کد خبر: ۲۲۸۸۴۶
تاریخ انتشار:
نقدی بر «نابرابری جنسیتی» در سایت «راه دیگر»؛

معیار برابری جنسیتی باید برمبنای شاخص های کشورها باشد، نه بی بندوباری غربی!

روش های غربی، نمی تواند برای کشورهای آسیایی و آفریقایی و... که ساختار اجتماعی و اقتصادی متفاوتی دارند روش مناسب محاسبه شکاف جنسیتی باشد به عنوان مثال در جامعه ایران، زنان در منزل و تربیت فرزندان و پخت غذا و مسائل دیگر مشارکت دارند و لذا نباید تربیت نیروی انسانی را تنها به مدارس و دانشگاه محدود کرد و این را به معنای شکاف جنسیتی معرفی کرد.
معیار برابری جنسیتی باید برمبنای شاخص های کشورها باشد نه بی بندوباری غربی!گروه اجتماعی - سایت راه دیگر در شماره 14 آبان 93 در گزارشی با عنوان  چرا ایران در قعر جدول جهان قرار دارد؟ به موضوع "نابرابرى جنسيتى" در گفتگو با مهرداد درويش‌پور، جامعه‌شناس، پرداخته و به گزارش امسال مجمع جهانی اقتصاد، به رتبه 137 ایران در بین 142 کشور جهان اشاره کرده است.

به گزارش بولتن نیوز، نویسنده مژگان مدرس علوم با نگاهی به گزارش امسال "مجمع جهانی اقتصاد” درباره شکاف جنسیتی در سطح جهان که وضعیت برابری زنان و مردان در میان ۱۴۲ کشور، را بررسی کرده است می گوید: ایران در رده ۱۳۷ جدول رده‌ بندی کشورها قرار گرفته  و وضعیت شکاف جنسیتی در ایران در ۹ سال اخیر همواره این کشور را جزو آخرین کشورهای جدول رده‌بندی قرار داده است؛ بطوریکه هر سال تنزل جایگاه ایران در این رده بندی مشهود بوده است.

مهرداد درویش پور، استاد جامعه شناسی دانشگاه ملادالن سوئد علت سیر نزولی ایران را در سه عامل مهم می بیند. او به "راه دیگر” توضیح می دهد: "در سطح جهان مسئله نابرابری جنسیتی یکی از دشواری های جدی است که هر کشوری سعی می کند به فراخور طرز تلقی که نسبت به این موضوع و یا رابطه اش با جامعه جهانی دارد، در مورد چگونگی پر کردن شکاف های جنسیتی و کاهش آن توجه کند. بسیاری از کشورها در این خصوص سرمایه گذاری می کنند و سیاستمداران این کشورها یا مسئله نابرابری جنسیتی را مورد توجه قرار می دهند و یا اینکه توسعه صنعتی، اقتصادی و رشد اقتصادی که باعث اشتغال گسترده تر زنان می شود را مد نظر قرار می دهند اما در جامعه ایران در همه این زمینه ها مشکل وجود دارد.”

به گزارش بولتن نیوز، در پاسخ به این ادعای مورد نظر راه دیگر و همچنین اشکالی که به گزارش مجمع جهانی اقتصاد وارد است باید گفت: اتفاقا در همین 9 سال اخیر، دانشگاه های ایران پذیرای میلیون ها زن ایرانی بوده اند که بیش از 60 درصد ورودی دانشگاه ها را تشکیل می دهند، براین اساس، این سوال مطرح است که وقتی ورودی دانشگاه ها بیشتر شده و بیش از 60 درصد را زنان تشکیل می دهند و نقش زنان در جامعه گسترده تر شده و در هر موسسه، دانشگاه، سازمان دولتی، شرکت خصوصی و شغل های مختلف، حضور زنان بیشتر شده است، بر چه اساسی، گفته می شود که شکاف جنسیتی بیشتر شده است؟!

وقتی در سازمان های دولتی، شرکت ها، روزنامه ها، دانشگاه ها و... تعداد زنان بیشتر شده است و در نتیجه در تحصیل، شغل، مدیریت و... نقش زنان بیشتر شده است، پس بر اساس چه شاخصی، اعلام می کنند که اولا رتبه ایران 137 است و ثانیا هر سال تنزل رتبه دارد؟

اگر ملاک این موسسات غربی، تنها قبول نشدن در برخی رشته های دانشگاهی است که به توان خاص مردانه نیاز دارد و یا به خاطر ملاحظات شغلی لازم است که سهمیه بندی جنسیتی برای استفاده از نیروی کار مردانه در شغل های سخت و مناطق دور از مرکز یا دور از منزل و محل کار، رعایت شود و... در نتیجه مشخص است که روش ارزیابی آنها کاملا غلط است.

اما اگر ملاک نوع حضور زنان در جامعه است، که کاملا واضح است که زنان ایرانی در تمام عرصه ها، از انتخابات گرفته تا شغل، خرید و فروش و بازار، دانشگاه، فعالیت های مختلف و... حضور گسترده تری دارند.

واقعیت این است که روش های غربی، نمی تواند برای کشورهای آسیایی و آفریقایی و... که ساختار اجتماعی و اقتصادی متفاوتی دارند روش مناسب محاسبه شکاف جنسیتی باشد و آنچه در کشورهای غربی مورد توجه است موضوعاتی است که با کشورهای دیگر متفاوت است.
به عنوان مثال در جامعه ایران، زنان در منزل و تربیت فرزندان و پخت غذا و مسائل دیگر مشارکت دارند و این به معنای حضور آنها در کنار فرزندان است و در تربیت نیروی انسانی بسیار موثر است و لذا نباید تربیت نیروی انسانی را تنها به مدارس و دانشگاه محدود کرد و این را به معنای شکاف جنسیتی معرفی کرد.

جالب است که آقای درویش پور در مصاحبه با راه دیگر گفته است که نزول رتبه ایران در این رده بندی در حالیست که بر اساس برخی از داده های رسمی منتشر شده توسط دولت ایران، در برخی از شاخص‌های جنسیتی مانند سوادآموزی و تحصیل در مقاطع بالای علمی، زنان سیر صعودی داشته‌اند.

براین اساس می توان دریافت که راه دیگر و منتقدان غربی، به دنبال آن هستند که موضوعات دیگر مثل چند همسری، فعالیت کمتر زنان در برخی شغل ها نسبت به مردان که به طبیعت جامعه و تفاوت زنان و مردان و... مرتبط است و... و نبود برخی آزادی های فردی مانند کشورهای غربی را بهانه تنزل رتبه عدالت جنسیتی معرفی نمایند.

در نتیجه باید گفت که آنها به تفاوت جوامع اسلامی و دینی  با جوامع غربی توجه نمی کنند. زیرا براساس آموزه های دینی و سنتی برای زنان شان و منزلت قائلند و جامعه به بی بند وباری و آزادی های غربی و ... توجهی ندارد ولذا نمی توان این موارد را به معنای تبعیض معرفی کرد.
لذا باید توجه داشته باشند که تا زمانی که معیار آنها سیاسی و براساس شاخص های زندگی غربی است، طبیعی است که کشورهای اسلامی و اخلاق گرا  رتبه پایین تری نسبت به‌آنها داشته باشند.

در حالی که باید معیار اصلی را کیفیت و آرامش و امنیت روانی معرفی کنند . اگر قرار باشد که زنان سخت کار کنند و مورد بی حرمتی قرار گیرند و ابزار تبلیغات و سواستفاده باشند و بعد اعلام کنند که برابری جنسیتی دارند، نمی توان گفت که برابری و عدالت مورد نظر را کسب کرده اند.
لذا شاخص های هر کشوری باید براساس آموزه ها و اعتقادات و قانون و سنت همان کشور تنظیم شود و نمی توان کشوری که معتقد است زنان باید شان و منزلت داشته باشند و در هر کار و فعالیتی باید متناسب با شان خود عمل کنند را محکوم به نابرابری جنسیتی کرد.

نمی توان زن را در جامعه در هر شغل و محلی مشغول به کار کرد و به او بی حرمتی کرد و بعد اعلام کرد که برابری جنسیتی دارند!

معیار برابری جنسیتی باید برمبنای شاخص های کشورها باشد نه بی بندوباری غربی!آنها آزادی های شخصی را ملاک خوب و بد بودن می دانند اما میزان دانش، فرهنگ، توان نیروی انسانی و... را اندازه گیری نمی کنند. در نتیجه به جای این که توان زنان ایرانی در تحصیلات، دانش، فناوری، ورزش، و... اندازه گیری شود میزان آزادی های اجتماعی طبق الگوی غربی مورد نظر آنهاست!

و سوال این است که آیا می توان شاخص آزادی فردی را مبنای برابری جنسیتی معرفی کرد اما این همه موفقیت  زنان ایرانی و حضور آنها در محیط کسب وکار را نشانه عدم برابری آنها ارزیابی کرد؟

براین اساس می توان نتیجه گرفت که کشورهای غربی و این گونه موسسات به جای آن که بدون پیش داوری، به وضعیت جامعه ایران نگاه کنند، تنها با مراجعه به اخبار سیاسی و سیاه نمایی ها، به ارزیابی رفاه پرداخته اند و با بی انصافی تمام، ایران را عقب تر از دیگران می خوانند درحالی که هر نگاه منصفی می تواند دریابد که وضعیت ایران به مراتب از بسیاری از کشورهای جهان از جمله آفریقا و آسیا بهتر است.

واقعا انصاف داشته باشید و پاسخ دهید که وضعیت یک ایرانی و یک خانواده ایرانی و زن ایرانی، از وضعیت بسیاری از این کشورها بدتر است؟

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین