این سریال به صورت مداوم در نظرخواهیهای تلویزیون جزو آثار موفق و دیدنی جلوه داده شد، اما نقدهای ساختاری و محتوایی که از سوی عامه مردم و کارشناسان و منتقدان به بخشهای مختلف آن وارد شد، این نکته را ثابت کرد که سریال آخر لطیفی نتوانسته توفیق چندانی داشته باشد.
گروه سینما و تلویزیون: اگر به نتایج نظرخواهی چند وقت اخیر تلویزیون درباره «تنهایی لیلا» رجوع کنیم، این نکته دستگیرمان میشود که سریال مذکور جزو بهترین تولیدات سالهای اخیر سیما بوده است و انتقاداتی که نسبت به آن مطرح میشود، به احتمال فراوان مواردی بیاهمیت و شاید هم تخیلی و دور از واقعیت هستند.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از بانی فیلم، مرکز پژوهش و سنجش افکار عمومی صدا و سیما هفته گذشته در گزارشی اعلام کرد این سریال با 88 درصد رضایت در نظرسنجی از جامعه آماری 457 نفری ساکن تهران، نسبت به سریالهای اخیر، در صدر ایستاده است. حالا سازمان صدا و سیما در نظرسنجی تلفنی تازهای که گویا از 450 نفر از افراد بالای 15 سال انجام شده، از رضایتمندی بیش از 55 درصدی آنان خبر داده و در نهایت هم اعلام کرده 80 درصد تهرانیها از این سریال اظهار رضایت کردهاند!
گویا از مهمترین دلایل بینندگان برای تماشای سریال «تنهایی لیلا»، جالب و جذاببودن موضوع سریال ۲۷ درصد، سرگرمی و پرکردن اوقات فراغت ۱۷/۳ درصد و جدید بودن موضوع سریال ۱۵/۷ درصد اشاره کرد. برخی نیز آموزنده بودن، بازی خوب بازیگران، کنجکاوی در مورد دانستن پایان سریال، جذابیت دیالوگها و گفتگوهای شخصیتهای سریال مطرح شده است!
این سریال به صورت مداوم در نظرخواهیهای تلویزیون جزو آثار موفق و دیدنی جلوه داده شد، اما نقدهای ساختاری و محتوایی که از سوی عامه مردم و کارشناسان و منتقدان به بخشهای مختلف آن وارد شد، این نکته را ثابت کرد که سریال آخر لطیفی نتوانسته توفیق چندانی داشته باشد. در واقع تلویزیون برای کمرنگ نشان دادن این نقدها، نظرخواهیهای مورد نظر و مطلوب خود را به مثابه سپری دفاعی مورد استفاده قرار داد.
از قضا در همین دو قسمت آخر «تنهایی لیلا»، چند گاف عجیب وجود داشت که میتوان با افزودن آنها به مشکلات سریال مذکور، کیفیت هنری آنرا به راحتی زیر سوال برد. در یکی از این موارد، در قسمت ماقبل آخر، شاهد تعقیب و گریز با اتومبیل بودیم. جایی که کاراکتر زرین با بازی حسن پورشیرازی با ماشین خود در حال فرار از دست نیروهای پلیس است، غافل از اینکه در نمای نزدیک، به خوبی مشخص است به جای او یک بدلکار پشت فرمان نشسته! بلافاصله هم پس از آن، در یک نمای کروماکی به شدت تابلو، دوباره پورشیرازی را در حالتی نامتناسب با سکانس قبل، در حال هدایت ماشین میبینیم! یا در سکانس دیگری كه سرگرد افخمی برای دستگیری یکی از عوامل خلافکار وارد قهوه خانه میشود، وقتی میزانسن مرد متهم و دوستش در پلان بعدی نشان داده میشود، به وضوح ماموران در دیدرس دوست مرد بودهاند، اما تنها در لحظه نشستن سرگرد روی تخت، آندو از آمدن پلیس مطلع شدهاند! حال بماند که در سکانس قبلی نیز هجوم اتومبیلهای پلیس و صدای آژیر آنها به قول معروف خیابان را برداشته است، اما این دو با آسودگی در داخل قهوهخانه مشغول گپ و گفت بودهاند! همچنین باید انتقاد کرد از سینک نبودن صدای بخشهایی از قرآن خوانی کودک محمد و لیلا پشت تریبون با تصویر آن که ناشی از یک بیدقتی محرز بود.

درباره این سریال و کاستیهای متعدد آن در شمارههای قبل زیاد نوشتیم. اینکه مجموعه در بستری به ظاهر مذهبی، دیدگاههایی گاه افراطی و بدعت آمیز را از رفتارهای دینی و انسانی ارائه کرد. اینکه بازیگران در ترکیبی نادرست و هدایتهای اشتباه ره به ترکستان بردند، اینکه فیلمنامه مملو از دیالوگهای شعاری و روابط سطحی پرداخت نشده و کاراکترهای غیر قابل باور بود.
حالا هر چقدر تلویزیون پشت نظرخواهیها این نقاط ضعف را پنهان کند و خودش را به نشنیدن و ندیدن بزند، این کاستیها به مزیتها و ویژگیها بدل نخواهند شد. در واقع این استراتژی غلط، صرفاً راه را برای خلق آثار مشابه دیگری فراهم خواهند کرد که دودش در نهایت به چشم بینندگان تلویزیون خواهد رفت و شاید هم گروهی را متأثر از تزهای عجیب و تأمل برانگیز مفهومی خود به کنش و واکنشهایی تجربه نشده و دور از ذهن وا دارد.