کد خبر: ۳۱۸۴۵۷
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار:

اشعاری در مدح پیامبر اکرم(ص) و امام صادق(ع)



آن را که به جز قرب خدا هیچ ندارد
هنگام بلا غیر دعا هیچ ندارد
پروانه پرش سوخت و من یاد گرفتم
عاشق‌شدنم غیر بلا هیچ ندارد
از لکنتم ایراد نگیرید؛ بِلالم
دل مایه‌ی قرب است، صدا هیچ ندارد
باید به مقامات نظر داشت؛ نه اسباب
موسی همه کاره‌ست، عصا هیچ ندارد
از جانب گیسوی نگار است که خوشبوست
از ناحیه‌ی خویش صبا هیچ ندارد
اموال کریمان همه‌اش مال فقیر است
اصلاً چه کسی گفته گدا هیچ ندارد
هرکس که تو را دارد و در سینه ندارد...
مهر علی و فاطمه را... هیچ ندارد

***
بگذار که از فاطمه بهتر بنویسم
او را عوض فاطمه مادر بنویسم
بگذار که اول صلواتی بفرستم
تا نام تو را خوب معطّر بنویسم
تو پا بِگُذاری و منم سر بِگُذارم
تو پا بنویسی و منم سر بنویسم
در فکر بقیعم من اگر میل ندارم
بر گنبد خضرات کبوتر بنویسم
بگذار در این مرحله که جمله فقیرند
جبریل تو را فطرس دیگر بنویسم
تو گاه علی هستی و گه‌گاه محمّد
ماندم که علی یا که پیمبر بنویسم!
یکبار تو را خواندم و دوبار علی را
از ذات تو باید دوبرابر بنویسم

***
سرها همه خاک کف پایت؛ سر ما هم
پرها همه دنبال هوایت؛ پر ما هم
در قرب تو جبریل، پرِ سوخته دارد
زیر قدمت ریخته خاکستر ما هم
عیسی که نفس داشت و موسی که عصا داشت
خوب است ببیند که پیغمبر ما هم...
بر خاتم ما حک شده: «یا حضرت خاتم»
پس معجزه هم می‌کند انگشتر ما هم
گر آخر این زنده‌به‌گوری قدم توست
پس زنده‌به‌گور قدمت دختر ما هم
به فاطمه گفتی «بأبی أنت و امّی»
صد بار فدایش پدر و مادر ما هم
از لطف تو نام علی و فاطمه حالا
در مأذنه‌ها پر شده، از منبر ما هم

***
راضی شده بودیم به املای محمّد
اما نرسیدیم به معنای محمّد
هرآنچه که دارند رسولان، همه دارند
از معجزه‌ی خاک قدم‌های محمّد
مولاست همان رحمت امروز پیمبر
زهراست همان رحمت فردای محمّد
تفسیر کمالات جلالیِ علی بود
«لا حول و لا قُوّةَ الا»ی محمّد
این وحدت محض است و دوئیت به میان نیست
خوابید اگر «شیر خدا» جای محمّد
اسلام محمّد به جز اسلام علی نیست
منهای علی یعنی منهای محمّد
در آینه‌ی فاطمه دیده‌ست خودش را
بنشسته محمّد به تماشای محمّد

***
با جعفر صادق به روایات رسیدیم
با لطف روایات به آیات رسیدیم
عبد تو شدیم و سر سجّاده که رفتیم
دیدیم به مجموع عبادات رسیدیم
با واسطه ما پیش خداوند نشستیم
از راه توسّل به خداوند رسیدیم
در اصل تو «اللّه» مجسّم‌شده هستی
به ذات خداوند از این ذات رسیدیم
از ردّ قدم‌های تو تا خانه‌ی زهرا
یک‌دفعه، دو دفعه، نه به کَرّات رسیدیم
از گریه‌ی تو در وسط شعله‌ی خانه
به سوختن مادر سادات رسیدیم
ما خاک‌نشینان حرم، عرش‌نشینیم
از ارض بقیعت به سماوات رسیدیم

شاعر:علی اکبر لطیفیان
منبع: بولتن نیوز

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۱
امیر حسین
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۰:۴۶ - ۱۴۰۰/۰۹/۱۶
0
0
لطفا صوت این شعر را هم بگذارید ممنون
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین