کد خبر: ۲۸۳۸۵
تاریخ انتشار:
ناگفته هایی ازحسین فدایی :

مهدی هاشمی :اگر شما همراهی نکنید ژنرالتون را می زنیم

بعد از اینکه چند نفر از اصولگرایان به صحنه آمدند، پسر ایشان به ما پیغام فرستاد که اگر شما از پدر ما حمایت کنید حاضر هستیم به شما 5 پست وزارت را بدهیم. اینها تاریخ هستند و مستند و تحلیلی در کار نیست. بعد دید ما مصمم هستیم از پدر ایشان حمایت نکنیم؛ پیغام دوم را فرستادند
حسین فدائی نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی چندی پیش در جمع مداحان مشهد تحلیلی در خصوص حوادث پس از انتخابات مطرح کرد

بهگزارش بولتن :بخشی از آن برای اولین بار است که منتشر و تحلیل می شود .نکات مهم این سخنرانی که نشریه تخصصی "هیأت" وابسته به هیات رزمندگان آنرا منتشر کرده است در ادامه می آید:


چند نظر در خصوص حوادث پس از انتخابات

قصد داریم حوادث پس از انتخابات را از چند منظر بررسی کنیم چون هنوز یک تحلیل جامعی در بین متدینین مطرح نشده است به همین دلیل عده ای این حوادث پس از انتخابات را ناشی از یک بداخلاقی انتخاباتی می دانند که آقای احمدی نژاد موقع مناظره ها اسم بعضی ها را برد و این منجر به این حادثه شد. یک عده دیگر هم می گویند که این حادثه ناشی از بروز و ظهور مطالبات انباشته شده 30 ساله ملت ایران بود و این یک جنبش اجتماعی بود. عده ای هم می گویند که این یک کودتای مخملی یا کودتای نرم بود. اما ما حرف مان این است که این حوادث یک فتنه بزرگ بود که ریشه دار، عمیق، گسترده و با پیشینه تاریخی بود.

ریشه بداخلاقی های انتخاباتی

نظر اول که می گوید این بداخلاقی بود ما هم قبول داریم ولی این بداخلاقی از کجا شروع شد. کی شروع کرد و چگونه شروع کرد. وقتی از چهار سال قبل حتی قبل از انتخابات دوره قبل ما می بینیم این بداخلاقی بود و خیلی زیاد هم بود. هنوز احمدی نژاد را خیلی ها نمی شناختند. شش سال پیش احمدی نژاد تازه شهردار تهران شده بود ولی مهدی هاشمی پسر آقای رفسنجانی به ما پیغام فرستاد که شما چرا از بابای ما حمایت نمی کنید. این در شرایطی بود که ما یک عده ای تحت عنوان شورای هماهنگی نیروهای انقلاب رفتیم با آقای هاشمی مذاکره کردیم و به ایشان مسایل انتخابات مجلس ششم و روزنامه سلام در زمان ریاست جمهوری وی را گوشزد کردیم. به او گفتیم که این جریان دوم خرداد تیشه برداشته و به ریشه های انقلاب یکی پس از دیگری حمله می کند حتی به عصمت انبیا و معصومین(ع)، عاشورا و کربلا هم حمله کرده است با این حال چرا با آنها برخورد نمی کنید؟! این قضیه مربوط به هشت یا نه سال پیش است. یعنی حتی قبل از انتخابات خبرگان دوره جدید. در آن جلسات در مورد فضای فرهنگی جامعه، فعالیت های حزب کارگزاران و فرزندانش و خیلی از مسائل ریز را به طور مستند و در یک فضای بسیار صمیمی در میان گذاشتیم و به وی عرض کردیم که به عنوان بچه های ایثارگر و خانواده شهید درخواست می کنیم که شما که با امام بودید کمک کنید که یک تحولی به وجود بیاید. مدیران جوان بیایند ، سرمایه گذاری شود که با حضور نیروهای نسل اول انقلاب برای آینده برنامه ریزی کنیم و ریشه های انحراف را بزنیم. ایشان تلاش کرد مشکلات را به گردن دیگران بیندازد و البته از نقاط قوتی هم دفاع کرد. این مذاکرات ادامه پیدا کرد تا رسیدیم به انتخابات دوره نهم.

پیغام جدید مهدی هاشمی:

بعد از اینکه چند نفر از اصولگرایان به صحنه آمدند، پسر ایشان به ما پیغام فرستاد که اگر شما از پدر ما حمایت کنید حاضر هستیم به شما 5 پست وزارت را بدهیم. اینها تاریخ هستند و مستند و تحلیلی در کار نیست. بعد دید ما مصمم هستیم از پدر ایشان حمایت نکنیم؛ پیغام دوم را فرستادند و گفتند که اگر شما همراهی نکنید ژنرالتون را می زنیم. یعنی چی؟! می خواهم بگویم که بداخلاقی انتخاباتی از چه زمانی شروع شده بود.

حرام دانستن کمک به دولت :

در اوج برخورد نظام سلطه با قضیه هسته ای که قاعدتاً باید از دولت حمایت شود، آقای هاشمی در شورای مرکزی سیاست گذاری ائمه جمعه فرمود من حمایت از دولت را حرام می دانم. آیا این بداخلاقی نیست. و یا طرح شرایط بحرانی در کشور از همین قبیل است.

پس ما در این که بداخلاقی بوده قبول داریم ولی عرض ما این است که چه کسانی و چه زمانی این بد اخلاقی ها را شروع کردند، این منحصر به فرد خاصی نبود و هیچ موقع این بداخلاقی های انتخاباتی تعیین کننده آرایش های سیاسی نبوده است.


نظریه ای مبنی بر وجود جنگ قدرت :

نظر دوم این است که می گوید که جنگ بین گروه های سیاسی برای کسب قدرت بود که این را هم قبول داریم ولی این مورد هم جدید نبود. همان دوم خرداد و قبلش هم بود. این موضوع هم وجود داشته ولی تعیین کننده صحنه و آرایش انتخابات نبوده است.

نظریه جنبش اجتماعی :

نظر سوم که شما بیشتر با این مورد مواجه می باشید می گوید یک جنبش اجتماعی بود. مطالبات 30 ساله ملت بزرگ ایران انباشته شده بود و در 22 خرداد سال 88 سرباز کرد و مردم دنبال تغییر بودند اما آیا ملت ایران واقعا دنبال تغییر بود؟!

ما قبول داریم مردم دنبال تغییر بودند و این موضوع را نفی نمی کنیم ولی مردم خواستار تغییر در چه چیزی بودند. به اعتقاد ما مردم دنبال تغییر در اصل گفتمان انقلاب اسلامی نبودند بلکه مردم دنبال تغییر افرادی بودند که مسئولیت اداره اجتماعی وسیاسی آن ها را به عهده گرفتند تا گفتمان انقلاب اسلامی را اجرا کنند ولی با آن فاصله گرفتند. آن ها مسئولیت داشتند که عدالت را اجرا کنند ولی فساد را دنبال کردند. آن ها باید انسانهای شایسته روی کار می آوردند ولی انسان های ناشایست را آوردند. اتفاقا مردم دنبال تغییر در آدم ها و روشها بودند نه تغییر در گفتمان.

13 میلیون رای به موسوی برای تغییر :

پس مردم دنبال تغییر بودند ولی نه تغییر در اصل گفتمان چون اصل گفتمان مردم ایران ریشه در اعتقادات این ملت داشت و دارد. مردم، اسلام واقعی و خط انقلاب و خط امام و رهبری را دنبال می کردند و می کنند. حتی در این 13 میلیون رایی که به آقای موسوی هم داده شد بسیاری از این ملت دنبال همین گفتمان بودند ولی نمادش را اشتباه گرفتند.

آقای موسوی هم در تبلیغاتش همین طور خود را به عنوان نخست وزیر دوره جنگ و نخست وزیر امام معرفی می کند. خودش را ضد انقلاب معرفی نمی کند او خود را به عنوان یک چهره مسلمان همراه امام و معتقد و همراه ارزش ها و شهدا معرفی می کند.

کودتای مخملی :

نظریه چهارم می گوید که کودتای مخملی اتفاق افتاد. البته بحث جنگ نرم و کودتای نرم بحث مفصلی است. کسانی که مدعی این نظر هستند معتقدند طراحان اصلی نظام سلطه این کودتا را طراحی می کنند و افرادی که مخالف نظام هدف هستند را می یابند و از آن ها به عنوان وسیله برای سقوط نظام هدف استفاده می کنند. بسیاری از این متدینین متاسفانه می گویند این کودتای نرم را احمدی نژاد انجام داده است. می گویند که بچه های بسیجی از او حمایت کردند و آرای مردم را تغییر دادند و یک سری اخبار و اطلاعات را ردیف می کنند و برای علما هم می گویند. همین تحلیل منجر به تحلیل تقلب در انتخابات می شود که با اثبات عدم وقوع این امر، می توان عدم تقلب در انتخابات را نیز ثابت کرد.

کودتای نرم وقتی مطرح می شود سه عنصر اساسی را در خود دارد. یکی نظام سلطه دوم عناصر همسو و سوم عناصر همراه با نظام سلطه. با بررسی علمی تر این موضوع دیده می شود که نظام سلطه از آقای موسوی و آقای خاتمی و کروبی و ... حمایت می کند و از طرف دیگر مواضع این افراد هم که به نفع چه کسانی تمام شد، معلوم است. بنابراین ما کودتای نرم را قبول داریم زیرا همه عناصر کودتای نرم را اجرا کردند. نماد درست کردند شهید درست کردند و ... ولی موفق نشدند.

ما معتقد به فتنه ایم:

ما می گوییم این حادثه پس از انتخابات یک چیز دیگری بود که مفهوم و ادبیات جدید و پدیده دیگری به اسم فتنه را پدید آورد. فتنه یعنی ساختن فضایی که امکان تشخیص حق از باطل دشوار شود و این اتفاق پس از انتخابات در این کشور رخ داد و ابهامات و سوالات آن قدر گسترده بود که بعضی از علمای بزرگ هم نتوانستند تحلیل دقیقی از صحنه داشته باشند. این فتنه یک ریشه تاریخی دارد و یک عمق دارد و یک گستردگی. ریشه تاریخی به قبل از انقلاب برمی گردد. عمق آن به لحاظ مبانی فکری که معتقد به چه فکر و اندیشه ای بود و سوم حوزه گستردگی آن باید مرور شود.

داستان قطع نامه و یک عبرت :

استراتژی حضرت امام و نیروهای حزب اللهی" جنگ جنگ تا پیروزی بود" ولی داستان قطع نامه چه بود؟ در آن موقع هم مردم همیشه مثل الان که شعار انرژی هسته حق مسلم ماست ، شعار جنگ جنگ تا پیروزی را می دادند. یک تحلیل از درون دولت از سوی همین آقای میر حسین موسوی درآمد که اگر ما بخواهیم بجنگیم ظرفیت و بنیه اقتصادی نداریم. در فرماندهی سپاه هم غوغایی افتاد و تحلیل آقای هاشمی این بود که نمی توانیم بجنگیم و به فرماندهی سپاه گفتند که همه حاضرند قطعنامه را بپذیرند و تنها شمائید که مقاومت می کنید. اگر شما به امام بگویید امام نظرش تغییر می کند. این خط ادامه پیدا کرد و منجر به نوشتن نامه ای توسط محسن رضایی به امام شد که بعد امام پاسخ دادند که فرمودند من جام زهر را نوشیدم. البته آقای هاشمی در صحبتهایش می گوید که حضرت امام نظری داشتند و ما مخالفت می کردیم و ایشان را قانع می کردیم ولی باید در مقابل ولی فقیه به گونه ای دیگر باشیم.

الان خط 3 جدیدی راه اندازی شده است :

این انقلاب در مسیر خودش روز به روز پیش رفت این ها شکست خوردند ولی ریشه کن نشدند. الان خط 3 جدیدی راه اندازی شده است. الان آقای موسوی خوئینی ها آمده است. سید مهدی و هادی هاشمی و بچه های تحکیم وحدت که خط امامی بودند آرام آرام به این جا آمده اند و یک شبکه ای شدند که شکست خوردند.

با عبور از سال 68 با یک گام بزرگ به 18 تیر 78 می آییم که در این مقطع دو دوره دولت کارگزاران را داریم و نیمه دو ساله دولت آقای خاتمی.

سیاست تعدیل اقتصادی چیست؟:

سیاست تعدیل اقتصادی چیست؟ طراحش چه کسی است. این هایی که در دولت آقای هاشمی طرفدار اقتصاد دولتی بودند الان طرفدار اقتصاد آزاد شدند. بر حسب ظاهر سازندگی است البته نکات مثبت هست ولی ما در این جا سیاه نمایی نمی کنیم بلکه به جریان های انحرافی اشاره می کنیم. سیاست تعدیل اقتصادی سال 70 تا 73 و 74 اینگونه بود که در مغازه سبزی فروشی سبزی می خریدیم می گفتند گران شده چون قیمت ارز بالا رفته است.

دو سه تا قائله شکل گرفت. 13 آبان، مشهد، قزوین و ... مقام معظم رهبری جلوی آزادسازی را گرفتند. در عرصه فرهنگی اولین کسانی که ورزش بانوان را مطرح کردند چه کسانی بودند. روزنامه ای که به نام زن راه افتاد چه بود. در عرصه بین الملل سیاست تنش زدایی و انفعال و وادادگی سیاسی از اینجا شروع شد. یک شبکه ای که تا دیروز به عنوان انقلابی و رادیکالی بودند طرفدار سرمایه داری آزاد شدند. من با فرزند مسئول اجرایی مملکت صحبت می کنم و به اعتقاد ایشان روابط خانوادگی با شیوخ عرب و اسکی روی آب طبیعی است.

پاسخ آقای هاشمی به انتقادات :

ما رفتیم خدمت آقای هاشمی. عرض کردیم آقای هاشمی این افرادی که جزء جمعیت ایثارگران هستند یا خانواده شهید هستند یا جانباز یا جهادگر، به شما هم علاقه دارند. ولی شما نگاه کنید به دانشگاه ها و وضع فرزندان تان که چگونه است. شما می دانید در چه مناسبات اقتصادی هستند. وضع حزب کارگزاران را می دانید. انتظار ما این بود که ایشان موضع گیری مخالف علیه این فسادها کند. انتظار داشتیم بگوید اگر حزبی به من منتسب است و دنبال راه ناصوابی است جلویش را من سد می کنم و اصلاح می کنم ولی جواب داد و قبول نکرد و مشکلات فرهنگی را به رهبری منتسب کرد و گفت خطبه های نماز جمعه که دست رهبری است، صدا و سیما که دست رهبری است. ما اصلا متحیر شدیم.

2 خرداد ایجاد شد :

نتیجه این قضیه دوم خرداد درآمد. از یک سال قبل از هر کسی سوال می کردید می گفت رئیس جمهور ناطق نوری است. آقای ناطق هم در سالروز 13 آبان هم گفت که من نوچه آقای هاشمی هستم. واقعا هم ایشان به آقای هاشمی ارادت داشت. به صورت طبیعی باید آقای هاشمی از ناطق حمایت می کرد ولی چرا برعکسش اتفاق افتاد. چه اتفاقی افتاد. همین تیم کارگزاران تئوری مناطق را طراحی کردند. آقای محسن مرعشی تئوری مناطق را طراحی کرد و بعد تقلب در آن مقطع کلید خورد که می نویسند خاتمی می خوانند ناطق. آقای هاشمی در خطبه های نماز جمعه یک مهری پای این زد. آقای خاتمی شد رئیس جمهور و در عصر آقای خاتمی بیشترین ظلمی که به آقای هاشمی شده را چه کسانی مرتکب شدند. روزنامه سلام و تیم مجلس ششم.

بازیگران فتنه 78 :

مجلس ششم فضایی درست کردند که آقای هاشمی رای نیاورد و او مجبور شد از مجلس انصراف دهد. آن ها صراحتا می گفتند که مشکل ما آقای هاشمی است و باید ریشه هاشمی را کند. مقالات عالیجناب سرخ پوش و خاکستری را یادتان می آید که چگونه دامن زدند. امثال گنجی، عبدی و ... بعد فضایی درست شد که بحث حاکمیت دوگانه، نهادهای انتخابی انتصابی، بحث جامعه مدنی، بحث فشار از پائین چانه زنی از بالا، بحث فشار از بیرون امتیازگیری از داخل، بحث های متعددی را که در عرصه های مختلف جریان مشارکت دامن زد تا مسیر انقلاب را از مسیر ریل گذاری اصلی خارج کند. یک هفته به نام دانشجو حدود هزار نفر در میادین اصلی هر شعاری علیه مقدسات خواستند دادند. کار به جایی رسید که ترکیه هلیکوپترش بلند شد یکی از روستاهای ما را در سال 78 بمباران کرد؛ قتل های زنجیره ای و ... اتفاق افتاد و 21 تیر مقام معظم رهبری سخنرانی کردند و 23 مردم به خیابانها آمدند. یعنی همین حماسه ای که مردم در نهم دی ماه 88 آفریدند در 23 تیر سال 78 خلق کردند و آمدند تمام فتنه ها را نقش بر آب کردند. فتنه شکست خورد ولی ریشه کن نشد. بازیگران این عرصه چه کسانی بودند: بهزاد نبوی، موسوی خوئینی ها، مهاجرانی، اکبر گنجی، عباس عبدی، سعید حجاریان، عطریانفر و کرباسچی... اتفاقا جا پای اینها در گذشته به صورت روشن است.


کروبی، هاشمی و ...؛ هدف نهایی رهبر سازی بوده است :

در حوادث بعد از انتخابات جمعی از نمایندگان مجلس رفتیم پیش این دانه درشت ها مثل کروبی، هاشمی و ... گفتیم چرا می گویید تقلب شده است. ایشان یک دلیل هایی آورد که هیچ کدام از آنها پذیرفته نشد مثل مهندسی رای و ... ولی تمام این جریانات پس از انتخابات با این هدف صورت گرفت که رهبری را تضعیف کند که در زمان حیات امام نیز صورت گرفته بود که می خواستند در مقابل رهبری و امام مرجعیت ایجاد کنند که مثال آن شریعتمداری و طالقانی بود و مرحوم طالقانی به این قضیه تن ندادند.

تمام هدف این سال های نظام سلطه برای تضعیف رهبر بوده و این بوده است که در مقابل رهبری رهبرسازی کنند و شما باید به عنوان هنرمندان واقعی اسلامی با ادبیات و شکلی صحبت کنید که برای جوان ها روشنگری کنید. در پای منبر شما افراد مختلف و زیادی هستند. بعضی از الفاظ تند و تیز ممکن است آنها را قانع نکند. اینهایی که 13 میلیون رای به آقای موسوی دادند همین ملت هستند و بعد از موضع گیری مقام معظم رهبری اینها مسیر خود را عوض کردند ، همه را نباید به یک چشم ببینیم. هر کسی که به آقای موسوی رای داده مثل همانی است که با احمدی نژاد رای داده است و نباید دو دسته شوند و مقابل رهبری قرار بگیرند. نروید روی منبرها حرف های تند و تیز بزنید و جبهه منفی کاذب درست کنیم. حتی آقای هاشمی را نباید اجازه دهیم به دست ضد انقلاب بیفتد. البته مواضع ایشان از نظر ما قابل قبول نیست ولی با دست خودمان وی را به دل دشمن نیندازیم. این تدبیر مقام معظم رهبری است که می خواهند جبهه انقلاب و گفتمان انقلاب تقویت شود.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین