علی خودسیانی با توجه به شرایط این روزهای صداوسیما و فشار مالی که بر سازمان وارد است، سریالهای در حال پخش «تنهایی لیلا» و «تعبیر وارونه یک رویا» را خوب ارزیابی کرد و گفت: به نظرم در این بیسریالی تلویزیون بعد از مدتها این دو سریال قابل تحمل و تماشا هستند.
به گزارش بولتن نیوز، این منتقد و فیلمنامهنویس در همین زمینه مطرح کرد: حداقلش این است که احساس میشود پشت سریال «تنهایی لیلا» و «تعبیر وارونه یک رویا» تیم قدرتمندی هستند؛ بنابراین کمتر میشود از آنها اشکالات کارگردانی گرفت. من فکر میکنم در بخش فیلمنامهای کمی بیشتر روی این سریالها کار شده و علیرغم کارهای دیگر به نظر میرسد کار آقایان لطیفی و جیرانی تنبل نشدهاند، البته شاید دلیلش این باشد که قصه این مجموعهها به مناسبتی بودن خیلی اصراری نداشتند و فرصت کافی برای کار کردن داشتند؛ ضمن اینکه احساس میشود ظاهرا با یک بودجه قابل قبولی ساخته شدهاند؛ چراکه هم از گروه بازیگران خوبی برخوردار هستند و هم اینکه عواملی فنی حرفهای پشت کار هستند.
این منتقد و فیلمنامهنویس همچنین بیان کرد: به نظرم «تعبیر وارونه یک رویا» و «تنهایی لیلا»، هر دو سریالهای قابل دفاعی هستند؛ ضمن اینکه نمیشود این دو سریال را با یکدیگر مقایسه کرد؛ چراکه هر کدام روی یک موضوع جداگانه بحث میکنند و فرمت، فضا و قصههایشان با هم متفاوت است. مقایسه این دو سریال با هم مثل این میماند که ما دو غذای خوشمزه را کنار هم بگذاریم و بگوییم کدام خوشمزهتر است؟، این مساله دیگر به مذاق مصرفکننده بستگی دارد. یکسری از مخاطبان جنس قصههایی مثل «تعبیر وارونه یک رویا» را میپسندند؛ چراکه احساس میشود سفارشیتر هستند اما در عین حال بخشی از مردم هم ممکن است قصههایی مثل «تنهایی لیلا» را دوست داشته باشند.
خودسیانی در ادامهی همین گفتههایش تاکید کرد: آنچه مهم است این است که احساس میشود حداقل در ساخت هر دوی این سریالها «تعبیر وارونه یک رویا» و «تنهایی لیلا» کم فروشی نشده است؛ یعنی انگار همه عوامل از نویسنده گرفته تا کارگردان، تهیهکننده، طراح صحنه، بازیگران، موسیقی و ... واقعا زحمت کشیدهاند و تمام توانشان را پای کار گذاشتند. آنچه هم که اکنون در حال پخش است، نهایت بضاعت ماست و دیگر بهانهای هم وجود ندارد و قطعا آقایان جیرانی و لطیفی دیگر نمیتوانند بگویند اگر فرصت بیشتری داشتیم کار بهتری را ارائه میدادیم؛ چراکه احساس میشود پشت این دو کار فشاری به لحاظ زمان نبوده است.
او سپس به ساخت مجموعههای تلویزیونی که با شتابزدگی همراه هستند، اشاره کرد و یادآور شد: اگر واقعا روی تمام کارهای تلویزیونی زمان کافی گذاشته شود، فشار آنتن پشت گروه سازنده نباشد و فیلمنامه کارها آماده باشد، کارهای قابل دفاع و آبرومندی خواهیم داشت و حداقل عوامل سازنده رویِ این را دارند که به دوستان و آشنایشان بگویند که سریالهاشان را تماشا کنند؛ برخلاف برخی سریالها که هنگام پخش، عوامل سازنده سعی میکنند فامیلها و آشنایان خود را سرگرم کنند تا کارهایشان را در تلویزیون نبینند که مبادا آبرویشان برود. در همین زمینه کسانی را سراغ دارم که وقتی از آنها دربارهی کارشان سوال میکنم، حتی رویشان نمیشود اسم سریالشان را بگویند؛ چراکه عدهای هستند که فقط میخواهند یک کاری بسازند، دستمزدشان را بگیرند و بروند.
این منتقد تلویزیون همچنین خاطرنشان کرد: ارزیابی کلیام از سریال «تعبیر وارونه یک رویا» و «تنهایی لیلا» مثبت است، البته ناگفته نماند که هم تواناییهای آقای لطیفی و هم سابقه، تجربه و تواناییهای آقای جیرانی به مراتب بیشتر از اینهاست اما آن چیزی که یک سریال را میسازد و یک اثر هنری تصویری را در حوزهی سینما و تلویزیون میسازد، فقط یک نفر نیست بلکه یک تیمی هستند که زحمت میکشند و رهبری آن تیم با کارگردان است که به نظرم هردوی این سریالها قابل احترام هستند؛ چراکه در کارهایشان کم فروشی نشده است و کار آبرومندی را ارائه دادهاند.
خودسیانی در پایان گفتوگوی خود با ایسنا اظهار کرد: من فکر میکنم بعد از مدتها دو سریال آقایان جیرانی و لطیفی، اکنون قابل دفاع است؛ البته ممکن است در جاهایی این دو کار، ضعف داستانی و یا افتادگی ریتم نیز داشته باشند و یا به عنوان مثال بازیگری را نپسندیم اما در کل نه ته گرفتهاند و نه سوختهاند و بوی بد نمیدهند و به نظرم استانداردهایشان رعایت شده است اما از لحاظ فیلمنامه من فکر میکنم سریال آقای جیرانی کمی میچربد و حداقل احساس میشود بیشتر روی آن کار شده است.
انتهای پیام
ضمناً برخورد برخی از شخصیت ها با پیشامدها و وقایع چندان منطقی و معقول نیست؛ به نظر می رسد این برخورد ها در برخی از قسمت ها به حدی نامعقول است که هنرپیشه های مجرب و توانمندی چون آقای ارجمند و جعفری قادر به ایفای نقشی قابل قبول نیستند. برای اولین بار در بازی این هنرمندان سردرگمی و تصنع دیدم .
فقط یک مورد آن درجریان گذاشتن هاشم جاوید صاف و ساده در جریان عملیات بود که براحتی منجر به کشته شدن خودش و دو نیروی اطلاعاتی ایران توسط منیر خانم مثل آب خوردن شد در حالی که هر دوی آنها زیر نظر شبانه روزی بودند .
آمریکایی ها سریال 24 رو میسازند و ما هم تعبیر وارونه ی وارونه
فقط یک مورد آن درجریان گذاشتن هاشم جاوید صاف و ساده در جریان عملیات بود که براحتی منجر به کشته شدن خودش و دو نیروی اطلاعاتی ایران توسط منیر خانم مثل آب خوردن شد در حالی که هر دوی آنها زیر نظر شبانه روزی بودند .
آمریکایی ها سریال 24 رو میسازند و ما هم تعبیر وارونه ی وارونه
به قول دوستمون اگه اطلاعات ایران مثل اونی که تو این سریال نشون دادن بود که فاتحه کشور خونده بود.
امریکا واسرائیل سریال هوم لند رو میسازند که 100 برابر واقعی تر از این سریاله.
هر بچه ای میدونه نباید یه ادم ساده مثل هاشم رو وارد ماجرا کرد بعدش هم وقتی عملیات لو رفت بلافاصله باید محافظت از خونه مهندس رو چند برابر کرد ولی این آقای اطلاعات همش در حال خواب و افسردگیه.
مگه میشه یک مامور کارکشته اطلاعاتی و امنیتی که کار و وظیفه اش حفاظت از امنیت مردم یک کشور است چنین اشتباه های آماتور و مضحکی مرتکب شود؟
میتونم بگم وقتمو با دیدن کامل این سریال هدر دادم
میتونم بگم وقتمو با دیدن کامل این سریال هدر دادم
بقیه هم همین طور. مثلا مؤید یه دفعه روانبخش رو کشت. آخه چرا؟ یه پیش زمینهای چیزی. کلا توی دو سه قسمت آخر جیرانی همه رو زد کشت! البته اینا ایراد فیلم نامه س که جیرانی درش دخالت داشت.
اما کارگردانی خیلی بد نبود خیلی از لحظات احساس برانگیز، خوب بودن. مثلا اون پسره که ساده بود خوب بود. خونه شون خوب بود. حرف زدنش و کلا رفتارش تازه بود. اما نقش مقابلش باز مبهم بود. فقط یه جایی برای باباش گریه کرد که بد نبود. از اونجا هم که فهمید پسره با سازمان امنیتی همکاری میکنه خیلی خوب پیش رفت تا وقتی کشتش. اون قسمت خیلی خوب بود.
درست بگویم موسیقی متن که توسط بهزاد عبدی و ارکستر اوکرایین ساخته شده بود موسیقی زیبایی بود اما اصلا مناسب این سریال نبود. در خیلی از سکانسهای پرهیجان اصلا از موسیقی خبری نبود. نکتهی دیگر هم اینکه تعداد ترکهای موسیقی متن خیلی خیلی کم بود.
آقای جیرانی, سریال پیشین شما سقوط تدریجی یک رویا موسیقی بینظیری داشت و کارن همایونفر به اوستادی تمام با موسیقی زیباییش به لحظه لحظه سریال هیجان تزریق میکرد.
در کل جناب جیرانی, تعبیر وارونه یک رویا نمره قبولی نگرفت
, پلیسی که در حال وظیفه تا یه خانم می کوبه شیشه با توجه به این باید قبلش اماده می شد و بعد شیشه رو می داد پایان خیلی راحت شیشه رو میده پایین و کشته میشه امیز جعفری که نیره ارمنستان اونم یه دفعه خونه ترویست ها پیدا می کنه و یه آن بهش زیان ارمنی وحی میشه به ارمنی ادرس می پرسه
ترویستی که بچه بازی در آورده و قهر کرده رفته توی اتاقش
ترویستی که تفنگ نگرفته سمتش سکته می کنه میمیره
این فیلم فقط یه مسخره بازی بچه گونه بود
بعد مدت ها این سریال تلویزیونی رو به خاطر چند قسمت اولش دیدم فک کردم شاید اوضاع برنامه ریزی های عوامل داره بهتر می شه
به عنوان مثال: فیلمنامه واضحه که زیاد ضعیفه، دیالوگ ها مثل همیشه همان شکل احساسی و هیجانی و تکراری را دارد در هر ژانر و موضوعی
، بازیگرانی مثل آقای امیر جعفری که جدای از نقش و کارکترشون( که مربوط به فیلمنامه ی ضعیفه) در بازی بیشتر شبیه پسرجوان ناپخته اند تا در جایگاه پدر و جایگاه مامور امنیتی باهوش!!!
و آقای داریوش ارجمند که تکراری بازی میکنند.. (بعضی بازیگران باور پذیر نیستند) وغیره و غیره
و باید بگم الان مطمئن ترم به این که توی فرصت هام و اگه پولشو داشته باشم فیلم ها و سریال های بیش تر غیر ایرانیِ ارزشمند و قوی رو تهیه و خریداری کنم
خیلی متاسفم که هنوز این قدر مخاطب تحقیر میشه این نوع فیلم ها و سریال های سطحی و سرسری باعث توقفه، باعث هدر رفتن انرژی ست
و باعث کج سلیقگی و تربیت سطحی (و نه وجدانی و عمیق) یک جامعه ست
خیلی متاسفم
بیچاره جامعه ای که این بارهای سنگین، باعث حرکت کندشون می شه و یا حتی درجا زدن.
مسئولیت و تاثیر رسانه رو جدی نمی گیرند....