کد خبر: ۲۸۰۲۶
تاریخ انتشار:
تحلیل جامع رهبر انقلاب از قیام سی ام تیر

سی تیر باید روز كاشانی نامگذاری می‌شد

قیام سی ام تیر سال 1331 یكی از نقاط با شكوه حضور مردم مسلمان در صحنه است و جا دارد از زوایای گوناگون بررسی شود. رهبر معظم انقلاب كه تسلط بسیار بالایی بر جریانات مختلف تاریخی دارند، در خطبه های نماز جمعه 29 تیر 1363 مفصلاً راجع به این قیام و همچنین ابعاد شخصیت آیت الله كاشانی صحبت فرموده اند. بازخوانی این سخنان حضرت آیت الله خامنه ای، در سالروز قیام سی ام تیر خالی از لطف نیست:





تحریف حادثه سی ام تیر
«در مورد حادثه سی ام تیر باید عرض كنم كه این حادثه مورد یك تحریف بزرگ تاریخی قرار گرفته است. روزی كه در حقیقت باید روز كاشانی اسم پیدا می كرد و روز فقاهت اسلام و حضور مظهریت دین و عواطف دینی در صحنه مبارزات سیاسی در طول زمان تا قبل از پیروزی انقلاب [بود] به كلی ماهیت و حقیقت دیگری پیدا كرده بود.
شاید تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی كمتر كسی باور می كرد كه حادثه مهم سی ام تیر به یك مرجعیت دینی به یك عالم بزرگ و یك فقیه ارزشمند، مرحوم آیت الله كاشانی، ارتباطی به این نزدیكی داشت. البته بسیاری از مردم ما حادثه سی ام تیر را به یاد دارند اما نه فقط جوان هایی كه متولد بعد از آن حادثه هستند یا در اوقات آن حادثه كم سن و خارج از گود و صحنه سیاست بودند بلكه اكثر مردم ما هم تحلیل درستی از آن حادثه ندارند. علت هم این است كه بعد از حادثه سی ام تیر -شاید بتوان گفت بلافاصله بعد از حادثه سی ام تیر- تا روز پیروزی انقلاب اسلامی همیشه بلندگوهای تبلیغاتی در دست كسانی بود كه با كارگردان و صحنه گردان اصلی این حادثه یعنی مرحوم آیت الله كاشانی مخالف بودند.




یك مدتی كه دكتر مصدق بر سر كار بود و جبهه ملی مسئول امور كشور بود آن روز كه بلندگوهای آنها مرحوم آیت الله كاشانی را به صورت یك انسان ضد حركت آزادیخواهانه و عامل اختلاف و تفرقه و تجزیه معرفی كردند بعد هم كه آنها رفتند و جای خودشان را به كودتاگرها و آمریكایی ها و عناصر و ایادی سلطنت طلب رژیم پادشاهی ایران دادند آنها هم عیناً همین خط را تعقیب كردند و همین راه را رفتند و معلوم شد كه هدف ها در مورد كوبیدن روحانیت مبارز و شخص مرحوم آیت الله كاشانی میان سلطنت طلب ها و ملی گراها هدف های مشتركی است.
من فراموش نمی كنم آن روزی را كه شخصیت آیت الله كاشانی به كلی تحریف شده بود. بد نیست من یك مختصری از چهره علمی و مبارزاتی این مرد بزرگ را برای شما بیان كنم. اگرچه بحمدالله به بركت پیروزی انقلاب اسلامی خیلی از شبهه برطرف شد، خیلی از پرده ها فرو افتاد، خیلی از تحریف ها زایل شد. اما در عین حال عیبی ندارد. این نماز جمعه بر من الزام می كند كه به مناسبت این روز تاریخی از این شخصیت مظلوم و بزرگوار و عزیز یاد كنم.





مروری بر سوابق و شخصیت آیت الله كاشانی
مرحوم آیت الله كاشانی یك مرد فاضل و یك ملّای مجتهد تحصیل كرده بود. پدرش مرحوم سید مصطفی كاشانی از علمای بزرگ و مبارزی بود كه با فرزندخود در نجف بودند و هم مرحوم سید مصطفی كاشانی پدر مرحوم آیت الله كاشانی و هم خود مرحوم آیت الله كاشانی در بعد از پایان جنگ بین الملل اول در سال 1920 میلادی كه انگلیسی ها حمله كردند برای اینكه عراق را بگیرند و سرزمین عثمانی تجزیه و قطعه قطعه شد و تنها نقطه مقاومتی كه در سراسر این قلمرو وسیع وجود داشت مركز و پایگاه فقاهت شیعه یعنی نجف اشرف بود، این دو بزرگوار در كنار علمای بزرگ و مبارز دیگر نجف مدت ها با سلطه انگلیس جنگیدند.
مرحوم میرزا محمد تقی شیرازی مرجع تقلید وقت، میرزای دوم شیرازی (البته با میرزای شیرازی قضیه تنباكو اشتباه نشود، ایشان [میرزا محمد تقی شیرازی] شاگرد میرزای شیرازی بزرگ بودند) پیشوای مبارزه بود و بعد از فوت ایشان هم مرجع تقلید دیگری بود و بعد از مرحوم میرزا محمد تقی شیرازی مرجعیت شیعه را بر ریاست حوزه علمیه نجف به عهده گرفتند پی در پی و متوالی به كمك اغلب علما و فضلا و مدرسین معروف نجف و طلاب در مقابل سلطه انگلیس ایستادند و به كمك عشایر و مردم مدت ها مقاومت كردند.




البته یك جنگ نابرابر بود و طبیعی بود كه انگلیسی ها بر مدافعین حصار محدود و كوچك نجف به راحتی پیروز شوند و پیروز هم شدند.
مرحوم آیت الله كاشانی سابقه علمی اش در حد اجتهاد یك مرد مجتهد قوی بوی كه در دوران بعد از حادثه 28 مرداد ایشان چند سفر به مشهد آمده بودند و بنده در آن وقت طلبه كوچك و جوانی بوم و در مجلس ایشان حاضر می شدم، علمای بزرگ مشهد در شبهای ماه مبارك رمضان كه ایشان یك یا دو ماه در مشهد بودند در محضر ایشان می آمدند و بحث های علمی می شد و همه متفق بودند كه از مرحوم آیت الله كاشانی استفاده های بزرگی می كردند. یك چنین مرد عالم، فاضل و مجتهد و دانشمندی و آن هم مقام مبارزاتی اش، مبازه اش با انگلیسی ها كه همین مبارزه بعد از آمدن ایشان به ایران هم ادامه پیدا كرد.
... بعد از سال 1320 و رفتن پهلوی اول، رضا خان قلدر، از ایران و روی كار آمدن محمد رضا این مبارزات ادامه پیدا كرد به تبعیدها و زندان های متعددی هم منتهی شد. این شخصیت این مرد خستگی ناپذیر است. مرحوم آیت الله كاشانی انسان مبارزی بود كه در میان علمای مبارزمان نزدیك این مرد را كم داشتیم. مردی بود قوی، مردی بود شجاع، مردی بود پارسا، آدمی بود بی طمع. تهدید و تطمیع در او اثر نمی كرد و بسیار زیرك و هوشیارانه مسائل را می دید. زمینه چینی نفوذ آمریكا در كشور ما را بعد از واقعه خلع ید و روی كار آمدن دكتر مصدق به روشنی پیش بینی كرد، حتی به دكتر مصدق خبر هم داد كه متأسفانه اثری نكرد.
یك چنین شخصیت با عظمتی را بعد از آنی كه واقعه سی تیر گذشت اول از طرف آن دولت ملی و كارگردانان دولت مصدق و بعد هم از طرف ایادی رژیم آنچنان زیر فشار قرار دادند كه این مرد سال های متمادی از عمرش را كه بعد از آن زنده بود ... در غربت و انزوا به سر برد و با كمال قدرت و استقامت تحمل كرد.





دینی بودن ماهیت نهضت ملی
...ماجرای نهضت ملی ایران كه تقریباً از سال 1329 و از ماجرای خلع ید شروع شد [را] باید تقریباً وابسته به آیت الله كاشانی دانست. این یك حقیقتی است در باب نهضت ملی در سال های سی و بیست و نه و سی و یك كه نهضت ملی كه منتهی به حكومت دكتر مصدق شد و دو یا سه سال یك فصل جدید بسیار مهمی را در كشور ما و در جامعه ما به وجود آورد. این نهضت یك نهضت ماهیتاً دینی و اسلامی بود. این یك نكته است كه متأسفانه در همه تحلیل هایی كه از نهضت ملی می شود مسكوت عنه [بوده] و نخواستد از او اسم به میان بیاورند.
طبیعی است كه بعد از ماجرای نهضت ملی و شكست نهضت ملی مدت ها رژیم سر كار بود، آن كسانی هم كه راجع به قیام نهضت ملی حرف می زدند غالباً ملی گراهایی بودند كه با دین میانه و سر و كاری نداشتند و معتقد به سیاست دینی و دید [احتمالاً دین صحیح است] سیاسی نبودند اما این یك حقیقتی است.
مردم كه در ماجراهای مصدق قبل از روی كار آمدن مصدق اجتماعات بزرگی تشكیل دادند، مردم كه در ماجرای خلع ید انگلیسی ها و شركت انگلیسی از نفت جنوب آن همه تظاهرات كردند، شعر خواندند، سخنرانی كردند، تظاهرات در همه شهرهای بزرگ كشور راه انداختند، و مردم كه در ماجرای سی تیر در مقابل حكومت تحمیلی قوام السلطنه ایستادند و قدرت شاه را به زانو در آوردند، این مردم كه تا این لحظات در صحنه بودند، با یك انگیزه آمده بودند وآن انگیزه دینی بود.




اگر مرحوم آیت الله كاشانی را از نهضت ملی كنار می گذاشتیم، اگر مرحوم كاشانی در نهضت ملی نبود، یقیناً چیزی به نام نهضت ملی در كشور ما به وجود نمی آمد و من به شما عرض بكنم كه نهضت ملی یكی از فصول مهم تاریخ ما است، به خاطر اینكه در یك فصل حساسی از فصول تاریخ دنیا واقع شد.
آن زمانی كه ما در اینجا سرگرم مبارزه با انگلیسی ها بودیم در هند هم انگلستان تازه شكست خورده بود، در مصر هم با روی كار آمدن افسران آزاد و سقوط رژیم سلطنتی فاروق، انگلیسی ها داشتند می لرزیدند، در یك چنین شرایطی بود كه انگلیس ها یك ضربه محكم در ایران از ناحیه مردم خوردند، از ناحیه احساسات دینی مردم، از ناحیه رهبری دینی و اسلامی مردم، از ناحیه شخص آیت الله كاشانی. البته مطلب نهضت ملی به اینجا خاتمه پیدا نكرد. نهضت ملی به دنبال خودش نهضت های دیگری را هم آورد كه یكی از مهم ترینش نهضت ضد سلطنتی بود كه سه یا چهار سال بعد در عراق انجام گرفت.
بنا بر این یك چنین حركت عظیمی در جامعه ما به وسیله روحانیت بیدار و مبارز ودر صحنه به وجود آمد و متأسفانه به وسیله ملی گراها سقوط كرد و به لجن كشیده شد. این یك حقیقتی است. اگر مرحوم آیت الله كاشانی نبود، اگر نمایندگان مرحوم كاشانی در 1330 كه به تمام شهرهایا اغلب شهرها می فرستاد [نبودند، نهضت ملی پیش نمی رفت] .ماجرای سی تیر و قبل از سی تیر كاملاً یادم هست، از جمله آمدن نمایندگان مرحوم آیت الله كاشانی به مشهد و اجتماعات عظیمی كه در آن روز انجام می گرفت، آن چیزی كه همه احساس می كردند یك احساس مذهبی بود. اگر اینها نبود یقیناً این اجتماعات تشكیل نمی شد، این نقش مرحوم آیت الله كاشانی بود.





دولت مصدق؛ مرهون تلاش های آیت الله كاشانی
خب مرحوم آیت الله كاشانی با علاقه و احساساتی كه مردم نسبت به او داشتند، ارادتی كه داشتند، سوابق مبارزاتی كه از او می شناختند، محبت شدیدی كه در اعماق خانه هاو خانواده ها و دل ها از این مرد وجود داشت، توانست حكومتی را كه از طرف شاه بود (حكومت رزم آرا) متزلزل كند، برای تشكیل یك حكومت ملی و مردمی زمینه سازی كند و مصدق را بر سر كار بیاورد یعنی اگر مرحوم كاشانی نبود مصدق یك گوشه ای نشسته بود و در صحنه سیاست هم نبود و كاری هم به سیاست نداشت و سال های متمادی بود كه دكتر مصدق یك گوشه ای نشسته بود و كار به كار سیاست نداشت. مرحوم آیت الله كاشانی زمینه سازی كرد و دودستی حكومت و دولت را به دكتر مصدق و ملی گراها داد.





زمینه شكل گیری قیام سی ام تیر
البته این جا یك تجربه ای لازم است كه ما از آن وضعیت بگیریم. همان طور كه گفتم درس سی ام تیر برای ما یك درس فراموش نشدنی است. من بعد در جمع بندی این مطلب به صورت كوتاهی عرض خواهم كرد. بعد از مجلس هفدهم كه در اوایل سال 1331 تشكیل شد كه من به طور اجمال گزارش این تاریخ را لازم است عرض بكنم كه همه مطلع بشوند مثلاً یك سالی بود كه حكومت مصدق سر كار بود. چون مجلس جدید تشكیل شده بود دولت استعفا داد و به دنبال استعفا مجدداً دولت انتخاب شد و یك مشكلی پیش آمد كرد كه مصدق پیش شاه رفت و استعفای خودش را به شاه داد. با اینكه مجلس رأی اعتماد به دولت مصدق داده بود مصدق بدون اینكه هیچ كس را در جریان بگذارد یا با مرحوم كاشانی مشورت بكند یا با آن كسانی كه عوامل اصلی در صحنه نگه داشتن مردم بودند و چیزی بیان كند یا با مردم چیزی در میان بگذارد استعفا كرد و ناگهان همه مطلع شدند كه مصدق استعفا كرده است.
شاه هم از فرصت استفاده كرد و یكی از مهره های قدیمی دست نشانده استعمار انگلیس و از نوكرها دیرین خانه زاد انگلیسی ها یعنی قوام السلطنه را به سر كار آورد. البته قوام السلطنه قبلاً هم نخست وزیر بود و در دوران حكومت دست نشانده انگلیس در ایران سوابق خیلی زیادی دارد.
وقتی كه قوام السلطنه به سر كار آمد یك اعلامیه بسیار تند و شدید اللحنی را منتشر كرد. بنده یادم هست و فراموش نمی كنم آن فضایی را كه از رعب به خاطر اعلامیه قوام السلطنه به وجود آمده بود. در مشهد من با پدرم می رفتم دیدم افرادی به هم می رسند از جمله به پدرمن، اعلامیه تهدید آمیز خطرناك قوام السلطنه آهسته حرف می زنند.




در این اعلامیه قوام السلطنه مردم را تهدید كرده بود كه خشونت به خرج خواهد داد، سركوب خواهدكرد و هر مانعی را از سر راه خودش بر خواهد داشت، به هر حال همه را تهدید كرده بود. در باره این اعلامیه هم یك نكته ای است كه بعد عرض خواهم كرد. در مقابل این اعلامیه، در مقابل این توپ و تشر بسیار قوی كه البته متكی به ارتش و گروه های مسلح هم بود و به انگلیسی ها در خارج هم متكی بود فقط یك نفر مقاومت كرد، یك انسان قوی و مقاوم و مبارز فریادش را بلند كردو بلند كردن فریاد او ترس و محیط رعب را شكست، به مردم دل و جرئت داد، قدرت داد و مردم وارد صحنه شدند ونتیجه به عكس آن چیزی شد كه شاه ودرباری ها و پشتیبانانشان می خواستند، آن شخص مرحوم آیت الله كاشانی بود.
بعد از آنكه قوام السلطنه اعلامیه را منتشر كرد آیت الله كاشانی یك اعلامیه تندی متقابلاً داد و گفت من مقاومت می كنم، من حكومت قوام را قبول نمی كنم. اگر قوام السلطنه كنار نرود و این حكومت دست نشانده عقب ننشیند من كفن می پوشم و بیروم من می آیم.
اجتماعات مردم را تشكیل داد. هنوز 48 ساعت نشده بود كه با حضور مردم در صحنه و با مقاومتشان و خون دادن مردم كه كشته ها دادند و دولت قوام سقوط كرد و مجدداً مصدق را از خانه بیرون آوردند و نخست وزیر كردند، حادثه سی تیر این بود.
در روز سی ام تیر مردم به دعوت آیت الله كاشانی برای مقابله با حكومت تحمیلی شاه به خیابان ها آمدند كه قوام السلطنه را نخست وزیر كرده بود و مقدمه ای بود برای اینكه مجدداً انگلیسی ها برگردند و دوباره امتیاز نفت به آنها داده شود و همان سلطه های قدیمی انگلیس مجدداً از سر گرفته بشود. عامل و قهرمان و صحنه گردان اصلی این ماجرا مرحوم آیت الله كاشانی بود.





بی اعتنایی مصدق به آیت الله كاشانی پس از سی تیر
آن نكته ای كه فوق العاده اهمیت دارد این نكته است كه بعد از آن كه دولت دكتر مصدق مجدداً روی كار آمد اولین عكس العملی كه نشان داده شد بی اعتنایی به مرحوم آیت الله كاشانی است. مصدق دید مردم آمدند توی خیابان ها و شعار دادند و "یا مرگ و یا مصدق" گفتند و یك عده ای كشته شدند، مطلب بر او مشتبه شد، خیال كرداین مردم از او حمایت می كنند؛ همان اشتباهی كه آن روسیاه فراری [بنی صدر] هم همیشه در ایران داشت كه می گفت مردم فلان قدر به من رأی داده اند. یك وقتی در خدمت امام بودیم، صحبت بود و امام فرمودند كه مردم به اشخاص رأی ندادند، مردم به دین رأی داده اند تا وقتی با قرآن و اسلام باشید با شما هستند واگر پشت كردید به اسلام، مردم از شما بر می گردند و دیدید كه همین طور هم شد. آن روزی كه به اسلام پشت كردند، آن روزی كه خودشان را از اسلام و از قرآن و از احكام اسلامی و از فقاهت اسلامی جدا كردند، مردم به آنان آنچنان پشت كردند كه در تاریخ به عنوان یك درس تاریخی باقی ماند. (تكبیر نمازگزاران)
مرحوم كتر مصدق هم درست در همین اشتباه قرار گرفت، سراب حمایت مردم و پشتیبانی مردم او را فریب داد و خیال كرد مردم از اوست كه دارند حمایت می كنند در حالیكه مردم از دین حمایت می كردند. من نمی گویم مردم از شخص آیت الله كاشانی هم حمایت می كردند، نه، آیت الله كاشانی هم شخصش برای مردم مهم نبود؛ فكرش، راهش، حركتش و اعتقاداتش مهم بود. اگر خدای ناكرده یك روحانی هم پیدا بشود كه پشت به اهداف اسلامی بكند مردم از او هم برمی گردند، اگر یك مرجع تقلید هم به ارزش های اسلامی بی اعتنایی بكند، به احساسات مردم بی اعتنایی كند وتحقیر كند از او هم پشت می كنند. در نظر مردم اشخاص ملاك نیستند، مردم اسلام را می خواهند. این ایمان قلبی مردم و احساسات عمیق دینی آنهاست كه آنها را در صحنه ها حاضر نگه داشته است و آن روز هم این طو بود امروز هم اینطور است و این یك در س بزرگی است.





درس مهم این واقعه
اینجا دو درس وجود دارد. یكی این درس تلخ كه آن كسانی كه با كمك دین، با كمك علما، با كمك احساسات دینی مردم سر كار آمدند تا اندك فرصتی پیدا كردند، در طول تاریخ، لگد زدند. این درسی است كه در مشروطه هم ما گرفتیم، در نهضت ملی هم این درس تكرار شد، در انقلاب خودمان هم این درس پیش آمد و این برای ما یك حقیقت تلخی است.
آن كسانی كه كسی اینها را نمی شناخت، در یك گوشه ای بودند، در انزوا بودند و دلشان خوش بود كه دو كلمه یك جا بنویسند-اكثر اگر دل و جرئت می كردند بنویسند- پیشوایی علمای دین، اشاره و تأیید آن كسانی كه مورد تأیید مردم اند، نَفَس گرم آن كسانی كه مردم به نَفَس آنها احترام می گذاشتند و اعتماد می كردند آنها را وارد صحنه كرد و به مجرد اینكه وارد صحنه شدند و احساس كردند كه زیر پایشان محكم است، پشت كردند، بی وفایی كردند، بی صفایی كردند و از آن ریشه ای كه بر آن روییده بودند خودشان را قطع كردند؛ همان حالتی كه در مشروطیت پیش آمد.
در مشروطیت هم همین طور بود. اولین كاری كه آن كسانی كه در رأس كار قرار گرفته بودند انجام دادند این بود كه مشروطه را از مادر او كه از سینه او شیر نوشیده بود جدا كنند؛ یعنی از دامن علمای اسلام و فقهای دین، همین كاری هم كه در نهضت ملی هم متأسفانه پیش آمد. مصدق بعد از سی تیر احساس كرد كه دیگر به آیت الله كاشانی احتیاج ندارد. حالا من نمی خواهم از احساسات دكترمصدق كه از او درست خبر هم ندارم صحبت كنم اما آن چیزی كه در عمل نشان داده شد این بود كه پشت كرد.




مرحوم آیت الله كاشانی می خواست اسلام پیاده شود، لذا بود كه بر روی احكام اسلامی پافشاری می كرد و این از نظر ملی گراهای آن روز یك نوع ارتجاع به حساب می آمد. تذكرات مرحوم كاشانی نسبت به افراد كه این آدم آدم خطرناكیست، چرا این شخص را در رأس كار گذاشته اید [اشاره به اعتراض آیت الله كاشانی به انتصابات دكتر مصدق] یا این اقدام یك اقدام لازمی است چرا انجام نمی دهید، دخالت و فضولی به حساب آمد و گفتند اینها دخالت و فضولی می كنند.
دلشان می خواست علمای اسلام بیایند مردم را حركت بدهند، هدایت بكنند، در صحنه حاضر بكنند، خون بدهند، سینه هایشان را سپر كنند و بعد حكومت را در اختیار آنها بگذارند و بعد بگویند خداحافظ شما و بروند در مدرسه هایشان بنشینند همانطوری كه بعضی ها بعد از پیروزی انقلاب بزرگ و شكوهمند خودمان اینقدر گستاخی و وقاحت به خرج دادند كه بر زبان هم این حرف را آوردند و در مشروطیت این كار را با قلدری بیشتری انجام دادند. در نهضت ملی البته یك مقدار مردم آگاه تر بودند، علما یك مقدار روشن تر و باهوش تر بودند و این كار آنجا با شكل دیگری انجام گرفت و خوشبختانه در انقلاب شكوهمند ما به كلی نقشه هایشان خنثی شد و نتوانستند این كار را انجام بدهند.
به هر حال نتیجه این شد كه بین مرحوم آیت الله كاشانی و مرحوم دكتر مصدق بر اثر همین تصورات واهی و غلطی كه مرحوم دكتر مصدق داشت جدایی افتاد و آن نهضتی كه با این همه خون به وجود آمده بود شكست خورد.





اشتراك ملی گراها و سلطنت طلب ها و ایادی استكبار در مخالفت با آیت الله كاشانی
یك نكته دیگری را من در اعلامیه قوام السلطنه بگویم كه این نكته خیلی نكته تكان دهنده و عجیبی است. من احساس می كنم تصورات و احساسات غلط قوام السلطنه و سلطنت طلب ها و انگلیس ها درمورد روحانیت درست همان احساساتی بود كه ملی گراها داشتند و این یك چیز عجیبی است. این ها هر دو با هم دشمن و مخالف بودند اما در مقابله با دین و علمای دین و دخالت افكار اسلامی یك فكر داشتند. در اعلامیه قوام السلطنه اگر دقت كنید، دكتر مصدق تحقیر شده اما در مورد مرحوم آیت الله كاشانی با خصومت با ایشان برخورد شده است. در این اعلامیه، قوام السلطنه می گوید كه من از عوام فریبی سیاسی بدم می آید و اشاره می كند به مصدق. چون مصدق می آمد با مردم حرف می زد و حرف هایی كه مردم دوست می داشتند و آن مرد سیاستمدار انگلیسی مستبد از این كارها بدش می آمد و اسم این را عوامفریبی سیاسی مصدق می گذاشت. بعد می گوید من از ریاكاری دینی هم بدم می آید كه شما بیایید ارتجاع سیاه را به بهانه ترس از تسلط خرابكاران سرخ بر كارها مسلط كنید؛ یعنی می گوید من از مصدق متنفر و منزجزم به خاطر اینكه كاشانی ها و دینی ها را بر سر كار آورده است.
پیداست آن كسی كه نقطه مقابل حركت انگلیسی ها در ایران است، آن كسی كه دستگاه استبداد شاه و دستگاه انگلیس ها و كمپانی ها و سوءاستفاده چی ها او را در واقع سد مانع در راه خودشان می دانند او مصدق نیست بلكه او كاشانی است. با مصدق هم بد هستند كه چرا كاشانی ها را سر كار آورده است، چرا آیت الله كاشانی را به تصور آنها و به قول آنها به قدر ت رسانده.




البته آنها هم اشتباه می كردند از باب اینكه قدرت آیت الله كاشانی وابسته به مصدق و امثال او نبود بلكه مصدق و امثال او قدرتشان وابسته به آیت الله كاشانی بود. اما آنها از این جهت ناراحت بودند، آن چیزی كه ایادی استكبار را آن روزها ناراحت می كرد آیت الله كاشانی و امثال او بودند.
چرا؟ حالا آیا با شخص آیت الله كاشانی مخالف بودند چون روحانی بود؟ نه، آن روز بودند روحانیونی كه كه در نقطه مقابل آیت الله كاشانی قرار داشتند، آیت الله كاشانی مبغوض و مغضوب دستگاه استكبار بود به دلیل اینكه منادی دیین و اسلام بود و می خواست اسلام بر این كشور حكومت كند.





رمز مخالفت استكبار با انقلاب اسلامی
اینجاست كه ما علت همدستی جناح های مختلف كفر و استكبار جهانی را علیه انقلاب اسلامی ایران به روشنی درك می كنیم و این یك چیز تازه ای نیست. اسلام بر علیه تمام ارزش های مادی كه امروز مردم دنیا با آنها به زور عادت كرده اند و خو گرفته اند و زمامداران مستكبر عالم دارند بر اساس آن ارزش ها حكومت می كنند، با این همه ارزش های مادی، اسلام مقابله می كند لذا اسلام را نمی توانند تحمل كنند و آن روز هم مسئله همین طور بود. لذا شما می بینید هم مرحوم آیت الله كاشانی در دوران آن حكومتی كه بر پایه نهضت ملی به وجود آمدود یعنی حكومت دكتر مصدق خانه نشین شد، منزوی شد، مورد تهمت قرار گرفت و زشت ترین تهمت ها را همین آقایان ملی گراها به مرحوم آیت الله كاشانی وارد آوردند؛ هم این شخصیت بزرگ در دورانی كه رژیم پهلوی مجدداً سر كار آمد باز خانه نشین، باز زیر فشار، باز موردتهدید، باز در حال انزوای مطلق [بود] و مانع می شدند از اینكه كمترین ذكری و نامی از او بشود و با انزوا و گوشه گیری این چند سال زندگی را این مرد بزرگ گذراند و مسئله ای كه ما نباید فراموش كنیم این است كه نهضت های این مردم آنجایی كه توده های مردم در صحنه آمدند انگیزه دینی داشته، آنجایی كه مردم حاضر شدند فداكاری كنند انگیزه دینی داشته و هیچ كس نباید در صحنه انقلاب ما در آینده اشتباه كند و خیال كند كه اشخاص، مورد علاقه اند.»

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین