به گزارش بولتن نیوز، گالریهای آران، زیرزمین دستان، هما و گلستان چهار گالری هستند که در گزارش این هفته گالریگردی به آنها پرداختهایم. آثار این نمایشگاهها با توجه به مدیاهای مختلف از تنوع موضوعی گوناگونی نیز برخوردارند. توجه به موضوع زمان، رویکرد به مسئله مکان به عنوان تداعیکننده خاطرات، جستن احساس نوستالژیک از میان اشیا و موضوع هویت انسان معاصر از جمله موضوعات این هفته گزارش گالریگردی است که در ادامه مرور میکنیم.
باقیمانده روز گالری آران
"باقیمانده روز" عنوان نمایشگاهی از آثار نقاشی سارا قنبری است. نقاشیهای قنبری که ترکیبی از چاپ، نقاشی و عکاسی است به گذشت زمان و خاطرات میپردازد. قنبری روایتهای خود از گذشت زمان و تغییر زدگی و آدمها را در تابلوهایی دو لتهای به تصویر کشیده است که در یکی گذشته و در دیگری حال که به معنای دیگر آینده تابلوی نخست است به تصویر کشیده شده است. این فضای معلق مخاطب را با خود همراه میکند زیرا او نیز به مانند هنرمند و هر انسان دیگری در جهان خاطراتی دارد که برای او ماندگار هستند.
این بخش ماندگار از گذشته که همواره در روان آدمی باقی میمانند نیز در نقاشیهای سارا قنبری نیز کاملا قابل مشاهده هستند، هنرمند آنچه مربوط به گذشته است را روی برگها و گلها نقاشی کرده، از آنها عکس گرفته و بر پس زمینه چاپی اثر خود افزوده است؛ به این ترتیب در لته دوم همان برگ نقاشی شده اما خشک شده گذر زمان، پیر شدن، مهاجرت کردن، بلوغ، جدایی و مفاهیمی از این دست را به فراخور موضوع اثر به مخاطب نشان میدهد. به علاوه جای خالی آدمها زیر این برگهای خشک، دستی که بر بازوی دیگری باقی مانده اما پیکری ندارد، همه و همه مفهوم مورد نظر هنرمند از گذشت زمان و جدایی و فقدان را تصویر میکنند
قلب، نفت و وطن در گالری هما
"قلبم اینجاست ، کجا بروم؟" نامی است که حمزه فرهادی برای نمایشگاه حجم خود که در گالری هما برپا شده انتخاب کرده است. فرهادی با تلفیق چراغهای قدیمی با ادوات استخراج نفت، حجمهای را پدید آورده است که در یک وجود متحد میراث مادی و معنوی ایرانیان را به تصویر میکشند. چراغ با فرمهای سنتی خود و نفت با سابقهای که در صد و چند سال گذشته دارد برای هر ایرانی آشنا است هرچند برای فرهادی که هنرمندی اهل خوزستان است مفهوم نفت، حیاتبخشتر و آشناتر نیز هست. با این حال نفت در تاریخ معاصر نمادی از خوشبختی نیز هست، چه در اینجا چه در آن سوی جان روزگاری بود که داشتن و یافتن نفت مساوی با خوشبختی بود هرچند برای کسی که در گرمای تفته خوزستان زیست میکند این خوشبختی تنها به یک وهم شبیه است وهمی که شهر به شهر تسری پیدا کرده و تمام ایران را شامل میشود.
ویرانههای خاطرات در گالری گلستان
گالری گلستان در آخرین نمایشگاه خود مجموعهای از عکسهای حامد قصری را به نمایش گذاشته است. قصری برای شکل دهی به مجموعه خود خانههای خالی، قدیمی و نیمهویران را انتخاب کرده است، در این عکسها مکانهایی عمدتا رها شده و خالی از سکنه با قابهایی جامانده بر دیوار و وسایلی که زمان آنها را از کاربردی بودن تهی کرده است دیده میشوند. این مکانها دیگر برای زندگی مناسب نیستند و اشیای درون آنها نیز دیگر به کار کسی نمیآیند اما نکته اینجاست هنوز در آنها خاطراتی وجود دارد؛ گرچه این خاطره تنها در همان مکان باقی است و عکسهای روی دیوار دیگر برای هیچکس قابل شناسایی نستند.
خودویرانگری در گالری زیرزمین دستان
محمدحسین غلامزاده سه اثر حجمی خود را در مجموعهای با عنوان "خودویرانگری" در گالری زیرزمین دستان به نمایش گذاشته است. این حجمای فیگوراتیو که با ترکیبی از مواد مختلف ساخته شدهاند در شرایط و فضایی سوررئالیستی موضوع انسان معاصر را پیش میکشند. در حقیقت آنها به کلی استعاره درباره زندگی حرف میزنند، زندگی که انسان نخست آن را برای زیستن و ادامه حیات به شکلی اداره میکند اما پس از گذشت زمانی زیستن را فراموش کرده و با تکرار امور روزمره به ماشین شبیه میشود، ماشینی که وجوه انسانی از او سلب شده است، خود را نمیشناسد و به سمت ویرانی در حرکت است. نکته مهم درباره این سه اثر غلامزاده ارتباط معنایی آنها در فضای گالری با یکدیگر است، سه مجسمه در فضای کوچک گالری زیرزمین دستان در امتداد هم هستند، معنایی را آغاز و به انجام میرسانند و ماجرای این از خود بیگانگی را برای مخاطب بازگو میکنند در عین حال آنها از یکدیگر مستقل نیز هستند و هریک به شکل مجزا میتوانند نمادی از خودویرانگری انسان معاصر باشند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com