کد خبر: ۲۹۴۰۹۱
تاریخ انتشار:
بسته روزانه بولتن نیوز در حوزه فرهنگ / اول مهر 94

فرهنگ در رسانه

آرمان، آفتاب یزد، ابتکار، اعتماد، افکار، اطلاعات، ایران، تفاهم، جام جم، جوان، جمهوری اسلامی، حمایت، خراسان، راه مردم، حمایت، روزان، رویش ملت، سیاست روز، شرق، شهروند، قانون، قدس، کیهان، مردم سالاری، وطن امروز و همشهری روزنامه هایی هستند که روزانه به آن‌ها پرداخته و سعی می کنیم گلچینی از بهترین های آنها را در یک سبد فرهنگی به خدمت شما عرضه کنیم.

گروه فرهنگی - امروزه رسانه ای نیست که فعالیت داشته باشد و به مقولات فرهنگی توجهی نکندچه اینکه فرهنگ و رسانه دو روی یک سکه بوده و اصلاً نمی‌توان دم از کار رسانه ای زد ولی مقولات فرهنگی را نادیده گرفتدر این شرایط، یکی از مهمترین رسانه‌هایی که از قدیم الایام و به طور مدام، موضوعات فرهنگی را مورد بررسی قرار داده است، روزنامه‌ها بودندتا جایی که بعید است تا امروز روزنامه منتشر شده باشد که هیچ بهره ای از فرهنگ نبرده باشد.

به گزارش بولتن نیوز، در روزگار ما نیز روزنامه های موجود با گرایشات سیاسی و فکری گوناگون، دست به این کار زده و در قالب‌های مختلف، به مسائل فرهنگی می پردازنداما نکته اینجاست که این همه تولیدات فرهنگی منتشر شده در روزنامه‌ها برای دیده شدن پا به این جهان گذاشته اندبه عبارت دیگر، مطلبی که دیده نشود گویی اصلاً تولید نشده استاما آیا با حجم انبوه سایت‌ها و مجلات و روزنامه‌ها و رسانه‌های مختلف دیگری که وجود دارد، می‌توان به همه آن‌ها پرداخت و مطالب شان را از نظر گذراند؟ جواب معلوم است…

فرهنگ در رسانه

به همین دلیل ما در بولتن نیوز سعی کرده‌ایم تا از این به بعد و در قالب صفحه«فرهنگ در رسانه»به بازخوانی و بازنشر اصلی‌ترین مطالب فرهنگی روزنامه‌ها بپردازیمبه عبارت دیگر، «فرهنگ در رسانه»تلاشی است برای تبلور روزانه تراوشات فرهنگی روزنامه های کشورتا به این طریق، حداقل اصلی‌ترین مقولات فرهنگی که در روزنامه‌ها منتشر شده است، توسط مخاطبین دیده شودالبته ما از همین جا، دست همکاری خود را به سمت همگان دراز کرده و از همه کسانی که تمایل دارند به انحای مختلف در این زمینه به ما کمک کنند، دعوت می‌کنیم تا در کنار ما، به ارتقای صفحه«فرهنگ در رسانه»کمک کنند.

آرمان، آفتاب یزد، ابتکار، اعتماد، افکار، اطلاعات، ایران، تفاهم، جام جم، جوان، جمهوری اسلامی، حمایت، خراسان، راه مردم، حمایت، روزان، رویش ملت، سیاست روز، شرق، شهروند، قانون، قدس، کیهان، مردم سالاری، وطن امروز و همشهری روزنامه هایی هستند که روزانه به آن‌ها پرداخته و سعی می کنیم گلچینی از بهترین های آنها را در یک سبد فرهنگی به خدمت شما عرضه کنیم.

*****

آرمان/خانه انیمیشن تاسیس شود

رئيس آسيفا بيان كرد در ديدار با رئيس سازمان سينمايي درخواست كرديم تا خانه انيميشن هرچه سريعتر تاسيس شود. روانبخش صادقي رئيس انجمن سينمايي فيلمسازان انيميشن ايران (آسيفا) در گفت‌وگو با مهر با اشاره به ديدار با حجت‌ا... ايوبي رئيس سازمان سينمايي روز دوشنبه ۳۰ شهريور ماه، گفت: اين جلسه با حضور هيات‌مديره انجمن سينمايي فيلم‌سازان انيميشن ايران از جمله احمد عرباني، اسماعيل شرعي، علي نوري اسكويي و من، به همراه دو پيشكسوت حوزه انيميشن از جمله اكبر عالمي و ابوالفضل رازاني برگزار شد. وي ادامه داد: در اين جلسه به موارد مختلفي در حوزه انيميشن اشاره شد و حجت‌ا... ايوبي به عنوان رئيس سازمان سينمايي به تمام موارد دقت كرده و براي اجرايي شدن برخي از آنها دستوراتي را صادر كرد. همچنين از روز گذشته رئيس سازمان سينمايي به عنوان عضو افتخاري آسيفا انتخاب شد و به زودي كارت عضويت او در اين انجمن صادر مي‌شود. اين انيماتور با اشاره به لزوم تاسيس بنياد انيميشن كه از سال‌ها پيش در دست پيگيري بود، بيان كرد: در اين جلسه اشاره شد كه اين موضوع دوباره مورد توجه قرار گيرد تا شايد بتوانيم اين بنياد را در حوزه انيميشن تاسيس كنيم، در همين راستا تصميم گرفته شد تا زماني كه بنياد انيميشن در كشور تاسيس شود، دپارتمان انيميشن در مركز گسترش سينماي مستند و تجربي كه قرار است به زودي نام آن به «مركز ملي انيميشن و مستند» تغيير كند، به كار خود ادامه دهد.

فرهنگ در رسانه

ايجاد جشنواره‌اي براي انيميشن

وي با اشاره به برگزاري جشنواره انيميشن در كشور، توضيح داد: راه‌اندازي جشنواره بين‌المللي انيميشن در استانداردهاي جهاني از ديگر پيشنهادهاي ما به رئيس سازمان سينمايي بود كه قرار شد در دستور كار برگزاري اين جشنواره در بودجه سال ۹۵ قرار گيرد. صادقي گفت: برگزاري كارگاه‌هاي آموزشي با حضور اساتيد خارجي از ديگر پيشنهادهاي ما به رئيس سازمان سينمايي در حوزه انيميشن بود كه با تاييد حجت‌ا... ايوبي قرار شد هر تعداد كارگاه آموزشي با اساتيدي كه انتخاب مي‌كنيم، با حمايت مدرسه ملي سينما در كشور برگزار شود. وي با بيان اين مطلب كه محمد حيدري، دبير جشنواره فيلم فجر نيز در اين جلسه حضور داشت، بيان كرد: از رئيس سازمان سينمايي درخواست كرديم تا با توجه به اينكه در حوزه انيميشن هيچ جشنواره‌اي برگزار نمي‌شود و صحنه رقابت مناسبي براي هنرمندان در اين عرصه وجود ندارد، بخشي با نام جايزه بهترين انيميشن را در جشنواره فيلم فجر قرار دهند و قرار شد اين مساله مورد پيگيري قرار گيرد. رئيس آسيفا در ادامه با اشاره به نياز انيميشن به ايجاد بازارهاي جديد، توضيح داد: ايجاد بازار جديد براي انيميشن بويژه در حوزه سريال مي‌تواند در صنعت انيميشن بسيار تاثيرگذار باشد كه از جمله اين بازارها مي‌توان به توليد مجموعه‌هاي انيميشن براي شبكه نمايش خانگي اشاره كرد و اين طرح نيز مورد توجه رئيس سازمان سينمايي قرار گرفت.

جام سفالي شهر سوخته ثبت جهاني شود

وي تاكيد كرد: قرار شد توليدات انيميشن به صورت مجموعه‌هاي مختلف آماده شده و بعد از اينكه کپی رایت آن از سوي شبكه نمايش خانگي خريداري شد در دسترس عموم قرار گيرد. همچنين پيشنهاد داديم تا جام سفالي شهر سوخته به عنوان قديمي‌ترين تصوير متحرك در يونسكو به نام ايران به ثبت رسد، البته اين مساله در آسيفاي بين‌المللي مورد قبول است و آن را تاييد مي‌كنند. اين هنرمند توضيح داد: تاسيس خانه انيميشن البته در كنار خانه سينما از ديگر پيشنهادهاي ما در اين جلسه بود، همچنين درخواست كرديم تا شرايطي فراهم شود تا خانه نورالدين زرين‌كلك به‌عنوان يكي از پيشكسوتان حوزه انيميشن خريداري شود، كه رئيس سازمان سينمايي قول بررسي اين مساله را داد. صادقي در پايان تاكيد كرد: اميدوارم موارد پيشنهاد شده به رئيس سازمان سينمايي در حوزه سينماي انيميشن مورد توجه قرار گرفته و پيگيري‌هاي لازم در اين زمينه صورت گيرد.

آفتاب یزد/بدرقه یک روزنامه‌نگار با اهالی هنر و رسانه؛ منصور ملکی نمرده‌، ادای مردن را درمی‌آورد!

فرهنگ در رسانه

مراسم تشییع پیکر یک منتقد و روزنامه‌نگار پیشکسوت، صبح روز گذشته سه‌شنبه، 31 شهریور ماه با حضور جمعی از هنرمندان و ‌روزنامه‌نگاران برگزار شد. به گزارش ایسنا، پیکر مرحوم حسن (منصور) ملکی که روز یکشنبه بر اثر ایست قلبی، دار فانی را وداع گفت، از مقابل تالار وحدت به سمت قطعه نام‌آوران بهشت زهرا(س) تشییع شد. در این مراسم خسرو سینایی (کارگردان)، شمسی فضل‌اللهی (بازیگر پیشکسوت سینما، تلویزیون و رادیو)، رامبد جوان (مجری برنامه خندوانه)، منصور ضابطیان (مجری رادیو هفت) و جمعی دیگر از دوستدارانش در عرصه روزنامه‌نگاری حضور داشتند. اجرای این مراسم را عباس غفاری - از فعالان رسانه‌ای تئاتر و از اهالی رادیو - بر عهده داشت. در ابتدای این مراسم غفاری با تسلیت به خانواده مرحوم حسن ملکی، طی سخنانی گفت:‌ مهر ماه سال 1321 در محله تجریش تهران فرزندی به دنیا آمد که نام او را حسن نهادند. او در خانواده‌ای بزرگ و فرهنگی ملکی به دنیا آمد، حسنی که ما او را منصور صدایش می‌کردیم. او منتقد، پژوهشگر و معلم بود. در ادامه این مراسم خسرو سینایی، کارگردان پیشکسوت سینما در سخنانی کوتاه اظهار کرد: شرمنده‌ام از اینکه خیلی نمی‌توانم صحبتی کنم جز اینکه بگویم فقدان بعضی آدم‌ها برای آن‌هایی که خیلی او را می‌شناسند دردناک است. منصور ملکی هم درگذشت. جایش در اینجا خالی است. از همین جا به خانواده مرحوم ملکی و فرزندان هنرمند و پر از عشقش تسلیت می‌گویم. آن گونه که منصور ملکی را می‌شناختم انسان شریف، مسئول و متعهدی نسبت به آنچه که انجام می‌داد، بود. او همیشه شرافت قلم را حفظ می‌کرد و هرگز با شخص من تعارف نداشت و هر زمان که هر یک از کارهایم را دوست نداشت با من حرف نمی‌زد. او همیشه می‌گفت فیلم «در کوچه‌های عشق»‌ام را دوست دارد. منصور با عشق زندگی کرد و پشتیبان خانواده‌اش بود. همسر هنرمند او پری ملکی است. او از جان و دل برای خانواده‌اش مایه گذاشت. جایش همیشه خالی خواهد بود و همیشه در ذهن‌ها به عنوان یک انسان شریف و مسئول خواهد ماند. شمسی فضل‌اللهی - بازیگر پیشکسوت - از دیگر سخنرانان مراسم تشییع پیکر حسن ملکی بود. وی در ابتدای سخنانش بیان کرد:‌ درود و تسلیت هر دو با هم. من و منصور ملکی با یکدیگر آشنایی قلم نداشتیم و از تئاتر با هم آشنا شدیم. او همیشه عاشق این دریای پرجوش هنر بود. من یک سال از او بزرگترم. سال 1341 بود که به طور کلی می‌خواستم از سینما بیرون بیایم و کار تئاتر را شروع کنم. من به همراه حسن ملکی در دو نمایش با عناوین «آهن» و «گلدسته» که کار خانم خجسته کیا بود بازی داشتیم و آن زمان به یاد دارم که نقد خوبی هم راجع به این دو نمایش توسط جلال آل احمد و کریم امامی نوشته شد. این دو نمایش آن زمان از مدرن‌ترین نمایش‌های تئاتر بود که به سختی با تماشاچی ارتباط برقرار می‌کرد و کسی در آن زمان چندان آشنایی با این گونه نمایش‌ها نداشت. روحش شاد. در ادامه این مراسم منصور ضابطیان، مجری تلویزیون در سخنانی کوتاه خاطرنشان کرد: خیلی سخت است که در چنین روز غم‌انگیزی در پایان تابستان یک خبر خوب بدهم و آن خبر خوب این است که منصور ملکی نمرده است بلکه ادای مردن را درمی‌آورد اما ما امروز آمده‌ایم با منصور ملکی که ادای مردن را درمی‌آورد، خداحافظی کنیم. اکنون به خانواده وی تسلیت می‌گویم و همچنین در عین حال تبریک می‌گویم که نام ملکی را یدک می‌کشند. در این مراسم توکا ملکی، دختر مرحوم حسن ملکی گفت: قرار است بزرگداشتی برای پدرم در خانه هنرمندان برگزار شود اما فعلا زمان برگزاری این بزرگداشت مشخص نیست. وی همچنین درباره‌ دلیل فوت پدرش اعلام کرد که پدرش ناراحتی ریوی داشته و چند سالی بیمار بود اما روز یکشنبه، 29 شهریورماه براثر ایست قلبی در آستانه 73 سالگی‌ درگذشت.

آفتاب یزد/تفاوت کتابفروشی‌های امروز با فروشگاه‌های سنتی دیروز؟

فرهنگ در رسانه

شاید شما هم این روزها عکس‌های بسیاری که از کتابفروشی‌های مختلف دنیا در صفحات مجازی و گروه‌های مسنجری منتشر می‌شود را دیده باشید. کتابفروشی‌هایی که هرکدام یا به دلیل نوع معماری یا نوآوری یا خلاقیت در چیدمان مورد توجه قرار می‌گیرند. کتابفروشی‌های معتبر دنیا در یک رقابت همیشگی سعی دارند هرچه بیشتر فضای کتابفروشی خود را به گونه‌ای ایجاد کنند که خریداران در آن احساس آسایش کنند. با اندکی تامل متوجه می‌شویم که امروزه کتابفروشی‌ها از آن فضای زمخت و خشک سنتی کتابفروشی‌های سابق فاصله گرفته اند و هر کدام سعی می‌کنند با به کارگیری شگردهای خلاقانه فضایشان را در رقابت با کتابفروشی‌های دیگر بهتر کنند. امروزه فضای کتابفروشی و نوع ارتباط مخاطبان با آن فرق کرده است. کتابفروشی‌ها از حالت فروشگاه صرف درآمده و به عبارتی به پاتوق اهل مطالعه و هنر و ادب درآمده اند. مکانی که کتاب دوستان در آن جمع می‌شوند، کتاب‌های جدید را می‌بینند، تبادل نظر می‌کنند، از فضای زیبای آن مکان لذت می‌برند و احیانا چای یا قهوه‌ای می‌نوشند. در این گزارش سعی کرده ایم نگاهی داشته باشیم به قابلیت‌های کتابفروشی‌ها و اینکه چگونه می‌توانند تنها یک فروشگاه کتاب نباشند. به گزارش ایسکانیوز، گاردین چندی پیش در گزارشی به معرفی 10کتاب فروشی برتر جهان از نگاه کتاب دوستان پرداخت. با نگاهی به ویژگی‌های این کتابفروشی‌ها می‌توان به چند نکته مشترک در موفقیت آنها عنوان کرد. برای مثال کتابفروشی شهرکتاب پورتلند در آمریکا در صدر این فهرست قرار دارد. این کتابفروشی آنقدر بزرگ است که برای سهولت کار مشتریان خود نقشه‌ای تهیه کرده تا در آن گم نشوند! برخلاف کتابفروشی‌های معمولی این کتابفروشی از تمام کتاب‌های دنیا کتاب دارد. علاوه بر این این محل کافه‌ای دارد که مشتریان می‌توانند در آن استراحت کنند و همچنین کامپیوترهای آنتیک را به نمایش گذاشته است. نمونه دیگر کتابفروشی آکواآلتا در ونیز ایتالیا نیز در صدر این فهرست قرار دارد. در این کتابفروشی از قایق‌ها و کرجی‌های مستعمل به عنوان قفسه‌های کتابفروشی استفاده شده است. در این کتابفروشی هم کتاب‌های نو هست و هم کتاب‌های مستعمل. در این کتابفروشی از کتاب‌ها به عنوان مبلمان استفاده می‌شود و این امر شامل دایره المعارف‌های قدیمی نیز می‌شود. علاوه بر این ویژگی‌های بصری، کارهای دیگری نیز برای جذب مخاطبان و حضور آنها در کتابفروشی‌ها انجام می‌شود. از جمله برگزاری جشن امضای نویسندگان و شاعران محبوب در کتاب فروشی هاست که بر سر این موضوع هم کتابفروشی‌ها رقابت می‌کنند و هرکدام سعی می‌کنند نویسنده معروف تری را به کتابفروشی خود دعوت کنند. این امر البته چندین سال است در ایران نیز مطرح شده و کم کم کتابفروشی‌ها در ایران نیز سعی کرده اند علاوه بر غنای محتوایی کتابفروشی خود، بر جاذبه‌های بصری نیز بیفزایند تا مخاطبان احساس آرامش بیشتری داشته باشند. در معروف ترین نمونه آن را در ایران شاید بتوان به شهر کتاب اشاره کرد. شهر کتاب با داشتن شعبات فراوان در سرتاسر کشور به گونه‌ای تصور سنتی از کتابفروشی‌ها در ایران را شکسته است و با داشتن کافه در کنار کتابفروشی‌ها و همچنین فروش اقلام فرهنگی در کنار کتاب‌ها بسیار در جذب مخاطب موفق عمل کرده است. از دیگر راه‌های جذب مخاطب و علاقمند کردن مردم برای حضور در کتابفروشی‌ها برگزاری نشست‌هایی با موضوعات مختلف و با حضور اشخاص سرشناس و محبوب است. این موضوع به صراحت نشان داده شده که تاکید هرچند کوچک یک شخصیت محبوب مثل بازیگرها یا نویسنده‌ها یا خواننده‌ها یا مترجمان معروف و محبوب به سرعت در فروش بیشتر یک کتاب موثر خواهند بود. علاوه بر افزایش خرید کتاب از سوی مردم و بیشتر شدن سرانه مطالعه مباحثی که با حضور این افراد سرشناس در این فضا شکل می‌گیرد، معمولا مباحث خوبی هستند و با انعکاس در رسانه‌ها کم کم می‌توان از آن فضاها به عنوان تریبونی برای بیان مشکلات و معضلات فرهنگی استفاده کرد. و در ضمن با آشنا شدن قشر فرهنگی و نویسنده‌ها با این مشکلات می‌توانند فرهنگسازی کنند و برای جاانداختن این مسائل در ادبیات موثر باشند. نمونه روشن در این امر کتابفروشی آینده است که صبح‌های پنجشنبه را اختصاص داده است به نشست با افراد سرشناس فرهنگی. در این نشست‌ها معمولا یک نویسنده، بازیگر، داستان نویس یا مترجم حضور پیدا می‌کند و از نزدیک با مردم به گفتگو می‌نشیند. این امر شاید در بدو امر تکراری به نظر برسد اما با جلوتر رفتن این نشست‌ها متوجه نوع انتخاب میهمانان این نشست و هدف گذاری‌ای که برای آنها شده است، می‌شویم. مثلا در یکی از نشست‌های این کتابفروشی پرویز کردوانی فعال محیط زیست و پدر کویرشناسی ایران دعوت شد. او در صحبت هایش به مشکل محیط زیست و کم آبی اشاره کرد. علی دهباشی برگزار کننده این نشست‌ها گفت که این امر از روی تعمدی بوده است. اینکه نویسنده‌های ما باد به موضوع محیط زیست و کم آبی توجه داشته باشند و با حمایت‌های خود و استفاده از این مضامین به ایجاد فرهنگسازی بپردازند. دهباشی در خصوص موضوع محیط زیست و انعکاس آن در ادبیات فارسی می‌گوید: متاسفانه توجه به محیط زیست موضوعی است که در جریان ادبیات ما به آن توجه نمی‌شود. نویسندگان و روشنفکران ما فکر می‌کنند این موارد چیزهای جالبی نیستند و باعث سروصدایی نمی‌شوند. دهباشی ادامه می‌دهد: در کل جهان نویسندگان و روشنفکران در صف اول مبارزه با آلودگی محیط زیست و حفظ آن هستند. نویسندگان و روشنفکران ما در ایران نیز باید بیایند و این جریان را بین مردم ببرند. وی همچنین با اشاره به موضوع اهمیت محیط زیست و انعکاس آن در کار نویسندگان می‌گوید: این امر یک موضوع کاملا ملی است. باید از یک نگاه فراجناحی و به دور از جناح بندی‌های سیاسی به آن نگاه شود. دهباشی در پایان با اشاره به ادامه دار بودن این اقدامات اظهار می‌دارد: مسلما برنامه‌های دیگری نیز در این زمینه داریم که به زودی خبر آن را خواهیم دادیم. این اقدامات ما و دعوت از امثال کردوانی مسلما با نیت مطرح کردن معضلات محیط زیستی و کم آبی است و اقدامات دیگری نیز در دست داریم. این که علی دهباشی تاکید می‌کند که برنامه‌های دیگری نیز در این زمینه دارند نشان دهند توجه مناسب اهالی فرهنگی و سیاست گذاران در یک راه درست است. راهی که تا پیش از این به هیچ وجه دیده نمی‌شد و مهجور مانده بود.

فرهنگ در رسانه

در ادامه این اقدامات کتابفروشی هنوز نیز که کمتر از چند ماه از افتتاح آن می‌گذرد توانسته با برگزاری این نشست‌ها علاوه بر جلب مخاطب و مطرح کردن کتابفروشی خود به گونه‌ای تریبونی برای مطرح کردن مشکلات و مسائل فرهنگی باشد. هرچند 4-5 جلسه بیشتر از این نشست‌ها نگذشته اما در صحبت با مدیر این انتشارات به این نکته پی بردیم که این کتابفروشی نیز سعی دارد با شکستن ساختار سنتی کتابفروشی‌ها فضای جدیدی را در عرصه فرهنگی خلق کند. این موضوع در نوع چیدمان این کتابفروشی هم مشخص است و فضایی را ایجاد کرده که مراجعان احساس راحتی داشته باشند. همچنین مجید شهرابی در این باره می‌گوید: این کتابفروشی سه ماه است که افتتاح شده و مکان آن در طبقه دوم یک ساختمان واقع شده است و مانند کتابفروشی‌های دیگر که ویترین دارند در معرض دید نیست. لذا سعی کرده فضای صمیمانه‌ای را ایجاد کند تا مشتریان در آنجا احساس راحتی کنند لذا برای رونق این مکان ما تصمیم گرفتیم این مکان را تبدیل به یک پاتوق فرهنگی کنیم تا اینکه صرفا مکانی برای دادوستد کتاب باشد. یکی از مواردی هم که به نظرمان در راستای این امر می‌توانست به ما کمک کند دعوت از نویسنده‌ها و مترجمان و اهالی فرهنگ است که می‌تواند این فضا را به مکانی برای رویارویی مخاطبان با اهالی فرهنگ کند. وی ادامه می‌‌دهد: دلیل دیگرمان نیز این بود که یک اتفاق فرهنگی رخ دهد و جایی باشد که آدم‌های فرهنگی به دور از هرگونه ضوابط رسمی با دوستداران و اهالی فرهنگ ارتباط داشته باشند. وی درخصوص معیار انتخاب مهمان‌های این جلسات نیز معتقد است: ما در هر جلسه هدفی را دنبال می‌کنیم و براساس هدفی که داریم مهمانان را انتخاب می‌کنیم. مثلا جلسه‌ای برای ترجمه می‌خواستیم داشته باشیم دیدیم آقای پوری در بحث ترجمه شعر مناسب هستند یا درباره ترجمه داستان می‌خواستیم صحبت کنیم دیدیم آقای کاوه میرعباسی مناسب هستند یا در نمایش آقای امجد و چرمشیر و در سینما و فیلم نامه نویسی که آقای سعید عقیقی قرار هست تشریف بیاورند. خوشبختانه دوستان هم همکاری کردند و دعوت ما را قبول کردند. شهرابی درباره استقبال مخاطبان می‌گوید: ما جلسه اول را با 14، 15نفر شروع کردیم اما آخرین جلسه‌ای که هفته پیش بود حدود 60نفر حضور داشتند.لمس از نزدیک کتاب و بودن در فضایی که کتاب هست باعث نزدیک شدن مخاطبان به کتاب می‌شود و ارتباط آنها را بیشتر خواهد کرد. درنهایت همه این کارها برای این است که کتاب به مردم و مردم به کتاب نزدیک شوند. کتابفروشی‌ها معمولا به گونه‌ای هستند که وقتی مردم وارد آنها می‌شوند احساس غریبی می‌کنند. آنها که کمتر کتاب می‌خوانند خجالت می‌کشند و کتابخوان ترها هم به نحوی دیگر لذا ما فضا را به گونه‌ای درست کرده ایم که مخاطب اینجا راحت باشد و کتابفروشی را برای خود بداند.

فرهنگ در رسانه

فرهنگسازی و ترویج روحیه کتاب خوانی امروز در جهان امری فراحوزه‌ای است. از آنجایی که امروزه در هر عرصه موسیقی و سینما اشخاصی پیدا شده اند که به نوشتن روی آورده اند، لذا ایجاد فرهنگ کتابخوانی و همچنین استفاده از مضامین جدید و به روز و مشکلات جامعه نیازمند یک عزم همگانی است. از ناشران گرفته تا هنرمندان می‌توانند با محل اجتماع قرار دادن کتابفروشی‌ها علاوه بر تشویق مردم به کتاب خوانی در رونق این فضاها نیز موثر باشند. کتابفروشی‌های دیگر نیز می‌توانند با الگو قرار دادن این جریان و مشاهده بازخورد مثبت آن در میان مخاطبان به این مهم روی آورند.

افتاب یزد/کسب اعتبار و درآمد از خانه‌ ادیبان

بازسازی خانه اخوان ثالث ماهیت آنرا تغییر داده است، خانه صادق هدایت سال‌هاست حال و روز خوبی ندارد، سرنوشت خانه جلال آل احمد و سیمین دانشور با توجه به تجربه‌های گذشته مبهم است، خانه فروغ فرخ‌زاد، پروین اعتصامی و نیما یوشیج سرنوشت مشابهی دارند... به گزارش ایسنا، این تازه سرنوشت محل‌های زندگی آن دسته از ادیبان سرزمین شعر و ادب است که قبلا تخریب و تحریف نشده است. اما کمی آن‌طرف‌تر، در سرزمین نظامی‌های چکمه‌پوش روس، خانه‌های ادیبان، محملی برای کسب اعتبار و درآمد در جامعه و ویترین تمدن و فرهنگ ملی است. کشور روسیه، بزرگترین کشور جهان است که تقریبا به‌اندازه‌ یک دور کره‌ زمین عرض دارد و مرزهایش از یک‌سو تا نزدیکی کانادا و از سوی دیگر تا ژاپن کشیده می‌شود. علاوه بر سیبری، جنگ جهانی دوم و کمونیزم و سرانش، جهانیان این کشور را بیشتر با شهرهای مسکو و سنت‌پترزبورگ می‌شناسند. مشخصه بارز این شهرها نیز موزه‌ها و ساختمان‌های قدیمی آنهاست که در این میان، خانه‌- ‌موزه‌ها و مجسمه‌های چهره‌های ادبی و هنری روس ازجمله موسیقیدانان ‌شان، سهم قابل توجهی دارد. این درحالی است که در کشور ما، مجسمه‌های مشاهیرمان نیز شبانه مفقود می‌شوند. در شهر مسکو، علاوه بر ساختمان‌های عظیم‌الجثه‌ موسوم به هفت‌خواهران، درواقع محوطه‌ میدان سرخ و اطراف آن بیش از هر جای این پایتخت اروپایی جاذبه‌ گردشگری دارد. در این میان، خیابان آربات که به شانزلیزه‌ روسیه معروف است و شبیه آن در شهرهایی چون استانبول و کره‌ جنوبی نیز وجود دارد، از شهرتی بسیار برخوردار است. این خیابان که آن را قدیمی‌ترین خیابان مسکو و نیز قدیمی‌ترین خیابان پیاده‌روی جهان نیز می‌دانند، مقر زندگی شاعران، نویسندگان و موسیقیدانان به نامی بوده که حتی پس از چند قرن، هویتش حفظ شده و اکنون نیز معبر هنری و صنایع دستی مسکو به‌شمار می‌رود. از بناهای معروف این خیابان، خانه- موزه‌ «الکساندر پوشکین»، شاعر پرآوازه‌ قرن 19 روسیه است که پس از ازدواج با همسرش ناتالی و قبل از دوئل معروفی که به مرگش منجر شد، چند هفته در آن زندگی کرده است. پوشکین که در کنار پتر کبیر و لنین، سومین شخصیتی است که بیشتر از هر فرد دیگری مجسمه‌اش را در روسیه می‌بینید، شاعر آزادی ‌خواه ضد تزار بوده که گفته می‌شود وقتی بر اثر مسئله‌ای ناموسی توسط یک افسر خارجی به دوئل دعوت می‌شود، با وجود غیرقانونی بودن دوئل در آن زمان، از رقابتش جلوگیری نمی‌شود. زیرا تزار معتقد بوده که اگر هم کشته نشود، به‌خاطر انجام عمل غیرقانونی، زندانی‌اش خواهند کرد. درنهایت هم در دوئل مجروح شده، پس از چند روز می‌میرد. در حال حاضر تنها خانه او در مسکو در اواسط و برِ خیابان آربات، حفظ و به موزه‌ پوشکین تبدیل شده است. همچنین به‌مناسبت 200 سالگی این شاعر محبوب روس‌ها، مجسمه‌ای از او و همسرش در مقابل خانه‌ شماره 53 خیابان آربات نصب و خود، یک جاذبه گردشگری مسکو شده است.

فرهنگ در رسانه

کمی آن ‌سوتر نیز علاوه بر خانه‌ ملینیکوف، مجسمه‌ «بولات اکودژاوای» - شاعر، آهنگساز، و رمان‌نویس – بر سر خیابانی فرعی قرار دارد که به کوچه‌ شامل خانه‌ او منتهی می‌شود. مجسمه‌ نویسندگانی چون «نیکلای گوگول» نیز از دیگر جاذبه‌های گردشگری شهر مسکو محسوب می‌شود. اما این جریان در شهر سن‌پترزبورگ که گفته می‌شود شمالی‌ترین شهر بالای یک میلیون نفر جمعیت جهان است، پررنگ‌ تر هم می‌شود. آپارتمان پوشکین که در کنار کانالی در نزدیکی مجموعه‌ موزه‌ هرمیتاژ (کاخ تابستانی کاترین کبیر) قرار دارد، امروزه در قامت موزه، پذیرای گردشگران از نقاط مختلف جهان است. البته مجسمه‌ای از پوشکین در مقابل موزه‌ هنرهای معاصر پوشکین نیز نصب است که عده‌ای در سایت‌های فارسی‌زبان، آن‌را به‌اشتباه، به‌عنوان خانه‌ پوشکین ثبت کرده‌اند. آپارتمان پوشکین در سنت‌پترزبورگ نیز به‌شکل موزه‌ای از وسایل شخصی این شاعر به نام و روایتی از زندگی تراژیک او حفظ شده است. همچنین در یکی از خیابان‌های منشعب از سر دیگر خیابان معروف نووسکی که آن‌هم به‌نام پوشکین نامگذاری شده نیز مجسمه‌ یادمان او در میدان‌گاهی قرار دارد.

فرهنگ در رسانه

خانه «آنا آخماتوآ» – شاعر دوره‌ حکومت استالین – و همسرش نیکلای پونین که از مبارزان آن زمان بوده نیز در نزدیکی آپارتمان پوشکین اما در باغی به‌نسبت مجلل قرار دارد. این موزه هم روایت زندگی این شاعر شناخته‌شده را به مخاطب ارایه می‌کند. اما در سوی دیگر خیابان چندکیلومتری و البته محوری نووسکی در سنت پترزبورگ و در نزدیکی خیابان و مجسمه‌ یادمان پوشکین، خانه‌ «فئودور داستایووسکی»، نویسنده‌ای است که در میان مخاطبان ایرانی یکی از مشهورترین روس‌هاست. در خانه‌ او نیز که در نبش دو خیابان فرعی قرار گرفته، علاوه بر کلاه و بارانی و دیگر وسایل شخصی، میز نویسندگی داستایووسکی را هم با ادوات نگارش او از نزدیک می‌توان دید. این درحالی است که جای جای این دو شهر مهم روسیه، سردیس‌ها و تندیس‌های شاعران، نویسندگان، موسیقیدانان و البته قهرمانان ملی روسیه در تاریخ این کشور، به چشم می‌خورد تا به ذهن مخاطبان این‌گونه القا کند که روسیه را تنها با ویژگی‌های نظامی‌اش نباید شناخت، بلکه به‌ واسطه‌ ادبیات و هنر، به تمدنش نیز باید توجه کرد.

ابتکار/اول مهرماه سالروز تولد «حسین منزوی» غزلسرای معاصر؛شاعر ˝عشق همیشه˝

او در اول مهر سال 1325 در شهر زنجان و خانواده‌ای فرهنگی زاده شد. در سال ۱۳۴۴ وارد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران شد. سپس این رشته را رها کرد به جامعه‌شناسی روی آورد اما این رشته را نیز ناتمام رها کرد. اولین دفتر شعرش "حنجره زخمی تغزل" در سال ۱۳۵۰ با همکاری انتشارات بامداد به چاپ رسید و با این مجموعه به عنوان بهترین شاعر جوان دوره شعر فروغ برگزیده شد.

"با عشق در حوالی فاجعه"، "از شوکران و شکر"، "با سیاوش از آتش"، "از ترمه و تغزل" و "از کهربا و کافور" از آثار این شاعر معاصر است.

در وصف منزوی گفته‌اند که او "شاعر عشق همیشه" است. با این حال، خودش می‌گفت: "هرچند پایگاه تغزل را عشق و عاشقی دانسته‌اند، ولی به گمان من، تغزل می‌تواند هر نوع حدیث نفسی را دربربگیرد حتا اگر اجتماعی و عرفانی باشد".

فرهنگ در رسانه

او می‌افزاید: "در شعر هیچ الگویی نداشته‌ام، ولی به حافظ، مولوی، سعدی و خیام ارادت داشته ام. نیما، شاملو، فروغ و نادرپور نیز برایم بسی عزیزند". منوچهر آتشی منزوی را پرنده‌ی بی‌قرار غزل و قربانی فرشته‌ی بی‌رحم شعر معرفی می‌کرد و او را به‌نوعی، بنیان‌گذار شیوه‌ی دیگری از تغزل می‌دانست که تغزلی بدیع و چشمگیر در غزل داشت.

به‌اعتقاد آتشی، شعرهای منزوی تا کتاب دوم شعرهای خوبی بودند، اما به‌مرور زمان نقاهت روح او به شعرش نیز سرایت کرد و شعرش را دچار نوعی کم‌جانی کرد. محمود مشرف آزاد تهرانی (م. آزاد)هم حسین منزوی را از نوآوران غزل معاصر می‌دانست که غزل را با مایه‌های شعر نو بیان می‌کرد.همچنین محمدعلی بهمنی سهم بزرگی از غزل امروز را متعلق به حسین منزوی می‌داند. سهیل محمودی نیز به استفاده منزوی از دستاوردهای شعری نیما اشاره دارد. او به غزل‌های سایه (هوشنگ ابتهاج ) اشاره می‌کند که رگه هایی از این تاثیر را به نمایش می‌گذارد و سپس به شعرهای منوچهر نیستانی اشاره می‌کند که دستاوردهای نیما در آن حضوری درخشان دارد. شاعر مطرح معاصر می‌افزاید: "حسین منزوی این روند را به خوبی ادامه داده است و وی را می‌توان یکی از درخشان ترین شاعران بعد از دهه پنجاه دانست ."

محمودی سپس به شاعرانی مثل دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی و سیمین بهبهانی اشاره می‌کند و منزوی را در کنار این دو از بزرگان شعر معاصر برمی شمرد. سهیل محمودی معتقد است که منزوی ظرافت زبان و رندی را از حافظ گرفته ، در کنار آن عاشقانه و شادمانه سعدی را افزوده و همه این‌ها را با دست افشانی صوفیانه مولانا به خوبی آمیخته بود.

او می‌افزاید: "او گذشته را به خوبی از نگاه امروز می‌دید."و همایون خرم با نام بردن از بهار، رهی ‌معیری، هوشنگ ابتهاج و شهریار به عنوان کسانی که تحت تاثیر موسیقی بوده‌اند، حسین منزوی را هم در کنار این شاعران قرار داده که سخت تحت تاثیر موسیقی بوده و این به روانی و موسیقایی بودن کلامش کمک زیادی کرده است.

ابتکار/انتظامی تشریح کرد؛شرایط ویژه حمایت از رسانه‌های دفاع مقدسی ابزاردست سیاسیون نباشید

معاون مطبوعاتی ارشاد در نشستی با فعالان رسانه‌ای حوزه دفاع مقدس گفت: کمک کنیم که دیگران هم نتوانند از مایی که با نیت پاک به میدان آمده‌ایم به عنوان ابزاردست سیاست‌ورزی‌ها استفاده کنند.

ششمین نشست از سلسله نشست‌های راهبردی فرهنگ ایثار با موضوع «نقش رسانه‌ها در ترویج فرهنگ ایثار» با حضور حسین انتظامی معاون مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پیش از ظهر دیروز سه‌شنبه ۳۱ شهریورماه در محل دبیرخانه شورای عالی ترویج و توسعه فرهنگ ایثار و شهادت برگزار شد.

فرهنگ در رسانه

انتظامی در این نشست و پس از طرح مباحثی از سوی فعالان رسانه‌ای در حوزه ایثار و مقاومت گفت: نکاتی که طرح شد را یادداشت‌ برداری کردم و حتما آن‌ها که مرتبط به حوزه کاری ما باشد را پیگیری می‌کنیم اما در تکمیل این دغدغه‌ها باید نکاتی را توجه داشته باشیم.

معاون مطبوعاتی ارشاد در ادامه گفت: ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و دفاع مقدس منهای مباحث تشریفاتی، برای همه ما یک نیاز است. این فرهنگ باعث صیانت‌های شخصی می‌شود و به همین دلیل هم نباید نگاه مناسبتی به آن داشته باشیم. محدود کردن تلاش‌ها برای ترویج فرهنگ دفاع مقدس هم در یک هفته خاص اساسا اثربخش نخواهد بود.

مراقب باشیم فرهنگ مقاومت دولتی نشود

معاون مطبوعاتی در بخش دیگری از صحبت‌هایش به برخی درخواست‌ها از سوی فعالان رسانه‌ای اشاره کرد و گفت: باید مراقبت کنیم که ترویج فرهنگ مقاومت تبدیل به امری دولتی نشود. در مفاهیم مبنایی هر جا که کار دولتی و حکومتی شود حتما لطمه خواهد خورد. البته که دولت و حکومت باید بسترسازی‌های لازم را انجام دهند اما اگر رویدادهای مانند نیمه شعبان و یا هیات‌های مذهبی را به نهادهای دولتی واگذار کنیم قطعا آنها را از ذات خود دور کرده‌ایم. فرهنگ ایثار و دفاع مقدس هم دقیقا از همین جنس است.

وی افزود: ما باید توجه داشته باشیم در ترویج فرهنگ ایثار و شهادت به مولفه‌های اصلی دوران دفاع مقدس بازگردیم. یکی از همین مولفه‌ها هم این بود که هیچ مرز و خط‌کشی‌ای میان نیروها در دفاع مقدس نبود. شاید اختلاف نظر سیاسی وجود داشت اما در میدان عمل همه در کنار هم بودند. آن روزها خود افراد مراقبت می‌کردند تا سیاست‌زده نباشند.

انتظامی ادامه داد: در این حوزه نباید بداخلاقی صورت بگیرد. انحصار و اینکه کسی بگوید من فقط بلندگوی این فرهنگ هستم عین بداخلاقی است. در ماجرای شهدا غواص هم همه دیدیم که چقدر کشور به لحاظ روانی و اجتماعی پاک شد چراکه هیچ مرزی وجود نداشت و هیچ انحصاری در فضا نبود. به همین دلیل باید کمک کنیم که دیگران هم نتوانند از مایی که با نیت پاک به میدان آمده‌ایم به عنوان ابزاردست سیاست‌ورزی‌های خود بهره برداری کنند. وی تاکید کرد: البته این حرف‌ها به معنای بد بودن سیاست نیست اما باید پذیرفت که قواعد سیاست متفاوت از فرهنگ است.

فرهنگ در رسانه

تربیت خبرنگار تخصصی حوزه ایثار و دفاع مقدس

معاون مطبوعاتی ارشاد در ادامه با تاکید بر لزوم بهره‌برداری از ظرفیت شبکه‌های اجتماعی درباره درخواست یکی از فعالان رسانه‌ای حاضر در نشست پیرامون تربیت خبرنگار تخصصی در حوزه ایثارو دفاع مقدس گفت: ما حتما باید به فکر تربیت نیروی متخصص در این حوزه باشیم هرچند معتقدم ما در دیگر حوزه‌ها هم هنوز خبرنگار تخصصی نداریم.

انتطامی افزود: درباره حوزه ایثار و شهادت ما خوشبختانه انجمن روزنامه‌نگاران دفاع مقدس را داریم که دوستان ما هم در آن هستند و می‌توانیم به همین منظور همین ظرفیت را در راستای تربیت نیروی متخصص تقویت کنیم.

وی در بخش دیگری از صحبت‌های خود درباره تسریع روند صدور مجور برای رسانه‌ها گفت: درباره کلیه درخواست برخلاف گذشته که روند رسیدگی به درخواست‌ها بسیار طولانی بود حالا این روند نهایتاً ۵ ماه به طول خواهد انجامید و بازهم مطابق آنچه پیشتر اعلام شده بود درخواست‌های مرتبط با ۷ حوزه معرفی شده که فرهنگ ایثار و شهادت هم شامل آن می‌شود از اولویت برخوردارند و بدون نوبت مورد رسیدگی قرار خواهند گرفت.

معاون مطبوعاتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در پایان تاکید کرد: درخواست‌های طرح شده در این نشست تا آنجا که در حیطه وظایف ما باشد حتما پیگیری و نتایج آن اعلام خواهد شد.

ابتکار/اولین خبرهای رسمی از یک هیات منتشر شد؛

رقابت 10 فیلم ایرانی برای معرفی به اسکار

نخستین گزارش هیات معرفی فیلم ایرانی به فرهنگستان علوم و هنرهای سینمایی منتشر شد.

فرهنگ در رسانه

طبق اعلام بنیاد سینمایی فارابی؛ جلسات هیات معرفی فیلم ایرانی به فرهنگستان علوم و هنرهای سینمایی جهت رقابت در رشته اسکار بهترین فیلم خارجی زبان در حال برگزاری است. این جلسات در روالی مسبوق به سابقه، با میزبانی بنیاد سینمایی فارابی و تعامل مستقیم با خانه سینما و سازمان سینمایی و امور سمعی و بصری، سازماندهی شده است.

فرشته طائرپور (تهیه کننده) و محمد بزرگ نیا (کارگردان)، شهرام جعفری‌نژاد (منتقد فیلم و مدیر مسئول و سردبیر مجله «صنعت سینما»)، سید روح الله حسینی (مدرس دانشگاه و مدیر مدرسه ملی سینما)، شادمهر راستین (فیلمنامه نویس)، رسول صدرعاملی (کارگردان)، محمدرضا هنرمند (کارگردان)، آرش امینی (مدیر کل امور بین‌الملل سازمان سینمایی) و امیر اسفندیاری (معاون بین الملل بنیاد سینمایی فارابی) در سال جاری در این کمیته عضویت دارند.

علیرضا تابش مدیر عامل بنیاد سینمایی فارابی در نخستین جلسه این هیات طی سخنانی با خوشامدگویی و ابراز امتنان از همکاری مطلوب خانه سینما و همچنین قبول این مسئولیت مهم از سوی اعضاء گفت: بنیاد سینمایی فارابی طی مکاتباتی با سازمان سینمایی کشور و خانه سینما پس از دریافت اسامی فیلمهای حائز شرایط و اعضای معرفی شده جهت عضویت و حضور در این هیات، مقدمات برگزاری جلسات "هیات معرفی فیلم ایران به فرهنگستان علوم و هنرهای سینمایی" را فراهم کرد. او با اشاره به برگزاری جلسات این هیات طی 21 سال اخیر افزود: با توجه به تثبیت این روال به عنوان روشی کارآمد از سال 1373، موفقیت‌های سینمای ایران در این آوردگاه بزرگ صنعت سینما در سراسر دنیا، غیر قابل انکار است. در ادامه این جلسات، اعضاء هیات ، مقررات موجود را مورد بازخوانی قرار دادند. بر اساس این مقررات، فیلم‌های مورد بررسی باید حائز شرایطی چون «تولید در خارج از ایالات متحده با دیالوگ‌هایی اساسا به زبانی غیر انگلیسی»، «نخستین اکران عمومی در کشور مبداء در فاصله زمانی یک سال گذشته (9 مهر 1393 تا 8 مهر 1394) به مدت یک هفته متوالی به قصد منفعت مالی تهیه کننده و صاحب سالن سینما»، «برخورداری از شرایط اکران و تبلیغ بر مبنای عرف پذیرفته در صنعت سینما»، «عدم هر‌گونه پخش عمومی پیش از آغاز اکران سینمایی (به استثناء نمایش‌های غیر انتفاعی فرهنگی)» و «ارائه گواهی کشور معرفی کننده مبنی بر حضور اتباع و یا مقیمان کشور معرفی کننده در مقام عوامل خلاق تولید و مولف فیلم» است.بنا به مقررات فرهنگستان، لزومی به نمایش عمومی فیلم معرفی شده در ایالات متحده نیست.

امیر اسفندیاری که بر اساس رای اعضاء کمیته در مقام سخنگو برگزیده شده است، خاطرنشان کرد: «هیات انتخاب پس از بازخوانی مقررات و بررسی ابتدایی فهرست کلیه فیلم‌های اکران شده در فاصله زمانی مورد نظر که از سوی معاونت ارزشیابی و نظارت دریافت شده است، با بحث در خصوص نظرگاه‌های خود و همچنین عوامل مهم در معرفی نماینده شایسته، 10 فیلم از مجموعه 58 عنوان به نمایش در آمده را جهت بررسی دقیق‌تر در دستور کار قرار داد. این ده فیلم به ترتیب حروف الفبا عبارتند از:«خداحافظی طولانی» ساخته فرزاد موتمن، «در دنیای تو ساعت چند است؟» ساخته صفی یزدانیان، «رخ دیوانه» ساخته ابوالحسن داودی، «سیزده» ساخته هومن سیدی، «شیار 143» ساخته نرگس آبیار، «قصه‌ها» ساخته رخشان بنی اعتماد، «ماهی و گربه» ساخته شهرام مکری، «محمد رسول الله (ص)» ساخته مجید مجیدی، «ملبورن» ساخته نیما جاویدی و «من دیه گو مارادونا هستم» ساخته بهرام توکلی.»

فرهنگ در رسانه

اخبار تکمیلی در خصوص معرفی فیلم ایرانی به فرهنگستان علوم و هنرهای سینمایی متعاقبا از سوی بنیاد سینمایی فارابی اعلام خواهد شد.


اعتماد/در اختتاميه سومين جشنواره هنر براي صلح در نياوران

نشان صلح به رييس‌جمهور روحاني اهدا شد

اعتماد| سومين نمايشگاه «هنر براي صلح» در فرهنگسراي نياوران به اتمام رسيد. نمايشگاهي كه در آن نشان ويژه صلح به رييس‌جمهور داده شد. رييس دولتي كه با به توافق رساندن مذاكرات هسته‌اي بعد از سال‌هاي مديد، توانست بستر صلحي را در ايران و بخشي مهم از خاورميانه به وجود آورد كه همه اميدوار به ماندگاريش هستند. در اين مراسم همچنين «هاشورهايي براي صلح» اثر بزرگمهر حسين‌پور تكميل و رونمايي شد. تابلويي كه با مشاركت بازديدكنندگان در طول مدت برگزاري نمايشگاه و با نظارت اين كارتونيست خلق شده بود. رييس‌جمهور البته خودش در اين مراسم نيامده بود؛ اما معاون هنري وزارتخانه ارشادش آمده بود و همان طور كه از روحيه صلح‌طلبش برمي‌آيد، از صلح گفت و از نياز بشر به اين موهبت الهي.

فرهنگ در رسانه

«سيد عباس سجادي»، مديرعامل بنياد آفرينش‌هاي هنري نياوران در اين باره به «اعتماد» مي‌گويد: ‌«آقاي رييس‌جمهور در نخستين حضورشان در سازمان ملل متحد به موضوع مهم «جهان عاري از خشونت» اشاره داشتند و اين موضوع مورد عنايت همگان قرار گرفت. اميدواريم در دوران پساتحريم هم بتوانيم هويت ايراني و اسلامي را كه همان مهرورزي و صلح است به همگان نشان دهيم. ضمن آنكه يكي از ماموريت‌هاي اين مجموعه در حوزه آفرينش‌هاي هنري است كه در دوره جديد فعاليت‌هاي معاونت هنري وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي اين مهم سر لوحه كارما قرار گرفته است و ما نيز در دو سال گذشته چندين نمايشگاهي با موضوع صلح و با همكاري سازمان ملل، تشكل‌هاي مردمي و... در اين مجموعه برگزار شده است.»

در اين مراسم خيلي‌ها بودند از جمله «محمدعلي زم» كه در اين سال‌ها كمتر در مراسم رسمي حضور دارد و حالا هم معاون فرهنگي دبيرخانه مناطق آزاد است و هم رياست افتخاري شوراي سياستگذاري جشنواره هنر براي صلح را برعهده دارد. «مجيد ملانوروزي»، مديركل هنرهاي تجسمي وزارت ارشاد، «محمد درويش»، مديركل آموزش و مشاركت مردمي سازمان حفاظت محيط زيست، عليرضا مشايخي موسيقيدان و آهنگساز. «علي مرادخاني» - معاون هنري وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي- نيز سخنراني كرد و از صلح گفت: «انسان‌هاي علاقه‌مند به هنر و صلح هميشه كارهايي در اين خصوص انجام مي‌دهند. به هر روي خيلي‌ها مي‌دانند برگزاري نمايشگاه‌هايي از اين دست بسيار سخت است چرا كه موضوع برگزاري صلح است و هر قدمش بايد برپايه آن نگاه اصلي و بر اساس معيار‌هاي مشخصي باشد؛ اين روزها از صلح صحبت كردن كار راحتي است؛ اما فكر كردن و انديشيدن به آن اتفاقي است كه بشر به آن نيازمند است. در همه جاي دنيا شاهد رويدادهاي عجيبي هستيم. در كانون همه اين تناقضات چيزي به نام صلح و دوستي و آن نگاه مهربانانه قرار مي‌گيرد كه گم شده است و امروزه بشر به دنبال آن است. در واقع هنر در دنياي خودش بخشي از آرزوي انسان را برآورده مي‌كند.»

به گفته معاون هنري وزارت ارشاد، يكي از بخش‌هاي موفق در فعاليت‌هاي فرهنگسراي نياوران برگزاري نمايشگاه‌هايي با موضوع صلح بوده است: «هنر آرمان‌هايي را براي جامعه خودش به وجود مي‌آورد و ديدگاه‌ها را به سمت آن معطوف مي‌كند. اگر از اين منظر نگاه كنيم يك هنرمند متعهد مي‌تواند جامعه را از بسياري از نگراني‌ها خارج كند و اضطراب‌ها را كاهش دهد و نگاه مهربان و ديدگاهي امروزي براي آينده شكل دهد.»

فرهنگ در رسانه

در پايان اين مراسم و بعد از ارايه گزارش جشنواره توسط «فريدون فربد» دبير جشنواره هنر براي صلح، با حضور علي مرادخاني معاون هنري وزارت ارشاد و حجت‌الاسلام والمسلمين زم، نشان عالي هنر براي صلح به منتخبان اين دوره از جشنواره اهدا شد. «جلال ستاري» به پاس تلاش فراوان در راه اعتلاي فرهنگ، «عليرضا مشايخي» به پاس تلاش فراوان در راه اعتلاي هنر موسيقي، «سعيده قدس» به پاس تلاش فراوان در راه فعاليت‌هاي خيرخواهانه و توجه به كودكان و دكتر «حسن روحاني»» رييس‌جمهوري محترم دولت تدبير و اميد به پاس تلاش در راه گسترش فرهنگ گفت‌وگو، مدارا و صلح صاحب اين نشان شدند و نشان ويژه مقام محترم رياست‌جمهوري طي مراسمي به ايشان اهدا خواهد شد، هر چند «علي رضا مشايخي»- آهنگساز- از اين اتفاق اظهار تعجب كرد و گفته است: «خوشحالم كه امروز اين جشنواره در نياوران سومين دوره خودش را به اتمام رساند و فرهيختگان جامعه از ته دل با هم صحبت مي‌كنند. ما از آسايش و صلح دوريم و اميدوارم راه براي استقرار صلح هموارتر شود. برگزاري اين نمايشگاه‌ها بسيار ضروري است چرا كه ايجاد فرهنگ پايه اوليه صلح است.»

سومين دوره جشنواره هنر براي صلح با حمايت بنياد آفرينش‌هاي هنري نياوران و با ارايه بيش از ١٤٠ اثر در رشته‌هاي عكاسي، نقاشي، مجسمه و گرافيك در نگارخانه فرهنگسراي نياوران دوشنبه ٣٠ شهريور ماه به كار خود پايان داد.

اعتماد/اوليور استون، مصاحبه با پوتين و تاريخ ناگفته امريكا

فرهنگ در رسانه

«اوليور استون» كارگردان مشهور هاليوودي كه تمركزش بر ساخت فيلم‌هاي بحث‌برانگيز سياسي است مي‌خواهد فيلم مستندي درباره رييس‌جمهور روسيه بسازد و قصد مصاحبه با «ولاديمير پوتين» را دارد. اوليور استون در حال حاضر مشغول ساخت مستندي درباره رييس‌جمهور سابق اوكراين «ويكتور يانوكويچ» است. استون در مصاحبه با خبرگزاري‌ها گفت: «مصاحبه‌اي با آقاي يانوكويچ داشتم اما حالا مي‌خواهم با آقاي پوتين مصاحبه كنم. يانوكويچ انسان جالبي بود. او داستان (درگيري‌ها) را از ديد خود برايم تعريف كرد و من حرف‌هاي او را باور دارم.» استون در ادامه گفت: «براي صحبت‌هاي آقاي پوتين هم مستندي ديگر در نظر دارم.»اوليور استون نوامبر ٢٠١٤ اعلام كرد مي‌خواهد فيلم مستندي درباره ولاديمير پوتين كارگرداني كند. او گفته بود پوتين ديدگاهي متفاوت دارد كه امريكايي‌ها قادر به دركش نيستند و به همين خاطر از مصاحبه با او لذت خواهد برد. اما موضوع مورد علاقه اوليور استون، رويدادهاي بحث‌برانگيز اواخر قرن بيستم امريكاست. براي ساخت سريال مستند «تاريخ ناگفته امريكا» دوربينش را روايتگر ترور «جان اف. كندي»، جنگ ويتنام و حادثه يازدهم سپتامبر قرار داده است. تحقيق و بررسي استون براي ساخت اين مجموعه سبب شد متوجه استثمار و بهره‌برداري امريكا از خاورميانه شود. استون كه براي رونمايي كتاب جديدش درباره تاريخ امريكا در نشست مطبوعاتي شركت داشت، گفت: «وقتي تاريخ ناگفته امريكا را مي‌خواندم، چيزي كه مرا سرجايم ميخكوب كرد تاريخ دخالت‌هاي ما در منطقه خاورميانه بود؛ دخالت‌‌هايي كه به درگيري‌هاي زشتي منجر شدند.»در پي اين تحقيقات، استون متوجه دخالت‌هاي مقامات دولتي ايالت واشنگتن در دهه ١٩٣٠ در اين منطقه شد. اما استون خود معتقد است اين دخالت‌ها وقتي به اوج خود مي‌رسند كه رييس‌جمهور «جورج اچ. دبليو بوش» بعد از حمله‌اش به عراق در سال ١٩٩٠ صدها هزار نظامي امريكايي را براي آزادسازي كويت به اين كشور مي‌فرستد. استون در ادامه صحبت‌هايش گفت: «با فروپاشي اتحاد جماهير شوروي، منطقه خاورميانه محلي امن براي قدرت‌نمايي يك ابرقدرت بود. حالا، ما (امريكا) هرگز از اين موضوع بيرون نخواهيم آمد. به محض اينكه پاي ما به جايي باز شود، براي هميشه آنجا مستقر مي‌شويم. تمام منطقه خاورميانه را بي‌ثبات و هرج‌ومرج را مهمان اين منطقه كرد‌ه‌ايم. بعد داعش را مقصر هرج‌مرج‌هايي كه به پا كرديم مي‌دانيم.»استون تحقيقات و نوشتن فيلمنامه اين سريال را با همكاري «پيتر كوزنيك» انجام داده است. كوزنيك كارشناس حمله اتمي امريكا به ژاپن است؛ حمله‌اي كه پايان‌دهنده جنگ جهاني دوم بود. كوزنيك نيز در ادامه گفت: «همه اين درگيري‌ها براي نفت است. حتما آن برچسب را يادتان هست كه رويش نوشته بود: «نفت ما زير خاك آنها چه مي‌كند؟»«طمع مقامات دولتي واشنگتن به سوخت زمينه‌ساز اتحاد و همبستگي آنها با عربستان سعودي شد. همچنين سازمان اطلاعات امريكا (سيا) پشتيبان كودتا عليه نخست وزير ايران محمد مصدق در سال ١٩٥٣ شد... سبب تمامي اين آشفتگي‌ها ما بوديم و حالا يك نقشه نظامي بزرگ ريخته‌ايم تا اين آشفتگي‌ها را حل كنيم و البته كه راه‌حل نظامي هم جواب نمي‌دهد.»ممكن است ديدگاه‌هاي استون و كوزنيك مردم خاورميانه و ديگر كشورها را متعجب نكند اما اين مسائل در خود ايالات متحده امريكا هرگز مطرح نشده است. استون معتقد است: «امريكايي‌ها در حباب زندگي‌ مي‌كنند و دولت اطلاعات گلچين‌شده را به آنها مي‌دهد. دستگاه آموزش ‌و پرورش، سياستمداران و رسانه‌ها امريكا را به شكل چراغي كه مسير ثبات را نشان مي‌دهد و نيرويي كه خير و خوبي را براي جهان به ارمغان مي‌آورد به تصوير مي‌كشند. امريكايي بودن احساس خوبي دارد. وقتي امريكايي باشي احساس امنيت مي‌كني و خيالت از بابت درجه يك بودن اجناس مصرفي راحت است اما همه جاي دنيا دشمن داري. امريكايي درون يك پيله جاي دارد كه كشور بزرگي است و به دو اقيانوس راه دارد؛ كشوري كه مردمش هميشه زير سايه تهديد زندگي مي‌كند.»اوليور استون بزرگ‌شده نيويورك است و مي‌گويد معلم‌هاي تاريخ هميشه درباره چهره امريكا در تاريخ و در جهان اغراق مي‌كردند و او هرگز ابهامي در اين صحبت‌ها نمي‌ديده است: «من اين قسمت از داستان را كه بر «استثناگرايي امريكا» (تئوري كه معتقد است امريكا از ساير ملل پيشرفته‌تر است) تاكيد داشت فهميده بودم و اينكه همه امريكا را كشوري عاري از خودپرستي و سودمند براي تمامي كشورها مي‌دانند.»سال ١٩٦٧ اوليور استون داوطلبانه به ارتش پيوست تا در جنگ ويتنام شركت كند. از دو ناحيه مجروح و با ستاره برنز قهرماني از او تقدير شد. استون مي‌گويد: «وقتي از ويتنام برگشتم، گيج و منگ بودم و اصلا نمي‌فهميدم دليل جنگ امريكا با ويتنام چه بوده است؟»او شروع به پرسيدن سوال‌هاي ديگري كرد و درباره «عصر ترقي‌خواهي» مطالعه كرد و در همين حين در دانشگاه نيويورك فيلمسازي را زيرنظر «مارتين اسكورسيزي» ياد مي‌گرفت. بنابراين ايده‌هاي سياسي كه در ذهنش نقش بسته بودند سبب شد او در دهه ١٩٨٠ فيلمسازي را با درون‌مايه‌ها و موضوعات سياسي آغاز كند. فيلم‌هاي «سالوادور» (١٩٨٦)، «جوخه» (١٩٨٦)، «زاده چهارم جولاي» (١٩٨٩)، «جي. ‌اف. كي» (١٩٩١)، «نيكسون» (١٩٩٥) و «دبليو» (٢٠٠٨) آثاري هستند كه نقطه‌نظر استون درباره امريكا و سياستمدارانش را فاش مي‌كند.

اطلاعات/حضور چشمگیر سینماگران ایرانی در دومین جشنواره فیلم راه ابریشم

فوژو ، چین – خبرنگار اعزامی روزنامه اطلاعات : مراسم افتتاحیه دومین جشنواره فیلم راه ابریشم ، بعد از ظهر دیروز با حضور سینماگرانی از ایران و ۴۰ کشور در فوژوی چین برگزار شد.

در این مراسم عده ای از مسئولان فرهنگی چین به همراه نماینده سینمای هند که جشنواره امسال بخش ویژه خود را به سینمای این کشور اختصاص داده است،سخنرانی کردند.

فرهنگ در رسانه

دبیر جشنواره فیلم راه ابریشم با تاکید بر اهمیت ارتباط فرهنگی کشورهای آسیایی ، نقش سینما را در ایجاد هر چه بهتر این ارتباط یاد آور شد و افزود: کشورهای آسیایی می توانند با تقویت سینمای ملی و بومی خود زمینه ساز غنای فرهنگی مردم هنر دوست آسیا باشند.

نماینده سینمای هند نیز در این مراسم در سخنانی برنامه های هند برای تولید مشترک فیلم با چین و دیگر کشورهای آسیایی را برشمرد و با تاکید بر نقش دو کشور چین و هند در ارتقای سینمای آسیا به ویژه در عرصه اقتصادی و کمک به چرخه تولید در کشور های آسیایی تصریح کرد: سینمای هند و چین با صد ها میلیون تماشاگر سینما می توانند نقش موثری در ارتقای تولید فیلم در آسیا داشته باشند.

از سینمای ایران فائزه عزیز خانی کارگردان فیلم روز مبادا همراه با تهیه کننده و بازیگر فیلم ،ابوالحسنی تهیه کننده فیلم تهران ۱۵۰۰ و بابک کریمی بازیگر و کارگردان سینمای ایران در جشنواره حضور دارند.

مراسم افتتاحیه جشنواره که در قدیمی ترین نقطه شهر فوژو و در خیابانی که بیشتر یاد آور لاله زار تهران قدیم بود، برگزار شد .به مناسبت برگزاری جشنواره سالن سینمای مدرنی در این خیابان افتتاح شده است.

جشنواره فیلم راه ابریشم تا یکشنبه آینده در فوژو چین ادامه خواهد داشت.

ایران/«ایران» در گفت‌و‌گو با محمدعلی طالبی، فیلمسازِ سینمای کودک و نوجوان پرسید: زمان احیای سینمای کودک فرا نرسیده است؟

تنها چند روز به برگزاری جشنواره فیلم نوجوان همدان باقی مانده است. جشنواره‌ای که بخش کودک و نوجوان آن برای نخستین بار از همدیگر تفکیک شده است و همین مسأله باعث شد تا موافقان و مخالفان زیادی درباره این جدایی موضع بگیرند. واقعیت این است که حتی اگر بخواهیم با لحاظ کردن همین تفکیک در مورد این سینما صحبت کنیم، باید گفت سینمای کودک و نوجوان از رمق افتاده است و حال چندان خوشی ندارد. نگاهی به کارنامه این سینما در دهه ۸۰ تا نزدیک همین نیمه دهه ۹۰ نشان می‌دهد که نه تنها فیلم‌های تولیدی سینمای کودک قابل اعتنا نیست، بلکه ده‌ها فیلم اساساً موفق به اکران هم نشده‌اند. همه اینها نشان می‌دهد که سینمای کودک به چیزهایی خیلی بیشتر و مهمتر از جدایی بخش کودک و نوجوان احتیاج دارد تا دوباره بتواند نفسی بکشد و احیا شود.

محمدعلی طالبی از فیلمسازان ژانر کودک و نوجوان، فیلم‌های زیادی در این حوزه ساخته و موفقیت‌های بسیاری هم در جشنواره‌های بین‌المللی و داخلی کسب کرده است. او درباره بی‌مهری به سینمای کودک و نوجوان، ناامیدی فیلمسازان و بی‌توجهی مسئولان به «ایران» می‌گوید: مسائل مختلفی در این اتفاق دخیل است. سینمای کودک به لحاظ اکران دچار بی‌مهری شده است. علاوه بر فیلم‌هایی که در آرشیو مانده‌ هر ساله تعدادی فیلم برای نسل کودک و نوجوان تولید می‌شود که اجازه اکران نمی‌یابد و بالطبع مخاطبان این آثار که از تولیدات داخلی بی‌‌اطلاع هستند، تماشای برنامه‌های ماهواره‌ای را با تولیدات خارجی جایگزین می‌کنند.

فرهنگ در رسانه

این کارگردان می افزاید: توجه نکردن آموزش و پرورش به تولیدات سینمایی کودک و آموزش ندادن فرهنگ فیلم دیدن به کودکان از دیگر عواملی است که در این زمینه دخیل است. مسأله دیگری که نباید از آن غافل شد نبود قانون کپی‌رایت برای فیلم‌ها و سریال‌هایی است که برای کودکان تولید می‌شود و فیلمسازان به لحاظ حقوق مادی و معنوی هیچ ضمانتی برای تأمین منافع‌شان ندارند.

طالبی معتقد است مصائب و مشکلات موجود در حوزه فیلمسازی کودک و نوجوان، در ناامیدی فیلمسازان بی‌تأثیر نیست؛ اما با این حال امیدواری‌هایی هم دارد: امیدواریم با تشکیل شورای راهبردی تمام نابسامانی‌ها سروسامان منطقی بگیرد البته هر از گاهی یکسری راهکارها و برنامه‌ها برای سامان دادن به وضعیت سینمای کودک مطرح می‌شود که با جابه‌جایی دولت‌ها فراموش می‌شود و هیچ‌ چیز قابل پیش‌بینی نیست. بخش خصوصی هم آنقدر قدرتمند نیست که بتواند فیلم‌هایی در این زمینه تولید و اکران کند.

کارگردان فیلم «چکمه» دراین باره می‌گوید: این جشنواره تنها سکوی کمکی برای فیلم کودک و نوجوان است و باعث می‌شود پیرامون سینمای کودک و نوجوان بحث و گفت‌وگو شکل بگیرد و قدری از مهجوریت بیرون بیاید. بر این اساس برگزاری آن لازم و ضروری است و هر ساله باید اتفاق بیفتد. هر چند که برگزاری این جشنواره هر ساله با مشکلات بی‌شماری از جمله بودجه و تحریم همراه بوده است. البته تأثیرگذاری این تحریم فقط شامل حال افرادی بوده که کار فرهنگی و هنری می‌کردند و شامل حدود 80-70 درصد مردم کشورمان شد و نه 20درصدی که بالای یک میلیارد دلار پول دارند.

جدایی بخش کودک از نوجوان موضوعی است که طالبی هم موافقت چندانی با آن ندارد و نظرش این است که اگر هر دو در یک جشنواره باشند بهتر است. به اعتقاد او، این جداسازی دلایل مختلفی داشته است که یکی از آنها امکان دیده شدن آثار هر بخش به صورت مستقل و جدی گرفتن بخش نوجوان است. او در توضیحات بیشتر می افزاید: نسل نوجوان ما در این سال‌ها نادیده گرفته شده‌ است، در حالی که نیاز به آموزش و کار فرهنگی به واسطه سینما دارند. البته مشکلات مالی و امکانات و عوامل دیگر دست به دست هم داد تا این تصمیم‌گیری اتفاق بیفتد. با وجود این، نگاه من این است که جشنواره کودک و نوجوان باید در کنار یکدیگر برگزار شود. ضمن اینکه پیشنهادم این است که این جشنواره هر سال در یکی از شهرهای کشور و با در نظر گرفتن بودجه خاص از سوی شهرداری‌ها برگزار شود و مختص همدان و اصفهان نباشد.

فرهنگ در رسانه

این کارگردان سینمای ایران در پایان صحبت‌هایش در مورد شرایط برگزاری مجزای جشنواره کودک و نوجوان می‌گوید: شاید تولیدات‌مان به قدر نیاز نباشد، اما اگر برنامه‌ریزی مناسبی صورت بگیرد می‌توانیم در سال آینده یکسری تولیدات داشته باشیم که بتوانیم این دو جشنواره را به صورت مجزا برگزار کنیم. همان‌طور که گفتم پیشنهاد شخصی من این است که جشنواره مثل همه کشورها به صورت کودک و نوجوان برگزار شود. هر چند این تصمیم‌گیری دلیلی برای کوتاهی برگزار کنندگان آن نیست؛ بلکه آقای شجاع‌نوری و همکارانشان تلاش کرده‌‌اند با وجود همه کمبودها و مشکلات، جشنواره‌ای آبرومندانه ترتیب دهند. همین که با وجود این مشکلات جشنواره را حفظ کرده‌اند ارزشمند است.

ایران/گفت‌و‌گو با «صادق کرمیار» درباره آثار حوزه دفاع مقدس: عنصر تخیل در کارهای دفاع مقدس فراموش شده است

صادق کرمیار از جمله نویسندگان و کارگردانان فعال در حوزه کتاب و تلویزیون به شمار می‌آید که صاحب آثار متعددی در عرصه دفاع مقدس و جنگ است. کرمیار تبدیل مستقیم کتاب‌های خاطره نگاری به آثار سینمایی و تلویزیونی را کاری اشتباه می‌داند و معتقد است با این اقدام نتیجه کار شبیه مستندهای خالی از داستان و عنصر تخیل می‌شود. گفت‌و‌گوی کوتاه ما را با وی به مناسبت هفته دفاع مقدس بخوانید.

چه تعداد از کتاب‌هایی که در حوزه دفاع مقدس منتشر می‌شود ظرفیت کافی برای تبدیل شدن به فیلمنامه دارند؟

تمرکز اغلب کتاب‌هایی که در حوزه دفاع مقدس منتشر شده‌اند بر خاطره نگاری است. کتاب‌های خاطره نگاری آنقدر جذاب هستند که به عقیده من به تنهایی قابلیت تبدیل شدن به داستان را دارند. به واسطه همین جذابیت برخی به اشتباه فکر می‌کنند کتاب‌های خاطره نگاری به طور مستقیم قابل تبدیل به فیلمنامه هستند. این در حالی است که کتاب‌های مذکور در مرحله نخست باید به داستان تبدیل شده و بعد به صورت فیلمنامه نوشته شوند.

فرهنگ در رسانه

تبدیل خاطره‌ها به داستان برای جلوگیری از شباهت نتیجه نهایی کار به فیلم مستند است؟

بله. متأسفانه برخی گمان می‌کنند به واسطه جذابیتی که کتاب‌های خاطره نگاری دارند امکان تبدیل مستقیم آنها به فیلم سینمایی یا مجموعه تلویزیونی هست. این تصور اشتباه در نهایت منجر به آن می‌شود که حاصل کار به شکل فیلم‌های مستند درآید. خاطره‌ای که به داستان تبدیل می‌شود نشانه‌ها و کاراکترهایی دارد که در تبدیل به فیلمنامه به آن نیاز است. در شرایط فعلی مسئولان تلویزیون و سینماگران تمایل چندانی به ساخت فیلم و مجموعه‌هایی با محور دفاع مقدس ندارند.

این بی‌علاقگی به خاطر هزینه‌های بالای بازسازی‌ صحنه‌های جنگ ناشی می‌شود یا دلیل دیگری دارد؟

این مسأله از دو دلیل ناشی می‌شود؛ دلیل نخست همان بحث هزینه است که به آن اشاره کردید، در شرایط حاضر سینمای دفاع مقدس تقریباً تعطیل شده و در تلویزیون نیز چندان شرایط متفاوت نیست. قبل‌تر در تلویزیون گروهی با عنوان دفاع مقدس مشغول فعالیت بودند که مدتی ا‌ست آن گروه هم تعطیل شده است. درباره دلیل دوم باید گفت متأسفانه سینمای دفاع مقدس بیشتر به دست سازمان‌ها افتاده است. متولیان نهادها و سازمان‌ها نیز اغلب سلایق‌شان با سینماگران همخوانی ندارد که در نتیجه این تفاوت یا سینماگران با آنان همکاری نمی‌کنند یا اینکه حاصل کار مخاطبی نخواهد داشت.

بی‌توجهی اهالی هنر به دلیل نگرانی آنها از بازنگشتن سرمایه‌شان نیست؟

با گذشت سال‌های بسیار از جنگ جهانی اول و دوم هنوز هم در سینمای جهان کارهای مختلفی در این رابطه ساخته می‌شود که اتفاقاً با استقبال بسیار خوبی هم روبه‌رو می‌شود. به هیچ وجه این‌طور نیست که گمان کنید این فیلم‌ها اگر اصولی ساخته شوند گیشه نخواهند داشت.

جام جم/نمی‌توان از رادیو سکوت پخش کرد

فرهنگ در رسانه

وقتی پیچ رادیو را می‌چرخانید شاید آنچه بیشتر از هر چیزی گوش‌های شما را بنوازد، موسیقی است ؛ قطعاتی که چه در قالب میان برنامه، چه در قالب آرم، پیام بازرگانی یا به شکل مستقل پخش می‌شود و تعداد آن به حدود 40 هزار قطعه می‌رسد و باعث شده تا مدیران رسانه ملی در دو بخش دفتر موسیقی سازمان و همچنین معاونت صدا به فکر ساماندهی این موسیقی‌ها بیفتند. این اتفاق در خود دو رویداد را هم به همراه دارد ؛ یکی بررسی موسیقی‌های 30 سال گذشته و دیگری رعایت حق کپی‌رایت و خرید آنها از تولیدکنندگان.

به گزارش جام‌جم، نشست آغاز به کار واحد هماهنگی موسیقی رادیو به عنوان زیرمجموعه دفتر موسیقی و سرود صدا و سیما با حضور نسرین آبروانی معاون صدای رسانه ملی، محمد باقر معلم مدیر دفتر موسیقی و سرود صدا وسیما و جمعی از کارشناسان رادیو و دفتر موسیقی برگزار شد.

در ابتدای این نشست معلم درباره شکل‌گیری این شورا توضیح داد: رادیو قبلا شورایی داشت که به نام شورای پیام معروف بود و کارهایی را برای پخش در معاونت صدا مصوب می‌کرد ؛ اما زمانی که من به دفتر موسیقی آمدم، پیشنهاد کردم دفتر موسیقی رادیو در دفتر موسیقی سازمان شکل بگیرد و کارها با مرجعیت موسیقی پیش برود. چراکه رادیو بزرگ‌ترین مصرف‌کننده موسیقی در سازمان است و از انواع موسیقی با کلام و بی‌کلام استفاده می‌کند. تشکیل این دفتر به ما کمک می‌کند برخی مشکلات سابق و آن شورا مرتفع شود. به گفته معلم، او این موضوع را با آقای دکتر سرافراز رئیس محترم سازمان صدا و سیما نیز مطرح و ایشان از آن حمایت کرده‌اند.

اما نسرین آبروانی در این نشست با تاکید بر نقش مهم موسیقی در رادیو اظهار کرد: نمی‌توان از رادیو سکوت پخش کرد، پس باید فضای خالی میان برنامه‌ها با موسیقی پر شود. ما نیاز مبرم به قطعات نو داریم، از طرف دیگر با توجه به بودجه‌ای که در دفتر موسیقی داریم این کار چیزی شبیه رویاست.

معاون صدای رسانه ملی ادامه داد: تامین و خرید موسیقی همیشه در اولویت مدیران موسیقی بوده است و شورای موسیقی رادیو طی 15 سال کار خود آرشیو غنی را فراهم کرده که خوراک خوبی برای رادیوست.

فرهنگ در رسانه

او همچنین از مسئولان دفتر موسیقی صدا و سیما خواست تا آثار متعلق به 30‌سال گذشته را که غیرقابل پخش شده‌اند، بررسی کرده و به گردش موسیقایی رادیو بازگردانند؛ چرا که برنامه سازان جوان رادیو با این آثار آشنایی ندارند.

خبر خوش دیگری که در این نشست اعلام شد این بود که به گفته معلم از این به بعد موضوعاتی چون حق کپی رایت جدی گرفته می‌شود و حتی در خریدهای خارجی هم این موضوع لحاظ خواهد شد؛ اتفاقی که در صورت فراهم شدن اعتبار و زیرساخت‌های آن تحولی در بازار موسیقی به همراه خواهد داشت.

پخش سالانه 37 هزار و 800 قطعه موسیقی از رادیو

به گفته آبروانی، معاون صدای رسانه ملی شبکه پیام در هر 24 ساعت 110 قطعه موسیقی پخش می‌کند، شبکه آوا 105 قطعه و در کل شبکه‌های رادیویی 3000 قطعه موسیقی در ماه پخش می‌کنند، برآورد سالانه تعداد قطعات موسیقی هم که طی سال از شبکه‌های رادیویی مختلف پخش می‌شود، 37800 قطعه است.

جام جم/گفتگو با اولین مجری نابینای رسانه ملی: همسرم باید چشمهای مهربانی داشته باشد

«مسیح علایی» اولین مجری رسانه ملی است که توانسته با وجود نابینایی اجرای یک برنامه تلویزیونی را برعهده بگیرد. آن هم برنامه ای در حوزه معلولان که خانم مجری خودش از جنس آنهاست.

تصور یک برنامه تلویزیونی با مجری نابینا که نمی تواند جای دوربین ها را تشخیص بدهد و به اشاره افراد پشت دوربین واکنش نشان دهد کمی عجیب به نظر می‌رسد.

فرهنگ در رسانه

اما «پیام ابراهیم پور» تهیه کننده برنامه «نقطه های برجسته» این ریسک را پذیرفت تا در برنامه ای که در حوزه معلولان است، این بار خود مجری نیز هم جنس آنها باشد. تا گپ و گفت مجری و مهمان واقعی تر شود.

به بهانه پخش برنامه «نقطه های برجسته» از شبکه افق و جسارت «مسیح علایی» برای اجرای این برنامه با او یک قرار مصاحبه گذاشتیم تا او برایمان از سختی های کار اجرا و زندگی شخصی و دنیای پرکارش تعریف کند.

شاید برایتان جالب باشد اگر بدانید این برنامه در منزل شخصی خانم مجری تصویربرداری شده است. علایی بارها در حین ضبط برنامه برای مهمانانش چای دم کرده و شربت آماده کرده و به قول خودش همه چیز در این برنامه واقعی واقعی است.

نمی توانستم قبول کنم نابینا شدم

مسیح علایی متولد متولد ۲۲ مهر سال ۵۷ در تهران است. پدرش یکی از همافران ارتش بود. بنابراین از دوم ابتدایی با خانواده اش به دزفول رفت و دوم و سوم ابتدایی را در این شهر به مدرسه رفت.

کلاس سوم ابتدایی بود که پدرش در جمعه خونین حجاج در مکه به شهادت رسید تا از وجود پدر محروم شود.

بعد از آن به دلیل یک بیماری ژنتیکی در ۱۰ سالگی نور چشمانش رو به افول رفت و نابینا شد. بنابراین مجبور بود از چهارم ابتدایی برای ادامه تحصیل از مدرسه عادی به مدرسه نابینایان برود و خط بریل را یاد بگیرد: «من در مدت کوتاهی بخش عظیمی از بینایی ام را از دست دادم.

همین که اسم نابینا روی من می خورد و باید مدرسه نابینایان می رفتم برایم بسیار وحشتناک بود. آن موقع ها اکثر شب‌ها زیر پتو گریه می کردم.

وقتی به آن روزها فکر می کنم، می فهمم خیلی سخت با مشکلم کنار آمدم. یادم می آید مادرم سرکلاس کنارم می نشست تا به محیط جدید عادت کنم. خب من از یک مدرسه که هرکلاسش ۳۰ نفر دانش آموز داشت به مدرسه ای رفتم که هرکلاسش ۸ نفر بیشتر نبودند.

اما خوشبختانه معلم های بسیار خوبی داشتم که خیلی خوب برخورد می کردند. مادرم هم به این موضوع به شکل یک موضوع حاد برخورد نکرد و اجازه می داد کارهایی که دوست دارم ،مثل بیرون رفتن با دوستانم ، انجام بدهم.

اما دیگر دوستان نابینایم چنین اجازه هایی را نداشتند. همین عملکرد مادرم باعث شد که من نسبت به دوستانم مستقل تر باشم.»

دانشجوی ممتاز کارشناسی و معدل بالای ارشد

خانم مجری سال ۷۵ در رشته حقوق دانشگاه علامه طباطبایی قبول می شود و چهارسال بعد به عنوان دانش آموز ممتاز انتخاب می شود.

اما بعد از پایان تحصیل در دوره کارشناسی به علت مشکلات ناشی از نابینایی ادامه تحصیل را رها می کند تا وارد بازار کار شود.

«درس خواندن با شرایط ما خیلی سخت است. باید تمام کتاب‌ها را ضبط کنیم. مسیر رفت و آمد هم یکی دیگر از مشکلات است.

فرهنگ در رسانه

بعد از آن بلافاصله وارد بازارکار شدم و از آن زمان تا الان یکی از کارمندان صداوسیما هستم. در سیستم های ما نرم افزار مخصوص نابینایان نصب شده است. در استفاده از کامپیوتر هیچ مشکلی ندارم و همپای بقیه کار می کنم.»

خانم علایی سال ۸۵ دوباره هوس درس خواندن می کند و کنکور کارشناسی ارشد می دهد و «تفسیر اثری» دانشگاه قرآن و حدیث قبول می شود. در نهایت هم دوره کارشناسی را با معدل ۱۹/۲۵ به پایان می رساند.

گفتند مجری باید خودش معلول باشد

به گزارش مهر، خانم علایی پس از وارد شدن به صداوسیما و برخورد با بسیاری از تهیه کنندگان و برنامه سازان رسانه ملی همراه با ذوق شاعری و نویسندگی باعث شد تا پیشنهادات زیادی برای انجام کارهای مختلف سراغش بیاید اما علایی به جز چند مورد خاص که با حال و هوای شاعرانه خودش جور بوده از زیرشان در رفته است.

تا اینکه پایش به نقطه های برجسته باز می شود: «من چون خودم شاعر و نویسنده هستم و به ادبیات علاقه زیادی دارم بارها پیشنهاد اجرا برای برنامه های شعرخوانی و متونی ادبی داشتم.

حتی چندین مورد روی استیج اجرا داشتم. اما خودم هیچ وقت اجرا در تلویزیون را قبول نمی کردم. اما تهیه کننده برنامه «نقطه های برجسته» اصرار داشت حالا که این برنامه در حوزه معلولان است حتما یک معلول اجرای آن را به عهده بگیرد. به همین خاطر اجرای این کار را به من پیشنهاد دادند.

من ابتدا پیشنهاد آقای ابراهیم پور را رد کردم اما بعد احساس کردم خودم می توانم به عنوان یک معلول با این کار به جامعه معلولان کشور کمک کنم. برای همین اجرای این برنامه را قبول کردم.»

بسیاری از مردم تصورعجیبی از معلولان دارند

خانم علایی از نحوه به تصویر کشیدن معلولان در برنامه و سریال های تلویزیونی ناراضی است و معتقد است تلویزیون و رسانه ها تصویر درستی از معلولان ارائه نمی دهند و همین موضوع باعث سرخوردگی بسیاری از معلولان شده است: «در تلویزیون گاهی یک سری از معلولان با قابلیت های خیلی ویژه دعوت می کند.

مثلا نابینایی که با دست به هرچیزی رنگ آن را تشخیص بدهد. یا مثلا می گویند این نابینا از روی حرکت قدم‌ها می تواند بفهمد که آن آدم چه کسی است.

این موضوع کار را برای معلولانی که مثل من قابلیت ویژه ای ندارند سخت می کند. یا اینکه یک معلول و یا نابینا را طوری نشان می دهند که معلولیتش تقاص گناه خودش و یا خانواده‌اش است.

این موضوع را ۸۰ درصد مهمان های ما در نقطه های برجسته اشاره می کنند. برای همین ما در این برنامه سعی کردیم تصویر جدیدی از معلولان ارائه بدهیم.

مثل اینکه معلول مثل یک انسان عادی زندگی می کند و حتی کارهای شخصی خودش را می تواند انجام بدهد و از خود و خدایش هم راضی است.

گاهی اوقات هم جامعه فکر می کند معلول خیلی کارها نمی تواند انجام بدهد. مثلا دوستان خود من از برخی کارهای عادی من مثل میوه شستن، پذیرایی کردن تعجب می کنند.

باور کنید این کارها خیلی عادی است. اما جوری با معلولان رفتار می شود که انگار کار عجیب و غریبی انجام داده اند. برای همین در این برنامه ما دنبال معلول های عجیب و غریب نگشتیم.

معلولانی را آوردیم که مثل مردم عادی کارهای روزانه شان را انجام می دهند. مردم باید بدانند هرکاری که یک آدم عادی با حواس پنچگانه کامل انجام می دهد؛ یک معلول هم می تواند این کار را انجام دهد اما به روش خودش.

فرهنگ در رسانه

همه می توانند از پله های زندگی بالا بروند. اما یکی باید عصا دستش بگیرد. یکی باید از سطح شیب دار بالا برود و دیگری هم ممکن است عصای سفید لازم داشته باشد.»

فکر می کنند معلول نباید ازدواج کند

یکی از مشکلات معلولان از نظر خانم علایی ازدواج آنهاست و او دلیل این مشکل را همین تصورات غلط از معلولیت می داند: «همین الان وقتی از ازدواج یک فرد معلول صحبت می شود، می گویند: «وای مگه این خانم می تواند آشپزی کند و یا کارهای خانه را انجام دهد.»

من دوست نابینایی داشتم که آقایی به او علاقه مند شده بود. با این حال در جلسه خواستگاری به خانم گفته بود من فکر می کنم روی دیوارها یک عالمه میخ بزنم. بعد به این میخ ها طناب وصل کنم.

برای اینکه اگر خواستی از اتاق خواب به جایی بروی از طریق طناب بتوانی حرکت کنی. وقتی از نابینا تصویر یک ناتوان ارائه می دهیم همین می شود.

عده زیادی از من می پرسند که کارهای خانه را همسرت انجام می دهد؟ وقتی می گویم خیر خودم انجام می دهم.

تعجب می کنند. در نهایت ما در جایی کمک لازم داریم. مثلا خانه را جارو کنم یک قسمت کامل تمیز نشده باشد خب همسرم به من می گوید مثلا این قسمت یک مقدار آشغال مانده است. هیچ اشکالی ندارد.»

بحث به اینجا که می رسد از ازدواج خودش می پرسیم. خانم علایی می گوید «همسرم من را در محل کارم دید، خودش می گوید همانجا به من علاقه مند شد.

اما ابتدا می ترسیدم. چون هیچوقت باور نمی کردم کسی من را برای ازدواج بپسندد که خودش سلامت جسمی کامل و موقعیت اجتماعی خوب داشته باشد.

به خاطر اینکه تصور از یک معلول واقعا در اجتماع بد است. بسیاری هم معتقدند که معلولان باید فقط با کسی مثل خودشان ازدواج کنند. یا اصلا ازدواج نکنند.

من دوستان نابینای زیادی دارم که با اینکه موقعیت های فرهنگی تحصیلی و اقتصادی خوبی دارند، همگی با مشکل ازدواج روبرو هستند.

بنابراین ابتدا کمی می ترسیدم که این علاقه زود گذر باشد یا اینکه شاید خانواده اش مرا نپسندند و با من برخورد خوبی نداشته باشند.

اما واقعا همسرم خانواده ای بسیار محترم و منطقی دارد و در طول این ۹ سال زندگی مشترک آنقدر بامن خوب برخورد کردند که من شاید چنین برخوردی را در خانواده خودم نبینم.»

همه اتفاقات در نقطه های برجسته واقعی است

مسیح علایی اولین مجری نابینای رسانه ملی است. شاید قدم بزرگ او در این راستا باعث باز شدن این مسیر برای معلولان در رسانه ملی شود و دیگر معلولان مهمانان همیشگی این رسانه نباشند و خودشان روزی میزبان شوند.

اما علایی می گوید که قبل از نقطه های برجسته توقعش از اجرا کار راحتی بوده اما حالا معتقد است «اجرا» واقعا هنر است. «ابتدا فکر می کردم توفیق بیشتری در اجرا دارم. اما بعد از ضبط چند قسمت فهمیدم که اجرا واقعا هنر است.

حتی بارها می گفتم وای من نمی توانم ادامه بدهم. حس می کنم هنر و جسارت من در اجرا کم است. چون من خیلی با آدمها رودربایستی دارم. برای اینکه خودم شخصیت حساسی هستم. مدام در طول برنامه می ترسیدم که اگر این سوال را بکنم، شاید مهمانم ناراحت شود.

در برنامه ما هیچ هماهنگی با مهمان قبل از برنامه وجود نداشت و قرار بود همه چیز در حین برنامه اتفاق بیفتد. برنامه هم گپ و گفت دو معلول باهم است.

در بیشتر دوستی هایی که داشتم من شروع کننده دوستی نبودم و همیشه طرف مقابل پیش قدم می شد. اما در این برنامه برعکس بود و چون من مجری و میزبان بودم باید من یخ میهمانم را آب می کردم.

بنابراین گاهی حس می کنم خوب نبودم. بنابراین مطمئنم که اجرای این برنامه از عهده یک آدم عادی برنمی آمد و حتما باید یک معلول برنامه را اجرا می کرد.»

فرهنگ در رسانه

علایی می گوید در این برنامه همه چیز طبیعی است و هیچ فیلمی درکار نیست و اگر چیزی روی زمین می افتد و یا اینکه در پذیرایی از مهمان دچار اشتباه می شود این اتفاقات در حین ضبط رخ داده است و هیچ برنامه از پیش تعیین شده ای وجود ندارد ، در این برنامه هیچ چیز فیلم نیست.

لوکیشن این برنامه خانه و زندگی واقعی من است و همه اتفاقات در برنامه طبیعی است. اگر گاهی در پذیرایی از میهمان میوه از دستم می افتد و یا به جای چای معمولی، چای نعنایی دم می کنم همه اینها طبیعی است.

ولی روزهای اول ضبط برای یکی از مهمانم شیرموز درست کردم. که وقتی خواستم لیوان را توی سینی بگذارم روی زمین ریخت. چون اوایل برنامه بود دوست نداشتم این درکار قرار بگیرد.

ولی در خود برنامه شما می بینید که بارها من به اشیاء مختلف می خورم و آنها را می اندازم سریع مرتبشان می کنم گاهی اوقات هم نمی توانم این کار را انجام بدهم.

تهیه کننده هم جز در موارد اضطراری کات نمی داد. مثلا یکبار یک میوه از سینی من افتاد. تهیه کننده کات نداد تا اینکه مهمان من میوه را دستم داد.

تمام نقطه های برجسته زندگی عادی است و قرار است سبک زندگی با افراد معلول و نابینا را یاد بدهد. مثلا وقتی نابینا میوه تعارف می کند. شما اتو کشیده نباشید. قدری خم شوید و میوه را از روی ظرف بردارید.»

همسرم باید چشمهای مهربانی داشته باشد

وقتی از خانم علایی می پرسم که دلش برای چهره چه کسانی تنگ شده است و کنجکاو است چهره چه کسی را ببیند جواب های جالبی می دهد: «خیلی دلم برای دیده چهره پدر و مادرم تنگ شده است.

اما فکر می کنم اگر یک روز بینایی ام را به دست بیاورم سریع می پرم جلوی آینه تا چهره خودم را ببینم. چون دلم برای دیدن چهره خودم خیلی تنگ شده است.

خیلی دوست دارم چهره همسرم را ببینم. نه اینکه ظاهرش برایم مهم باشد نه. همسرم اگر زشت ترین مرد جهان هم باشد برایم اهمیتی ندارد.

ولی خب واقعا کنجکاوم چهره اش را بدانم البته یک تصویر ذهنی از چهره اش دارم. اما حس می کنم حتما چشم های مهربانی باید داشته باشد.»

وقتی از محدودیت های نابینایی می پرسم سریع می رود سراغ کتاب خواندن و اینکه چقدر دلش می خواهد کتاب بخواند.

«خیلی دوست دارم کتاب بخوانم اما نمی توانم. به خصوص اینکه من عاشق شعر و ادبیات هستم. اما نمی توانم بخوانم. دیروز من در یک مراسم شب شعر شرکت کردم که به همه بچه ها یکی از کتاب‌های آقای قیصرامین پور را دادند.

تا کتاب را دستم گرفتم حسابی به هم ریختم. چون با همه وجود احتیاج داشتم که کتاب را باز کنم و بخوانم اما نمی توانستم.

اما واقعا خوب شعر خواندن یک هنر است. من که نمی توانم از روی کتاب شعر بخوانم اما خودم خیلی خوب شعر می خوانم.

گاهی اوقات هم که از کسی می خواهم برایم شعری بخواند آنقدر بد می خوانند که می گویم کافیست ادامه نده! خودم شعرخوانی آقای صالح اعلا و صدرالدین شجره و آقای عبدالجبار کاکایی را خیلی دوست دارم.»

فرهنگ در رسانه

گاهی سر خدا غر می زنم!

خانم علایی کارمند صداوسیماست و هر روز باید سرموقع محل کارش حاضر باشد. برای همین شیوه رفت و آمدها برایمان سوال می شود: «من برای رفتن به محل کار سرویس دارم.

اما اگر هم بخواهم جایی بروم با آژانس میروم. چون چندین بار زمین خوردم و پایم شکسته به خاطر همین ترجیح می دهم ایمن‌تر رفتار کنم.

البته گاهی هم سرخدا غر می زنم! بنده اگه سرخدا غر نزند چکار کند؟ همیشه همین را به خدا می گویم. سرنابینایی هم غر می زنم. اما گاهی هم خیلی حالم خوب است و کلی با خدا دوست هستم.

اما زمانی که نابینایی باعث می شود نتوانی کاری انجام دهم سرخدا کلی غرغر می کنم. مثلا از یک بنده خدایی خواستم که کنارمن در مسافرتی باشد که حتی هزینه اش را پرداخت کردم.

اما بعدها آن بنده خدا سرم منت گذاشت که منم وقتم را برای تو گذاشتم با اینکه تو هزینه اش را دادی اما این وقت برای من ارزشمندتر بود.

یک بار هم نامه اشتغال به تحصیل از دانشگاه می خواستم که قرار شد یکی از دوستانم برود. بی دقتی که در وارد کردن معدل من داشت باعث شد که کارم انجام نشود.»

من عاشق رنگ ها هستم!

اگر در برنامه نقطه های برجسته به پوشش خانم مجری دقت داشته باشید، متوجه هماهنگی رنگ ها و استفاده از روسری های مختلف خانم مجری می شوید.

برای همین از او درباره این انتخاب رنگ ها می پرسیم: «من عاشق رنگ ها هستم. هر موقع هم که به خرید می روم به همراهم می گویم که این بار چه رنگی را می خواهم بخرم.

یعنی من رنگ را انتخاب می کنم و همراهم طرح روسری ها را انتخاب می کند. جا لباسی هایم را طبقه بندی کرده ام و روسری هایم را آنجا به تفکیک رنگ آنجا قرار می دهم.

مثلا طبقه اول برای روسری هایی است که رنگشان به سفید نزدیک است. طبقه دوم به رنگ آبی و سرمه ای.

طبقه سوم به رنگ های گرم و زرد و نارنجی نزدیک است و همینطور رنگ ها را به ترتیب مرتب چیده ام و کنارشان هم رنگ غالب را با خط بریل مشخص کرده ام که هرکدام چه رنگی است.»


جوان/نامه نگاري سينماگران جريان شبه روشنفكري براي بايكوت جشنواره‌اي فيلم مجيدي

فيلم مجيدي را حذف كنيد!

انتشار جزئياتي از يك گفت‌و‌گوي خصوصي با مجيد مجيدي نشان داده كه سنگ‌اندازي‌ها در مسير اكران جهاني فيلم «محمد رسول‌الله(ص)» از مدت‌ها قبل از پذيرفته شدن اين فيلم در جشنواره مونترال كانادا كليد خورده است...

فرهنگ در رسانه

نویسنده : الناز خمامي‌زاده

انتشار جزئياتي از يك گفت‌و‌گوي خصوصي با مجيد مجيدي نشان داده كه سنگ‌اندازي‌ها در مسير اكران جهاني فيلم «محمد رسول‌الله(ص)» از مدت‌ها قبل از پذيرفته شدن اين فيلم در جشنواره مونترال كانادا كليد خورده است؛ صحبت از تلاش‌هاي سينماگران جريان روشنفكري براي ممانعت از پذيرفته شدن فيلم «محمد رسول‌الله(ص)»‌ در جشنواره مونترال و نيز جشنواره‌هاي مختلف جهاني است؛ تلاش‌هايي كه از نيمه راه به بن‌بست خورده و حالا كشورهاي مختلف دنيا متقاضي نمايش فيلمي هستند كه جزو 10 نامزد سينماي ايران براي رفتن به اسكار 2016 است.

مجيدي اين روزها خوشحال است. فيلم او در ميان 10 نامزد سينماي ايران براي اسكار قرار گرفته اما «مثلث آنلاين»، سايت متعلق به مجله «‌مثلث‌» به تازگي از نامه نگاري برخي سينماگران ايراني با رئيس جشنواره مونترال كانادا و تلاش آنها براي ممانعت از پذيرفته‌شدن اين اثر سينمايي در اين جشنواره خبر داده، اتفاقي كه مجيدي را به ابراز گلايه واداشته است. او در يك گفت‌و‌گوي خصوصي از برخي سينماگران ايراني و نيز از بي‌توجهي برخي رسانه‌ها و روشنفكران گلايه كرده است.

داستان ساخته شدن فيلم «محمد رسول‌الله(ص)» از آنجا نشئت گرفت كه مقام والاي پيامبر اسلام بارها هدف حمله و توهين رسانه‌هاي خارجي قرار گرفت؛ بنابراين وقتي كه مجيدي آستين‌هايش را براي ساخت اين فيلم بالا زد مي‌دانست كه چه كار دشواري را پيش‌رو دارد؛ او بايد اثري را مي‌ساخت كه در اصطلاح سينماي غرب در رده آثار «بيگ پروداكشن» قرار مي‌گرفت؛ فيلمي با بودجه توليد و ساخت بالا تا بتواند به هدف بزرگي كه مجيدي در پي آن بود برسد. بخش خصوصي توان تأمين اين سرمايه را نداشت. در نتيجه فيلم «محمد رسول‌الله(ص)» با بودجه دولتي ساخته شد تا هيچ كم و كسري نداشته باشد. مگر سينماي ايران در طول تاريخ خود قرار است چند بار فيلمي با چنين موضوع مهم و حساسي را توليد كند؟! به اين ترتيب مجيدي «محمد رسول‌الله(ص)» را ساخت؛ آن هم با نيت اصلاح چهره ترسيم شده از پيامبر در دنيا اما ظاهراً حمايت‌هاي دولتي براي ساخت اين پروژه سينمايي خاري شده در چشم برخي سينماگران ايراني به ويژه سينماگران جريان روشنفكري.

اين اظهارات جديد هنگامي مصداق عيني پيدا مي‌كنند كه بدانيم ماه‌ها پيش جشنواره بين‌المللي فيلم برلين از پذيرفتن فيلم «محمد رسول‌الله(ص)» مجيدي سرباز زد و در مقابل فيلم سطحي «تاكسي» اثر جعفر پناهي را پذيرفته و حتي به آن جايزه اهدا كرده است. حالا صحبت از نامه‌نگار‌هاي برخي سينماگران ايراني به رئيس جشنواره مونترال كاناداست؛ اين سينماگران توهمات سياسي خود را به اين اثر هنري پيوند زده‌اند و در نامه‌شان از اينكه جشنواره مونترال فيلم مجيدي را پذيرفته و به نمايش گذاشته است گلايه كرده‌اند. آنها به مدير جشنواره مونترال گفته‌اند: «شما به يك سينماگر حكومتي اجازه فعاليت داده‌ايد. اين فيلم متعلق به حكومت ايران است.»

فرهنگ در رسانه

ظاهرا اين سينماگران اين رفتار را با لابي فراوان در بين مسئولان جشنواره‌هاي مختلف جهاني تكرار كرده‌اند. يكي از اين جشنواره‌ها مي‌تواند همان برليناله يا جشنواره فيلم برلين باشد كه فيلم «محمد رسول‌الله(ص)» را رد كرده بود. همين موضوع موجب ناراحتي مجيد مجيدي شده است.

از اينكه كدام كارگردان و سينماگر ايراني در اين نامه‌نگاري‌ها مشاركت داشته اطلاعي در دست نيست؛ سياست كلي اين جريان ناديده گرفتن و بايكوت فيلم مجيدي بوده است كه مي‌توان حدس زد كدام نام بزرگ سينمايي در داخل و خارج از ايران در اين اقدام سهم داشته است؛ بزرگ از آن بابت كه نامه‌نگاري با مديران جشنواره‌هاي معتبر بين‌المللي دنيا نياز به اسامي بزرگ و شناخته شده سينمايي در قسمت فرستنده سربرگ نامه دارد؛ اسامي كه سابقه حضور در اين جشنواره‌ها از جمله جشنواره فيلم مونترال را داشته باشند.

با وجود اين سنگ‌اندازي‌ها، فيلم اخير مجيدي به عنوان فيلم افتتاحيه جشنواره مونترال كانادا به نمايش در آمد، مورد استقبال گسترده مخاطبان اين جشنواره قرار گرفت و جلب رضايت اين مخاطبان، سانس‌هاي فوق‌العاده را براي نمايش اين فيلم طلبيد. مدير جشنواره فيلم مونترال خود از جمله چهره‌هايي بود كه از نمايش «محمد رسول‌الله(ص)» به عنوان فيلم افتتاحيه اين جشنواره در پوست خود نمي‌گنجيد؛ احتمالاً او خود در ديدار مستقيم با مجيدي به او خبر داده كه در پشت پرده برخي سينماگران ايراني اينگونه سعي كرده‌اند تمام پنبه‌هايي را كه او طي سه سال تلاش مستمر تهيه كرده رشته كنند؛ چه بسا شايد اگر نام و آوازه مجيدي براي جشنواره مونترال كانادا مهم نبود اين جشنواره نيز تحت‌تأثير اين نامه‌نگار‌ها قرار مي‌گرفت اما اين تلاش‌ها به بن بست خورد؛ «محمد رسول‌الله(ص)» از سكوي جشنواره مونترال ارتباطش با جهان را سرانجام برقرار كرد و حالا اين اثر تاريخي از نقاط مختلف دنيا تقاضاهاي زيادي براي نمايش دارد و حتي در ليست 10 نامزد سينماي ايران براي حضور در اسكار 2016 قرار گرفته است.

جوان/گزارش و پيگيري‌هاي «جوان» نتيجه داد: دستور اکيد وزير ارشاد براي برقراري بيمه تکميلي احمد عزيزي

يك هفته پس از انتشار گزارش روزنامه «جوان» و عده‌اي از رسانه‌هاي ديگر در خصوص وضعيت احمد عزيزي، شاعر انقلابي روز گذشته وزير ارشاد دستور اكيدي براي برقراري بيمه تكميلي اين شاعر صادر كرد.

فرهنگ در رسانه

در پي مکاتبات سيدعباس صالحي، معاون امور فرهنگي با وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي درباره بيمه تکميلي احمد عزيزي، همايون اميرزاده مشاور معاون فرهنگي وزارت ارشاد از دستور وزير ارشاد مبني بر پيگيري موضوع بيمه تکميلي اين شاعر انقلاب و مداح اهل بيت(ع) خبر داد.

چند وقت پيش روزنامه «جوان» براساس وظيفه ذاتي و انساني خود گزارشي از اوضاع رقت‌انگيز و تأسفبار اين شاعر گرانقدر انقلاب و كم‌لطفي مسئولان حتي نسبت به تأمين بيمه اين هنرمند انقلابي جهت جبران و پرداخت هزينه‌هاي سرسام‌آور درمان هشت ساله وي، با عنوان و تيتر « احمد عزیزی از دل و دیده مدیران دولتی رفته است» منتشر كرد. با انتشار اين گزارش برخي ديگر از رسانه‌هاي انقلابي و ارزشي نيز به ميدان آمده و با انعكاس و پرداختن به مصائب و مشكلات خانواده احمد عزيزي در زمينه هزينه‌هاي درمان، معيشت خانواده وي و مسائلي از اين دست؛ خوشبختانه اين پيگيري‌ها به نتيجه رسيد.

همايون اميرزاده مشاور علمي، فرهنگي و مديريتي معاونت امور فرهنگي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي از پيگيري موضوع بيمه تکميلي احمد عزيزي شاعر انقلاب و مداح اهل بيت(ع) خبر داد و گفت: در پي مکاتبات سيد عباس صالحي معاون امور فرهنگي با وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي درباره بيمه تکميلي احمد عزيزي، هم اکنون اين موضوع در دست پيگيري قرار دارد و با دستور ويژه وزير ارشاد بيمه تکميلي احمد عزيزي به زودي صادر خواهد شد. سازمان صدا و سيما تکلف بيمه تکميلي اين شاعر انقلاب را بر عهده داشت که در تاريخ 27 ارديبهشت 1392 قطع شد. در حال حاضر با پيگيري‌هاي معاون امور فرهنگي و دستور ويژه وزير ارشاد بيمه تکميلي احمد عزيزي بار ديگر برقرار خواهد شد.

فرهنگ در رسانه

اميرزاده ادامه داد: همچنين پيشنهادي از سوي معاون امور فرهنگي به وزير مبني بر مکاتبه با وزير بهداشت، درمان و آموزش پزشکي جهت رسيدگي ويژه به امور درماني و تزريق داروهاي تقويتي خارج از پروتکل‌هاي عادي درماني به احمد عزيزي ارائه شده است. علاوه بر پيگيري‌هاي مديرکل ارشاد استان به زودي نماينده‌اي از سوي معاونت امور فرهنگي جهت بررسي وضعيت احمد عزيزي به کرمانشاه اعزام خواهد شد.

جوان/خندوانه با حضور جانبازان اعصاب و روان خودش را ثابت كرد؛ كار كارستان «خندوانه»

همزمان با هفته دفاع مقدس، برنامه «خندوانه» باز هم به يك ايده نو جان بخشيد و براي اولين بار نمايي از جانبازان اعصاب و روان را به روي جامعه‌اي گشود كه تصور عموم آن از جانبازان تنها جانبازان شيميايي يا قطع عضو است.

فرهنگ در رسانه

همزمان با هفته دفاع مقدس، برنامه «خندوانه» باز هم به يك ايده نو جان بخشيد و براي اولين بار نمايي از جانبازان اعصاب و روان را به روي جامعه‌اي گشود كه تصور عموم آن از جانبازان تنها جانبازان شيميايي يا قطع عضو است.

«خندوانه» هنوز يك برنامه نوپاست اما نوپايي با استعداد كه حالا ميليون‌ها نفر از مردم پاي تماشايش مي‌نشينند. صندوق‌هاي رأي‌گيري پيامكي در هر قسمت از آن ثبت ميليون‌ها پيامك را گزارش مي‌دهند و حتي اين برنامه در نظرسنجي يكي از سايت‌ها و در مقايسه با برنامه محبوب «نود» آراي بيشتري را از نظر محبوبيت كسب مي‌كند. رسيدن به چنين موفقيتي آن هم در دومين سال فعاليت يك اتفاق بزرگ است. «خندوانه» تمام آنچه را كه به دست آورده حاصل ايده‌پردازي‌هاي بديع و نو خود و نيز حاصل توجهش به نقاط و زواياي فراموش شده‌اي از فرهنگ عمومي و جامعه ايران مي‌داند كه برنامه‌هاي ديگر كمتر به آن توجه مي‌كنند؛ اينكه خنده‌هاي دسته‌جمعي و كتاب خواندن از ياد مردم رفته و اينكه جامعه يادش رفته جمعيت خاصي از ايثارگران دوران دفاع مقدس در گوشه‌گوشه برخي بيمارستان‌هاي كشور به فراموشي سپرده شده‌اند.

«خندوانه» دوشنبه شب جانبازان اعصاب و روان را به استوديوي خود آورد تا به جامعه نشان دهد كه جانبازي تنها در قطع عضو و مسموميت شيميايي خلاصه نمي‌شود. رامبد جوان چهره‌هاي ميانسال و كهنسالي را به استوديوي خود آورد كه در نگاه اول مظلوميت و بي‌ادعايي در چهره‌شان موج مي‌زد؛ او براي اولين بار در تاريخ برنامه‌هاي تلويزيوني، در آسايشگاه‌هاي رواني جانبازان را به روي رسانه‌ها و نگاه جامعه باز كرد آن هم در قالب برنامه‌اي مفرح و طنز نه در قالب مستند يا برنامه‌اي مذهبي، خبري، آموزشي و پژوهشي يا معارفي.

فرهنگ در رسانه

در واقع نكته منحصربه‌فرد و قابل اعتنا درباره «خندوانه» را بايد نگاه تيزبينانه‌اش در انتخاب مهمان و سوژه‌هايش دانست؛ بسياري از برنامه‌هاي معروف صداوسيما گاه در مختصات موضوعي كه برايشان تعريف شده، گم مي‌شوند و با رفتن به سراغ سوژه‌هاي دم‌دستي كار را براي خود آسان مي‌كنند اما «خندوانه» نخواسته در لواي طنز سوژه‌هايش را محدود سازد؛ اين برنامه حالا حتي قادر است سوژه‌هاي خاص و گاه تلخ و تفكربرانگيز را به خنده و لبخند پيوند بزند. اين يك موفقيت تاريخي براي تلويزيون است.

حمایت/استاد حوزه و دانشگاه در گفت و گو با «حمایت»حقیقت دعای عرفه را تشریح کرد: موسم مُحرم شدن به عشق حسینی

عضو هیئت علمی دانشگاه قم به تبیین اهمیت و فضیلت اعمال وارده در روز عرفه به خصوص دعای معروف سیدالشهدا(ع) در این روز پرداخت.

حجت‌الاسلام و المسلمین دکتر «سیدرضا مودب» در گفت‌وگو با «حمایت» با اشاره به جایگاه رفیع و فضیلت بسیار زیاد روز عرفه اظهار کرد: بی‌شک پس از ماه مبارک رمضان و سپری شدن موسم شب قدر یکی از بهترین زمان‌هایی که بر اساس روایات متعدد می‌توان در آن از خدای متعال ، طلب رحمت و مغفرت کرد همین روز عرفه است که دعای معروف و ماندگار امام حسین (ع) در این روز خوانده شده است.

وی افزود: این روز که به نام و یاد امام حسین(ع) آمیخته شده به اعتقاد همگان بهترین زمانی است که می‌شود با غرق شدن در دریای رحمت الهی و طلب استغفار از او، هر چه بیشتر و بهتر حسینی شد و توفیق درک ماه عزای سید وسالار شهیدان را پیدا کرد.

فرهنگ در رسانه

حضور میلیون ها ایرانی ؛ جلوه زیبای مراسم عرفه

این استاد حوزه و دانشگاه همچنین بیان کرد: به لطف الهی در سالیان اخیر، حضور بسیار با عظمت و معنادار اقشار مختلف مردم به ویژه نسل جوان با هر تیپ و قیافه و سلیقه ای در این مراسم باشکوه معنوی همچون شب‌های قدر ، تاسوعا و عاشورای حسینی ، جلوه خاصی به فضای کشورمان داده است که هر بیننده ای را واقعاً مجذوب و متحیر می کند. وی افزود: روز بعد از عرفه، ما عید سعید قربان را در پیش رو داریم و شاید سر و حکمت این مساله آن باشد که کسانی که نفس اماره را در پیش پای بندگی خدا قربانی کرده اند می توانند روز عید قربان حقیقتاً شاد باشند و آن را جشن گرفته و قربانی دهند.

روز بریدن از خاک و پیوستن به افلاک

مودب در ادامه سخنانش خاطرنشان کرد: از این منظر باید روز عرفه را روز بریدن از خاک و پیوند با افلاک دانست که می توان با خدای متعال نزدیک و نزدیک تر شد و رنگ الهی به خود گرفت. وی ادامه داد: نقل می‌کنند که در روز عرفه حضرت سیدالساجدین(ع) صداي سائلي را شنيد كه از مردم تقاضاي كمك و بخشش را داشت. امام به او فرمود: «واي بر تو آيا در اين روز از غير خدا طلب مي‌كني؟! در حالي كه در اين روز حتي براي فرزنداني كه در شكم مادرانشان هستند نيز اميد مي‌رود كه فضل خدا شامل آنها شود و با سعادت شوند». وی بیان کرد: رسول مکرم اسلام(ص) نیز در حدیثی مي‌فرمايد:«خداوند در هيچ روزي به اندازه روز عرفه، بندگان خود را از آتش جهنم آزاد نمي‌کند».

فرهنگ در رسانه

مهم ترین اعمال روز عرفه

عضو انجمن قرآن پژوهی حوزه علمیه قم همچنین با بیان این که از جمله اعمال مورد تاکید این روز غسل، زيارت امام حسين(ع) ، اقامه دو رکعت نماز عرفه پس از ادای فریضه عصر و همچنین روزه گرفتن است، گفت: در عین حال مهم ترین برنامه روز عرفه ، قرائت دعای مخصوص در ساعاتی مانده به غروب این روز شریف است که در قالب آن انسان یک ارتباط عمیقی با استفاده از دعا و مناجات پیدا می کند. وی یادآور شد: اهمیت توجه به دعا و مناجات در روز عرفه به حدی است که حتی گفته اند اگر روزه گرفتن در آن، انسان را از حالت نشاط در هنگام خواندن دعا بازمی دارد، خوب است که فرد روزه نگیرد و بیشتر متوجه دعا و عبادت شود. وی اضافه کرد: این مساله در حالی است که در برخی روایات آمده، روزه روز عرفه، کفاره 90 سال عمر انسان است، اما با این حال، به جهت اهمیت بالای دعای عرفه، این استثنا را در این خصوص قائل شده اند.

شُکر نعمات الهی؛ درسی از دعای عرفه سیدالشهدا(ع)

دکتر مؤدب در بخش دیگری از سخنان خود اظهار کرد: یکی از مهم ترین پیام ها و درس هایی که از دعای عرفه می توان دریافت این است که در هر حال باید به نعمات بی شمار الهی توجه داشت، چنان که وجود مقدس امام حسین (ع) نیز در این دعای شریف به زیبایی به این موضوع اشاره می‌کنند ، به طوری که گاه در یک عبارت و یا بندی از دعا، شاهدیم که حضرت 30 بار نعمت‌های خداوند را یادآوری کرده و بر لزوم قدردانی و نعمت شناسی تاکید میکند. وی افزود: خود پروردگار نیز در آیات متعدد قرآن کریم به این نکته اشاره کرده و می فرماید که نعمت های الهی قابل شمارش نیست و از این رو زمینه شکرگذاری برای نعمت‌های الهی امر بسیار مهمی است. مودب ادامه داد: از این حیث غروب روز عرفه ، فرصت بسیار عظیمی است که هم انسان می تواند شکر لفظی را در دستور کار قرار دهد و هم این که با بندگی خوب خدا، شکر عملی را به جای آورد.

سبک زندگی اهل بیتی (ع) به برکت دعای عرفه

عضو هیئت علمی دانشگاه قم همچنین خاطرنشان کرد: یکی دیگر از پیام‌های اصلی عرفه این است که زندگی ما و سبک زندگی‌مان هر چه بهتر و بیشتر به سبک زندگی ائمه اطهار(ع) شبیه تر شود تا واقعاً مقام عبودیت را درک کنیم و به این طریق به سعادت دنیا و آخرت نائل شویم، چه آن که در پایان روز عرفه، عاجزانه از حضرت باریتعالی می خواهیم و دست به دعا برمی داریم که«خدایا! غروب این روز را با غروب گناهانمان یکی گردان».

فرهنگ در رسانه

همدیگر را دعا کنیم

وی افزود: از این رو بسیار خوب و بجاست که در دعای این روز عزیز که این همه فضیلت و کرامت دارد همدیگر را از دعای خیر محروم نکنیم و برای رفع گرفتاری همه شیعیان و مسلمانان به خصوص مردم مظلوم یمن و سوریه وعراق دست به دعا برداریم. این استاد حوزه و دانشگاه در خاتمه صحبت های خود به نکته ظریفی اشاره کرد و گفت: گرچه مراسم دعای عرفه در سراسر کشور با حضور میلیونی مردم برگزار می‌شود، اما در این بین واقعاً تعداد اندکی هستند که با توبه و استغاثه، در درون خود یک دگرگونی و انقلابی ایجاد می کنند.البته باید از خدای متعال بخواهیم که در درون همه مردم این اثرگذاری پدید آید اما به هر حال شرطش، بی شک تمرین و مراقبت از هوای نفس و در یک کلام رعایت تقوای الهی در هر شرایطی است.


روزان/ماجرای شکایت چرخنده از نیکی کریمی

روزان نیوز- الهام چرخنده بیانیه علیه نیکی کریمی را تکذیب کرد.

اخیراً در چندین سایت و مجله زرد تیتری منتشر شده که گویا نوشته بیانیه ای است توسط الهام چرخنده برای بانو نیکی کریمی، که این مطلب صحت ندارد.

متن کامل اظهارات الهام چرخنده بدین شرح است:

سلام ..

ظاهرا این شایعه ها مبنی بر بیانیه، نامه و پیغام حقیر به همکاران و خانواده ام، سینما تمامی ندارد.

فرهنگ در رسانه

اخیرا در چندین سایت و مجله زرد سوتیتری منتشر شده ..که گویای نوشته بیانیه ای است توسط الهام چرخنده برای بانو نیکی کریمی.

لازم دیدم یک بار بنویسم .

بسم الله الرحمن الرحیم .

طی سال هایی که در سینما به خواست پروردگارم وارد شدم هرگز انسان ناپاکیزه ایی در سینماگران ندیدم .

عملکرد فردی افراد چیزی نیست که فردی دیگر در آن دخیل باشد. الهام از سال هفتاد و نه به واسطه فیلم شب یلدا وارد سینما شده.

آیاحلالی را حرام و حرامی را حلال کرده؟!

امروز هم یک رمه انسان نما به قصد سوء استفاده از جریان تفکری و باوری؛ این بار بدنه نام حقیر را هدف گرفته اند.

اما غافل از اینکه سینما گران یک خصوصیت منحصر به فرد دارند.

پشت هم و هم پیمان و هم هدف در لحظات بحرانی می ایستند.

لذا؛ این رودخانه ماهی ندارد ..قلاب در گل آلود آبی دگر اندازید.

حال چرا حقیر باید برای بانوی باسواد و پیشکسوت سینما خانم کریمی بیانیه صادر کنم نمی دانم ...

یا اصولا حقیر داعیه دار چه منصبی هستم، این را هم نمی دانم .

الهام هیچ نیست .. جز فرزندی از خانواده فرهنگ ساز سینما و؛ که تمام جرمش این هست که کسی را که دوست داشت را در جمع صدا زد بلند .!

و اعتقادش را که وظیفه الهی بود در جهان به سر کرد؛ عیان.

این همه هیاهو و غیظ و کینه والله دلیلش نامفهوم است.

فرهنگ در رسانه

خواستم اینجا بنویسم تا همه ببینند ..

لعنت خدا و امیرالمومنین بر فردی که بانوان سینما را کمتر از شان بانوی مسلمان خطاب کند.

لعنت خدا و امیرالمومنین بر شیطان پرستان دهر که سعی بر فروپاشی و ایجاد نفاق بین جماعت صلح هستند که پرچم دار آنان هنرمندان صلح طلب است .

لعنت خدا و امیرالمومنین بر دشمنان علی و ولایت که الهام چرخنده را ملعبه قرار دادند تا مولا علی علیه السلام را نشونه گیرند در عصر غیظ، تکفیریون و داعشیون ..

وحدت خمیر مایه عنصر شیعه علی می باشد.

یا علی.

الهام چرخنده فرزندی از فرزندان سینما و هنر و انقلاب.

روزان/ده‌نمکی :روشنفکر نماها دستشان برسد همه را اخراج می‌کنند

روزان نیوز- مسعود ده‌نمکی به حواشی مسابقه خندوانه واکنش نشان داد.

فرهنگ در رسانه

مسعود ده‌نمکی کارگردان کشورمان درباره اتفاقات افتاده پیرامون نظرسنجی خنداننده برتر برنامه خندوانه بین امین حیایی و امیرمهدی ژوله واکنش نشان داد.

ده نمکی در صفحه شخصی اینستاگرامش نوشت: روشنفکر نماها دستشان برسد همه را اخراج می کنند. از منظر آنها هر که با ما نیست بر ماست. شعار آنها زنده باد مخالف من است اما باورشان مرده باد مخالف من است. تحمل مخالف یعنی همین دو قطبی سازی. .فقط برای چند رای بیشتر در زمان اکران اخراجی ها 3 هم همین کار را کردند تا مردم را به جان هم بیاندازند .

با افتخار فیلم را قاچاق کردند و به سر در سینما ها حمله کردند و وقتی بازی خود ساخته را باختند بازی کی بود کی بود من نبودم را راه انداختند.برای آنها مهم برد است چه با تخریب و چه با تقلب در آمار فروش و چه دو قطبی سازی یک مسابقه طنز..با منطق آنها هالیودی ها باید انتونی کویین را به جرم بازی در نقش حمزه روی صندلی الکتریکی می نشاندند.

سیاست روز/اغفر لي انك انت الغفور الرحيم؛ عرفه میعادگاه جویندگان انسانیت

عرفات سرزمین عجیبی است. سرزمینی که رازهای زیادی در دل دارد. سرزمینی برای طلب عفو کردن. نقل است که حضرت آدم وقتی از بهشت روی زمین فرود آمد چهل شبانه‌روز در این سرزمین گریه مي‌کرد تا بخشیده شود.

روز عرفه هم روز عجیبی است از اعتراف به گناه حضرت ابراهیم و یاد گرفتن مناسک حج تا وداع امام حسین‌(ع) با حج تمتع و حرکت به سوی کربلا!

فرهنگ در رسانه

در همین صحرای عرفات بود که جبرئیل بر ابراهیم نازل شد تا مناسک حج را یادش دهد. همین روز بود که امام حسین‌(ع) با خانواده حج را نیمه‌کاره گذاشت و برای کمک به مردم قصد کوفه کرد. این سرزمین روزها و اتفاقات عجیبی را به خود دیده است. روز عرفه هم اتفاقات زيادی را در طول قرن‌ها دیده و روایت مي‌کند.

امروز روز عرفه است روزی که تا غروب آفتاب دستت را باید رو به آسمان بلند کرده و با تضرع اشك بریزی و اعتراف کنی‌... تا بالاخره بشنوی... بخشيده شد... .

امروز روز توجه ویژه خداوند به كربلا و زائران امام حسين‌(ع) است و امروز روز توجه ویژه معبود به صحراي عرفات و حاضران در آن، است، البته امروز روز توجه ویژه خدا به هر جا از دنيا كه دستي به سويش بلند شود و دلي شکسته باشد، است. امروز روز توجه ویژه خالق به بنده است. روزی که خداوند صدایمان مي‌کند تا دستمان را بگیرد و ما را از گناهانی که به دور خود جمع کرده‌ایم رها کند. روزی برای طلب عفو و توبه توسط بنده و بخشیده شدن توسط قادر متعال.

امروز عرفه است چرا که آنگاه که جبرئيل‌(ع) مناسك حج را به حضرت ابراهيم‌(ع) مي‌آموخت، زمانی که به عرفه رسيد به او گفت: «عرفت؟» يعني «ياد گرفتي؟» و او پاسخ داد آري. یعنی روزی که مناسک حج را آموخت. امروز عرفه است تا مردم در صحرای عرفات و کل کره زمین به گناه خود اعتراف کنند. البته بعضي ديگر هم عرفه را جهت تحمل صبر و رنجي مي‌دانند كه براي رسيدن به آن بايد متحمل شد، رنج و صبری برای بخشیده شدن توسط خالق.

مطابق روايتي از امام صادق(ع)، امروز روزی است که جبرئیل به حضرت آدم‌(ع) یاد داد به پروردگار بگوید: "سبحانك اللهم و بحمدك،لا اله الا انت، علمت و ظلمت نفسي، واعترفت بذنبي، اغفر لي انك انت الغفور الرحيم" تا بخشیده شود.

امروز روزی است که رسول گرامي اسلام‌(ص) سخنان تاريخي خود را در اجتماع عظيم و با شكوه حجاج بيان کردند.... به شما توصيه مي‌كنم هركس امانتي نزد اوست به صاحبش برگرداند. اي مردم بدانيد ربا در آيين اسلام ، حرام است. از پيروي شيطان بپرهيزيد. به شما سفارش مي كنم كه به زنان نيكي كنيد زيرا آنها امانت‌هاي الهي در دست شما هستند و با قوانين الهي بر شما حلال شده‌اند... من در ميان شما دو چيز به يادگار مي گذارم كه اگر به آن دو چنگ زنيد گمراه نمي‌شويد، يكي كتاب خدا و ديگري سنت و (عترت) من است.هر مسلماني با مسلمانان ديگر برادر است و همه مسلمانان جهان با يكديگر برادرند و چيزي از اموال مسلمانان بر مسلماني حلال نيست مگر اينكه آن را به رضايت به دست آورده باشد...

فرهنگ در رسانه

و بالاخره امروز روزی است که حضرت سيدالشهدا، همراه با فرزندان و گروهي از اصحاب خاص راهی را پیش گرفتن تا به کربلا برسند.

امروز فرصتی تازه است تا به اصل خود برگردیم تا لوح سفید روحمان را که هنگام تولد درخشان بود سیقل زده و دوده های کینه و گناه را از آن بزداییم. درست است که خیلی از ما در صحرای عرفات نيستند، درست است که توفیق حضور در کربلا و زیارت امام حسین‌(ع) در این را روز پیدا نکرده‌ایم، اما اگر دلت با کربلا و عرفات باشد، اگر دلت را بتکانی و زرنگ باشی، مي‌شود دست رحمت الهی را با تمام وجود لمس کنی و ببینی که آمرزیده مي‌شوی. کافی است دلت را راهی کربلا و عرفات کنی، کافی است از تمام وجود خداوند را صدا کنی، کافی است دلت ترک بردارد و قطرات اشک بر گونه‌ات بلغزد تا دلت را سیقل داده و گناهانت بخشیده شود.

نگاه نکن چقدر از عرفات دوری، فکر نکن چقدر گناه داری به این بیندیش که فرصتی دست داده تا با قادر متعال خلوت کنی، یقین بدار صدای دلت را مي‌شنود و بخشیده خواهی شد البته حواست باشد نکند امروز حق‌الناس‌هایت را هم بخواهی با خدا صاف کنی! این یکی ممنوعه است، یادت باشد حق‌الناس عاملی شد تا خیلی ها تا کربلا بروند اما پذیرفته نشوند. حق‌الناس‌ها را که صاف کردی تو مي‌مانی و خدایی بی‌نهایت بخشنده که مي‌داند خطا کردی و مي‌تواند چشم‌پوشی کند. اگر از ته دل بخوانی، یادت باشد جبرئیل چه به ؟آدم آموخت، زمزمه کن: "سبحانك اللهم و بحمدك، لا اله الا انت، علمت و ظلمت نفسي، واعترفت بذنبي، اغفر لي انك انت الغفور الرحيم."

امروز روزی است که خداوند خطای بزرگ آدم در بهشت را بخشید، روزی که ۷۲ انسان پاک را برگزید تا دین اسلام احیا شود. امروز روزی است که با هر پیشینه ای در هر کجای این کره خاکی باشی می‌توانی دست به دعا برداری و امید به اجابت دعا و بخشیده شدن داشته باشی.

برای خالق بی‌همتا، پیر و جوان و سیاه و سفید فرقی نمی‌کند، نه به چشم حقارت به تو می‌نگرد و نه طعنه می‌زند... باخیال راحت می‌توانی اعتراف کنی طلب بخشش‌نمایی. خداوند این روزها را گذاشته تا بندگان خود را با بهانه‌های مختلف بیامرزد چرا استفاده نمی‌کنیم؟... وقتي است تا دست نیاز به سوی قادر متعال دراز کنیم.

الهی! در این روز، تو را می‌خوانیم به زبانی که سیدالشهدا(ع) در این روز مقدس در وداعش با سرزمین عرفات خواند، دست‌های نیاز خود را به سوی آن بی‌نیاز بالا مي‌بریم و زیر لب زمزمه مي‌کنیم: خدایا! غروب این روز را با غروب گناهانمان یکی کن، اشک و زمزمه ما را بپذیر، ای خدای عرفه... .

هیچ‌گاه از رحمت الهی، مغفرت و بخشش او بی‌نیاز نشویم و برای همه انسان‌ها دعا مي‌کنیم همانگونه که در دعای عرفه آمده است: «ای آن که بر نگاه گوشه چشم‌ها و اسرار پنهان در دل‌ها و حوادث آتیه سلسله زمان و دور روزگاران بر همه آگاهی، ای آن که چگونگی آن ذات پنهان را کسی جز او آگاهی ندارد.

نگاهی دقیق‌تر به دعای عرفه حسین بن‌علی(علیهما‌السلام)

فرهنگ در رسانه

روز عرفه داراى دعاهاى فراوانى است؛ ولى در این میان، دعاى عرفه امام حسین(علیه‌السلام) داراى جایگاه ممتاز،أخص و ویژه است و در واقع، ناب‌ترین و عمیق‌ترین معارف الهى و توحیدى در این دعا، بر زبان سالار شهیدان(علیه‌السلام) جارى گشته است.

عصر روز عرفه امام حسین(علیه‌السلام) با گروهى از خاندان و فرزندان و شیعیان، با نهایت خاكساری و خشوع از خیمه بیرون آمدند و در جانب چپ كوه ایستادند. امام(علیه‌السلام) چهره مبارك خود را به سوى كعبه گردانید مانند مسكین نیازمندى كه غذا مى‌طلبد، دست‌ها را برابر صورت خود گرفت و دعایش را چنین آغاز كرد: «الحمدلله الذى لیس لقضائه دافع و لا لعطائه مانع و لا كصنعه صانع و هو الجواد الواسع؛ سپاس خداوندى را سزاست كه چیزى قضایش را دور نمى‌سازد و از عطا و بخشش او جلوگیرى نمى‌كند و هیچ آفریننده‌اى آفرینش او را ندارد و او سخاوت‌مندى عالم گستر است.»

حضرت(علیه‌السلام) سپس به بیان گوشه‌اى از نعمت‌هاى بى پایانِ خداوند كه انسان را در تمام مراحل رشد و تكامل در برگرفته، مى‌پردازد و مهربانى مادران و دایه‌ها و مواظبت و پرستارى و دل‌سوزى آنان را از الطاف و عنایت‌هاى خداوند مى‌شمرد؛ سپس به لزوم شكر نعمت‌هاى الهى اشاره مى‌كند و خود را از اداى یك شكر نیز عاجز و ناتوان مى‌بیند. هر فرازى از این دعا، دریچه‌اى از نور و توحید و عشق و محبت به خداوند را به سوى دل انسان مى‌گشاید و عباراتِ دعا و محتواى آن، نشان مى‌دهد كه امام حسین(علیه‌السلام) در حال این دعا یك سره از خود و عالم غافل گشته، تمام جهان را به یك سو نهاده، با همه وجود حضور خداوند و احاطه و اشراف او به همه ذرات هستى و نفوذ علم و قدرت و حیات او را بر تك تك ذرات و موجودات عالم مشاهده مى‌نماید و آن چه را كه دیده، بر زبان آورده است. امام حسین(علیه‌السلام) مى‌خواهد با این نیایش، انسان و خدا را بشناساند و نزدیكى آن را به هم بنماید. او با این نیایش، منطقى‌ترین و واقعى‌ترین رابطه انسان با خداوند را با زیباترین شكل به تصویر مي‌كشد.

دعاى عرفه سیدالشهداء(علیه‌السلام) سراسر نور و عرفان پروردگار است و آمیزه‌اى از شور و عشق و محبت و معرفت به ذات پاك خداوندی است.

شرق/گفت‌وگو با «خسرو سینایی» به بهانه نمایش «در کوچه‌های عشق» در هفته دفاع مقدس؛ فیلمسازان ایرانی بیشتر به بخش اکشن جنگ پرداختند

فرهنگ در رسانه

عسل عباسیان: روز دوشنبه عصر، مصطفی ملکیان، استاد فلسفه و اخلاق، در کنار دو هنرمند سینما و تجسمی؛ خسرو سینایی و فرزاد ادیبی، در خانه هنرمندان، از رابطه هنر با صلح گفتند. این جلسه توسط مصطفی ملکیان با چنین مدخلی آغاز شد: «هرچه میزان لذت انسان‌ها از ادبیات بیشتر شود، خشونت در جوامع نیز کمتر خواهد شد». وی همچنین اشاره کرد: «ادبیات باعث بیشترشدن قدرت تخیل در انسان‌ها می‌شود». او چنین ادامه داد: «هنرهای ٩گانه یعنی ادبیات (یا هنر مکتوب)، سینما، تئاتر، عکاسی، نقاشی، موسیقی، رقص، مجسمه‌سازی و معماری، معمولا با سه پدیده «زیبایی»، «تخیل» و «خلاقیت» سروکار دارند. افلاطون و نوافلاطونیان اعتقاد داشتند که هنر فقط با عنصر «زیبایی» مرتبط است، اما امروزه فیلسوفان هنر با رد این نظریه، اعتقاد دارند که در هنر هر سه پدیده حضوری جدی دارند، هرچند بخش عمده‌ای از هنر با زیبایی سروکار دارد. با این اوصاف اگر فیلسوف یا هنرمند خوش‌بین باشند اعتقاد دارند که هنر و ادبیات بر زیبایی جهان می‌افزایند، اما اگر بدبین باشند بر این باورند که هنر از زشتی جهان می‌کاهد». سخنان ملکیان با اشاره به این نکته که ادبیات قدرت تخیل انسان‌ها را بالا می‌برد و این رابطه مستقیمی با کاهش خشونت دارد، این‌چنین ادامه یافت: «رژیم‌هايی مانند حکومت شوروی در دوران استالین، با ادبیات مخالفند، چراکه ادبیات قدرت تخیل فردی را بالا می‌برد و این مسئله برای این رژیم‌ها قابل‌تحمل نیست. اگر انسانی بتواند با قدرت تخیل، خود را جای دیگران بگذارد قطعا احترام بیشتری نیز برای عقاید او خواهد گذاشت. کار هنرمند پدیدآوردن یک اثر هنری است. هرکسی به این درک برسد که «به‌وجودآوردن» چه کار توان‌فرسایی است، در جهت «ازمیان‌بردن» محتاط‌تر می‌شود». پس از او نوبت خسرو سینایی بود که با نمایش اسلایدهایی از تصاویر ثبت‌شده از جنگ دوم جهانی، نشان دهد رسالت هنر در ایجاد صلح چیست. پس از سینایی، فرزاد ادیبی به توضیح آثار گبه هنرمند گرافیست، شادی تاکی، که در راستای اشاعه صلح بافته شده‌اند، پرداخت. این سخنرانی با موضوع «هنر و صلح» و همین‌طور نمایش فیلم «در کوچه‌های عشق»، به کارگردانی خسرو سینایی با موضوع جنگ، روز شنبه در سینماتک خانه‌ هنرمندان به بهانه هفته دفاع‌مقدس، سبب شدند سراغ خسرو سینایی، برویم تا با او درباره رابطه جنگ و صلح و همین‌طور آثار سینمایی با موضوع دفاع‌مقدس گپ‌وگفتی داشته باشیم.

‌جایگاه سینمای دفاع‌مقدس ایران، در سینمای جهان چیست؟

شخصا فکر می‌کنم فیلم‌هایی که درباره جنگ در ایران ساخته شده، اغلب حالت کلیشه‌ای داشتند. درعین‌حال همه کسانی که توی جنگ حضور داشتند، در درجه اول در میدان مبارزه به‌عنوان یک انسان مطرح بودند، اما فیلم‌سازان ایرانی بیشتر به بخش اکشن حضور این افراد در جنگ پرداختند تا سرنوشت‌های انسانی‌شان. اینجا، آنجایی است که وقتی این فیلم در دنیا ارائه می‌شود، با مقاومت از سمت تماشاچی روبه‌رو می‌شود. اصولا سرنوشت‌های انسانی در فیلم‌های جنگی بیشتر مورد توجه قرار گرفتند.

‌فیلم‌های جنگی ایرانی، در سطح بین‌الملل چطور دیده شدند؟

زیاد دراین‌باره تحقیق نکرده‌ام اما آنچه می‌دانم این است که این فیلم‌ها، کمتر در جشنواره‌ها حضور داشتند. به‌هرحال، جشنواره‌ها رابطی هستند برای معرفی فیلم‌ها به دنیا. این فیلم‌ها در اکران‌های عمومی بین‌المللی هم تا جایی که من مطلعم، چندان مطرح نشدند.

‌دلیل عدم موفقیت بین‌المللی این فیلم‌ها را چه می‌دانید؟

در این سال‌ها، اغلب فیلم‌سازان جوان و کم‌تجربه‌ای به جنگ پرداختند که اگرچه موضوعات مورد نظرشان، می‌توانست برای مخاطب جالب باشد و نیازی نبود آنها چندان به طرف اکشن بروند، اما اغلب به سمت اکشن رفتند درحالی‌که ساختار موضوعی‌شان هم خیلی خام بوده. درواقع اغلب، فیلم‌های جنگی خارجی را مدل خود قرار دادند ولی با خام‌دستی، برای همین نتوانستند در اکران‌های بین‌المللی موفق باشند.

‌شما که «در کوچه‌های عشق» را در کارنامه تان دارید، آیا خودتان را فیلم‌ساز جنگ می‌دانید؟

فرهنگ در رسانه

ببینید «در کوچه‌های عشق» یک فیلم خاص است. خاص از این نظر که من به‌طور‌کلی، با تجربه‌های متفاوتی که داشته‌ام، سعی کرده‌ام مثلا فیلم مستند را با تکنیک داستانی بسازم و حاصلش شده «کوچه پاییز»، گاهی هم برعکس فیلم داستانی را با تکنیک مستند ساخته‌ام که حاصلش شده «در کوچه‌های عشق». اما در این فیلم چطور عمل کردم؟ به‌دلیل اشرافی که به دیگر حوزه‌ها ازجمله موسیقی و معماری دارم، همیشه برایم جذاب بوده، ساختارهای هر هنری را در هنر دیگر به‌کار گیرم. البته این چیزی است که نه‌فقط من، که بسیاری از هنرمندان بزرگ، به‌کار گرفته‌اند. من در این فیلم با توجه به تجربه‌های موسیقایی‌ام، خواستم دو تم موازی را باهم گسترش دهم و نهایتا ادغام کنم؛ کاری که در موسیقی، در فرم سونات صورت می‌گیرد. نهایتا این فیلم در سال ١٩٩١ در بخش «نگاه ویژه جشنواره کن» به نمایش درآمد. آن زمان به فیلم‌های این بخش، جایزه تعلق نمی‌گرفت، اما فیلم من، طوری با استقبال اهالی رسانه و منتقدان مواجه شد که چند منتقد سینمایی در مجله‌ای اعتراض کردند چرا به این فیلم و یکی، دو فیلم دیگر این بخش، بیشتر توجه نشده است و جایزه‌ای دریافت نکرده‌اند. آنجا هم، این بحث مطرح شده بود که این فیلم براساس ساختار موسیقایی سونات ساخته شده است. نهایتا چون در ایران این فیلم، در کلیشه متداول فیلم‌های ایرانی نمی‌گنجید، در اکران عمومی از آن استقبال نشد؛ شاید چون ستاره‌ای نداشت، ولی همان زمان چهار نفر از افرادی که بعدها در سینما تثبیت شدند، اولین تجربه جدی سینمایی‌شان را با این فیلم پشت‌سر گذاشتند؛ علی لقمانی که اولین تجربه سینمایی‌اش بود، مهدی احمدی هم اولین تجربه بازیگری‌اش در فیلم بلند بود، حمید فرخ‌نژاد، اولین تجربه سینمایی بلندش بود در مقام دستیار من و بعد هم تجربه بازیگری در سکانسی کوتاه در فیلم سینمایی و قاسم قلی‌پور هم در نخستین تجربه سینمایی‌اش مدیر تدارکات این فیلم بود. آن زمان نمایش‌های فیلم، دو هفته‌ای بود. این فیلم در سینمای شهر قصه به نمایش درآمد، ولی به ‌خاطر همان دوربودن از کلیشه‌های رایج، بعد از سه، چهار روز از روی اکران برداشته شد. خیلی از کسانی که در همان سه، چهار روز فیلم را دیده بودند، از آن استقبال کردند و بعد از سوی بسیاری با این سؤال مواجه شدم چرا این فیلم، این‌قدر زود از روی پرده برداشته شد؟ اما جوابش را خودم هم نمی‌دانم. البته بعدها این فیلم در سینماتک پاریس نمایش داده شد و طبق خبری که از فرانسه به من رسید، در آن اکران، فیلم با استقبال خوبی روبه‌رو شده بود.

‌در بین آثار شاخص سینمای جنگ، مانند «نجات سرباز رایان» اسپیلبرگ یا «غلاف تمام‌فلزی» کوبریک، کدام آثار سینمایی برای شما شاخص‌اند؟

یکی فیلم «پس از سال‌ها و ماه‌ها»، با بازی جورج ویلسون که درباره مردی است که در جنگ، در یک انفجار حافظه‌اش را از دست داده و بعد که به شهرش بازمی‌گردد، همسرش که یک مغازه عتیقه‌فروشی دارد، او را می‌بیند که از خیابان رد می‌شود. وقتی می‌فهمد او شوهرش است، هر کار می‌کند به او نسبتشان را بفهماند و به او بگوید که جنگ تمام شده، حافظه مرد یاری نمی‌کند. قشنگ‌ترین صحنه‌ای که از این فیلم یادم هست، صحنه‌ای است که زن در اتاقی پشت مغازه‌اش، صحنه شام عروسی‌شان را بازسازی می‌کند، همراه با موسیقی شب عروسی‌شان، به این امید که شوهرش نسبتشان را به خاطر بیاورد، که متأسفانه شوهر به یاد نمی‌آورد. حرف من این است؛ اگر بناست به جنگ پرداخته شود، همین روایت‌های انسانی برای افراد جذاب‌اند. فیلم دیگری که متأثرم کرد، فیلم «بی‌بی‌پیک» ساخته فیلیپ دوبروکا بود، که داستان یک شهر کوچک است که در جنگ اول جهانی، قوای نیروهای دشمن به آن نزدیک می‌شوند و مردم شهر فرار می‌کنند و شهر خالی می‌شود ولی مردم در حال فرار، فرصت نمی‌کنند دیوانه‌ها را با خود ببرند، فقط درِ تیمارستان را باز می‌کنند و در شرایطی که نیروهای مسلح به شهر نزدیک می‌شوند، این دیوانه‌ها به شهر می‌ریزند، به موزه‌ای قدیمی می‌روند و تمام لباس سلاطین قدیم را تنشان می‌کنند و به بالکن ساختمان شهرداری می‌روند و درحالی‌که آدم‌های عاقل در جنگ همدیگر را می‌کشند، دیوانه‌ها تماشا می‌کنند و دست می‌زنند. این فیلم طنز عجیبی دارد که نشان می‌دهد گاهی دیوانه‌ها از عاقلان، عاقل‌ترند. من این دست روایات را از جنگ دوست دارم که به فیلم‌های رایجی که از جنگ در ایران دیده‌ایم، شباهتی ندارد. فیلم «دلاور» میل گیبسون هم از ساخته‌های خوب جنگی است. از نظر طراحی صحنه، لباس، نوع کاربرد دوربین و... زمین تا آسمان با فیلم‌های دیگر جنگی که دیدم فرق داشت. اینجاست که باید به مبانی سینما در یک فیلم توجه داشته باشی نه اینکه دلمان خوش باشد به اینکه صرفا فیلم پرخرج می‌سازیم، پس حتما فیلممان موفق می‌شود.

فرهنگ در رسانه

‌در آخر، آثار فیلم‌سازی چون «بهرام بیضایی» را در حوزه جنگ چطور می‌بینید؟

بیضایی به‌عنوان شخصیتی که همه عمرش را صرف فرهنگ ایران کرده، برایم بسیار احترام‌برانگیز است. برای من فیلم «باشو، غریبه کوچک» از همان دست فیلم‌های ماندگار جنگی است چون به نکته‌ای انسانی می‌پردازد که برایم عزیز است و به همین خاطر این فیلم را در بین فیلم‌های او بیشتر دوست دارم و فکر می‌کنم «باشو» در بین آثار جنگی، انسانی‌تر است. بیضایی آدمی خلاق، هنرمند و زحمتکش است که برایش احترام زیادی قائلم.

شهروند/نشست خبری جشنواره فیلم نوجوان برگزار شد حضور احتمالی برنده اسکار در جشنواره فیلم نوجوان

شهروند | مدت زیادی از جداسازی جشنواره کودک از جشنواره نوجوان نمی‌گذرد، جداسازی پرحاشیه‌ای که هنوز هم ماهیت و درستی انجام آن مورد بحث در بین چهره‌های سینمایی است. با همه انتقادهای وارده تا امروز اما این جشنواره قرار است از هفته آینده (٤ تا ٨ مهر) در همدان برگزار شود. به همین بهانه دیروز نشست خبری این جشنواره در با حضور علیرضا شجاع‌نوری دبیر این جشنواره، جلیل اکبری‌صحت مدیر روابط‌عمومی فارابی و محمدابراهیم الهی‌تبار معاون سیاسی، امنیتی و اجتماعی استاندار همدان در ساختمان بنیاد سینمایی فارابی برگزار شد. در این نشست شجاع‌نوری از آخرین وضع برگزاری جشنواره در همدان و ویژگی‌های اولین دوره برگزاری مستقل جشنواره نوجوان سخن گفت.

فرهنگ در رسانه

امید به موفقیت المپیاد فیلم‌سازی

شجاع‌نوری در ابتدای صحبت‌هایش از اشتیاق بالای مردم همدان برای برگزاری جشنواره که باعث بالارفتن انرژی دست‌اندرکاران برگزاری شده خبر داد و گفت: «امیدوارم در سال‌های آینده با توجه به ظرفیت گردشگری در استان همدان ظرفیت‌های دیگر نیز فراهم شود تا جشنواره‌ها به نحواحسن در این استان برگزار شود.» شجاع‌نوری درخصوص یکی از مهم‌ترین اتفاقات جشنواره امسال یعنی برگزاری اولین دوره المپیاد فیلم‌سازی نوجوانان هم گفت: «من به شخصه به این المپیاد دل بسته‌ام و فکر می‌کنم که برگزاری آن یک حرکت سازنده است. استان همدان نیز این استعداد را دارد که بتواند به‌عنوان دبیرخانه اصلی این جشنواره و این المپیاد به فعالیت خود ادامه دهد و چراغ المپیاد فیلم‌سازی را روشن نگه دارد. با اعلام فراخوان برگزاری المپیاد فیلم‌سازی بیش از یک‌هزار نفر از این المپیاد استقبال کردند و بیش از ۴۰۰ فیلم ٣ دقیقه‌ای به خانه جشنواره ارسال و از این میان ۹۰ فیلم برای داوری انتخاب شد و با توجه به شرایط موجود فکر می‌کنم که اتفاق خوبی نیز رخ می‌دهد و حادثه‌ای در راه است.» اما این‌که قرار است برگزیدگان این المپیاد چگونه مورد حمایت قرار می‌گیرد به این نکته اشاره کرد که حمایت‌ها پیش از این از فیلم‌سازان نوجوان انجام شده است: «فراخوان این المپیاد توسط بنیاد سینمایی فارابی و انجمن سینمای جوان در هر استان منتشر شد و بعد از این‌که افرادی برای حضور در این المپیاد انتخاب شدند، کارگاه‌های آموزشی برای آنها برگزار و درنهایت فیلم‌های آنها ساخته شد، به گونه‌ای که برای ساخت فیلم‌ها هیچ هزینه‌ای به فیلم‌ساز تحمیل نشده و تمام هزینه‌ها توسط بنیاد فارابی تامین شده است.»

فیلم‌های جشنواره، مخصوص نوجوانانند

به گفته دبیر بیست و نهمین دوره برگزاری جشنواره نوجوان در طول برگزاری جشنواره بعد از نمایش هر فیلم در سالن سینما یک زمان نیم‌ساعته برای جلسه پرسش و پاسخ در نظر گرفته شده و در کنار آن جلسات تخصصی آسیب‌شناسی سینمای نوجوانان نیز برگزار می‌شود اما یکی از مهم‌ترین نکاتی که در بحث جداسازی جشنواره کودک و نوجوان مطرح بود، تفاوت فضای فیلم‌سازی برای این ٢ قشر است که نتیجه‌اش جداسازی این ٢ جشنواره بوده، او درخصوص ویژگی‌های فیلم‌های حاضر در این جشنواره و وجه تمایزشان با فیلم‌های کودک گفت: «زمانی که از سینمای نوجوانان حرف می‌زنیم یعنی سینمایی که به مسائل گروه سنی ۱۲ تا ۱۹‌سال اشاره شود. خوشبختانه فیلم‌هایی که ارسال شد، در همین دوره سنی بودند. در این میان ۱۲ فیلم ایرانی به بخش مسابقه سینمای ایران راه پیدا کردند که ۱۰ فیلم مخاطب نوجوان و فیلم مربوط به نوجوانان است که والدین باید به آن نگاه کنند.» اما غافلگیری بزرگ شجاع‌نوری خبر حضور احتمالی برخی عوامل خارجی فیلم «محمد رسول‌الله(ص)» در جشنواره امسال است: «این فیلم قرار است یک نمایش در جشنواره داشته باشد و علاوه بر آن در صورت امکان ای.آر رحمان آهنگساز و روبرتو پرپینانی تدوینگر این فیلم سینمایی نیز در این جشنواره حضور پیدا کنند.»

فرهنگ در رسانه

ایجاد ظرفیتی ٨‌هزار نفری برای مخاطبان

در بخشی از این نشست، محمدابراهیم الهی‌تبار معاون سیاسی، امنیتی و اجتماعی استاندار همدان هم درخصوص تدارکاتی که برای برگزاری هر چه بیشتر آماده شده توضیحاتی ارایه داد. به گفته الهی‌تبار زمانی که برگزاری جشنواره فیلم‌های نوجوانان در استان همدان به قطعیت رسید، استانداری همدان فرصت کمی تا برگزاری این جشنواره داشتند اما در تمام نهادها، امکانات این استان در اختیار جشنواره قرار گرفت و ۶ کمیته برای بهتر برگزار شدن جشنواره، فیلم‌های نوجوانان تشکیل شد. به گفته او ۵ سالن در سطح شهر همدان و ۸ سالن در سطح شهرستان‌های این استان برای نمایش فیلم‌ها در نظر گرفته شده که هرکدام از سالن‌ها بین ۳ تا ۶ سانس نمایش فیلم دارند و بر این اساس ظرفیت ۸‌هزار نفری در مجموعه سالن‌های حاضر در جشنواره در نظر گرفته شده است. او درخصوص ویژه‌برنامه این جشنواره که همزمان با هفته دفاع مقدس است هم گفت: «در مراسم افتتاحیه با توجه به شروع هفته دفاع مقدس مراسم ویژه‌ای برای شهدای نوجوان استان همدان در نظر گرفته شده است. استان همدان برای اولین‌بار نیست که جشنواره برگزار می‌کند و زیرساخت‌هایی را برای برگزاری جشنواره‌های مختلف در دست دارد. از میان سینماهایی که برای برگزاری جشنواره در نظر گرفته شده است می‌توان به سینمای فلسطین همدان اشاره کرد که به تازگی بازسازی شده و با ظرفیت ۴۰۰ صندلی پذیرای این جشنواره است.»

قانون/داعش از تصویرگری برای انتقال شرارت استفاده می‌کند

پدیده‌ای به اسم «داعش» در کشورهای همسایه ما اتفاق افتاده و در جریان است. از این جماعت پریشان‌کار هر روز کشتارها وغارت‌ها و خبرهایی را مشاهده می‌کنیم و می‌شنویم که متحیر کننده است. این در حالی است که جامعه هنری ما هیچ پاسخی به این وضعیت نداده و منفعل بوده یا در بهترین حالت تک‌صدایی عمل کرده است. اگر هنرمندی کاری انجام داده به صورت تک صدا بوده و در یک جریان به هم پیوسته و تاثیرگذار برهم طرح نشده. هرچند کارهای صورت گرفته در نوع خود ارزشمند هستند مانند اجرای تئاتر خانم شعله محمدی اما ضرورت، ایجاد جریانی پیوسته در برابر داعش حس می‌شود. در واقع این پروژه در پاسخ به این ضرورت طرح شده است.

فرهنگ در رسانه

چه ارتباطی بین هنر و هنرمند با داعش می‌تواند وجود داشته باشد و چرا باید در یک جریان به هم پیوسته طرح شوند؟

با لطبع هرکسی بر حسب نوع نگرشی که دارد، موضع‌گیری می‌کند. وجود هنرمند در ارتباط با یک وضعیت تاریخی طرح می‌شود. وجود هنرمند و هنر در بینابین بودن با یکدیگر، که حامل انگاره‌ای زمانی-زبانی است، لایه‌بندی می‌شوند. اما ضرورت جریان به هم پیوسته شاید این باشد که همه این وضعیت‌ها در بافتی تاریخی در حال رخ دادن است و ما نیز جدای از آن بافت نیستیم. توجه داشته باشید که داعش به صورت خیلی منسجم عمل می‌کند، با اینکه این افراد محدود هستند از حداکثر تاثیرگذاری بهره می‌گیرند. در ارتباط با رسانه طوری عمل می‌کنند که بلافاصله تصویرهای شرارت طوری ‌بارشان در همه جای جهان منتشر می‌شود. به صورت خلاصه، پیوستگی عملکرد این‌ها، «هنر ضدداعش» را مطالبه می‌کند.

تا آنجا که مي‌دانم جریان داعش یک جریان سیاسی یا عقیدتی است. این چه ارتباطی با هنر دارد؟

پر واضح است که هنرمند در مقام یک عالم دینی یا یک سیاستمدار قرار نیست موضع‌گیری کند. وانگهی فروکاستن این گروهک به یک جریان سیاسی یا عقیدتی به نظرم به نوعی تک‌گزاره‌ای برخورد کردن با این پدیده است. برای نمونه، آلمان نازی یک جریان سیاسی هم بود اما در موضع‌گیری پیکاسو، تابلوی گرنیکا خلق شد.

از طرفی معنی پرداختن به داعش، بی‌توجهی به باقی فرقه‌های تروریست نظیر طالبان نیست. یادداشتی نوشتم که در همین روزنامه قانون چاپ شد. آنجا اشاره کرده‌بودم که داعش با شعار «ماندگار و رو به پیشرفت» و برندسازی از طریق ایجاد وحشت، در لایه‌هایی از سازوکار خود مانند سازمانی مدرن رفتار می‌کند. گروهک‌های تروریستی ریز و درشت نظیر بوکوحرام و طالبان را اگر نقاطی تصور کنیم که طیفی از ماهیت تروریست، این نقاط را به هم متصل کند، داعش بلوغ این اتصال است. پس حائز اهمیت است.

تاریخچه این پروژه چیست؟

این ایده را اسفند سال ۹۳، ابتدا با گروه هنری رای‌نیک مطرح کردم. رای‌نیک تصمیم گرفت این ایده را به صورت عملی شروع کند. از اردیبهشت ۹۴ به صورت عملی پروژه شروع شد. در نظر ما داعش پیچیدگی زیادی دارد و تودرتو است . وقتی یک فیلم از ترور طالبان می‌دیدیم فیلم «خبری» بود اما در مورد داعش فیلم کاملا کارگردانی شده است. با کمی تساهل، انگار شما یک ویدئو آرت می‌بینید. جنبه‌های پیچیده داعش باعث شد رای‌نیک زمانی را به کار تحقیقاتی و تحلیلی اختصاص بدهد. یکی از نتایج مرحله تحقیقاتی این بود که لازم است این پروژه به صورت باز و در طیفی از لایه‌ها طرح شود. از نظر من در این پروژه ما با یک مدولیشن‌آرت روبه‌رو هستیم.

فرهنگ در رسانه

منظور از طیف لایه‌ها ی پروژه چیست؟ در مورد برنامه‌های عملی کارتان به ما بگویید.

منظور از لایه‌وار بودن به صورت خیلی خلاصه، طرح شدن یک ایده در پیوستاری است که هم به وجود آمده از حرکت وهم به وجود آورنده حرکت است در نتیجه باز است. کارهای هنری‌ای که قرار شد انجام شود، در واقع پیوستاری از آثار و رویدادهای هنری با این نگرش است. اولین فعالیت یک مجموعه اجرایی است که از 10 تا 19 مهر در گالری آرته انجام خواهد شد. لایه دوم یک نمایشگاه چند رسانه‌ای است که در دی ماه برگزار خواهد شد، لایه سوم یک پروژه لندآرت است که قرار است در مهرماه 95 برگزار شود. مسئله مهم دیگر این که فاز پژوهشی پروژه همچنان ادامه دارد و به موازات فاز اجرایی در حال انجام است. البته از تمام رویدادها نیز مستند نگاری خواهد شد.

آیا فکر نمي‌کنید که اگر این پروژه دولتی یا وابسته به نهادی بود نتیجه بهتری مي‌توانست داشته باشد؟

خیر، دولت می‌تواند در این زمینه نقش حامی داشته باشد نه اجرایی. پروژه کاملا مستقل است و وابسته به هیچ نهادی نیست. ما روی این جنبه‌ها تمرکز داریم: کشتار وحشیانه و کارگردانی شده داعش، رسانه و داعش، تخریب میراث باستانی، زبان دشمنی، زنان و داعش. پرداختن به جنبه های سیاسی و اقتصادی داعش در پروژه ما نیست در حالی که دولت یک نهاد سیاسی است، اما کار ما هنر است. البته پرداختن به جنبه‌های سیاسی و اقتصادی داعش در پروژه ما نیست. ما از همه نویسندگان، هنرمندان و رسانه‌ها دعوت می‌کنیم تا بر ضد این حرکت غیرانسانی فعالیت کنند و در نهایت این پیشنهاد را به مجامع بین‌المللی ارائه می‌کنیم که روز 20 مهرماه را که روز بزرگداشت حافظ هم هست، به عنوان روز جهانی «هنر، ضد تروریست» نام‌گذاری کنند.

نمایشگاه گردان‌های پروژه چه کسانی هستند و منظور از باز بودن پروژه چیست؟

یکی از نکات مهم این پروژه مسئله نمایشگاه‌گردانی است. تصمیم ما این است که هر نوع اقدام هنری در این خصوص محدود نباشد و هرکسی تحت عنوان «هنر، ضد داعش» می‌خواهد فعالیتی انجام بدهد، می‌تواند. هر نمایشگاه‌گردان یا هر هنرمند در روش کار خود آزاد است و البته مسئول کار خودش نیز هست. ما به یک فعالیت هنری سیال فکر می‌کنیم نه یک کار صُلب. پس این پروژه می‌تواند تعداد زیادی نمایشگاه‌گردان و هنرمند داشته باشد.

آیا این مسئله باعث پراکندگی نمی‌شود؟

رای نیک برای تاثیرگذاری و مستندسازی و همین طور انسجام بیشتر، تقویمی در سایت خود درست کرده که هر زمان هر هنرمندی رویداد جدید را به پروژه اضافه کند در آنجا ثبت می‌شود تا برای همه در دسترس باشد. این ایده مالکیت ندارد و حضور چنین تقویمی در جهت انسجام بیشتر و تاثیرگذاری بیشتر و در نهایت مستندسازی کامل این فعالیت هاست. از این‌رو به افرادی که علاقه‌مند به فعالیت هستند پیشنهاد می‌دهیم که اطلاعات رویدادها را در این تقویم ثبت کنند تا وقایع به صورت پراکنده و تک صدا طرح نشوند.

نمایشگاه ما در اول مهرماه امسال با حضور هنرمندان ایرانی در گالری آرته برگزار می‌شود. البته برگزاری رویدادهای بین المللی برای ما مطلوب است و گالری آرته هم در این زمینه در حال انجام فعالیت‌هایی است .

فرهنگ در رسانه

رسانه‌هایی که برای این پروژه انتخاب شده اند کدامند؟ آیا کار شما تنها در حوزه هنرهای تجسمی است؟

نمایشگاه اول هنر اجرا (پرفورمنس آرت) است که همان طور که اشاره کردم در گالری آرته برگزار خواهد شد .

نمایشگاه دوم که در دی ماه برگزار خواهد شد،محدودیت رسانه ندارد و بعد هم یک لند آرت. نه، الزاما کار ما محدود به هنرهای تجسمی نیست و هر هنرمندی با هر رسانه ای می تواند بر ضد داعش فعالیت کند.

پروژه ای به اسم «آنتی داعش» چند روز پیش در خبرها شنیده شد، اما در رویدادهایی که شما نام بردید اسمی از این اتفاق نیست، نسبت آن پروژه با «هنر، ضد داعش» چیست؟

پروژه «آنتی داعش» بعد از «هنر، ضد داعش»، تقریبا در مرداد ماه 94 و در تعامل با پروژه «هنر، ضد داعش» مطرح شد. در واقع «آنتی داعش» یکی از بخش‌های بیانیه کلی «هنر، ضد داعش» را برای فعالیت انتخاب کرده، اما چون در آن خبر به تاریخچه پروژه اشاره نشده بود، حاشیه‌هایی به وجود آمد. هما‌ن‌طور که اشاره کردم ما اصراری به مالکیت این ایده نداشتیم و نداریم و ذات پروژه «هنر، ضد داعش» ایجاب می‌کند به صورت باز مطرح شود. من بیانیه آنتی داعش را امضا کردم و هر بیانیه هنری دیگری هم که بر ضد داعش منتشر شود امضا خواهم کرد.

قدس/عضو هیئت علمی دانشگاه علوم اسلامی رضوی در گفتگو با قدس آنلاین: عرفه در عظمت هم شان رمضان است/راه میانبر در اجابت دعا!

بنابر احادیث اگر کسی در ماه رمضان آمرزیده نشد، آمرزیده نمی شود مگر اینکه عرفه را درک کند یعنی همه رمضان با آن همه عظمت و برکت به یک کنار و روز و شب عرفه یک سوی دیگر!

به گزارش قدس آنلاین، با توجه به فرا رسیدن روز عرفه که روز نیایش نام دارد و به تصریح روایات اهل بیت (ع) و توصیه بزرگان از بهترین فرصت ها برای تقرب به خدای متعال و اجابت دعاها است با حجت الاسلام والمسلمین سیدعلی سجادی زاده، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم اسلامی رضوی و پژوهشگر قرآن و حدیث درباره راز عظمت عرفه و چگونگی دعا کردن در این روز به گفتگو پرداخته ایم که مشروح آن از نظرتان می گذرد:

فرهنگ در رسانه

بنابر تصریح روایات روز عرفه از برترین روزها نزد خدای متعال است به گونه ای که اجابت دعاها در این روز ضمانتی خاص دارند و جز از درگاه خدا نباید از کسی در این روز خواسته و خواهشی داشت، راز این عظمت و بزرگی روز عرفه در چیست و می خواهد چه چیز را به یاد انسان بیاورد؟

عرفه از ماده عَرَفَ به معنای شناخت به دست می آید و سرزمینی که در آن ماجرای حضرت آدم (ع) و حضرت ابراهیم (ع) رخ داد را عرفات می گویند.

چراکه به تصریح قرآن و تاریخ حضرت ابراهیم (ع) در شب هشتم ذی الحجه در عالم رویا دید که فرزندش را ذبح می کند، ایشان در روز هشتم که «ترویه» نام دارد مشغول فکر و تعبیر این رویا بودند که حضرت اسماعیل (ع) در برابر امر خداوند خود را تسلیم کرد و روز نهم حضرت ابراهیم (ع) معرفت یافت که این خواب وظیفه و تکلیف است و درصدد انجام آن برآمد و آن شد که می دانیم.

از این رو، عرفات از ارکان مهم حج که خود از ارکان مهم دین است، به شمار می رود، یعنی از روز نهم ذی الحجه تا غروب حاجی با اقتداء به حضرت ابراهیم (ع) در عرفات وقوف و با خدای خویش خلوت می کند تا با تفکر و اندیشه به معرفت دست یابد.

باید توجه داشت خداشناسی، خودشناسی، وظیفه شناسی، دشمن شناسی، پیامبرشناسی و امام شناسی اموری هستند که رکن اصلی آنها معرفت است و در دعاهایی که از حضرت معصومین (ع) برجای مانده به ویژه دعای روز عرفه امام حسین (ع) از مهمترین توصیه ها این است که انسان خود و خدایش را بشناسد از این رو، با حمد و ثنای الهی و شکر نعمت های او آغاز می شود.

بنابراین، معرفت عنصری است که هر انسان مسلمان و مومنی به عنوان اساس هر حرکت به آن نیاز دارد، آنچنان که امیرمومنان علی (ع) فرمودند: «در هر حرکتی که انسان انجام می دهد و در هر منزلت و مقامی باید معرفت داشته باشد.»

و اینچنین، عرفه از ارکان حج است تا جایی که امام حسین (ع) در تفسیر آیه «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ» فرمودند: «الّا لیعرفون» یعنی شناخت خدای متعال اصل و اساس خلقت است.

جالب آنکه خداشناسی از مسیر امام شناسی می گذرد و هر که امام و ولی عصر خویش را به عنوان الگوی مطلق انسانیت بشناسد مهمترین گام در شناخت خدا را برداشته است و در پرتوی این شناخت درصدد شکر الهی بر می آید چراکه می داند هر آنچه دارد از خداوند است و قادر نیست شکر او را به جای آورد، آنچنان که سعدی، شاعر شهیر ایران می گوید:

«از دست و زبان که بر آید، کز از عهده شکرش به در آید، بنده همان به که ز تقصیر خویش عذر به درگاه خدای آورد، ور نه سزاوار خداوندیش کس نتواند که به جای آورد.»

چرا در این روز بر دعا و درخواست از درگاه خداوند به ویژه خواندن دعای عرفه امام حسین (ع) توصیه شده است؟

به طور کلی از نکاتی که باید در زمینه معارف مورد توجه داشت، تمسک به ادعیه اهل بیت (ع) است چراکه این دعاها راه میانبر در رسیدن به مقصد کمال اند؛ آنچنان که در فلسفه دعا هم این رسیدن به رشد مورد تاکید است.

فرهنگ در رسانهدعای عرفه حضرت سیدالشهداء (ع) نیز درصدد است تا انسان را به مسیر خداشناسی رهنمون شود و دریابد هرچه از نعمت های مادی و معنوی، درونی و بیرونی است همه از جانب خدای متعال است؛ از موضوعات مهم این دعا امامشناسی و خودشناسی است تا انسان دریابد کسانی که توفیق یافته و به امر دین گردن نهاده اند، در مهندسی هستی جایگاهی ویژه یافته اند. علاوه بر این، در این دعا تصریح می شود که انسان چه چیزهای از خدا بخواهد.

جالب آنکه این دعا با درخواست رهایی از آتش به پایان می رسد یعنی همان چیزی که در لیالی قدر از خداوند مسئلت می کنیم و این یعنی شناخت خدا و قصورات خود در محضر او.

به تصریح روایات عرفه ثواب و شانی در ردیف ماه مبارک رمضان و لیالی قدر، چطور چنین چیزی ممکن است وقتی که به تصریح قرآن لیله القدر از هزار ماه برتر است؟!

بله، در احادیث وارد شده اگر کسی در ماه رمضان آمرزیده نشد، آمرزیده نمی شود مگر اینکه عرفه را درک کند یعنی همه رمضان با آن همه عظمت و برکت به یک کنار و روز و شب عرفه یک سوی دیگر! به عبارت بهتر، عظمت عرفه در برابر همه رمضان به عنوان ضیافت الله قرار دارد و سر آن این است که انسان توجهش را به خداوند معطوف دارد چراکه اساس کار انبیاء و ائمه (ع) نیز خودشناسی و خداشناسی بوده است.

وقتی انسان خود و خدایش و راه را شناخت این آمادگی را می یابد که در راه محبوب از خود بگذرد، از این رو، عید قربان صرفا قربانی کردن یک چهارپا نیست بلکه پا گذاردن روی هوای نفس و سر بریدن خواست ها و امیال است، یعنی حاجی وقتی در مشعر حاضر می شود چون شعور و احساس می یابد باید آن را با معرفت درآمیزد تا از خواست هایش در راه اوامر خداوند بگذرد و این چنین توفیق حضور در عید را بیابد.

فرهنگ در رسانه

برای آنکه بتوان بهترین بهره را از این موقعیت خاص در روز عرفه که روز نیایش است، ببریم، دعاهای ما باید چه کیفیت و آدابی داشته باشد؟

در باب آداب و کیفیت دعا احادیث و روایات متعدد است همچون طهارت داشتن، آغاز کردن با نام و یاد خدا و پرهیز از لقمه حرام، شناخت حق الناس و ادای حقوق کسانی که بر گردن انسان حق دارند که رعایت این آداب در کنار حضور قلب در ظرف زمانیِ شب و روز عرفه که شانیت ویژه دارند، می تواند مسیر اجابت را هموار کند.

البته اصل اساسی در دعا انقطاع از غیر خدا و توجه صرف داشتن به او است، یعنی با خضوع و خشوع خدا را خواندن و حتی در برابر بندگان خدا تواضع داشتن.

قدس/با اعلام فراخوان دومین جشنواره «پایتخت کتاب ایران» رقابت بین شهرهای کشور آغاز شد؛ کدام شهر« پایتخت کتاب ایران » می‌شود؟

معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سال گذشته، برای نخستین بار، طرح انتخاب «پایتخت کتاب ایران» را اجرا کرد ...

تا راه انتخاب تهران و یا یکی از شهرهای کشورمان را به عنوان «پایتخت کتاب جهان» تسهیل کند. بر همین اساس، اولین جشنواره «پایتخت کتاب ایران» با هدف مجموعه ‌فعالیتهایی که یک شهرستان در حوزه‌ کتاب داشته است، ملاک قرار گرفت و سرانجام اهواز به عنوان پایتخت کتاب ایران و شهرهای، نیشابور، یزد، بوشهر و گنبدکاووس به عنوان شهرهای منتخب برای پایتخت کتاب ایران معرفی شدند که این حرکت آغازی بود برای سایر فعالیتهایی که در زمینه‌ کتابخوانی پیش‌بینی شده است. اکنون فراخوان دومین جشنواره پایتخت کتاب ایران اعلام شده و بیشتر شهرهای کشور در تلاشند امسال بتوانند کرسی پایتخت کتاب کشور را از آن خود کنند.

فرهنگ در رسانه

افزایش سرانه مطالعه

مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی خوزستان می‌گوید: به احتمال زیاد امسال طرحی از سوی اهواز برای شرکت در این جشنواره ارایه نخواهد شد، اما این اداره کل در تلاش است با آماده ساختن سایر شهرهای استان خوزستان طی این دوره از جشنواره، یکی دیگر از شهرهای استان به عنوان «پایتخت کتاب ایران» برگزیده شود. همایون قنواتی با بیان اینکه سال گذشته در اولین جشنواره «پایتخت کتاب ایران»، اهواز به دلیل ارایه برنامه‌های نوآورانه، مشارکت‌جویانه، مؤثر و منسجم و همچنین استفاده از ظرفیتهای بخش خصوصی، تشکلهای مردمی، صنایع و مراکز ورزشی و فرهنگی، عنوان «اولین پایتخت کتاب ایران» را به خود اختصاص داد می‌افزاید: این طرح شامل همکاری همه جانبه دستگاه‌های دولتی، توجه به نویسندگان، اهالی قلم و کانونهای فرهنگی می‌شد که بخش خصوصی و دولتی را درگیر می‌کرد تا سطح سرانه مطالعه در اهواز افزایش یابد که تاکنون از رضایتمندی قابل قبولی برخوردار بوده و افراد زیادی را با کتاب و کتابخوانی مشغول کرده و هم اکنون نیز آماده تدارک برگزاری جشنواره‌های متعددی از جمله «جشنواره قصه‌گویی پدران و مادران» و «جشنواره ملی من هم نویسنده‌ام» است.

حمایت صنایع از کتابخوانی

اما رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان نیشابور می‌گوید: این شهر امسال با تلاش بیشتری نسبت به سال گذشته در جشنواره انتخاب «پايتخت کتاب ايران»شرکت خواهد کرد و همه اصحاب فرهنگ و هنر نيشابور بسيج شده‌اند و می‌کوشند تا این شهر به عنوان الگوي کتاب و کتابخواني در کشور معرفي شود، چرا که ما اعتقاد داریم «نيشابور، ققنوس کتاب» وشایسته انتخاب «پایتخت کتاب ایران »است. عباس کرخی با بیان اینکه طی اولین جشنواره پایتخت کتاب ایران، نیشابور طرحهاي ويژه و ايده‌هاي خوبي را ارایه داده بود و احتمال مي داد که به عنوان پايتخت کتاب ايران انتخاب شود، می‌گوید: نيشابور بيشترين تعداد مؤلف در کشور را با چهار هزار تأليف و سالانه يک ميليون مراجعه‌کننده به کتابخانه را دارد که به نسبت جمعيت خود در بين شهرهاي کشور رتبه اول و بيشترين سرانه مطالعه را به خود اختصاص داده است. علاوه بر اين دارای انجمنهاي مردم نهاد و سمنهاي فراواني در امور فرهنگي است.عطار، خيام و فضل بن شاذان را دارد و سه روز در تقويم ملي متعلق به این شهر است، ضمن آنکه نیشابور قطب فولاد کشور است و صنايع فراواني در اين شهر وجود دارند که آماده اند از کتاب و کتابخواني حمايت کنند. وی می‌افزاید: طی اولین دوره جشنواره پایتخت کتاب ایران، نیشابور پنج طرح ملي و ده‌ها طرح بومی ارایه کرده بود که همه از غنای بالایی برخوردار بودند و قابلیت اجرایی داشته‌اند، به همین دلیل تصور می‌شد هيچ شهري به اندازه نيشابور اين همه طرح ارایه نکرده باشد. حتي طرح اعطاي کتاب به قشر نيازمند و خيلي طرحها و برنامه‌هاي ديگر ارایه شده بود که تمام این طرحها و برنامه‌ها را طی این مدت اجرايي کرده‌ایم، اما متأسفانه این بار هم نيشابور مورد بي مهري قرار گرفت .

شرایطی برای امتیاز آوری

فرهنگ در رسانه

مدیرکل فرهنگ وارشاد استان بوشهر نیز از شرکت در دومین جشنواره پایتخت کتاب ایران خبر می‌دهد و می‌گوید: کارگروه‌های لازم در بوشهر و سایر شهرستانهای استان تشکیل شده است وسعی داریم با همکاری شهرداری بوشهر، با تمام توان در این جشنواره شرکت کنیم. حمیده ماحوزی می‌افزاید: در نخستین جشنواره پایتخت کتاب ایران، بوشهر به عنوان یکی از پنج شهر برگزیده معرفی شد. طرحی که ما طی سال گذشته ارایه دادیم، طبق برنامه‌ها و دستورالعملهای ذکر شده و متناسب با سیاستهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی طراحی شده بود که شامل ایده‌ها و نوآوری‌هایی درخصوص برنامه‌های مرتبط با کتاب و کتابخوانی می‌شد، امسال نیز با حفظ نقاط قوت این طرح، موارد دیگری به آن افزوده و می‌کوشیم شرایط بهتری برای امتیاز آوری فراهم کنیم تا این شهر شانس بیشتری برای کسب عنوان «پایتخت کتاب ایران» داشته باشد.

ارزیابی عملیاتی طرحهای سال گذشته

دبیر اجرایی «پایتخت کتاب ایران» در خصوص نحوه برگزاری دومین جشنواره می‌گوید: این جشنواره با هدف ترویج فرهنگ کتابخوانی و آماده ساختن یکی از شهرهای کشور برای کاندیدا و برگزیده شدن از سوی یونسکو به عنوان پایتخت کتاب جهان برگزار می‌شود که سال گذشته با مشارکت بسیار خوب استانها وشهرستانهای کشور، برگزار و بر اساس نظر هیأت داوران، اهواز به عنوان پایتخت کتاب ایران انتخاب و معرفی شد. ابراهیم حیدری می‌افزاید: در دومین جشنواره «پایتخت کتاب ایران» علاوه بر شاخصهای اولین دوره، ارزیابی عملیاتی کردن طرحهای سال گذشته نیز مورد بررسی قرار می‌گیرد که این مهم از امتیاز ویژه ای برخوردار است. به گفته این مسؤول، هنوز تا رسیدن به معیارهای یونسکو برای دستیابی به عنوان «پایتخت کتاب جهان» فاصله داریم، اما در تلاشیم با تطبیق برنامه‌های این جشنواره با برنامه‌های یونسکو طی سالهای آینده به این عنوان دست یابیم.

قدس/قائم مقام مؤسسه امام خمینی (ره) در گفت و گو با قدس: عید قربان و دفاع مقدس، نماد تقرب الی ا... هستند

عید قربان تجلی بندگی و عبد بودن به معنای واقعی کلمه در محضر خدای متعال و دست شستن از همه داشته ها برای خواست و رضای اوست. ...

جالب آنکه تاریخ در تصویر این عبودیت به ماجرای حضرت ابراهیم(ع) بسنده نکرده و در دوران دفاع مقدس نیز جلوه ای زیباتر از آن را ترسیم کرد. از این رو و به مناسبت همزمانی عید سعید قربان با هفته گرامیداشت دفاع مقدس با حجت الاسلام والمسلمین محمود رجبی، قائم مقام مؤسسه امام خمینی(ره) و عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، درباره قربان، ایثار و شهادت به گفت و گو پرداخته ایم که از نظرتان می‌گذرد:

فرهنگ در رسانه

با توجه به آنکه پایان بخش مناسک حج، عید سعید قربان است و حج حجاج به قربانی کردن ختم می‌شود، چه چیز در این فرایند رخ می‌دهد که در نهایت به عید قربان به عنوان یکی از بزرگترین اعیاد مسلمانان می‌انجامد؟

- مفهوم عید در فرهنگ اسلامی با توجه به موفقیتهایی که فرد یا جامعه در تعالی انسانی و تقرّب به خدای متعال کسب می‌کند، تبیین می‌شود، بنابراین، می‌بینیم در فرصتهایی که انسان در فعالیتهای فردی و اجتماعی بویژه در راستای کمال توفیق می‌یابد، عید محقق می‌شود؛ از جمله این توفیقات در حج و برای حاجی در اردوگاه خودسازی اتفاق می‌افتد که به عید قربان منتهی می‌شود؛ زیرا مناسک حج غفلتهای انسان را به او یادآور می‌شود و مسیری را برای او هموار می‌کند که در نهایت به قرب الهی می‌انجامد و آخرین مرحله آن قربانی کردن برای تکمیل فریضه عبادی، سیاسی و اجتماعی حج است. به عبارت بهتر حاجی با زمینه سازی های قبلی آماده فدا کردن خود در راه خدا می‌شود و به عنوان نماد این آمادگی، قربانی را آن هم با نیت قربة الی ا... ذبح می‌کند، برای همین است که پیروزی بزرگ خود را جشن می‌گیرد. آن چنان که امیرمؤمنان(ع) فرمودند: «هر روزی که انسان در آن معصیت نکند و زندگی‌اش در مسیر تقرب باشد، عید است.» حتی اگر عنوان عید را بر آن روز نگذاشته باشند.

برای آنکه انسان هر روز خود را با قربانی کردن هوای نفس و خواسته ها پیش پای دین و تقوا به عید تبدیل کند، باید از چه مسیری عبور کرده و چه قدمهایی بردارد؟

- نخستین گام در راه رسیدن به قله این جایگاه، معرفت الی ا... است، همان کاری که رهبر معظم انقلاب و امام تأکید داشتند تا فرهنگ دینی در عمق جان انسانها بنشیند و این از دستورهای دینی است تا جایی که حتی زیارت اهل بیت(ع) تنها در صورتی که با معرفت باشد، نتیجه بخش است؛ از این رو، نخستین گام ارتقای معرفت به خدا، اهل بیت(ع) و دین است. مرحله دوم، مبارزه با شیاطین انس و جن است که اگر از آن غفلت شود، اندیشه های باطل به انسان القا شده و از مسیر صحیح منحرف می‌شود، بنابراین هم شیاطین درونی همچون هواهای نفس و هم شیاطین بیرونی را باید شناخت و به موقع با آنها مبارزه کرد. مرحله سوم، عمل به دستورهای الهی است که باید با کمال دقت انجام شود و هر جا که از این دستورها غفلت شود باید با امر به معروف و نهی از منکر مسیر غفلت را مسدود کرد. مرحله چهارم، ایثار و فداکاری و از خودگذشتگی است؛ یعنی همان کاری که رزمندگان ما انجام دادند و از با ارزش ترین چیزها یعنی جان خود در راه حفظ دین و ارزشهای آن گذشتند. از این رو، بزرگداشت عید سعید قربان و هفته دفاع مقدس به عنوان نماد تقرب الی ا... یکی است و تفاوتی ندارد. ما هم اگر بخواهیم هر روزمان عید باشد باید، آرمان رزمندگان را زنده نگاه داشته و در میدان عمل آنها را تجلی دهیم.

فرهنگ در رسانه

با توجه به آنکه عید قربان به عنوان عید بندگی، یادآور ایثار بزرگ حضرت ابراهیم(ع) در اقدام به قربانی کردن فرزندش اسماعیل(ع) برای رضای خداست، چیزی که ما بارها در دوران دفاع مقدس از سوی مادران، پدران و همسران شهدا شاهد آن بودیم، چقدر تأسی از فرهنگ دینی را می‌توان در این رفتار خانواده‌های شهدا اثرگذار دانست؟

- اینها همه نمودهایی است از تأثیر فرهنگ دینی، وقتی جامعه ای با فرهنگ دینی آشنا شود و این فرهنگ در روحش جا بگیرد، دیگر جان در مقایسه با ارزشها در نظرش ناچیز می‌شود. از این رو، تفاوت شهدای دوران دفاع مقدس با دیگر کشتگان در جنگها (حتی اگر اهداف انسانی و اخلاقی را دنبال کرده باشند) این است که شهدای ما شیفته شهادت بودند و با اشتیاق سراغ شهادت می‌رفتند، این طور نبود که در میدان نبرد از سر ناچاری تسلیم مرگ شوند؛ زیرا شهادت در راه خدا را بالاترین ارزشها می‌دانستند و کسی که شهادت را ارزش بداند، نه تنها نسبت به مرگ اکراه ندارد، بلکه خود فرزندش را روانه میدان نبرد می‌کند!

عجین شدن شهادت به عنوان یک ارزش متعالی با فرهنگ یک جامعه چه تحولهایی را در حوزه سبک زندگی افراد آن جامعه ایجاد می‌کند؟

- بدون تردید وقتی این روح در کالبد جامعه دمیده شود، سبک زندگی جامعه انسانی به گونه ای می‌شود که شمّه‌ایی از بهشت را تصویر می‌کند. تصور کنید، انسانهایی که خیرخواه یکدیگر و آماده ایثار و فداکاری اند و دیگران را بر خود مقدم می‌دارند و به همه به دیده تقوا و خیرخواهی می‌نگرند؛ بی‌تردید در چنین جامعه ای آرامش، عدالت، معنویت، اخلاق و عرفان در بالاترین مرتبه می‌شود. با این حال شکوفایی اقتصادی و علمی در آن رخ داده و استقلال و ظلم ستیزی و تمام قد ایستادن در برابر مستکبران برایشان برتر از جان می‌شود.

این همان چیزی است که تمام انبیا و معصومان(ع) برای تحقق آن تلاش کرده اند و اگر رخ دهد، می‌توان برای ظهور حضرت حجت(عج) و برپایی جامعه عدل جهانی زمینه سازی کرد.

قدس/قدس انلاین گزارش می‌دهد: "سینمای دفاع مقدس"پشت خاکریزوعده ها

سینمای دفاع مقدس درسالهای اخیر به لحظ کمیت شرایط چندان مساعدی نداردوتنها روزنه امید این سینما بالا رفتن کیفیت اثار تولید شده می باشد.

فرهنگ در رسانه

به گزارش قدس انلاین سینمای دفاع مقدس ما که دهه شصت وهفتاد اوج تولید اثارش را طی نموداز دهه هشتاد با کاهش اثار تولید مواجه شد و از همان زمان زمزمه عدم حمایت از تولید اثار با مضامین دفاع مقدس شنیده می شد چنین درنگی باعث شد در برخی دوره های مهمترین جشتواره فیلم کشور یعنی فجر شاهد تک و توک فیلمهایی با مضامین دفاع مقدس باشیم در حالیکه این زوند نیازمند حمایتهای مسمتر و مدون وبرنامه ریزی از سوی مسئولین دارد.

*سینمای دفاع مقدس وعده نمی خواهد

در همین باره حبیب الله کاسه سازتهیه کننده سینما گفت یکی از وظایف اصلی مسئولین سینما حمایت از حوزه دفاع مقدس و فیلم سازان دفاع مقدس است زیرا مسئولینی که داعیه بردن سینما به سمت تعالی را دارند نباید وعده هایشان در حد حرف باشد و باید به آن عمل کنند.وی گفت: ساخت فیلم هایی با موضوع دفاع مقدس و انقلاب نیازمند شرایط ویژه و انگیزه برای فیلم سازان است.موضوعات اجتماعی و پلیسی موضوعات دم دستی هستند که هر فیلم سازی با سرمایه کم هم قادر به ساخت آن است زیرا می داند که سرمایه او باز می گردد.

وی افزود: ساخت فیلم با موضوع دفاع مقدس و انقلاب در حیطه مسئولان سینماست یعنی مسئولان سینما ضمن تقبل بخشی از مسائل مالی و بودجه آن باید فیلم ساز را حمایت کرده و به او انگیزه بدهند زیرا یک فیلم دفاع مقدسی حتی با هزینه کم نزدیک به دو سه میلیارد بودجه ساخت آن می شود با این تفاوت که در صورت سرمایه گذاری بخش خصوصی در این ژانر فیلم ساز امید به بازگشت سرمایه ندارد.کاسه ساز عنوان کرد: یکی از وظایف اصلی مسئولین سینما حمایت از این فیلم سازان است زیرا مسئولینی که داعیه بردن سینما به سمت تعالی را دارند نباید وعده هایشان در حد حرف باشد و باید به آن عمل کنند.

وی افزود: برای مثال من می خواهم بدانم سال گذشته در جشنواره فیلم فجر چه فیلمی با موضوع انقلاب و دفاع مقدس داشتیم؟ به نظر من در مرحله اول مسئولان باید به فکر سینمای دفاع مقدس باشند زیرا این سبک به نوعی تبدیل به سینمای کوچه بازاری شده است.

*سینما به این محتوا نیاز دارد

فرهنگ در رسانه

محمدرضا شرف الدین مدیرعامل سابق انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس نیز دراین باره گفت:تولید فیلم سینمایی در ایران فراز و نشیب‌های دارد و هر بار یک کارگردان در تولید جدید خود به تجربه‌های تازه‌ای می‌رسد که در گذشته نداشته است و این طور نیست که یک کارگردان بعد از مدتی نیاز به تجربه نداشته باشد. هر کارگردانی بعد ازتولیدات مختلف فقط 15 درصد تجربه کاری دارد.شرف‌الدین با انتقاد از کمبودهای موجود در عرصه سینمای دفاع مقدس گفت: کمبود لوکیشن‌های مربوط به انقلاب و دفاع مقدس یکی از مشکلاتی است که برای تولید آثار سینمایی با آن روبرو هستیم. اگر قرار باشد به فیلم‌های انقلاب و دفاع مقدس به عنوان یک ژانر مادر نگاه شود باید زیر ساختارهای مربوط به آن که امروز وجود ندارد را نیز فراهم کنیم.مدیرعامل سابق انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس گفت: با وجود اینکه فیلم نامه‌های خوبی درباره انقلاب و دفاع مقدس در دست داریم هنوز زیرساختارهای که بتواند جواب گوی پروژه بزرگی باشد که مقطعی از انقلاب و دفاع مقدس را روایت کند وجود ندارد. هالیوود امروز پروژه‌های را ساخته و در دست ساخت دارد که می‌خواهد تاریخ ایران را روایت کند. چرا باید هالیوود تاریخ ما را بسازد؟ چون ما نمی‌سازیم. شرف‌الدین گفت: در روزگاری که فضای عاطفی و قوام خانوادگی به شدت در معرض تهدید است فیلم خوبی ساخته شده است. متاسفانه ذره‌ای از فداکاری نسل انقلاب به بچه‌های نسل سوم منتقل نشده است. این فیلم می‌گوید فداکاری کنید و بر پیمان‌هایتان بمانید. سینمای امروز این نوع محتوا را لازم دارد.

*ضرورت نقل فرهنگ دفاع مقدس با بهره‌برداری از انواع هنرها

عضو هیات رئیسه کمیسیون فرهنگی مجلس در حالی که معتقد است فرهنگ دفاع‌مقدس باید به زبان‌های مختلف نقل شود، بر ضرورت بهره‌برداری از هنرهایی همچون سینما، داستان، تئاتر، شعر و حتی موسیقی برای گسترش این مهم در سطح جامعه تاکید کرد. لاله افتخاری گفت: هفته دفاع‌مقدس فرصتی برای یادآوری رشادت‌های ایثارگران و رزمندگان 8 سال جنک تحمیلی است که با مجاهدات‌های خود از مرزها، جان، ناموس و میهن‌شان پاسداری کردند و در حین افتخارآفرینی، الهام بخش انسانیت برای جهانیان شدند.نماینده مردم تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر در مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه تمامی روزها و ایام سال به شهدا و ایثارگران عرصه دفاع‌مقدس تعلق دارد، افزود: یک هفته در سال با این عنوان برای پاسداشت مقام شامخ آن‌ها به طور ویژه‌تر انتخاب شده است و باید در این روزها ابعاد خیانت متجاوزان با مردان و زنان ایران اسلامی یادآوری شود.وی ادامه داد: هفته‌دفاع مقدس وظیفه همه افراد جامعه به ویژه افرادی که در رأس قرار دارند را نسبت به پاسداری از خون شهدا که به حق اخلاق حسینی را به یادگار گذاشتن یادآوری می‌کند، همچنین باید ضرورت احترام و ارج نهادن به مقام شهدا، جانبازان، رزمندگان، ایثارگران، آزادگان و خانوادههایشان درک شود و اگر چندین دهه دیگر نیز از واقعه دفاع‌مقدس بگذرد نباید این افراد و خانواده‌های‌شان به فراموشی سپرده شوند.افتخاری با بیان اینکه فرهنگ دفاع‌مقدس باید به زبان‌های مختلف نقل شود و با بهره‌برداری از انواع هنرها همچون سینما، کتاب، تئاتر، شعر و حتی موسیقی برای گسترش این مهم در سطح جامعه هدفگذاری کرد، گفت: همچنان که برای گسترش فرهنگ عاشورا در جامعه تلاش شده است این تلاش نیز باید برای گسترش فرهنگ دفاع‌مقدس انجام شود.

*حمایت سازمان سینمایی از اکران فیلم‌های «دفاع مقدسی»

معاون ارزشیابی و نظارت سازمان سینمایی ضمن اشاره به اهمیت اکران آثار سینمایی با موضوعات «دفاع مقدس»، «انقلاب اسلامی» و «مقاومت» از طرح معاونت ارزشیابی و نظارت به‌منظور فراهم‌سازی شرایط پخش خوب برای این آثار گفت.

فرهنگ در رسانه

حبیب ایل‌بیگی گفت: بر اساس آیین‌نامه شورای صنفی نمایش، دفاتر توزیع و پخش طی یک سال می‌توانند تنها هشت فیلم آماده نمایش را برای اکران بپذیرند.معاونت ارزشیابی ونظارت در راستای حمایت از تولیدات سینمایی با موضوع «دفاع مقدس»، «انقلاب اسلامی» و«مقاومت» و نیز دستیابی به شرایط پخش بهتر، از این پس در نظر دارد تا اکران فیلم‌های مورد ذکر را در سهمیه پخش دفاتر لحاظ نکنند.ایل بیگی درباره زمان اجرای این طرح افزود: موضوع با اعضای شورای صنفی مطرح شده و طبق آیین‌نامه شورای صنفی نمایش طرح مورد نظر پس از تایید ریاست سازمان سینمایی، از آغاز هفته دفاع مقدس اجرایی خواهد شد.

کاروکارگر/نمایش فیلم محمد رسول‌الله (ص) در جشنواره همدان با حضور عوامل

علیرضا شجاع‌نوری گفت:قرار است که فیلم سینمایی محمد رسول‌الله (ص) را در جشنواره نوجوان همدان نمایش دهیم و از دو نفر عوامل فیلم دعوت کنیم تا در این جشنواره حضور پیدا کنند. آی‌آر رحمان آهنگساز فیلم یکی از این دو است.

به گزارش کاروکارگر ، اولین نشست خبری بیست نهمین دوره جشنواره فیلم نوجوان همدان، با حضور علیرضادشجاع نوری دبیر جشنواره و محمد ابراهیم الهی تبار مسئول ستاد جشنواره صبح دیروز در سالن اجتماعات بنیاد سینمایی فارابی آغاز شد.پس از قرآئت ایات قرآن کریم، محمد ابراهیم الهی تبار سخنان خود را اینگونه آغاز کرد: استان همدان به عنوان مهد تاریخ و تمدن کشور شناخته شدن است، شهری که در ایام هشت سال دفاع مقدس ۸ هزار شهید و ۰۳ هزار جانباز و ۱۰۰ هزار آزاده در شهرهای این استان وجود داشته است. وی در ادامه اضافه داد: در جنگ تحمیلی ۸ هزار بار آسمان استان همدان مورد تجاوز قرار گرفته است که نتیجه آن شهادت ۸۰۰ نفر بوده است که از این تعداد ۳۳۶ زن و ۲۰۰ کودک به مقام شهادت نائل شده اند.استان همدان در همان ایام جنگ تحمیلی پذیرایی ۳۰۰۰ هزار مهاجر هم بوده است. لذا قدمت ۴ هزار ساله استان همدان چه قبل از اسلام چه بعد از اسلام یا در دوران معاصر شاهد شخصیت های بزرگی بوده ایم که همگی این موارد بیانگر ظرفیت بالای این خطه است .همچنین وی در بخش دیگری از سخنان خود ضمن تشکر از وزیر ارشاد برای انتخاب استان همدان برای برگزاری جشنواره نوجوان در استان همدان، عنوان کرد:دکتر ایوبی رئیس سازمان سینمایی هم با توجه به شور ونشاط خاصی که در استان همدان برای برگزاری این جشنواره دیدند به خواسته های آنها جواب مثبت داده اند.

فرهنگ در رسانه

محمد ابراهیم الهی تبار چنین افزود : خوشحال هستم که همدان قطب فرهنگی عرصه فرهنگ کودک و نوجوان قلمداد می شود. چرا که جشنواره تئاتر کودکان و نوجوانان، نمایشگاه بین الملل کتاب کودک و نوجوان وگنگره شعر و ادب تمام برنامه های است که در رده سنی نوجوان در استان همدان می شود.

در ادامه دبیر جشنواره علی رضا شجاع نوری آغاز به سخن کرد و با پاسداشت هفته دفاع مقدس، بیان کرد: چندین سال از برگزاری جشنواره نوجوان در همدان می گذرد که خوشبختانه سال به سال پربارتر و با استاندارد های لازم برگزار شود.البته ظرفیت های گردشگری زیادی در شهرهای کشورمان وجود دارد که به لحاظ امکانات با داشته های طبیعی خود با مشکلاتی مواجه هستند ولی خوشبختانه استانداری همدان هر سال کاستی های موجود را برطرف می کند و همین اتفاق حسن نیت آنها را نسبت به مسائل فرهنگی اثبات می کند.

وی افزود: هزار فیلم به دبیرخانه جشنواره ارسال شده که در آنها ۴۰۰ فیلم ۳ دقیقه ای وجود داشت که نزدیک به ۹۰ فیلم به بخش مسابقه راه پیدا کردند. امیدوارم شاهد اتفاق های بهتری برای این جشنواره در سال های رخ بدهد.درادامه این مراسم از پوستر های جشنواره رونمایی شد که ، پوستر بین المل را الهی تبار،پوستر بخش اصلی جشنواره را شهاب رضویان و پوستر بخش فیلمسازی را شجاع نوری رو نمایی کردند .گفتنی ست ،پوستر اصلی جشنواره را شهاب رضویان و پوستر بخش فیلمسازی این جشنواره را مهدی پاکدل طراحی کرده اند .در خاتمه این مراسم شجاع نوری از حضور هنرمندان بزرگ در این جشنواره و جلسات نقد وبررسی به همراه عوامل فیلم در کنار برنامه های تخصصی سینما در بیست ونهمین دوره جشنواره فیلم نوجوان همدان خبر داد.

مردم سالاری/اهداي نشان عالي «هنر براي صلح» به بنيانگذار محک

فرهنگ در رسانه

گروه فرهنگي: در مراسم اختتاميه سومين دوره جشنواره هنر براي صلح، نشان عالي هنر براي صلح به سعيده قدس بنيانگذار مؤسسه خيريه محک به پاس 25 سال تلاش انسان دوستانه و خيرخواهانه تعلق گرفت. بنيانگذار محک در اين مراسم اعتماد مردم ايران نسبت به اين موسسه مردم نهاد را دليل و سرمايه اصلي در ارائه خدمات به کودکان مبتلا به سرطان دانست و گفت: «تداوم حمايت از کودکان مبتلا به سرطان منوط به تداوم اين سرمايه ارزشمند است که موسسه خيريه محک با رعايت دو اصل شفافيت و پاسخگويي تلاش مي‌کند تا به پاسداشت اعتماد مردم همت کند. ما تلاش مي‌کنيم تا روند فعاليت‌هاي محک را همواره از روش‌هاي گوناگون همچون بهره‌مندي از همراهي ياورانمان در رسانه‌‌ها، درج اطلاعات در رسانه‌هاي اختصاصي محک و برقراري برنامه بازديد از فعاليت‌هاي مؤسسه و بيمارستان محک به تمامي‌ذيربطان اطلاع رساني ‌کنيم. گزارش‌ ريز صورت‌هاي مالي، گزارش بازرس و حسابرس مستقل و اخبار و رويدادهاي محک همواره در وبسايت اين مؤسسه به نشاني www.mahak-charity.org قابل دسترسي است و مخاطبان ما مي‌توانند از همين طريق از عملکرد محک مطلع شوند». بنيانگذار محک در اين مراسم به شرايط اجتماعي روز ايران اشاره کرد و گفت: «ارتقاي شاخص‌هاي اجتماعي براي ميهن ما، به عنوان دارندگان قديمي‌ترين آيين فرهنگي- اخلاقي دنيا، اهميت ويژه‌اي دارد و مي‌بايست براي حمايت از فرداي ايران، در حوزه آموزش دغدغه‌هاي اجتماعي به کودکان برنامه ريزي کرده تا از ظرفيت‌هاي جامعه مدني براي حل مشکلات استفاده شود. موسسه محک نيز همواره به گسترش فرهنگ نوع دوستي در ميان ياوران کوچک خود انديشيده و قدردان تمامي‌والدين و مربيان است که مشق انسانيت را به فرزندان عزيزمان مي‌آموزند.» نشان عالي هنر براي صلح در سومين دوره اين جشنواره به سعيده قدس بنيانگذار موسسه خيريه محک، جلال ستاري نويسنده و پژوهشگر، عليرضا مشايخي موسيقيدان و حسن روحاني رئيس‌جمهور ايران اهدا شد. سعيده قدس نشان دريافتي خود را به پروفسور پروانه وثوق بنيانگذار آنکولوژي اطفال در ايران و رييس فقيد هيأت امناي محک اهدا کرد و ابراز اميدواري کرد که مسير فرهيختگان نيک‌انديشي همچون پروانه وثوق در خدمت به انسان‌هاي دردمند همواره جاودان بماند. در سومين دوره از جشنواره هنر براي صلح، تابلويي که کودکان مبتلا به سرطان تحت حمايت مؤسسه خيريه محک نقاشي کرده بودند به نمايش عمومي‌درآمد. نگاه بدون مرز کودکان محک در اين اثر مورد توجه صاحب نظران، اهالي فرهنگ و هنر و بازديدکنندگان قرار گرفت. ويدئويي از مراحل تهيه اين نقاشي در مراسم اختتاميه سومين دوره جشنواره هنر براي صلح به نمايش درآمد. اين تابلو که به صورت دسته جمعي در محک نقاشي شد توسط استاد نصرالله افجه‌اي خريداري شد و مجدداً به محک اهدا گرديد. نام اين تابلو «روزي که همه کودکان جهان با سرطان خداحافظي مي‌کنند» است. در اين تابلو کودکان محک با مشارکت مربيان داوطلب محک، نمايشي از همبستگي و همراهي مردماني از تمامي‌رنگ‌ها، مليت‌ها و فرهنگ‌ها را به تصوير کشيدند که در روزي شاد خداحافظي جهان با سرطان را جشن خواهند گرفت.

وطن امروز/گفت‌وگوی «وطن امروز» با ایوب آقاخانی، نویسنده و کارگردان نمایش «تکه‌های سنگین سرب»

با تمام قلبم برای شهید چمران نوشتم

مرتضی اسماعیل‌دوست: این روزها در همجواری هفته دفاع‌مقدس، نمایشی در سالن چهارسوی تئاتر شهر به صحنه می‌رود که برگرفته از وجوه شخصیتی برجسته چون شهید مصطفی چمران است. برای رسیدن به لایه‌های مختلف نمایش «تکه‌های سنگین سرب» با ایوب آقاخانی، نویسنده و کارگردان مطرح عرصه تئاتر همکلام شدم؛ گفت‌وگویی که همچون روایت متمایز کارگردان به نحوی متفاوت از گپ‌های همیشگی درآمد.

فرهنگ در رسانه

***

جناب آقاخانی، چه دغدغه‌ای شما را ترغیب به نگارش متن نمایشنامه و اجرای نمایش «تکه‌های سنگین سرب» کرد؟

این دغدغه از گذشته در میان آثاری جنگی چون «آسمان و زمین»، «فصل خون»، «امپراتور و آنجلو» و نمایشنامه رادیویی «سه‌گانه صلح» وجود داشته و در نمایشی با موضوع شهید چمران بهتر دیده شده است. از طرفی دوران طلایی کودکی‌های من در ایام جنگ شکل گرفت و فصل‌های زندگی نوجوانانه خود را از میان پنجره چسب خورده خانه‌مان تماشا کردم. پس برای من که حتی جوانه زدن شکوفه‌ها را از لابه‌لای آن چسب‌های محافظ بمباران دیده‌ام، مساله جنگ غریبه نیست. واقعیت این است که ما در دوران عجیبی بزرگ شدیم و همه تلخی‌های خسارات انسانی جنگ و خوشی‌های پیروزی مردان جبهه در کنار هم بخشی جدایی‌ناپذیر را برای ما رقم زد. شاید جنس سیاستگذاری‌های مسؤولان فرهنگی و خط‌کشی‌های مرسوم باعث شد من نتوانم آنچنان که باید در این عرصه باشم و امروز حضورم برای برخی عجیب باشد! در صورتی که من می‌گویم جنگ برای من ایرانی و متعلق به همه نسل‌هاست. من برای نوشتن درباره مردان سرزمینم دنبال اجازه گرفتن از کسی نیستم. این قلم مال من است و وقتی توانایی نوشتن دارم بر خودم لازم می‌بینم که به سمت نگارش آثاری ارزشمند بروم. وقتی خاطرات افراد تحت تعلیم دکتر چمران در لبنان را خواندم، دیگر مطمئن شدم که باید «تکه‌های سنگین سرب» را بنویسم. ان‌شاءالله بزودی هم با نمایش «اروند خون» درباره شهدای غواص که در حال نگارش آن هستم، بخشی دیگر از تعهد خود را به انجام خواهم رساند که در واقع تریلوژی من از مستندات جنگ خواهد بود.

در گذشته آثاری مکتوب و تصویری از زندگی شهید چمران تولید شد، از جمله کتاب «گنجشک‌ها بهشت را می‌فهمند»، فیلمنامه «مرد رویاها» و فیلم «چ»؛ شما چقدر به سمت تحقیق در لایه‌های مختلف زندگی و مبارزات آن بزرگمرد تاریخ رفتید؟

حدود یک سال و نیم را صرف پژوهش‌های کتابخانه‌ای و میدانی درباره ابعاد زندگی شهید چمران کردم و ذهنم موتور جست‌وجویی برای خود راه انداخته بود که در عین جمع‌آوری مستنداتی از آن شهید به دنبال یافتن زاویه‌ای برای روایت‌پردازی باشم. در واقع به دنبال یافتن این بودم که کجای این فراخنای پژوهشی به زاویه نگاه متفاوتی خواهم رسید. می‌خواستم اثری از شهید چمران به اجرا بگذارم که جایی برای امضای من داشته باشد، چرا که تفاوت در پرداخت موجب امضای من خواهد شد. همه رسالت‌های مقدس برای پرداخت زندگی شهید چمران در من زنده بود اما برای رسیدن به امضای خود قدر و قیمتی قائل هستم که به‌راحتی از کنارش نخواهم گذشت، چرا که اگر نتوانم به فضایی منحصر به خود برسم، طرفدارانی که آثارم را دنبال می‌کنند ناامید خواهند شد. تماشاگران در این نمایش دستاورد جدیدی را از من تجربه خواهند کرد که ادامه نگاه گذشته‌ام خواهد بود. من با افتخار نمایشنامه‌ای درباره یکی از مردان بزرگ جنگ نوشتم که تنها 2 شخصیت دارد. من مفتخر به این هستم که نمایشنامه‌ای نوشتم که درنگ روی ابعاد روانشناسی شخصیت بوده و در ذهن مخاطب باعث چالش مفاهیمی چون وظیفه، عشق و اخلاق خواهد شد.

شهید چمران از جمله قهرمانان ملی است که سویه‌های مختلف زندگی‌اش، شرایط و بستر مناسبی برای خلق دراماتیک یک اثر هنری دارد و شما بیشتر متمرکز به درونیات کمتر پرداخته شده این شخصیت شدید. با چه نگره‌ای داده‌های تاریخی را به خروجی دراماتیزه‌ای برای اجرا تبدیل کردید؟

پاسخ به این سوال برعهده شمای منتقد است که من چقدر موفق بودم. من همه توان خود را برای این کار گذاشتم و بیش از این بلد نبودم. به نظرم رسیدن به پرداختی دراماتیزه در هر اثر، طی کردن نیمی از راه است و البته برخی حوادث تاریخی قابلیت نمایشی نمی‌یابند یا در مدیوم سینما به شکلی مناسب‌تر قابل طرح خواهند بود. تئاتر، جولانگاه فکر و مکث است و باید جایی برای آبشخور اندیشه باشد. برای همین فکر کردم چمران را در بزنگاهی عاشقانه تصور کنم و این مسیر دراماتیکی برای عرصه نمایش خواهد بود و خوشبختانه بازخوردهای خوبی هم در این مدت دیده‌ام. باید بزنگاه شخصیت در مناسب‌ترین و بهترین شکل به تن تئاتر دوخته شود و «تکه‌های سنگین سرب» حاصل وسواسی اینگونه است که چرا، به چه دلیل و توسط چه کسی روایت در حال اجراست. صادقانه بگویم بخشی از وجودم در این نمایش و آثار دیگری که نگاشته‌ام جا مانده است، یعنی شهید چمران برایم به‌عنوان طرحی آزمایشگاهی برای ارائه محسوب نشده بلکه همواره مصطفی چمرانی را به صحنه دیده‌ام که سهمی از روح خودم در آن دمیده شده است و این گوشه‌ای از خصلت خدای‌گونه نوشتن است. به همین دلیل چمرانِ روی صحنه حتما دغدغه‌های مرا هم با خود خواهد داشت.

در آثار تصویری و مکتوبی که پیش از این درباره شهید چمران ارائه شد، رنگ اسطوره‌سازی بسیار برجسته بود و شما به وجهه هنرمندانه و رفتار عاشقانه آن شهید متمرکز شدید. اگر چه نگاه‌تان نزدیکی بسیاری با خاطرات غاده جابر، همسر شهید چمران دارد؛ واهمه‌ای از جانب برخی افراد برای عدم انعکاس وجهه مبارزاتی آن شهید نداشتید؟

شهید چمران، شخصیتی ملی در تاریخ ما است و دِینی بر من و امثال من برای نمایاندن ابعاد زندگی شخصیت‌هایی همچون چمران وجود دارد. وجهه اسطوره‌ای شهید چمران نکته پنهان مانده‌ای نیست که من هم روی آن متمرکز شوم. آنچه از نظر من مهم بوده و به نظرم نادیده گرفته شده، وجه انسانی آن شهید است که زیر سایه بخش اساطیری‌اش مانده است و در نتیجه به شخصیت غیرقابل دسترسی برای خیلی‌ها تبدیل شده است.

فرهنگ در رسانه

در واقع پرداخت به ابعاد انسانی و نگاه شاعرانه شهید چمران در امتداد رسیدن به وجهه اسطوره‌ای وی خواهد بود.

آفرین! این تعبیر بسیار مناسبی است. من به صراحت می‌گویم که نمایش من در مسیر ابطال وجوه اسطوره‌ای شهید چمران نیست. وجه اسطوره‌ای، نیمه آشکار ماه است و خیلی‌ها بر این مساله آگاهی دارند و اگر من هم تنها به این بُعد شهید چمران توجه کنم، کار تازه‌ای انجام نداده‌ام. من بخشی از شهید چمران را نشان می‌دهم که خیلی‌ها از آن غافل هستند یا در فرآیند برخوردی تاریخی به فراموشی رفته است. به عبارتی منظر قهرمان بودن آن شهید در ذهن همه مانده است و من نیازی به تکرار این دانسته‌ها در این نمایش ندیدم. من به دنبال نمایش خلوت انسانی چون چمران برآمدم. در واقع به دنبال آشنایی منشور چندوجهی این شخصیت برای مخاطب بودم. من در زمان نوشتن، احتمال بروز چالش‌هایی را می‌دادم اما مهم این بود که من با تمام قلبم این نمایش را بنویسم و کوچک‌ترین مغایرتی میان نمایشنامه با واقعیت وجود نداشته باشد.

فردیت قهرمان در برابر وجهه اسطوره‌ای شهید چمران چه قرابتی در این نمایش یافت؟

اجازه می‌خواهم برخلاف معمول من این بار از شمایی که یکی از آگاه‌ترین مخاطبان هستید، سوال کنم که به نظرتان این نزدیکی شکل گرفته است؟

به نظرم به تلفیق مناسبی در اثر رسیده و درهم تنیده شده است.

از نظر من هم این تنیدگی روی داده است. برای من ارائه چهره‌ای ملموس از چمران برای نسل‌های آینده بسیار مهم بوده است؛ مردی که زندگی پیچیده‌ای داشته و در عین حال که برای اعتقادات خود می‌جنگد، جهانی شاعرانه و بزنگاه‌هایی عاشقانه دارد. شهید چمرانی که من نمایش می‌دهم، قابل لمس است و مخاطب می‌تواند با عطر چمران از سالن خارج شود. چمران را باید شناخت و باید دانست که گره‌های عاطفی در زندگی شهید چمران وجود داشته و او از همه اینها برای رسیدن به هدفش گذشته است. انتخابی که من هرگز به دلیل نداشتن شهامت و جسارت نمی‌توانم داشته باشم و برای تکریم آدم‌هایی چون چمران که جسارت عبور از بزنگاه‌های دنیا برای رسیدن به اهدافی والا را داشته‌اند، باید نمایش‌هایی چون «تکه‌های سنگین سرب» را اجرا کرد.

طراحی صحنه و لباس تناقضی آشکار با روایت دارد و به نظرم انتخاب هوشمندانه‌ای بوده که از سویی چمران را در لباس رزم و در کنار صندوق چوبی نظامی ببینیم و از سویی تمرکز راوی به جنبه انسانی شهید چمران باشد. گویی مخاطب همچون غاده جابر برای رسیدن به ابعاد درونی شهید چمران باید کفش از پا درآورده و مشتاقانه به سکوی زندگی وی نزدیک شود.

آفرین! ما براساس مشاوره با طراح لباس به این نتیجه قطعی رسیدیم که لباس شهید چمران در طول این نمایش باید لباس رزم باشد، چرا که می‌خواستیم ابعاد انسانی یک شخصیت جنگی را نشان دهیم. در واقع در این مسیر متناقض در عین پرداخت به ابعاد روانشناختی شخصیت به طور دائم وجهه مبارزاتی شهید چمران نیز پیش روی مخاطب خواهد بود. همانطور که به خوبی تحلیل کرده‌اید، غاده جابر تا زمانی که به چمران نزدیک شده و با او ازدواج نکرده است، در بیرون از سکو به سر می‌برد سپس وارد حریم وی شده و در مرکز صحنه می‌نشیند. این مساله در طراحی صحنه، نور و میزانسن به شکلی آگاهانه و با همگرایی همکاران طراح صورت گرفت.

نمایش «تکه‌های سنگین سرب» براساس اتمسفری معمایی و رازی سر به مُهر برای مخاطب روایت می‌شود و این تفکر در شکل طراحی صحنه، صداهای محیطی و ترکیب نورپردازی نمایان است. تعلیق در روایت از دلبستگی شما به این نوع آثار با توجه به نمایشنامه‌هایی چون «کابوس شب نیمه آذر» می‌آید یا در این اثر خاص جهت رسیدن به ابعاد روانشناختی شخصیت بوده است؟

اول از همه از سلیقه‌ام می‌آید، چرا که من تئاتر بی‌جاذبه را نه می‌فهمم و نه دوست دارم. ارسطو از سال‌ها قبل، عنصر بهره‌گیری از راز را به ما پیشنهاد داده است. در نمایش «تکه‌های سنگین سرب» مهارت فنی یک درام‌نویس خیلی مهم بوده که با وجودی که مخاطب، شخصیت را می‌شناسد برایش رازی تعیین کنی و به فرمول‌های درام‌نویسی و بر واقعیت هم پایبند باشی. در واقع این سلیقه من است اما خروجی این سلیقه منجر به نمایش ابعاد روانشناختی شخصیت هم خواهد شد. ترکیبی از هر دو فرمایش شما در کار من حاصل شده است، اگر چه بیشتر این نکته برایم مهم بود که سلیقه و برگی از کارنامه تئاتری‌ام در این اثر وجود داشته باشد البته ذات خسارت روحی در زندگی شخصی شهید چمران مبتنی بر حقیقت است، اگر چه شاید شکل تعبیر متفاوتی در نمایش من یافته باشد.

ضمن اینکه تقابل تعهد در برابر عشق، مساله‌ای قابل طرح در جهان پردازش است.

من خیلی ممنونم از این تعبیر و نگاه ارزنده‌ای که دارید. همیشه به دانشجویان خود می‌گویم چرا امروز و چرا این مضمون و چرا من؟ یک هنرمند برای فعالیت باید به پاسخی روشن برای همه این پرسش‌ها دست یابد و من در «تکه‌های سنگین سرب» به همه پاسخ‌ها رسیدم. من باید به چالش هستی‌شناسانه نسل‌های امروزین بپردازم که وظیفه چیست و چه مرز باریکی با عشق می‌تواند داشته باشد و رسیدن به هر یک چه قیمتی خواهد داشت.

«تکه‌های سنگین سرب» وسوسه یافتن نور از سوی زنی به نام غاده جابر توسط شمعی چون شهید چمران را حکایت می‌کند. کشف رسیدن چقدر در این نمایش برایتان برجسته بود؟

خیلی خوشحالم که نگاه‌تان آنقدر خوب است. برای من، مساله کشف و رسیدن بسیار مهم بوده است. مهم‌ترین مساله در تئاتر، آگاهی از نوشتن است و مقوله سفر شخصیت در موقعیت‌های مختلف، مساله‌ای علمی در فضای نمایشنامه‌نویسی است؛ سفر قهرمان به این معنا که پارادایم حرکت شخصیت از نقطه‌ای به نقطه دیگر و تغییر وجوهی از شخصیت در این پیمایش ترسیم شود و ابعاد تازه‌ای از شخصیت در این مسیر پیدا شود. این مساله فرمولی دراماتیک بوده و در هر اثری با هر موضوعی کاربردی حیاتی دارد. مساله کشف، حرکت و یافتن نقطه پویایی شخصیت وظیفه درام‌نویس است که باید شخصیت را از رگ و ریشه گمشده تاریخ به زیر ذره‌بین درام برده و با نگاهی هنری آن را آگراندیسمان کند یعنی شخصیت را در چارچوبی دراماتیزه پیرایش کرده و به مخاطب ارائه دهد. این همان تفاوت نمایشنامه‌نویس با تاریخ نویس است.

فرهنگ در رسانه

از جمله موارد قابل توجه در نمایش شما حفظ ریتم درونی اثر است که با توجه به دیالوگ‌محور بودن اثر باعث خستگی بیننده نمی‌شود.

من آدم دیالوگ‌دوستی هستم و دیالوگ برایم خیلی مهم است. یکی از جاذبه‌های مهم نمایش «تکه‌های سنگین سرب» برای مخاطبان وجود دیالوگ‌های ماندگار است که حتی برخی مخاطبان آشنا به بهانه خسته نباشید گفتن، برایم دیالوگ‌های این نمایش را ارسال می‌کنند و این به دلیل توفیقی بوده که این نمایش در گوشه ذهن مخاطب گذاشته است. حفظ ریتم هم مساله‌ای مهم است بویژه که نمایش ما تنها 2 بازیگر داشته و در ذات خود قابلیت کسالت برای تماشاگر را دارد و من برای رسیدن به ضرباهنگ مطلوب در نمایش مدام به شکستن فضای غالب اقدام کردم.

نمی‌توان از نقش ارزنده پیام دهکردی در نمایش «تکه‌های سنگین سرب» چه به لحاظ نزدیکی با شمایل شخصیت و چه از منظر توجهات خاص ایشان در نقش‌آفرینی سخنی به میان نیاورد که بهترین انتخاب ممکن بوده است.

من فقط این را به شما بگویم که پیام دهکردی از زمان نوشتن با من بوده است، چه به لحاظ فیزیکی و چه نگاهی که به بازیگری دارد. با توجه به اینکه این نمایش سومین همکاری ما محسوب می‌شود، من جنس بازی او را خیلی خوب می‌شناسم و می‌دانستم که وسواس و تعهد ارزنده پیام به نفع اثر درخواهد آمد. من با سپردن چنین نقش حساسی به پیام دهکردی مطمئن شدم که سلامت حرکت خود روی لبه تیغ را حفظ خواهم کرد البته سلوک خاص دهکردی به درد نقش چمران می‌خورد.

و در پایان نمایش برخلاف روند مرسوم که بازیگران برای ادای احترام به صحنه می‌آیند، همچنان چمران را در حال نگارش با ماشین تحریر در صفحه حضور می‌بینیم که ناگفته‌هایی از خود را برای نسل‌های بعدی به جا می‌گذارد و این نوع پایان ارزنده می‌تواند موجب همراهی اندیشه مخاطب در خارج از سالن شود.

من دوست داشتم مخاطب با تصویری از چمران خونین صحنه را ترک کند. چمرانی که در عین حال که چمدان سفر کنارش قرار دارد، در حال حرکت و پویایی نوشتن است. این مساله خیلی ریسک بزرگی بود و بچه‌های گروه و دستیارم مدام مرا از این مساله برحذر می‌داشتند و می‌گفتند مخاطب ایرانی عادت به این نوع پایان ندارد. من اعتقاد دارم این پایان‌بندی یکی از موثرترین بازوهای فکری اثر است که باعث می‌شود مخاطب نمایش را حتی پس از پایان اجرا رها نکند، حالا اینکه چقدر با اثر خواهد ماند بستگی به نوع نگاه مخاطب دارد اما مساله مهمی که دنبالش بودم این بوده که مخاطب با تصویر تنهایی چمران در زیر نور سرخ همچنان به شخصیت فکر کند.


منبع: بولتن نیوز

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین