ در قم متولد شد. ایشان دارای استعداد فراوانی بود؛ بطوریکه، در همان سنین جوانی به درجه اجتهاد نائل شد. شهید سیدمصطفی خمینی از سال ۱۳۴۱ که نهضت امام خمینی آغاز شد، همواره در کنار امام و یار و همراه و مشاور حضرت امام بود .
گروه سیاسی: ایشان پس از جریان 15 خرداد و نیز بار دیگر پس از تبعید حضرت امام، به علت اقدامات اعتراض‌آمیز خود علیه رژیم شاه توسط ساواک دستگیر شد و در نهایت نیز در ۱۳ دی ۱۳۴۳ مأموران رژیم، به خانه او حمله کرده و ایشان را نیز به ترکیه تبعید کردند. ایشان پس از ورود به نجف در کنار برنامه‌های درسی و علمی، مبارزه را در کنار حضرت امام ادامه دادند. در سال ۴۸ به دنبال یک سلسله فعالیت علیه رژیم بعثی عراق، دستگیر و به بغداد منتقل شدند. سرانجام در نیمه شب اول آبان ۱۳۵۶، آیت‌الله سید مصطفی خمینی، به شکل مرموزانه‌ای به شهادت رسید. شهادت ایشان، نهضت اسلامی ایران را جان تازه‌ای بخشید و به شکل انقلابی فراگیر درآمد که پس از ۱۵ ماه منجر به سقوط رژیم پهلوی شد. شاید به همین جهت بود که حضرت امام خمینی (ره)، شهادت ایشان را از الطاف خفیه الهی دانستند.

امید اسلام

به گزارش بولتن نیوز، شهيد مصطفي خميني‌ در ۲۱ آذر ۱۳۰۹ ه‍ ش برابر با ۲۱ رجب ۱۳۴۹ ه‍ ق در محله الونديه شهرستان قم در منزل اجاره‌اي متولد شد. به مناسبت نام پدر بزرگ پدري‌اش «شهيد سيدمصطفي موسوي‌» او را نيز مصطفي ناميدند.

او در دامن مادري با تقوا و پدري دانشمند و در محيطي آكنده از معنويت و عرفان رشد كرد. گرچه در بسياري از رفتارهاي فردي و اجتماعي مانند ساير كودكان بود، ولي گه‌گاه با رفتار و كردارش كه از نبوغ و استعدادي سرشار حكايت مي‌كرد، ديگران را به شگفتي وا مي‌داشت‌.  تا پنجم ابتدايي در دبستان «باقريه‌» و «سنايي‌» قم به تحصيل پرداخت‌. در چهارده سالگي به تحصيل مقدمات علوم و معارف ديني پرداخت‌. او داراي نبوغ و هوش سرشاري بود و بدين جهت به سرعت از همرديفان خود پيشي گرفت‌.

در هفده سالگي‌، پس از پايان دوره مقدمات حوزه معمم شد. دوره سطح حوزه را به مدت پنج سال نزد حضرات آيات‌: مرتضي حائري يزدي‌، محمدجواد اصفهاني‌،شهيد محمد صدوقي و سيدمحمدباقر سلطاني فرا گرفت‌. ضمن اشتغال به فراگيري فقه و اصول‌، فلسفه را نيز نزد آية‌الله سيد رضا صدر آغاز كرد و منظومه حكمت سبزواري را نزد وي فرا گرفت و خود نيز به تدريس آنها در مدرسه حجتيه قم پرداخت‌. پس از آن جهت فراگيري «اسفار» به حوزه درس آية‌الله سيدابوالحسن رفيعي قزويني و علامه سيدمحمدحسين طباطبايي روي آورد.

سيد مصطفي در بيست و يك سالگي در درس خارج آيات عظام سيدحسين طباطبايي بروجردي‌، و سيدمحمد حجت كوه‌كمري حضور يافت‌. نزديك به سيزده سال فقه و اصول را نزد والد گرامي‌اش فرا گرفت‌. از محضر درس آية‌الله سيدمحمد داماد نيز بهره گرفت‌. در آن زمان مرحوم آية‌الله العظمي بروجردي امتحاني را در سطح طلاب شاخص حوزه علميه قم گذاشته بودند كه پس از اعلام نتايج‌، حاج آقا مصطفي يكي از چهار نفر طلبه ممتازي بود كه معرفي شد.

برفراز كرسي اجتهاد

حاج آقا مصطفي پس از تلاش فراوان در ۲۷ سالگي به درجه اجتهاد نائل آمد، اجازه اجتهاد او از طرف امام خميني (ره‌) بود. عارف واصل آية‌الله حاج سيدرضا بهأالديني كه ساليان طولاني با ايشان حشر و نشر داشت‌، در خصوص مقام علمي او چنين مي‌نويسد: «آيت‌الله حاج آقا مصطفي دانش‌هاي عقلي و نقلي‌، سياست اسلامي و ديني را در جواني كسب كرد و به آن مراتبي كه بايد برسد، رسيد. او از نخبگان زمان ما بود، بلكه از شخصيت‌هاي برجسته روزگار به شمار مي‌آمد» در مدت توقف دوازده ساله در حوزه نجف سيد مصطفي خميني به بهره‌گيري از حضور آيات عظام و مراجع تقليد حوزة علميه نجف‌اشرف آقايان‌: سيد ابوالقاسم خويي‌، سيد محمود شاهرودي و سيد محسن حكيم پرداخت‌. از محضر درس آية‌الله سيدحسن بجنوردي نيز استفاده كرد. مرحوم آية‌الله سيدعباس خاتم يزدي در اين باره مي‌گويد: «مرحوم بجنوردي تعبير فوق‌العاده‌اي در خصوص آقا مصطفي داشت و آن اين بود كه‌: من از ايشان استفاده مي‌كنم ؛ درست همان حرفي كه مرحوم نراقي در مورد شاگرد خود، شيخ انصاري دارد.». سيدمصطفي در سال ۱۳۴۰ ش در مدرسه حجتيه قم به تدريس اصول‌، فقه و فلسفه (منظومه سبزواري ) پرداخت‌. و اسفار ملاصدرا را براي جمعي از طلاب تدريس نمود و حاشيه‌اي نيز بر آن نوشت‌. آية‌الله العظمي خامنه‌اي در خصوص حوزة تدريس حاج آقا مصطفي مي‌فرمايند:

«او يك مدرس معروف بود. فلسفه درس مي‌داد، فقه درس مي‌داد و به‌عنوان يك چهره برجسته در ميان طلاب حوزه و فضلا و مدرسين معروف بود.»

در دوران تبعيد، پس از انتقال از تركيه به عراق‌، در نجف‌اشرف بخشي از وقت خود را به تدريس خارج اصول اختصاص داد. حجة‌الاسلام سيدعلي‌اكبر محتشمي‌پور مي‌گويد:

«در سال 1346 ش‌، عده‌اي از طلاب مبارز و فضلاي سرشناس حوزه نجف از جمله مرحوم حجة‌الاسلام والمسلمين حاج شيخ علي‌اصغر طاهري (كني‌) و حجج‌اسلام آقايان علي‌پور، سجادي‌، روحاني‌، برقعي و... و اينجانب با توجه به اينكه جاي درس و بحث اصول فقه حضرت امام در حوزه علميه نجف‌، خالي بود و با عنايت به فوق‌العادگي‌ِ مراتب علمي و سيطره و تسلط كامل آية‌الله حاج آقا مصطفي خميني به علوم و مباحث عقلي و همچنين فقه و اصول و شناخت دقيق ايشان از مباني ارزندة حضرت امام و ساير فرهيختگان حوزه تصميم گرفتيم تا در كنار حضور در محفل درس فقه حضرت امام‌، از حاج آقا مصطفي درخواست كنيم تا درس خارج اصول را در نجف براي طلاب و فضلا شروع كنند كه اين درخواست مورد اجابت معظم‌له قرار گرفت و از آن تاريخ تا پايان عمر شريف و پر بركتشان به مدت ده سال‌، يك دورة اصول فقه را با سبك تحقيقي نوين‌، تدريس فرمودند كه درخشش علمي ايشان بيشتر روشن گرديد و محصول آن‌، مجلدات كتاب «تحريرات في‌الاصول‌» است‌.»

امید اسلام

ازدواج


حاج آقا مصطفي در سال 1335 شمسي با خانم معصومه حائري دختر آية‌الله حاج شيخ مرتضي حائري يزدي ازدواج نمود. اولين فرزند آنها محبوبه بود كه به جهت ابتلا به بيماري مننژيت درگذشت‌. دومين فرزند حسين‌، نام داشت كه هم‌اكنون در كسوت روحانيت است‌. سومين فرزند آنها مريم است كه تا دوره دكترا تحصيل كرده است‌. يورش ناگهاني مأموران ساواك در روز 13 دي 1343 به منزل امام براي دستگيري حاج آقا مصطفي سبب ترس و وحشت همسر او شد كه با سقط جنين و از بين رفتن فرزند چهارم ايشان همراه بود.

مبارزات و فعاليت‌هاي سياسي

فداييان اسلام


آشنايي و ارتباط سيدمصطفي با بنيانگذاران جمعيت فداييان اسلام‌، موجب شد كه از همان دوره جواني توجه خاصي به مبارزه با رژيم پهلوي داشته باشد. خود حاج آقا مصطفي خميني در اين باره مي‌گويد: «جمعيتي در ايران معروف بودند به فداييان اسلام‌، رئيس آنها مردي بود به نام نواب صفوي (مجتبي‌) كه واقعاً دلير و توانا و از روي احساس‌، سنگ اسلام را به سينه مي‌زد و نمي‌توان او را دور از حقيقت دانست‌؛ و مرد شماره دو آنها، دوست عزيز خودم‌، شهيد عبدالحسين واحدي بود. اين طايفه‌، دير زماني در قم زيست مي‌كردند و آن وقت ما قم بوديم و از دور آنها را مي‌پاييديم‌. تا آن كه شبانه‌، عده‌اي با چوب و چماق‌، در پيش چشم چند صد نفر طلبه‌، بر آنان هجوم بردند و آنان را زدند كه ديگر كار به آخر رسيده‌، ديگر نتوانستند در قم بمانند و در نتيجه رحل اقامت را به تهران بردند.... سرانجام به دست پسر رضاخان جلب شدند و با سكوت مرگبار علما، آنها را تيرباران كردند، گرچه دوست من عبدالحسين را در جاي ديگر از بين بردند و داغش را به دل ما گذاردند...»

تبعيد به تركيه

خبر تبعيد حاج آقا مصطفي به تركيه به سرعت پخش شد و نگراني‌هايي در مجامع حوزوي قم‌، نجف‌، كربلا و كاظمين ايجاد نمود. تحرك و جنب‌وجوش جديدي مشاهده و اين امر سردمداران رژيم را به تكاپو واداشت‌. ساواك در گزارش شماره «۲۶۳۷۸ تاريخ ۱۲/۱۲/۴۳» گفته است‌:
«طبق اطلاع اخيراً مجدداً در شهرستان قم بين روحانيون ايجاد تشنج و ناراحتي شده و به روحانيون تهران از طرف آنها نامه‌هايي نوشته شده داير بر اينكه ما هر چه تحقيق كرديم از فرزند آيت‌الله خميني اطلاعي در دست نيست و در كشور تركيه هم ديده نشده و اين فكر در روحانيون قم قوت گرفته كه امكان دارد او را از بين برده باشند. گفته مي‌شود آيات‌اله نجفي و حائري و چند نفر ديگر از روحانيون درجه اول قم مراتب را به آيات‌اله نجفي‌، آملي‌، آشتياني و تنكابني نوشته‌اند و از آنها خواسته‌اند كه از دولت خواسته شود محل فرزند آيت‌الله خميني را اعلام دارند. ضمناً قرار بوده روز پنج‌شنبه ۲۹/۱۱/۴۳ آقاي هيراد رئيس دفتر مخصوص شاهنشاهي نزد آيت‌الله آملي برود و ايشان از او خواهد خواست كه محل فرزند آية‌الله خميني را اطلاع دهند تا براي روحانيون از وجود و سلامت او يقين حاصل شود و جلوي تشنج فعلي گرفته شود.»

تبعيد به عراق يا تبعيدگاه ثانوي

در روز سه‌شنبه ۱۳ مهر ماه ۱۳۴۴ (۹ جمادي‌الثاني ۱۳۸۵) هواپيماي حامل امام و حاج سيدمصطفي خميني از تركيه به سوي عراق پرواز كرد و در ساعت ۲ بعدازظهر در فرودگاه بغداد به زمين نشست‌. امام خميني (ره‌)، به همراه فرزندشان از بغداد رهسپار كاظمين شدند.

ادامه مبارزه در نجف

به‌طور مسلم قبل از تبعيد امام خميني (ره‌) و حاج آقا مصطفي به نجف‌، بين مبارزين ايراني با گرايشهاي فكري اسلامي و گاهي غيراسلامي‌، ارتباطهايي وجود داشته‌، ولي از انسجام و استحكام لازم برخوردار نبوده است‌. با ظهور رهبر سياسي ـ مذهبي و قدرتمندي چون امام خميني (ره‌)، مبارزان مسلمان از ايران‌، عراق‌، كشورهاي اسلامي‌، اروپا و امريكا متوجه نجف شدند و با وجود اختلاف نظرها و برخورداري از سطوح مختلف فكري و مبارزاتي‌، رهبري امام خميني (ره‌) را پذيرفتند. در مقاطعي‌، حتي نيروهاي چپگرا و مخالفين رژيم پهلوي با گرايشهاي غيراسلام ي نيز سعي فراواني به عمل آوردند كه از حمايت امام خميني (ره‌) برخوردار شوند، اما موفق نشدند. با توجه به تنوع ديدگاههاي مبارزان و پيچيدگي جريان مبارزه و كنترل‌ها، مراقبت‌ها و تلاش‌هايي كه سعي در نفوذ در شبكه نهضت اسلامي داشت و بيت و اطرافيان امام‌، كانون توجه بود، حاج آقا مصطفي يكي از با اهميت‌ترين و سخت‌ترين نقش‌ها را در ايجاد و برقراري رابطه با مبارزان عليه حكومت پهلوي در سطوح مختلف برعهده گرفت‌. چنان كه اشاره شد، محوريت و مركزيت ارتباطهاي سيدمصطفي‌، با مبارزين مسلمان بود. قابل ذكر است كه حاج آقا مصطفي درگير امور مالي بيت امام نبود و صرفاً به امور اجرايي و ارتباطهاي نهضت امام خميني (ره‌) و نظارت بر آنها همت مي‌گماشت‌. در يكي از گزارشهاي ساواك در تاريخ ۱۸ اسفند ۱۳۵۲ آمده است‌:

«مصطفي خميني كه سرپرستي قسمت اجرايي فعاليت‌هاي خميني را برعهده دارد، در ضمن‌، مسئوليت‌ارتباطات خارج از عراق نيز برعهده وي است‌و با سفرهايي كه انجام مي‌دهد بر فعاليت‌هاي خارج نظارت مي‌نمايد.» اقدام براي نشر افكار انقلابي و انديشه‌هاي امام خميني (ره‌) از طريق توزيع رسالة عمليه‌، اعلاميه‌ها، پيامها، نامه‌ها و نشر سخنان آن حضرت در ايران و ساير كشورها از طريق شبكه مبارزين صورت مي‌گرفت‌. راهنمايي ياران امام‌، استفاده و اغتنام فرصت‌ها از طريق ياران ايشان و مشورت با آنها در مواقع ضروري و مقتضي‌، دريافت و پرداخت كمك‌هاي مالي‌، دريافت وجوه شرعي و غيره‌، غالباً برعهده حاج آقا مصطفي بود؛ عمده‌ترين انگيزة سفرهاي متعدد حاج آقا مصطفي به كشورهاي اسلامي از جمله عربستان سعودي‌، سوريه و لبنان ارتباط با مبارزين مسلمان و راهنمايي آنها و حتي ترويج انديشه آموزش نظامي و مبارزة مسلحانه بود كه در بسياري موارد در قالب زيارت دو طرف انجام مي‌گرفت‌. بدين ترتيب پس از امام خميني (ره‌) محور نهضت اسلامي‌، حاج آقا مصطفي بود. حجة‌الاسلام سيدعلي‌اكبر محتشمي‌پور مي‌گويد: «در بررسي‌هايي كه كارشناسان ساواك كرده بودند، ايشان را يك شخصيت بسيار خطرناك بعد از حضرت امام براي كيان و هستي رژيم سلطنتي شناخته بودند.»

امید اسلام

از طريق حاج آقا مصطفي‌، كارهاي بيرون از نجف در رابطه با امام هماهنگ مي‌شد و ايشان با تيزهوشي و تيزبيني خاصي كه در مسايل سياسي داشت‌، حد و حدود ارتباط افراد را با امام تنظيم مي‌كرد. به برخي افراد اصلاً اجازه ملاقات با امام را نمي‌داد؛ مثلاً، تيمور بختيار زياد سعي كرد كه با امام در ارتباط باشد، به وسيله بسياري از افراد پيغام و سلام فرستاد كه به نحوي براي حفظ وجهة خود در مخالفت با رژيم با امام ديدار كند، ولي به او اجازه داده نشد.
البته امام در جريان اين امر بود و خود ايشان به صراحت گفته بودند: به هيچ‌وجه حاضر به همكاري با تيمور بختيار عليه رژيم پهلوي نيستند.

شهادت


آيت‌الله سيدمصطفي خميني‌، پس از دوراني پر از رنج‌، تلاش و مبارزه در سحرگاه يكشنبه اول آبان ماه ۱۳۵۶ (برابر با نهم ذيقعده ۱۳۹۷ ه‍ ق‌) در سن ۴۷ سالگي در نجف به‌طور ناگهاني و مرموز در خانه خود درگذشت‌.

منابع:
www.ir-psri.com
مرکز اسناد انقلاب اسلامی

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین