
این در حالی است که فیلم سینمایی «چهارشنبه 19 اردیبهشت» تولید شده توسط «محمد حسین لطیفی» که سیمرغ بهترین فیلم بخش «نگاه نو» را از آن خود کرد و فیلم سینمایی «روز مبادا» ساخته «فائزه عزیزخانی» نیز سیمرغ بلورین بهترین فیلم بخش «هنر و تجربه» سی و سومین جشنواره فیلم فجر را به خود اختصاص داد.
یازدهمین فیلم سینمایی «ابوالحسن داودی» به نام «رخ دیوانه» بعد از 6 سال دوری اش از سینما در بخش سودای سیمرغ سی و سومین جشنواره فیلم فجر حضور یافت و علاوه بر کسب سیمرغ بهترین فیلم از نگاه مخاطبان، مهمترین جایزه جشنواره امسال، یعنی سیمرغ بلورین «بهرین فیلم» را نیز از آن خود کرد. 
همچنین باوجود آن که «فرشاد افشینپور» برای تصویربرداری فیلم «سفر به آمادای» سیمرغ بهترین فیلمبرداری مستند را از آن خود کرد، تندیس بلورین بهترین فیـلم «سینما حقیقت» یا همان بخش مستند جشنواره فیلم فجر با افتخار به «معین کریم الدینی» برای تهیه کنندگی و کارگردانی فیلم «آتلان» اهدا شد.

فیلم مستند بلند «آتلان» در بخش مسابقه ملی مستندهای بلند هشتمین دوره جشنواره بینالمللی سینماحقیقت روی پرده میرود. این فیلم مستند زندگی پر فراز و نشيب يک مربی ترکمن و اسبش را روايت میکند. مراحل توليد مستند «آتلان» از زمستان سال 1391 در ترکمن صحرا آغاز شده بود و پس از گذشت بیش از 20 ماه، این فیلم آماده نمایش عمومی شده تا در جشنواره سینماحقیقت رونمایی شود.
از جمله عوامل تولید مستند 61 دقیقهای «آتلان» می توان به نویسنده، کارگردان و پژوهشگر: معین کریمالدینی، پژوهشگر: فاطمه سرافراز، مدير تصويربرداری: سامان لطفيان، صدابردار: طاهرپيشوايی، صداگذار: مهرداد جلوخانی، آهنگساز: آريا عظيمینژاد، مدیر تولید: بهروز کاظمی، عکاس: علی باقری، دستیار کارگردان: محمدجواد گلزاری، تهیه کننده: معین کریمالدینی، تهیه شده در: مرکز گسترش سينمای مستند و تجربی اشاره کرد.
در پرونده فیلمسازی معین کریمالدینی، کسب تندیس بهترین کارگردانی جشنواره سینماحقیقت برای فیلم مستند «وقتی ابرها پایین میآیند» و تندیس بهترین تدوین جشنواره سینماحقیقت و جشن خانه سینما برای فیلم «تینار» وجود دارد.
«چهارشنبه 19 اردیبهشت»
شب گذشته درجریان اهدای سیمرغ های جشنواره سی وسوم، سیمرغ بلورین بهترین فیلم در بخش «نگاه نو» به «محمدحسین لطیفی» برای فیلم «چهارشنبه 19 اردیبهشت» اهدا شد و این تهیه کننده سینما با حضور بر روی سن و پس از دریافت جایزه اش، گفت: به همه کسانی که فیلم هایشان در جشنواره هست و نیست و همه آن
هایی که جایزه گرفته و نگرفته اند تبریک می گویم. چون حال همه ما خوب است.
وی افزود: وقتی می گویند فیلم خوب یعنی این جوایز برای همه تیم است و این جایزه برای همه عوامل فیلم است.
فیلم «چهارشنبه 19 اردیبهشت»
اولین ساخته «وحید جلیلوند»، مجری، صدا پیشه، بازیگر تئاتر و تلویزیون در
بخش «نگاه نو» سی و سومین جشنواره فیلم فجر حضور داشت.
داستان این فیلم اجتماعی، جنجالهایی را روایت میکند که یک آگهی اشتباه در یک روزنامه به وجود میآورد. به گفته «محمدحسین لطیفی» تهیه کننده این فیلم، «چهارشنبه 19 اردیبهشت» نوع بیانش کلاسیک نیست، درونش جوشش دارد و خیلی صادقانه این کار ساخته شده است. سرمایه گذاری این فیلم بر عهده گروه صنعتی ظریف مصور و علی جلیلوند بوده است. «چهارشنبه 19 اردیبهشت» محصول گروه فیلمسازی مهرطاها است.
از حواشی جالب توجه این فیلم می توان به این مسئله اشاره کرد که «برزو ارجمند» برای بازی در فیلم «چهارشنبه 19 اردیبهشت» در مدت 2 ماه برای 3 سکانس، 18 کیلو وزن کم کرد و از 102 کیلو به 82 کیلو رسید و همچنین این که فیلم «چهارشنبه 19 اردیبهشت» ابتدا «چهارشنبه 19 آبان» نام داشته است.
همچنین صلاح الدین حسین پنهاهی معتقد است: روایت فیلم تا حد زیادی یکنواخت است و جریان آرامی دارد که هم میتواند خوب و هم می تواند بد باشد. داستان کلی حکایت از حق انتخاب و عدالت و قشاوت است. فیلم به زندگی سه شخصیت جلال،لیلا و ستاره؛ درکنار هم می پردازد.سه شخصیت به دلیل انتخاب های گذشته و گاها آینده شان در موقعیت های مختلفی قرار می گیرند که هر سه شخصیت تلاش در حل آن به هر شیوه ای (چه منطقی و چه غیر منطقی)را دارند. مخاطب می تواند قضاوت کند ولی هیچ قضاوتی در فیلم رخ نمی دهد.
این درحالی است که «مجتبی اردشیری» نیز می گوید: «چهارشنبه 19 اردیبهشت» همه چیزش سر جای خودش است.فیلمبرداری و
تدوین بسیار خوبی دارد.بازی ها، قابل قبول هستند.ریتم داستانی، یکنواخت و
همواره در جریان است و جنس دغدغه، از داستان بیرون نمی زند و حالت شعاری
نمی گیرد.یک اتفاق بسیار خوب در سینمای اپیزودیک ایران که تا به امروز
نمونه مشابهی ندارد. / سلام سینما


در خلاصه این فیلم آمده: "هیچ فکری و هیچ حرفی در دنیا ارزش جنگیدن را ندارد..." و حال آن که شعار فیلم «کوچه بی نام: نیز از این قرار است که: ماه داره میره پشت ابر چقدر راز تو دل ایندنیاست، کوچه ی بی نام کجاست..."
داستان درباره خانواده "حاج مهدی" اهل نماز و مسجد که به اتفاق همسر مومن و مذهبی اش، دارای ۳ دختر و در طبقه بالای یک ساختمان قدیمی زندگی می کنند و در طبقه پایین خانواده "فرزانه" که چند سالی است شوهر خود (برادر حاج مهدی) را از دست داده و با پسر بزرگ خود (حمید) و دختر خردسالش زندگی می کند.
فیلم «من دیه گو مارادونا هستم»
هفتمین ساخته «بهرام توکلی» در دو بخش «سودای سیمرغ» و «هنر و تجربه» سی و سومین
جشنواره فیلم فجر حضور بافت و موفق به کسب جوایزی نیز گردید. در خلاصه داستان این فیلم آمده: تو میدونی من از چیه مارادونا خوشم میآد؟ از اینکه تو زندگیش هیچوقت واقعیت و رویا براش مرز نداشت، وقتی بازی میکرد با همه وجودش بازی میکرد، پرواز میکرد، بازی نمیکرد، وقتی معتاد شد یه کوه کوکائین میریخت جلوش د بکش همه چیزو تا تهش میرفت، خودشو لوس نمیکرد... همهاش برای این بود که واقعیت و رویا براش مرز نداشت، اگه هم داشت اون نمیتونست مرزشونو تشخیص بده ... و شعار فیلم نیز این است که : فرافکنی دسته جمعی جهت کاهش غذب وجدان عمومی
در نقد این فیلم «ارسیا تقوا» در «ماهنامه فیلم» می نویسد: با اینکه در واقعیت هرآدم بزرگسال سالم و طبیعی مرزهای وهم و عقلانیت، خواب و بیداری و واقعیت و خیال را میشناسد اما سینما بارها نشان داده که این مرز همواره شکننده و مبهم است و فیلمساز هرگاه اراده میکند میتواند از این مرز بگذرد. در عالم خواب و تا لحظهای که در خواب هستیم هر خیالبافی و پنداری طبیعی است و چند لحظه بعد که بیدار میشویم هر چیزی بجز واقعیت مردود است. هنرمندان بارها در آثارشان کوشیدهاند که بر عبث بودن تلاشهایی تأکید کنند که در پی قطعیت بخشیدن به وجود مرز مشخص میان این دوگانگیهاست. در عالم هنر مرز این تضاد و تقابل گاه چنان شکننده میشود که نمیفهمیم کجا از واقعیت به خیال پا نهادهایم و این یکی از جذابترین دستمایههای سینماگران بوده است. اما تلاش در وادی این موضوع جذاب همیشه با موفقیت همراه نبوده است. متقاعد کردن تماشاگر برای به هم ریختن نظامهای مسلط فکری بهسادگی امکانپذیر نیست. مخاطب بهراحتی نمیپذیرد که از روایت منطقی منحرف شود مگر آنکه این تمهید را به نفعش ببیند. چه بسا روایتهای خیالی که برای مخاطبان از هر واقعیتی واقعیتر به نظر رسیدهاند. مجموعههای مشهور هری پاتر و ارباب حلقهها از نمونههای موفق این عزیمت آگاهانهی ذهن تماشاگر از واقعیت به خیال هستند. و چنان مخاطب در این ورطهی تازه احساس رضایت میکند که گسستن از آن و نزدیک شدن به واقعیت برایش سخت میشود.

داستان خطی «من دیه گو مارادونا هستم» به گونهای است که
همهی مؤلفههای لازم برای اثبات یک داستان واقعی را دارد. به نظر میآید
در میان خانوادهی دو خواهر و خواهرزادهها تنها دو نفر هستند که از ابتدا
از نظر ذهنی بیمار و مشکلدار هستند و بقیه بهظاهر آدمهایی منطقی و سالم
هستند؛ اما هرچه داستان میگذرد حس میکنیم در میان این دو خانواده آنها
که بهظاهر سالمترند دستکمی از دو شخصیت مشکلدار- با بازی هومن سیدی و
بابک حمیدیان- ندارند. یک برادر که نویسنده است برای نوشتن داستانش حاضر
است آتشبیار نزاع قدیمی خانوادگی باشد. خواهر دیگر که او نیز بهظاهر
هنرمند و در کار طراحی لباس است در زندگی معمول خود حسابی درمانده است؛
وخواهرانی که به رغم شباهت ظاهری هیچ نشانی از مهربانی معمول در
خانوادههای نزدیک با خود ندارند.

در این آشفتهبازار که حتی گل ناجوانمردانهی مارادونا «دست خدا» نامیده میشود، باور میکنیم که پناه بردن به خیال و وهم بهترین راهحل است و مجنونها عاقلترین مردمان هستند. بهرام توکلی در تازهترین ساختهاش نشان میدهد که گذرگاههای میان وهم و خیال را میداند و میتواند به وقت لزوم هنرمندانه از این باریکهراه بهسلامت عبور کند.
آخرین ساخته «فرزاد موتمن»، کارگردان با سابقه سینمای ایران در دو بخش «سودای سیمرغ» و «هنر و تجربه» سی و سومین جشنواره فیلم فجر حضور دارد. 
داستان «خداحافظی طولانی» از این قرار است که ماجرای مردی را روایت میکند که از اتهام یک قتل جنجالی تبرئه شده، ولی
جامعه و اطرافیانش هنوز به عنوان مجرم نگاهش میکنند. مرد که درگیر یک
رابطه عاطفیست، برای تداوم عشق و زندگی باید بر این بحران غلبه کند." و شعار فیلم نیز حاکی از این است که "همانطور مُرد که خدا میخواست. کی میدونه خدا چی میخواد؟"
ه هر تفسیر، «آنتونیو شرکا» درباره این فیلم می گوید: "شاید از این منظر کمی رنگوبوی کهنگی یا نوستالژیک داشته
باشد اما قطعا در نوع خودش فیلمی سرپاست و میتواند از خودش دفاع کند و از
نظر من این اتفاق، فاکتور مهمی است؛ خصوصا در میان انبوهی از فیلمهایی که
به نوعی بلاتکلیف هستند و قصد دارند تا به هر ژانر نوکی بزنند و ادعای
فیلم روشنفکری نیز دارند،«خداحافظی طولانی» اتفاق بسیار خوبی است."
دومین فیلم سینمایی «هومن سیدی» اگر «آفریقا» را به حساب نیاوریم، کارگردان، نویسنده و بازیگر سینمای ایران در
بخش سودای سیمرغ سی و سومین جشنواره فجر حضور یافت و با اتکا به بازی درخشان «سیامک صفری» و «عباس غزالی» به یکی از آثار برجسته جشنواره امسال مبدل شد. 

چهارمین ساخته سینمایی «عبدالحسن برزیده» بعد از 11 سال دوری از سینما است
که در بخش سودای سیمرغ سی و سومین جشنواره فیلم فجر حضور دارد. این فیلم
ماجرای حمله طالبان به کنسولگری ایران و کشتار دیپلماتهای ایرانی را در 17
مرداد 1377 در شهر مزار شریف، طبق روایت تنها شاهد ماجرا به تصویر میکشد. 
فیلم سینمایی «دوران عاشقی» ششمین ساخته «علیرضا رئیسیان»، فیلمساز باسابقه سینمای ایران در بخش «سودای سیمرغ» سی و سومین جشنواره فیلم فجر حضور یافت و موفق به کسب سیمرغ بهترین فیلمنامه برای «رویا محقق» و بهترین فیلمبرداری برای «علیرضا برازنده» گردید. ضمن آن که در هنگام اهدای سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن نیز از «لیلا حاتمی» برای خضور در این فیلم قدردانی به عمل آمد. «دوران عاشقی» درام عاشقانه و خانوادگی بر بستر مسائل روز اجتماعی با بازی لیلا حاتمی و شهاب حسینی است.
به گفته ی علیرضا رئیسیان این فیلم قویترین بیان سینمایی اش است؛ هم از
لحاظ نوع روایت، هم از نوع میزانسن و بازیها و کارگردانی. فیلم قبلی
علیرضا رئیسیان به نام «چهل سالگی»، سیمرغ بهترین فیلمنامه اقتباسی بیست و
هشتمین جشنواره فیلم فجر را دریافت کرده است.
این درحالی است که در خلاصه این فیلم آمده: «دوران عاشقی» یک درام خانوادگی است که در یک بستر اجتماعی روز اتفاق میافتد.
گفتنی است «متبی اردشیری» منتقد سینما نیز این فیلم را ستود و نوشت: فیلم به همان اندازه که بیان خوبی دارد و می تواند صورت مساله را به شکلی که اقتضایش است مطرح کند، در هدایت این جریان به مشکل بر می خورد.
به نوعی، رتق و فتق کردن این دوئیت، مطالبه ای است که مخاطب، از همان اواسط فیلم به آن می اندیشد و به تعبیری، آن نقطه غایی فیلم در پاسح دادن به این همه دوئیت نهفته شده است.

آنچه تا به بدین جا بدان اشاره تنها گوشه ای بود از آنچه در شب گذشته در مراسم اختتامیه جشنواره فیلم فجر گذشته و با این حال سعی کردیم با نگاهی به برگزیدگان اصلی این دور از جشنواره نگاهی اجمالی در عین حال جامع به جشنواره بیاندازیم.
و بلاخره «محمد (ص)»
فیلم «محمد ص» ساخته «مجید مجیدی» بلاخره پس از حواشی و جنجال های فراوان به نمایش در آمد. بعد از حاشیه های بسیار، شایعات به
نمایش در آمدن و آماده نشده و از این دست که بیشتر به یک نوع بازار گرمی می
مانست برای ایجاد شور حال در فضای جشنواره ای که فیلمهایش شاهکاری در میان
خود نداشتند.
فیلمی که قرار بود برل این شاهکار را بازی کند، پرهزینه ترین فیلم تاریخ سینمای ایران که به واسطه داشتن تعدادیاز دست اندرکاران برجسته سینمای جهان طح انتظارات نسبت به آن بالا رفته بود، حتی فراتر از آنچه در توان مجیدی به عنوان فیلمسازی با بضاعت های مشخص می توان سراغ داشت.
ساختن فیلم درباره زندگی پیامبر اسلام آرزوی هر فیلمسازی ست. بنابراین عجیب نیست فیلمسازان گوناگونی به این مسئله تمایل داشته باشند؛ چه در محله ایده و چه در مرحله اجرا. از سوی دیگر چنان که پیدا کشورهای غربی و عربی نیز در قبال فیلم واکنش هایی خواهند داشت که زمزمه آنها شروع شده است.
با این حال و فارغ از انتقادات مثبت و تعریف و تمجیدهای فراوانی که در داخل کشور و بلافاصله پس از اکران آن منتشر شد،حواشی مختلفی همچون واکنش «الازهر» نسبت به ساخت این فیلم یا گزارش های متعدد رسانه های معتبر بین المللی درباره آن، بر اهمیت این پروژه فاخر سینمای ایران افزود و همزمان بسیاری از اهالی سینما، «محمد(ص)» را نقطه عطفی در کارنامه «مجید مجیدی» و نیز در سینمای ایران دانستند.
از حاشیه های جالب توجه بعد از آماده شدن فیلم برای نمایش مطلبی است که نیوزویک درباره این فیلم و تبعات آن در جهان اسلام است: هفته نامه نیوزویک در گزارشی با عنوان «در میان جنجال جهانی به خاطر کاریکاتورهای (حضرت) محمد، یک فیلم چند میلیون دلاری از داستان زندگی این پیامبر در جهان اسلام جنجالبرانگیز میشود»؛ به فیلم جدید مجید مجیدی پرداخته است.
این هفتهنامه آمریکایی در ادامه با اشاره به اکران فیلم «محمد رسولالله» در افتتاحیه جشنواره بینالمللی فیلم فجر، همزمان با بزرگداشت سی و ششمین سال پیروزی انقلاب اسلامی ایران، به این مسئله اشاره کرد که این فیلم ۳۰ میلیون دلاری (۲۰میلیون پوندی) که با حمایت دولت ایران ساخته شده، قرار است در شرایطی جنجالی به نمایش درآید که به خاطر انتشار کاریکاتورهای حضرت محمد(ص) در مجله فرانسوی «شارلی ابدو»، جهان اسلام به خشم آمده و ۱۲نفر نیز توسط افراد مصلح طرفدار گروه داعش به قتل رسیدهاند.
نیوزویک در ادامه با اشاره به این مطلب که در هیچ جای قرآن صراحتا به
این مطلب که به تصویر کشیدن چهره حضرت محمد (ص) اشاره نشده است و تنها در
سنت اسلامی، این کار منع شده است، در یک پیشداوری نوشت: «فیلم مجیدی که در
ایران شیعه ساخته شده است به احتمال زیاد باعث ایجاد تفرقه و نفاق (میان
شیعه و سنی) در خاورمیانه و دیگر نقاط خواهد شد.»
«اگرچه (حضرت) محمد در نظر سنی و شیعه، هر دو ، پیامبر خاتم است ولی ایرانیان شیعه در مواجهه با به تصویر کشیدن شخصیتهای دینی و مذهبی، نسبت به سنیها، سختگیری کمتری دارند.»
به هر تفسیر، با این حسن ختام درباره فیلم بی نظیر و دوست داشتنی مجیدی، این گزارش را به پایان می بریم.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
"فیلمی که قرار بود برل این شاهکار را بازی کند، پرهزینه ترین فیلم تاریخ سینمای ایران که به واسطه داشتن تعدادیاز دست اندرکاران برجسته سینمای جهان طح انتظارات نسبت به آن بالا رفته بود، حتی فراتر از آنچه در توان مجیدی به عنوان فیلمسازی با بضاعت های مشخص می توان سراغ داشت."
ادامه بدید حتما موفق میشید
از مهندسی سایت هم تشکر میکنم بخاطر مطالب داغ
به سایت ما هم سری بزنید خیلی دوستداریم از تجربیات شما بهره مند شویم
با تشکر
راستی چرا اوهام نبود ب نظرم بهترینه این فیلم