کد خبر: ۲۸۷۶۸۱
تاریخ انتشار:

بازخوانی ابعاد جهانی توافق هسته ای

پایگاه اینترنتی امید هسته ای ایرانیان در یادداشت روز دوشنبه نوشت: توافق هسته ای ایران در قامت یک ابر قدرت پس از 23 ماه مذاکره در 23 تیرماه 1393، به منزله ی نقطه ی عطفی در تاریخ روابط بین الملل و حیات دیپلماسی جهان به شمار می آید
به گزارش بولتن نیوز در این یادداشت آمده است: بعد از جنگ جهانی دوم و پایان جنگ سرد این نخستین بار است که توافقی در این سطح بین تهران و قدرتهای جهانی پدید آمد و تکانه های تزلزل در روح یک جانبه گرایی واشنگتن را بیشتر نمایان نمود. ما در این گفتار به تحلیل و تبیین دستاوردهای منطقه ای ایران به عنوان قدرت بزرگ منطقه ای در حال توسعه خواهیم پرداخت.
ایران، از نفوذ معنوی تا کانون مقاومت
قرار گرفتن در جغرافیای سیاسی ویژه به ایران خصلتی خاص بخشیده است. ازین روی قدرت ایران در حوزه ی منطقه ی خاورمیانه وجوهی از قدرت ژئوکالچریک را بازنمائی می کند.
نفوذ معنوی، برد فرهنگی، و خصلت الهام بخشی گوشه هایی از قدرت نرم ایران هستند. قدرت نرمی که برآمده از پویش های فرهنگی ایران است. انقلاب اسلامی در جغرافیای سیاسی غرب آسیا الگویی برساخته است در تراز تلفیق دین و مردم سالاری. الگویی که مبتکر توازن در آرمان گرایی و واقع گرایی در سیاست خارجی است و ضمن چالش با نظم و نظام غربی-عربی در مقام کانون محور مقاومت، توانسته است قدرت منطقه ای خویش را تثبیت کند. 
جدای از نفوذ و تاثیر رهبران فکری اسلام گرا، شاید هیچ تحولی را نتوان به اندازه انقلاب اسلامی ایران بر اندیشه های اسلام گرایی تاثیرگذار دانست.
شاید در سال 1968 هیچ گروه مذهبی فعالی را نمی شد در خاورمیانه مشاهده کرد، اما پس از انقلاب ایران، تعداد این گروه ها در سال 1980 به دو مورد و در سال های 1992 و 1995 این تعداد به 11 و 26 گروه رسید. شاید اگر به دهه 60 و 70 بنگریم این دیدگاه که قدرت در حال توسعه ای جدا از مکانیسم مارکسیسم و سرمایه داری بتواند به صورت بالفعل ماهیت و مداخله گری غرب و در راس آن ایالات متحده را نشانه رود تا حدی ناممکن یا مقطعی باشد؛ اما رویکرد مقاومت محورِ ایران با ایستایی و مقاومت و بسط آن در بحرانی ترین محیط امنیتی جهان توانست فاتحان جنگ جهانی دوم را در برابر ایران اسلامی به سمت عقلانیت و پذیرش بکشاند.
این یگانگی نه تنها به تدریج از جانب نظم جهانی مورد انکار قرار نگرفته، بلکه در دو سطح داخلی و خارجی و حتی افکار عمومی جهانی نیز جای خویش را یافته است. 
بومی سازی سوخت هسته ای
بومی ساختن تولید سوخت هسته ای و دستیابی به دانش هسته ای، تولید نسل های نوین موشک های بالستیک در فوران قطعنامه های بین المللی حاکی از آن بود که برای گذار از دوران نیمه پیرامونی، ایران به عنوان بدیلی است که برای استمرار و حرکت به غرب متوسل نمی شود. 
از طرفی این دستاوردها در شرایطی به دست آمده که در دوران تاریخی گذشته شرایط و محذورات بیرونی برای رشد و توسعه هسته ای یک کشور تا این حد نامساعد و امنیتی نبوده است. با نیم نگاهی به نظریات مسلط جهانی اعم از رئالیسم، وابستگی، مارکسیسم و غیره ما به ندرت به بالفعل شدن نظریه ای در جهان سوم بر می خوریم که جدا از جریانات و نظریات اصلی قرار دارد. 
باید گفت که توافق هسته ای ایران می تواند مبنایی بسیار مهم برای نظریات هنجاری و انتقادی به ویژه در دهه های اخیر مطرح باشد که چند صدایی، چند فرهنگی، ارزش بخشیدن به ذهن، تحول، تغییر و هنجارهای متفاوت از غرب را مبنای تحقیقات خویش قرار داده اند.
نگاهی کوتاه به تشابهات قطعنامه های شورای امنیت در جنگ تحمیلی و برنامه هسته ای گویای آن است که هرگاه مولفه های امنیتی و منافع ملی ایران به خاطر تخاصم و دشمن پنداری غرب مورد توجه قرار نگیرند، تهران هرگز منافع انقلابی و راهبردی خویش را تسلیم زیاده خواهی غرب نخواهد نمود. 
بنابر این برنامه هسته ای ایران معیاری است برای جهان سوم و کشورهای اسلامی، این معیار در طول اهداف بلند انقلاب ایران قرار داشته که استبداد، صهیونیسم و استکبار جهانی را نشانه گرفته است. 
با پایان یافتن معمای امنیتی شده هسته ای ایران، نه تنها مولفه های هویتی دیپلماسی ایران تغییری نخواهند یافت بلکه به بیان برژینسکی: «ایران بخشی از راه حل چالش های منطقه است» .
تحرک دیپلماتیک ایران و انفعال سعود و صهیونیسم
آنچه که در مورد توافق هسته ای (برجام) باعث نگرانی سعودی ها و صهیونیسم نسبت به کاخ سفید شده عبارتند از: نخست آنکه تل آویو و رژیم صهیونیستی متحدین واشنگتن بوده و رفتار کاخ سفید در مورد توافق هسته ای را خلاف اتحاد و روند همگرایی امنیتی خویش تعبیر نموده اند.
دوم آنکه این کشورها با محور ایران، لبنان، سوریه و عراق چندین دهه است که اختلاف داشته و هر توافق به منزله ی شکست در این جبهه تعبیر شده، چرا که با توافق هسته ای امید و مقاومت در کشورها و نیروهای حامی ایران مضاعف شده و بی شک آنچه پس از فردای توافق بر جای خواهد ماند «انزوای تاریخی تل آویو و ریاض» خواهد بود و گمان نمی رود که سفر مقامات غربی به این کشورها بعد از توافق بتواند نگرانی ها و اختلافات عمیق دیدگاه های آن ها در مورد ایران را کاهش دهد. 
هاآرتص در این مورد بیان می دارد که در جریان مذاکرات قدرت های بزرگ جهانی و ایران مواضع نتانیاهو هیچ ریشه ای در واقعیت نداشته و از نظر آنان اسرائیل و شخص بنیامین «مزاحم» تلقی می شوند. 
منتقدان توافق هسته ای معتقدند که توافق هسته ای، نخست اعتماد به نفس ایران را افزایش داده ؛ دوم، میزان حمایت خود را از جریان مقاومت افزایش داده و تسلیحات بیشتری در اختیار آن ها گذاشته، سوم آنکه در شرایط اخیر حمایت کاخ سفید از توافق به منزله ی کنار زدن متحدان عربی خود می باشد. 
هافینگتون پست در همین مورد بیان نمود که: «عربستان بیشتر شبیه داعش است تا یک متحد» ؛ چهارم آنکه با توافق هسته ای ما شاهد ناکامی طرح های رژیم صهیونیستی و سعودی ها برای تغییر دادن خاورمیانه هستیم و به بیان النشره «طرح خاورمیانه جدید دوباره با مسئله هسته ای دفن شد». 
منتقدان کاخ سفید هرگز نتوانستند دغدغه های امنیتی واشنگتن در دهه اخیر را درک کنند، جان کری در گفتگو با کمیته روابط خارجی سنا در این مورد معتقد است که:
«رهبر ایران شدیدا به ما بی اعتماد است و همه جا صحبت از راستی آزمایی است، رهبر ایران معتقد است که ما یک بار در قضیه افغانستان اعتماد کردیم، مذاکره کردیم که هیچ نتیجه ای نداشت ... تاریخچه بی اعتمادی شکل گرفته، به انقلاب ایران بنگرید... اگر ما دوباره منجر به بی اعتمادی شویم، آن ها نمی دانند که با چه طرفی مذاکره می کنند، در این مذاکرات NPT محوریت داشته و ما نمی توانیم به آن پشت کنیم و عواقب آن خیلی بدتر خواهد شد... ما اگر از NPT و دموکراسی عبور کنیم از آمریکا چه چیزی باقی خواهد ماند؟ آیا شما فکر می کنید می توانید دانش هسته ای ایران را از بین ببرید؟ آیا فکر می کنید می توانید با آن ها بجنگید؟ آیا ما همانند زمان عراق قدرت داریم که به آن ها حمله کنیم؟ شرایط ما متفاوت بود در عراق و خیلی کشورها..». 
تحلیل این سخنان ما را به چند نکته مهم می رساند، نخست آنکه؛ غرب باعث بی اعتمادی تاریخی تهران شده، دوم آنکه متحدان آمریکا باید بدانند که ایران با آمریکا وارد مذاکره شده است نه طرف عربی یا صهیونیستی و متحدان امریکا باید بدانند که این توافق برای نظم نوین آمریکا بسیار حیاتی است، سوم؛ شرایط اخیر آمریکا متفاوت از زمان حمله به عراق بوده و نه ایران، عراق است و نه آمریکا در دوران هژمون استبدادی که بتواند شرایط را تغییر دهد.
برتری الگوی تهران در برابر محور تل آویو – ریاض
رژیم صهیونیستی به عنوان کانون معارضه با الگوی اسلامی ایران بیشترین تلاش خویش را به کار بست تا توافق با تهران را به هر نحوی به سمت یک توافق بد یا جلوگیری از رسیدن به توافق بکشاند، سایت نیوز مکس آمریکا در مطلبی عنوان نموده که اسرائیل مجبور به تشکیل ائتلاف با اعراب علیه ایران است .
در طول چندین دهه طرح های واشنگتن و متحدان منطقه ای آن در مسیر مقابله با انقلاب 1979 ایران تعریف شده است، منحنی رفتار غرب از شروع جنگ تحمیلی و حمایت از رژیم بعث تا داماتو، دکترین مهار دو جانبه و سریال قطعنامه های شورای امنیت حاکی از تخاصم هویدا با منافع تهران دارد. این منحنی با شروع فرایند بیداری اسلامی، شکست تل آویو در جنگ 51 روزه و حمایت تاریخی تهران از دولت و ملت عراق و سوریه، الگوی انقلاب ایران را در بین کشورهای اسلامی و در حال توسعه جهان سوم را بیش از پیش مطرح نمود و ترس از صدای نوین ایران اسلامی با توافق تاریخی وین در معادلات بین الملل، رژیم های محافظه کار منطقه (قطر، بحرین، امارات و اردن) به رهبری سعودی ها را به واکنش و به اصطلاح آخرین دست و پا زدن ها وا داشت. 
اما دوران خیز انقلاب ایران با توافق هسته ای قوی تر از اتحاد شیوخ عربی با قدرت های مداخله گر منطقه بود و در یکی از نادرترین تصمیمات واشنگتن جانب عقلانیت را بر دید کوتاه مدت ترجیح داد و به جهان عرب فهماند که برای ایفای بهتر نقش راهبردی آمریکا در هزاره ی سوم باید نقش منطقه ای تهران را به عنوان بازیگری گریز ناپذیر قبول کرد و نمی توان در شرایطی که قدرت واشنگتن به فاز انقباضی و شیب کاهش قدرت (loss – of – strength gradient) قدرت رسیده و صدای تقابل با پکن و مسکو بیشتر از عصر سرد شده است، بیش از این با خواسته های منطقه ای تهران در زمینه هسته ای مقابله نمود و باید سلاح دیپلماسی هسته ای را بر تحریم ترجیح داد، چرا که تحریم نمی تواند تهران را تسلیم غرب نماید. 
ادوارد کلود زیج بیان می دارد که «آمریکا به رغم قدرت نظامی و اقتصادی و فنی فوق العاده خود با قدرت های کوچک تر مانند عراق وارد جنگ می شود و دولت های دیگر حتی متحدان سابق خود را در صورت عدم مطابقت با عزمش برای ایجاد تغییر در ساختار قدرت در سایر دولت ها یا تغییر رژیم دولت های دیگر، مورد تهدید قرار می دهد» . هر چند این ادعا که واشنگتن اکناف معادله خویش را به سمت تهران کنار گذاشته اشتباه است اما الگوی راهبردی واشنگتن حفظ نظم مطلوب خویش می باشد نه دوستان نامشروع کم دوام . الگوی سعودی- صهیونیستی پس از بی مهری کاخ سفید حداقل در کوتاه مدت به سمت فرانسه و خریدهای تسلیحاتی آن روی آورده و گمان نمی رود که پس از توافق و اشتیاق جهان برای حضور در بازار ایران بتوان جای پر رنگی برای «ایران هراسی» یافت.
سخن پایانی
پذیرش قدرت تهران با توافق هسته ای همانند رها شدن ریسمان محکم شده ای بر پای ایران بوده که مسیر قدرت یابی چه از حیث اقتصاد بین الملل و چه حمایت از جریانات مقاومت و نیروهای پراکسی در خاورمیانه را بهتر نهادینه می کند. رویترز در این مورد به نقل از وزیر خارجه آلمان بیان داشت که «امیدورایم توافق با ایران مسیری در حل مناقشات خاورمیانه باشد» .
برژینسکی مشاور سابق امنیت ملی آمریکا بیان می دارد که «ما باید اول از همه درک کنیم که وضعیت در خاورمیانه بسیار پیچیده است. دیگر هیچ گزینه روشنی وجود ندارد و به همین دلیل هرآنچه که سهمی در عقلانیت بیشتر، هنجار بیشتر و منافع مشترک بیشتر داشته باشد، خوب است. جایگزین توافق، یک انفجار منطقه ای گسترده با پیامدهای کاملاً غیرقابل پیش بینی خواهد بود
منبع: ایرنا

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین