پذیرفت منصبی که درآن تخصصی نیست، بی تقوایی است؛
بالاخره تخصص بالاتر است یا تعهد و تقوا؟
از شهید چمران سئوال کردند آقای دکتر تقوا بالاتر است یا تخصص؟ شهید چمران فرمودند تقوا بالاتر است! ولی اگر کسی تخصص کاری را نداشته باشد و منصبی را قبول کند قطعاً انسان "بی تقوایی" است!
گروه سیاسی: سیدمحمدصادق محمدی وفایی در یادداشتی که در ادامه مشاهده می کنید، پیرامون بحث قدیمی «تخصص بالاتر است یا تعهد و تقوا؟» با اشاره به مناظره شهید بهشتی و مهندس بازرگان پیرامون همین بحث، نوشته است که هر چند بازرگان برنده این مناظره بود ولی این پارادوکس هیچ گاه برای شخص
بنده حل نشد و همواره احساسم میگفت که قطعاً تقوا و تعهد بالاتر است! تا
اینکه پست بسیار قشنگی از یکی از دوستان دیدم...
به گزارش بولتن نیوز، متن این یادداشت که به صورت اختصاصی دراختیار خبرنگار ما قرار گرفته به شرح زیر است:
سال 58 مناظره ای داغ بین مهندس بازرگان و شهید بهشتی تحت عنوان : تخصص بالاتر است یا تعهد و تقوا؟ درصداوسیما برگزار شد شهید بهشتی معتقد بودمسئولین باید متعهد باشندوبازرگان اعتقاد داشت تخصص مهمتر است.
درلابلاى بحث مهندس بازرگان سوالى از شهید بهشتی پرسید: آقای دکتر فرض کنیم که قصد داریدبااتوبوس ازشهرى به تهران بیایید. راننده ای داریم که جاده را مثل کف دست میشناسه ولی اهل معصیت است و راننده دیگری که تازه کار است ولی بسیار متقی و اهل تدین. شما خانواده تون رو با کدام راننده راهی میکنید؟! در این هنگام شهید بهشتی مکثی طولانی کرده سپس به علامت تایید نظر مهندس بازرگان، بزرگوارانه فرمودند آقا من دیگه صحبتی ندارم!

هر چند بازرگان برنده این مناظره بود ولی این پارادوکس هیچ گاه برای شخص بنده حل نشد و همواره احساسم میگفت که قطعاً تقوا و تعهد بالاتر است! تا اینکه پست بسیار قشنگی از یکی از دوستان دیدم با این مضمون: از شهید چمران سئوال کردند آقای دکتر تقوا بالاتر است یا تخصص؟ شهید چمران فرمودند تقوا بالاتر است! ولی اگر کسی تخصص کاری را نداشته باشد و منصبی را قبول کند قطعاً انسان "بی تقوایی" است!
منبع: بولتن نیوز
---
تخصص و تعهد دو مفهم مجرد جدا از هم هستند که در جهان محسوسات هر یک به روی دیگری آثاری دارد ولی بود و نبود هر یک از این دو نافی یا اثبات کننده ی بود و نبود دیگری نیست یعنی ضدین و نقیضین نیستند .
گفتنی است که حقیقت وجود آثار تخصص در جهان محسوسات و با محسوسات با آزمایش بدون بقای شک و تردید بسادگی و با مشاهده ی آثار محسوس قابل اثبات و باور وقابل کشف است.
حقیقت وجود تعهد را که یک عامل درونی است هرگز نمی توان با آزمایش آثار محسوس بدون بقای شک و تردید به اثبات رساند.
بنا بر امکان اثبات حقیقت وجود تخصص و ناممکن بودن اثبات حقیقت تعهد زمینه ای برای مقایسه ی این دو باهم برای تشخیص برتری و ترجیح یکی بر دیگری هرگز وجود ندارد و اصرار بر این مقایسه برای ترجیح هدر دادن وقت و امکانات است و از زیان مادی و معنوی خالی نیست.
انسانها برای اثبات وجود تخصص با محسوسات به انجام آزمایش مکلفند ولی عقلا چنین تکلیفی در زمینه تعهد که کشف حقیقت وجود آن با محسوسات امکان پذیر نیست هرگز وجود ندارد.
در ضمن انسان در ارزیابی رفتار وکفتار خود و دیگران در جایی که برای اثبات وجود عینی یا ذهنی باید و نبایدهای رفتاری و گفتاری امکان یافتن آثار محسوس نیست شرعا مامور به اجرای اصل برائت است و نباید در این صورت شک وتردیدی برای او مطرح باشدو اصرار بر انجام این مقایسه و ترجیح با عدالت محوری آیینهای الهی منافی و در تضاد است.
از گفتار فوق نتیجه می گیریم که می باید برای واگذاری هر مسئولیتی عام یا خاص به هر شخصی در حین گزینش افراد به احراز وجود تخصص بسنده کرد و بر طرف ساختن هر کاستی و تخلف احتمالی که امکان دارد از این گزینش رخ دهد به مقررات و قوانین ذی ربط واگذار کرد.
من امانتدار و دانا هستم.
یعنی : ۱- تقوا دارم و ۲- تخصص و علم این کار را دارم
یعنی اول تقوا و بعد تخصص
اما هیچ یک بدون دیگری ارزشی ندارد.
این دو در کنار هم معنا پیدا میکنند
شهید دکتر آیت الله بهشتی با مثال مهندس بازرگان قانع نشد؛ بلکه با مواجه با این مثال بی ربط و قیاس معالفارق (با کمال تأسف) سکوت کرد، در واقع جایی برای بحث ندید...
مقایسه این دو اشتباهه؟.در بعضی جاها تعهد بالاتره؟ ودر بعضی جاها تخصص؟..بستگی به نوع عمل ومکان وزمان عمل ربط داره؟هر کدام در جایش وزمانش؟ می تواند جابجا شود؟ واولویت وارزش آن تغییر کند؟!