کد خبر: ۲۸۹۲۴۸
تاریخ انتشار:
نقدی بر آخرین ساخته علیرضا رئیسیان

«دوران عاشقی»؛ هشداری به جامعه امروز ایران

محسن سلیمانی فاخر: موضوع «دوران عاشقی» آشنا و تکراری برای نشان دادن خیانت و تبعات آن و بی توجهی به خانواده است. به نظر می رسد امروزه فیلمسازان باید زوایای پنهان و پیچیده ای از این تم را نشان دهند؛ روایتی که جنس خیانتش از خیانت های امروزی باشد؛ آنقدر متنوع و زیرکانه که حتی فاعلش آن راخیانت نمی داند!

«دوران عاشقي» و فیلم هایی در ژانر ملودرام که این روزها اغلب نمایشگر خیانت های مکرر زناشویی در زندگی است، بیش از آنکه جنبه سرگرم کننده داشته باشد و منتقدین، مردم و مسئولین را درگیر دنیای فیلمساز، فروش و بحث های حواشی رسانه ای کند، از یک موج دهشتناک ویران کننده خبر می دهد که باید از این آلارم ها بهره گرفت و تدبیری اندیشید که «خیانت» برای ما همچون دروغ و تهمت، نقل و نبات زندگی مان نشود.

آخرین فيلم عليرضا رئیسیان، با محوريت خيانت و نارو زدن در زندگی به هر بهانه ای، تولید شده است. اثری انتقادی که قصد مطرح کردن معضلات اجتماعی و بخصوص جامعه زنان را دارد؛ زنانی که حتی فرزندشان را مانند اسباب بازی می دانند و فقط باید آنان را تر و خشک کنند! موضوع فیلم اما، آشنا و تکراری برای نشان دادن خیانت و تبعات آن و بی توجهی به خانواده است. به نظر می رسد امروزه فیلمسازان باید زوایای پنهان و پیچیده ای از این تم را نشان دهند؛ روایتی که جنس خیانتش از خیانت های امروزی باشد؛ آنقدر متنوع و زیرکانه که حتی فاعلش آن راخیانت نمی داند!

«دوران عاشقی» یک نگرش تکراری و نخ نما شده به این موضوع است و اغلب با تصویری غیرواقعی، نگاهی باورپذیر از خیانت ندارد. فیلم شخصیت های تک بعدی متعدد و غیر قابل باوری دارد. مرد متمول آن شرکت بین المللی چه سخنیتی دارد که با زنی  از طبقه پایین  با آن چشم انداز رابطه برقرار کند؟ او به عنوان مردی با نفوذ كه به لحاظ خاستگاه اجتماعی، رفتار و گفتار كاسبكارانه دارد به این راحتی ها دم به تله نمی دهد، یا دختر خواهر از فرنگ برگشته اش چگونه مدعی است که از زندگی مرد معشوقه اش چیزی نمی داند که  مثلأ او متاهل است.

بخش عمده ای از این عدم باورپذیری به زنی فعال و وکیل باز می گردد که در مقابل خیانت همسرش سکوتی توجیه ناپذیر دارد، شخصیت بیتا (لیلا حاتمی)بی حال و بی رمق است و اقدام در خوری انجام نمی دهد؛ حتی در وکالتش نیز خنثی است  و در مقابل دزدیده شدن اتومبیلش هم منفعل عمل می کند و با دلیل خامی، سارق را می بخشد. زنی خاموش، سرد و منفعل  که با تمام شواهد کاری نمی کند  و آن سوتر پدرِش شخصیت عجیب فیلم است  که حذف وی از فیلم بر قوت فیلم می افزاید،  پدری که مانند پدر بزرگها دنبال نصایح گویی است و در هر موقعيتي برای اندرز درباره گذشت و حفظ كيان خانواده استفاده مطلوب می کند و پس از پي بردن به خيانت دامادش، تنها از دختر مي خواهد به همسرش كمك كند تا شاید مرد بهتري شود تا زیرکانه تر و حرفه ای تر خائن شود!

«دوران عاشقی»؛ هشداری به جامعه امروز ایران

اشارات فیلم به معضلات اجتماعی نیز ابتدایی و سهل انگارانه و تنها در یک موقعیت  و در بین موکل های بیتا شکل می گیرد؛ یعنی در دل وقایع و تبادل ها روی نمی دهد. یکی از آنان قصد تغییر جنسیت دارد، پدري كه با وجود دو فرزند مي خواهد تغيير جنسيت دهد. اينكه قصد دارد جراحي كند و با تغيير جنسيت بچه هايش دو مادر خواهند داشت. دیگری با رئیسش ارتباط برقرار کرده، دیگری از همسرش کتک می خورده و برای تنوع ازدواج کرده است. اینکه چنین معضلاتی دراجتماع به وفور یافت می شود، درست؛ اما نحوه پرداخت این مسائل شبیه بیانیه است و درحین ارتباط ظاهری هیچ تعاملی به داستان اصلی پیدا نمی کند.

عنصر تصادف و موضع گیری خام هم، مقوله ای غیرباورپذیر است. گره خوردن دو زن به عنوان وكيل و موكل بي آنكه هركدام بدانند چه نسبتی با هم دارند از سهل انگاری های فیلمنامه است که نشان می دهد فیلمساز می خواهد به روابطی که مد نظر دارد برسد، حال مهم نیست که این تعامل ها به پرداختی عمیق و منطق وار نیاز دارند؛ ارتباطی که شاید در یک در ده میلیون نفر اتفاق بیفتد. از سویی موضع گیری خانم وکیل هم برای خودش داستانی دارد که با فهم موضوع خیانت همسرش وارد عمل نمی شود و همچنان مسلط به دنبال تجربه گرایی است، وکیلی که با عدم درک از وضعیت زنانی که از روی اجبار یا حماقت تن به صیغه داده اند پرونده های زنانه را قبول می کند.

از سویی دیگر فیلم برخلاف پایان بندی مناسبش، به نوعی جهت گیری متوسل است و خیانت حمید به بیتا را نتيجه كم توجهي به شوهر و پرداختن افراطی وی به وكالت می داند  که نوعي توجيه پذیری و در پوش گذاشتن بر اصل مسئله است. فیلمساز استنباط می کند که كمبودهاي عاطفي و دور ماندن زنان از خانه مردان راخائن می کند اما مگر نه اینکه مرد نیز سرگرم کلاشی های خود است و توجهی به کیان خانواده ندارد!؟

«دوران عاشقي» در سكانس پاياني، به عنوان مهم ترين بخش فيلم عمل می کند. پایان نیمه باز یعنی امیدی برای بازگشت این زوج به زندگی، زندگی که از ابتدا ملال این زوج در آن پیداست و در انتهای فیلم، با وجود نور و گل، امید هست و این امید را می‌توان حس کرد و همان موقع وقتی زن صیغه ای از بیتا خداحافظی می‌کند پیام فیلم آشکار می شود . فیلمساز با تاکید بر پلان ابتدایی فیلم و باز شدن چشم و بسته شدن در نمای پایانی قصد دارد بر گذر زمان اشاره کند که روزگار و تصمیم های زندگی همچون چشم برهم زدن می گذرد.

 با این حال مزیت فیلم فضای قصه‌گوی آن است که در زمان مناسبی مقدمه‌ می چیند،گره افکنی‌هایش را مطرح و موقعیت های دراماتیک را ترسیم می‌کند و موقعیت‌ پرتعلیقی را با واکاوی شخصیت‌ها می‌آفریند، اما مهم‌ترین نقطه‌ کاستی آن است که وارد عمق ماجراها نمی‌شود و با افراط در فرم قصه گویی کاراکترها را قربانی می کند و انگیزه‌ ها و دغدغه‌های دورنی را برای مخاطب واگو نمی کند .

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین