ابتکار/همایش «هنر معاصر ایران و جهانی شدن» در موزه هنرهای معاصر برگزار شد؛
غرق شدن در فرهنگ جهانی به جای جهانی شدن!
همایش «هنر معاصر ایران و جهانی شدن» با حضور مجید ملانوروزی، محمدابراهیم جعفری، محمد رضا مریدی، بهرام کلهرنیا، بهروز دارش، اصغر کفشچیان مقدم، جمشید حقیقتشناس، زروان روح بخشان، محمدرضا رحیمیان، مهرداد افسری، جمال عربزاده، محمد شریف زاده، ولیالله کاووسی، هادی راستمنش، نیره توکلی، در موزه هنرهای معاصر تهران برگزار شد. مدیر مرکز هنرهای تجسمی در همایش ˝هنر معاصر ایران و جهانی شدن˝ گفت: ما همواره خواستهایم جهانی باشیم درحالیکه به جای جهانی شدن تنها در فرهنگی جهانی که به ما تعلق ندارد غرق شدهایم.
در این مراسم ابتدا مجید ملانوروزی مدیر مرکز هنرهای تجسمی درباره اهمیت توجه به هنرها ایران و به ویژه هنر معاصر گفت: توجه به هنر معاصر موضوعی است که باید در قالب جشنوارهها به آن توجه زیرا میخواهیم خوانش جدید از هنر ارائه کنیم.وی افزود: امروز اقوام مختلفی در ایران زندگی میکنند که ما با فرهنگ و هنر آنها به درستی آشنا نیستیم. شاید صنایع دستی و نمودهای ظاهری این اقوام را دیده باشیم اما در حوزه هنرهای تجسمی با زیبایی شناسی اقوام مختلف ایرانی آشنایی و شناخت درستی نداریم. ملانوروزی با بیان اینکه بیشتر به شکل توریستی به سراغ هنر اقوام ایرانی رفتهایم اظهار کرد: ما همواره خواستهایم جهانی باشیم درحالیکه به جای جهانی شدن تنها در فرهنگی جهانی که به ما تعلق ندارد غرق شدهایم. این درحالی است که میتوانیم با فرهنگهای محلی خود، زبان جهانی داشته باشیم.
هرچه درونیتر، جهانیتر
محمدابراهیم جعفری سخنران بعدی این همایش بود که در بخشی از سخنان خود گفت: چرا همه ما باید قدرت خلاق خویش را به کار گیریم؟ زیرا هیچ چیز به اندازه خلاقیت مردم را سخاوتمند، شادمان و شفیق نمیکند. ژان کوکتو در دیدار از یک نمایشگاه آثار هنرمندان ایرانی گفت یک نقاش هرچه بکشد عاقبت تصویر خودش را میکشد. من نمیدانم نقاشان جوان ایرانی در راه هنرمندانه زیستن از چه نیرویی اطاعت میکنند. اگر از نیروی عدم اطاعت پیروی میکنند موفقیت آنها را آرزو میکنم. جعفری ادامه داد: وقتی میگوییم عدم اطاعت، یعنی همان که حافظ شیرازی، کمال الدین بهزاد و نیما یوشیج در راه خلق آثارشان به کار بردند. در باور من پیروی از نیروی عدم اطاعت یعنی پاسخ هنرمند به نیاز درونی خویش و گفتن نه به هر چیز که دل انگیز نیست.
هنر معاصر مکانمند است
محمدرضا مریدی دبیر همایش هشتمین جشنواره بینالمللی هنرهای تجسمی فجر نیز با موضوع «مفهوم زمان و مکان در هنر معاصر» به سخنرانی پرداخت و گفت: معاصر بودن دلالت بر زمان دارد. برخی آغاز هنر معاصر را مرتبط با دهه 60 و برخی مرتبط با دهه 90 و برخی معاصر بودن را پدیدهای نسلی میدانند. باید تاکید کرد که هنرمعاصر در پی بازنمایی مکان است. هنر مدرن هنری بیمکان است که بر تجربه جهان شمول هنر تاکید دارد. مریدی افزود: مدرنیته مقصد نهایی پیشرفت و تاریخ هنرها تصور میشود که همه هنرمندان برای پیشرفتشان باید به سوی آن حرکت کنند، اما در واکنش به فرمگرایی مطلق مدرنیستها برخی هنرمندان راه مفهومگرایی را پیش گرفتند. بر خلاف هنر مدرن، هنر معاصر مکانمند است و بر موقعیت و جغرافیای فرهنگی و سیاسی تاکید دارد. از همین رو هنر معاصر با مسئله هویت ارتباط دارد. در عصر جهانی شدن که از همه تجربهها مکان زدایی میشود، در هنر معاصر مکانمندی وجود دارد.
ما توریست فرهنگ خود شدیم
بهرام کلهرنیا نیز با موضع «هنر ایران در افقهای دگرگونی» به سخنرانی پرداخت و گفت: همه ما ایرانیها درک مشترکی از جهان ایرانی داریم. گذشته تاریخی ما یک گنج بیهمتای رازآمیز است که از چشم دیگران به آن نگاه کردیم و تصوراتی گنگ و آشفته از آن داریم. از جایی به بعد پیوند تاریخی ما با گذشته قطع شده و ما توریست فرهنگ خود شدیم. کلهرنیا ادامه داد: ما فرزندان نیای تاریخی هستیم که هنری ازلی ابدی را ساخته است اما آن را ندیدیم ونشناختیم. از سال 1319 که چشم ما به نئو کلاسیک های اروپایی باز شد، چیز دیگری را ندیدیم. اما امروز زمان هنر اندیشه محور است. در نگاه هنرمند لحظهها معنا مییابند. چیزهایی را میجوید که خلاف زندگی رایج هستند و آینده را در آثار خود میآورند. این کارهای هنری به مثابه نشانی از انسان هستند، بنابراین کارهای دم دستی و پرداخت نشده هم میتوانند برشی از زندگی انسان باشند. هنرمند تمام رنجها را مانند صلیب بر دوش گرفته و تا «جلجتا» خواهد رفت.
هنر معاصر به اندیشههای متفاوت میپردازد
پس از آن نشست «معاصریت در هنر ایران» با حضور محمدرضا رحیمیان، مهرداد افسری، جمال عرب زاده و محمدرضا شریفزاده برگزار شد. شریف زاده با بیان اینکه معاصریت تعاریف مختلف دارد گفت: باید در نظر گرفت هر دوره چه بنیان فکری، ویژگیهای علمی، فرهنگی و اجتماعی دارد. در تاریخ هنر میبینیم که دورههای مختلف بیش از 100 سال طول میکشید و یک دوره صد ساله را معاصر به حساب میآوردند، چون اتفاقات خاص سیاسی و اجتماعی رخ نمیداد. اما از 1910 به بعد دورههای تاریخی بسیار کوتاه شدند و خصوصیات معاصریت عوض شد و دیگر نمیتوان 70 سال پیش را معاصر دانست. فواصل گرایشات و مکاتب هنری خیلی کوتاه شد و گاه چند سبک هنری همپوشانی پیدا کردند. پس معاصریت امروزی به دوره حیات خود ما برمیگردد. مهرداد افسری نیز با اشاره به اینکه امروزه به سبکهای پیش از مدرنیسم چندان قائل نیستیم افزود: آنچه یک اتفاق معاصر محسوب میشود جنبه فردی هنرمند است. در هنر معاصر هنرمند از بعد شخصی و با ایدئولوژی و جهان بینی خود صحبت میکند. قبل از مدرنیزم هنرمند در مقاطع تاریخی بررسی میشد اما بعد از مدرنیزم فردیت او بیشتر اعتبار پیدا کرد. هنر معاصر یک نوع حدیث نفس هنرمند در مواجهه با جهان پیرامون خود است.
کپی رایت قانونی به نفع هنرمندان
حمیدرضا شش جوانی در مورد « هنر معاصر ایران، بازارهای جهانی و الزامات حقوقی» به سخنرانی پرداخت و گفت: در قرن حاضر چرخشی از اقتصاد صنعتی به سمت اقتصاد خلاق پیش آمده است و بر همین اساس هنر و فرهنگ بیش از پیش اهمیت پیدا کرده است. فرهنگ و هنر در تولید ناخالص بسیاری از کشور ها تاثیر داشته و رشد زیادی داشته است. هنر وارد بخش سرمایهگذاری اقتصادی در کشورها شده و به مثابه کالایی شناخته میشود که میتوان روی آن سرمایهگذاری کرد.
تشکلهای جهانی هنر هنرمند ایرانی
هادی راست منش نیز در مورد «انجمنهای بینالمللی و تشکلهای جهانی هنر و مساله عضویت ایران» به سخنرانی پرداخت و ضمن مثال زدن از چند انجمن هنری بین المللی گفت: با عضو شدن در انجمنهای بین المللی و استفاده از امکاناتی که دراختیار هنرمند قرار میدهند میتوان هنرمندان ایرانی را به دنیا معرفی کرد. حضور در دورههای آموزشی و امکان برقراری ارتباط با هنرمندان کشورهای دیگر از جمله مهمترین امکاناتی است که پیوستن به انجمنهای بینالمللی برای هنرمندان فراهم میکند.
چه آثاری معاصر هستند؟
بخش بعدی برنامه به نشست «چه آثاری معاصر هستند؟» با حضور بهروز دارش، اصغر کفشچیان مقدم، نیره توکلی و جمشید حقیقت شناس اختصاص داشت. بهروز دارش معاصر بودن را به معنی زندگی کردن در عصر خود دانست و گفت: معاصر بودن یعنی کمبودهای عصر خود را بدانیم و در مورد آن چیزهایی که نیست و ناگفته باقی مانده است صحبت کنیم. دارش افزود: جهانی شدن یک پروسه اجتناب ناپذیر است که روی هنر تاثیر زیادی دارد. اما پروسه جهانی شدن فرهنگهای کوچک را از بین نبرده بلکه باعث شده آنها بهتر خودشان را پیدا کنند. خلاقیت فقط به معنی به روز بودن نیست بلکه باید کمبودها را بشناسیم و بعد با توجه به آن شروع به کار کنیم. اصغر کفشچیان مقدم نیز با اشاره به تعاریف مختلف از معاصر بودن گفت: اگر معاصر بودن را بر اساس تاریخ بدانیم، همه هنرمندانی که همزمان با ما در قید حیات هستند بدون توجه به سبک کاری خود معاصر هستند. از سوی دیگر اگر به فردیت هنرمند و تجربه گرایی او توجه کنیم، یک هنرمند هم عصر ما که به شیوه کلاسیک کار میکند معاصر محسوب نمیشود چون معاصر بودن به درکی از زمانه نیاز دارد و مهمترین ویژگی آن تعامل با مخاطب با رویکردهای مختلف است. جمشید حقیقت شناس نیز با بیان اینکه آنچه کمتر مورد توجه ما قرار میگیرد «استفاده از هنر» است گفت: خیلی از هنرمندان ما قبل از اینکه استفاده شوند منقرض میشوند. یعنی دستاورد هنرمند بدون اینکه دیده شود و بازخوردی داشته باشد از رده خارج می شود. معاصر بودن یعنی اثر هنری بتواند آن عصر را خوب انتقال دهد و آینهای از مناسبات زمان خود باشد. اما مشکل اساسی ما عدم مصرف آثار هنری است و آنقدر به نمایش و فروش اثر هنری فکر میکنیم که به بهره برداری از آن اثر و دیدن و استفاده شدن آن توجه نداریم.
ابتکار/نامه اعتراضآمیز ۵۰۰ هنرمند به خانه موسیقی
پانصد هنرمند فعال موسیقی در نامهای اعتراض آمیز نسبت به شکایت خانه موسیقی از ساسان فاطمی پژوهشگر و مدرس صاحب نام موسیقی واکنش نشان دادند.
به گزارش مهر، پانصد هنرمند فعال موسیقی از حسین علیزاده، داریوش طلایی، کیهان کلهر و مجید کیانی در نامه ای اعتراض آمیز نسبت به شکایت خانه موسیقی از ساسان فاطمی پژوهشگر و مدرس صاحب نام موسیقی واکنش نشان دادند.در متن این نامه اعتراض آمیز آمده است:«جای آن است که خون موج زند در دل لعل،. جامعه موسیقی ایران در روزهای اخیر، با بهت و حیرت، شاهد رویدادِ نامبارک و ناپسندی شده است که در طول تاریخ کشور، اگر بی سابقه نباشد، بی شک کم نظیر است. در این رویداد تاریخی، مدیران خانه موسیقی به جای پاسخگویی به شبهاتی که در خصوص عملکردشان مطرح شده است، به شکل غیر مستقیم، با توسل به تنظیم شکایت در محاکم قضایی به خاطر انتقاداتی که از آنها شده است، آشکارا می کوشند اعضای این نهاد مدنی را تحت فشار بگذارند تا از پیگیری مطالبات قانونی خود منصرف شوند.بدیهی ست مشارکت در تعیینِ سرنوشتِ تنها نهاد قانونی و صنفیِ موسیقی در کشور از حقوقِ اصلی و ابتداییِ موسیقیدانان است و به همین دلیل شکایت از هنرمندانِ منتقد اقدامی غیر منطقی و مخرب است که تنها نتیجه آن اثبات ناتوانی و ضعف هیات مدیره خانه موسیقی در پاسخگوییِ منطقی و شفاف به پرسش های جامعه موسیقی کشور و همچنین برخورد ناشایست با دیدگاه منتقدان یا مخالفان است.ما امضا کنندگان این بیانیه برخوردِ اخیر مدیران خانه موسیقی را مصداق آشکار بی احترامی به هنر و هنرمندان کشور دانسته، ضمن پشتیبانی و حمایت از دوست هنرمند و استاد برجسته دانشگاه، آقای دکتر ساسان فاطمی، با محکوم کردن چنین شکایاتی از هنرمندان موسیقی ایران، این اقدام مدیران خانه موسیقی را نادیده گرفتن حقوقِ قانونی و شهروندی هنرمندان کشور دانسته، آن را لکه ای تاریک در عرصه هنری کشور قلمداد می کنیم. همچنین از نهادهای قانونی و مسئول، و در راس آنها وزارت محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی، توقع داریم قاطعانه و به نحوی مناسب با این اقدام، که به قصد دلسرد کردن منتقدانی صورت گرفته است که اصلی ترین دغدغه شان داشتن یک نهاد مدنی سالم و پویا بوده است، برخورد کنند تا موجبات سلب اعتماد جامعه از مدیریت فرهنگی کشور فراهم نشود.
ایران/وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی خبر داد
تلاش برای تأمین امنیت اهالی فرهنگ و روزنامهنگاران
تقویت تشکلهای مردمی و بومی و واسپاری امور به بخش خصوصی بویژه در نمایشگاهها و جشنوارههای فرهنگی و هنری از اهم امور وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در برنامه ششم توسعه است. «علی جنتی» وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی شامگاه سهشنبه در پنل فرهنگ، هنر، ورزش و جوانان و میراث فرهنگی برنامه ششم توسعه در مرکز اجلاس سران با بیان این مطلب به شرح اهم برنامههای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای این برنامه پنج ساله پرداخت. وی با بیان اینکه شفافسازی در حوزه رسانه مورد توجه قرار گرفته است، اظهار کرد: یارانههای پرداختی به رسانهها نیز براساس ضوابط مشخصی قابل دسترسی خواهند بود و دیگر آن حالت زیرزمینی و کم و زیاد پرداخت کردن یارانه به رسانهها منتفی میشود. جنتی تبیین وضعیت شاخصها را یکی از مشکلات حوزه فرهنگ دانست که در این برنامه برطرف شده است و افزود: در این حوزه به دلیل پیچیدگی مسائل اجتماعی و فرهنگی، تبیین شاخصها بسیار مشکل بود؛ اما تلاش شد وضع موجود در برنامه ششم توسعه تبیین شود. وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: تقویت تشکلهای مردمی و بومی و واسپاری امور به بخش خصوصی بویژه در نمایشگاه کتاب و جشنوارههای فرهنگی و هنری از دیگر بخشهای فرهنگی برنامه ششم توسعه است. او توانمندسازی فرهنگی به منظور تأمین امنیت اشخاصی که میخواهند در حوزه فرهنگ بویژه در کتاب و مطبوعات قلم بزنند را از دیگر رویکردهای این برنامه ذکر کرد و گفت: بسیاری از کتابهای سانسور شده، در این دولت با حفظ همه ضوابط قانونی در حال انتشار است. در حوزه مطبوعات نیز در عین صدور مجوز، ضوابط رعایت میشود. جنتی، تحکیم هویت ملی و رفاه فرهنگی، صدور محصولات فرهنگی به خارج از کشور، گسترش مناسبات فرهنگی بینالمللی و انعکاس فرهنگ ایرانی-اسلامی را از دیگر بندهای بخش فرهنگی برنامه ششم اعلام کرد و ادامه داد: در مقطعی توجه زیادی تنها به فعالیتهای دینی و بویژه شیعی میشد که اکنون سعی شده در حوزه تمدن و فرهنگ ایرانی - اسلامی نیز بیشتر کار شود. وی همچنین حمایت از فعالیتهای قرآنی را یکی از محورهای اصلی این برنامه ذکر کرد و گفت: با توجه به اهمیت این موضوع، معاونتی با عنوان قرآن و عترت با هدف توسعه فرهنگ قرآنی در وزارتخانه راهاندازی شد که برای مقابله با عوام زدگی و ترویج خرافات کتابهای زیادی منتشر کرده است. وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی حمایت از پیشکسوتان را در حوزههای دینی و هنری که شامل هنرمندان، نویسندگان، سینماگران و روزنامه نگاران است از دیگر محتویات بخش فرهنگی برنامه ششم توسعه ذکر کرد و ادامه داد: در این برنامه ظرفیتهای فرهنگی و هنری برای تقویت هویت ملی و انسجام اجتماعی مورد توجه قرار گرفته، چرا که معتقدیم ما در کشور شهروند درجه 2 نداریم. این پنل با حضور حسامالدین آشنا مشاور فرهنگی و رسانهای رئیس جمهوری، محمود گودرزی وزیر ورزش و جوانان، شهیندخت مولاوردی معاون امور زنان و خانواده ریاست جمهوری و مسعود سلطانی فر رئیس سازمان میراث فرهنگی در سالن شهید رضایی اجلاس سران برگزار شد.
ایران/هنرمندان ضمن دعوت از مردم برای شرکت در انتخابات مطرح کردند
جمعه، روز بزرگ همه ایرانیان
فردا روز سرنوشت برای ایرانیها است؛ روزی که هر کس با رفتن پای صندوقهای رأی، تأثیری مهم در سرنوشت کشورش میگذارد. هنرمندان به عنوان یکی از گروههای مرجع یکی دو هفتهای است که تلاش خود را برای ترغیب مردم و جوانان برای این مشارکت سیاسی بزرگ آغاز کردهاند. رخشان بنیاعتماد، لوریس چکناواریان، همایون اسعدیان، رضا کیانیان، حبیب رضایی، مهتاب کرامتی و بسیاری دیگر از اثرگذاری تک تک برگههای رأی در روز جمعه گفتهاند.
رخشان بنیاعتماد کارگردان فیلمهای «قصهها»، «زیرپوست شهر» و «خونبازی» با اشاره به اینکه هر رأی نماد مطالبات ملت است، گفت: ما رأی میدهیم، چون هستیم. با شرکت در انتخابات مانع میشویم که نمایندگان غیرواقعی به مجلس راه پیدا کنند. از نمایندگان واقعی زنان حمایت میکنیم. حبیب رضایی بازیگر سینما و تئاتر میگوید: من رأی میدهم تا برای ماهیگیران آبهای گل آلود، خراب کردن هم سخت باشد. من رأی میدهم تا ماندنم خاصیتی داشته باشد. مهتاب کرامتی بازیگر سینما نیز گفت: اگر خودمان، فرزندانمان و آینده کشورمان اهمیت دارد در انتخابات شرکت کنیم. افشین هاشمی بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون نیز گفت: شرکت در انتخابات کمهزینهترین راه تغییر است و اگر پیروز شویم چیز کمی بهدست نمیآوریم. همایون اسعدیان کارگردان سینما نیز با انتشار فیلمی گفت: رأی میدهیم تا حق اعتراض بعدی برای من محفوظ باشد زیرا وقتی رأی ندهم چه حق اعتراض یا انتقادی دارم.
لوریس چکناواریان آهنگساز و رهبر ارکستر درباره حضور خود در انتخابات گفت: روز جمعه روز بزرگی برای همه ما مردم ایران است. روزی که سرنوشت مملکت تعیین میشود و همه باید در آن شریک باشند. او ادامه داد: من روز جمعه در کنار مردم دیگر پای صندوقهای رأی رفته و به خاطر اینکه نگران آینده ایران هستم به آن رأی میدهم. رؤیا تیموریان بازیگر سینما و تلویزیون هم معتقد است وظیفه هر شهروندی است که رأی دهد، اما اینکه به چه کسی رأی میدهیم و خط فکری ما چیست، هیچکس حق پرسیدن ندارد. باید همیشه امید داشت که مشکلات جامعه و فرهنگ و هنرمان حل شود. به هر حال مردم هم باید قدم بردارند. قطبالدین صادقی مدرس، نویسنده و کارگردان تئاتر درباره حضور در انتخابات مجلس شورای اسلامی گفت: به عنوان یک شهروند که در برابر حرکات بزرگ اجتماعی مسئولیت دارد، نباید منفعل بود. منفعل بودن بدترین اتفاق است. او با اشاره به ضرورت حضور افراد مؤثر در مجلس شورای اسلامی، تأکید کرد: نباید سکوت کرد. هر نوع انفعال به نفع افراطیون است. باید به پای صندوقهای رأی رفت تا با یک رأی، اندکی حتی به اندازه بیست میلیمتر از سرنوشت این جامعه را به دست گرفت و این وظیفه ما است. پریوش گنجی هنرمند نقاش درباره حضور در انتخابات دوره دهم مجلس شورای اسلامی، گفت: میخواهم از همه بخواهم که حتماً به پای صندوقهای رأی بیایند و رأی بدهند. من با تمام دوستانم تماس گرفتم و از آنها خواستم تا حتماً در روز جمعه به پای صندوقهای رأی آمده، چرا که این حق ماست. همایون ارشادی بازیگر سینما در ادامه بیان کرد: وظیفه ملی همه است که رأی دهند. به هر حال من رأی میدهم. اینکه این رأی چه پیامدی خواهد داشت، الان نمیتوانم توضیح بدهم. این وظیفه هر ایرانی است که بر اساس خواستههای خود راهی را انتخاب کند تا به نتیجه برسد. فکر میکنم آن راه در حال حاضر حضور در پای صندوقهای رأی باشد.
حسین پاکدل، نویسنده، بازیگر و کارگردان ایرانی هم گفت: هنر در ذات مُبلّغِ دموکراسی است، اگر از نُتهای موسیقی، صوت و سکوت بموقع و در اندازه را بگیرند، هیچ قطعه آوای شکیلی شکل نمیگیرد و اگر در انبوه رنگها حد و اندازه را به هم بریزند، هیچ نقش جمیلی بر پرده پرداخته نمیشود. این نمایشنامه نویس، مجری، تهیهکننده و مدیر دهههای 60 و 70 پخش شبکه اول سیما، افزود: در هنر نمایش هم اگر هر کس بموقع و در اندازه سخن نگوید و بموقع شنوا و با حضور نباشد، درام و دموکراسی بر صحنه میمیرد. اجتماع زنده هم همین است، اگر معتقدیم جامعه نیازمند آزادی افکار و به رسمیت شناختن حقوق همگان است، اعلام حضور کنیم تا هر فکر و اندیشه به اندازه وزنش عرض اندام کند. داوود فتحعلی بیگی، پیشکسوت عرصه تئاتر و بازیگر سینما و تلویزیون نیز در خصوص اهمیت حضور در انتخابات، گفت: شرکت در انتخابات ضروری است زیرا به تعیین سرنوشت ما مربوط میشود و چه ما شرکت کنیم و چه شرکت نکنیم عدهای انتخاب خواهند شد، پس بهتر است از حق و حقوق قانونی، سیاسی و اجتماعی که به ما واگذار شده و حق طبیعی خودمان هست، استفاده کنیم. کیومرث پوراحمد کارگردان فیلم سینمایی کفشهایم کو و قصههای مجید با انتشار عکسی نوشت: الان سوریه و لیبی و... پیش چشمانمان است به گمانم فقط یک راه میماند همین، صندوق رأی. رضا کیانیان هم در صفحه اینستاگرام خود نوشت: دستاورد امروز ما نتیجه انتخاب دیروزمان است. کسی را مقصر ندانیم... با وجود همه زیر و بمهای اجتماعی، رأی ما تأثیرگذار است. هنگامه قاضیانی بازیگر سینما و تئاتر، الهام کردا، حمید فرخنژاد، مهناز افشار، امیر جعفری بازیگر سینما و تئاتر و تلویزیون، ترانه علیدوستی، بهاران بنیاحمدی، آزاده صمدی و لیلی رشیدی بازیگر نیز در پستهای جداگانه با انتشار تصاویری از خود نوشتند که: من رأی میدهم.
جام جم/حمایت رسانه ملی از تولید انیمیشنهای دینی و انقلابی
گروه تولیدکننده برنامه پویانمایی شاهزاده روم عصر امروز با دکترمحمد سرافراز ، رئیس رسانه ملی دیدار کردند.
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از روابط عمومی رسانه ملی، رئیس رسانه ملی در این دیدار، ضمن اشاره به اهمیت صنعت انیمیشن در تولید و محتواهای تأثیرگذار، گفت: انیمیشن از صنعتی برخوردار است که روزبه روز در حال تغییر و تحول است. وی افزود: در تولید انیمیشن میتوان دو رویکرد را مورد توجه قرار داد؛ رویکرد اول ایناست که انیمیشنهای تکقسمتی خاص مخاطبان سینما تولید میشود که میتوان از قصههای قرآنی و دینی بهره گرفت و در قالب رئال و نمایشی به آنها پرداخت، آنچه که شما در تولید انیمیشن شاهزاده روم مورد توجه قرار دادهاید.
برندسازی در شخصیت های انیمیشن
دکتر سرافراز در ادامه گفت: قصه این انیمیشن مربوط به مادر امام زمان (عج) بود که به شکلی بدیع به آن پرداخته شد وجذابیت لازم را برای مخاطب نیز دارد. وی رویکرد دوم در تولید انیمیشن را رویکرد مربوط به حوزه تلویزیون ذکر کرد و تصریح کرد: اگر این رویکرد مورد توجه باشد، شکل کار متفاوت می شود، چرا که در تلویزیون آنچه که مخاطب را جذب می کند، سریال های چند قسمتی است و برنامه های نمایشی تک قسمتی شاید در تلویزیون چندان مورد توجه قرار نگیرد و مخاطب زیادی پیدا نکند. رئیس رسانه ملی یاد آور شد: برنامه های نمایشی سریالی در تلویزیون باید از متن و داستان قوی و شخصیت پردازی خوبی برخوردار باشد تا جذابیت پیدا کند و مخاطب به تماشای آن بپردازد.
رییس سازمان صداوسیما با اشاره به اهمیت برند سازی در شخصیت های انیمیشنی اظهار داشت: چنین برنامههایی زمانی موفق میشوند که شخصیت های قصه معروف شوند و این موضوع نیز به نوع پردازش و نوع تولید مربوط می شود. وی تصریح کرد: تأثیر زیاد برنامه های نمایشی و به خصوص انیمیشن ها برروی مخاطبان زمانی است که نگارش متن برنامه با تحقیق همراه باشد و کار نیز به صورت تیمی انجام شود. رئیس رسانه ملی در پایان با اشاره به این که تولید انیمیشن ها و برنامه هایی با رویکرد دینی و انقلابی از اهداف رسانه ملی است ، حمایت رسانه را از تولید چنین مجموعه هایی یک وظیفه دانست.
ضرورت حمایت بیشتر از انیمیشن
در این نشست ، مرتضی شمسی، رئیس موسسه صبا نیز در سخنانی با اشاره به این که انیمیشن شاهزاده روم برای مخاطب کودک و نوجوان ساخته شده است ، گفت : این اولین بار است که یک کار انیمیشنی در حوزه دینی و برای کودک ساخته می شودکه بسیار موفق بوده است و این موضوع نشان میدهد که باید به صنعت انیمیشن توجه بیشتری شود.
حامد جعفری تهیه کننده این انیمیشن هم گفت: نمایش شاهزاده روم به خصوص در شهرستانها با استقبال خوبی از سوی مردم مواجه شد. وی افزود: این فیلم در سال 2015 ششمین فیلم پرفروش در لبنان بوده است . وی حمایت صداوسیما در معرفی این انیمیشن را در استقبال مردم از تماشای اثر بسیار موثر ارزیابی کرد.
جوان/روايت سرافراز از کنار کشيدن بانک دولتي از مزايده آگهي هاي صداوسيما
دولت 100 ميليارد ضرر داد تا تلويزيون بيپول بماند!
مزايده آگهيهاي صداوسيما که براي خروج اين سازمان از بحران مالي برنامهريزي شده بود، با کنار کشيدن بانک دولتي بدون برنده باقي ماند تا گره بيپولي صداوسيما باز نشود
نویسنده : محمدصادق عابديني
مزايده آگهيهاي صداوسيما که براي خروج اين سازمان از بحران مالي برنامهريزي شده بود، با کنار کشيدن بانک دولتي بدون برنده باقي ماند تا گره بيپولي صداوسيما باز نشود؛ موضوعي که پيش از اين «جوان» به آن پرداخته بود و خبر از کارشکني دولت در راه استقلال مالي صداوسيما داده بود.
محمد سرافراز، رئيس سازمان صداوسيما در نشست معاونان سازمان، اطلاعاتي را درباره مزايده اخير آگهيهاي راديو و تلويزيون ارائه کرد. مزايدهاي که پيش از اين گفته شده بود دولت براي به شکست انجاميدن آن از بانکها خواسته بود با صداوسيما همکاري نکنند.
دولت گزينه صداوسيما را سوزاند!
دعواي دولت و صداوسيما بر سر بودجه تشابه زيادي به جنگ آب دارد. دولت در بالا دست سد بودجهاي ايجاد کرده و در پايين دست با قطع شدن جريان مالي، خشکسالي دامن سازمان صداوسيما را گرفته است. صداوسيما براي پايان دادن به اين وضعيت روش کسب درآمد از آگهيهاي راديو و تلويزيوني را تغيير داد و با اعلام مزايده واگذاري تمام آگهيهاي راديو و تلويزيون پيشنهادي اغواکننده براي به دست آوردن درآمد ناشي از تبليغات بزرگترين رسانه کشور ارائه کرد. مزايدهاي که با وجود توجيه اقتصادي به دليل آنچه ميتوان کارشکني دولت ناميد، به شکست انجاميد. محمد سرافراز درباره آنچه در اين مزايده گذشت، ميگويد: سازمان براي افزايش درآمد و براساس راهکارهاي قانوني تصميم به برگزاري مزايده و واگذاري آگهيهاي بازرگاني گرفت، ولي فشارهاي بيروني بر گروه برنده مزايده از جمله بانک توسعه و تعاون مانع عملياتي شدن آن شد، به طوري که با توسل به راههاي غيرقانوني و بعضاً سياسي به اين گروه فشار آوردند تا خود را کنار بکشد و مزايده شکست بخورد. حتي وزارت رفاه و تعاون از بانک زيرمجموعه خود خواست تا از مزايده کنار بکشد، همزمان با اين فشارها به دنبال برگزاري مزايده، برخي سازمان را به آنتنفروشي متهم ميکردند در حالي که رسانه ملي ضوابط پخش دارد و اين ضوابط نهتنها نسبت به گذشته تغييري نکرده که دقيقتر شده است.
ضبط 100 ميليارد ضمانت بانک
سعيدکاردار، مشاور اقتصادي رئيس رسانه ملي نيز در باره برگزاري مزايده آگهيها و به شکست انجاميدن آن ميگويد: در روز اعلام و تحويل اسناد، شرکتکننده سومي هم وجود داشت که صرفاً به علت دو دقيقه تأخير به بهانه اشکال قانوني، از پذيرش پاکت وي خودداري شد.
به گفته دکتر کاردار، 35 شرکت اسناد خود را پس از اعلام مزايده خريداري ميکنند که فقط سه شرکت از ميان آنها پاکتشان را پس آوردند. دو شرکت باقيمانده شامل گروه بانک توسعه و تعاون و شرکاي بخش خصوصي برنده بودند. گروه دوم متشکل از سه شرکت بخش خصوصي بودند که پس از بازگشايي پاکتهاي «الف» و «ب» در روز چهارشنبه 30 دي امسال با حضور نمايندگان قانوني مشخص شد که فقط مزايده دو شرکتکننده دارد.
مشاور اقتصادي رئيس رسانه ملي ميافزايد: يک روز بعد، بانک توسعه و تعاون به بهانه حمايت از بخش خصوصي و رعايت اصل 44 آن هم پس از بازگشايي پاکتها انصراف داد، اين در حالي است که بعد از بازگشايي همه پاکتها و مشخص شدن شرکتکنندهها، اعلام انصراف، غيرقانوني بود و تنها چيزي که به ذهن متبادر ميشود، تباني شرکتکنندگان است. در روز شنبه نيز پاکت قيمتها بازگشايي شد، در همين حال، سازمان صداوسيما با توجه به مستندات قانوني برنده مزايده را اعلام و به همه شرکتکنندگان ابلاغ کرد، ولي با فشارهايي که به گروه برنده آوردند باعث شدند تا آنها در مهلت قانوني موفق به ارائه ضمانتنامه و پيشپرداخت نشوند. بنابراين سازمان نسبت به ضبط ضمانتنامه 100 ميليارد توماني به صورت قانوني کرد. همه اينها در حالي بود که مزايده برگزار شده بازترين و شفافترين مزايده بوده است.
دولت قيد پولش را زد تا تلويزيون برنده نشود!
دولت در جريان حضور بانک توسعه و تعاون مزايده آگهيهاي تلويزيوني 100 ميليارد توماني ضرر کرده است. رقم بسيار درشتي که به عنوان حق قانوني صداوسيما به خاطر رفتار بانک به حساب سازمان صداوسيما واريز شده است، اما در مقابل اين 100 ميليارد تومان، دولت نگذاشت تا درآمد هزار و 700 ميليارد تومان در سال نصيب صداوسيما شود؛ رقمي که در مقابل ميزان پول مصادره شده، بسيار بيشتر است. در جنگ غيرعلني که دولت بر سر بودجه با صداوسيما راه انداخته است، قوه مجريه در حال قطع کردن روزنههاي اميدي است که صداوسيما ميتوانست با آنها حيات بدون بودجه دولتي را تجربه کند. از نظر دولتيها صداوسيمايي که وابستگي به پول بودجه سالانه دولتي نداشته باشد، بزرگترين رسانه منتقد دولت خواهد شد. حجم وسيع مخاطبان و تأثيرگذاري بالاي صداوسيما در افکار عمومي کشور، دولت را به تلاش براي تحت فشار قرار دادن صداوسيما براي همراهي با دولت وادار کرده است؛ تلاشي که حتي در آن شکست و ضرر بانک دولتي براي رسيدن به يک هدف بزرگتر توجيه ميشود.
جوان/استفاده از محبوبيت هنرمندان براي جمع كردن رأي
اصلاحات از بين سينماييها «مزقونچي انتخاباتي» جذب ميكند!
استفاده از محبوبيت هنرمندان براي جمع كردن رأي بيشتر در انتخابات ايدهاي تكراري اما هنوز هم متداول است و هر بار با نزديك شدن به ايام انتخابات شاهد اظهار نظرهايي از جنس حمايت فلان بازيگر از جناح سياسي خاص و حضور يك چهره سياسي در جمع هنرمندان و نامه حمايتآميز عدهاي از بازيگران سينما در تأييد كانديداتوري شخصيتي سياسي هستيم
نویسنده : محمد صادق عابديني
استفاده از محبوبيت هنرمندان براي جمع كردن رأي بيشتر در انتخابات ايدهاي تكراري اما هنوز هم متداول است و هر بار با نزديك شدن به ايام انتخابات شاهد اظهار نظرهايي از جنس حمايت فلان بازيگر از جناح سياسي خاص و حضور يك چهره سياسي در جمع هنرمندان و نامه حمايتآميز عدهاي از بازيگران سينما در تأييد كانديداتوري شخصيتي سياسي هستيم. در انتخابات پيش رو اصلاحطلبان حساب ويژهاي روي سلبرتي بازي بازيگران سينما باز كردهاند. هر روز ميخوانيم كه فلان بازيگر زن كه مادر شوهرش قرار بوده كانديداي مجلس شود در اينستاگرامش چه نوشت يا فلان كارگردان بيكار كه سه فيلم توقيفي كل كارنامه هنرياش را تشكيل ميدهد نامه نوشته كه بياييد به جناح فلان رأي دهيد. امسال هم سينماييها عزمشان را جزم كردهاند كه چند كرسي در مجلس داشته باشند، حالا علت اينكه اينگونه اصرار دارند را فقط خدا ميداند و طبق قانون هر كس كه صلاحيت دارد ميتواند در انتخابات نامزد شود. اما چرا اينقدر اصلاحطلبان روي چهرههاي سينمايي حساب باز كردهاند و چرا بازيگران سينما در پازلي كه اصلاحطلبها چيدهاند بازي ميكنند؟ وقتي به حرفهاي بازيگران در مورد سينما نگاه ميكنيم شعار هنر براي هنر و جدايي هنر از سياست بارها و بارها تكرار ميشود. با اين شعار هر چه فيلم سياه و نااميدكننده است ساخته ميشود، به آرمانها و علائق ملت ريشخند زده ميشود و كلاً «هنر از سياست جدا است» وسيلهاي ميشود براي پيدا كردن هر نوع سياستي. در نقطه مقابل همين افراد كه تا ديروز شعار هنر براي هنر را سر ميدادند ميشوند تبليغاتچيهاي جناحي سياسي و حاضرند به عنوان پياده نظام وارد ميدان انتخابات شوند و از خرده شهرتي كه دارند براي جمع كردن رأي براي چهرههاي سياسي استفاده كنند! اين تناقض رفتاري چهرههاي شناخته شده سينمايي را ميتوان اينگونه تعريف كرد كه يا اصلاً آنها معناي شعار هنر صرفاً براي هنر و جدايي هنر از سياست را درك نكردهاند و نادانسته تا پيش از انقلاب در بوق و كرنا شعار استقلال هنر را سر ميدادند يا اينكه آنقدر ساده هستند كه جناحهاي سياسي و به خصوص اصلاحطلبان آنها را گول زده و با خود همراه ميكنند! هر دو پاسخ بسيار محتمل است اما پاسخ دوم ميتواند جامعيت بيشتري داشته باشد. پيش از اين نيز اصلاحطلبها توانسته بودند چهرهاي سينمايي را با خود همراه كرده و به عنوان نماينده دوره ششم وارد مجلس كنند. حضور اين چهره سينمايي كه نشانهاي از پيوند سياسي هنر و اصلاحات بود در آخر به چه چيزي ختم شد؟ آيا فضاي كار در سينما و حقوق اوليهاي مانند بيمه هنرمندان پيگيري شد و به نتيجه رسيد؟ يا اينكه حق بازنشستگي و حمايت مالي در صورت از كار افتادگي به صورت قانون در آمد؟ بودجه هنر افزايش پيدا كرد؟ همه اين سؤالها تنها يك پاسخ دارد، «نه»! اصلاح طلبها آن سال هم بازياي را با هنرمندان آغاز كردند كه امسال دارند پيش ميبرند و باز هم شاهد اين هستيم كه شهرت بازيگران سينما دستاويزي براي ريختن آرا به نفع اصلاحات شده است. موضوعي كه ميتوان آن را در سوءاستفاده اصلاحات از هنر و هنرمندان خلاصه كرد!
جوان/رسوخ ماديات به انتخابات
آقايان! ماجراي پولهاي كثيف چيست؟!
گاهي بايد ريشه برخي مسائل اجتماعي را در بسترهاي فرهنگي جامعه جست و جو كرد.
نویسنده : بهنام صدقي
گاهي بايد ريشه برخي مسائل اجتماعي را در بسترهاي فرهنگي جامعه جست و جو كرد. مسائلي همچون رقابت كانديداهاي انتخابات مجلس خبرگان و انتخابات مجلس شوراي اسلامي و به خصوص تلاش اين نمايندگان براي خراب كردن وجهه ديگر نمايندگان! به اعتقاد نگارنده در فرهنگ و ساختار انتخابات در جامعه ما ضعفهايي وجود دارد و پايبند نبودن تعدادي از نامزدها به وظايف، قوانين و از همه مهمتر اخلاق انتخاباتي خود موجب شده است تا در بخشهايي از كشور ملت شريف ما از نامزدها و نمايندگان شركتكننده در انتخابات يك سري انتظارات بيجا داشته باشند و بيشك اين مسئله كه به وفور در جامعه كنوني ديده ميشود خود باعث گرايش و اقدام برخي نامزدها به انجام هزينههاي هنگفت براي انتخابات ميشود. اما جالبتر اين است كه در روز انتخابات اين توقعات تا حدودي توسط برخي نمايندگان برطرف هم ميشود.
ميگويند روزنامهنگار صداي وجدان اجتماعي است. اما گاهي اوقات با ديدن يك سري مفاهيم، دورانها و رخدادها در سطح جامعه و زير پوست شهر وجدان همين صداهاي وجدان اجتماعي هم به درد آمده و از اعماق درون به صدا ميآيد كه اي روزنامهنگار!اي صداي وجدان اجتماعي كاري كن! چيزي بنويس! در كلماتي كه كنار هم لشكر ميكني حرفي بزن تا آقايان و مسئولان بشنوند، ببينند و بخوانند، بلكه كاري كنند. اما وقتي حوصلهاي براي خواندن، چشمي براي ديدن و گوشي براي شنيدن نيست همين روزنامهنگار بارها در دل ميگويد لعنت خدا بر من باد!اي بسا حرفها و نوشتههاي من تأثيري داشت. روي سخن نگارنده با نامزدها و كانديداهاي محترم اين دوره از انتخابات است. افرادي كه ميخواهند در روز انتخابات در كنار ملت عزيز ايران حماسهاي ديگر رقم بزنند و سكان را به دست گرفته و صندليها را صاحب شوند. چندي پيش كه در مراسم سخنراني يكي از همين آقايان حضور داشتم و سراپا گوش بودم، ايشان كلامي از اهداف و تصميمهاي آينده كاري خود رد و بدل نكردند اما از ابتدا تا انتهاي سخنان خود تنها به كوبيدن رقباي خود و نامزدهاي ديگر پرداختند. آقاي نامزد(!) تريبون به دست ايستاده بود و در صحبتهاي خود مدام به هزينههايي كه ديگر نامزدها براي انتخابات انجام ميدهند اشاره ميكرد و ميگفت: مردم عزيز! آيا ارزش خودتان را به يك تراول چك 50 هزار توماني ميفروشيد؟ قطعاً ارزش شخصيت شما بيش از اين مبلغ است! به ضرس قاطع ميگويم شك نكنيد نامزدي كه اين همه هزينه ميكند تا از مردم رأي بخرد، پول كثيف دارد. پولهاي او كثيف است و من تنها ميتوانم متذكر شوم كه لطفاً از جيب خودت خرج كن نه.... شاخكهايم تيز شد و احساس كردم كه نماينده محترم شهر ما تصميم دارد تا در ادامه سخنان خود راز پولهاي كثيف را برملا كند اما او به راحتي بحث را عوض كرد. بدون اينكه مردم اين مسئله را احساس كنند.
«من حامي محرومان هستم. من مثل آناني نيستم كه براي تسخير انديشه مردم شام و ناهار ميدهند و براي اخذ رأي نيز پول.» اين نامزد محترم در پايان، حرفهاي خود را با اين جمله تمام كرد و ما نيز براي سرو شام آماده شديم. شام خوشمزهاي بود. جاي شما خالي...
جوان/هنرمندان طي بيانيهاي به نحوه برخورد خانه موسيقي با منتقدانش اعتراض كردند
پروندهسازي به سبك خانه موسيقي
بيش از 500 هنرمند فعال عرصه موسيقي در نامهاي اعتراضآميز نسبت به شکايت خانه موسيقي از ساسان فاطمي، پژوهشگر و مدرس صاحبنام موسيقي واکنش نشان دادند.
نویسنده : مصطفي شاهكرمي
چند سال پيش و پس از هديه كردن رياست بر تشكيلات خانه موسيقي به محمدرضا شجريان از سوي برخي بادمجان دور قابچينهاي اين خانه به بهانههاي مختلف سياسي و جناحي، رفتهرفته اهداف پنهان و پيداي نقشآفرينان اين بازي اشكال تازهتري به خود ميگيرد. شجريان، بعد از جريان فتنه امريكايي- اسرائيلي سال 88 با انجام سلسله مصاحبههايي با شبكههاي معاند مانند بيبيسي فارسي و صداي امريكا پرده از چهره انداخت. با خاموش شدن شعلههاي فتنه 88 و انزواي شديد شجريان نزد آحاد مردم جامعه به واسطه اظهارات ضدميهني و مردمياش در مصاحبه با رسانههاي بيگانه، مسئولان خانه موسيقي سعي كردند با زير پا گذاشتن اساسنامه و قرباني كردن حق و حقوق اعضايش شجريان را دوباره در سطح جامعه موسيقي فعال كنند. اختلافات حسين عليزاده با شجريان كه به قول خود عليزاده اختلافات مبنايي بود، پس از امتناع اين استاد موسيقي كشورمان در گرفتن نشان شواليه از وزير فرهنگ و سفير فرانسه در تهران با انتشار نامهاي سرگشاده شكل ديگري به خود گرفت. اعلام عليزاده مبني بر افتخار به سرباز وطنماندنش و سرزنش غيرمستقيم افرادي از جمله شجريان بود كه اين نشان را دريافت كردهاند. پس از اين خانه موسيقي به عنوان حمايتكننده از شجريان در مقابل اين استاد موسيقي و همچنين نسبت به آن دسته از اعضاي خانه موسيقي كه خواهان حقوق و مطالبات صنفي و حرفهايشان بودند، پروژه شكايت از اعضاي منتقد اقدامات غيرصنفي مسئولان خانه موسيقي كليد زده شد. روز گذشته و در پي شکايت خانه موسيقي از منتقدانش، هنرمندان مطرحي چون حسين عليزاده، کيهان کلهر و داريوش طلايي به همراه جمع کثيري از ديگر هنرمندان نام آشناي موسيقي با انتشار بيانيهاي اين اقدام را محکوم کردند. در بخشي از اين بيانيه كه تاکنون به امضاي 500 نفر از موسيقيدانان و دستاندرکاران حوزه موسيقي از نسلهاي مختلف رسيده، آمده است: «جامعه موسيقي ايران در روزهاي اخير، با بهت و حيرت، شاهد رويداد نامبارک و ناپسندي شده است که در طول تاريخ کشور، اگر بيسابقه نباشد، بيشک کمنظير است. در اين رويداد تاريخي، مديران خانه موسيقي به جاي پاسخگويي به شبهاتي که در خصوص عملکردشان مطرح شده است، به شکل غيرمستقيم، با توسل به تنظيم شکايت در محاکم قضايي به خاطر انتقاداتي که از آنها شده است، آشکارا ميکوشند اعضاي اين نهاد مدني را تحت فشار بگذارند تا از پيگيري مطالبات قانوني خود منصرف شوند.»
روزان/انتقاد هنرمندان از افزایش خشونت در جامعه
روزان نیوز- گروهی از هنرمندان و سینماگران با انتشار بیانیهای از افزایش خشونت در جامعه انتقاد کردند.
گروهی از هنرمندان و سینماگران با انتشار بیانیهای از افزایش خشونت در جامعه انتقاد کردند.
متن بیاینه هنرمندان و سینماگران به شرح زیر است:
چهها که نگفتند!
همه ما نگرانیم. نگران کودکانی که روز به روز بیشتر شاهد گسترش خشونت هستند. خشونت و لذت از اعمال خشونت. حرکتهای مردمی طی این سالها توانست حقوق کودکان را به آنها بازگرداند و قوانین آمدند تا حامی آنها باشند اما این موج خشونت تغییر مسیر داد و این بار این بیزبانترین مخلوقات خداوند محکوم به تحمل بدترین عذابها از سوی ما آدمیان بودهاند.
سکوت دیگر جایز نیست. ما شاهدان در سکوت نخواهیم بود. هر بار که خشونت ضربه سهمگیناش را برپیکر بیتفاوت جامعه زد؛ از ترس بر خود لرزیدیم: چرا؟! مگر گوشهایمان نمیشنوند؟ مگر چشمهایمان نمیبیننـد؟ مگر قلبهایمان پاره پاره نمیشوند؟ مگر خدای ما به شکوایه از ما گله نخواهد کرد؟
سوم اسفند اولین حرکت اعتراضی نبود بارها و بارها، حامیان حیوانات در برابر اینگونه خشونتها خواستار رسیدگی شدند و سالهاست که هریک به تنهایی چون صد تن تلاش کردهاند و راهروهای ساختمانهای شهرداریها و ادارات محیط زیست و منابع طبیعی و جنگلداری و مراتع و... را سابیدهاند تا بلکه کسی صدای آنها را بشنود و تنها یک پیام دریافت کردهاند: بیتفاوتی.
سوم اسفند سرریز این حس انزجار در برابراین همه بیعدالتی، خشونت و مظلوم آزاری بود نه تنها برای یک سگ بلکه برای تمام موجوداتی که قادر به دفاع نیستند؛ برای میشهایی که جنینشان را از شکمشان بیرون میکشند، برای توله خرسهایی که با شکم دریده شده بر سر جنازه مادرشان زوزه میکشند، برای روباهی که حلق آویزش میکنند برای اینکه گرسنه است، برای طبیعت رنجورِ درد کشیده ایران که وسیله تفریح و ثروت اندوزی شده و بیدفاع نظارهگر نفسهای آخرینش است. اینها نه شعاره و نه دروغ، حقـایق تلخی ست که چشمهای کل مردم را باید به دیدنشان گشود. این بار در کنار هم بودیم تا صدایمان را بشنوند تا به ما گوش دهند تا دیگر بیتفاوت، ما را از اتاق یک مدیر نزد مدیر دیگر نفرستند.
حاصل این گردهمایی برای ما و تمام حامیان حیوانات، قول صریح خانم دکتر ابتکار بود که وعده داد تا لایحه مربوط به قوانین حمایت از حیوانات را که با درنظر گرفتن تمام موازین شرعی و نیز حقوق بینالملل و نظر گروه حاضر در جلسه تنظیم خواهد شد،؛ برای تصویب به دولت تقدیم کنند و نیز مسئـولان دولتی که قرار است این لایحه را به تصویب رسانند. متن توافق در چهار بند در همان روز به سمع همگان رسید و مطمئنا تمام حاضـران دلسوز و آگاه لحظه به لحظه پیگیر خواهند بود و البته از هر گونه حرکتی که بخواهد مانع این روند شود؛ حمایت نخواهند کرد.
حامیان حیوانات نه تنها به دنبال تصویب این قوانین هستند بلکه به دنبال فرهنگسازی در جامعه ایران. متاسفانه خلا این قوانین سبب گشته تا تنها در عرض ۳۵ سال، ۹۵% از حیات وحش کشورمان را رسما از دست بدهیم. ما از تمام آنهایی که در مقابل این تلاش خداپسنـدانه که هدیه ما به نسلهای آینده است، ایستاده و لب به اعتـراض و تخطئه گشودهاند یک پاسخ داریم: ما خواهیم ایستاد تا این قوانین به تصویب برسند.
این بیانیه به امضای افرادی همچون میترا حجار، کتی جهانگیری، شهره سلطانی، شهره لرستانی، پریوش نظریه، پریناز ایزدیار، تینا پاکروان، پوریاپور سرخ، شقایق فراهانی، پولاد کیمیایی، ساناز سماواتی، آناهیتا همیت، شقایق فراهانی شبنم فرشاد جو، نفیسه روشن، بهار ارجمند، سامان ارسطو و مریم صانعی رسیده است.
فرهیختگان/علی قمصری: اولین همراهی سراسری اهالی موسیقیرقم خورد
موسیقیدانان علیه خانه موسیقی برخاستند
در پی شکایت خانه موسیقی از ساسان فاطمی از استادان و هنرمندان برجسته عرصه موسیقی خون هنرمندان دیگر به جوش آمد و حالا ۴۹۱ نفر از هنرمندان محبوب کشور نامهای اعتراضی را نسبت به این اقدام امضا کردهاند. اگر نگاهی به اسامی این فهرست بیندازید متوجه میشوید اتفاق بزرگی در بدنه موسیقی آکادمیک ما افتاده است. حسین علیزاده، داریوش طلایی و کیهان کلهر از جمله افرادی هستند که نامشان در این نامه به چشم میخورد. البته انتهای این فهرست باز است و خبرها حاکی از آن است که هنرمندان دیگری میخواهند اسم خود را به این فهرست اضافه کنند. در ابتدای این نامه آمده است: «شکایت خانه موسیقی از اعضایش بیاحترامی آشکار به هنرمندان و هنر موسیقی ایران است. جای دارد که خون موج زند در دل لعل. جامعه موسیقی ایران در روزهای اخیر با بهت و حیرت شاهد رویداد نامبارک و ناپسندی شده است که در طول تاریخ کشور، اگر بیسابقه نباشد، بیشک کمنظیر است.» اگر به خاطر داشته باشید چندی پیش حسین علیزاده نیز بهشدت با خانه موسیقی مشکل داشت و ما وقتی مشکل را از علی مرادخانی، معاون هنری وزارت فرهنگ جویا شدیم، گفت: «در کارهای صنفی دخالت نمیکند و اعضای آن باید خودشان، مشکلاتشان را حل کنند.» اما به نظر میرسد مشکلات این هنر مظلوم رو به فزونی است. علی قمصری، نوازنده محبوب تار و سهتار در پی انتشار نامه سراسری موسیقیدانان علیه خانه موسیقی یادداشتی نوشته است که جای تامل بسیاری دارد.
او در ابتدای این نوشته گفت: «گذشته از موضوع و محتواى بیانیه منتقدان خانه موسیقی، از یک نکته بسیار شادم؛ این اولین همراهى سراسرى جامعه موسیقى در مورد یک موضوع مشترک است، که فارغ از تفاوت سلیقهها، حقى مشترک را فریاد مىزنند. همانطور که سازهاى مختلف، قسمتى از یک قطعه تنظیم شده را کاملا تکصدایى اجرا مىکنند و این تکصدایى از قدرت، شجاعت و حق انتخاب نتیجه مىشود نه ناچارى.» به نظر میرسد دیگر اهالی موسیقی متوجه شدهاند که باید یکصدا مطالبات بحق خود را فریاد بزنند و از بیعدالتیها و اتفاقات ناخوشایندی که برای این هنر مظلوم افتاده است، دفاع کنند. چند صباحی است که کنسرتهای مختلف لغو میشوند و حتی هنرمندان درجه یک موسیقی سنتی اجازه برگزاری کنسرت در ایران را به راحتی نمیتوانند کسب کنند و اگر پروانه کنسرت دریافت میکنند با وزیدن یک نسیم ملایم آن حق هم لغو میشود.
قانون/ديدن جهان با عينك كودكان
محمد مهاجري
در میان ناشرانی که در کنار نشر آثار ادبی بزرگسال، به ادبیات کودکان هم اهتمام دارند، نشر افق از جایگاه ویژهای برخوردار است چراکه این نشر همواره برای ارتقای سطح کیفی و کمی آثار ادبی کودک و نوجوان، در کوششی مداوم بوده است. افق، در شناسایی گروههای سنی، تصویرسازی، استفاده از عناصر دیداری متناسب با تخیل کودک، مخاطبسنجی و طراحی روی جلد بسیار موفق است. از همینرو میتوان گفت، با بودن ناشرانی چون نشر افق، قلمروی خیالانگیز شعر و داستان کودک، همواره در روشنایی خواهد بود. به تازگی چند مجموعه داستان کودک مصور از سوی این نشر روی پیشخوان کتابفروشیها قرار گرفته است که به تعدادی از آنها نگاهی میکنیم.
مشق شبم را ننوشتم چون...
نوشتن برای کودکان نیازمند نگاهیاست در نهایت بکر بودن. نگاهی که محیط اطراف خود را همانگونه که هست میخواهد. نویسندگانی که برای کودکان کار میکنند هر لحظه جهان پیرامون خود را از نو کشف میکنند تا بیواسطه به تماشای آن بنشینند. یکی از کسانی که این اصل را به خوبی رعایت کرده، دیوید کالی است، نویسنده کتاب « مشق شبم را ننوشتم چون... ».
از عنوان این کتاب به راحتی میتوان پی به زیرکی ذهن نویسنده برد که هم کنجکاوی مخاطب خود را در نظر داشته و هم لحن کودکانه نام کتاب را حفظ کرده است. کالی برای نوشتن این کتاب، سراغ یک سوژه بسیار ساده و پیشپاافتاده رفته است و آن را به یاری دریافتهای ناب کودکانهاش، تبدیل به یک قصه جذاب و خواندنی کرده است. نشر افق این کتاب را با تصویرگری بنجامین چاد و ترجمه رضی هیرمندی منتشر کرده است.
کتاب، قصه پسربچهای است که در پاسخ به سوال معلمش، از بیان هیچ تخیلی واهمه ندارد. پسربچهای که وقتی معلمش از او میپرسد چرا مشق شبش را ننوشته است، بیمحابا حرفهایی میزند تا شاید بتواند با استفاده از آنها توجیهی برای این کار خود بتراشد. او از مسائل دمدستی گرفته تا تخیلیترین سوژهها، همه را بر زبان میآورد بلکه بتواند معلمش را قانع کند اما وقتی در پایان قصه از معلم خود میپرسد چرا حرفهای من را باور نمیکنی، معلمش در پاسخ کتابی را به او نشان میدهد و میگوید؛ چون من قبلا این کتاب را خواندهام.کتابی که معلم به پسربچه نشان میدهد در حقیقت همین کتابی است که پیش روی خواننده است. نکته جالب کتاب اینجاست که از ابتدا تا انتهای قصه، معلم تنها همین یک سوال و جواب را دارد و باقی کتاب پاسخهای پسرک قصه را در برگرفته است. شخصیتپردازی در این قصه از تخیلی شیرین و باورپذیر برخوردار است در عین حال که درک تخیل کودکان برای آدمبزرگها چندان آسان نیست. دیوید کالی با همین قصه به ظاهر ساده اما بسیار اثربخش، در ایجاد همزادپنداری با مخاطب خود «کودک » بسیار موفق است. تصویرسازیهای بنجامین چاد هم تاثیرگذاری کتاب را دوچندان کرده است.
یکی از مهمترین نکات برجسته کتاب این است که نویسنده با طرح داستان خود نه قهرمانسازی میکند و نه درصدد الگوسازی برای کودکان است. او از روایتی پرده برمیدارد که بخش مهمی از زندگی روزانه هر کودکی است. نام این بخش مهم « تخیل » است. چیزی که کودکان با آن پیرامون خود را نفس میکشند و هیچ مرزی را برای شناسایی جهان خود به رسمیت نمیشناسند.شاید یکی دیگر از نکات قابل تامل این قصه کوتاه، تلنگری است که دیوید کالی به بزرگسالان میزند. اینکه با یادآوری دوران کودکی خود، فرصت کودکی کردن را از کودکان خود نگیریم.سطرهای جالبی هم در پشت جلد کتاب آمده است که شاید بتوان آن را نقطه عطف کتاب دانست یعنی نویسنده با گفتن این سه سطر به نوعی دلش میخواهد این قصه در ذهن مخاطب خود ادامه داشته باشد «میدانی چه موقع باید از این کتاب استفاده کنی؟ هر وقت که مشق شبت را تمام نکردهای. توجه؛ از هر بهانه فقط یک بار میتوانی استفاده کنی.» این کتاب از سوی واحد کودک نشر افق موسوم به کتابهای فندق در 3000 نسخه و با قیمت 6000 تومان روی پیشخوان کتابفروشیهاست.
اژدهای گل آفتابگردان
به جرات میتوان گفت که محمدرضا یوسفی یکی از نویسندگان پرکار ادبیات کودک و نوجوان است. او نزدیک به چهل سال است که مینویسد و کانون نوشتههایش نیز ادبیات کودکان است. تاکنون بیش از 200 عنوان کتاب از او منتشر شده است که نخستین کتابش « سال تحویل شد » نام دارد که در سال 57 منتشر شده است. او استاد بازنویسی و بازآفرینی ادبیات کلاسیک فارسی و تبدیل آن به ادبیات کودک است.
« قصهیادگارزریران»،« افسانه شیرین اردشیر بابکان»،«افسانهشیرسپیدبال » و « افسانه بلیناس جادوگر» از این دست آثار اوست. او یک بار نامزد دریافت جایزه هانس کریستین اندرسن شده است و بارها نیز جوایز متعددی از جشنوارههای داخلی دریافت کرده است. در سال 1996 میلادی با کتاب
« حسنی بهمکتب نمیرفت » دیپلم افتخار کنگره جهانی کتاب کودک و نوجوان به نام IBBY را از هلند دریافت کرد.تازهترین کتاب محمدرضا یوسفی « اژدهای گل آفتابگردان» نام دارد که تصویرگری آن را سما بیاتی انجام داده است. این کتاب با اشاراتی سمبلیک، در یک قالب داستانی فانتزی- تخیلی ماجرای اژدهایی را روایت میکند که کارش فقط خوردن است و هر چیزی را که بر سر راهش قرار میگیرد میبلعد. اژدهای محمدرضا یوسفی اشتهایی سیری ناپذیر دارد تا جایی که انگار آنقدر که به خوردن محیط پیرامون خود محتاج است به اکسیژن احتیاج ندارد.
قصه از آنجا آغاز میشود که اژدهای گل آفتابگردان یک روز بهاری تصمیم میگیرد که همه چیزهای اطراف خود را بخورد و میخورد. از زنبورهای طلایی گرفته تا قورباغهها، گاوها و یک مار بزرگ. حتی باد را هم که دارد لای علفها برای خودش سوت میزند میگیرد و میخورد. چشمش به جاده میافتد، آن را هم با تمام ماشینهایش در چنگالش میگیرد و درست مثل یک ماکارونی برمیدارد و میخورد. همه آب چشمه را سر میکشد حتی گلهای آفتابگردان را هم میلیسد و میخورد. سپس به جایی میرسد که میبیند دیگر چیزی اطرافش نمانده که بخورد.
اینجاست که اژدهای قصه محمدرضا یوسفی تازه متوجه میشود که چه بلایی بر سرش آمده است. غمگین میشود و احساس تنهایی میکند. او از اینکه بهخاطر شکمش حاضر شده بود همه محیط و دوستان دیگر خود را بخورد پشیمان میشود. در نهایت زیر نور خورشید دراز میکشد تا غروب که چشمهایش بسته میشود و او با دهانی باز به خواب میرود. در خواب می بیند همه آن چیزهایی که خورده است دارد از دهانش بیرون میآید. صبح روز بعد که از خواب بیدار میشود میبیند همه چیز سر جایش است. خوشحال میشود و از اینکه میبیند دوباره میتواند به تماشای گلهای آفتابگردان بنشیند لذت میبرد.
این قصه محمدرضا یوسفی انگار اقتباسی است از شعر یک شاعر بزرگ آلمانی به نام مارکوت بیگل که میگوید؛ « تنها آنکه بزرگترین جا را به خود اختصاص نمیدهد/ از شادی لبخند بهره میتواند داشت/ آنکه جای کافی برای دیگران دارد/ صمیمانهتر میتواند/ با دیگران بخندد/ با دیگران بگرید» این کتاب در دل خود پیامی آشکار دارد مبنی بر اینکه هیچکس هر قدر هم که قدرتمند باشد، حق ندارد به خاطر رسیدن به خواستههای خود حقوق دیگران را پایمال کند. هیچکس حق ندارد از تواناییهایش سوءاستفاده کند. یک زنبور همان اندازه از زندگی سهم دارد که یک اژدها.
این کتاب نیز از سوی واحد کودک نشر افق موسوم به فندق در 3000 نسخه و به قیمت 5000 تومان منتشر شده است.
قدس/واکنش کارشناسان به پیشنهاد دولت برای افزایش حداقلی بودجه صداوسیما
خلع سلاح رسانه ملی در میدان جنگ نرم
قدس آنلاین/ تکتم بهاردوست: نحوه تعامل دولت با رسانه ملی در ادوار مختلف همواره مورد بحث و جدل فراوان بوده است و تقریباً در هیچ دولتی، رابطه دولت و صداوسیما در یک دوره طولانی، خوب نبوده است.
رابطه دولت یازدهم و صداوسیما از همان ابتدا با فراز و نشیب همراه بوده است. انتقادات و سخنان گاه و بیگاه مشاوران رئیس جمهور و برخی وزرا درباره تعامل رسانه ملی و دولت، نشانهای از این روابط پرفراز و نشیب بود، اما نوع تخصیص بودجه به سازمان صداوسیما نشان از آن داشت که دولت عزمی جدی در کنترل برنامههای رسانه ملی دارد و این قضیه را هم میخواهد با اختصاص بودجه امسالش به صداوسیما جامه عمل بپوشاند؛ بودجهای که نسبت به بودجه سال قبل تنها یک درصد افزایش داشته است. بودجه صداوسیما در سال1393، 872 میلیارد تومان پیشبینی شده بود که در لایحه بودجه سال94 این رقم به 932میلیارد تومان رسید. از آن جایی که لایحه دولت در سال93، برای صداوسیما 890میلیارد تومان درآمدزایی را تکلیف کرده بود که این میزان در سال94 به هزار و 200میلیارد افزایش یافت که این خود به معنای رشد 8/34درصدی است و معنای آن لزوم افزایش حجم آگهیها و نرخ آن در رسانه ملّی بود، اتفاقی که عملاً نیفتاد. دولت برای سال آینده برای سازمان صداوسیما درخواست بیش از هزار و 335میلیارد تومان بودجه کرده است، یعنی به عبارتی بودجه سال95 سازمان صداوسیما در بخش جاری تنها 8 درصد افزایش داشته ولی در بخش عمرانــی 21درصد کاهش یافته است. این در حالی است که برخی از وزارتخانهها و دستگاههای دولتی شاهد افزایش بیش از 50درصدی اعتبارات در بودجه جاری سال95 خود هستند و بودجه عمرانیشان هم تا 90درصد ارتقا پیدا کرده است. برای مثال، بودجه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در بخش جاری 32 و در بخش عمرانی 35درصد رشد داشته است. وضعیت بودجه سال آینده صداوسیما به گونهای است که به گفته مسؤولان این سازمان آنها حتی توانایی افزایش 12درصدی حقوق پرسنل و کارکنان رسانه ملی را هم ندارند. این در حالی است که رهبر معظم انقلاب از این سازمان به عنوان «قرارگاه جنگ نرم» یاد کردهاند.
این کار خودزنی است
داریوش بابائیان تهیهکننده پیشکسوت تلویزیون با ابراز ناراحتی از این مسأله میگوید: من باید به این قضیه به دو شکل جواب بدهم؛ اول اینکه مجلس باید بداند که وقتی تلویزیون بودجه ندارد و با مشکلات مالی مواجه است نمیتواند مورد توجه مردم باشد.
وی با اشاره به اینکه این بیپولی باعث میشود بیشتر تهیهکنندگان و برنامهسازان حرفهای از صداوسیما دور شوند، میگوید: این اتفاق باعث میشود کارهای کلان به دست یکسری آدم کار نابلد بیفتد که با بودجه کم و ناچیز وارد عرصه تولید شوند.
این قضیه بر روی کیفیت همان تعداد آثار مطلوبی هم که در سال ساخته میشود تأثیر میگذارد. به زبان سادهتر این امر در سیر نزولی تولیدات تلویزیونی تاثیر گذار است، به شکلی که به مرور همین اندک جانی هم که تلویزیون در تن دارد از بین میرود.
این تهیهکننده ادامه میدهد: این است که میگویم مجلس و دولتمردان ما باید برای ویترین نمایش مملکت بودجه بیشتر و بهتری را در نظر بگیرند تا سازمان بتواند با حرفهایهای این حوزه که سالها در صداوسیما و امر سریالسازی و تولید برنامه فعال بودهاند، کار کند. وی میافزاید: مورد دیگر هم این است که دقیقاً بخاطر همین بودجه کمی که وجود دارد تلویزیون یا مجبور است تلهفیلمهای ارزان و بیکیفیت بسازد یا یکسری کارهای تکراری را مرتب بازپخش کند و نتیجه آن، همین آسیبی میشود که ما این روزها با آن مواجه هستیم یعنی ریزش مخاطب.
مردم به جای تماشای شبکه ملی به تماشای شبکههای خارجی روی میآورند و این یعنی خودزنی.
بابائیان میافزاید: مشکل اینجاست که صداوسیما تبلیغات پر درآمدی هم ندارد تا بتواند بخشی از درآمدهایش را تأمین کند، صداوسیما الان به حمایت نمایندگان نیاز دارد، چون تولیدات آن دیگر راکد مانده است و هیچکس نمیتواند کاری برایش انجام دهد. در حال حاضر بسیاری از دوستان و همکاران من هستند که خودشان را کنار کشیدهاند و کاری نمیکنند، آنها میگویند اگر قرار باشد کاری بسازیم عوامل و مردم از ما طلبکار میشوند. متأسفانه این قضیه ضرر بسیار زیاد و ضربه سنگینی را به دیدگاه نمایشی یک سازمان عظیمی که مردم از آن توقع دارند میزند.
ما مدتهاست برنامه جدیدی برای مخاطب نداریم و این خودزنی داخلی به نفع شبکههای خارجی تمام میشود.
برخورد بودجهای با صداوسیما معقول نیست
در همین رابطه علی لدنی تهیهکننده تلویزیون هم میگوید: بیپولی صداوسیما که بر همگان روشن است، اما من دیگر معنی این بیمهری بودجهای را نمیدانم. با این حساب، مطمئناً صدا وسیما سال دیگر هم وضعیت بدتر از این خواهد داشت. وی با بیان اینکه افزایش بودجه صداوسیما مطالبه مردم است، میگوید: مردم دوست دارند از رسانه ملی استفاده کنند. آنها میخواهند صداوسیمای پویایی داشته باشــند و وقتی منابعی نیست، صداوسیما هم نمیتواند به وظایفش درست عمل کند و این میشود که همه میروند و وقتشان را با شبکههای خارجی پر میکنند. این تهیهکننده ادامه میدهد: این اتفاق را بارها مقام معظم رهبری به آن اشاره کردهاند و نسبت به آن هشدار دادهاند.
ایشان بر بحث فرهنگ و جنگ نرم تأکید کردهاند و مجلس باید پاسخگوی نیازهای مردم از رسانه ملی باشد. این گونه برخورد با صداوسیما اصلاً معقول نیست.
کاروکارگر/ابراهیم حاتمیکیا: همیشه دلم خواسته است درباره شهدای مدافع حرم فیلم بسازم
حاتمی کیا اعلام کرد همیشه دلش خواسته است که فیلمی درباره شهدای مدافع حرم بسازد اما دفعتا نمی تواند سراغ ساخت چنین اثری برود.
ابراهیم حاتمی کیا در گفتگو با مهر درباره ساخت فیلمی درباره شهدای مدافع حرم اظهار کرد: من همیشه دلم خواسته است که فیلمی درباره این شهدا بسازم اما اتفاقی باید رخ دهد و من دفعتا نمی توانم به سراغ ساخت چنین اثری بروم. فیلم «بادیگارد» هفت سال طول کشید تا ساخته شود، باید مساله ای در من ته نشین شود تا اتفاق بیفتد.
وی در بخش دیگر صحبتهایش با اشاره به مفاهیمی که در فیلم «بادیگارد» در نظر داشته و اینکه نسبت به این مفاهیم غفلت شده است، بیان کرد: تحملی نسبت به فضایی که نگاه نقادانه که حتی ممکن است حرف های تلخ و تندی هم بزند وجود ندارد و اگر این سخنان گفته شود عده ای کاری می کنند که چنین آثاری و سخنانی دیده نشود.
وی ادامه داد: اتفاقی که ممکن است با ندیدن یک اثر رخ بدهد این است که موجب می شود حرکت ادامه دارِ بچه هایی که پشت سر ما حرکت می کنند، ادامه نیابد و آنها بگویند این راهی نیست که دیده شود و به این ترتیب سرخورده شوند.کارگردان فیلم «بادیگارد» درباره فیلم خود و حاشیه هایی که در سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر برای آن بوجود آمد، گفت: من اسم اتفاقی را که امسال برای این فیلم «بادیگارد» رخ داد سرکوب کردن می گذارم.
در بدترین شکل فیلم های دوستان عزیزم «دختر» ساخته آقای میرکریمی و «امکان مینا» ساخته آقای تبریزی در میان نامزدها آورده شد و فقط به این دلیل بود که انتخاب نامزدها پر شود و شخص دیگری در جدول جای نگیرد و بعد هم هیچ جایزه ای به این فیلم ها تعلق نگیرد.وی درباره انتخاب نامزدها در این دوره از جشنواره فیلم فجر در بخش موسیقی عنوان کرد: به طور مثال مگر می شود به دو فیلم با هم جایزه موسیقی بدهید و بگویید که دو فیلم با هم خوب هستند. مسلما یک فیلم بهتر از فیلم دیگری است، اگر آقای محمدرضا علیقلی چهار فیلم داشت باز هم همین اتفاق رخ می داد؟ آیا با نگاه هنری چنین مساله ای امکانپذیر است؟ حاضر نشدند در این بخش به یک فیلم جایزه دهند و فقط خواستند فیلم دیگری هم در جدول باشد.
کارگردان «بادیگارد» در پایان عنوان کرد: این ضربه زدن به یک جریان است و نه یک فرد و این جریان فرهنگی که این دوستان سکاندرش هستند هیچ ارتباطی با آنچه که باید جزو ارزش ها باشد و ما می خواهیم از آن بحث کنیم ندارد و اینها با آن بیگانه هستند.
مردم
سالاری/مدير عامل خانه سينماي ايران: سينماي ايران يک کالاي استراتژيک است
«رضا ميرکريمي» مديرعامل خانه سينما گفت: سينماي ايران به عنوان يک هنر برتر جزو مزيتهاي جمهوري اسلاميايران بوده و در واقع ميتوان آن را يک کالاي استراتژيک برشمرد. مدير عامل خانه سينماي ايران که براي حضور در جشنواره سينمايي بينالمللي برليناله در آلمان حضور دارد، در گفتوگو با ايرنا در رابطه با اولويتهاي اين سفر کاري، گفت: انتخاب فيلم و ديدار با برخي چهرهها و مقامات سينمايي و دعوت براي حضور در جشنواره فيلم فجر از جمله برنامهريزيهاي اين سفر است و افزون بر اين، در طول سال در جشنوارههاي زيادي شرکت ميکنم و حتي خارج از دبيري جشنواره بينالمللي فجر، به عنوان فيلم ساز علاقه مندم فيلمهاي جديد را تماشا کنم.
وي در رابطه با ارزيابي خود از فستيوال برليناله امسال و حضور فيلمهاي ايران، گفت: خوشبختانه امسال حضور پررنگي داشتيم و جزو چهار فيلمي که از ايران آمده بودند، فکر کنم دو فيلم ديگر از فيلمسازان ايراني خارج از کشور حضور داشتند که از نظر من در جشنوارهاي مثل برلين سهم خوبي محسوب ميشود.
ميرکريمي افزود: ارزيابي خيلي زيادي نميتوانم در مورد کيفيت فيلمهاي جشنواره ارايه بدهم، زيرا برنامه ملاقاتها وقت گير بود به همين دليل تعداد فيلمهايي که توانستم ببينم کم بودند، ولي براساس شنيدهها تفاوت آشکاري با قبل نداشت و مثل هميشه تعداد اندکي فيلم خوب و تعداد زيادي متوسط وجود داشته است.
کارگردان فيلم يه حبه قند در پاسخ به اينکه دليل جذابيت فيلمهاي ايراني در جشنواره برليناله و براي آلمانيهاي چيست؟، گفت: فيلمهاي ايراني فقط در آلمان پرطرفدار نيستند، بلکه در بسياري از کشورهاي ديگر نيز طرفداران زيادي دارند. وي در باره ديدارها و مذاکرات سينمايي در برلين، گفت: پيشتر گروهي از طرف خانه سينماي ايران از استوديوهاي «بابلزبِرگ» بازديد کرده بودند و در اين سفر براي پيگيري توافقهاي شفاهي که قبلاً انجام شده، بازديد دوباره و مذاکراتي با مسوولين اين استوديو داشتم. مير کريميدر پاسخ به اينکه انتظارات خانه سينما از دولت چيست؟ گفت: انتظار سينماي ايران به عنوان يک هنر برتر که جزو مزيتهاي جمهوري اسلامي ايران است و در واقع ميتوان آن را يک کالاي استراتژيک محسوب کرد، اين است که دولت اين توانمندي را به رسميت بشناسد و در معادلات خود حتي اقتصادي، سياسي و امنيتي ميتواند از اين کالاي راهبردي استفاده کند. اين هنرمند اظهار کرد: توقع ما احترام به جايگاه سينما و نه کمک به سينما بلکه کمک به خود دولت است، براي اينکه وقتي در حوزه فرهنگ سرمايه گذاري شود، چند برابر بازگشت دارد و پايداري اين سرمايه گذاري نسبت به ديگر سرمايهگذاريها بسيار بيشتر و درازمدتتر است.
وي در پايان گفت: باوراندن اين موضوع به سطوح تصميمگيري در دولت که حتي معيشت امروز و فوري مردم هم به نوعي مربوط به بهبود اوضاع فرهنگي است که ميتواند تاثير مثبتي داشته باشد، ، جزو مسايل جدي ما شده است. هنرمندان کمک بلاعوض نميخواهند، بلکه ميخواهند به رسميت شناخته شوند و اينکه دريابيم هيچ کار بزرگ تجاري، اقتصادي يا امنيتي رخ نميدهد جز اينکه پيوست فرهنگي جدي طراحي شده باشد تا هزينههاي اجرا را کاهش دهد.
وطن امروز/رئیس رسانه ملی در مراسم تقدیر از عوامل سریال «کیمیا» عنوان کرد
مجموعهای در ترویج گفتمان انقلاب اسلامی
مراسم تقدیر از عوامل مجموعه تلویزیونی «کیمیا» بعد از ظهر سهشنبه ۴ اسفندماه با حضور محمد سرافراز، رئیس سازمان صداوسیما برگزار شد. در این مراسم که عوامل سریال پربیننده «کیمیا» از جمله جواد افشار(کارگردان) و محمدرضا شفیعی(تهیهکننده) حضور داشتند، رئیس رسانه ملی با اهدای لوح تقدیر و هدایایی از عوامل این سریال قدردانی کرد. در این مراسم خانواده شهید باقری از جمله شهدای مدافع حرم نیز حضور داشتند که زینب دختر کوچک این شهید که از مخاطبان پر و پا قرص این سریال بود، هدیه سرافراز را از گلوریا هاردی، بازیگر فرانسوی سریال که نقش آزاده را ایفا میکرد، دریافت کرد. در این مراسم محمد سرافراز ضمن برشمردن ویژگیهای سریال «کیمیا» گفت: ما به خط داستانی اهمیت میدهیم و معتقدیم آثار بویژه سریالهای طولانی باید به صورت گروهی نوشته شوند. گروهی نوشتن منجر به تنوع داستان میشود و فضای قویتری برای کار رقم میزند. نویسنده با خلاقیت یک ایده را پایهگذاری میکند اما نوشتن فیلمنامه به صورت گروهی جذابتر است و فیلمنامه قویتری را به تولید میرساند. وی افزود: یکی از دغدغههای اصلی صداوسیما تولید فیلمنامههای قوی است. فیلمنامه دو بال برای پرواز میخواهد. یکی داستان جذاب و گیرا و دوم محتوا و مضمون تا به موفقیت برسد. سریال کیمیا طیف گستردهای از مخاطبان را در بر میگرفت و این مجموعه نشان داد گفتمان انقلاب اسلامی به راحتی از طریق مجموعههایی مثل کیمیا به طور غیر مستقیم قابل ترویج است. سرافراز اظهار داشت: یکی دیگر از برجستگیهای سریال کیمیا این بود که محوریت داستان برعهده یک زن بود که در نقشهای مادری، همسری و خواهری نقش پررنگی داشت و باعث گیرایی داستان شد. در این مراسم رضا کیانیان، حسن پورشیرازی، محمدرضا شریفینیا، محمدرضا شفیعی، جواد افشار، مهدی پاکدل، آزیتا حاجیان، مهرآوه شریفینیا و گلوریا هاردی صحبت کردند. کیانیان در این مراسم عنوان داشت: عشق بخش مهمی از زندگی مردم است و یک عامل برای جذابیت سریالهای ما. امیدوارم این عامل حذف نشود. من در آبادان و خرمشهر تیم را همراهی نکردم اما لازم میدانم از مردم خوب این شهرها و اهالی کوچه بهبود تشکر ویژه کنم. آزیتا حاجیان موفقیت سریال را مرهون این دانست که مردم آن را از خودشان دانستهاند و به خاطر کمترین حذفیاتی که در طول سریال اعمال شده، از سرافراز تشکر کرد.
وطن امروز/نامه مجیدی به محمدحسین مهدویان
کارگردان فیلم «ایستاده در غبار»: امیدوارم در این مسیر استوار و خوب بمانی
فیلم «ایستاده در غبار» ضمن دریافت سیمرغ بهترین فیلم جشنواره سیوچهارم فیلم فجر تاکنون با تحسینهای بسیاری از اهالی سینما همراه بوده است و در جدیدترین واکنش رخداده همراه با اکران این اثر برجسته در برنامه «شبهای فیلم» که به همت انجمن سینمای انقلاب و دفاعمقدس این شبها در سینما فلسطین برگزار میشود، مجید مجیدی، کارگردان برجسته سینمای ایران طی نامهای نگاهش را به این فیلم و فیلمساز آیندهدارش؛ محمدحسین مهدویان اعلام داشت که در متن نامه وی آمده است:
«حسین مهدویان عزیز! سلام؛ خالصانه بگویم برایت از صمیم قلبم شادمانم و البته نگران. شادمانم چون بهخوبی و تمامقد توانستهای غبار فراموشی را از ساحت اسطورههای بیبدیل سرزمینم برداری. مردان بزرگی که زندگیشان تماشاییست و تو چقدر خوب و صادق این زندگی را به تماشا نشستهای. زندگی و تلاش مردانی که هرگز نخواستهاند به چشم بیایند و دیده شوند اما به خواست و اراده پروردگار فداکاریهاشان تماشاییتر شده است. این قهرمانان حالا در فیلم تو در مقابل چشمان ما راه میروند، لبخند میزنند و زندهاند، آشکارتر از همیشه، روشن و آفتابی. حسین جان! تو در این فیلم چیزهایی را دیدهای که خود به چشم ندیدهای و این دشواری کار تو را عیان میکند. اما حسین جان! نگرانیهایم کجاست... راستش را بگویم برای فرداهایت نگرانم. تو اولین گامهایت را استوار و متین برداشتهای اما میدانم و امیدوارم تو هم بدانی که دشوارتر از گام برداشتن در یک مسیر، ثبات قدم در راهی است که در پیش گرفتهای. در این خلوص ماندن دشواری فرداهای تو است. اسطورهها و قهرمانان سرزمینمان به گواهی همین فیلمت ماندهاند و استوارند. امیدوارم در این مسیر تو نیز استوار و خوب بمانی. با احترام».
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com