کد خبر: ۲۴۳۰۵۰
تاریخ انتشار:

تدبیری برای مقابله با چماق کنگره

درحالی که تا پیش از آغاز هفته جاری و مذاکرات هسته ای ایران و 1+5 در حاشیه اجلاس امنیتی مونیخ برخی منابع خبری پیش بینی می کردند که قرار است طی همین هفته تفاهم یا توافق سیاسی دو طرف اعلام شود و از آن پس جزئیات مورد مذاکره قرار گیرد اما محمد جواد ظریف ساعاتی پس از آغاز این دور از مذاکرات به صراحت گفت که «امکان حصول توافق سیاسی وجود ندارد.»

به گزارش بولتن به نقل از فارس، درحالی که تا پیش از آغاز هفته جاری و مذاکرات هسته ای ایران و 1+5 در حاشیه اجلاس امنیتی مونیخ برخی منابع خبری پیش بینی می کردند که قرار است طی همین هفته تفاهم یا توافق سیاسی دو طرف اعلام شود و از آن پس جزئیات مورد مذاکره قرار گیرد اما محمد جواد ظریف ساعاتی پس از آغاز این دور از مذاکرات به صراحت گفت که «امکان حصول توافق سیاسی وجود ندارد.»

با این حال سوال این است که اساسا این توافق سیاسی به چه معناست و حصول آن به نفع کدام یک از طرفین است؟ ایران یا طرف های مقابل؟ و با فرض این که یک توافق سیاسی حاصل شود کدام یک از طرفین براساس شواهد و قراین در موقعیتی است که بتواند در دوره مذاکرات برسر جزئیات، خواسته های خود را بر دیگری تحمیل کند؛ ایران یا طرف های غربی؟ برای پاسخ دقیق به این پرسش ها باید به این سوال پاسخ دهیم که اساسا 1+5 بر سر چه چیزهایی با ایران مذاکره می کنند؟

براساس آن چه در سند اقدام مشترک یا همان توافق ژنو که در آذر 1392 حاصل شد ابعاد اختلافی 1+5 با ایران و نیز خواسته های ایران را مشخص کرده است. در بخش پایانی این توافق که با عنوان «مفاد اصلی گام نهایی برای رسیدن به یک راه حل جامع» مشخص شده است، «مشخص ساختن یک بازه زمانی بلند مدت و توافق بر سر آن»، «برداشته شدن کامل تحریم های شورای امنیت سازمان ملل، چند جانبه و ملی وضع شده علیه فعالیت های هسته ای، و نیز تحریم های مربوط به روابط تجاری، تکنولوژی، امور مالی و انرژی»، «در پیش گرفتن یک برنامه غنی سازی مورد توافق دو طرف…»، «بر طرف کردن کامل نگرانی های مربوط به راکتور اراک»، «اجرای کامل اقدامات مورد توافق شفاف سازی و تقویت و افزایش نظارت ها» و برخی موارد دیگر از جمله اصلی ترین مواردی است که ایران و 1+5 در توافق ژنو برسر آن توافق کرده اند تا در توافق جامع نیز جزئیات آن نهایی شود.

به این ترتیب سوال این است که وقتی همه ابعاد مسئله هسته ای ایران برای مذاکره کردن و دستیابی به توافق، کاملا روشن و شفاف است و حتی دو طرف در آذر 1392 یعنی 14 ماه پیش برسر آن توافق کرده اند اساسا دیگر توافق کلی و سیاسی به چه معناست؟ و در توافق ژنو که باید مبنای دستیابی به توافق جامع باشد روی چه مواردی توافق حاصل شده است که حالا قرار است بازهم در «کلیات مسائل» توافق حاصل شود؟ سوال مهم بعدی این است که با فرض این که چنین توافق سیاسی نیز حاصل شود، این توافق بیشتر به نفع کدام یک از طرفین است؟

واقعیت این است که آن چه ما پای آن را امضا می کنیم مربوط به دستاوردهای برنامه هسته ای کشورمان است که در حقیقت هر محدودیتی در آن ایجاد شود حتی برای کوتاه مدت و زمان محدود بازهم ایجاد محدودیت در دستاوردهای خود ماست. در طرف مقابل نیز آن چه غربی ها باید پایش را امضا کنند مربوط به رژیم تحریم هایی است که به بهانه برنامه هسته ای اعمال شده است. به این ترتیب طرف مقابل نیز در حقیقت با بحث برسر تحریم ها در حقیقت بر سر داشته های چند ده میلیارد دلاری مردم ایران در حساب های بین المللی و نیز فشارهای اقتصادی بر کشور ما بحث می کنند و حتی اگر همین امروز همه تحریم ها لغو شود آن ها ما به ازای مادی از دست نمی دهند اما اگر لغو نشود ما دستاورد ملموسی حاصل نکرده ایم. از این گذشته شرایط کنونی نیز نشان می دهد که در صورت دومرحله ای شدن توافق هسته ای و موکول شدن توافق نهایی به توافق در جزئیات، به ضرر ما خواهد بود نه طرف های غربی.

اگر چه باید فاکتور مداخله گر اسرائیل را به خصوص در شرایط کنونی که این رژیم به انتخابات خود نزدیک می شود را در معادله هسته ای لحاظ کرد و نشانه های آن نیز در روابط اخیر کنگره با سران این رژیم و نیز دعوت از نتانیاهو برای سخنرانی در کاپیتال هیل (ساختمان کنگره) دیده می شود اما نکات مهم دیگری را نیز باید لحاظ کرد. دولت اوباما در شرایطی به سر می برد که حدود 2 سال دیگر به پایان می رسد. دولتی که به تحلیل اندیشکده های غربی برخلاف همه وعده هایی که در حوزه سیاست خارجی داده بود نتوانسته به موفقیت چشمگیری دست یابد و ناظران معتقدند که مذاکرات هسته ای ایران تنها نقطه اتکای اوباما و دموکرات ها برای دستیابی به کارنامه ای است که در انتخابات 2017 ریاست جمهوری آمریکا به کمک دموکرات ها بیاید.

برد در سیاست خارجی همان چیزی است که روسای جمهور آمریکا پس از جنگ جهانی دوم در 1946 تلاش خود را بر آن گذاشته اند. بنابراین حتی یک توافق سیاسی نیز بدون توافق در جزئیات برای آن ها کارنامه ای درخشان محسوب می شود. واقعیت این روزهای دولت و کنگره آمریکا این است که چماق کنگره بیش از گذشته برسر ایران سنگینی می کند. چیزی که آمریکایی ها از آن به عنوان استقلال دولت و کنگره یاد می کنند اما حقیقت انکار ناپذیر همان چیزی است که «آنتونی بلینکن» معاون وزیر امور خارجه آمریکا در 21 ژانویه 2015 در جلسه استماع کمیته روابط خارجی سنا به قانون گذاران آمریکایی گفت: «دولت آمریکا می داند هدف کنگره از تحریم های بیشتر کمک به دولت برای امتیازگیری بیشتر از ایران است.»

این تقسیم نقش وقتی خطرناک تر می شود که بدانیم سنا تصویب تحریم های بیشتر علیه ایران را به اوایل فروردین 94 موکول کرده است. یعنی زمانی که باید قبل از آن توافق سیاسی حاصل شود و به این ترتیب با گیوتین سنگین آن تحریم ها، دولت آمریکا با در دست داشتن توافق سیاسی می تواند در جزئیات به ایران آنقدر فشار بیاورد که همه خواسته هایش در توافق بر سر جزئیات نیز لحاظ شود. واقعیت این است که بسیاری از کسانی که به توافق با هر متن و محتوایی با آمریکا دلخوش کرده اند از مدیریت اجرایی و قانون گذاری و نیز اداره این کشور که ریچارد نئوستات از آن به عنوان «شکنندگی و گول زنندگی قدرت رئیس جمهور آمریکا» یاد می کند چیزی نمی دانند. تاثیر نهاد بسیار مهمی مانند کنگره را به خصوص در حوزه روابط خارجی و دیپلماسی نادیده می گیرند. جایی که پس از جنگ ویتنام و رسوایی واترگیت، کنگره متمردانه وارد چالشی برای مدیریت سیاست خارجی آمریکا به دولت این کشور شده است.

این چالش اکنون نیز در مذاکرات هسته ای ایران خود را نشان می دهد و هر گام اشتباه در قبال آمریکایی ها در نهایت بازی را به نفع آن ها رقم می زند. بر ین اساس، آن چه از آن به عنوان توافق سیاسی یاد می شود، در حقیقت مقدمه ای خواهد بود برای بلندتر شدن صدای دوم در آمریکا که تاکنون برخی یا نشنیده اند یا نخواسته اند که بشنوند؛ صدای قانون گذاران قدرتمند آمریکا که عرصه را در توافق بر سر جزئیات برای ما تنگ تر خواهد کرد. مگر این که این جمله فرانکلین روزولت رئیس جمهور وقت آمریکا را در سال 1937 با خود مرور کنیم که «نظام مدیریت آمریکا شبیه یک واگن 3 اسبی است (ریاست جمهوری، کنگره و دیوان عالی)که قانون اساسی آن را تعیین کرده است…آن ها که گفته اند رئیس جمهور آمریکا می کوشید تا این مجموعه را هدایت کند، این حقیقت ساده را نادیده گرفته اند که رئیس جمهور ایالات متحده به عنوان رئیس قوه مجریه خود یکی از آن اسب هاست… .»

با این اوصاف سیاست گذاری علنی رهبر انقلاب مبنی بر این که کلیات و جزئیات در یک مرحله به سرانجام برسد از این جهت حائز اهمیت است که اولاً فرصت چماق شدن کنگره بر سر جزئیات را از آمریکایی ها گرفت و ثانیاً بهترین ابزار را به تیم هسته ای داد که دولتمردان آمریکا را مجبور کنند اگر می خواهند واقعاً به توافق برسند، قبل از دخالت های کنگره کار را تمام کنند. البته اگر آن ها نیز دنبال توافقی برد – باخت نباشند.

امیر حسین یزدان پناه

منبع: رصد


منبع: خبرگزاری فارس

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین