گروه هنرهای تجسمی، طی ماه های تابستان گذشته، ساکنان ژوهانسبورگ متوجه یک پدیده عجیب و غریب شدند: تعداد بسیاری از ساختمان های متروکه در منطقه کسب و کارِ مرکزی این شهر آغشته به رنگ صورتی نئونی و یا خاکستری شده. آن هم به نحوی که گویی این رنگ ازسقف ساختمان شره کرده و زیرپنجره های باز بنا جمع شده و از قاب پنجره ها به سمت پایین سرریز می کند و طوری به نظر می رسد که انگار رنگ از سر این ساختمان های خالی فوران کرده یا اینکه ساختمان های فرسوده «خونریزی صورتی» می کنند!
به گزارش بولتن نیوز به نقل از
هافینگتون پست به تازگی، یازمانی آربولدا، هنرمند چندرسانه ای کلمبیایی، مستقر در نیویورک که دارای مدرک کارشناسی ارشد در رشتۀ معماری است، به عنوان برگزارکننده این پروژه، که تحت عنوان "رنگی نشوید" مطرح شده، پا به عرصۀ هنر محیطی شهری گذاشته است.
آربولدا امیدوار است توجه جامعه را به تعداد چشمگیر ساختمان های متروکه و فرسودۀ موجود در مرکز شهر ژوهانسبورگ و مشکلات اجتماعی و اقتصادی متعدد ناشی از آنها جلب کند. ازجمله این واقعیت که متصرفان این ساختمان ها مجبور به پرداخت اجاره به "صاحبخانه های غیرقانونی"، آن هم برای سرپناهی هستند که از امکانات اولیه مثل آب و برق محروم است.
آربولدا حدود 30 هنرمند ژوهانسبورگ را استخدام کرده که جرأت می کنند، از ساعت 1 نیمه شب تا 5 صبح برای رنگ کردن این بناها از خانه بیرون بزنند.

باتوجه به اظهارات خود او درمورد این پروژه: "ساختمان هایی که با وجود کمبود و بحران شدید مسکن بی صاحب و متروکه، رها شده اند، اکنون با رنگ های قرمزآتشی و صورتی تند زننده، خودنمایی می کنند؛ بناهایی که زمانی بسیار موردعلاقه و توجه بوده اند، اکنون به عنوان آثارهنری بار دیگر نظرها را به خود جلب می کنند."
آربولدا که به عمد، رنگ های محلول در آب را انتخاب کرده (و اشاره می کند که رنگ های به کار رفته به راحتی با آب شسته می شود و صاحبان این ساختمان ها مجبورند، با دقت این کار را انجام دهند) برخی از چالش های اجرای این پروژه را همچون ضرورت حصول اطمینان از خالی بودن ساختمان ها به نحوی که برای متصرفین و ساکنان فعلی آن ها جنبه تبلیغاتی نداشته باشد و موجب اخراج آنها نشود، شرح می دهد. او شرح جزء به جزء وقایعی را که طی این پروژه تجربه کرده، در وبلاگ صدای آفریقا منتشر کرده است.
او همچنین نام هنرمندانی که می خواستند در این کار شرکت کنند اما نگران حملات خصمانه و تلافی جویانه بودند را محفوظ نگه داشته است.
آربولدا می گوید یکبار مدیرحراست ساختمانی با پلیس تماس گرفت و او مجبورشد به همکارانش نقاش خود بگوید که محل ساختمان را ترک کنند. او طی ایمیلی به آرت نت، ادامه ماجرا را به شرح زیر توصیف کرد:
"من طبق درخواست مامورانی که به ساختمان آمده بودند، با پای خودم به اداره پلیس رفتم تا پروژه را برای سرهنگ، فرماندۀ قرارگاه پلیس توضیح دهم. در واقع من آنجا نه کارت شناسایی داشتم و نه تلفن همراه. به همین دلیل سرهنگ تصورکرد که نباید به من اجازۀ خروج از کلانتری را بدهد و من با اتهام "تخریب اموال" بازداشت شدم. فردای آن روز مرا به قید وثیقه آزادکردند و به دادگاه بردند. اما (یک روز بعد) آنجا از اتهامات تبرئه شدم؛ زیرا قاضی و دادستان متوجه شدند که این اتهامات قابل بررسی در دادگاه نیست. درواقع نمی توان به ملکی که پیشاپیش مخروبه است و نیاز به تعمیر اساسی دارد، آسیب وارد کرد."
در برخی موارد، هنرمندان محلی، که از میزان خطرناک بودن این ساختمان های مخروبه و کثیف که در هر گوشه اش جرم و جنایتی کمین کرده آگاه بودند، حاضرنبودند قدم به این اماکن بگذارند.
آربولدا تعریف می کند: "چالش بزرگ ما در مواجه با بسیاری از این ساختمان ها پس از ورود، رسیدن به دوم آنهاست، از آنجا دیگر معمولاً به بقیه ساختمان دسترسی داریم. به پشت بام می رویم و ابزارکار را آماده می کنیم و رنگ صورتی را به آرامی و یکنواخت از بالا به پایین روی نمای ساختمان می ریزیم. پس از آماده سازی اولیه، تقریباً بخش عمده کار انجام شده است، هیچوقت نمی توانیم کنترل خاصی بر مسیر جریان رنگ و نوع نشستن آن بر نمای هرساختمان را داشته باشیم. سرعت حرکت رنگ به بافت نمای بنا بستگی دارد که همیشه متفاوت است و همیشه دیدن حاصل کار که صبح روز بعد به خوبی مشخص می شود، بسیار هیجان انگیز است."
آربولدا در پاسخ به پرسشی درمورد موانعی که در اینکار با آن مواحه شده، می گوید از دید او هر آنچه که اتفاق می افتد، خود بخشی از این پروژه است تا آن را به یک کار هنری کامل تبدیل کند. او به آرت نیوز گفت: "من قویاً معتقدم که هنرمندان محلی نیز درست به اندازه من در این کار سهیم هستند."
آربولدا در مصاحبه اخیر خود در نیویورک، با حرارت تمام هدف از این کار و سایر پروژه هایی را که تاکنون برنامه ریزی و اجرا کرده، از جمله توزیع 10،000 بالن تخریب پذیر در محیط زیست را در کابل توضیح داده است.
او مدعی است، این قبیل اقداماتش با هدف "تعامل با جوامع و دخیل کردن آنها در فرایند نوآوری مجدد از طریق هنر تعریف و انجام می شود. با استفاده از تخیل جمعی، می توان به اقداماتی موزون رسید و به هماهنگی برای ایجاد تغییرات اساسی در شکل فضاهای عمومی، دست یافت."
این هنرمند در پاسخ به منتقدان پروژۀ ژوهانسبورگ، به سوابق خود به عنوان یک محقق معمار اشاره می کند و می گوید: "من عمیقاً به ساختمان ها و محیط های شهری اهمیت می دهم و این بخشی از دلایل من برای اجرای این پروژه بود."
او گفت: "گویا مردم متوجه نیستند که متاسفانه این شهر قصددارد به هر صورت ممکن برخی این ساختمان های تاریخی را تخریب و تبدیل به پارکینگ عمومی کند. اگر کار من بتواند مردم را به فکر وادارد و بحثی در این مورد ایجادکند، به اعتقاد من یعنی کار ما تاثیر خودش را گذاشته است. درواقع تعامل با جامعه و ایجاد واکنش هدف اصلی این فرآیند بوده که در آن صورت می توان گفت، محقق شده است."