اهدای جایزه «پولار 2015» به «امیلیو هریس» و «اولین گلنی»، ویژه نامه ای برای سالروز تولد «منصور نریمانی» پدر عود ایران، انتشار سالنامه موسیقی ۹۳ ایران، سفر «انور براهم» به ایران برای اجرای آلبوم «Souvenance»، «نوروز» همراه با سهتارنوازی «عطا جنگوک»، حضور بازیگران مطرح در پروژه موسیقایی «جزیره پرواز»، انتشار آلبوم «بانگ سحر» و آلبوم «یک، دو، سه، چهار»، انتشار آلبوم «تگرگ» با صدای «میثم ابراهیمی» و درنهایت گفت و گویی خواندنی با «حافظ ناظری» یک روز پس از رونمایی آلبوم پرحاشیه اش سرخط مهمترین اخبار موسیقی امروز را به خود اختصاص داد.
گروه موسیقی، درحالی
که بنابر اعلام خبرگزاری امشب جایزه «پولار 2015» معروف به اسکار دنیای موسیقی ه برگزیدگان اهدا خواهد شد، دنیای موسیقی شاهد اخبار بسیار هیجان انگیزی بود.
به گزارش بولتن نیوز، اهدای جایزه «پولار 2015» به «امیلیو هریس» و «اولین گلنی»، ویژه نامه ای برای سالروز تولد «منصور نریمانی» پدر عود ایران، انتشار سالنامه موسیقی ۹۳ ایران، سفر «انور براهم» به ایران برای اجرای آلبوم «Souvenance»، «نوروز» همراه با سهتارنوازی «عطا جنگوک»، حضور بازیگران مطرح در پروژه موسیقایی «جزیره پرواز»، انتشار آلبوم «بانگ سحر» و آلبوم «یک، دو، سه، چهار»، انتشار آلبوم «تگرگ» با صدای «میثم ابراهیمی» و درنهایت گفت و گویی خواندنی با «حافظ ناظری» یک روز پس از رونمایی آلبوم پرحاشیه اش سرخط مهمترین اخبار موسیقی امروز
را
به خود اختصاص داد.
برای مشاهده دیگر اخبار فرهنک و هنر اینجا کلیک کنید. «امیلو هریس» و «اولین گلنی» برندگان جایزه موسیقی «پولار» ۲۰۱۵
ترانه نویس آمریکایی، «امیلو هریس» و نوازنده پرکاشن اسکاتلندی، «اولین گلنی» جایزه موسیقی «پولار» ۲۰۱۵ را دریافت میکنند. این جایزه، برای دستاوردها و فعالیتهای موسیقایی و شکستن مرزهای موسیقی اعطا میشود.
هریس و گلنی جوایزشان را که از آن به عنوان نوبل موسیقی یاد میشود نهم ژوئن در استکهلم دریافت میکنند.
روزنامه لس آنجلس تایمز در شماره امروز خود نوشت: «ماری لدین دبیرکل این جایزه موسیقی و دختر بنیان گذار آن گفت: ما از این دو هنرمند به خاطر فعالیتهای استثنائیشان تقدیر خواهیم کرد.
پدر لدین دبیرکل این جایزه، ناشر موسیقی، شاعر و مدیر گروه پاپ «ABBA» بود. وی این جایزه موسیقی را در سال 1989 بنیان نهاد. این جایزه هرساله به یک موسیقی معاصر و یک موسیقی کلاسیک اعطا میشود. جایزه شامل اهداء مبلغ یک میلیون کرون سوئد معادل 117هزار دلار آمریکا است.»
20 اسفند؛ سالروز تولد پدر عود ایران
خیلی دلم برای تکنوازی تنگ شده، اما رادیو مرتب کارهای نسل ما را پخش
میکند؛ همقطارانم هم دیگر از دنیا رفتهاند. مثل اینکه من هم به آخر خط
رسیدهام.
این جملهها را منصور نریمان مدتی پیش گفت:
حالم خیلی رو به راه نیست، ناراحتی قلبی دارم. اخیرا زخم معده هم به آن
اضافه شده است. هفتهای یک روز آن هم روزهای جمعه هنرجویان برتر را از
ساعت 10 صبح تا 4 بعد از ظهر، همینجا در خانهام تعلیم میدهم. سالها است
که اینجا درس میدهم و چیزی در این مکتبخانه اضافه و کم نشده است.
پدر عود ایران - منصور نریمان - امروز (چهارشنبه، 20 اسفندماه) شمع تولد 79سالگیاش را فوت میکند.
امسال هم به رسم همیشه با منصور نریمان تماس گرفتیم تا تولدش را تبریک
بگوییم؛ اما از آنجا در حال استراحت بود، با دختر این هنرمند صحبت کردیم که
گفت: حال پدرم خوب است. چندی پیش کسالت داشت، اما خدا را شکر که این روزها
بهتر است. اتفاقا قرار است، هنرجویانش امروز برای تبریک تولد ایشان به
خانهمان بیایند.
اما بد نیست که با زندگینامهی پدر عود ایران از زبان خودش آشنا شوید که آن را برای اولینبار در گفتوگو با ایسنا بیان کرد:
«اسم اصلی من اسکندر ابراهیمی زنجانی است و «منصور نریمان» اسم هنریام
محسوب میشود. یک عود دارم که از اول تا همین الان فقط با آن نواختهام.
این ساز را نریمان آبنوس برایم ساخته و بهخاطر اینکه عاشق این مرد بودم،
نام نریمان را برای خود برگزیدم.
پدرم پزشک بود و در شهر مذهبی مشهد زندگی میکردیم. آنجا کمی مشکل بود که
بگویند کسی اهل موسیقی است، اما پدرم با سختیهای فراوان این حرفه را به
من آموزش داد. پدرم تار، سهتار و نی مینواخت. ردیفهای موسیقی را خوب
میدانست و آواز خواندنش هم بینظیر بود.
یک روز وقتی حدود سه یا چهار سال داشتم، سهتار پدرم را برداشتم و شروع به
بازی با آن کردم. پدرم عصبانی شد و سهتار را از دستم گرفت، گفت: «چرا به
سازم دست زدی؟» گفتم: «آقاجان آخر این کار را خیلی دوست دارم» پدرم گفت:
«اگر دوست داری یک ساز برایت میسازم، اما نمیتوانی به ساز من دست بزنی.»
خلاصه یک سهتار کوچک برایم درست کرد و نحوهی آموختن من این چنین بود که
هر قطعهای را که از رادیو میشنیدم، همان موقع مینواختم. حتی آهنگهای
سخت را نیز از راه شنیدن مینواختم. پدرم گفت: «پسرم، دوست داری که زحمت
زیاد بکشی و در کنار درسهایت موسیقی هم یاد بگیری؟» گفتم: «آقاجان! من
خیلی موسیقی دوست دارم.»
پدرم گفت: «حتی از من هم بیشتر؟» گفتم: «بله» گفت: «از مادرت چی؟» گفتم:
«بله. از همه چی بیشتر دوست دارم.» او گفت: «پس به تو موسیقی یاد میدهم.»
پدرم راههای عجیبی را پیدا کرد تا بتواند به من موسیقی یاد دهد. یادم
میآید، ماه رمضان بود که پدرم پشت بام را چراغانی کرد و گفت: این کار را
برای تو انجام دادهام و باید در عوض به آنچه میگویم، گوش دهی.
قرار شد، هر شب به پشت بام بروم و آنجا «شبخوانی» کنم. مثلا پدرم میگفت،
امشب باید ابوعطا بخوانی، اما من که نمیدانستم ابوعطا چیست؟ این گونه بود
که پدرم در طبقهی پایین از طریق لوله بخاری میخواند و من باید گوشم را به
انتهای لوله میچسباندم و هرچه پدرم میگفت، تکرار میکردم.
سرانجام ردیفهای موسیقی را که چیز سادهای هم نیست، یاد گرفتم. ردیف
موسیقی برای افرادی که عاشقانه کار میکنند، مثل آب خوردن است، اما اگر
عاشق نباشی، فایدهای ندارد. به هر حال باید زحمت بکشی تا به آنچه میخواهی
برسی.
از زمانی که رادیو خراسان تأسیس شد، در برنامههای کودک شروع به فعالیت
کردم، آن زمان دبستان میرفتم. کم کم به بزرگترها پیوستم و قبل از سال 40
به من مأموریت دادند که به رادیو فارس بروم. در آنجا هم به کارهای موسیقی
در رادیو سر و سامان دادم و سال 41 یا 42 بود که به تهران برگشتم و همانجا
ماندم. چون دیدم اگر قرار باشد این ساز برایش زحمت کشیده شود و آن را معرفی
کرد باید این کار را در مرکز انجام داد. در واقع این کار در شهرستان نشدنی
بود.
در سال 41 همزمان با رفتن به رادیو به هنرستان رفتم آن زمان روحالله
خالقی، رییس هنرستان موسیقی بود با خالقی تماس گرفتم و گفتم: «من میتوانم
ساز بزنم اما کار علمی بلد نیستم. باید چه کار کنم؟»
زندهیاد خالقی راههایی پیش پایم گذاشت تا در نهایت به نتیجه برسیم.
جملهای که خالقی به من گفت، دقیقا همین بود: «شما میتوانید هفتهای
یکبار تلفنی با من تماس بگیرید تا من شما را از راه دور اشباع کنم.
خیالتان راحت باشد؛ آنچه من از موسیقی شما شنیدم، لازم است حمایت شود.
خالقی واقعا کاری کرد که من تسلط کافی به موسیقی را پیدا کردم. روزی که به
تهران آمدم به قصد دستبوسی خالقی و زیارت او به منزلش رفتم، اما فهمیدم او
دو سه روزی است که از دنیا رفته است. من هیچگاه خالقی را ندیدم و هر وقت
یاد این موضوع میافتم، منقلب میشوم.
سالها بعد در یکی از جشنهایی که وزیر ارشاد برگزار میکرد، مراسم تجلیلی
صورت گرفت و آنجا گفته شد، واجب است که لقب «پدر عود ایران» را به منصور
نریمان بدهیم. این لقب به من داده شد و من خیلی خوشحال شدم چراکه زحمت
کشیدم و آنهایی که زحمات من را باید درک میکردند، فهمیدند و قدر زحمات من
را میدانند.»
سالنامه موسیقی ۹۳ منتشر شد/ بسته فشرده موسیقی در سالی که گذشت
سومین دوره سالنامه پژوهشی موسیقی با عنوان «کتاب موسیقی» با طراحی و پژوهش حمیدرضا عاطفی در دسترس علاقمندان موسیقی قرار گرفت.
در این سالنامه موسیقایی که گردآوری مطالب بخش موسیقی نواحی
آن برعهده جهانگیر نصری اشرفی و بخش موسیقی کلاسیک به عهده بهمن مه آبادی
بوده است، سروناز عاطفی، مریم قاضی و عطا نویدی به عنوان همکارحضور داشته
اند.
در این دوره از سالنامه تمامی تاریخ های تولد و
درگذشت هنرمندان اصلاح و تنظیم شده است. همچنین در این دوره با افزایش دو
سال به تاریخ تولد هنرمندان برگزیده نسبت به سالنامه قبلی اسامی تعدادی از
هنرمندان منتشر شده است، ضمن اینکه تعداد دیگری از هنرمندان که به دلایل
مختلف نامشان در این کتاب وجود نداشت به این دوره اضافه شده اند.
البته
با توجه به درخواست برخی از هنرمندان برای ثبت نام و وارد شدن مشخصاتشان
در این سالنامه به آنها توضیح داده شده که معیار و ملاک های کسب امتیاز درج
نام در سالنامه با تایید شورای انتخاب متشکل از عده ای هنرمندان،
پژوهشگران و صاحب نظران انجام گرفته است.
علاوه بر
سن، سابقه بیش از ۱۰ سال فعالیت حرفه ای در رشته تخصصی و یا سابقه تدریس
در مراکز آموزشی معتبر، داشتن اثر یا آثاری که رسما منتشر شده باشد، اجرای
کنسرت و یا پخش اثر از رسانه های معتبر از جمله مواردی بود که در گزینش نام
موثر و تعیین کننده بود.
فرهنگنامه مختصری از اطلاعات
عمومی موسیقی شامل معرفی دوره های مختلف تاریخ موسیقی جهان و ایران، شرح
خلاصه ای از اصطلاحات تخصصی موسیقی، معرفی اجمالی موسیقدانان بزرگ جهان،
معرفی مفاخر موسیقی نواحی ایران، گزارش تصویری از مهم ترین اتقاقات
موسیقایی سال ۹۳، معرفی انجمن های موسیقی و هنرمندان مقیم شهرهای ایران،
شرح مختصری از سازهای اصلی موسیقی ایرانی، معرفی برگزیدگان هشتمین جشنواره
موسیقی جوان، آشنایی با برخی از آموزشگاه های مجاز موسیقی تهران، نشانی
فروشگاه های لوازم موسیقی، معرفی استودیوهای صدابرداری، یادمان هنرمندان
درگذشته موسیقی از پاییز ۹۲ تا پاییز ۹۳، معرفی قطعه هنرمندان بهشت زهرا و
اسامی هنرمندانی که در این قطعه دفن شده اند از بخش های مختلف این سالنامه
موسیقایی است.
با اجرای آلبوم «Souvenance» «انور براهم» دوباره به تهران سفر میکند«انور براهم» نوازنده مطرح عود تونسی باری دیگر به تهران سفر میکند و دو کنسرت را در مهر ماه سال آینده به روی صحنه خواهد برد.
انور براهم برای اولین بار در جشنواره بیستونهم موسیقی فجر به تهران سفر کرد و در تالار وحدت به اجرای برنامه پرداخت که این اجرا با استقبال مخاطبان همراه بود.
انور براهم نوازنده تونسی است که ساز عود را وارد سبکهای جاز و عصر نو کردهاست. عمده شهرت وی به دلیل نوآوری در ترکیب موسیقی سنتی و کلاسیک عربی با موسیقی جاز است.
او طی سفری به کانادا و امریکا با مانفرد ایشر تهیهکننده نشر معتبر موسیقی EMC، که در ارائه کارهای نو و آوانگار جاز و نیوایج شهرت داشت، آشنا شد که نتیجه آن چندین آلبوم مشترک بود. اولین آلبوم مشترک در سال 1991 با همکاری نوازندگانی از کشور ترکیه چون شبیر سلمی و لاسر حسنی به بازار آمد. آلبوم دومش با بارباروس ارکوز نوازنده کلارینت ضبط شد. در سال 1994 براهم آلبوم «مدار» را ارائه کرد که با نوازنده ساکسیفون نروژی یان کارباروک و نوازنده طبل پاکستانی شوکت حسین اجرا شده بود.
آلبوم چهارم او «خمس» در سال 1995 با همکاری نوازنده آکوردئون ریچارد گالیانو تهیه شد. در این آلبوم شبیر سلمی نوازندگی ویولن را به عهده داشت. او همچنین با نامیان عرصه موسیقی چون باس نواز پاله دنیلسون و نوازنده آکوردئون ژان لوئی ماتیییه به همکاری پرداختهاست. انور براهم به دلیل توانایی خود در تلفیق موسیقی جاز غربی در موسیقی مدیترانه و شرق، یک موسیقیدان معروف جهانی محسوب می شود. وی در سال ٢٠١٠ موفق به دریافت جایزه اکوجاز شد.
بر اساس اعلام نشر موسیقی هرمس، انوار براهم و گروهش در روزهای دوم و سوم مهرماه سال آینده دو کنسرت را برگزار میکنند.
«نوروز» همراه با سهتارنوازی «عطا جنگوک»
آلبوم موسیقی «نوروز» اثر زندهیاد عطا جنگوک، در آستانهی فرارسیدن سال جدید، به بازار موسیقی عرضه شد.
این آلبوم شامل سهتارنوازیهای زندهیاد جنگوک در دو دستگاه شور و چهارگاه است.
بخش اول این سیدی که در دستگاه شور تدارک دیده شده شامل ضربیها و آوازهای
از پیش تعیینشده است که بیشترشان را خود عطا جنگوک ساخته است. بخش دوم
اثر نیز بداههنوازی کاملی در دستگاه چهارگاه محسوب میشود.
عطا جنگوک مدتی شاگرد محمدحسن عذاری بود و از سال ۱۳۵۱ از محضر علیاکبر
شهنازی، نورعلی برومند و داریوش صفوت بهرهمند شد. او فارغالتحصیل رشتهی
موسیقی از دانشکدهی هنرهای زیبا بود و پیشینهای دراز در آموزش موسیقی در
مراکز آموزشی دولتی و خصوصی داشت.
زندهیاد جنگوک در سالهای آخر عمر، بیشتر وقت خود را به تدریس گذراند. از
او بهعنوان یکی از بهترین آموزگاران تار و سهتار نام برده میشد که
شیوهی نوازندگی و ردیفهای علیاکبر شهنازی را بهخوبی تدریس میکرد.
حضور بازیگران مطرح در یک پروژه موسیقایی/ «جزیره پرواز» آماده شد
حمیدرضا دیبازر آهنگساز و
نوازنده موسیقی بعد از انتشار آلبوم «جزیره پرواز ۲» در تدارک اجرای یک
پروژه موسیقایی با حضور بازیگران مطرح سینما و تئاتر است.
حمیدرضا
دیبازر در این باره عنوان کرد: چندی است که کارهای
ضبط و تولید آلبوم «جزیره پرواز» را آغاز کرده ایم که این پروژه نیز در
ادامه پروژه قبلی ما با مضمون صلح جهانی منتشر می شود و طبق برنامه ریزی
هایی که انجام داده ایم قرار بر این است که همراه این آلبوم صوتی یک کار
تصویری به کارگردانی فرید حامدی نیز منتشر شود.
وی ادامه
داد: برای آلبوم تصویری این آلبوم موسیقایی تصاویر بسیار زیبایی درست شده
که فکر می کنم با استقبال علاقمندان به موسیقی و همچنین نماهنگ مواجه شود
چرا که در این کار تصویری موسیقایی تلاش کردیم کارهای متفاوتی نسبت به
پروژه های قبلی خود مانند آلبوم «بوم» داشته باشیم که بتواند برای مخاطبان
موسیقی قابل توجه باشد چون طی سال های اخیر سلیقه های موسیقایی به قدری
متفاوت شده که سازندگان آثار هم باید به این تفاوت ها توجه کنند.
این
آهنگساز در ادامه به برگزاری یک پروژه مالتی مدیا در تالار وحدت با حضور
بازیگران صاحب نام سینما و تئاتر خبر داد و گفت: این پروژه موسیقایی ترکیبی
از مالتی مدیا و پرفورمنس است که برای اجرای آن در تالار وحدت روز گذشته
توافقات اولیه انجام شد و ما بنا داریم با توجه به برنامه ریزی هایی که
پیرامون این پروژه انجام دادیم از بازیگران مطرح و درجه یک سینما و تئاتر
استفاده کنیم. البته کارگردانی بخش نمایشی این اثر برعهده فرید حامدی بر
مبنای موسیقیهایی است که من ساخته ام.
مدیر گروه موسیقی
دانشگاه هنر نیز به برگزاری یک جشنواره آهنگسازی و نوازندگی در این دانشگاه
اشاره کرد و گفت: این رویداد به نوعی مجموعه ای از فعالیت های موسیقایی
دانشجویان دانشگاه هنر است که شامل آهنگسازی و نوازندگی می شود و در ابتدای
کار در درون دانشگاه برگزار خواهد شد اما تصمیم داریم بعد از اینکه نتایج
مثبتی از این رویداد دریافت کردیم بستری را فراهم کنیم تا این جشنواره در
حوزه میان دانشگاهی نیز برگزار شود کما اینکه به طور حتم بعد از برگزاری
این جشنواره میان دانشگاهی هم کارهایی را برای برپایی یک رویداد موسیقایی
دانشجویی در کل کشور انجام خواهیم داد.
وی ادامه داد: یکی
از کارهایی که به شدت پیگیر تولید آن هستم، خوانشی متفاوت از آثار منتخب
شاعران معاصر ایران از جمله نیما یوشیج، هوشنگ ابتهاج، فروغ فرخزاد،
محمدرضا شفیعی کدکنی، احمد شاملو و دیگر بزرگان است که مراحل پیش تولید آن
را آغاز کرده ام و تصور می کنم با توجه به محتوای کار، از آثاری باشد که می
تواند برای مخاطبان موسیقی اثر جالب توجهی باشد.
دیبازر
در بخش پایانی صحبت های خود تصریح کرد: برگزاری جایزه دوسالانه احمد پژمان
یکی از مهمترین اتفاقات موسیقایی سال ۹۳ بود که من در آن به عنوان عضو هیات
داوران حضور داشتم و می توانم بگویم که این رویداد هنری تجربه بسیار
ارزشمندی بود که می تواند در دوره های بعدی نیز مورد توجه بیشتری از سوی
اهالی موسیقی قرار گیرد.
حمیدرضا دیبازر متولد سال ۱۳۵۰ در
تهران فارغ التحصیل اولین دوره کارشناسی ارشد آهنگسازی دانشکده موسیقی
دانشگاه هنر، فعالیت آهنگسازی خود را با ساخت دوئِتی برای هورن آغاز کرد.
او پس از فارغ التحصیلی از هنرستان با ساز تخصصی فرِنچ هورن (زیر نظر
شریف لطفی) وارد دانشکده موسیقی دانشگاه هنر شد و رشته تخصصی آهنگسازی را
زیر نظر احمد پژمان با ساخت قطعۀ عروج برای اُرکِستر سَمفونیک به پایان برد.
پس
از تجربیات متنوع آهنگسازی از جمله ساخت موسیقی برای سریالهای تلویزیونی،
فیلم کوتاه و بلند و همچنین ساخت آثار سَمفونیک، مجلسی، الکترونیک و
کُرال، زمینۀ مناسبی را برای طراحی گروه فوژان با اندیشۀ تلفیق اصوات
آکُستیک و الکترونیک، ایجاد کرد.
این هنرمند ضمن تولید
آلبوم جزیره پرواز با مضمون صلح جهانی، کنسرت هایی را با اُرکِستر فوژان
برگزار و رهبری کرد. وی پس از اتمام دوره کارشناسی ارشد با پایان
نامه برتر، فعالیت خود را به عنوان یکی از اولین آهنگسازان تلفیقی با
پشتوانه آکادمیک، ادامه داده و تاکنون جوایزی را از جمله جایزه اول
آهنگسازی در دومین فستیوال فرهنگی مهر و جایزه مسابقۀ آهنگسازی ورزش و آواز
کمیته بین المللی المپیک IOC در بازیهای المپیک ۲۰۰۸ پکن، کسب کرده است.
کوینتِت
برای سازهای بادی چوبی به یاد مرتضی حنانه، ۱۳۶۸ (تالار رودکی به رهبری
دیبازر)، میناتورهایی برای پیانو، ۱۳۷۳ (تالار رودکی به نوازندگی کاوه
صالحی)، کوارتِت زهی، ۱۳۸۰ (فرهنگسرای ارسباران به نوازندگی کوارتِت
تهران)، مولود برای پیانو، دَف و گروه کُر بر اساس اشعاری از مولانا، ۱۳۷۵
(فرهنگسرای ارسباران به رهبری علی باستانینژاد)، جزیره پرواز، ۱۳۷۷ (تالار
فارابی، فرهنگسرای ارسباران، فرهنگسرای بهمن، سالن همایش های بینالمللی
صدا و سیما و فرهنگسرای نیاوران به رهبری دیبازر) و موومان سَمفونیک ۱۳۷۹
(تالار وحدت، توسط اُرکِستر فیلارمونیک تهران به رهبری شریف لطفی) از جمله
آثاری هستند که از وی روی صحنه اجرا شده است.
آلبوم بانگ سحر منتشر شدآلبوم بانگ سحری که به تکنوازی تنبور شیرین محمدی اختصاص دارد از سوی موسسه ماهور راهی بازار شد.
شیرین محمدی
که تنبور نوازی را نزد یحیی رعنایی آموخته در این آلبوم به اجرای برخی
مقام های تنبور پرداخته است.
او در آلبوم بانگ سحری 10 قطعه بایه
بایه، جلو شاهی، طرز، خان امیری و سحر، سملی سماع، مجنونی، سوار سوار، پیشواز جانان، ساروخانی و سماع را اجرا کرده است.
شیرین محمدی
در روستای درویشان نزدیک شهرستان صحنه استان کرمانشاه زاده شد و از همان
دوران کودکی با صدای گرم پدرش سیدخان محمد با مقام های باستانی تنبور آشنا
شد و از سال 1365 نیز نواختن تنبور را نزد همسرش یحیی رعنایی، نوازنده
برجسته تنبور، آغاز کرد.
او همچنین نواختن سه تار را نیز نزد جلال
ذوالفنون، فریبرز عزیزی و مسعود شعاری آموخت و تاکنون کنسرت هایی را در
داخل و خارج از کشور برگزار کرده است.
شیرین محمدی در سال 1379 نزد
افسانه رثایی آموختن ردیف آواز کلاسیک ایرانی را شروع کرد و به کلاس های
بررسی ردیف آوازی حسین علیزاده و نیز کلاس های محسن کرامتی و مظفر شفیعی
راه یافت.
در سال 1381 نیز مجوز ساخت تنبور و سه تار را از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دریافت کرد.
آلبوم موسیقی «یک، دو، سه، چهار» منتشر شدآلبوم موسیقی «یک، دو، سه، چهار» (کوارتت گیتار کلاسیک) کاری از گروه چهارفصل به همت موسسه فرهنگی هنری «آوای ماد» منتشر شده است.
مراسم رونمایی آلبوم موسیقی «یک، دو، سه، چهار» (کوارتت گیتار کلاسیک) روز دوشنبه 25 اسفندماه از ساعت 18 تا 20 در مرکز موسیقی بتهوون واقع در خیابان سنایی برگزار میشود.
این برای نخستین بار است که کوارتت گیتار کلاسیک از هنرمندان ایرانی منتشر می شود و ضبط آلبوم بصورت آنسامبل صورت گرفته است.
گروه «گیتار کلاسیک چهارفصل» به سرپرستی وحید وحیدپور و فریدون وزیری و با حضور عادل شاهنده و فرخ کارنما، از سال 1389 در اهواز فعالیت خود را با آماده سازی رپرتواری مشتمل بر دوره های مختلف موسیقی کلاسیک آغاز کرد. از جمله فعالیت های گروه می توان به برگزاری کنسرت و اجرا در اختتامیه یازدهمین جشنواره موسیقی استان خوزستان، نماینده استان خوزستان در بخش رقابتی جشنواره بین المللی موسیقی فجر در سالهای 90 و 91 اشاره کرد. این گروه سال جاری در سی امین جشنواره موسیقی فجر به اجرای برنامه پرداخت.
بر اساس این گزارش، این آلبوم ششمین اثر موسسه آوای ماد است که در سال 1393 منتشر می شود. آوای ماد پیش از این آلبوم هایی با عناوین «25 اتود کارکاسی» (گیتار کلاسیک)، «طره دلدار»(تکنوازی تار)، «راهی دیگر»(تکنوازی تنبور) و «آقای سماع» (موسیقی با کلام بر اساس اشعار مولانا) را به بازار عرضه کرده است.
آلبوم «تگرگ» با صدای «میثم ابراهیمی» منتشر شد«میثم ابراهیمی» خواننده جوان موسیقی پاپ دومین آلبوم مجاز خود را منتشر کرد.
آلبوم «تگرگ» با صدای «میثم ابراهیمی» امروز منتشر شد. این آلبوم که توسط شرکت آوای فروهر منتشر شده قطعهای را به همراه مازیار فلاحی دارد و بر اساس پیش بینیها این اثر از اقبال عمومی برخوردار خواهد شد.
میثم ابراهیمی که پیش از این قطعه تیتراژ دردسرهای عظیم را خوانده بود، در این آلبوم در کنار مازیار فلاحی با هنرمندانی چون «محمد علیزاده» در حوزه آهنگسازی در یک قطعه، «میلاد ترابی»، «گروه پازل»، «کوشان حداد»، «امیر بهادر دهقان»، «علیرضا طلیسچی» و «فولاد غفاری» همکاری داشته است.
از نکات جالب در حاشیههای انتشار آلبوم «میثم ابراهیمی» نصب بیلبوردهای این آلبوم در سطح شهر است که چنین اتفاقی تاکنون بسیار انگشت شمار رخ داده است.
حافظ ناظری: اثر بعدیام جنجالیتر از «ناگفته» استاکنون که به آخر سال ۱۳۹۳ نزدیک میشویم، دیگر کسی منتظر نیست تا نسل گذشته موسیقی ایران خبری برای علاقهمندان به موسیقی داشته باشد. دیگر دور دور جوانان است، یا بهتر بگوییم؛ دور دور فرزندان است.
اکنون که به آخر سال 1393 نزدیک میشویم، دیگر کسی منتظر نیست تا نسل گذشته موسیقی ایران خبری برای علاقهمندان به موسیقی داشته باشد. دیگر دور دور جوانان است، یا بهتر بگوییم؛ دور دور فرزندان است. آری فرزندانی که هنر را از پدرانشان به ارث بردهاند و حالا با شعارِ نوگرایی وارد میدان شدهاند. یکی از این جوانان حافظ ناظری است. او فرزند شهرام ناظری خواننده معروف موسیقی ایران است. ناظریِ جوان سال 93 را با انتشار آلبوم «ناگفته» به پایان میرساند. آلبومی که حرف و حدیثهای بسیاری در پی داشت و بیشتر این حاشیهها در پی تاخیر در انتشار آلبوم به وجود آمد. اما بالاخره شنبه 16 اسفند 1393، حافظ ناظری توانست آلبومش را رونمایی کند تا علاقهمندان به موسیقی بتوانند با نخستین اثرِ ناظریِ جوان آشنا شوند. شاید آلبوم «ناگفته» تکلیف بسیاری از علاقهمندان به موسیقی را درباره حافظ ناظری روشن کند. این نخستین اثر اوست و بسیاری با شنیدنش تصمیم میگیرند که منتظر آثار بعدی او هم باشند یا این که چشم امید از او بردارند. به هر روی برای آشنایی بیشتر با حافظ ناظری و البته نخستین آلبومش، با او گفتوگویی کردیم که حاصلش در ادامه میآید.
شما کارتان در موسیقی ایرانی را با دفنوازی آغاز کردید. در بسیاری از اجراها و آلبومهای پدرتان دف نواختید و با این ساز بود که حافظ ناظری را اهالی موسیقی شناختند. ارتباطتان با دف را هنوز هم حفظ کردهاید و نواختن این ساز را هنوز هم ادامه میدهید؟تقریبا 20 سال است که دف نزدهام. راه تازهای در دف نوازی را به همراه سیاوش ناظری (پسرعمهام) دنبال میکردیم. خوشبختانه سیاوش آن مسیر را به نقطه بالایی رساند. من هم پس از مدتی دف را کنار گذاشتم، چرا که در یک نقطه خاصی مسیرم به سمت آواز و آهنگسازی تغییر کرد.
یعنی سیاوش ناظری راه تازهای در دفنوازی ایجاد کرد؟سیاوش ناظری واقعا مکتب و شیوه نوینی برای دف به وجود آورد و از نظر تکنیکی خیلی جلو رف. البته نمیدانم که سیاوش را در ایران چقدر میشناسند و چقدر به کار او اعتقاد دارند.
دفنوازی در پیشرفت موسیقیتان چقدر تاثر داشت؟تاثیر دف نوازی در موسیقی من از نظر ریتم است و یادگیری این ساز به من کمک کرد تا آثاری که آهنگسازی میکنم از نظر ریتم بسیار غنی باشد.
استادتان در یادگیری دف چه کسی بود؟در دف نوازی هم مانند دیگر مسائل، استادم خودم بودم.
چند سالی است که مسئله معرفی موسیقی ایرانی به دنیا مطرح شده و بسیاری از مقامات کشورمان نیز از این مسئله حمایت کردهاند. شما هم در انتشار آلبوم «ناگفته» هدفتان را معرفی موسیقی ایرانی به دنیا بیان کردهاید. راه معرفی موسیقی ایران به دنیا را در چه میبینید؟مشکل فرهنگ ما این است که ما بیشتر حرف میزنیم تا عمل؛ حتی کسانی که عمل میکنند را سعی میکنیم با حرف پایین بکشیم. اگر جامعه و دولت به معرفی موسیقی و فرهنگمان به دنیا فکر میکند، پیش از هر چیز باید اوضاع فرهنگی و موسیقی را در کشور خودمان سامان دهیم و معضلات هنر را در جامعه از بین ببریم. پیش از هر چیز باید به این فکر کنیم که در کشور خودمان چه اتفاقی در حال رخدادن است. شنیدهام که اوضاع موسیقی در مملکت خودمان چندان مساعد نیست و نابسامانیهای بسیاری وجود دارد. خیلی از کنسرتها لغو میشود درست مانند کنسرت خود من که شهریور سال جاری لغو شد. گفتن تنها کافی نیست. معرفی هنر و فرهنگ ایران به دنیا به سرمایه گذاری، توجه و دانش و تحقیق نیاز دارد و گمان نمیکنم این موارد چندان عملی شود.
برای معرفی موسیقی ایرانی به دنیا، فرستادن گروههای موسیقی برای برگزاری کنسرتهای موسیقی به دیگر کشورهای جهان کافی است؟نه. درست مانند موزه است. شما فرزندِ جوانتان را به موزه «لوور» میبرید و آثار هزاران سال پیش را به او نشان میدهید. اما مهم این است که آن جوان الگوی آثار را در خانه داشته باشد تا از آن آثار تاثیر بگیرد. موسیقی ما چنین تاثیری نداشته است. در سی سال گذشته نه تنها به جمعیت نوازندگان موسیقی ایرانی در خارج از ایران اضافه نشده، بلکه بسیار کمتر هم شده است. برنامهها و کنسرتهای بزرگان موسیقی ایرانی هم، دیگر با استقبال روبه رو نمیشوند. دلیلش هم تکراری شدن این موسیقی است. موسیقی ما نمیتواند با انسان امروز ارتباط برقرار کند. دنیا در حرکت است و ما حرکت نمیکنیم؛ در عین حال توقعهای زیادی هم داریم. اگر با دنیا همراه شویم و در حال حرکت باشیم آنگاه میتوان انتظار داشت که اتفاقهای خوبی بیافتد.
حرکت با روند جهان به معنی نوآوری است؟نوآوری، تغییر، آمادگی برای پذیرفتن تغییر، تجریه کردن، تحقیق کردن و یادگرفتن، باز بودن و همکاری با فرهنگهای تازه و ...
در مراسم رونمایی از آلبوم «ناگفته» نادر مشایخی به نکتهای اشاره کردند که؛ موسیقی ایرانی به دلیل ویژگی خصوصی بودنش و تکنوازیها و تکخوانیهایی که دارد، قابلیت اجرا در سالنهای بزرگ را ندارد. شما به این موضوع اعتقاد دارید؟این مسائل سلیقگی است. من مشکلی نمیبینم که موسیقی ایرانی در سالن 10 هزار نفری هم کنسرت بدهد. ایشان با دیدگاه دیگری داشت این مطلب را میگفت و به این نکته اشاره داشت که موسیقی ایرانی ویژگی مهمی به نام خصوصی بودن را دارد. اما با این حال هم معتقدم موسیقی ایرانی میتواند در سالنهای بزرگ هم کنسرت بدهد.
در آلبومتان قطعهای هست که از تحریر و آوا تشکیل شده است و خبری از شعر و کلام نیست. این قطعه با چه هدفی تولید شده است؟اثری تولید کردم که قرار بود موسیقی ایران را به دنیا معرفی کند. یکی از مشکلاتی که فرهنگها دارند زبان است. شما وقتی موسیقی میشنوید که کلامش را متوجه نمیشوید، ارتباط خوبی با آن اثر برقرار نمیکنید. در این اثر که برای کمپانی سونی ساخته میشد تصمیم گرفتم که قطعهای در اثر باشد که از شعر استفاده نشود و موسیقی بتواند با ریتم، هارمونی و صدا با انسانهای سراسر دنیا ارتباط برقرار کند که گمان میکنم نتیجه خوبی هم گرفتیم؛ وقتی این اثر در رده بندی پرفروش ترینهای دنیا در بخش موسیقی کلاسیک سنتی قرار گرفت نشان میداد که با استقبال خوبی روبه رو شده است. شما وقتی به این موسیقی گوش میکنید نمیتوانید بگویید که کدام نوع از موسیقی است. نمیتوانید بگویید که چون اُپرا است ایتالیایی است، یا اینکه اگر شعر اسپانیایی داشته باشد بگویید فلامینکو است. این موسیقی مشخصا یک موسیقی جهانی است که همه فرهنگها در آن آمیخته است.
آنچه شما به عنوان تحریر در اثر «ناگفته» ارائه کردهاید، چه تفاوتی با تحریر دیگر خوانندگان موسیقی ایرانی دارد؟اگر بخواهیم در موسیقی ایرانی یک بخش خاص را نام ببریم، «تحریر» است. در تمام سبکهای آوازی جهان تحریر وجود دارد و تکنیک خاصی در موسیقی است. اُپرا ویبراسیون دارد و دیگر انواع موسیقی هم تحریر را به اشکال مختلف دارند. اما در این میان من همیشه فکر میکردم که تحریر در موسیقی ایرانی عنصری منحصر به فرد است و جای جهانی شدن را دارد تا دیگر فرهنگها نیز از این تکنیک بهره ببرند. پدرم برای نخستین بار تحریر را به صورت ریتمیک مورد استفاده قرار داد و من هم تلاش کردم که این نوع از تحریر را گسترش دهم. ما دوست داشتیم که این نوع از تحریر را به دنیا معرفی کنیم.
تحریر عادی وزن ندارد و در قالب خاصی نمیگنجد. اما تحریر ریتمیک، صدا را مانند ساز در قالب و ریتم مشخصی قرار میدهد.
سرعت تحریرهایی که اجرا میکنید را بالابردهاید و این سرعت در مقایسه با کار دیگر خوانندگان موسیقی ایرانی مشخص است. این کار را با چه هدفی انجام دادهاید؟یکی دیگر از کارهایی که من در اثر «ناگفته» کردهام پرداختن به بالا بردن سرعت آوازخوانی ما بود. آواز ایرانی در 50 سال گذشته بسیار پسرفت کرده است و سرعتش در مقایسه با آواز قدما بسیار کم شده است. شنیدن آوازهای طاهرزاده، نکیسا، سلیمان امیرقاسیمی و اقبال سلطان نشان از بالا بودن سرعت تحریرها دارد. اما در 50 سال گذشته آواز آرام و آرامتر شده است. به نظرم حنجره خوانندگان امروز توانایی اجرای تحریرهای سریع گذشته را ندارد و قدرت پرداختن به آن نوع آواز که آواز واقعی ایرانی است را اجرا کند. سرعت تحریرها در آلبوم «ناگفته» برگرفته از آواز قدما است و این خودش نشان از کار کردنم بر روی آوازهای قدیمی است. آنچه در آلبوم «ناگفته» هست اتفاقی رخ نداده و در پس همه ادواتِ تحریر فلسفهای خاص وجود دارد.
آموختن آواز را در چه سنی آغاز کردید؟ آواز را نزد پدر فراگرفتید؟از راهنماییهای پدر استفاده کردهام. تقریبا 90 درصد آواز را خودم کار کردهام اما همیشه از راهنماییهای ایشان استفاده کردهام.
ردیف موسیقی ایرانی را چگونه آموختید؟ردیفهای موسیقی ایرانی را از 12 – 13 سالگی میدانستم و حتی وقتی کم سن و سالتر بودم، ردیفها را کار کرده بودم.
پس از «ناگفته»، آلبوم جدیدتان کی منتشر میشود؟امروز که پرونده اثر «ناگفته» بسته شد به طور جدی بر روی آلبوم جدیدم کار میکنم.
فضای آلبوم بعدیتان براساس موسیقی ایرانی است؟فضایی بسیار جنجالی دارد. آلبوم جدیدم جنجالش چند مرحله از «ناگفته» بیشتر است(این جمله را با خنده و البته شوق میگوید). در آینده در همه آثارم، موسیقی جهانی که آمیختهای از همه فرهنگها باشد را ارائه میکنم.
آلبوم «ناگفته» را با نوازندگان خارجی کار کردید. در دیگر آثارتان علاقهمند به همکاری با نوازندگان ایرانی هستید؟اگر در آینده فرصتش پیش بیاید برای من افتخار بزرگی است. البته فکر نمیکنم در اثر بعدیام امکانش باشد، چرا که طرح کار بعدی ریخته شده است.
در اثر بعدیتان با همین نوازندگان خارجی که در «ناگفته» بودند، همکاری دارید؟نوازندگان کنونی اصلا نیستند. اثر بعدیام کلا فضای متفاوتی دارد.
یکی از انتقادهایی که به آلبوم «ناگفته» میشود؛ به دلیل نامی است که برای پروژه انتخاب کردهاید؛ «سمفونی رومی». علت این انتخاب را قرابت فرهنگ غرب و شرق اعلام کردهاید و از نام «رومی» برای معرفی مولانا بهره بردهاید. در حال که نام کامل مولانا «جلالُالدین محمدابن محمد ابن حسینِ بلخی رومی» است. به طور حتم وقتی از مولانا با نام «بلخی» یاد شود نشان از ایرانی بودن این عارف و شاعر بزرگ است، در غیر این صورت مولانا را ایرانی نمیتوان فرض کرد. چرا برای نام پروژهتان از عنوان «بلخی» بهره نبردید تا کمی هم بر ایرانی بودن مولانا تاکید کنید؟مولانا در جهان به اسم «رومی» شناخته شده است. من میخواستم اثرم را به دنیا معرفی کنم، اگر من از عنوان «سمفونی بلخی» استفاده میکردم، کسی نمیدانست که درباره چه کسی سخن میگویم. ما در جهان ناشناختهایم. لازم بود که برای مولانا از نامی استفاده کنیم که در جهان شناخته شده است، به همین دلیل از نام «رومی» استفاده کردم. نزدیک به 30 سال است که مولانا را در جهان به نام «رومی» میشناسند. من اگر میخواستم «رومی» را به «بلخی» تغییر دهم، باید 70 - 80 سال صبر میکردم تا مردم دنیا متوجه شوند که من درباره چه کسی سخن میگویم. استفاده از عنوان «رومی» از همان کارهایی بود که دوست نداشتم انجام دهم، اما انجام دادم تا کارمان را یک مرحله جلوتر ببریم و فرهنگ ایران را به خوبی به دنیا معرفی کنیم.
همکاریتان با استاد ناظری در آثار دیگرتان همچنان ادامه دارد؟این آخرین همکاری ما در عرصه موسیقی بود. اکنون زمانش فرارسیده که دوستان دیگر هم از گنجینهٔ آواز شهرام ناظری استفاده کنند. ایشان به اندازه کافی کار من را حمایت کرده است. شخصیت من هم به گونهای است که دوست دارم خودم باشم. اگر شهرام ناظری در اثر «ناگفته» حضور داشت، به این دلیل نبود که ایشان پدر من هستند؛ بلکه بیشتر به این دلیل بود که ایشان یکی از ستارههای موسیقی شرق است و میبایست در کنار دیگر ستارههای آلبومِ «ناگفته» حضور داشته باشد. لحن آوازی ایشان لحنی چندین هزار ساله است.
شما هم مانند پدرتان به موسیقی کردی میپردازید؟ در آینده ممکن است کارهایی در این زمینه داشته باشید؟من عاشق موسیقی کرد هستم. نگاه نوگرا، تازه و انقلابی که در موسیقی دارم به دلیل ژنِ کردی است. موسیقی کردی تنها استفاده از زبان کردی نیست. مهم استفاده از آن ریشه و عصار و چکیده موسیقی کردی است. زبان تنها شناسنامه فرهنگ نیست.