کد خبر: ۲۴۱۶۳۶
تاریخ انتشار:

حمله به کره شمالي يک ايده وحشتناک است

حمله به کره شمالی یک ایده وحشتناک است و ارزش آن را دارد که به تفصیل استدلال هایی را در این زمینه مطرح کنیم. من قصد ندارم این مسئله را به عنوان مخالفت با گوبری مطرح کنم بلکه مخالفت با این ایده کلی است که امروز مطرح است و در آینده نیز مطرح خواهد شد.

به گزارش بولتن به نقل از واحد مرکزی خبر، ایگاه اینترنتی نشنال اینترست در گزارشی به قلم رابرت کلی نوشت :

پاسکال امانوئل گوبری ژنرال آمریکایی اوایل این ماه بحث حمله آمریکا به کره شمالی را مطرح و استدلال هایی را در این زمینه ارائه کرد.

حمله به کره شمالی یک ایده وحشتناک است و ارزش آن را دارد که به تفصیل استدلال هایی را در این زمینه مطرح کنیم. من قصد ندارم این مسئله را به عنوان مخالفت با گوبری مطرح کنم بلکه مخالفت با این ایده کلی است که امروز مطرح است و در آینده نیز مطرح خواهد شد.

دولت کلینتون در سال 1994 به آغاز حمله هوایی گسترده علیه کره شمالی نزدیک شده بود. سپس در دوره نخست ریاست جمهوری جرج دبلیو بوش نیز مسئله تغییر رژیم در کره شمالی مطرح و این کشور به عنوان « محور شرارت » معرفی شد. اگر حمله به عراق درست از آب درآمده بود ، نام کشورهای دیگر نیز در فهرست حمله بوش قرار داشت. نئومحافظه کارها از کره شمالی متنفر هستند.

با این حال باید یادآور شوم طی هفت سال فعالیت خودم در کره درمورد مسائل امنیتی کره ، هرگز از یک تحلیلگر معروف کره ای نشنیدم که در مورد حمله پیشگیرانه سخن به میان آورد. این مسئله بیشتر در غرب مطرح بوده است. در زیر به برخی استدلال ها اشاره شده که چرا حمله به کره شمالی نمی تواند یک ایده مناسب باشد:

1) « تنفر توجیهی برای حمله نیست »

گوبری و بوش که نام کره شمالی را در فهرست محور شرارت قرار دادند هر دو از یک تنفر شدید درقبال کره شمالی برخوردار بودند و همین مسئله انگیزه ای برای رویکرد جنگ طلبانه آنها علیه پیونگ یانگ بوده است.

بدون شک این حس نفرت نمی تواند مجوزی برای حمله باشد. در مورد اینکه کره شمالی بدترین کشور روی زمین است بحث چندانی وجود ندارد اما با این حال ظهور گروه دولت اسلامی عراق و شام ( داعش ) باعث شده است میدان برای کره شمالی تنگ شود. توجیه اخلاقی برای اقدام علیه کره شمالی اوایل دهه 1950 فراهم شد یعنی زمانی که کیم ایل سونگ کنترل خود را بر کره شمالی محکم کرد و به یک بت در این کشور تبدیل شد به طوری که محققان از واژه «‌ کیم ایل سونگیسم » برای تشریح کره شمالی استفاده کردند. سپس یک دیکتاتوری وحشتناک در کره شمالی آغاز شد به طوری که شاید هیچ کشور دیکتاتوری را نتوان شبیه کره شمالی دانست.

برای دوره ای کوتاه در دوره ریاست جمهوری جرج دبلیو بوش به نظر می رسید تقویت آزادی در سراسر جهان به سیاست خارجی واقعی آمریکا تبدیل شود و به وسیله آن بتوان اقدام نظامی پیشگیرانه گسترده در جهان را توجیه کرد. اما چنین چیزی غیر عملی بود و مردم آمریکا فورا با آن مخالفت کردند. و اگر چیزی وجود داشته باشد که ما باید از تغییر رژیم در کشورهایی مانند عراق و لیبی بیاموزیم این است که چنین اقداماتی پیامدهایی ناخواسته درپی خواهد داشت و می تواند منجر به افزایش کشتار شود.

2 ) « کره جنوبی ها واقعا خواستار حمله به کره شمالی نیستند »

بخش زیادی از بحث هایی که در غرب مطرح است این تصور را القا می کند که کره جنوبی به طور ساده هر تصمیمی را که آمریکا می گیرد قبول دارد و اجرا می کند.

من نیز پیش از آنکه به کره بروم همین تصور را داشتم. من نیز مانند خیلی ها تصور می کردم کره جنوبی یک متحد دموکرات آمریکاست و در زمینه آزادی ، دموکراسی و غیر دوشادوش واشنگتن حرکت می کند. اما سیاست خارجی کره جنوبی واقع بینانه تر است. من مدتهاست که تاکید دارم کره جنوبی ها ، نئومحافظه کار نیستند و واقعا هدف حمله به کره شمالی را دنبال نمی کنند.

نظرسنجی ها سالهاست نشان می دهد کره جنوبی ها فکر نمی کنند که کره شمالی یک تهدید جدی و بزرگ باشد.

از سوی دیگر کره جنوبی ها خواستار آن هستند که روابط دو کره تقویت شود.در کره جنوبی نیز تعداد جنگ طلبان زیاد است اما تا این حد تندرو نیستند که خواستار حمله پیشگیرانه علیه کره شمالی باشند.

3) « کره شمالی تسلیحات هسته ای دارد »

آمریکا هرگز با یک قدرت هسته ای جنگ مداوم نداشته است.در حقیقت علت اصلی اینکه کره شمالی تسلیحات هسته ای ساخته این است که از حمله آمریکا جلوگیری کند.منطقی نیست اگر فکر کنیم کره شمالی زمانی حمله خواهد کرد که نیروهای زمینی آمریکا وارد خاک کره شمالی شده اند.گوبری می گوید آمریکا باید همه موشک های کره شمالی را پیدا کند و آنها را از بین ببرد.ما نمی توانیم در صورت آغاز حمله جدی علیه کره شمالی ، به ژاپن و کره جنوبی امید داشته باشیم.

4) « روابط نزدیک کره شمالی با چین »

حمله آمریکا به کره شمالی همچنین باعث خواهد شد که روابط آمریکا و چین با چند دهه قبل بازگردد و پکن و واشنگتن در یک روند جنگ سرد گسترده و خشونت بار قرار گیرند.

5) « بازسازی به دوش آمریکا خواهد افتاد »

حمله آمریکا به عراق بدین معنی است که نئومحافظه کارها درس برگرفته از عراق را نادیده گرفته اند. زمانی که رژیم هایی مانند لیبی یا کره شمالی سرنگون می شوند ، نیازمندی های جدیدی مطرح می شود.

اگر آمریکا به کره شمالی حمله کند ، در کره جنوبی و افکار عمومی جهان این تصور بوجود می آید که واشنگتن جنگ طلب یک ویرانی دیگر بوجود آورده است و اکنون باید آن را بازسازی کند.

در پایان باید گفت نئومحافظه کارها در آمریکا باید از عراق و جنگ علیه تروریسم درس بگیرند و در هر زمان که خواستند به زور متوسل نشوند.


منبع: واحدمرکزی خبر

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین