کد خبر: ۲۱۶۱۸۰
تاریخ انتشار:
تحلیلی بر نامه‌ی 31 نهج‌البلاغه در حوزه‌ی سبک زندگی اسلامی

راه‌های ساختن قلب / 5

مطالبی که در ادامه به نظرتان رسیده و در قالب پرونده‌ای تحت عنوان «تحلیلی بر نامه‌ی 31 نهج‌البلاغه در حوزه‌ی سبک زندگی اسلامی» آورده می‌شود، سلسله گفتارهای دکتر محمدحسین باقری، استاد و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی‌ست که پس از پیاده‌سازی و چندین بار ویرایش در اختیار ما قرار گرفته است. وی سعی نموده تا با تفسیر مبتنی بر آیات و روایات دینی و همچنین اصول جامعه‌شناسی و روان‌شناسی از نامه‌ی 31 نهج‌البلاغه، باب جدیدی در مقوله‌ی سبک زندگی اسلامی باز کند.
گروه سبک زندگی، مطالبی که در ادامه به نظرتان رسیده و در قالب پرونده‌ای تحت عنوان «تحلیلی بر نامه‌ی 31 نهج‌البلاغه در حوزه‌ی سبک زندگی اسلامی» آورده می‌شود، سلسله گفتارهای دکتر محمدحسین باقری، استاد و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی‌ست که پس از پیاده‌سازی و چندین بار ویرایش در اختیار ما قرار گرفته است. وی سعی نموده تا با تفسیر مبتنی بر آیات و روایات دینی و همچنین اصول جامعه‌شناسی و روان‌شناسی از نامه‌ی 31 نهج‌البلاغه، باب جدیدی در مقوله‌ی سبک زندگی اسلامی باز کند.

به گزارش بولتن نیوز،
در خاطرات بسیاری از بزرگان گفته شده که هیچ چیز به اندازه‌ی یاد مرگ، نفس انسان را رام نمی‌کند. بسیاری از شما می‌دانید که در ادارات آگاهی و دادگاه‌ها، یکی از تکنیک‌هایی که به کار محکمه می‌آید  - هنگامی که قاتل می‌گوید دچار قتل نشدم - این است می‌برندشان در صحنه‌ای که قتل اتفاق افتاده، بعد می‌برندشان قبرستان. آن عکس و تصویر را، قبر آن متوفا را بهش نشان می‌دهند. این آدم وقتی دچار این یادآوری و یاد مرگ می‌شود، مغزش رام می‌شود. وقتی رام شد اعتراف می‌کند. وقتی رام شد بهش می‌گویند بازسازی بکن. وقتی در حال بازسازی هست، ذلیل می‌شود و همه‌اش را می‌گوید. این یک تکنیک است.
اگر ما دیدیم که در دل ما خواهش‌های نفسانی زیاد است و دائم دارد سرکشی می‌کند، لگام این را می‌کشیم. ولی می‌خواهد از دست ما در برود. توصیه شده به دوستان جوان، گفتند هر هفته آخر هفته حتما برای قرائت فاتحه، مثلاً در تازه آباد باشید. البته این فقط نقش جوان‌ها نیست. ولی به دلیل اینکه شور جوانی، شوری است که کنترلش سخت  است، به جوانان بیشتر توصیه شده. فکر کنم زیاد شنیده باشید، مرحوم آیت الله محمد تقی آملی یکی از شاگردان مرحوم آیت الله قاضی بود. می‌گوید یک قبرستان هست در نجف به نام وادی السلام. بعد گاهی رد می‌شدم، می‌ديدم  که استاد ما آنجاست و ساعت‌ها نشسته. می‌گوید بارها در ذهنم بود از ایشان بپرسم یعنی چه؟ خوب یک فاتحه بخوان، بلند شو برو. می‌گوید من وقتی درس می‌خواندم در آن حجره‌اي که بودم شبهه پيدا کردم که پایم را وقتی دراز می‌کنم این کتاب‌ها بسم الله دارد اشکال دارد یا اشکال ندارد؟ نامه‌ای هم از طرف خانواده‌ام از آمل آمده بود که بیا یک سری بزن. مردد بودم که بروم آمل یا نروم. یک روز بلند شدم رفتم در خانه‌ی استادم تا استخاره‌ای بگیرند. ايشان استخراه گرفت و جوابي داد و بدون اينکه من چيزي بگويم گفتند آن کتاب را هم بهتر است پایت را جلوش دراز نکنی و ادامه دادند من همه‌ی اینها را که به شما می‌گویم به خاطر آن یک ساعتی است که هر هفته می‌روم قبرستان می‌نشینم.  یعنی نکته‌اش این است که در واقع من نفس خودم را رام می‌کنم با یاد مرگ که دیگر حب دنیا در دل من نباشد. قلب من حرم خداوند باشد.
«و قَرِّره بِالفَنَاء» یعنی از دلت اقرار بگیر که این دنیا فانی شدنی است. یعنی کینه‌ای ازش به دل نگیر. این دنیا از بین رفتنی است. نه اینکه بگویی من یک روزی باید گردن این را بشکنم. « وبَصِّره فجَائِع الدُنيَا» می‌گوید دلت را بینایش کن به فاجعه‌هایی که در دنیا اتفاق می‌افتد. به رنج‌هایی که در دنیا اتفاق می‌افتد. اگر کسی بداند جنس این دنیا جنس بلا است، اگر توی دنیا مثلاً رفت دنبال پول و به یک مال و منالی رسید، خیلی گردنش را بالا نمی‌گیرد که پز بدهد. چون جنس این دنیا بلاست. حالا ما هم یک کمی تلاش کردیم اگر پولی بدست آوردیم باید کاری بکنیم برای آخرتمان. اگر در این دنیا تلاش کرد و شکست خورد، این دنیا تمام نشده چون اصلاً جنس این دنیا جنس بلاست.  جنس فاجعه است. می‌گوید این را به قلبت نشان بده. حالا مثلاً اگر فلان ورزشکار رفت مسابقات شکست خورد، خوب این جنس دنیاست بالاخره. تو این مسابقات یکی برنده می‌شود یکی بازنده. قرار نیست که همیشه برنده باشی.
«و حَذِّره صُوله الدَّهر و فُحشَ تَقَلُّب الّلَيالِي و الأيّام» از صولت دهر، از حمله‌ی روزگار بترسانش. گاهی وقت‌ها در فضای جامعه، در فضای دنیا اتفاق می‌افتد که بلاها و مصیبت‌هایی پشت سر هم نازل می‌شود. در یک خانواده گاهی می‌گویند مصيبت افتاده توی فامیل. می‌گوید این را بر حذر بدار از این حمله‌های روزگار. یعنی از دگرگونی‌های روزگار. این که کسی امروز رئیس است، فردا آبدارچی هم نیست. امروز خدم و حشم و راننده و مسؤول دفتر دارد. فردا توی زندان است. اصلاً جایی نیست. می‌گوید اینها را به دلت متذکر شو. دنیا بالا و پایین و پستی و بلندی زیاد دارد. لُبّ همه‌ی این مطالب این است: مهم‌ترین چیزی که باعث سرکشی انسان می‌شود حبّ دنیاست و مهم‌ترین چیزی که می‌تواند ذخیره‌ی آخرت انسان شود این است که انسان کاری کند که قلبش از حب دنیا خالی شود و با حب خداوند به آخرت برود. 
پروردگارا حبّ دنیا را از قلب ما خارج بگردان.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین