کد خبر: ۳۳۷۱۱۹
تاریخ انتشار:

جیک جیک مستون توسعه هوش از سرمان برد/ گفت‌وگو با امیرحمزه ثقفی معمار و شهرساز

امیرحمزه ثقفی معتقد است؛ در جریان توسعه کشور و برنامه‌های یک‌سویه، امروز از ماهیت همگون فرهنگی‌مان بسیار فاصله گرفته‌ایم.
گروه فرهنگ و هنر: امیرحمزه ثقفی طراح و معمار، دریافت جایزه "طاق طلایی اروپا" سال 2014 را در کارنامه دارد؛ جایزه ای که درست بر خلاف عنوانش هرساله به دستاوردهای تاثیرگذار معماری، شهرسازی و فعالیت‌های مرتبط در مناطق غیر اروپایی تعلق می‌گیرد.


ثقفی همچنین در بخشی دیگر از فعالیت‌هایش، صاحب امتیازی و مدیر مسئولی فصلنامه تخصصی "بوم" را نیز عهده دار است؛ یک نشریه تخصصی با رویکرد بوم شناسی که انتشار سومین شماره آن را پاییز امسال شاهد بودیم و در پی آنچه ثقفی خلاء اندیشه میان رشته ای در عرصه بوم شناسی می‌خواند، پا به عرصه مطبوعات گذاشته و قصد دارد به اندازه توان و ظرفیت خود در پر کردن این جای خالی تاثیرگذار باشد.

در گفت و گوی هنرآنلاین با مدیرمسئول "بوم"، علاوه بر آشنایی بیشتر با محتوای این نشریه، ضرورت برقراری آشتی میان حوزه‌های گوناگون فعالیتی مرتبط با بوم شناسی مدنظر قرار گرفته؛ از معماری و دیگر رشته‌های مختلف هنری تا جامعه شناسی و محیط زیست و...

قبل از هر چیز از پیشینه‌ای برایمان بگویید که انگیزه‌های شما در شکل‌گیری فصلنامه بود.

در جریان مطالعه و تحقیقات گروهی پیرامون معماری بومی ایران و طی سفرهای متعدد به منظور جمع‌آوری مستندات، حساسیت‌هایی در این زمینه برایمان ایجاد شد و در طول این دوره ظرافت‌ها و ارزش‌های بومی مست‌تر در معماری و اهمیت این هماهنگی بیش از پیش ملموس‌تر شد. مسئله از این قرار است که امروز فاصله میان ارزش‌هایی را در ساختار زیستی بومی شاهدیم که در دوره طولانی گذشته تاریخ ایران هماهنگ و یکپارچه در تمامی حوزه‌های زندگی نمایان بوده است و در طول چند دهه اخیر تغییر و تحولات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی این یکپارچگی را تهدید و مخدوش کرده است. امروز شاهدیم که روستا‌هایمان همانند شهر‌ها با یک ضوابط ساخت و ساز و مصالح متفاوت و بدون هماهنگی با بافت بومی خود در تمام جهات تغییر هویت می‌یابند؛ این در حالی است که اساساً روستا زمانی معنی پیدا می‌کند که بتواند مستقل و خودتولید عمل کند. از سوی دیگر اگر در گذشته استادکاری ساختمانی را در روستایی می‌ساخت، طبیعت، ارزش‌های فرهنگی و آیین‌ها و محیط-زیست خود را می‌فهمید و این موارد برایش اهمیت داشت؛ جریان همگونی که به نظر می‌رسد امروز از آن بسیار فاصله گرفته‌ایم.

یعنی‌‌ همان سرفصل‌هایی که جهان پیشرفته امروز در حال رجوع به آن‌هاست؟

دقیقاً. آن‌ها به این ضرورت پی برده‌اند و متوجه شده‌اند شهروندی که در یک شهر پرازدحام و شلوغ زندگی می‌کند، ناخواسته از آن بستر طبیعی دور می‌شود و دریافت و احساسش را به این مقوله‌ها از دست می‌دهد. اکنون به جایی رسیده‌ایم که مثلاً تفاوت شیر با پلنگ یا درخت چنار و کاج را تنها با تصاویر می‌توانیم به کودکانمان نشان دهیم.

مشکل‌‌ همان قصه آشنای توسعه است؟

مسئله این است که طی چندین دهه گذشته با بروز تحولات صنعتی و حرکت‌های بدون برنامه یا حداقل با برنامه‌های یک سویه، اتفاقات نادرستی شکل گرفت و به مرور اوضاع به وخامت گرایید. برنامه‌ای که به اصطلاح تمامی موارد را لحاظ نمی‌-کرد و صرفاً توسعه را مدنظر داشت. در طرح‌هایی که مطالعه می‌کردم متوجه شدم در مواردی طرح‌ها بر اساس آمار جمعیتی توسعه داده شده یا حداقل این عامل بیش از عوامل دیگر تأثیرگذار در توسعه مورد توجه قرار گرفته و طبیعتاً ارزش‌های زیست‌محیطی اطراف روستا در محدوده توسعه می‌تواند مورد مخاطره قرار گیرد که البته به نظر می‌رسد این قبیل تفاوت‌ها از روی ناآگاهی رخ داده‌اند داده‌اند نه از روی مقصود و منظوری خاص.

ناآگاهی در چه ارتباط و در چه زمینه‌هایی؟ مگر متخصصان این حوزه‌ها طراحان و مشاوران حوزه شهرسازی و معماری نیستند؟

مسئله این است که ما در حوزه طراحی شهری و معماری با مباحث مختلفی از محیط‌زیست تا جامعه‌شناسی سر و کار داریم و این سر و کار داشتن امری ناگزیر است و نه دلخواه. به هر حال شکافی که برنامه‌های توسعه ما را با عواقب و آسیب‌ها همراه می‌کند ناشی از همین ناآگاهی نسبت به دیگر حوزه‌های زیست انسانی است. مشکل اینجاست که متخصصان حوزه‌های مختلف نیازی را به مطالعه و آگاهی یافتن از مختصات دیگر حوزه‌ها احساس نمی‌کنند و از آن بد‌تر به هم‌اندیشی میان تخصص‌های مختلف نیز کمتر توجه دارند. متأسفانه حتی در فضای دانشگاهی و آکادمی هم این انفکاک به شدت ملموس است و رفع آن ضروری به نظر می‌رسد.

این انفکاک یا گسست از کجا می‌آید؟

این گسستی طبیعی است. روزگاری در یک حوزه جغرافیایی کوچک و با یک تنوع قلیل، مردم در سکونتگاهی زیست می‌کردند و همه نیاز‌هایشان در‌‌ همان محدوده رفع می‌شد. وقتی جامعه توسعه می‌یابد و زمانی که به تنوع و مازاد تولید می‌رسد بازرگانی و بازار شکل می‌گیرد. این یک روند است و جامعه در هر کدام از این حوزه‌ها شاخ و برگ بیشتری پیدا می‌کند. امروزه به جای یک طبیب ده‌ها تخصص در پزشکی داریم و این موضوع در تمامی رشته‌ها نیز صادق است. معمار سابق یک اوستای بنا بود که تمام کار‌هایش را خودش می‌کرد اما امروز ماجرا متفاوت است و سرفصل‌های متعددی در حوزه‌های فعالیتی شکل گرفته است؛ تا جایی که حتی در وسعت یک رشته هم نمی‌توانیم یکدیگر را پیدا کنیم چه برسد به می‌ان‌رشته‌ها؛ پس این امر طبیعی و اجتناب‌ناپذیر بوده است؛ گذار و تحولات جامعه در هر حال باعث گسست می‌شود اما آنچه اهمیت دارد نظامی است که این توسعه را در سطح کلان مدیریت می‌کند. مدیر و مسئول بالادستی است که باید از جوانب امور آگاهی داشته باشد و بسترهایی را فراهم کند که آسیب‌ها به حداقل برسد. به هر حال توجه به این امور کافی نبودهاست نه تنها در ایران بلکه در تمام دنیا؛ اما در دیگر نقاط دنیا بازنگری‌هایی رخ داده‌است و به این مرحله رسیده‌اند که باید دوباره به یک سری از مبانی رجوع کنند و انسان‌ها را از کودکی آموزش دهند برای مثال کودک گل یا درخت را هرس کند یا اینکه شاهد رشد یک گیاه باشد؛ آن هم به صورت تجربه عملی نه فقط در کتاب‌های درسی. وقتی این آموزش و ارتباط برقرار شود دوباره می‌توانیم در مسیر طبیعی‌تری قرار بگیریم.

تکلیف توسعه چه می‌شود؟

باید حاشیه و فضای امن مکملی فراهم شود تا ضمن اینکه تخصص‌ها کار خودشان را می‌کنند در بستر عمومی جامعه به فرهنگ و ارزش‌ها توجه بیشتری شود. امروزه ما در مقوله شهرسازی، جامعه‌شناسی و متخصصان علوم کشاورزی را کنار گذاشته‌ایم و به تأثیرات زیست‌محیطی و بازخوردهای اجتماعی آگاهی نداریم. اینجاست که شخصاً فکر می‌کنم ناگزیریم نگاهی فرابخشی و می‌ان‌رشته‌ای را دنبال کنیم تا میان متخصصان حوزه‌های مختلف آشتی برقرار شود. مطمئناً اگر این اتفاق بیفتد در تعاریف زندگی امروزمان به جمع‌بندی مطلوب‌تری می‌رسیم. امیدوارم در اندیشه نسلی که می‌آید تا مسئولیت‌های اجتماعی را در مقیاس کلان عهده‌دار شود این نگاه می‌ان‌رشته‌ای شکل گیرد. اگر ما یک گونه جانوری یا گیاهی خاص داریم قابلیت این را دارد که در سطح جهانی از آن به شکل ویژه‌ای استفاده کنیم. این‌ها هم هویت و هم اقتصاد را در برمی‌گیرند. توسعه تنها ساخت و ساز نیست بلکه از قضا ساخت و ساز باید متأثر از دیگر ارزش‌های‌ جامعه به تولید برسد و همه این ارزش‌ها را در خود داشته باشد.

آیا شما در فصلنامه بوم قصد دارید این حوزه‌ها را به هم نزدیک‌ کنید؟

قصدمان این بوده است که در فصلنامه بوم مجموعه‌ای از محتوا را تولید کنیم که در واقع به هم‌اندیشی میان حوزه‌های مختلف کمک کند. اینکه بتوانیم بستری فراهم کنیم تا متخصصانی را که در حوزه‌هایی چون معماری و شهرسازی، میراث فرهنگی با طیف‌های بسیار وسیعش و محیط‌زیست فعالیت دارند، به شکلی کنار هم بنشانیم و به نشریه‌ای برسیم که با وجود بخش‌های مختلف، در قالب نوعی همگرایی با محوریت بوم حرکت کند. می‌خواهیم این حوزه‌های به ظاهر منفک و مرزبندی‌شده را کنار هم تعریف کنیم. طی مدتی هم که نشریه به چاپ رسیده‌است بیش از پیش متوجه شدیم که این همنشینی و همگرایی امکان‌پذیر است و حرکت در چنین مسیری به مرور مخاطبان ما را با داشته‌های بومی این سرزمین بیشتر آشنا می‌کند و توجه آن‌ها را به ارزش‌های موجود در حوزه‌های دیگر زیست انسانی و ارتباط آن‌ها با یکدیگر بیشتر جلب می‌کند.

بازخورد‌ها چطور بوده است؟

اولین شماره را که تولید کردیم با واکنش تندی از سوی بعضی دوستان معمار مواجه شدیم که می‌گفتند: "فکر می‌کردیم مطالبی که در اختیار مجله گذاشتیم قرار است در یک نشریه تخصصی معماری منتشر شود ولی دیدیم اینطور نیست". امروز‌‌ همان دوستان پذیرفته‌اند که این نگاه چقدر اهمیت داشته و جای چنین نشریه و چنین مباحثی تا چه اندازه خالی بوده است. اکنون خود آن‌ها تلاش می‌کنند همکاری جدی‌تری با نشریه داشته باشند. از سوی دیگر پالس‌های مثبتی نیز از طرف جوانان و دانشجویان و مخاطبان داشته‌ایم و تأثیرات مثبت را احساس می‌کنیم هرچند هنوز نوپاییم. نکته امیدوارکننده این است که جامعه امروز در این زمینه نیازی را احساس می‌کند. این تشنگی هست ولی باید دقت کرد چطور و با چه روشی باید سیراب کرد. بسیار اهمیت دارد اطلاعاتی که به مخاطبان می‌رسد درست باشد و به شکل مطلوب در اختیارشان قرار بگیرد.

اما تولید محتوای بوم به معماران محدود نمی‌شود.

بله و همین کار را سخت می‌کند. با توجه به تمایزی که بین حوزه‌های مختلف مورد نظر ماست، تولید محتوا و ایجاد هماهنگی و پیوستگی میان آن‌ها انرژی و دقت زیادی را می‌طلبد. از آنجا که باید این تولید و جمع‌آوری محتوا در حوزه‌های مختلف صورت گیرد، دشواری‌های خاصی نیز بر آن حاکم است. در هر حال کاری زمان‌بر است و ارائه ترکیبی که چه در صفحه‌بندی و چه در کنار هم قرار دادن متن‌ها گرایش مشخصی به هیچ حوزه خاصی نداشته باشد ولی در عین حال گویای ارتباط این حوزه‌ها با یکدیگر باشد دقت عمل و ظرافت خاصی را می‌طلبد.

در "بوم" پیوند میان حوزه‌ها از چه دریچه‌ای نگاه می‌شود؟

کارکرد کلی ما در این نشریه شناخت، آموزش، ترویج و تأثیر در برقراری یک عادت اندیشه‌ای در جامعه نسبت به ارزش‌های بومی است که البته هیچ مغایرتی با فناوری و پیشرفت ندارد. بعضی تصورشان این است که وقتی صحبت از ارزش‌های بومی می‌شود مثلاً باید با الاغ رفت و آمد کنیم و خانه‌هایمان از کاهگل باشد. این تصور درستی نیست بلکه ارزش و محتوا مهم است و آنچه باعث ماهیت، هویت و یکپارچگی و دلنشینی در فرهنگ بومی ما شده است. ما این یکپارچگی را در پوشش، لوازم مصرفی، مبلمان شهری و نمای منزل از دست داده‌ایم. نگاه تک بعدی و فیزیکال باعث شده است مثلاً در شهرسازی یک خط صاف را به عنوان یک خیابان و یک دایره را به عنوان میدان تلقی کنیم. حالا این اتفاقات فرهنگی، اجرایی و اجتماعی و اقتصادی‌ چگونه باید سازماندهی شود مقوله‌ای است که واقعاً از تناسبات هندسی و خط و آسفالت و این مسائل فرا‌تر می‌رود و پشتوانه دیگری می‌طلبد.

در مقیاس کلان این انتقال مفاهیم از چه طریقی در جامعه گسترش خواهد یافت؟

به هر حال اکنون بسیاری از فرهیختگان و استادان در دانشگاه‌ها حساسیت نسبت به این مسائل را آموزش می‌دهند. فکر می‌کنم همین مسیر درستی است و در صورتی که چنین محتوایی را به جوانان عرضه کنیم خودشان راه را پیدا خواهند کرد. ما نمی‌توانیم کسی را در انتخاب نوع زندگی مجبور کنیم فقط می‌توانیم بگوییم این ارزش‌ها وجود دارند اگر تمایل دارید به آن‌ها توجه کنید. این محور و ساختار اصلی اجرایی ما در مجله نیز هست.

برای اینکه پیامتان به درستی منتقل شود چه محتوایی را و با چه ساختارهایی تولید می‌کنید؟

وظیفه ما در بوم در جایگاه یک رسانه آگاهی‌دادن به جامعه است. ما امروز در مجلات پژوهشی با این چالش مواجهیم که مقالاتی که از سوی آکادمیسن‌ها و اساتید دانشگاهی ارائه می‌شود، جهت ارتقای رتبه و جایگاه علمی آن‌هاست. محتوایی که در چارچوب‌های مشخص و با سرفصل‌های از پیش تعیین‌شده نگارش می‌شود و البته استانداردهای خاصی هم دارد که شاید مخاطبانش هم بیشتر دانشگاهیان باشند. در حالی که آگاهی عمومی جامعه مهم است. در یک رسانه وظیفه این است که خروجی دانش به دست‌آمده از تحقیقات می‌دانی یا کتابخانه‌ای یک شخص یا جمعی از نویسندگان که به یک متن تبدیل شده و در ساختار تعریف‌شده مجله می‌گنجد، جهت رشد افکار عمومی جامعه منتشر شود. تحریر متنی که جامعه را پوشش می‌دهد در حوزه رسانه اهمیت بسیار دارد؛ در نتیجه وقتی وظیفه خود را توسعه، ترویج و بیان ارزش‌ها بدانیم لازمه‌اش این است که همه پویا باشند.

و در آخر ارزیابی خودتان از اینکه تا اینجا کدام حوزه‌ها را در "بوم"توانسته‌اید به هم نزدیک کنید.

به دلیل حساسیت‌هایی که این روز‌ها در عرصه گردشگری رخ داده‌است رشته‌هایی مانند معماری، طبیعت‌گردی، محیط‌زیست و میراث فرهنگی که در این حوزه توانسته‌اند اثرگذار باشند زود‌تر خودشان را پیدا کرده‌اند. در بخش مطالعات شهری کاستی-هایی وجود دارد و هنوز شاهد حضور پررنگی نیستیم؛ همینطور حوزه فرهنگ و مردم‌شناسی و داشته‌هایی که در واقع تجلی ماهیت فرهنگی ماست آنگونه که باید فعال نشده است. برای مثال خیلی اهمیت دارد که بررسی شود "بوم" در عرصه سینما چقدر انعکاس داشته و چه فیلم‌هایی با چه رویکردهایی از این مضمون بهره‌ برده و تأثیر گرفته‌اند. اگر این داشته‌ها با یکدیگر هم‌کلاف شوند، تصویر رو به رویمان موزه یکپارچه بی‌نظیری به نام ایران خواهد بود؛ تصویری که نه تنها برای خودمان بلکه برای تمام جوامع و در سطح بین‌المللی نیز تازگی و جذابیتی مضاعف خواهد داشت.

منبع: هنرآنلاین

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین