طبعا براساس نوع نگرش و رويکردهاي تحليلگران و اولويت هايي که براي کشور قائلند ،راه حل هاي پيشنهادي متفاوت خواهد بود.اما به راه حل هاي پيشنهادي چهره هاي شاخص از دو منظر مي توان نگريست...
اشاره: در نوشتار پيشين در تبيين راههاي رفع اختلاف در تحليل اوضاع سياسي
کشور در ميان چهره هاي موثر جريان موسوم به اصولگرا گزينه هاي گوناگون را
اجمالا مورد بررسي قرار داديم و تاکيد کرديم که تمامي تحليل هاي
اصولگرايانه از اوضاع بايد در افق حق،عقل وعدالت در بستر دين به هم بپيوندد
و هر افقي جز اين،گمراهي را به ارمغان خواهد آورد.در اين نوشتارمبحث
اختلاف در راه حل هاي پيشنهادي را مورد واکاوي قرار مي دهيم.
***
طبعا براساس نوع نگرش و رويکردهاي تحليلگران و اولويت هايي که براي کشور قائلند ،راه حل هاي پيشنهادي متفاوت خواهد
بود.اما به راه حل هاي پيشنهادي چهره هاي شاخص از دو منظر مي توان نگريست:
1. راه حل هاي برآمده از تحليل هاي کارشناسي:
اين راه حل ها هر چند ممکن است داراي تفاوت هايي در نگرش و روش حل مسئله
باشد ولي بر پايه برداشت هاي خردمندانه متکي بر استدلال و تجربه واصلاح
پذيراستوار است. پيرامون اين نظرات و راه حل ها اگر اختلافي هم رخ دهد چون
خصلت اصلاح پذيري داشته و استدلال و تجربه و بنيان هاي علمي آن را پشتيباني
مي کند هيچگونه نگراني وجود ندارد زيرا هم اختلاف آن در حوزه نقد رحمت است
و هم حل آن مايه پيشرفت جامعه و کشور بهسوي تعالي است.
2. راه حل هاي برآمده از تجربيات شخصي ،شهود هاي مبهم ويا منافع فردي و گروهي:
اين راه حل ها حتي اگر بر پايه تجربيات شخصي باشد ؛ احتمال صحت آن در صورت
تعميم مشخص نيست و نمي توان راه حل هاي آزمايش نشده را در چارچوب مديريت
کلان کشور بهکار گرفت.از سوي ديگر،اگر راه حل ها از طرق شهودي به دست آمده
باشد و فرد در قبال پرسش ها بدون هر گونه استدلالي براي دفاع از راه حل
خود،صرفا مدعي باشد که من ضامن درستي اين راه حل ها هستم و هيچ ضمانت
عقلاني مطرح نسازد؛ مسلما سليقه هاي شخصي حاکم شده و سرنوشت ملت در گرو
توهمات فردي قرار خواهد گرفت و در پايان اگر منافع شخصي يا گروهي پشتوانه
تصميمات و يا راه حل ها باشد طبعا مسيري نادرست و خطرناک فراروي جامعه قرار مي گيرد.
بنا بر اين چنانچه اختلافات برآمده از راه حل هاي پيشنهادي ناشي از تحليل
هاي کارشناسي باشد ؛نگراني خاصي وجود نداشته و اتفاقا بايد در حوزه نظر اين
گونه طوفان هاي مغزي را دامن زد ولي چنانچه اختلافات حاصل ادعاهاي بي پايه
پاره اي از افراد و مسئولين باشد که بدون هر گونه مبناي علمي يا کارشناسي
برآن اصرار دارند ،طبعا بايد نگران شد زيرا اصرار بر راه حل هايي که بر
سرنوشت توده هاي مردم تاثير مي گذارد و هيچ پايه عقلاني و تجربي ندارد قادر
است فجايع بزرگي براي نظام و ملت به ارمغان آورد.
در پايان شايسته است به آسيبي جدي در ميان مسئولان اشاره کرد که متاسفانه
به نزول وجهه کارشناسي سخنان آنان انجاميده و آسيب هايي را متوجه مردم
نموده است وآن اين باور است که افراد به محض دسترسي به مقام و منصب قادرند
در همه امور بهصورت شهودي اظهار نظر کرده و سکوت مخاطبان فهيم را دال بر
صحت نظرات خود در آن موضوعات تلقي مي کنند.
اينان براين باورند که حق دارند در همه موضوعات عام و تخصصي صرفا بدليل
مقامي که بدست آورده اند؛اظهار نظر نمايندو بلکه راهبرد ارائه داده و وقعي
هم به اعتراضات احتمالي کارشناسانه نمي نهند.چه بسيار مي بينيم مسئولي بدون
علم لازم در سمينارهاي علمي و تخصصي وارد شده و در سخنان افتتاحيه اين
تکليف را براي خود قايل است که تمامي مباني چند صد ساله آن علم را درهم
ريخته و تزهايي کاملا نوين ! ارائه دهد.
بيگمان چنين فردي هر چند تحسين تعدادي از اطرافيان غير صادق را مشاهده مي
کند ولي بهدلايلي قادر نيست نگاههاي از سر تمسخر کارشناسان و دانشمندان آن
علم را مشاهده نمايد.
چه زيباست که مسئولان فقط در حوزه تخصصي کار خود آنهم با مطالعه و احتياط
سخن بگويند زيرا بخش مهمي از اختلافات ناشي از ورود غير متخصصانه به حوزه
هاي بي ربط به آن مسئول است.
و چه زيبا تر است که بر اساس سنت اسلامي امر به معروف بجاي رفتارچاپلوسانه
با توجيه حياء ذاتي ايرانيان، به مسئول مذکور تذکر دهيم که ورود شما به اين
موضوع به دلايل روشن نادرست بوده و از شان شما مي کاهد.مسلما اگر آن مسئول
اخلاق اسلامي را ادراک کرده باشد؛برصورت چاپلوسان خاک پاشيده و منتقدان را
ارج مي نهد والا بيگمان شايستگي نام مسئول يک جامعه ديني را ندارد.
امير محبيان/ رسالت