کد خبر: ۲۶۳۲۵۵
تعداد نظرات: ۱۱ نظر
تاریخ انتشار:
نوشته محمد تقی فرجی استاد دانشگاه

نيمه شعبان و فلسفه ظهور، حيات و ممات عزيزانه امام خمينى(ره) و يوم الله پانزده خرداد

اعمال پاره اى از برخوردهاى حذفى و سانسور رسانه ها، نسبت به اعضاى بيت امام، به نظر مى رسد وجه معقول و مقبولى ندارد، بلكه ديكته اينگونه سلائق شخصى، گروهى وانحصارى، تنها موجب سوء استفاده رسانه هاى بيگانه و سخن پراكنى بلند گوهاى معلوم الحال مى گردد، همين و بس!
گروه سياسى - اين هفته هم به سياق هفته هاى اخير در بخش "تفسيرهفته" به رويدادهاى مهم دينى، سياسى و تاريخى روز و از آن جمله، نيمه شعبان و فلسفه ظهور، حيات و ممات عزيزانه امام خمينى و يوم الله پانزده خرداد مى پردازيم. 
به گزارش بولتن نيوز، فرا رسيدن نيمه شعبان و زاد روز ميلاد حضرت حجت و تقارن سالگرد ارتحال امام خمينى و پانزده خرداد، در نوشتار اين نيمه شعبان و فلسفه ظهور، حيات و ممات عزيزانه امام خمينى(ره) و يوم الله پانزده خردادهفته، قطره اى از درياى وجود امام زمان(عج) و فلسفه ظهور و شخصيت و سيره سياسى امام خمينى و مسئله تاريخى پانزدهم خرداد، مورد بررسى و تجزيه و تحليل قرار گرفته است.


همانطور كه أعضاء بيت امام خمينى و ياران ايشان و مسئولين كشور و نهادهاى مربوطه، در زمان حيات امام شرايط و روابط بين امامت و امت را رعايت مى كردند، حق آن است كه امروز و در ممات او نيز اين مهم، يعنى وظايف دينى و ملى نسبت به نام و ياد وى و گرامى داشت امام و بازماندگان ايشان مراعات گردد.

همه مى دانيم كه بزرگترين مشخصه امام كه مورد اذعان و اعتراف دوست و دشمن و زبانزد خاص و عام بوده و هست، مسئله ساده زيستى و بى اعتنايى او به دنيا و زخارف دنيوى بوده است. هرچند انجام كارهاى علمى و آكادميك پيرامون شخصيت حقيقى و حقوقى رهبر انقلاب و بنيانگذار جمهورى اسلامى ايران و معرفى آثار و مواضع معنوى او و پيروى از خط نورانى ايشان، فرض عين و عين صواب است، اما هرگونه تجمل گرايى و شو تشريفات و ايجاد زرق و برق هاى مادى و غير ضرورى براى امام، يقينأ با سيره و سلوك ايشان مغايرت دارد. البته از آنجا كه مى گويند، حرمت امام زاده را متولى آن نگه مى دارد، معلوم و مبرهن است كه بيت شريف امام و به طور مشخص يادگار گرامى ايشان، فاضل ارجمند جناب حجت الاسلام والمسلمين آقاى حاج سيد حسن خمينى، نقش اول را در هدايت و رهبرى مؤسسه نشر و حفظ آثار امام و رعايت حرمت بيت شريف و حريم نورانى حرم ايشان را بر دوش مى كشند. وانگهى، بيت امام، به تأسى از امام، به هيچ يك از جناح هاى سياسى تعلق خاطر ندارد و محققأ فراجناحى عمل مى كند، از اين رو، اعمال پاره اى از برخوردهاى حذفى و سانسور رسانه ها، نسبت به اعضاى بيت امام، به نظر مى رسد وجه معقول و مقبولى ندارد، بلكه ديكته اينگونه سلائق شخصى، گروهى وانحصارى، تنها موجب سوء استفاده رسانه هاى بيگانه و سخن پراكنى بلند گوهاى معلوم الحال مى گردد، همين و بس!



نيمه شعبان و فلسفه ظهور، حيات و ممات عزيزانه امام خمينى(ره) و يوم الله پانزده خرداد


نيمه شعبان و فلسفه ظهور

"قسم به کسی که جان علی در دست اوست همه امور نیک و بدی که بر بندگان جاری می‌شود، از شب نیمه شعبان تا پایان سال، در این شب تقسیم می‌شود. هیچ بنده‌ای نیست که این شب را احیاء دارد و در آن دعای خضر بخواند، مگر آن که دعای او اجابت شود..... بنشین ای کمیل هنگامی که این دعا را حفظ کردی خدا را در هر شب جمعه، یا در هر ماه یک شب، یا یک بار در سال یا حداقل یک بار در طول عمرت، با آن بخوان، که خدا تو را یاری و کفایت می‌کند و تو را روزی می‌دهد، و از آمرزش او برخوردار می‌شوی، ای کمیل به خاطر زمان طولانی که تو با ما همراه بوده‌ای بر ما لازم است که درخواست تو را به بهترین شکل پاسخ دهیم، آنگاه دعا را چنین انشاء فرمود...". اين از جمله سخنان امام على(ع) در باره فضيلت خواندن دعاى كميل در شب نيمه شعبان، تا پايان سال است، زيرا ادعيه در شب نيمه شعبان مستجاب مى شود.
شعبان هشتمین ماه در گاه‌ شماری هجری قمری است. ماه‌ های رجب، شعبان و رمضان در میان مسلمانان اهمیّت زیادی دارند. از پیامبر اسلام(ص) چنین نقل شده‌است که شعبان «ماه من» است. سال تولد امام دوازدهم شیعیان(عج، را سال ۲۵۵ یا ۲۵۶ هجری نقل کرده‌اند. علت اختلاف شاید این بوده‌ است که در سابق، تاریخ را با حروف ابجد می‌نوشتند و درباره سال تولد حجت بن حسن (عج) بین واژه‌ های «نور» و «نهر» اختلاف است که این اختلاف ناشی از رسم‌الخط ناقلین می‌باشد. در روایات و احادیث امامان شیعه(ع) شب نیمه شعبان از جمله پر فضیلت ترین شب‌ ها برای احیا و شب زنده داری، دعا و عبادت است.
همچنين اکثریت علما، محدثین و مورخین اهل سنت، قائل به ولادت حجت بن حسن(عج) هستند؛ حمد فتلاوی در این زمینه می‌نویسد، «جمعی زیادی از علما اهل سنت که تعدادشان به ۱۳۰ نفر می‌رسد، به ولادت حجت بن حسن در سال ۲۵۵ هجری قمری به عنوان فرزند حسن عسکری و از نسل حسین بن علی، إذعان دارند. وی هم چنین ۲۶ نفر را نام می‌برد که معترف به ولادت حجت بن حسن در نیمه شعبان هستند. ابن حجر هیتمی در الصواعق المحرقه می‌نویسد،"ابو القاسم محمد حجت هنگام وفات پدرش ۵ سال داشت و خداوند او را در همان کودکی حکمت آموخت او قائم منتظر نام دارد".  ابن صباغ در فصول المهمه می‌گوید،"ابوالقاسم محمد حجت پسر حسن خالص در سامرا در نیمه شعبان سا ل ۲۵۵ هجری قمری به دنیا آمده است". ابن خلکان در وفیات الاعیان چنین نگاشته‌ است،"ابو القاسم محمد فرزند حسن عسکری فرزند علی بن محمد فرزند محمد بن علی دوازدهمین امام از ائمه دوازده‌ گانه‌ است بر حسب اعتقاد امامیه و ولادت او در روز جمعه نیمه شعبان سال ۲۵۵ هجری قمری بود و هنگامی که پدرش در گذشت او ۵ سال سن داشت". و ذهبی در سیر اعلام النبلا و ابن اثیر در الکامل فی التاریخ نیز ولادت حجت بن حسن را ذکر کرده‌اند.
و اما بعد، پيرامون فلسفه ظهور مى توان گفت، در فطرت انسان‌ ها، حق طلبي و عدالت خواهي نهفته و در درون جان و خمير‌مايه آنان رشد و تعالي، مهر ورزي و نيك خواهي، آسايش و آرامش همگاني، بيزاري از ظلم و فريب كاري، نفرت از تباهي و آلودگي نهادينه شده است. انسان‌ ها واقعاً زيبايي و رفاه را براي همه خواسته و از مشكلات و كاستي‌ هاي ديگران رنج مي‌ برند و لذا در مواقع بروز بلاها به ياري يكديگر برمي‌ خيزند. طبيعي است انساني كه داراي حيات اجتماعي است، زماني مي‌ تواند به اميال فطري خود پاسخ دهد كه جامعه، تحت مديريت صحيح قرار گيرد. آدمي وقتي مي‌بيند مكتب‌هاي دست ساز بشر و حاكميت انسان‌هاي بريده از خدا، نه تنها نتوانسته محيط مطلوب را فراهم آورد؛ بلكه با فراواني ظلم و فساد، درد‌هاي بيشماري را بر او تحميل كرده است؛ از درون جان آرزو مي‌ كند كه روزي مرد آسماني، عالم به نياز‌ها و توانا بر رفع آنها بيايد و در سايه سار حكومت حق، حقيقت زيبايي خويش را جلوه‌ گر سازد. بنابراين، ظهور امام مهدي(عج) امري است كه فطرت آدميان آن را مي‌ طلبد و خداوند در پاسخ به اين نياز فطري، ظهور منجي را نويد داده است. اگر از راه عقل بخواهيم به اين مطلب بنگريم، مي‌توانيم بگوييم، يكي از صفات زيبايي الهي، لطف است. هر كجا فيض الهي امكان داشته باشد، لطف او مي‌ طلبد اين فيض را برساند و از اين رو امامت ـ طبق تعريف شيعه، پس از رحلت پيامبر(ص) معنا پيدا مي‌كند؛ چرا كه وجود امام و راهبري او انسان را به خدا نزديك‌ تر و از معصيت دورتر مي‌كند. اگر مردم آماده شوند كه از حكومت امام معصوم(ع) استقبال نمايند و در سايه حكومت او، به طرف تعالي و قرب الهي حركت كنند، لطف خدا مي‌ طلبد كه ظهور چنين فردي رقم بخورد."اللهم عجل لوليك الفرج والعافيه و النصر".
انتظار منجی از سویی عاملی برای پایداری و شکیبایی در برابر سختیها و مشکلات عصر غیبت و از سویی دیگر عاملی برای پویایی و تحرک شیعیان و آماده باش همیشگی آنان است. بر اساس تعالیم ائمه معصومین، علیهم‏السلام، منتظر باید هر لحظه آماده ظهور باشد و زندگی خود را چنان سامان دهد که هر زمان که اراده خدا به ظهور تعلق گرفت‏بتواند با سربلندی در پیشگاه حجت‏خدا ظاهر شود.
انتظار ظهور حجت حق(عج) در آینده‏ ای نامشخص هم بیم‏ دهنده و هم نویدبخش است. چرا که منتظر با خود می‏گوید شاید همین سال، همین ماه و یا همین روز ظهور رخ دهد و لذا باید آماده حضور در پیشگاه حجت‏ خدا و ارائه اعمال خود به آن حضرت باشم. و منتظر می‏اندیشد شاید در آینده ‏ای نزدیک ظهور رخ دهد و سختی ها و مشکلات او به پایان برسد و لذا باید پایداری و مقاومت ورزید و تسلیم جریان هایی که در پی غارت سرمایه ‏های ایمانی و اعتقادی‏اند نشد.


نيمه شعبان و فلسفه ظهور، حيات و ممات عزيزانه امام خمينى(ره) و يوم الله پانزده خرداد


با توجه به مطالب یاد شده می‏ توان گفت که تعیین زمان برای ظهور بر خلاف مفهوم و فلسفه انتظار است و چه بسا منتظر را به سستی و یا ناامیدی بکشد. زیرا وقتی گفته شود که تا فلان زمان مشخص، هر چند آینده ‏ای نه چندان دور، ظهور به وقوع نخواهد پیوست، ما به طور طبیعی دچار سکون و رکود می‏شویم و به این بهانه که هنوز تا ظهور فاصله داریم از به دست آوردن آمادگی لازم برای ظهور خودداری می‏ کنیم.
از سویی دیگر، اگر ظهور به هر دلیل در زمانی که به ما وعده داده شده رخ ندهد ما دچار نا امیدی و یاس می‏شویم و چه بسا که در اصل اعتقاد به ظهور منجی آخرالزمان نیز دچار تردید شویم. این نکته‏ای است که در روایات نیز مورد توجه قرار گرفته است. از جمله در روایتی که فضیل بن یسار از امام محمد باقر(ع) نقل کرده است كه آن حضرت در پاسخ به این پرسش که آیا برای این امر، يعنى برخاستن قائم (ع) وقت مشخص وجود دارد، فرمودند،"کذب الوقاتون، کذب الوقاتون، کذب الوقاتون، ان موسی، علیه‏السلام، لما خرج وافدا الی ربه واعدهم ثلاثین یوما، فلما زاده الله علی الثلاثین عشرا قال قومه: قد اخلفنا موسی فصنعوا ما صنعوا........". يعنى کسانی که برای این امر وقت تعیین می‏کنند، دروغ می‏گویند، آن حضرت سه مرتبه این سخن را تکرار کرد و آنگاه فرمود، زمانی که موسی(ع)، قومش را برای رفتن به قراری که با پروردگارش داشت ترک کرد، به آنها وعده داد که تا سی روز دیگر برمی‏گردد، اما زمانی که خداوند ده روز دیگر بر آن سی روز افزود، قومش گفتند، موسی خلاف وعده کرد پس آن کردند که کردند.........
داستان ارتداد قوم یهود و گوساله‏ پرست‏ شدن آنها در پی تاخیر ده روزه حضرت موسی در تاریخ مشهور است و این هشداری است‏ به همه کسانی که در پی تعیین وقت ‏برای ظهورند. آنچه در روایت امام باقر(ع) در مورد فلسفه تعیین نشدن وقت ظهور آمده بود، به بیانی دیگر در روایتی که از امام موسی کاظم(ع) نقل شده، آمده است. آن حضرت در این زمینه می‏فرمایند،"فلو قیل لنا: ان هذا الامر لا یکون الی مائتی سنة او ثلاث مائة سنة لقست القلوب و لرجع عامة الناس عن الاسلام، ولکن قالوا: ما اسرعه و ما اقربه تالفا لقلوب الناس و تقریبا للفرج". يعنى، اگر به ما گفته شود، این امر، يعنى ظهور قائم، تا دویست ‏سال و یا سیصد سال دیگر واقع نمی‏شود; دلها سخت می‏شد و بیشتر مردم از اسلام برمی‏گشتند. اما گفته‏اند، این امر چه باشتاب پیش می‏آید و چه نزدیک است! تا دلهای مردم الفت گیرد و فرج نزدیک احساس شود.

حيات و ممات عزيزانه امام خمينى(ره)

باز تعريف اهم امهات شخصيت امام خمينى(ره) و شناخت بيش از پيش دوران قبل و بعد از حيات و ممات عزيزانه ايشان، از جمله مهمترين اوراق پر افتخار تاريخ معاصر ايران، بلكه از جمله اصول اساسى انقلاب اسلامى و رهبرى دينى است.
اكنون به مناسبت سالگرد رحلت آن عزيز سفر كرده، به زندگى و شخصيت كاريزماتيك امام خمينى، نگاهى نو مى افكنيم.
امام همزمان با فراگیری فقه و اصول در حوزه علميه قم به فراگیری ریاضیات، هیئت، فلسفه، عروض، قوافی و فلسفه اسلامی و غرب و عالی ترین سطوح عرفان نظری و عملی پرداخت. او طی سالهای طولانی در حوزه هاى علمیه به تدریس چندین دوره فقه، اصول، فلسفه و عرفان و اخلاق اسلامی پرداخت. در ماجرای انجمن های ایالتی و ولایتی، موجب شد تا رهبری نهضت اسلامی مردم ایران را به عهده گیرد و با تلاش های خستگی ناپذیر خود، انقلاب اسلامى را به پیروزی رساند و پس از عمری مجاهدت، به ملکوت اعلا پیوست. همانطور كه أعضاء بيت امام و ياران ايشان و مسئولين كشور و نهادهاى مربوطه در زمان حيات امام شرايط روابطه بين امامت و امت را رعايت مى كردند، حق آن است كه امروز و در  ممات او نيز اين مهم، يعنى وظايف دينى و ملى نسبت به نام و ياد وى و گرامى داشت امام و بازماندگان ايشان مراعات گردد. همه مى دانيم كه بزرگترين مشخصه امام كه مورد اذعان و اعتراف دوست و دشمن و زبانزد خاص و عام بوده و هست، مسئله ساده زيستى و بى اعتنايى او به دنيا و زخارف دنيوى بود. هرچند انجام كارهاى علمى و آكادميك پيرامون شخصيت حقيقى و حقوقى رهبر انقلاب و بنيانگذار جمهورى اسلامى ايران و معرفى آثار و مواضع معنوى او و پيروى از خط نورانى امام خمينى، فرض عين و غين صواب است، اما هرگونه تجمل گرايى و شو تشريفات و ايجاد زرق و برق هاى مادى و غير ضرورى براى امام، يقينأ با سيره و سلوك ايشان مغايرت دارد. البته از آنجا كه مى گويند، حرمت امام زاده را متولى آن نگه مى دارد، معلوم و مبرهن است كه بيت شريف امام و به طور مشخص يادگار گرامى ايشان، فاضل بزرگوار جناب حجت الاسلام والمسلمين آقاى حاج سيد حسن خمينى، نقش اول را در هدايت و رهبرى مؤسسه نشر و حفظ آثار امام و رعايت حرمت بيت شريف و حريم نورانى حرم ايشان بر دوش مى كشند. بيت امام، مثل خود امام به هيچ يك از جناح هاى سياسى تعلق خاطر ندارد و محققأ فراجناحى عمل مى كند، از اين رو، اعمال پاره اى از برخوردهاى حذفى و سانسور رسانه ها، نسبت به اعضاى بيت امام، به نظر مى رسد وجه معقول و مقبولى ندارد، بلكه ديكته اينگونه سلائق انحصارى، موجب سوء استفاده رسانه هاى بيگانه و سخن پراكنى بلند گوهاى معلوم الحال مى گردد، همين و بس!
در طول مبارزات مردم مسلمان ایران، عده ای بودند که در کنار مردم و با موج قیام آنان، همراه این حرکت گام برمی داشتند، ولی این همراهی ها تا حدودى كه منافع شخصى و گروهى آنان اقتضاء مى كرد، ادامه مى يافت، اما امام خمينى، از ابتدا تا انتها و تا وقتى كه در قيد حيات بود، حتى تا لحظات آخرعمر خود، بر اساس اصول اسلام و ارزش هاى اسلامى ايستادند و بر سر مواضع خود ايستادگى كرده و مكرر مى فرمودند، خمينى در دفاع از اسلام و جمهورى اسلامى، با هيچ كس عقد اخوت نبسته اند.
امام از ابتدا این مسئله را مطرح کرد که وجود شخص شاه، گرفتاری اساسی ماست. ایشان در سخنرانی عصر عاشورای سال ٤٢، در مدسه فیضیه تمامی گرفتاری ملت ایران را ناشی از سه امر مهم معرفی کردند؛ شاه، اسرائیل و در خطر بودن دین اسلام، امام به کرّات از رژیم شاه به عنوان دستگاه جبّار یاد کرد و نوک پیکان حملات را متوجّه آن نمود و هیچ گاه حاضر به اصلاحاتی روبنایی در سایه وجود رژیم و شاه نشد و تا آخر بر روی این شعار ایستاد و معتقد بود که شاه باید برود و تا هنگامی که شاه در ایران بود، حاضر نشد به ایران بيايتد و به محض خروج شاه از ایران، برای ادامه رهبری نهضت، تصميم مى گيرند، عليرغم همه مخاطراتى كه مراجعت ايشان مى توانست بدنبال داشته باشد، به ايران برگردند و در کنار مردم مسلمان و انقلابی، به وظيفه الهى خود عمل نمايند.
امام علاوه بر مخالفت جدّی با نظام شاهنشاهی، معتقد به جایگزینی نظامی بود که مُجری احکام اسلامی، و مبتنی بر آراء مردم باشد. باید به این نکته توجه داشت که هر حکومتی، هر چند که حق هم باشد، اگر مقبولیّت مردمی نداشته باشد، طبعا قادر به اداره جامعه نخواهد بود، چه اینکه در صورت عدم مقبولیت، کارشکنی ها و مخالفت ها از هر سو مانع پیش رفت امور خواهد شد.
امام در نجف با تدریس خارج فقه ولایت فقیه، این مسئله را روشن کرد که باید در فکر حکومت و اداره جامعه اسلامی بود. امام در مواضع مختلف به این مسئله اشاره نمود که ما به دنبال حکومتی اسلامی هستیم که اجرا کننده قوانین اسلام باشد. ایشان فرمودند، «ماهیت جمهوری اسلامی این است که با شرایطی که اسلام برای حکومت قرار داده است، با اتکاء به آراء عمومی، هسته حکومت تشکیل شده و مجری احکام اسلام باشد".

نيمه شعبان و فلسفه ظهور، حيات و ممات عزيزانه امام خمينى(ره) و يوم الله پانزده خرداد

امام از ابتدا ماهیت نهضت را اسلامی معرفی نمود و هدف ملّت را «اسلام» دانست و در مراحل متعدّد انقلاب، مسئله در خطر بودن دین و هَدم اسلام و دشمنی کافران را به ملّت گوشزد نمود و به شدت همگان را از معرفی نهضت به عنوان ملّی و ملی گرایی برحذر داشت و با معتقدان این نظریه، میانه خوبی نداشت. امام در فرازی از بیانات هدایتگر خویش فرمودند، "ما دیدیم که خواست این ٣٥ میلیون جمعیت این بود که ما اسلام را می خواهیم. در تمام صحبت ها از اوّل تا آخر این نبود که ما ملّی گرا هستیم. ملّی گرایی برخلاف اسلام است".
برخی معتقدند که برای فائق آمدن بر دشمن و رفع مشکلات و موانع در این راه، باید به هر حال به یکی از قدرتهای بزرگ، تکیه کرده و از کمک و مساعدت آنها بهره جُست و از حمایت های آنان برخوردار بود؛ چرا که با امکانات موجود، نمی توان بدون بهره مندی از حمایت های قدرتهای بزرگ، با دشمن جنگید و به پیروزی رسید؛ در حالی که امام از ابتدا با اتّکاء به قدرت معنوی و با شعار نه شرقى و نه غربى، هدف و راه خود را آشکار نمود. ایشان مى فرمودند، "آمریکا از انگلیس بدتر، انگلیس از آمریکا بدتر، شوروی از هر دو بدتر، همه از هم بدتر، همه از هم پلیدتر".
امام معتقد بود که برای مقابله با قدرت باطل، نمی توان از باطلی دیگر یاری گرفت و در واقع، نمی توان برای رسیدن به هدفی مشروع، از ابزار و آلاتی نامشروع بهره گرفت. به همین جهت، از ابتدا قدرت هاى شرق و غرب را مورد سرزنش قرار داده  و هیچ یک از دو قدرت بزرگ دنیا از مبارزه او در امان نماندند. 
امام در پیام جهانی خود به زائران خانه خدا می فرماید، ........ و بیت اللّه الحرام و کعبه معظمه، زائران عزیزی را در آغوش می کشد که حج را از انزوای سیاسی و انحراف اساسی به سوی حج ابراهیمی، محمدی، سوق داده و حیات آن را تجدید می نمایند، و بتهای شرق و غرب را در هم می شکنند، و معنای قیام ناس و حقیقت برائت از مشرکان را عرضه
می دارند، و دل میقات در هوای زائرانی می تپد که از کشور «لاشرقیه ولاغربیه» آمده اند تا با تلبیه و لبیک لبیک، دعوت خداوند را به سوی صراط مستقیم انسانیت اجابت کنند و با پشت پا زدن به مکتب های شرقی و غربی و انحرافات ملی گرایی، فرقه زدایی نموده ......".
امام خمينى، با بینش الهی و عمیقی که داشت، از اوّل پی به نقشه دقیق و مخرّب استعمارگران و دشمنان اسلام در به وجود آوردن و رسمیت بخشیدن به رژیم نامشروع صهیونیستی در قلب ملل اسلامی برد و آن را گوشزد نمود. امام در پیام خود به ملل و دُوَل اسلامی فرمود،"کرارا دولتها را به خصوص دولت ایران را از اسرائیل و عمّال خطرناک آن، تحذیر نمودم. این ماده فساد که در قلب ممالک اسلامی با پشتیبانی دُوَل بزرگ، جایگزین شده است و ریشه های فسادش هر روز ممالک اسلامی را تهدید می کند، باید با همت ممالک اسلامی و ملل بزرگ اسلام، ریشه کن شود".
مردان بزرگ، به فراخور عظمت روحی خود، اهدافی بس والا را در نظر دارند. آنها، دور دست ها را می نگرند و به لحاظ داشتن جایگاه والا و احاطه بر اُمور، دایره دیدشان بسیار وسیع تر از دایره دید دیگران می باشد و طبعا در راه رسیدن به هدف مورد نظر، به فراخور ارزش ها و اهداف، هزینه می کنند و برای رسیدن به آرمان هاى الهى و انسانى خود، خستگی ناپذير نشان مى دهند؛ زیرا به هر حال، در راه انجام وظیفه معتقد به وجود شکست نیستند. امام از زمره آن مردان بزرگی بود که هدفی بس بزرگ را در نظر داشت. او به تحوّلی عمیق در جامعه و انقلابی فراگیر که منجر به تغییرات بنیادین در اي ان و جهان شود، می اندیشید.
از اینرو، ایشان برای نیل به این هدف بزرگ، تمامی مشکلات و مصیبت ها را به جان خود خرید و از بهترین جایگاه و موقعیت در حوزه علمیه چشم پوشی نمود و دستگیری و زندان و تبعید را بر آن ترجیح داد و هیچ گاه با دشمن از سر سازش در نیامد. او پیشاپیش به استقبال این گونه مشکلات می رفت.
امام پس از آزادی از زندان شاه در ردّ مطلبی که از طرف رژیم شاه به دروغ در مطبوعات به روحانیت نسبت داده شده بود که مقامات روحانی با دولت به توافق رسیدند، مطالبی بیان کردند و شدیدا این مسئله را ردّ نمودند. ایشان با کمال شجاعت فرمودند،"خمینی آنجا هم که بود، تو حبس هم که بود، مجد اسلام را حفظ می کرد. می تواند حفظ نکند؟ اسلامی که پیغمبر اسلام، این قدر زحمتش را کشیده است، ائمه هدی این قدر خون دلش را خورده اند، علماء اسلام این قدر زحمت کشیده اند، خمینی و امثال خمینی، می توانند که یک چیزی بگویند که برخلاف مصالح اسلام باشد"!؟
امام، باتوجه به آموزه های اسلامی و سیره معصومان علیهم السلام ، سرشار از عفو و گذشت و بزرگی در مسائل شخصی خود بود؛ ولی هرگاه مسئله دین و ارزشهای اسلامی به میان می آمد، آرام و قرار نداشت.
او تحمّل کوچک ترین اهانتی را به دین و مقدّسات دینی نداشت. تاریخ فراموش نمی کند، آنگاه که شخصی منحرف با قلم آلوده خود، بنای توهین و اهانت به ارزش های دینی و مقدّسات شیعه را گذاشت، امام سکوت را سزاوار ندانست و مدتی از حیات علمی خود را اختصاص به جواب به این یاوه گویی ها داد و مشغول نوشتن کتاب شریف «کشف الاسرار» شد که جواب دقیق، متقن و مستدل و شکننده ای برای آن نویسنده منحرف و کسانی چون او شد. آری، او از بزرگ مرزبانان ارزش های اسلامی بود.
امام اهل تعارف و مجامله گویی نبود. او در لفّافه سخن نمی گفت. آنچه را که تشخیص می داد صحیح است، با صراحت مطرح می کرد. او ملاک تأیید و ردّ افراد و گروه ها را پایبندی و عدم پایبندی آنان به ارزش ها می دانست. با کسی عقد اُخوّت نبسته بود. امام آنگاه که در زندان شاه بود، به دولت مردان وقت گفت، «حالا که محصورم، بیخود من را رها نکنید، برای اینکه من وقتی رها بشوم، باز همان حرف هاست. من با شما هیچ قوم و خویشی ندارم و من اگر یک چیزی را دیدم، می گویم".
در باورهای امام، مسئله وحدت و یکپارچگی، جایگاه ویژه ای دارد. امام همیشه در طول نهضت و پس از پیروزی انقلاب، این امر مهم را مورد توجه قرار دادند که اگر در میان امّت اسلامی، اختلاف باشد، هیچ گاه به هدف خود و پیروزی نائل نخواهند  شد. باید توجه داشت که امت اسلامی همیشه از اختلافات داخلی رنج برده اند و شاید عمده دلیل عقب ماندگی ملل اسلامی را بتوان همین مسئله دانست. اگر در جامعه ای عنصر وحدت وجود نداشته باشد، هر قدرهم آن جامعه از جهت نیروی انسانی و قدرت نظامی در سطح بالایی باشد، در رودررویی با بحران ها نمی تواند انسجام خود را حفظ نماید و این امری طبیعی است؛ چه اینکه در چنین جامعه ای نیروهای داخلی در یک مسیر و برای یک هدف مشخص قدم برنمی دارند و چه بسا در حرکت خود با هم در تعارض باشند و طبعا به مرور، موجب حذف یکدیگر خواهند شد و دشمن نیز بهترین استفاده را از این شرایط خواهد کرد.
امام در شرایط مختلف بر روی مسئله وحدت در جامعه و وحدت بین مسلمانان تأکید فراوانی داشتند. و لذا تشکیل گروه ها و احزاب متعدّد را تا حدّی قبول داشتند که اختلاف نظرها موجب تخریب نباشد و اختلاف ها در اصول نباشد. امام منادی وحدت بود و شدیدا همه را از گروه گرایی برحذر می داشت.
ایشان این مسئله را امری فرا ملّی می دانست و در بعدی وسیع تر و فراتر از کشور اسلامی مطرح می نمود و آن را به عنوان راهکاری اساسی در سطح بین الملل و ملل اسلامی ارائه می کرد. امام در پیام مهم حجّ به مسلمانان جهان اعلان نمودند،"ای مسلمانان جهان و ای پیروان مکتب توحید! رمز تمام گرفتاری های کشورهای اسلامی، اختلاف کلمه و عدم هماهنگی است و رمز پیروزی، وحدت کلمه و ایجاد هماهنگی است، که خداوند تعالی در یک جمله بیان فرموده است، "وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّه ِ جَمیعا وَلاتَفَرَّقُوا".

يوم الله پانزده خرداد

"آقا! من به شما نصیحت می‏کنم؛ ای آقای شاه! ای جناب شاه! من به تو نصیحت می‏کنم؛ دست بردار از این کارها. آقا! اغفال دارند می‏کنند تو را. من میل ندارم که یک روز اگر بخواهند تو بروی، همه شکر کنند... اگر دیکته می‏دهند دستت و می‏گویند بخوان، در اطرافش فکر کن... نصیحت مرا بشنو... ربط مابین شاه و اسرائیل چیست که سازمان امنیت می‏گوید از اسرائیل حرف نزنید... مگر شاهْ اسرائیلی است"؟
اين سخنان امام خمینی(ره) همچون پتکی بر روح شاه که جنون قدرت و تکبّر فرعونی او زبانزد خاص و عام بود فرود آمد. شاه فرمان خاموش کردن صدای قیام را صادر کرد. نخست جمع زیادی از یاران امام خمینی(ره) و انقلابيون در شامگاه ١٤ خرداد دستگیر و ساعت سه نیمه شب، يعنى سحرگاه پانزده خرداد ٤٢ صدها کماندوی اعزامی از مرکز، منزل امام را محاصره کردند و ایشان را دستگیر و سراسیمه به تهران برده و در بازداشتگاه باشگاه افسران زندانی کردند و غروب آن روز به زندان قصر منتقل نمودند. خبر دستگیری امام به سرعت در شهر قم و مناطق اطراف پیچید. زن و مرد از روستاها و منازل خویش در شهر به‏سوی منزل قائد خود حرکت کردند. شعار اصلی جمعیت «یا مرگ یا خمینی» بود که از تمام فضای قم به گوش می‏رسید. خشم مردم آنچنان بود که ابتدا مأمورین پلیس پا به فرار گذاشتند. آنها پس از تجهیز قوا به میدان آمدند. نیروهای کمکی نظامی نیز از پادگانهای اطراف به شهر قم گسیل شدند. هنگامی که سیل جمعیت از حرم حضرت معصومه بیرون آمدند، رگبار مسلسلها گشوده شد و تا ساعتی چند درگیری شدید ادامه داشت. حمام خون به راه افتاده بود. هواپیماهای نظامی از تهران به پرواز درآمدند و در فضای شهر قم برای ایجاد رعب بیشتر دیوار صوتی را شکستند. قیام با سرکوب شدید کنترل شد. کامیونهای نظامی، اجساد شهدا و مجروحین را به سرعت از خیابان ها و کوچه ها به نقاط نامعلومی بردند. غروب آن روز شهر قم حالتی جنگ ‏زده داشت.
خبر دستگیری رهبر انقلاب به تهران، مشهد، شیراز و دیگر شهرها رسید و وضعیتی مشابه قم پدید آورد. مردم ورامین و شهرک های اطراف به‏ سوی تهران سرازیر شدند. تانک ها و ابزار زرهی و نیروهای نظامی برای جلوگیری از ورود معترضین به شهر در سه راهی ورامین با جمعیت درگیر شدند و جمع زیادی از راهپیمایان را به خاک و خون کشیدند. جمعیت انبوهی در حوالی بازار تهران و مرکز شهر نیز گرد آمده و با شعار «یا مرگ یا خمینی» به‏ سوی کاخ شاه به حرکت درآمدند. از جنوب شهر تهران نیز سیل جمعیت به سمت مرکز راه افتاده بود و در پیشاپیش آنها طیب حاج رضایی و حاج اسماعیل رضایی، دو تن از جوانمردان جنوب شهر تهرانبا گروه خود در حرکت بودند. این دو تن بعداز چندی دستگیر و تیرباران شدند و هو هوادارانشان به بندرعباس تبعید گردیدند.
نزدیکترین ندیم همیشگی شاه، تیمسار حسین فردوست در خاطراتش از به کارگیری تجربیات و همکاری زبده‏ ترین مأمورین سیاسی و امنیتی امریکا برای سرکوب قیام و همچنین از سراسیمگی شاه و دربار و امرای ارتش و ساواک در این ساعات پرده برداشته و توضیح داده است که چگونه شاه و ژنرال هایش دیوانه‏ وار فرمان سرکوب صادر می‏کردند. ارتشبد فردوست در توضیح وخامت اوضاع می‏نویسد، "به اویسی فرماندۀ لشکر گارد ویژه گفتم، تنها راه این است که هر چه آشپز و نظافتکار و اسلحه ‏دار و غیره در لشکرداری مسلح کنی". سرانجام مأمورین نظامی و پلیس شاه با تیراندازی گسترده و مستقیم و به کارگیری هرچه در توان داشتند بر قیام مردم فائق آمدند. اسداللّه‏ علم نخست‏وزیر شاه در خاطراتش از این روز خطاب به شاه نوشته است،"اگر ما عقب‏ نشینی کرده بودیم ناآرامی به چهار گوشه ایران سرایت می‏کرد و رژیم ما با تسلیم ننگ‏ آوری سقوط می‏کرد. در آن موقع حتی این را به شما شاه عرض کردم که اگر خود من
هم از مسند قدرت به زیر کشانده شوم شما همیشه می‏ توانید با محکوم کردن و اعدام من به‏عنوان مسبّب آنچه واقع شده خود را نجات دهید"!


روز پانزده خرداد در تهران و قم حکومت نظامی برقرار شد، اما علی‏رغم آن، روزهای بعد نیز تظاهرات وسیعی برپا بود که در هر مورد به درگیری خونین انجامید. روز پانزده خرداد خرداد سال ٤٢ مبدأ انقلاب اسلامی و نقطه عطفى در تاريخ مبارزات مردم ایران بود. امام خمینی(ره) پس از نوزده روز حبس در زندان قصر به زندانی در پادگان نظامی‌ عشرت‏ آباد منتقل شد. شاه دو روز بعد از نهضت ١٥ خرداد، قیام مردم را بلوا و اقدامی وحشیانه، و نتیجه اتحاد ارتجاع سرخ و سیاه نامید و سعی کرد تا آن را به خارج از مرزها و کسانی همچون جمال‌ عبدالناصر نسبت دهد. سستی ادعاهای شاه بر هیچ کس پوشیده نبود. برخلاف ادعاهای مکرر شاه، عناصر چپ و کمونیست ها نه تنها هیچ‏ گونه مشارکتی در این قیام نداشتند، بلکه حزب توده و دیگر کمونیست های ایران در نوشته ‏ها و مواضع خویش به تکرار تفسیر رادیو مسکو و روزنامه ‏های شوروی به وقایع ١٥خرداد می‏پرداختند. حزب کمونیست شوروی، قیام ١٥خرداد را حرکتی کور و ارتجاعی بر ضد اصلاحات مترقّیانه شاه می‏دانست! ادعای کذب دیگر شاه در مورد دخالت دولت مصر نیز علی‏رغم تلاش و دسیسه ساواک هیچگاه از سوی احدی مورد قبول واقع نشد. استقلال تمام‏ عیار قیام ١٥خرداد آنچنان برملا و فاحش بود که اینگونه انگها نمی‏توانست کمترین لطمه ‏ای بدان وارد سازد.
با دستگیری رهبرى نهضت و کشتار وحشیانه مردم در روز ١٥خرداد ٤٢ قیام ظاهراً سرکوب شد. امام خمینی در حبس از پاسخ گفتن به سؤالات بازجویان، با شهامت و اعلام اینکه هیأت حاکمه ایران و قوۀ قضاییۀ آن را غیر قانونی و فاقد صلاحیت می‏داند، اجتناب ورزید. پس از دستگیری امام خمینی(ره) اعتراضات گسترده ‏ای از سوی روحانیت و اقشار مختلف مردم در سراسر کشور آغاز و خواستار آزادی رهبر خویش شدند. جمعی از علمای برجسته کشور به نشانۀ اعتراض به تهران هجرت کردند. بیم سوء قصد به جان رهبر انقلاب واکنش گسترده ‏ای در مردم برانگیخته بود. تعدادی از علمای مهاجر در جریان یورش مأمورین ساواک دستگیر و برای مدتی زندانی شدند. شاه که وقایع ١٥ خرداد را لطمه‏ ای به ثبات و تضمین های داده ‏شده به امریکا می‏دید، درصدد بود تا این وقایع را کم‏ بها و اوضاع را کنترل‏ شده و عادی جلوه دهد. از سوی دیگر خشم مردم از ادامۀ بازداشت امام رو به فزونی بود. از این رو، رژیم ناگزیر شد، امام را از بازداشتگاه به منزلی تحت محاصره نیروهای امنیتی در منطقه داوودیه تهران منتقل نماید. مردم تهران به محض اطلاع از انتقال رهبرى به سمت داوودیه سرازیر شدند. ساعاتی از ازدحام جمعیت نگذشت که رژیم ناگزیر از پراکندن جمعیت و محاصرۀ علنی منزل، توسط نیروهای نظامی گردید. عصر سیزده مرداد، روزنامه ‏های رژیم شاه خبری جعلی را مبنی بر تفاهم مراجع تقلید با مقامات دولتی منتشر ساختند. اطلاع از خبر و تکذیب آن خبر برای امام خمینی ممکن نبود. اما علمای وقت با انتشار بیانیه‏ هایی هرگونه تفاهم را تکذیب کردند. در این میان اطلاعیه آیت‏اللّه‏ العظمی مرعشی نجفی(ره) بسیار تند و افشاگرانه و مؤثر بود. پس از این وقایع، امام خمینی(ره) تحت‏الحفظ مأموران رژیم به منزلی واقع در محله قیطریه تهران منتقل شد و تا روز آزادی و بازگشت به قم در ١٥ فروردین سال ٤٣ در همین محل محاصره‏ شده اقامت داشت. رژیم شاه در آغاز سال ٤٣ با این تصور که شدت عمل در ماجرای قیام ١٥ خرداد مردم را متنبه و مبارزین را وادار به سکوت کرده است، کوشش داشت تا وقایع سال گذشته را فراموش‏ شده جلوه دهد. در شامگاه ١٦ فروردین ٤٣ بدون اطلاع قبلی، امام خمینی(ره) آزاد و به قم منتقل می‏شود. به محض اطلاع مردم، شادمانی سراسر شهر را فرامی‏گیرد و جشنهای باشکوهی در مدرسه فیضیه و شهر به مدت چند روز برپا می‏شود. سه روز از آزادی امام نمی‏گذرد که نطق انقلابی آن حضرت مهر بطلانی بر همۀ تصورات و تبلیغات رژیم می‏زند. امام در این سخنرانی می‏گوید،
"امروز جشن معنی ندارد. تا ملّت عمر دارد، غمگین در مصیبت پانزدۀ خرداد است".
رهبر انقلاب در نطق خویش به تفصیل، ابعاد قیام ١٥خرداد را برشمرده و در پاسخ به گزارش کذب روزنامه‏ها مبنی بر تفاهم ایشان با رژیم می‏فرماید،"در سرمقاله نوشته بودند که با روحانیت تفاهم شده و روحانیون با «انقلاب سفید» شاه و ملّت موافق هستند! کدام انقلاب؟ کدام ملّت؟... خمینی را اگر دار بزنند تفاهم نخواهد کرد. با سرنیزه نمی‏شود اصلاحات کرد".
تحلیل بردن نیروهای مبارز در حوزۀ علمیه از طریق ایجاد اختلاف بین علما و مراجع، ترفندی بود که ساواک پس از آزادی امام خمینی(ره) در پی آن بود و امام با آگاهی از این توطئه در نطق تاریخی خود در مسجد اعظم قم فرمود،
"اگر کسی به من اهانت کرد، سیلی به صورت من زد، سیلی به صورت اولاد من زد، واللّه‏ تعالی راضی نیستم در مقابل او کسی بایستد دفاع کند؛ راضی نیستم. من می‏دانم، من می‏دانم که بعض از افراد یا به جهالت یا به عمد می‏خواهند تفرقه مابین این مجتمع بیندازند... من که اینجا نشسته‏ام دست تمام مراجع را می‏بوسم؛ تمام مراجع اینجا، نجف، سایر بلاد، مشهد، تهران، هر جا هستند، دست همۀ علمای اسلام را من می‏بوسم. مقصد بزرگتر از این است آقا. من دست برادری دراز می‏کنم به تمام ملتهای اسلام، به تمام مسلمین دنیا؛ در شرق و غرب عالم".
امام خمینی(ره) در این نطق علیه روابط پنهانی شاه و اسرائیل افشاگری کردند و گفتند،
"ای مردم! ای عالَم! بدانید ملت ما مخالف است با پیمان با اسرائیل. این ملت ما نیست؛ این روحانیت ما نیست؛ دین ما اقتضا می‏کند که با دشمن اسلام موافقت نکنیم".
امام از شاه با عنوان «مَردَک» یاد کرده و خطاب به او فرمود،
"اشتباه نکنید، اگر خمینی هم با شما سازش کند، ملت اسلام با شما سازش نمی‏کند. اشتباه نکنید، ما به همان سنگری که بودیم هستیم، با تمام تصویب نامه‏ های مخالف اسلام که گذشته است، مخالفیم؛ با تمام زورگوی ها مخالفیم......
ملت عزیز شیعه از اسرائیل و عمال اسرائیل متنفرند و از دولت هایی که با اسرائیل سازش می‏کنند متنفر و منزجرند".

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۱۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۲
ناشناس
|
ROMANIA
|
۱۱:۵۵ - ۱۳۹۴/۰۳/۱۴
1
1
سلام و خسته نباشيد، عكس ها با بخش هاى مقاله هم خوانى ندارد! قسمت نيمه شعبان عكس پانزده خرداد، قسمت امام عكس ضعيف ورزشكاران، ........پيشنهاد مى كنم، مثل هفته هاى قبلى، در ابتداى هر قسمت، عكس مربوط به همان مطلب درج شود.
بنده خدا
|
ROMANIA
|
۱۲:۳۴ - ۱۳۹۴/۰۳/۱۴
2
2
تحليل جامع و جالبى ارائه كرديد، بخصوص معرفى شخصيت امام و فراجناحى بودن امام و لزوم رعايت احترام به ببت امام و........
سيد ابوالفضل كاظنيان
|
ROMANIA
|
۱۳:۴۸ - ۱۳۹۴/۰۳/۱۴
2
2
به فرموده امام و رهبرى همه بايد تلاش كنيم وحدت و يكپارچگى را در جامعه رعايت كنيم. جنگ شيعه و سنى و اختلافات مذهبى و قومى و ديته بندى هاى داخلى باعث تضعيف اسلام و جمهورى اسلامى مى شود.
تحليل هاى ارزشى و وحدت آفرين تفسير هفته حق مطلب را ادا مى كند.
مظفر كريميان
|
ROMANIA
|
۰۶:۰۶ - ۱۳۹۴/۰۳/۱۵
2
1
در سال هم دلى و هم زبانى، كار بولتن و نويسندگان بولتن هم دلى و هم زبانى در سايه اخلاق و اعتدال است. قابل توجه تند روهاى دو طرف!
يك بسيجى
|
ROMANIA
|
۰۶:۲۱ - ۱۳۹۴/۰۳/۱۵
1
2
ما كه در زمان مبارزات امام نبوديم، ولى سخنان امام از اول نهضت تا آخر معرف شخصيت آن مرد الهى است. بندگى خالصانه، معنويت، شجاعت و مبارزه با ظالم و حمايت از مظلوم در وجو امام موج مى زند
گودرزى
|
ROMANIA
|
۰۹:۵۱ - ۱۳۹۴/۰۳/۱۵
1
2
با تبريك نيمه شعبان و گرامى داشت پانزده خرداد، از تحليل صحيح و بى غرضانه شخصيت امام و طرح موضوع وظيفه ما در قبال خط و خاندان امام تشكر مى كنيم، همانگونه كه مقام معظم رهبرى در مراسم سالگرد امسال فرمودند، شما هم در تحليل هفته از تحريف شخصيت امام جلوگيرى كرديد
ناشناس
|
ROMANIA
|
۲۳:۴۸ - ۱۳۹۴/۰۳/۱۵
1
2
ساده زيستى امام مهمترين مشخصه ايشان بود.
من هيچ وقت به حضور پذيرفتن شوادنازه فرستاده گورباچف كه حامل پاسخ او به نامه امام بود را فراموش نمى كنم، ساده و مقتدرانه!
ايمان
|
ROMANIA
|
۰۷:۱۲ - ۱۳۹۴/۰۳/۱۶
2
2
به تعبير رهبرى، اگر خط امام فراموش شود، ملت ايران سیلى می خورد.
على
|
ROMANIA
|
۰۰:۳۰ - ۱۳۹۴/۰۳/۱۷
2
0
امام طرفدار مستضعفين بود، مسئولين كه مدعى پيروى از خط امام هستند،
بايد بيشتر به فكر قشر آسيب پذير جامعه باشند.
ناشناس
|
ROMANIA
|
۰۰:۳۳ - ۱۳۹۴/۰۳/۱۷
2
1
تحليل هفته بولتن نيوز خيلى خوب و راهگشاست، ممنون
کاظم سلیمی
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۲:۳۳ - ۱۳۹۴/۰۳/۱۷
3
0
آنچنان که به روشنی پیداست: از این پس نام آقای فرجی رو بیشتر خواهیم شنید...
دوستان، منتظر نطق پیش از دستور ایشان در صحن علنی مجلس (در آینده نزدیک) باشید!
جالب اینجاست که از همین حالا، رای دهندگان خوبی هم دارند و به جد پیگیر نوشته های استاد در فضای مجازی اند.
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین